اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام خدمت استاد عزیزم وسلام خدمت استاد شایسته و سلام خدمت اعضای خانواده عباس منش
خدا قوت
باز هم فایل توحیدی و زیباییهای عمیق درونی استاد
عزیز دل استاد زحمت رانندگی میکشه و استاد زحمت ضبط یه فایل فوق العاده رو میکشه وما هم لذتش رو میبریم و سپاسگزار استاد و عزیز دلشون هستیم و شکرگزار خداوندی هستیم که همچین استاد توحیدی به ما داده،بی نهایت سپاسگزارم
در طول جاده باران رحمت الهی همراه با باران نعمت الهی در حال باریدن بود و در آخر که شدت باران نعمت الهی زیادتر شد باران رحمت الهی بر ما بیشتر بارید و حسن ختام استاد این شد که هر کسی سرش پیش خدا پایین تره ،عظمتش پیش چشم مردم بالاتره و این حقیقتی است که ان العزه لله جمیعا
خب داستان توحید ما از زمان حضرت آدم ثبت شد و در کسری از ثانیه جناب شیطان با یک فت پا حضرت آدم رو از بهشت بیرون کرد و دوباره با لطف خدا وارد بهشت شد وبعد از اون هم خلیل الله توحید واقعی رو به ما آموخت.
و خداوند چنان نعمتی این بنده توحیدی داده که ما آثار نعمت خدا به حضرت ابراهیم رو در حج و در دین ما و ….داده و ایشان در آخرت هم از شایستگان است
این توحید پشت به پشت چرخید تا به پیامبر آخر رسید و دستور داده شد که دین دین ابراهیم حنیف است و بس
تمام داستانهایی که تو قرآن اومده و استاد در شعر پروین برامون باز کردن نشانه وجود پروردگاری است که با چشم سر نمی بینیم اما با قلبمان احساس میکنیم
بالاترین فرکانس و نزدیکترین فرکانس به خداوند شکرگزاری است که حاصل شکرگزاری احساس خوب وآرامش و برکت است
استاد عزیزم در حین صحبت کردن شما یکی از باگهایی که تو دوره دستیابی به رویاها متوجه نمیشدم و مقاومت داشتم برام بازتر شد،سیستمی بودن خدا رو بهتر متوجه شدم و اینکه همه چیز خداست و من هم خدام اما خداوند نعمتی به من داده که بتوانم بپذیرم یا نپذیرم و قدرتهای دیگر…..از خدای خودم شاکرم و از شما استاد عزیزم ممنونم
خداوند قادر مطلق است ،این خداوند است که با دستان غیبی اش ما را آفرید وخلق کرد و جان داد وروح داد و جسم کاملا خودکار داد و غذا داد وآب داد و بی نهایت نعمت داد.
خداوند همانی است که همسری از جنس خودمان برای آرامش به ما داد و فرزندانی دوست داشتنی به ما داد.
این خداوند است که با عشق ما رو آفرید و با عشق در دستان خودش ما رو میپروراند و ما را بزرگ میکند و باز ما را به بهشت میبرد
این خداوند است اکسیژن را غذای ریه ما کرد تا ما با آن نفس بکشیم و همین خدا برای ماهی سیستم دیگری آفرید آیا این نشانه نیست
این خداوند است که چهار فصل،ماه ،سال، طلوع و غروب،شب و روز روشنی و تاریکی و میلیاردها میلیارد نعمت برایمان بوجود آورد
این خداوند است که قوانین ثابتی برای ما بوجود آورد تا بتوانیم همه چیز را به تسخیر خود درآوریم
این خداوند است که بنا برخواسته استاد،این بنده توحیدی را بوجود آورد و ایشان را کمک کرد تا اشاعه توحید کنند
این خداوند است که بنا بر خواسته ما ،ما را وارد خانواده عباس منش کرد تا هر روز از چشمه توحید به قدر نیاز خود آبی برداریم و روح خودمون رو جلا دهیم
خواهرها و برادرهای من شما نعمتهایی هستید که به من داده شده اید تا با خواندن کامنتهای شما قلبم نورانی تر شود و هر روز توحیدی تر شوم
و این ها همه نعمتهایی است که خداوند به من و ما ارزانی داشته و به قول استاد شکرگزارترین آدم یک تریلیاردم یکی از نعمتهای خدا رو نمیتونه سپاس بگه و از خدا میخواهم هر روز منو شکرگزارتر کنه و شکر نعمت شکرگزاری رو هم بهم بده و جوری برام ردیف کنه که خودش راضی باشه…..
خداوند رو سپاسگذارم که قدرت و ارباب بودن خودش را این چنین به ما نشان میدهد.
مینویسم با نام خودش و از خودش راهنمایی و هدایت میطلبم تا هدایت بشم.
اول از همه و به قول استاد عزیزم از خداوند میخوام کمکم کنه تا سپاسگذارتر باشم چون در این عصری که همه چی عین باد درحال عبوره فقط سپاسگذارتر بودنه که میتونه کمکم کنه. سپاسگذار باشم و در آرامش.
آرامشی که در دل طوفانهای زندگی هم بتونم سکان هدایت زندگی و خودم رو در دستانم داشته باشم.
درودی هم عرض میکنم خدمت همسفرهای عزیزم در این مسیر جنگلی سبز و از خداوند هدایت میطلبم تا کمکم کنه چشمم و قلبم آگاهتر و بازتر باشه تا بتونم در زندگی انتخابی آگاهانه داشته باشم و با ثبات قدم به مسیرم ادامه بدم.
چقدر فایلهای توحید به وقت و در زمان مناسب روی سایت میان و چقدددر خوشبختیم که در مسیر این آگاهیها قرار داریم و چقددددر نرم و آسان این مدت تغییر کردیم و در کنار اینهمه تغییر هم خداوند لذت بودن در کنار عزیزانی مثل شما را نصیبمون کرد. خداوند رو هزاران بار شکر که مفاهیمی عمیق مثل توحید و مثل شکرگذاری رو بهتر و بهتر داریم میفهمیم و خداوند هدایت کرد تا اینهمه مدت در جهل و سردرگمی نمانیم. تا این همه مدت نتایج زندگیمان را دیگران ندانیم و تمام آنچه که هست و نیست را خودم آفرینندهاش بپذیرم و حالا در پی ساختن خودی بهتر باشم. در این مسیر سبز از خدای بزرگ و بیهمتا برکت میطلبم. هم برای شما و هم برای خودم.
از نوجوانی عاشق برخی اشعار و شاعران بودم و نام پروین اعتصامی همیشه برام آشنا بود و هر از گاهی در اشعارش سرکی میکشیدم…چقدر این روح بزرگ تونست خدای یکتا رو قشنگ وصف کنه و قوانین الهی را در زیباترین وصف و نثر بیانش کنه. خدا رو شکر که بزرگانی بودند تا همیشه چراغ هدایت بر ما روشن بماند. خدا رو شکر بخاطر استاد عزیز که اینطور شعر رو برای ما خواندند و خدا رو شکر که مریم جان رانندگی کرد تا ما بتونیم بر زیباییها بیشتر و بیشتر تمرکز کنیم. خداوند رو شکر که قدرت شناخت این نظام و سیستم بزرگ رو به ما عطا کرده تا بتونیم فکر کنیم و این قدرت و نظامی که اسمش رو خداوند گذاشتیم رو بهتر درکش کنیم.
چقدر عالی شده که مفاهیم خدا، قرآن، بهشت و جهنم برام رنگ دیگهای پیدا کردن و حالا در حال ساخت خدایی بهتر…قرآنی بهتر و بهشت و جهنمی بهتر در ذهنم هستم. قبلا اینطور نبود، همین الانشم خیلی با کلمه خدا راحت نشدم چرا…چون یه عمر یه خدایی که هیچکار نمیکنه رو تجربه کردم… گاهی تو نوشتههام مجبور بودم بنویسم ”جهان”
مثلا جهان من رو هدایت میکنه به جوابام. شرمندهام ولی انگار بهتر جواب میداد تا اینکه بگم خدا هدایت میکنه…
فکر کنم باگ آدمهای خیلی مذهبی این باشه ولی اگه توی قلبمون خدا همون جهان باشه و جهان همون خدا مشکل خاصی نیست. در اصل همه این سیستمی که به این دقت و ریزبینی در حال حرکت و گسترشه همون نیروی برتر کیهان هست که آسمان و زمین در سیطره و اختیار اوست…همان نیرویی که نفس به نفس همه ماها رو هدایت میکنه…همان نیرویی که با هر تپش قلب خون رو به تهتهانیترین عضلات پا میفرسته و از اون مویرگ مویرگهای خونی عبور میده…اصلا اگر سیستمی غیر از تپش و تپیدن بود نمیتونست اینقدر کاربردی کار کنه و از اووون باریکترین مویرگها عبورش بده.
