توحید عملی | قسمت 9 - صفحه 31 (به ترتیب امتیاز)

1017 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2527 روز

    سلام و درود

    همیشه همه اتفاقات به موقع است

    چون چیدمان این پازل با خداست و او احوال دل تک تک ما را میداند

    مسیری که میروید چقدر زیباست و چقدر نعمت فراوانی و زیبایی رو داره

    خدایا شکرت

    استاد 2روزه دارم گوش میدهم و کامنت میتونم

    و اینقدر دوست دارم که نمیتونستم بنویسم

    و اینقدر این فایل به موقع بود

    مهرت و دارد و حساب ندارد

    با فایل بغض کردم و با خوندن کامنت آقا اسماعیل

    مینا و بچه ها اشکم درآمد و چقدر عالی بود

    ایمان داشته باش مطمعن باش کارها انجام میشه

    قدمها برداشته میشه

    و راهها باز میشه

    فقط به خودش توکل کنیم و از او بخواهیم

    میدانم به آسانی و بهترین شکل اتفاقات برایم رقم میخوره

    بارها توکل کردم

    کنترل کردم

    و خدا کاری کرد کارستان

    ولی دلم میخواد توحید و خدا رو بیشتر درک کنم

    و میدانم به آسانی دلم باز میشه

    خدایا همانطور که موسی را به مادرش برگرداندی

    آرامش را به قلب ما ثابت بگردان

    خدایا همانطور که آتش رو گلستان کردی برای ابراهیم

    آتش شک و تردید را برایمان گلستان آرامش کن

    خدایا تنها تو رد می پرستم و تنها از تو یاری می جویم مرا به راه راست راه کسانی که هدایت کردی نعمت دادی هدایت کن نه گمراهان و بدهکاران

    شاد و موفق و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    علیرضا فتاحی گفته:
    مدت عضویت: 3154 روز

    بنام خداوند بخشاینده مهربان

    سلام بر استاد عباس منش عزیزم

    سلام بر خانوم شایسته عزیز و مهربان

    سلام بر تک تک دوستان خوبم در این جمع فوق العاده

    خدا رو شکر یه بار دیگه مهلتی بهم داده شد تا یه فایل توحیدی بینظیر از استاد عزیزم رو بشنوم. این سی و چند دقیقه به جرات میتونم بگم یه دوره آموزشی بود برای خودش !!! چه درسهایی که از این شعر فوق العاده و داستان عبرت آموز موسی برامون نداشت…. اولین نکته ای که دوست دارم راجع بهش بنویسم درسیه که از استاد میگیریم چقدر خوبه که آدم بتونه از وقتهای بظاهر مرده ای که داره طی روز تلف میشه به شکلهای مختلف اینقدر عالی استفاده بکنه در حالیکه یه مسیر طولانی رو باید با ماشینت طی بکنی بیای و یه فایل توحیدی با این همه درس و پند و نکته بزاری واقعا دست مریزاد استاد بحق که استادی برازندتونه. نکته بعدی این شعر از خانوم پروین اعتصامی بود که چقدر فوق العاده و با چه ظرافتی تمام قوانین رو بزبان شعر برامون بازگو میکنه ، چقدر زیبا این خانوم خداوند و قدرت بینهایتش رو برامون توصیف میکنه خداییکه من خودمو میگم واقعا نشناختمش تو کل زندگیم بدلیل باورهای غلطی که از بچگی تو مغزم فرو کرده بودن و چقدر مشرک بودم چقدر کافر بودم من به همه باور داشتم الا خدا!!! پای قسم و نماز و روزه که بمیون میومد همش خدا خدا میکردم ،وقتی یکی میگفت خدا وجود نداره رگ گردنم بلند میشد برای خدا غیرتی میشدم و …. اما این خدا در زندگی من خودشو نشون نمیداد انگار با من کیلومترها و فرسنگ ها فاصله داشت موقعی که باید دست بعملی میزدم و اقدامی میکردم این خدا کجا بود؟! چه نقشی در زندگیم داشت؟ وقتی یه آدم بظاهر قدرتمند و ثروتمند تر از خودمو میدیدم آیا میتونستم به این خدا که سر نمازامون میگفتیم اکبره فرمانروای کل جهانه سر بلند کنم؟! واقعا این سوالو دوست دارم بهش فکر کنم که خدا چقدر در زندگیمون نقش داره؟ چقدر میتونیم دلمونو بهش بسپریم و بقول استاد چقدر به خدا ایمان عملی داری؟ ایمانی که هلت بده بسمت جلو ، ایمانی که بهت بگه برو و نترس ما با تو هستیم دلت قرص قرص قرص قدماتو محکم بردار زمین ملک ماست.

    خانوم پروین عزیز چقدر زیبا بزبان شعر میاد شرایط مادر موسی رو بهنگام انداختن بچه به آب برامون باز میکنه استاد دقیقه که به دقیقه که شما با اون صدای با صلابت و آهنگینتون داشتین شعر رو برامون میخوندید اشکهای من جاری بود و مو بر تنم از این توصیف زیبا سیخ شده بود واقعا حالم دست خودم نبود ….. استاد اگر خدا بهمون توفیق بده و بتونیم با این نگاه که خانوم پروین خدا رو بما میفهمونه بفهمیم و درکش کنیم چه کارها که از انسان بر نمیاد؟ بعد از این فایل تازه دارم درک میکنم که چقدر ایمانمون نسبت به خداوند ضعیفه چقدر باورش نکردیم چقدر بزبان داریم خدا خدا میکنیم هر روز اما تو دلمون تو قلبمون هزار تا خدا ساختیم برای خودمون و مشکریم!

    این فایل دریچه ای به آگاهیه دریچه ای به نوره دریچه ای به یگانه قدرت عالم رب العالمینه بعد از این فایل شما رفتم سراغ کتاب پروین استاد و عهد کردم تا تمام شعرهاشو با عشق بخونم چقدر این خانوم توحیدی بوده چقدر درکش نسبت به قوانین جهان عالی بوده تو ذهنم بارها ستایش کردمش که با زبان ساده شعر اینقدر عمیق مفاهیم زیبای و باورهای توحیدی رو باز کرده. یه شکر ویژه هم میخوام بکنم از خانوم شایسته عزیز مون که با همراهی استاد و قبول زحمت رانندگی اونم در اون جاده خیس و بارانی فرصت تهیه این فایل ارزشمن رو برای استادمون فراهم کردن خدا حفظشون کنه و بهشون سلامتی بده که یک یار و همراه واقعی به تمام معنا هستن برای استادن در زندگیشون.

    ممنونم استاد که این محتوای زیبا و فوق العاده رو با ما به اشتراک گذاشتید و منتظر فایلای توحید شما بیصبرانه هستم و با عشق این مسیر رو دنبال میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    مریم مهدوی فر گفته:
    مدت عضویت: 931 روز

    دروداستادعزیزم ومریم نازنین

    وهمه دوستان عالیم

    بله استادجان(خدایاقدرت سپاسگزاری راهروزدروجودمان روشن ونورانی بگردان)چقدرآرامش برانگیز است این جمله وکن فیکون می کنددین ودنیایت را.

    خدایابابت این تفسیرزیباازشعرپروین جان روحش شادشکرت،وازجانب استادم چقدردگرگون می شوم ازاین داستان های قرآن که به من ثابت می شودخداوندچقدرجلوترازمرامی بیندومن اگرفرکانس مثبت بدهم هدایت می شوم به همان مسیری که خواست خداوندمهربانم است وچه سعادتی دارددراین مسیربودن ونتیجه اش خوشبختی دردنیاوآخرت برایمان رقم می خورد.

    تمرکزوآگاهی گرفتن ازاین قرآن ناب واززبان شیوای شمااستادعزیزگوش جان سپردن ودرجای جای شخصیت خودجاری کردن وبشودپایه واساس زندگی وچقدراستواروپابرجامی ماند.

    دیگردنبال چه باشم وقتی خداوندهمه چیزراحی وحاضردراختیارم قرارداده است فقط یک جوهمت می خواهدوجنگ نکردن وآرامش داشتن درهرچیزی ودل رابه دریای سخاوتش سپردن ودلت دریایی می شودازآرامش واحساس عالی ولبخندوشادی سردادن وهرنفس شکرگزاری…..

    خدایا بی نهایت شاکروسپاسگزارم.

    درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید.

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    متشکرم متشکرم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    آتنا زارع گفته:
    مدت عضویت: 1329 روز

    استاد عزیزم سلام و سلام به همه دوستان خوبی که این کامنتو میخونن

    من هر روز به سایت سر میزنم تا فایل های جدیدی که در سایت قرار میگیره رو با عشق فراوان نگاه کنم و چقدر لذت میبرم و چقدررر سپاس گذارم بابت این همه زیبایی و چقدر سپاسگذارم از شما استاد عزیزم و خانم شایسته دوست داشتنی که اینقدر در نشر عشق و در نشر قوانین خداوند دارید زیبا عمل میکنید

    چقدر لذت میبرم از دیدن این طبیعت زیبا عجب طبیعت بکری

    فایل های استاد عباسمنش عزیز واقعا واقعا خییییلی تاثیر گذاره و بسیار هدایت گر

    من بی مبالغه میگم که هر وقت این فایل ها رو نگاه میکنم احساس میکنم خداوند داره به وسیله اگاهی های این دوره با من صحبت میکنه و من رو به راه راست و راه شناخت قوانین الهی هدایت میکنه.

    من چقدرر تونستیم از همین فایل های رایگان استاد عزیزم اگاه تر بشم به قوانین الهی چقدررر تونستم خدا رو بهتر بشناسم چقدر تونستم قوانین رو بهتر درک کنم

    چقدر تونستم بیشتر عاشق خدا شم چقدر تونستم با دید زیبا تری به جهان نگاه کنم.

    من از الله یکتا سپاسگذارم بابت این اگاهی های ناب بابت این مسیر زیبایی که در اون قرار گرفتم

    سپاسگذارم از استاد عزیزم که اینقدر زیبا دارن قوانین الهی رو به ما اموزش میدن.