خداوند رو سپاسگذارم بخاطر این حجم از آگاهاییهایی که نصیب ماها کرده و ما و من خودم درگیر اینیم که فردا چه میشود. خدایا قدرت لذت بردن از این لحضه رو به من عطا کن یا ربالعالمین
منو و همسرم سال 97 وارد شرکت بازاریابی شبکه ای شدیم و شب و روز کار کردیم زحمت کشیدم از همه چی مون زدیم تا بتونیم موفق بشیم و در نهایت هم شدیم توی یکی دوسال زندگی مون از این رو به رو شد ماشین خوب خونه خوب درآمد عالی اما یه چیزی داشت این بود که ما باید همه گوش به فرمان لیدر مون میبودیم هرچی اونا میگفتن باید بی برو برگشت قبول میکردیم به قولی توی ذهنمون ازشون خدا ساخته بودیم
نزدیک دوسال پیش همون شرکت یه ارز رو گفت بخرین و همون لیدر ها گفتن هر چی دارین رو بفروشین و بخرین و ما هم در اطاعت اونا هر چه داشتیم رو فروختیم ماشین مون و…
اما زمانی که ماشین مون رو میخواستیم بفروشیم نمیشد اصلا شرایط دست تو دست هم داده بودن که این ماشین فروش نره به عبارتی یه نشونه از خدا بود که ماشین فروش نره اما ما متوجه نبودیم
و اصرار و پافشاری میکردیم به فروشش
و به هدایت پروردگار توجه نکردیم
و همه زندگی مون رو گذاشتیم و همه چی مون رو از دست دادیم
چقدر خدا با نشونه هاش با ما میخواست صحبت کنه اما ما حساب کردیم روی بنده اش و از همون جا ضربه خوردیم
و چقدر یا اون جمله استاد افتادم
که هر وقت
غیر خدا حساب کردم ضربه خوردم و هر وقت
روی خدا حساب کردم همه چی بهم داد به چه اندازه به اندازه ای که باورش کردم
خداروشکر از موقعی که خدارو بهتر شناختم
حال دلم خوبه ،آرامش دارم
حتی رابط ام با همسر و پسرم عالی شده
خدارو هزاران بار سپاس میگم که منو تو این مسیر قرارداد و سپاسگزار استاد هستم که این آگاهی هارو بهمون میده
پادشاه هرآن چیز که چشمم قادر به دیدن و گوشم میشنوه
خدای توانا بخشنده مهربان و هدایتگر
سلام استادجان سلام مریم عزیزم
همین اول تشکر کنم از مریم جانم که رانندگی کرد تا استاد با این شعر پروین دلو جانمونو بشوره
چشمامونو بازکنه
اشک بشینه رو گونمون
و چقدر حالمونو زیرو رو بشه
چی بگم از این فایل توحیدی
دیشب از خدا خواستم کمکم کنه
گفتم من ادمم دلتنگ میشم یجاهایی ناامیدی میاد
تو ارامش و ایمان و سرازیر کن به قلب و جانم
صبح این فایلو دیدم وگوش دادم اصلا اشک بغض لبخند امید ارامش ،احساساتی بود که هم زمان تجربه کردم
واقعا احساس کردم و دیدم همه ارزوهام تو این دنیا هست
محقق شده
و فقط منتظر موعد و زمانش
استاد جان من شدیدا داستان حضرت موسی رو دوست دارم
بارها با خودم میگم زینب اگر صبر مادرش نبود ایمانش نبود توکلش نبود میرفت و میخواست با عقل خودش بچه رو نجات بده و همه چی بهم میخورد
پس صبر کن صبر
و همینطور که تو فایل تحمل شما چقدر است توضیح دادید
صبر توام با ایمان و توکل
صبر یعنی من میدونم در زمان مناسب به اون خواسته میرسم
رهرو ما اینک اندر منزل است
خواسته من الان شکل گرفته تایید خدارو گرفته محقق شده تو منزلگاه منتظر من پس من با سپاسگزاری با امید با ایمان به این عظمت خدا با حال خوب این روندو طی میکنم
صبر میکنم برای بهبود رابطه عاطفیم
و در کنارش البته عمل میکنم و اقدام میکنم به نشونه ها ایده ها و اقداماتی که باید انجام بدم
صبر میکنم و ایمان دارم به کسب درامد و میرم تو دل شروع کسب و کارم
و اقدام میکنم به ایده های خداوند
صبر میکنم برای تغییر شخصیت و رسیدن به شخصیت و باورهایی که مد نطرم تغییری که مدنظرم چون همه چیز زمان لازم داره و تکامل
و اقدام میکنم قدم برمیدارم پله پله جلو میرم
پردهٔ شک را برانداز از میان
تا ببینی سود کردی یا زیان
ایمان ایمان ایمان
خدای من ،من ایمان دارم به مسیر و قانونت به وجودت من کارهام و سپردم به دست تو
و خواستم تو کارهای منو درست کنی و آسونم کنی برای آسونی ها
ما گرفتیم آنچه را انداختی
بله خدایا تو دیدی من دعا کردم درخواست کردم
دیدی ایده دادی نشونه دادی من اقدام عملی کردم رفتم تو دل ترسم رفتم تو دل باورهایی که ریشه داشتن
تو دیدی بها دادم بهایی که چقدر سنگین بود
قطعا دیدی تو گرفتیش
شیوهٔ ما، عدل و بنده پروری است
بله صددرصد الله من سیستم شما ثابت و قانون شما بی نقص و ثابت و این یعنی عدالت این یعنی پادشاه من یکی و الله من یکی و قانونش سرتاسر عدل ،قانونش جواب میده به حال خوبم ،به ایمانم به توکلم به صبرمن
نیست بازی کار حق، خود را مباز
آنچه بردیم از تو، باز آریم باز
شانس و اقبالی وجود نداره
هیچ چیز شانسی و اتفاقی نیست
همه چیز طبق مشیت خداوند ،طبق قانون خداوند
من اومدم تو مسیر خدایا
من ایمان دارم که بازی نیست
من میدونم همه چیز عالی میشه ،میدونم سرانجام کار دست تو وتو بهترین هارو برام رقم میزنی
رابطم رویایی میشه پر ارامش
حساب بانکیم پر پول زندگیم پر نعمت
سلامتیم بهتر از روز اول
آنچه میگوئیم ما، آن میکنند
بله من ایمان دارم هیچ چیزی بدون اذن شما کار نمیکنه
از نفس های ما ،قلب و مغز و جان ما گرفته تا زمین خانه عزیز پر برکتمون ،رودها دریاها اسمان اقیانوس سنگ و باران و…همه دست به سینه توهستند
همه گوش به فرمان تو هستند
همه برای تو کار میکنند
همه با عشقققق منتظر دستور تو هستند
من هم که دستمو دادم تو دستت
که تو منو ببری تو بهترین مسیر راحت ترین مسیر قشنگ ترین مسیر
مسیری که توش پر سرسبزی و ارامشو ثروت و سلامتی و نعمت
ناخدایان را کیاست اندکی است
ناخدای کشتی امکان یکی است
عاشق این بیتم
چقدر وقت هایی که منتظرم یکی یکاری کنه اما ناخدای کشتی امکان یکی است
هیچکس قدرتمند تراز خدا نیست
یدالله فوق ایدیهم
و چقدر ارامش بخش
ایمنی دیدند و ناایمن شدند
دوستی کردم، مرا دشمن شدند
اخ فقط میخوام استعفار کنم با این بیت
چه جاهایی برام درهایی و باز کردو بعد فراموش کردم
چه جاهایی دستمو گرفت
بهم عشق خوب دادو من با افکار منفی و بدبینی خرابش کردم و بعدش از خدا ناراحت شدم
بهم هوش و استعداد و شرایط داد برای درس خوندن
بهم ایده داد
بهم سلامتی داد
بهم خانواده داد
و من هی شکایت کردم
و هی با یه مشکل غر زدم
ما که دشمن را چنین میپروریم
دوستان را از نظر، چون میبریم
راجب این بیت یه چیزی بگم
من تا چندوقت پیش مشکل بزرگم نپذیرفتن اشتباهاتم و نپذیرفتن راه غلط زندگیم باورهای غلط نپدیرفتن این بود که زندگیم و خودم میسازم بعد فهمیدم باوری که جلوی اینو میگرفت این بود که بعدش کلی حس گناه داشتم و نمیتونستم تحمل کنم پس کلا قبول نمیکردم
ولی این بیت چقدر مهربانی و بخشندگی خدا رو میرسون
و چقدر حالم و خدب میکنه که خدا راه میزاره به همه لطف میکنه ،ببین با کسی که توبه کنه تعهد بده بپذیره و تغییر کنه چیکار میکنه با دوستش چیکار میکنه
سلام استاد جان، سلام به خانم شایسته مهربون و سلام به همه دوستای عزیزم در خانواده صمیمی عباسمنش، امیدوارم حال همگی عالی باشه.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر که هدایت شدم به این فایل فوقالعاده و خدا رو شکر که دارم کامنت مینویسم.