    در پناه الله یکتا شاد سالم ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    Elsa گفته:
    مدت عضویت: 1567 روز

    سلام . چقدر من به این فایل نیاز داشتم با این فایل گره ها و قفل ها و سنگینی از ذهنم باز شد

    خداوند 5 سال پیش منو هدایت کرد به این سایت و مخصوصا آشنایی با شکرگزاری چون من اصلا نمیدونستم باید تشکر کنم چون فکر میکردم همه ی نعمت ها باید باشه و طبیعیه . چرا باید شکر کنم و بعد فهمیدم که باید شکر کنم البته با چک و لگد فهمیدم .

    و فایلها رو گوش دادم و نتیجه هم گرفتم

    بعد دوباره از مسیر خارج شدم چون میگفتم من اگه با افکارم قراره به همه چی برسم پس‌خدا چی

    اشتباهه حرفای استاد ؛ برخلاف این نجواها هر روز تو سایت بودم و ادامه دادم چون قبلا نتیجه گرفته بودم ولی سر دو راهی بودم که اگه این حرفا درسته و همه چی دست خودمه پس خدا چی ؟ واین باعث میشد تمرین انجام ندم و فقط برای آرامش داشتن فایلها رو گوش بدم

    و تمام

    فهمیدم که خدا خودش منو هدایت کرده به این مسیر که من این حرفا رو بشنوم و بفهمم بله دست خودمه . رهرو ما اینک اندر منزل است

    بله همه شرایط ما با افکار و فرکانس خودمون اتفاق میفته و فکر باطل نکنم

    بله خداوند به همه چی فرمان میده خداونده که فرمان داده همچین قانونی باشه ، صرفا فکر من فرکانسم چیزی رو به وجود نمیاره این قانونی که خداوند خلق کرده باعث میشه افکار و فرکانسم شرایط رو به وجود بیاره من قدرتی ندارم باید فکرم رو کنترل کنم که باطل نباشه

    وباید شکر گزار باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  6. -
    ابراهیم ربانی گفته:
    مدت عضویت: 1560 روز

    به نام خداوند یکتا

    سلام به استاد عزیز و مریم خانم عزیز.

    این کامنت رو خیلی متفاوت میخوام بنویسم.

    و سپاسگزار خداوند متعال خودم باشم و قدرت هاشو مرور کنم.

    خداوندا منو هدایت کن که یک قسمت بسیار کوچکی که قدرتت رو اینجا بنویسم.

    در همین فایل با خودم گفتم خداوند قدرت همه چی رو داره میشه بارون بباره و دیدم آخر فایل استاد یک بارون گرفت و قدرتش رو بارها و بارها به من نشون داد.

    یکی دیگه از قدرت هاش زمانی بود که من پول نداشتم و بخاطر مسائلی پدرم گفت که من تو رو نمیرسونم باشگاه و داشت هی میگفت تو هیچی نداری من دارم امکاناتت رو میدم من دارم خرجتو میدم من دارم کاراتو انجام میدم و به شدت عصبانی بود و من هیچ ایده ای برای رفتن به باشگاه نداشتم و دوستم هم گفته بود مثلاً میدون وایستیم و بعد اسنپ بگیریم و از خونه تا میدون دو سه کیلومتری راه بود و وقت هم نبود که پیاده برم و به شدت نگران بودم ولی با کنترل کانون توجهم وقتی بابام این حرف ها رو میزد با خودم مرور میکردم که خداوند هست که رزق میده خداوند هست که کارامو انجام میده خداوند هست که ….

    و این باعث شد یک ایده(الهام) بیاد که برو بیرون از خونه و رفتم و کمتر از بیست ثانیه طول کشید که دوستم زنگ زد و گفت که خونتون کجاست من ماشین آوردم با هم بریم

    تا اینو گفت اشک از چشام سرازیر شد و تا قبل از اون هیچ وقت نشده بود که با ماشین منو سوار کنن وببرن.

    همین الان هم غیر قابل باور هست و همین الان که دارم کامنت می‌نویسم اشکم سرازیر میشن که این خداوند قدرت هر کاری رو داره و می‌تونه منو به بهترین جایگاه هدایت کنه.

    یکی دیگه که گذاشتم آخرین صحبتم زمانی بود که تصمیم به ترک تحصیل گرفتم و خانواده ای داشتم که حرف در مورد این بحث ها میشد،

    میگفتند که کدوم احمقی درس رو ول می‌کنه یا کی غیر درس به جایی رسیده و کاملا مخالف بودن،

    و زمانی شد که من برای فوتبالم باید تمرکز بیشتری میزاشتم و قدم بعدی این بود که ترک تحصیل کنم.

    و یک مهر رفتم مدرسه و شب همون روز به پدرم گفتم و دلایل منطقی رو آوردم که حرف های خداوند بود که بر زبونم جاری میکرد حتی با اینکه خواهرم تو این مسیر درست قدم برمیداشت سعی داشت که ذهنیتم رو سمت درس ببره ولی به من الهام شده بود و الهام خداوند اصلا منطقی نیست و راضی کردن پدر و مادر شروع شد و از مدیر گرفته میخواستم منو منصرف کنند ولی من تصمیمم رو گرفته بودم و هیچ چیز و هیچ کس جلو دارم نبود،

    و وقتی انجامش دادم دیدم. که چطور الهام خداوند درست و منطقی بوده و دمش گرم که همیشه منو هدایت می‌کنه به سمت سعادت بیشتر.