چقدر این فایل پر بود از آگاهی، از اینکه همه جهان رو تحت کنترل خداوند بدونیم و چقدر هوشمندانه خانم پروین اعتصامی از ضمیر ما توی شعرش استفاده میکنه و چقدر این بانوی بزرگوار رو تحسین میکنم که عالی از قوانین اطلاع داشته. میگه ما به موج فرمان میدهیم. همه چیز تحت کنترل و سیطره ماست.
چقدر این داستان مادر موسی برای من درس داشت، که مادر حضرت موسی چه ایمانی نشون داده و خداوند به ایشون وحی میکنه که نترس و نگران نباش. چه منطقهای قویی برای مادر موسی میاره و دلش رو آروم و محکم میکنه، رهرو ما اینک اندر منزل است، تو بچه رو به آب انداختی، اما از دیدگاه خداوند کار انجام شده، نتیجه رو میدونه، خداوند میدونه که آب بچه رو میبره، بعد فرعون بچه رو از آب میگیره، میدونه که بچه از دایهها شیر نمیخوره، میدونه که خواهر موسی اونجا پیشنهاد میده و مادر به بچهاش میرسه و پازل تکمیل میشه.
چه نکتهای گفتید استاد، این کار خداست که بچه رو به مادرش برمیگردونه، توی قصر فرعون، هیچ تهدیدی دیگه وجود نداره و مادر موسی بخاطر اینکه بچه خودش رو شیر میده از فرعون پول میگیره. الله اکبر.
چقدر زیبا میگه قطرهای کز جویباری میرود از پی انجام کاری میرود، چقدر زیبا میگه این سیستم که کارش از روی شانس و تصادف و بازی نیست، ما داریم همه چیز رو کنترل میکنیم و میگه دریا، موج و باد که از خودشون اختیاری ندارن، دارن دستور ما رو اجرا میکنن.
خدا رو شکر به خاطر داستان کشتی و نمرود، چه داستان زیبایی، خدایی که اینقدر مهربونی کرد در حق نمرود، اون رو از چه حادثهای نجات داد، اینهمه میگه به کوه و دریا و خار و گل و باد دستور دادیم که با این بچه مهربان باشید، اونوقت بعد از این همه دوستی، اون بچه بزرگ شد و شد نمرودی که با خدا اعلام جنگ کرد و یه برجی ساخت که بره بالا و بگه من از همه بهترم. خدا این داستان رو تعریف میکنه و میفرماید ما که با نمرود اینطور بودیم، چطور ممکنه با موسی بدی کنیم، این کفره که بگی خدا موسی عمران رو فراموش کرده، این کفره که بگی خدا من رو فراموش کرده.
همهمون که توی زندگیمون نگاه کنیم میبینیم زمانهایی که به خدا میگفتیم خدایا این مسالهام رو حل کن قول میدم که فلان کار رو انجام بدم، قول میدم دیگه فلان کار رو انجام ندم. بعد که خدا کارمون رو انجام داده، چقدر راحت، چقدر راحت فراموش کردیم و بدتر از اون فکر کردیم که خودمون مساله رو حلش کردیم، مثال ماشین و جای پارک هم جالب بود، یاد قسمت اخراجیها افتادم، بایرام که صدای توپ و تفنگ رو میشنوه، میگه خدایا کجا پناه بگیرم، یا خدا، یکی میگه بیا بخواب، میگه خدایا نمیخواد پیدا کردم، چقدر این اتفاق برای خود من افتاده. مثال اینکه خدا توی قرآن میزنه میفرماید: کشتی روی آب داره میره، همه چیز گل و بلبله، افراد کشتی شادن، یه تندبادی میاد، شرایط طوفانی میشه، موجهای مهلک به کشتی اصابت میکنه، اون موقع خالص خدا رو میخونن، زمانیکه از اون حادثه نجاتشون میدیم، چنان رو برمیگردونن که انگار از ما کمک نخواسته بودن. آیا این درسته؟ اونوقت من زمانهایی فکر میکردم که خدایا چرا با من مشکل داری، چرا ثروتمند نمیمشم؟ چرا من؟
چقدر زیبا این درس برام مرور شد که به اندازهای که سرمون در مقابل خداوند پایین باشه، فروتنتر و خاشعتر باشیم و اعتبار تمام نعمتها و داشتههامون رو به خداوند بدیم، خداوند سرمون رو جلوی بندههاش و جلوی جهانش بلند میکنه.
خدایا شکرت که این همه بهمون نعمت دادی، نعمت سلامتی دادی، خدایا شکرت که من رو با این سایت و با این آگاهیها آشنا کردی، خدایا اعتبار هر چیزی که دارم به تو برمیگرده، تو خلقش کردی، تو زمانیکه میخوابم، قلب و مغز و تمام سیستم بدنم رو مدیریت میکنی، تویی که خون رو توی رگهام پمپاژ میکنی، تویی که رزق و روزی لحظهای بهم میدی، کمکم کن که نسبت به تو بیمعرفت و ناسپاس نشم. چقدر زیبا گفتید که سپاسگزارترین آدمها در طول تاریخ حتی نمیتونن یک تیلیاردیم نعمتهایی که خدا بهشون داده رو شکر کنن.
هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون برمیآید مفرح ذات، پس در هر نفس دو نعمت موجود و بر هر نعمت شکری واجب.
از دست و زبان که برآید * کز عهده شکرش بدر آید
این همون درسی بود که توی فایل درسهایی از انیمیشن گربه چکمهپوش گرفتم استاد، اون فایل فوقالعاده بود، استاد در تمام مواردی که اون گربه جونهاش رو از دست داده بود، یه غروری اون رو گرفته بود که من حالیمه، من از همه بهترم، بقیه حالیشون نیست، بقیه اصلا آدم نیستن، من فقط آدمم، یا به قول قارون که میگفت این همه ثروت رو من با علم خودم بدست آوردم، یا این غرور و تکبر که فرعون میگفت من رب اعلای شما هستم، من تهشم بابا، چی فکر کردی؟ خداوند اصلا بخاطر غرور و تکبر، ابلیس رو از بهشت خارج کرد، ابلیسی که هم ردیف فرشتهها شده بود. ابلیس گفت من بهترم، آدم رو از گل و من رو از شراره آتش خلق کردی، من به آدم سجده نمیکنم. یا زمانیکه نوح با قومش صحبت میکنه، اون سران قوم تکبر میکنن، میگن ما بیام حرف تو رو گوش کنیم، میگفتن یه مشت افراد ضعیف دور تو رو گرفتن ای نوح، ما از پرستش بتهای پدرانمان دست برنمیداریم و دیدیم که آخر داستانشون به کجا کشید، این داستان رو نوشتم، این مثالها رو آوردم که درس بگیرم، عبرت بشه برام که در مقابل خداوند فروتن باشم، خودم رو کوچک ببینم، خداوند میفرماید:
ای مردم شما نیازمند به خدائید؛ تنها خداوند است که بینیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است!
سوره فاطر – آیه 15
خدا رو صد هزار مرتبه شکرت.
باز هم خانم پروین اعتصامی، شاعر بزرگ کشورمون رو تحسین میکنم که گفتن این داستان هم از طرف خداست و اعتبارش به خدا بازمیگرده.
خدا رو صد هزار مرتبه شکرت.
چقدر بارون قشنگ و زیبایی میومد، چقدر داستان فوقالعاده و فایل زیبایی بود، واقعا لذت بردم، تحسین میکنم خانم شایسته عزیز رو که با رانندگیشون باعث شدن استاد درباره این مطالب صحبت کنه و ار روی این مطلب بخونه، استاد جان چقدر لباس قرمز رنگ زیبایی پوشیدید، خیلی بهتون میاد، مخصوصا توی این فورد فوقالعاده قرمز رنگ، چه ماشینهای فوقالعادهای از کنار ماشین استاد رد میشدن، استاد جان تحسینتون میکنم که با شدت گرفتن بارون، به یاد قدرت خداوند افتادید و این رو نشونههای خداوند دیدید، چه درسهای فوقالعادهای داشت این فایل. خدا رو صد هزار مرتبه شکرت.
امیدوارم همه شما دوستای گلم در پناه خدای بزرگ همیشه شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
امروز اولین باری هست که میخوام تجربه ام رو از آموزه های استاد اینجا بنویسم و به اشتراک بزارم، معمولا اهل کامنت گذاشتن و نظر دادن راجع به چیزی نیستم ، اما امروز اینقدر احساس خوبی دارم و اینقدر قلبم باز شده که فقط میخوام ازش صحبت کنم.