    و گذشت و دیدم پیشرفت خودم رو بزرگ تر شدن خودم رو و آزادی وقت بیشتر خودم رو که بیشتر رو باور هام کار کنم.

    بینهایت قدرت خداوند رو دیدم و نمیشه تک تک اونها رو نوشت چون اینقدر زیاد هستند که تا آخر عمرم در مورد کار هایی که خداوند برام انجام داده صحبت کنم وقت کم میارم.

    بسیار سپاسگزارتر و با آرامش بیشتری خداوند خودم رو میپرستم و با توجه به دارندگی هایی که به من داده فراوانی های بیشتری در زندگیم پدیدار میشه خدارو شکر.

    خدانگهدار تون باشه ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  7. -
    زکیه لرستانی گفته:
    مدت عضویت: 1757 روز

    سلام ب رب هدایتگرم

    سلام ب استاد موحدم

    سلام ب مریم بانوی نازنین و زیبا رویم

    سلام ب تک تک دوستان توحیدی عزیزم

    مارا ب جز خیالت فکری دگر نباشد

    درهیچ سر خیالی زین خوبتر نباشد

    استاد عزیز چقد همه چی داره برام تغییر میکنه

    چه اگاهی هایی دارم دریافت میکنم

    اصن دیدم داره عوض میشه و الان دارم متوجه معنی این جمله میشم ک:

    وقتی ک از بدنه ی جامعه کنده میشی

    افکار و باورهات تغییر میکنه

    ومسیرت عوض میشه یعنی چی

    دیروز یکی از اجی هام اومده بود خونه مون، ک قبلش رفته بود مشهد زیارت تقریبا ی هفته اونجا بودن

    بعد داشت با مادر صحبت میکرد یکهو برگشت سمت من با صدای بلند و کلی تعحب گفت مامان

    دوروز پیش تو حرم ک بودم زنگ زدم گفتم زکیه با امام رضا حرف بزن

    حاجتت و بگو بهش تا بهت بده

    (حالا از سمت خودم بقیه شو میگم

    من توحالت نیمه خواب بود درازکشیده رو تخت

    ک اجیم زنگ زد گفت

    بیا سلام کن ب امام رضا حاجتت و ازش بخواه منم تو همون حالت سلام دادم بهشون

    اجیم از صدام متوحه شد گفت دراز کشیده داری با امام رضا صحبت میکنی !!!

    گفتم اره اشکال نداره اونم ی آدم بوده مث من ،همین جوری هم بهش میرسه همین جور اومد رو زبونم

    گفت ن باید پاشی گناهه اینحور

    خلاصه من نشستم وفقط سلام دادم)

    گفت مامااان اینجور گفته بهم

    من این همه آدم دیدم ک تعظیم میکنن تا دولا خم میشن در مقابلش

    پیر وجوون و بچه همه شون

    بعد تو اینجور میگی استغفروالله توبه کن

    بهش گفتم امام رضا هم یکی بوده مث من خدا ک نیست اینجور میگی

    بعد من دهنم باز موند

    گفتم خداااای من

    خدااای من این اگه شرک نیست پس چیه

    بعد مادرم شروع کرد

    گفت زکیه از دین دراومده

    تو10روز محرم یکبار نیومده خدمت امام حسین هیئت

    بابام تو حال بود صداش اومد گفت زکیه امام حسین و دوست نداره

    زکیه عباسمنش و دوست داره

    بی دین شده

    گمراه شده

    امام حسبن و رها کرده

    منم سعی نکردم جواب بدم فقط لبخند زدم و تو دلم خداروشکر میکردم ک فهمیدم و دارم درک میکنم

    ک خدا رو فقط باید بپرستم ن امام پرست باشم

    فقط خداست ک خواسته هامو اجابت میکنه

    فقط خداست ک قدرت مطلقه

    بقبه فقط بنده ش هستن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      زکیه لرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1757 روز

      بنام رب جهانیان تنها ابر قدرت کیهان

      سلام ب شما دوست عزیزم زهرای نازنینم

      ازت خیییلی خییلی ممنونم بخاطر اینکه وقت ارزشمندتو گذاشتی و ب ندای درونت گوش دادی و باعشق برام نوشتی

      مرسی بخاطر وجود ارزشمندت عزیزم

      خداروشکر میکنم ک از طریق شما ب کامنت خودم هدایتم کرد چقد منو تکون داد و اشک ربختم باهاش

      بارها سعی کردم ک اون لحظه رو بیاد بیارم و ب خودم یادآوری کنم

      ک زکیه نفسه تو و بقیه آدم ها دست خداست

      اونه ک هرموقع اراده کنه

      میتونه جونتو بگیره

      تو هیچ قدرتی نداری از خودت

      وهیچ کس هم ب اندازه پشیزی قدرت نداره تو زندگی تو

      زهراجانم میدونی امروز چ معجزه ای برام اتفاق افتاد

      وقتی ک چنبار بهش فک کردم تازه متوجه شدم چی شده اصن

      کی این کارو برام انجام داده!

      من قبل عید هدایت شدم ب ی تولیدی پوشاک ک اونجا کار کنم

      ولی چون شرایط و محیطش مناسب من و مسیرم نبود بعد یک هفته اومدم بیرون

      یک هفته پیش ازخدا هدایت خواستم ک منو ب ی شغلی ک باعث رشدم بشه و علاقه م هم باشه هدایتم کنه

      ک بعد یکی دوساعت منشی همون تولیدی بهم زنگ زد

      گفت هستی میخواییم کار جدید بیاریم منم گفتم اره این هدایت خداست و خییلی خوشحال شدم

      گفت هنوز ب دستمون نرسیده وقتی آماده شد بهت زنگ میزنم

      خلاصه یک هفته طول کشید ک دیروز ظهر هدایت شدم ب سایت و فایل توحید عملی 11ک تازه اومده بود روسایت

      بعد گوش دادن فایل و فک کردن درمورد توحید

      وصحبت های استاد ک شد دوساعت بعدش باهام تماس گرفتن ک بیا فردا

      امروز صبح باعشق وتوکل ب خدا تو دفترم نوشتم خدایا خودت قبل من اونجا حاضری همه ی کارها رو برام انجام بده

      منو آسان کن برای آسانی ها و در زمان مناسب و مکان مناسب قرارم بده

      من ب هر خیری ازسمت شما فقیرم و محتاج

      خلاصه وقتی رفتم دیدم همه ی کسایی ک درمدار من نبودن باهم کارگاه و ترک کردن

      و مدیر کارگاه ی سری قوانین گذاشته ک من آرزوم بود باشه

      اینکه حرف های حاشیه و خارج از بحث کار نزنید

      سرتون تو کار خودتون باشه و..

      و حتی دستمزد رو هم بیشتر کرده بود

      منشی بهم گفت هر چرخی ک دوسداری انتخاب کن و بشین پشتش

      اینقد سکوت شیرین و پراز آرامشی حاکم بود ک باورم نمیشد

      گفتم خدایا شکرت بابت این آرامش

      و همکار های جدید فوق العاده ک عاشق کارشونن و من لذت میبرم از نگاه کردنشون

      خدایا شکرت

      کی میتونست این شرایط و اینقد راحت بوجود بیاره برام؟؟

      کی همچین برنامه ریزی دقیقی داره ک آدم های همدار و کنار هم قرار بده

      من متوجه شدم وقتی ک تسلیم میشم و ابراز عجز میکنم در مقابل فرمانروای مقتدر کیهان

      و میسپرم خودمو بهش

      کارهام خییلی راحت انجام و روون پیش میره

      خدایا تنها تورا بندگی میکنیم و تنها از تو یاری میجوییم

      مارو ب راه راست هدایت کن

      راه کسانی ک ب اونها نعمت دادی

      ان شاالله ک بتونیم تسلیم باشیم در مقابل خداوند

      و بسپریم خودمونو بهش

      وبعد ببینبم ک آسان شدیم برای آسانی ها

      ب خدای بزرگ میسپارمت

      واینکه عاشقتممم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    Nafis گفته:
    مدت عضویت: 1092 روز

    به نام خدایی که رحمت بر بندگانش را بر خودش واجب کرد کتب علی نفسه الرحمه.

    سلام به استاد بزرگوارم که درس توحید را که در دلشان نشسته بر دل‌های ما می‌نشاند.

    من نکته‌هایی را که از این فایل درک کردم اینجا می‌نویسم برای تثبیت در ذهن خودم. حقیقتاً چیزی جز تکرار گفته‌های استاد ندارم.

    نترس و غمگین نباش چیزی که باعث میشه اتفاقات خوب پیش برود دوری از ترس و غم است همیشه وقتی خدا هدایت می‌کند افکار و نجواهای شیطان هم هست اما بزرگترین دشمن توکل و ایمان شک و تردید است وعده خداوند حق است عدل خداوند بی‌نقص است وقتی درخواستی دادیم و هدایت شدیم به انجام آن نتیجه اتفاق افتاده است اگر با احساس خوب ایمان و توکل پیش برویم اما با چشم عقل هنوز ما نتیجه را نمی‌بینیم. تمام آنچه در جهان اتفاق می‌افتد تحت کنترل خداست هیچ برگی بی‌اذن خدا نمی‌افتد خدا آن چیزی می‌شود که ما نیاز داریم

    در راه ماندگان را راه می‌شود بی پناهان را پناه می‌شود اشاره به شعر ملاصدرا. اگر کسی تو زندگیت نیست همین که خدا در زندگیت هست مثل این است که همه در زندگیت هستند. داستان ناسپاسی از نعمت‌های خدا فقط داستان نمرود نیست داستان همه ماست خدا همه ما را نجات داده قلبی‌ که می تپد خونی که جاری می‌شود مغزی که کار می‌کند جهانی که دقیق کار می‌کند همه لطف خداوند در حق ما،

    تمام این نعمت‌ها و سلامتی وقتی درد داری می‌فهمی چقدر خدا بهت لطف کرده ما هرگز نخواهیم توانست یک اپسیلون ذره ای از نعمت‌های خدا را سپاسگزار باشیم سپاسگزارترین افراد بشر هم در تاریخ نمی‌توانند سپاسگزار ی در حق نعمات الهی انجام دهند. به همین دلیل پیامبر میگریستند که حق سپاسگزاری خدا را نتوانستند به جای بیاورند.