چند ماهی هست که با استاد عزیز اشنا شدم و همواره در تلاشم که ذهنم رو کنترل کنم و البته که خیلی کار سختی هست برام چون چندین ساله که همش نشخوار ذهنی دارم و خیلی بدبین بودم.
اما این چند وقت همه چیز متفاوت از قبل شد….
کارهام راحت تر پیش میره، چندین و چند بار اتفاق های مالی خوبی برام افتاده که اگرچه خیلی کوچک بودن اما برای من فریاد میزدن که ببین داری راهتو درست میری… ببین اینا نشانه های خداست
وقتی این ماه حساب کتاب های مالیم رو انجام میدادم متوجه شدم که یه کار ساختمانی کوچک رو که چندین ماهه براش برنامه دارم باز هم نمیتونم از پس هزینه هاش بربیام و شروعش کنم… اما بیخیال نشدم و گفتم میسپرمش به خدا
و امروز اون کار به طور شگفت انگیزی داره تموم میشه و هزینه ی اجراش از یه جایی به زندگیم وارد شد که باورم نمیشه
شاید 5 سال بود که این مقدار پول جلوی چشم هام بودن اما هیچوقت به ذهنم نرسید ازشون استفاده کنم. اما اینبار خدا بهم الهام کرد…
از خداوند ممنونم که در های قلبم رو به سوی خودش گشود و از استاد عزیز ممنونم که برای ما مثل دست خداوند در زمین شدند و باعث هدایت ما شدند.
هدف بعدی من این هست که ذهنم رو کاملا کنترل کنم و همواره در جهت مثبت و خدایی نگهش دارم.
فقط پاشنه آشیلم در این زمان مقایسه هست و اینکه چطور خودم را با دیگران مقایسه نکنم(چه از نظر مالی و چه جایگاهی) و منتظر بمونم تا خداوند باقی درهای زندگیم رو هم به روم باز کنه و هدایتم کنه
عالی بود امروز تاسوعا هست و من چند سالی هست که در مراسمایی که هست شرکت نمیکنم امروز با تمام غمی که داشتم چون پسرم آخر مرداد خیره فنلاند و مهاجرت میکنه و خیلی دلم گرفته بود در اولین فرصت که بیدار شدم سایت شما رو باز کردم و وقتی این فایل گوش میکردم فقط اشک ریختم که این نشانه ای بود برای من
استاد عزیز و مریم بانو من با فایل های شما چند سال زندگی کردم و میکنم و چند سال هست در مراسمای مذهبی که فقط ریا و فریب هست شرکت نمیکنم البته که از طرف خانواده کمی حرف میشنوم ولی راه خودم و میرم و آرامش دارم
من فقط فایل های رایگان شما رو گوش میدم ولی خیلی برای من عالی و اثر گذار بود
این فایل بقدری من و منقلب کرد که با اینکه من زیاد کامنت نمینویسم ولی اینبار لازم دیدم که بنویسم. چقدر با خدای مهربون تر و متفاوتی توی این فایل آشنا شدم. چقدر من این خدا رو دوست دارم و چقدر شرمندش شدم. سرم پایینه به درگاه همچین خدایی…
همین دیروز توی کامنت آقای حمید امیری یه جمله خوندم، نوشته بودن : 《 خدا دل بخواهی در مورد هیچ کس هیچ اتفاقی رو رقم نمیزنه 》و من چقدر مقاومت داشتم و دارم در مورد این جمله. نگاهم به خداوند یه نگاه انسانی بوده و هست…
اما این فایل…
وحی آمد کاین چه فکر باطل است
رهرو ما اینک اندر منزل است
پردهٔ شک را برانداز از میان
تا ببینی سود کردی یا زیان
ما گرفتیم آنچه را انداختی
دست حق را دیدی و نشناختی
در تو، تنها عشق و مهر مادری است
شیوهٔ ما، عدل و بنده پروری است
خدایا تو عاشقانه من رو، مارو، هدایت میکنی و من چه افکار باطلی دارم نسبت به تو… خدایی که اینقققدر بنده نوازه.
من برای نوشتن یا دعا کردن همیشه جمله کم میارم. همیشه برای صحبت کردن با خدا دنبال جمله بندی می گردم. اکثرا از کامنتای بچه ها استفاده می کنم. می گم خدایا منم همین. منم این جمله. منم همینی که ایشون میگه… یا اینکه مفاتیح رو باز میکنم و راز و نیاز اماما با خدارو میخونم و از جمله هاش استفاده میکنم.
دیروز توی دعای عرفه از زبان امام حسین نوشته بود که : لَمْ یَمْنَعْکَ جَهْلِى وَجُرْأَتِى عَلَیْکَ أَنْ دَلَلْتَنِى إِلَىٰ مَا یُقَرِّبُنِى إِلَیْکَ ((نادانی و گستاخیام بر تو، جلوگیرت نشد، از این که مرا به آنچه به تو نزدیک میکند راهنمایی کنی و به آنچه مرا به پیشگاهت مقرّب مینماید توفیق دهی)) … همون لحظه گفتم ببین چه خدایی دارم… نوشتمش برای خودم. گفتم خدایا هزاران بار شکرت که با من شبیه من، رفتار نمیکنی…
و امروزم این شعر پروین :
ما بخوانیم، ار چه ما را رد کنند
عیب پوشیها کنیم، ار بد کنند
چه شرایط های سختی که تو از ما دور کردی و اعتبارش رو به خودمون دادیم:
تیرگیها را نمودم روشنی
ترسها را جمله کردم ایمنی
این فایل عالی بود استاد. قشنگ یه یادآوری یه تلنگر یه اتفاق خیییلی به موقع توی زندگیم. که دلم رو روشن کرد. قلبم رو باز کرد. خیییییییالم رو راحت کرد.
ما که دشمن را چنین میپروریم
دوستان را از نظر، چون میبریم
همچین خدایی… همچین خدایی…
واااقعا منتظرم کامنتای بچه ها رو بخونم. درس بگیرم. لذت ببرم. یاااااد بگیرم. یااااد بگیرم…
خدارو شکر برای این فایل که برکت امروزم شد.
ممنون استاد، ممنون مریم جون.
ممنون آقای خوشدل، آقای امیری، خانم شهریاری، پرنسس الا، آقای عطار روشن، نفیسه جون، اندیشه جون، سودای عزیز و… و همه ی بچه های سایت که من از شما در کنار استاد دارم یاد میگیرم…
گفتم بیام و روز تولدم توی سایت عباسمنش ببینم امروز خدا توی روز تولدم چه پیامی برام داره.
تا نگاهم به این عکس قشنگ فایل و اسم فایل خورد گفتم خدایا قربونت برم چه پیامی از این قشنگتر که بخوای از خودت برام بگی. ما که پیام این یکسال هدیه ی ارزشمند خداوند رو گرفتم.
فاطمه جان وظیفه ی این تولد 33 سالگی تو تنها توحیدی بودن است و بس!
یه بار استاد یه پیامی از یک دوستان عریز سایت خوند که گفتم چقدر قشنگ گفتی دقیقا منم الان همونم.
منم فاطمه پارسال با ترس فروش خونه با ترس شروع کار که میشه یا نمیشه به امید ثروتمند شدن و پولدار شدن با دلی آشفته وارد سایت عباسمنش شدم و الان که 9ماه که توی این سایت هستم اون دل آشفته چنان آرامش گرفته و اون تقلا برای به دست آوردن پول و ثروت الان جاش عشق خدا توی رگهای قلبم در جریان و از همون لحظه ای که بسم الله گفتم و روی خودم کار کردم جریانی از آرامش و احساس خوب و نعمتهای خداوند وارد زندگیم شده.
سلام خدمت استاد عزیزم وسلام خدمت استاد شایسته و سلام خدمت اعضای خانواده عباس منش
خدا قوت
باز هم فایل توحیدی و زیباییهای عمیق درونی استاد
عزیز دل استاد زحمت رانندگی میکشه و استاد زحمت ضبط یه فایل فوق العاده رو میکشه وما هم لذتش رو میبریم و سپاسگزار استاد و عزیز دلشون هستیم و شکرگزار خداوندی هستیم که همچین استاد توحیدی به ما داده،بی نهایت سپاسگزارم
در طول جاده باران رحمت الهی همراه با باران نعمت الهی در حال باریدن بود و در آخر که شدت باران نعمت الهی زیادتر شد باران رحمت الهی بر ما بیشتر بارید و حسن ختام استاد این شد که هر کسی سرش پیش خدا پایین تره ،عظمتش پیش چشم مردم بالاتره و این حقیقتی است که ان العزه لله جمیعا
خب داستان توحید ما از زمان حضرت آدم ثبت شد و در کسری از ثانیه جناب شیطان با یک فت پا حضرت آدم رو از بهشت بیرون کرد و دوباره با لطف خدا وارد بهشت شد وبعد از اون هم خلیل الله توحید واقعی رو به ما آموخت.
و خداوند چنان نعمتی این بنده توحیدی داده که ما آثار نعمت خدا به حضرت ابراهیم رو در حج و در دین ما و ….داده و ایشان در آخرت هم از شایستگان است
این توحید پشت به پشت چرخید تا به پیامبر آخر رسید و دستور داده شد که دین دین ابراهیم حنیف است و بس
تمام داستانهایی که تو قرآن اومده و استاد در شعر پروین برامون باز کردن نشانه وجود پروردگاری است که با چشم سر نمی بینیم اما با قلبمان احساس میکنیم
بالاترین فرکانس و نزدیکترین فرکانس به خداوند شکرگزاری است که حاصل شکرگزاری احساس خوب وآرامش و برکت است
استاد عزیزم در حین صحبت کردن شما یکی از باگهایی که تو دوره دستیابی به رویاها متوجه نمیشدم و مقاومت داشتم برام بازتر شد،سیستمی بودن خدا رو بهتر متوجه شدم و اینکه همه چیز خداست و من هم خدام اما خداوند نعمتی به من داده که بتوانم بپذیرم یا نپذیرم و قدرتهای دیگر…..از خدای خودم شاکرم و از شما استاد عزیزم ممنونم
خداوند قادر مطلق است ،این خداوند است که با دستان غیبی اش ما را آفرید وخلق کرد و جان داد وروح داد و جسم کاملا خودکار داد و غذا داد وآب داد و بی نهایت نعمت داد.
خداوند همانی است که همسری از جنس خودمان برای آرامش به ما داد و فرزندانی دوست داشتنی به ما داد.
این خداوند است که با عشق ما رو آفرید و با عشق در دستان خودش ما رو میپروراند و ما را بزرگ میکند و باز ما را به بهشت میبرد
این خداوند است اکسیژن را غذای ریه ما کرد تا ما با آن نفس بکشیم و همین خدا برای ماهی سیستم دیگری آفرید آیا این نشانه نیست
این خداوند است که چهار فصل،ماه ،سال، طلوع و غروب،شب و روز روشنی و تاریکی و میلیاردها میلیارد نعمت برایمان بوجود آورد
این خداوند است که قوانین ثابتی برای ما بوجود آورد تا بتوانیم همه چیز را به تسخیر خود درآوریم
این خداوند است که بنا برخواسته استاد،این بنده توحیدی را بوجود آورد و ایشان را کمک کرد تا اشاعه توحید کنند
این خداوند است که بنا بر خواسته ما ،ما را وارد خانواده عباس منش کرد تا هر روز از چشمه توحید به قدر نیاز خود آبی برداریم و روح خودمون رو جلا دهیم
خواهرها و برادرهای من شما نعمتهایی هستید که به من داده شده اید تا با خواندن کامنتهای شما قلبم نورانی تر شود و هر روز توحیدی تر شوم
و این ها همه نعمتهایی است که خداوند به من و ما ارزانی داشته و به قول استاد شکرگزارترین آدم یک تریلیاردم یکی از نعمتهای خدا رو نمیتونه سپاس بگه و از خدا میخواهم هر روز منو شکرگزارتر کنه و شکر نعمت شکرگزاری رو هم بهم بده و جوری برام ردیف کنه که خودش راضی باشه…..
الهی شکرت
سپاس استاد عزیزم،در پناه الله مهربان باشید
بنام خداوند وهاب من
سلام به خانواده صمیمی عباسمنش
خداوند رو سپاسگذارم که قدرت و ارباب بودن خودش را این چنین به ما نشان میدهد.
مینویسم با نام خودش و از خودش راهنمایی و هدایت میطلبم تا هدایت بشم.
اول از همه و به قول استاد عزیزم از خداوند میخوام کمکم کنه تا سپاسگذارتر باشم چون در این عصری که همه چی عین باد درحال عبوره فقط سپاسگذارتر بودنه که میتونه کمکم کنه. سپاسگذار باشم و در آرامش.
آرامشی که در دل طوفانهای زندگی هم بتونم سکان هدایت زندگی و خودم رو در دستانم داشته باشم.
درودی هم عرض میکنم خدمت همسفرهای عزیزم در این مسیر جنگلی سبز و از خداوند هدایت میطلبم تا کمکم کنه چشمم و قلبم آگاهتر و بازتر باشه تا بتونم در زندگی انتخابی آگاهانه داشته باشم و با ثبات قدم به مسیرم ادامه بدم.
چقدر فایلهای توحید به وقت و در زمان مناسب روی سایت میان و چقدددر خوشبختیم که در مسیر این آگاهیها قرار داریم و چقددددر نرم و آسان این مدت تغییر کردیم و در کنار اینهمه تغییر هم خداوند لذت بودن در کنار عزیزانی مثل شما را نصیبمون کرد. خداوند رو هزاران بار شکر که مفاهیمی عمیق مثل توحید و مثل شکرگذاری رو بهتر و بهتر داریم میفهمیم و خداوند هدایت کرد تا اینهمه مدت در جهل و سردرگمی نمانیم. تا این همه مدت نتایج زندگیمان را دیگران ندانیم و تمام آنچه که هست و نیست را خودم آفرینندهاش بپذیرم و حالا در پی ساختن خودی بهتر باشم. در این مسیر سبز از خدای بزرگ و بیهمتا برکت میطلبم. هم برای شما و هم برای خودم.
از نوجوانی عاشق برخی اشعار و شاعران بودم و نام پروین اعتصامی همیشه برام آشنا بود و هر از گاهی در اشعارش سرکی میکشیدم…چقدر این روح بزرگ تونست خدای یکتا رو قشنگ وصف کنه و قوانین الهی را در زیباترین وصف و نثر بیانش کنه. خدا رو شکر که بزرگانی بودند تا همیشه چراغ هدایت بر ما روشن بماند. خدا رو شکر بخاطر استاد عزیز که اینطور شعر رو برای ما خواندند و خدا رو شکر که مریم جان رانندگی کرد تا ما بتونیم بر زیباییها بیشتر و بیشتر تمرکز کنیم. خداوند رو شکر که قدرت شناخت این نظام و سیستم بزرگ رو به ما عطا کرده تا بتونیم فکر کنیم و این قدرت و نظامی که اسمش رو خداوند گذاشتیم رو بهتر درکش کنیم.
چقدر عالی شده که مفاهیم خدا، قرآن، بهشت و جهنم برام رنگ دیگهای پیدا کردن و حالا در حال ساخت خدایی بهتر…قرآنی بهتر و بهشت و جهنمی بهتر در ذهنم هستم. قبلا اینطور نبود، همین الانشم خیلی با کلمه خدا راحت نشدم چرا…چون یه عمر یه خدایی که هیچکار نمیکنه رو تجربه کردم… گاهی تو نوشتههام مجبور بودم بنویسم ”جهان”
مثلا جهان من رو هدایت میکنه به جوابام. شرمندهام ولی انگار بهتر جواب میداد تا اینکه بگم خدا هدایت میکنه…
فکر کنم باگ آدمهای خیلی مذهبی این باشه ولی اگه توی قلبمون خدا همون جهان باشه و جهان همون خدا مشکل خاصی نیست. در اصل همه این سیستمی که به این دقت و ریزبینی در حال حرکت و گسترشه همون نیروی برتر کیهان هست که آسمان و زمین در سیطره و اختیار اوست…همان نیرویی که نفس به نفس همه ماها رو هدایت میکنه…همان نیرویی که با هر تپش قلب خون رو به تهتهانیترین عضلات پا میفرسته و از اون مویرگ مویرگهای خونی عبور میده…اصلا اگر سیستمی غیر از تپش و تپیدن بود نمیتونست اینقدر کاربردی کار کنه و از اووون باریکترین مویرگها عبورش بده.
خداوند رو سپاسگذارم بخاطر این حجم از آگاهاییهایی که نصیب ماها کرده و ما و من خودم درگیر اینیم که فردا چه میشود. خدایا قدرت لذت بردن از این لحضه رو به من عطا کن یا ربالعالمین
مچکرم از چشمای زیباتون که تا اینجا همراهی کردین.
سلام به همه دوستان هم فرکانسی
من اولین باره که کامنت میذارم
چقدر این فایل قشنگ بود
حالم رو دگرگون کرد
و منو یاد یه تجربه توی زندگی ام انداخت
منو و همسرم سال 97 وارد شرکت بازاریابی شبکه ای شدیم و شب و روز کار کردیم زحمت کشیدم از همه چی مون زدیم تا بتونیم موفق بشیم و در نهایت هم شدیم توی یکی دوسال زندگی مون از این رو به رو شد ماشین خوب خونه خوب درآمد عالی اما یه چیزی داشت این بود که ما باید همه گوش به فرمان لیدر مون میبودیم هرچی اونا میگفتن باید بی برو برگشت قبول میکردیم به قولی توی ذهنمون ازشون خدا ساخته بودیم
نزدیک دوسال پیش همون شرکت یه ارز رو گفت بخرین و همون لیدر ها گفتن هر چی دارین رو بفروشین و بخرین و ما هم در اطاعت اونا هر چه داشتیم رو فروختیم ماشین مون و…
اما زمانی که ماشین مون رو میخواستیم بفروشیم نمیشد اصلا شرایط دست تو دست هم داده بودن که این ماشین فروش نره به عبارتی یه نشونه از خدا بود که ماشین فروش نره اما ما متوجه نبودیم
و اصرار و پافشاری میکردیم به فروشش
و به هدایت پروردگار توجه نکردیم
و همه زندگی مون رو گذاشتیم و همه چی مون رو از دست دادیم
چقدر خدا با نشونه هاش با ما میخواست صحبت کنه اما ما حساب کردیم روی بنده اش و از همون جا ضربه خوردیم
و چقدر یا اون جمله استاد افتادم
که هر وقت
غیر خدا حساب کردم ضربه خوردم و هر وقت
روی خدا حساب کردم همه چی بهم داد به چه اندازه به اندازه ای که باورش کردم
خداروشکر از موقعی که خدارو بهتر شناختم
حال دلم خوبه ،آرامش دارم
حتی رابط ام با همسر و پسرم عالی شده
خدارو هزاران بار سپاس میگم که منو تو این مسیر قرارداد و سپاسگزار استاد هستم که این آگاهی هارو بهمون میده
و ممنون از همه دوستان که این کامنت رو خوندن
ببخشید اگه طولانی شد
به نام الله توانا
پادشاه هرآن چیز که چشمم قادر به دیدن و گوشم میشنوه
خدای توانا بخشنده مهربان و هدایتگر
سلام استادجان سلام مریم عزیزم
همین اول تشکر کنم از مریم جانم که رانندگی کرد تا استاد با این شعر پروین دلو جانمونو بشوره
چشمامونو بازکنه
اشک بشینه رو گونمون
و چقدر حالمونو زیرو رو بشه
چی بگم از این فایل توحیدی
دیشب از خدا خواستم کمکم کنه
گفتم من ادمم دلتنگ میشم یجاهایی ناامیدی میاد
تو ارامش و ایمان و سرازیر کن به قلب و جانم
صبح این فایلو دیدم وگوش دادم اصلا اشک بغض لبخند امید ارامش ،احساساتی بود که هم زمان تجربه کردم
واقعا احساس کردم و دیدم همه ارزوهام تو این دنیا هست
محقق شده
و فقط منتظر موعد و زمانش
استاد جان من شدیدا داستان حضرت موسی رو دوست دارم
بارها با خودم میگم زینب اگر صبر مادرش نبود ایمانش نبود توکلش نبود میرفت و میخواست با عقل خودش بچه رو نجات بده و همه چی بهم میخورد
پس صبر کن صبر
و همینطور که تو فایل تحمل شما چقدر است توضیح دادید
صبر توام با ایمان و توکل
صبر یعنی من میدونم در زمان مناسب به اون خواسته میرسم
رهرو ما اینک اندر منزل است
خواسته من الان شکل گرفته تایید خدارو گرفته محقق شده تو منزلگاه منتظر من پس من با سپاسگزاری با امید با ایمان به این عظمت خدا با حال خوب این روندو طی میکنم
صبر میکنم برای بهبود رابطه عاطفیم
و در کنارش البته عمل میکنم و اقدام میکنم به نشونه ها ایده ها و اقداماتی که باید انجام بدم
صبر میکنم و ایمان دارم به کسب درامد و میرم تو دل شروع کسب و کارم
و اقدام میکنم به ایده های خداوند
صبر میکنم برای تغییر شخصیت و رسیدن به شخصیت و باورهایی که مد نطرم تغییری که مدنظرم چون همه چیز زمان لازم داره و تکامل
و اقدام میکنم قدم برمیدارم پله پله جلو میرم
پردهٔ شک را برانداز از میان
تا ببینی سود کردی یا زیان
ایمان ایمان ایمان
خدای من ،من ایمان دارم به مسیر و قانونت به وجودت من کارهام و سپردم به دست تو
و خواستم تو کارهای منو درست کنی و آسونم کنی برای آسونی ها
ما گرفتیم آنچه را انداختی
بله خدایا تو دیدی من دعا کردم درخواست کردم
دیدی ایده دادی نشونه دادی من اقدام عملی کردم رفتم تو دل ترسم رفتم تو دل باورهایی که ریشه داشتن
تو دیدی بها دادم بهایی که چقدر سنگین بود
قطعا دیدی تو گرفتیش
شیوهٔ ما، عدل و بنده پروری است
بله صددرصد الله من سیستم شما ثابت و قانون شما بی نقص و ثابت و این یعنی عدالت این یعنی پادشاه من یکی و الله من یکی و قانونش سرتاسر عدل ،قانونش جواب میده به حال خوبم ،به ایمانم به توکلم به صبرمن
نیست بازی کار حق، خود را مباز
آنچه بردیم از تو، باز آریم باز
شانس و اقبالی وجود نداره
هیچ چیز شانسی و اتفاقی نیست
همه چیز طبق مشیت خداوند ،طبق قانون خداوند
من اومدم تو مسیر خدایا
من ایمان دارم که بازی نیست
من میدونم همه چیز عالی میشه ،میدونم سرانجام کار دست تو وتو بهترین هارو برام رقم میزنی
رابطم رویایی میشه پر ارامش
حساب بانکیم پر پول زندگیم پر نعمت
سلامتیم بهتر از روز اول
آنچه میگوئیم ما، آن میکنند
بله من ایمان دارم هیچ چیزی بدون اذن شما کار نمیکنه
از نفس های ما ،قلب و مغز و جان ما گرفته تا زمین خانه عزیز پر برکتمون ،رودها دریاها اسمان اقیانوس سنگ و باران و…همه دست به سینه توهستند
همه گوش به فرمان تو هستند
همه برای تو کار میکنند
همه با عشقققق منتظر دستور تو هستند
من هم که دستمو دادم تو دستت
که تو منو ببری تو بهترین مسیر راحت ترین مسیر قشنگ ترین مسیر
مسیری که توش پر سرسبزی و ارامشو ثروت و سلامتی و نعمت
ناخدایان را کیاست اندکی است
ناخدای کشتی امکان یکی است
عاشق این بیتم
چقدر وقت هایی که منتظرم یکی یکاری کنه اما ناخدای کشتی امکان یکی است
هیچکس قدرتمند تراز خدا نیست
یدالله فوق ایدیهم
و چقدر ارامش بخش
ایمنی دیدند و ناایمن شدند
دوستی کردم، مرا دشمن شدند
اخ فقط میخوام استعفار کنم با این بیت
چه جاهایی برام درهایی و باز کردو بعد فراموش کردم
چه جاهایی دستمو گرفت
بهم عشق خوب دادو من با افکار منفی و بدبینی خرابش کردم و بعدش از خدا ناراحت شدم
بهم هوش و استعداد و شرایط داد برای درس خوندن
بهم ایده داد
بهم سلامتی داد
بهم خانواده داد
و من هی شکایت کردم
و هی با یه مشکل غر زدم
ما که دشمن را چنین میپروریم
دوستان را از نظر، چون میبریم
راجب این بیت یه چیزی بگم
من تا چندوقت پیش مشکل بزرگم نپذیرفتن اشتباهاتم و نپذیرفتن راه غلط زندگیم باورهای غلط نپدیرفتن این بود که زندگیم و خودم میسازم بعد فهمیدم باوری که جلوی اینو میگرفت این بود که بعدش کلی حس گناه داشتم و نمیتونستم تحمل کنم پس کلا قبول نمیکردم
ولی این بیت چقدر مهربانی و بخشندگی خدا رو میرسون
و چقدر حالم و خدب میکنه که خدا راه میزاره به همه لطف میکنه ،ببین با کسی که توبه کنه تعهد بده بپذیره و تغییر کنه چیکار میکنه با دوستش چیکار میکنه
استاد عزیزم
ازشما یک دنیا سپاسگزارم که دلمون رو باز میکنید
روحمون رو پاک میکنید
و میشنویم و ایمانمون صدبرابر میشه
مرسی از وجودتون
دوستتون دارم
به نام الله یکتا
سلام استاد جان، سلام به خانم شایسته مهربون و سلام به همه دوستای عزیزم در خانواده صمیمی عباسمنش، امیدوارم حال همگی عالی باشه.
خدا رو صد هزار مرتبه شکر که هدایت شدم به این فایل فوقالعاده و خدا رو شکر که دارم کامنت مینویسم.
چقدر این فایل پر بود از آگاهی، از اینکه همه جهان رو تحت کنترل خداوند بدونیم و چقدر هوشمندانه خانم پروین اعتصامی از ضمیر ما توی شعرش استفاده میکنه و چقدر این بانوی بزرگوار رو تحسین میکنم که عالی از قوانین اطلاع داشته. میگه ما به موج فرمان میدهیم. همه چیز تحت کنترل و سیطره ماست.
چقدر این داستان مادر موسی برای من درس داشت، که مادر حضرت موسی چه ایمانی نشون داده و خداوند به ایشون وحی میکنه که نترس و نگران نباش. چه منطقهای قویی برای مادر موسی میاره و دلش رو آروم و محکم میکنه، رهرو ما اینک اندر منزل است، تو بچه رو به آب انداختی، اما از دیدگاه خداوند کار انجام شده، نتیجه رو میدونه، خداوند میدونه که آب بچه رو میبره، بعد فرعون بچه رو از آب میگیره، میدونه که بچه از دایهها شیر نمیخوره، میدونه که خواهر موسی اونجا پیشنهاد میده و مادر به بچهاش میرسه و پازل تکمیل میشه.
چه نکتهای گفتید استاد، این کار خداست که بچه رو به مادرش برمیگردونه، توی قصر فرعون، هیچ تهدیدی دیگه وجود نداره و مادر موسی بخاطر اینکه بچه خودش رو شیر میده از فرعون پول میگیره. الله اکبر.
چقدر زیبا میگه قطرهای کز جویباری میرود از پی انجام کاری میرود، چقدر زیبا میگه این سیستم که کارش از روی شانس و تصادف و بازی نیست، ما داریم همه چیز رو کنترل میکنیم و میگه دریا، موج و باد که از خودشون اختیاری ندارن، دارن دستور ما رو اجرا میکنن.
خدا رو شکر به خاطر داستان کشتی و نمرود، چه داستان زیبایی، خدایی که اینقدر مهربونی کرد در حق نمرود، اون رو از چه حادثهای نجات داد، اینهمه میگه به کوه و دریا و خار و گل و باد دستور دادیم که با این بچه مهربان باشید، اونوقت بعد از این همه دوستی، اون بچه بزرگ شد و شد نمرودی که با خدا اعلام جنگ کرد و یه برجی ساخت که بره بالا و بگه من از همه بهترم. خدا این داستان رو تعریف میکنه و میفرماید ما که با نمرود اینطور بودیم، چطور ممکنه با موسی بدی کنیم، این کفره که بگی خدا موسی عمران رو فراموش کرده، این کفره که بگی خدا من رو فراموش کرده.
همهمون که توی زندگیمون نگاه کنیم میبینیم زمانهایی که به خدا میگفتیم خدایا این مسالهام رو حل کن قول میدم که فلان کار رو انجام بدم، قول میدم دیگه فلان کار رو انجام ندم. بعد که خدا کارمون رو انجام داده، چقدر راحت، چقدر راحت فراموش کردیم و بدتر از اون فکر کردیم که خودمون مساله رو حلش کردیم، مثال ماشین و جای پارک هم جالب بود، یاد قسمت اخراجیها افتادم، بایرام که صدای توپ و تفنگ رو میشنوه، میگه خدایا کجا پناه بگیرم، یا خدا، یکی میگه بیا بخواب، میگه خدایا نمیخواد پیدا کردم، چقدر این اتفاق برای خود من افتاده. مثال اینکه خدا توی قرآن میزنه میفرماید: کشتی روی آب داره میره، همه چیز گل و بلبله، افراد کشتی شادن، یه تندبادی میاد، شرایط طوفانی میشه، موجهای مهلک به کشتی اصابت میکنه، اون موقع خالص خدا رو میخونن، زمانیکه از اون حادثه نجاتشون میدیم، چنان رو برمیگردونن که انگار از ما کمک نخواسته بودن. آیا این درسته؟ اونوقت من زمانهایی فکر میکردم که خدایا چرا با من مشکل داری، چرا ثروتمند نمیمشم؟ چرا من؟
چقدر زیبا این درس برام مرور شد که به اندازهای که سرمون در مقابل خداوند پایین باشه، فروتنتر و خاشعتر باشیم و اعتبار تمام نعمتها و داشتههامون رو به خداوند بدیم، خداوند سرمون رو جلوی بندههاش و جلوی جهانش بلند میکنه.
خدایا شکرت که این همه بهمون نعمت دادی، نعمت سلامتی دادی، خدایا شکرت که من رو با این سایت و با این آگاهیها آشنا کردی، خدایا اعتبار هر چیزی که دارم به تو برمیگرده، تو خلقش کردی، تو زمانیکه میخوابم، قلب و مغز و تمام سیستم بدنم رو مدیریت میکنی، تویی که خون رو توی رگهام پمپاژ میکنی، تویی که رزق و روزی لحظهای بهم میدی، کمکم کن که نسبت به تو بیمعرفت و ناسپاس نشم. چقدر زیبا گفتید که سپاسگزارترین آدمها در طول تاریخ حتی نمیتونن یک تیلیاردیم نعمتهایی که خدا بهشون داده رو شکر کنن.
هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون برمیآید مفرح ذات، پس در هر نفس دو نعمت موجود و بر هر نعمت شکری واجب.
از دست و زبان که برآید * کز عهده شکرش بدر آید
این همون درسی بود که توی فایل درسهایی از انیمیشن گربه چکمهپوش گرفتم استاد، اون فایل فوقالعاده بود، استاد در تمام مواردی که اون گربه جونهاش رو از دست داده بود، یه غروری اون رو گرفته بود که من حالیمه، من از همه بهترم، بقیه حالیشون نیست، بقیه اصلا آدم نیستن، من فقط آدمم، یا به قول قارون که میگفت این همه ثروت رو من با علم خودم بدست آوردم، یا این غرور و تکبر که فرعون میگفت من رب اعلای شما هستم، من تهشم بابا، چی فکر کردی؟ خداوند اصلا بخاطر غرور و تکبر، ابلیس رو از بهشت خارج کرد، ابلیسی که هم ردیف فرشتهها شده بود. ابلیس گفت من بهترم، آدم رو از گل و من رو از شراره آتش خلق کردی، من به آدم سجده نمیکنم. یا زمانیکه نوح با قومش صحبت میکنه، اون سران قوم تکبر میکنن، میگن ما بیام حرف تو رو گوش کنیم، میگفتن یه مشت افراد ضعیف دور تو رو گرفتن ای نوح، ما از پرستش بتهای پدرانمان دست برنمیداریم و دیدیم که آخر داستانشون به کجا کشید، این داستان رو نوشتم، این مثالها رو آوردم که درس بگیرم، عبرت بشه برام که در مقابل خداوند فروتن باشم، خودم رو کوچک ببینم، خداوند میفرماید:
یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ
ای مردم شما نیازمند به خدائید؛ تنها خداوند است که بینیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است!
سوره فاطر – آیه 15
خدا رو صد هزار مرتبه شکرت.
باز هم خانم پروین اعتصامی، شاعر بزرگ کشورمون رو تحسین میکنم که گفتن این داستان هم از طرف خداست و اعتبارش به خدا بازمیگرده.
خدا رو صد هزار مرتبه شکرت.
چقدر بارون قشنگ و زیبایی میومد، چقدر داستان فوقالعاده و فایل زیبایی بود، واقعا لذت بردم، تحسین میکنم خانم شایسته عزیز رو که با رانندگیشون باعث شدن استاد درباره این مطالب صحبت کنه و ار روی این مطلب بخونه، استاد جان چقدر لباس قرمز رنگ زیبایی پوشیدید، خیلی بهتون میاد، مخصوصا توی این فورد فوقالعاده قرمز رنگ، چه ماشینهای فوقالعادهای از کنار ماشین استاد رد میشدن، استاد جان تحسینتون میکنم که با شدت گرفتن بارون، به یاد قدرت خداوند افتادید و این رو نشونههای خداوند دیدید، چه درسهای فوقالعادهای داشت این فایل. خدا رو صد هزار مرتبه شکرت.
امیدوارم همه شما دوستای گلم در پناه خدای بزرگ همیشه شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.
سلام به استاد عباسمنش و مریم شایسته ی عزیزم
امروز اولین باری هست که میخوام تجربه ام رو از آموزه های استاد اینجا بنویسم و به اشتراک بزارم، معمولا اهل کامنت گذاشتن و نظر دادن راجع به چیزی نیستم ، اما امروز اینقدر احساس خوبی دارم و اینقدر قلبم باز شده که فقط میخوام ازش صحبت کنم.
چند ماهی هست که با استاد عزیز اشنا شدم و همواره در تلاشم که ذهنم رو کنترل کنم و البته که خیلی کار سختی هست برام چون چندین ساله که همش نشخوار ذهنی دارم و خیلی بدبین بودم.
اما این چند وقت همه چیز متفاوت از قبل شد….
کارهام راحت تر پیش میره، چندین و چند بار اتفاق های مالی خوبی برام افتاده که اگرچه خیلی کوچک بودن اما برای من فریاد میزدن که ببین داری راهتو درست میری… ببین اینا نشانه های خداست
وقتی این ماه حساب کتاب های مالیم رو انجام میدادم متوجه شدم که یه کار ساختمانی کوچک رو که چندین ماهه براش برنامه دارم باز هم نمیتونم از پس هزینه هاش بربیام و شروعش کنم… اما بیخیال نشدم و گفتم میسپرمش به خدا
و امروز اون کار به طور شگفت انگیزی داره تموم میشه و هزینه ی اجراش از یه جایی به زندگیم وارد شد که باورم نمیشه
شاید 5 سال بود که این مقدار پول جلوی چشم هام بودن اما هیچوقت به ذهنم نرسید ازشون استفاده کنم. اما اینبار خدا بهم الهام کرد…
از خداوند ممنونم که در های قلبم رو به سوی خودش گشود و از استاد عزیز ممنونم که برای ما مثل دست خداوند در زمین شدند و باعث هدایت ما شدند.
هدف بعدی من این هست که ذهنم رو کاملا کنترل کنم و همواره در جهت مثبت و خدایی نگهش دارم.
فقط پاشنه آشیلم در این زمان مقایسه هست و اینکه چطور خودم را با دیگران مقایسه نکنم(چه از نظر مالی و چه جایگاهی) و منتظر بمونم تا خداوند باقی درهای زندگیم رو هم به روم باز کنه و هدایتم کنه
ممنونم از استاد عزیز و مریم شایسته ی نازنینم
سلام استاد
عالی بود امروز تاسوعا هست و من چند سالی هست که در مراسمایی که هست شرکت نمیکنم امروز با تمام غمی که داشتم چون پسرم آخر مرداد خیره فنلاند و مهاجرت میکنه و خیلی دلم گرفته بود در اولین فرصت که بیدار شدم سایت شما رو باز کردم و وقتی این فایل گوش میکردم فقط اشک ریختم که این نشانه ای بود برای من
استاد عزیز و مریم بانو من با فایل های شما چند سال زندگی کردم و میکنم و چند سال هست در مراسمای مذهبی که فقط ریا و فریب هست شرکت نمیکنم البته که از طرف خانواده کمی حرف میشنوم ولی راه خودم و میرم و آرامش دارم
من فقط فایل های رایگان شما رو گوش میدم ولی خیلی برای من عالی و اثر گذار بود
ممنونم و امیدوارم سلامت و شاد باشید
سلام استاد جان و مریم جان
سلام به همه ی بچه های سایت.
این فایل بقدری من و منقلب کرد که با اینکه من زیاد کامنت نمینویسم ولی اینبار لازم دیدم که بنویسم. چقدر با خدای مهربون تر و متفاوتی توی این فایل آشنا شدم. چقدر من این خدا رو دوست دارم و چقدر شرمندش شدم. سرم پایینه به درگاه همچین خدایی…
همین دیروز توی کامنت آقای حمید امیری یه جمله خوندم، نوشته بودن : 《 خدا دل بخواهی در مورد هیچ کس هیچ اتفاقی رو رقم نمیزنه 》و من چقدر مقاومت داشتم و دارم در مورد این جمله. نگاهم به خداوند یه نگاه انسانی بوده و هست…
اما این فایل…
وحی آمد کاین چه فکر باطل است
رهرو ما اینک اندر منزل است
پردهٔ شک را برانداز از میان
تا ببینی سود کردی یا زیان
ما گرفتیم آنچه را انداختی
دست حق را دیدی و نشناختی
در تو، تنها عشق و مهر مادری است
شیوهٔ ما، عدل و بنده پروری است
خدایا تو عاشقانه من رو، مارو، هدایت میکنی و من چه افکار باطلی دارم نسبت به تو… خدایی که اینقققدر بنده نوازه.
من برای نوشتن یا دعا کردن همیشه جمله کم میارم. همیشه برای صحبت کردن با خدا دنبال جمله بندی می گردم. اکثرا از کامنتای بچه ها استفاده می کنم. می گم خدایا منم همین. منم این جمله. منم همینی که ایشون میگه… یا اینکه مفاتیح رو باز میکنم و راز و نیاز اماما با خدارو میخونم و از جمله هاش استفاده میکنم.
دیروز توی دعای عرفه از زبان امام حسین نوشته بود که : لَمْ یَمْنَعْکَ جَهْلِى وَجُرْأَتِى عَلَیْکَ أَنْ دَلَلْتَنِى إِلَىٰ مَا یُقَرِّبُنِى إِلَیْکَ ((نادانی و گستاخیام بر تو، جلوگیرت نشد، از این که مرا به آنچه به تو نزدیک میکند راهنمایی کنی و به آنچه مرا به پیشگاهت مقرّب مینماید توفیق دهی)) … همون لحظه گفتم ببین چه خدایی دارم… نوشتمش برای خودم. گفتم خدایا هزاران بار شکرت که با من شبیه من، رفتار نمیکنی…
و امروزم این شعر پروین :
ما بخوانیم، ار چه ما را رد کنند
عیب پوشیها کنیم، ار بد کنند
چه شرایط های سختی که تو از ما دور کردی و اعتبارش رو به خودمون دادیم:
تیرگیها را نمودم روشنی
ترسها را جمله کردم ایمنی
این فایل عالی بود استاد. قشنگ یه یادآوری یه تلنگر یه اتفاق خیییلی به موقع توی زندگیم. که دلم رو روشن کرد. قلبم رو باز کرد. خیییییییالم رو راحت کرد.
ما که دشمن را چنین میپروریم
دوستان را از نظر، چون میبریم
همچین خدایی… همچین خدایی…
واااقعا منتظرم کامنتای بچه ها رو بخونم. درس بگیرم. لذت ببرم. یاااااد بگیرم. یااااد بگیرم…
خدارو شکر برای این فایل که برکت امروزم شد.
ممنون استاد، ممنون مریم جون.
ممنون آقای خوشدل، آقای امیری، خانم شهریاری، پرنسس الا، آقای عطار روشن، نفیسه جون، اندیشه جون، سودای عزیز و… و همه ی بچه های سایت که من از شما در کنار استاد دارم یاد میگیرم…
سلام استاد عزیزم و مریم جونم
چقدر این فایل ب دلم نشست چقدر احساس رشد کردم و چقدر خیالم راحت شد
خدایا شکرت
برای این ناخدای بزرگ جهان ک وقتی استاد این شعر پروین رو میخوندن من احساس امنیت آرامش میکردم
نه عجله ای و نه ناراحتی
فقط آرامش کل وجودم رو گرفته
و دم پروین گرمک چقدر عمیق قوانین رو درک کرده و این قوانین رو در شعر کاملا توضیح داده
خدایاشکرت
و چقدر احساس کردم ناسپاس بودم و ناشکری کردم
بارها اتفاق بدی افتاده تحمل نکردم و انداختم گردن خدا
خداجونم منو ببخش
شارژ گوشیم تموم شد
عاشقتونممم
بسم الله الرحمن الرحیم
گفتم بیام و روز تولدم توی سایت عباسمنش ببینم امروز خدا توی روز تولدم چه پیامی برام داره.
تا نگاهم به این عکس قشنگ فایل و اسم فایل خورد گفتم خدایا قربونت برم چه پیامی از این قشنگتر که بخوای از خودت برام بگی. ما که پیام این یکسال هدیه ی ارزشمند خداوند رو گرفتم.
فاطمه جان وظیفه ی این تولد 33 سالگی تو تنها توحیدی بودن است و بس!
یه بار استاد یه پیامی از یک دوستان عریز سایت خوند که گفتم چقدر قشنگ گفتی دقیقا منم الان همونم.
منم فاطمه پارسال با ترس فروش خونه با ترس شروع کار که میشه یا نمیشه به امید ثروتمند شدن و پولدار شدن با دلی آشفته وارد سایت عباسمنش شدم و الان که 9ماه که توی این سایت هستم اون دل آشفته چنان آرامش گرفته و اون تقلا برای به دست آوردن پول و ثروت الان جاش عشق خدا توی رگهای قلبم در جریان و از همون لحظه ای که بسم الله گفتم و روی خودم کار کردم جریانی از آرامش و احساس خوب و نعمتهای خداوند وارد زندگیم شده.
و من شدم فاطمه ی آرام و عاشق خدا
تولد 33 سالگی بریم که بترکونیم