    خدایا قدرت سپاسگزاری بیشتر ‌تر واقعی‌تر را به من بده اگر بتوانم سپاسگزار واقعی خدا باشم همه چیز درست می‌شود فقط به اندازه‌ای که بتوانیم سپاسگزار واقعی باشیم از نعمات بهره‌مند یم. سپاسگزاری واقعی باید ما را برساند به احساس فراوانی سلامتی احساس آرامش احساس شادی خوشبختی احساس ایمنی و اگر بتوانیم به این احساسات برسیم همه کارها انجام می‌شود. وقتی دچار مشکل می‌شویم می گوییم خدایا نجاتم بده وقتی معجزه وار کارها را خدا درست می‌کند و نجات می‌یابیم جوری برخورد می‌کنیم که انگار هرگز درخواستی نکرده بودیم،چقدر این الگو برایم آشناست برای همه ما ما با مغز کوته بین یک سری فرضیه می‌سازیم و نعمت خدا را فراموش می‌کنیم می‌گوییم من انجام دادم من من رب اعلای شما هستم انا ربکم الاعلی همه ما یک نمرود و فرعون در وجودمان داریم آن تکه‌ای که ناسپاسی می‌کند آن تکه‌ای که نعمت‌ها و هدایت‌ها را می‌بیند اما سمتش نمی‌رود آن تکه‌ای که می‌گوید من منم که دارم کارها را انجام می‌دهم. مثل قارون می‌گوییم به خاطر علمم انقدر ثروتمند شدم علم خودم بوده این دقیقاً کاریست که ما در 99% موارد انجام می‌دهیم از خدا درخواست می‌کنیم وقتی اجابت می‌شود دریافت می‌کنیم می‌گوییم خودم انجامش دادم خودم پیدایش کردم. در حضور خدا همه کس را خدا کردیم همه را بت کردیم به همه قدرت دادیم در جایی که خداوند تنها فرمانرواست همه قدرت دارند حتی ژنتیک. من نمی‌توانم تغییر بکنم به خاطر گذشته‌ام به خاطر پدر و مادرم دیگر بدبختم نمی‌توانم کاری انجام بدهم یعنی همه چیز قدرت دارند جز خداوند این آخری یکی از ترمزهای ذهن من است که به علم بشری در مورد پزشکی بیشتر از خداوند اعتماد کردم و قدرت را از خدا گرفتم و به همین سادگی مشرک شدم.

    وقتی آدم مغرور می‌شود وقتی به جای فروتنی در برابر خدا فکر می‌کند خودش کارها را کرده به مشکل بر می خورد اما اگر بداند و ما رمیت اذ رمیت ولاکن الله رمی ،از شرک دور می‌شود از بدبختی دور می‌شود وقتی موسی روی خودش حساب باز کرد روی قدرت و تواناییش همه‌اش بدبختی و بیچارگی بود آنجایی که تسلیم شد و گفت انی لما انزلت الیه من خیر فقیر درها باز شد راه‌ها باز شد و به مقام و مرتبه رسالت رسید تا جایی که کلیم الله شد ما چه ضعیفیم در مقابل قدرت خدا

    در آخر این دعاهای استاد را دوباره تکرار می‌کنم تا همواره تکرار کنم خدایا همه ما را به سپاسگزاری بیشتر فروتنی بیشتر قدرت پیروی از هدایت بیشتر ایمان بیشتر یقین و توکل بیشتر هدایت کن.

    خدا را شکر بابت وجود خدا جهان و قوانین ثابتش توانم زندگیم را آنجور که می‌خواهم تغییر بدهم به اندازه‌ای که در مقابل خداوند فروتن هستم به همان اندازه خدا به من برکت جلال و جبروت می‌دهد به همان اندازه که در مقابل خداوند سرم پایین است در مقابل غیر خدا سرم را بالا نگه می‌دارد به خدا این جمله طلایی است به اندازه‌ای که سرمان جلوی خداوند پایین است به اندازه‌ای که نعمت‌های خداوند را می‌بینیم به اندازه‌ای که درک می‌کنیم و سپاسگزاریم به خاطر آنچه که داده و این نعمت‌ها را درک می‌کنیم و سپاسگزاریم خداوند به همان اندازه ما را در مقابل غیر خدا سربلند و سرافراز می‌گذارد به همان اندازه در مقابل غیر خدا سرمان بالاست

    خدایا کرور کرور شکرت که من را در معرض دریافت این آگاهی‌ها قرار دادی خودت کمکم کن که این آگاهی‌ها را در زندگیم پیاده کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 2030 روز

    به نام ربّ تمام آگاهی ها

    تا الان 6 بار این فایل رو گوش کردم و در دوتا حس خوب و آگاهی ناب به روم باز شد…

    اونجایی که خدا از نمرود مثال میزنه، خیلی قشنگه!

    به تمام اون هایی ک مسئولیت رفتارهاشون رو نمیپذیرن و اگر از، مسیر خارج شدن، میگن خدا از، اولم به ما نظر نداشت! خدا اونهمه به نمرود نظر داشت، ولی آخرش چی شد؟ نمرود انتخاب کرد که اون مسیرو بره. خدا به همه نظر داره؛ به تک تک مخلوقاتش. خدا با عشق تو همه جاریه. تو همه چی.«در تو تنها عشق و مهر مادری ست، شیوه ما عدل و بنده پروری ست…»

    1_تو فقط عشق مادرونه داری،دیدی عشق رو؟گاهی موجب میشه مامان چشم رو همه چی ببنده چون عاشق بچشه؟!ولی خدا میگه: من اما عــــدل دارم! اونی که “بنده اس” رو میپرورم! میگه ببین، من گلجین نمیکنم ها! برا من علی و بهروز و فاطمه و… فرقی ندارن ک بگم نه! این فاطمه اس! زیر سیبیلی رد کنم! ولی برا اون بهروزه نه! نـــــه! میگه شیوه من عـــــدله! اونی که بنده باشه، بنده کیه؟! کسی که به هدایت های خداوند بگوید:«تو میگویی و من میگویم چشم» این لاااااجرم خوشبخته، این لاااااجرم پرورده میشه. میگه این شیوه منه…

    انگار بعدش میگه، حالا ک من میگم شیوه تو فقط عشقه، شیوه من عدل، نکنه بنده ام منو یه خدای خشک و بی مهر بشناسه؟ بعد میاد توضبح میده شیوه من اینجوریه، درسته عدله، ولی عدلیه که تو دل عشقه. اصلا از همون اولش همش عشقه.انگار که عدل یه دایره باشه که توی دایره عشق قرار گرفته از لحاظ رفتار خدا با ما. وقتی میگه:«نفخت فیه من روحی! من از روح خــــــودم توش دمیدم! جای حرف میمونه؟! دیدی طرفو خیلی دوسش داری، میگی قلبمی، جیگرمی، این دیگه میگه من از روح خودم، روووح خودم در تو دمیدم… خیلی عمق داره… خیلی.

    بعد میگه اون شاه بیت رو… به که برگردی به ما بسپاریش/کی تو از ما دوست تر میداریش؟

    بابا برگرد، برو. بسپارش به من، اصلا کی بوده که تو تونسته باشی بیشتر من دوسش داشته باشی؟؟؟

    مث اینکه به یه مامان خیلی مهربون و حواس جمع که یه بچه یکی یدونه داره، بگی نگرانم یادت بره بری دنبال بچه ات بیاریش از مدرسه!نمیخندی اینو بشنوی؟!

    بعد میاد براش میگه شیوه من اینه…

    میگه همه چی منم، کون و مکان منم، بود و نبود منم، ربّ منم…

    گمشده رو برمیگردونم خونه اش…

    اونی ک نداره، من دستشو پر میکنم

    هر کی بیچاره ست و خسته و بی کس،من دعوتش میکنم، مهمون من بشه. چه مهم کسیو نداره؟!من اشناشم.

    من پی اشون میرم، صداشون میکنم، ردم هم کنن عب نداره. من دوسش دارم، صداش میکنم بیاد

    من عیب هاشو میپوشنم، ابروشو حفظ میکنم…

    حالا میاد مثال هم میزنه… میگه من با عشق بچه رو نجات دادم، همه چیو ردیف کردم تا سرافراز، و بزرگ

    بشه، آخرش اونجور شد.

    من که اونجوری هوای اونی ک باهام دشمنی کرد رو داشتم،چرا فکر میکنی موسی تو رو یادم بره؟!

    اول کامنتم نوشتم دوتا آگاهی… ولی همین که مینوشتم می اومد…

    اونجاش که میگه:

    «به که برگردی به ما بسپاریش/کی تو از ما دوست تر میداریش؟ »

    این… حس عشق و شوق و هرچی حس و خوب و هدایت و حمایته رو به قلبم سرازیر میکنه…

    موقعی که نگران اونایی شدید که خیلی دوسشون دارید، بدونید خیلی بیهوده اس… الان میفهمم چقد بیهوده اس…«کی تو از ما دوست تر میداریش؟!»

    اونجا که استاد تو فایل عشق واقعی از دیدگاه استاد میگه، نگران باشم؟! من اصلا نمیتونم نگران کسی باشم… نگرانی یعنی اینکه خدا که حواسش نیست،من باید حواستم باشه! اون موقع اون حرف روم اثر کرد… اما نه اینقدری که این ابیات دلم رو قرص کرد… وقتی به نگرانی فکر میکنم، انگار خدا بهم میگه:«کی تو از من دوست تر میداریش؟!» و من خجالت میکشم ازش…

    به که برگردی به ما بسپاریش

    کی تو از ما دوست تر میداریش؟

    ما که دشمن را چنین میپروریم

    دوستان را از نظر، چون میبریم

    آنکه با نمرود، این احسان کند

    ظلم، کی با موسیِ عمران کند

    اونجا که خدا تو آیه48 سوره طور به زیبایی و فصاحت تمام میگه: «فَاِنّکَ بِاَعْیِننا»، تو در حفاظت کامل مایی…

    من عاشق این تیکه از آیه شدم، حتی جمله بندیشم قلب و روحمو نوازش میکنه.

    سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      مهلا یعقوبی گفته:
      مدت عضویت: 1077 روز

      سلام دوست خوبم

      چقدر زیبا کفید و من واقعا از خوندن کامنت زیباتون پراز عشق شدم ‌پر از قشنگی. حالمو خیلی خوب کرد. و انگار که تو وجودم عشق رو دمیده باشن، چونکه با کلامتون عشق و دوست داشتن خداوند رو احساس کردم.

      خیلیی خیلیی زیبا بود. خدایاشکرت که این وقت شب وقتی از بی خوابی اومدم سمت کامنتا تا خوابم ببره اینچنین به کامنت زیبایی هدایت شدم‌.

      دمتون گرم هر کحا هستید شاد و پر از عشق باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    زهرا مطهری گفته:
    مدت عضویت: 1250 روز

    سلام خدمت شما استاد عزیز و خانم شایسته دوست داشتنی،

    استاد وقتی این فایل را داشتم گوش میکردم ناخودآگاه اشک میریختم، انگار واقعا دلم تکون میخورد با شنیدن این شعر زیبا و تفسیر زیبای این شعر توسط شما، این فایل را 6 بار پشت سر هم گوش کردم چون واقعا برام جذاب بود، چه قدر قشنگ این شعر نشون میده که اول و آخر و ظاهر و باطن همه چیز خداست، چه قدر منو یاد اون فایلتون که در سایت قرار دادید انداخت که داشتید راجع به اینکه خدا چی هست صحبت می کردید و می گفتید خدا خود درخته، خود همه چیزه، اینجا هم داشتید میگفتید خدا خود اون طوفانه، خود کشتیه،خود رود هست.

    اینکه همه چیز به موجودیت خدا، وجود دارند به نظر من در این شعر به وفور دیده میشد.

    چه قدر مفهوم توکل و اعتماد به خداوند و تسلیم محض خداوند شدن تو این شعر قشنگ توصیف شده بود، که اگر مادر موسی نمیتونست تسلیم محض خداوند بشه و بچه اش را در رود بندازه، شاید بچش کشته می شد، ولی وقتی به حرف خداوند اعتماد کرد، بچه اش در ناز و نعمت و در رفاه کامل و بدون اینکه هیچ خطری اون را تحدید کنه بزرگ شد. چه قدر این داستان زیبا بهمون کمک میکنه که در ترس هامون، سعی کنیم توکل محض داشته باشیم و بدونیم که خدایی که موسی را به آن شکل معجزه آسا از رود نجات داد، ما را هم به بهترین شکل هدایت می کنه، و خدای موسی، خدای ما هم هست، فقط کافیه بهش اعتماد کنیم.

    چه قدر اینکه جهان کاملا منظمه و همه چیز در تقدیر و نظم مشخصی آفریده شده و هیچ چیز اتفاقی و شانسی رخ نمیده در این شعر وجود داشت، اون قسمت از شعر که مفهوم آن این بود که فکر نکن این امواج دریا هرجا بخواهند میروند، ما این آب را کنترل می کنیم، و این طور نیست که شانسی و اتفاقی این آب و این صندوقچه هرجا که دلش میخواهد برود، ما به آب فرمان می دهیم که کجا برود.

    چه قدر گریه کردم در آن قسمت شعر که میگفت که این همه دوستی کردیم با شما و محبت و لطف در حق شما داشتیم ولی شما با نافرمانی جواب ما را دادید. چه قدر می شود در زندگی مان فرعون و نمرود درونمان فعال می شود و نعمت هایمان نمیبینیم و شرک می ورزیم و ناسپاس می شویم.

    چه زود مشکلاتی که خداوند برایمان حل کرده است را فراموش میکنیم.

    نمیدانم راجع به این فایل واقعا چه بگویم چون مفاهیم و درس های بسیار بسیار زیادی دارد که به نظرمن ارزش صدهابار گوش کردن را دارد. چون این مفاهیم باید کاملا درونی شود.

    و نکته ی آخری که میخواستم بگویم این است برایم بسیار جالب است که چون که شما استاد عزیز، که به دنبال درک زیباتر و قشنگ تر این قانون هستید، به شعر ها و مفاهیم بسیار زیبایی هدایت می شوید که این قانون به وضوح در آن دیده می شود و خداوند قلبتان را باز می کند و این معرفت را به شما می دهد که این اشعار را به درستی درک کنید و آن را به دیگران هدیه دهید.

    استاد و خانم شایسته عزیز، بابت تهیه این فایل های زیبا از شما بسیار متشکرم. امیدوارم که همیشه در بالاترین فرکانس ها باشید و زندگی تان هر روز از خوشبختی و سلامتی و عشق بی نهایت ملا باشد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: