قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهن - صفحه 27
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/01/abasmanesh-1.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-01-27 13:59:052024-06-27 06:23:53قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهنشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹
سلام به همه اعضای سایت گروه تحقیقاتی عباس منش.👋
من یک روش خیلی خوب دارم برای برخی دوستان برای کنترل ورودی های ذهنشان در عمل.
برخی از افراد هستند فارغ از سن و جنسیت که علاقه مند به تماشای محتوای بدون پرده هستند و اعتیاد ام دارند به این رفتار و شاید سختشان باشد که نبینند و ورودی ذهنشان را کنترل کنند. شرکت گوگل برای اپلیکیشن های جستجو گر در اینترنت که متعلق به خودش هستند ویژگی ایجاد کرد به نام « کنترل والدین » در اینترنت جستجو کنید روش تنظیم آن آموزش داده شده. باید شرایط نمایش محتوای بدون پرده را غیر فعال کنید در تنظیمات آن.
وقتی که این کار انجام شد هیچ فیلترشکنی حتی خیلی قدرتمند ام نمی تواند آن محتوا را نشان دهد.
امیدوارم منظورم را متوجه شده باشید این برای خانواده ها ام مناسب است.
البته تلاش کنید بیشتر مرکز کنترل درونی داشته باشید تا مرکز کنترل بیرونی ولی شرایط بیرونی ام را تا حد ممکن کنترل کنید.
🌹 در پناه الله یکتا عزت و آرامش داشته باشید 🌹
خدایا شکرت من شاید الان باید مرده بودم و خدا نجاتم داد و واقعا از خدا خواستم که منو از این منجلاب مواد مخدر نجات بده و نجات داد و واقعا خودم خواستم از ته قلبم درخواست میکردم و این خودش یکی از نشانه های قانونه و یکی یکی به خواسته هام رسیدم خدایا شکرت
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستان و استاد عزیزم
واقعا هدایت شدم به این قسمت روزشمار تحول زندگی من قسمت و سه وحسم گفت که این رو شروعش کنم
این قسمت تمممامممم مسیری که خداوند توی این دو سال منو اورده و تا اااابد هم انشاالله ادامه داره تایید کرد و سپاسگذار خداوندم هستم برای این هدایت
اونجایی که استاد گفتن ثروت هم میاید یه نشونه ی عااااالی بود برای من برای اون وعده ای که خداوند بهم داده
خدا رو شکر انشاالله که اتفاق میافته
خیلی خیلی دوستتون دارم
در پناه الله یکتا
این فایل تو هدایت امروزم بود و اولین فایل از استاد که شنیدم این بود سال نود و هشت نه قیافه استاد رو میدونستم نه هیچی ولی چقدر حرف ها به دلم نشست اون روز چقدر اون حال خوب حرف زدن با خدا رو درک میکردم فارغ از جهان و تمام آدم ها اون روز ها خدا رو شکر میکردم دنبال زیبایی ها بودم یه رابطه زیبا با خودای خودم داشتم میساختم خودایی که تازه پیدا کرده بودمش شایدم من گم شده بودم نمیدونم ولی ما دیگه دور نبودیم هر روز نزدیکتر میشدیم هر روز زیبایی ها برام پر رنگ تر میشد یه حس خیلی خوب و آروم و شاد و … غیر قابل توصیف که همیشه داشتم و وقتی این فایل استاد رو شنیدم خیلی خوشحال شدم یه خوشحالی از جنس دیدن آدمای خوب دیدن آدمی که تو فرکانس زیباییه خدا رو شکر😍👑🍀
سلام به استاد عزیزم، استاد جانم شما برای من ناب ترین فرد در تعهد داشتن و خالق تغییرات از جنس نور در زندگی هستید، شما استاد شادی و مهر هستید، تنها استادی که میتونم با افتخار بگم الگوی من هستید 🧡
سلام به مریم نازنین ام، مریم جانی که برای من الگوی وقار و معصومیت هست، آشنا ترین آشنایی که از همون روزهای اول عضویت ام در سایت عاشق شنیدن طنین صداتون بودم و بعد که روی ماه تون رو دیدم، شیفته آرامش و زیبایی شما شدم💚
و سلام به دوستای گل ام که با بودن کنارتون یاد گرفتم من هم با علاقه و عشق بنویسم، با خوندن دیدگاه های تاثیرگذارتون من هم یاد بگیرم که موقع نوشتن دیدگاه ام دست بردارم از حساسیت بی مورد در خصوص انتخاب کلمات، من با بودن کنار شما عزیزان یاد گرفتم که با دلم بنویسم نه با ذهن تربیت شدم و بر اساس مقالات پژوهشی که مینویسم، وقتی تجارب تون رو میخونم احساس نشاط بیشتری دارم و خدارو شکر میکنم💜
استاد من تا قبل از آشنایی با شما این نگرش رو داشتم که تقدیر وجود نداره و ما با تلاش و خلاقیت میتونیم به اهداف مون برسیم اما فکر میکردم اتفاقات تلخ جزئی از زندگی است و خواه ناخواه پیش میاد، تا اینکه از طریق شما فهمیدم که کاملا اشتباه بوده و قشنگ یادم هست روزهای اولی که عضو سایت شدم و فایل دانلود میکردم، از شما شنیدم که گفتید مریم نازنین آنقدر با خودشون در صلح هستند که اگر یک در هزاران مورد رفتار ناخوشایندی ببینند به این فکر میکنند که خودشون چه فرکانسی فرستادند که این رفتار و جذب کردند. طرز فکری که اون اوایل خیلی برام ناآشنا بود و کم کم تمرین کردم که با همین شیوه پیش برم و با یادآوری این صحبت، فرکانس ام را اصلاح کنم و کماکان در حال تلاش ام که ورودی ذهنم را کنترل کنم. تا به این لحظه به این شکل پیش رفتم:
🌺 به مرور از شنیدن اخبار فاصله گرفتم و تمام برنامه های خبری رو از گوشی ام پاک کردم، حتی اخبار قیمت سکه و …..
💙 من عاشق پیاده روی هستم، سعی کردم مسیر پیاده روی سابق را دیگه نرم، چون ناخودآگاه اون مسیر سابق من و یاد تفکرات غلط قبل ام مینداخت.
💜 تمام آهنگ های گوشی رو پاک کردم و دیگه نخواستم شبکه های موزیک رو ببینم و با علاقه آهنگ هایی که در فایل ها میگذاشتند رو دانلود میکردم.
💖 استاد جانم من بواسطه فایل « فقط روی خدا حساب باز کن» دوباره به خدا نزدیک شدم، خدا که با من بود اما من فاصله گرفته بودم. لذیذ ترین و عزیزترین آهنگ های من شده ربنای استاد شادروان شجریان، اذان مرحوم آقاتی و مرحوم موذن زاده، آهنگ «به خود آی» و …. اینجوری لذتی رو تجربه میکنم که کمترین آهنگی این حس و حال را بهم میده.
🌈 استاد من قبل از آشنایی با شما آنقدر از شرایط زندگیم ناراضی بودم که از ته قلب آرزوی تغییر داشتم. وقتی با شما آشنا شدم از همون اول میدونستم اینبار دیگه فرق داره و هر روز که میگذشت بیشتر دلم میخواست با فایل های شما و خوندن دیدگاه بچه ها وقت بگذرونم، اما از شما یاد گرفتم که لازمه مثل روزه گرفتن، مراقب افکارم باشم، پس به خودم گفته درسته الان مجذوب استاد شدی اما اگر لازم نبود خود استاد نمیگفت که حتی دیدن تلویزیون و فیلم نامناسب را کات کنید، اونم برای من که از صبح که بیدار میشدم چون تنها بودم تلویزیون روشن و مدام آهنگ ها با متن تماما ناامید کننده پخش میشد یا فیلم میدیدم. سعی کردم با افراد منفی نگر، کمتر معاشرت کنم اما وقتی تو جمعی ام که تمرکزشون درباره اخبار بیماری اخیر هست به هر نحوی سعی میکنم فاصله بگیرم، مثلا ایام عید با عزیزانی سفر بودیم و معمولا وقت ناهار و شام حرف های منفی نقل و نبات جمع میشد وقتی اونها گرم صحبت بودند من یاد گرفتم که یا دوری کنم و یا مثلا به دونه های برنج تمرکز کنم و تشکر کنم از دستان زحمت کش افرادی که تو شالیزار زحمت کشیدند، از آفتاب و آب و خاکی که برنج ها رو به ثمر رسونده تا…. کسی که غذا رو تهیه کرده و اعضای بدنم که داره با عشق این غذای خوشمزه را بین هم تقسیم میکنند و تکرار خدایا شکرت یا اگر دارن درباره واکسن جدید صحبت میکنند تمرکزم را بگذارم رو این قسمت که: آفرین دارونما هم تزریق میکنند و آفرین بگم به پژوهشگر هایی که از طریق همین دارونماها در زمینه قدرت ذهن پژوهش میکنند، به پیشرفت علم تمرکز کنم اما به جزییات توجه نکنم. هنوز که هنوزه حتی اسم واکسن ها رو نمیدونم نمیخوام هم بدونم؛ نتیجه این شده که زمانی تلویزیون روشن میشه که همسرم میاد، اون اخبار میبینم و من یا موزیک مناسب از گوشی میشنوم، یا نامه سپاسگزاری به همسرم مینویسم، کوکتل میوه درست میکنم یا خیلی وقت ها پنجره رو باز میکنم آسمون و گلدون گل همسایه را نگاه میکنم، و خیلی وقت ها هم به چیز خاصی فکر نمیکنم مثلا میگم الان استاد و مریم جون چیکار میکنند، یا مثلا به خونه های اطراف نگاه میکنم میگم خوووب چند تا عباسمنشی تو اون خونه هاست و …. استاد یاد گرفتم که این کنترل تا ابد هست، درسته هنوز خیلی لازمه رو خودم کار کنم اما دیگه مثل قبل برام سخت نیست، چه بخوام چه نخوام دست دارم بیام تو سایت، اینجا خیلی خوش میگذره
🤗 سعی کردم یاد بگیرم و تمرین کنم که وقتی دوستانم، بخصوص خواهر، مادر و پدرم دارند از مشکلات صحبت میکنند با اینکه خیلیییی خیلیییی سخت بود و هست که ورودی ذهنم را با دیدن غم چهره و صداشون کنترل کنم، صادقانه بگم هنوز هم گاهی نمیتونم کامل کنترل کنم اما بیشتر مواقع وقتی اونها دارند صحبت میکنند من تو ذهنم یا اسامی خدا رو مثل یا وهاب، یا ستار، یا رحمان رو مرور میکنم و از ته قلب از خدا آرامش و توان میخوام و تجسم میکنم اون ها دارند میخندند، سخته اما میشه که بشه، استاد شما الگوی من هستید پس یادم میارم وقتی میگم افتخارم شاگردی استاد عباسمنش هست باید در شرایط سخت هم کنار نکشم، یا سعی میکنم به این فکر کنم سال های قبل هم همین مسایل و ناراحتی ها هم بود و من همش غصه میخوردم و چیزی تغییر نکرد جز اینکه غمگین تر میشدم، هیچ وقت اون اتفاقات وحشتناکی که نگران بودیم نشد اما غصه با زندگی ما عجین شده بود پس حالا که باید اجتناب کنم، غرق جملات اون ها نشم، مثل سابق بغض نکنم اتفاقا بر عکس یادم نره احساس بد= اتفاقات بدتر من تمرکز روی قدرت خدا میگذارم تا تلفن قطع بشه، یا اگر کنارشونم با مهارت حرف و بچرخونم سمت خنده و پریدن وسط حرف اون ها که بیاین از چیزهای خوب بگیم از چیزهایی که داریم، خدا بزرگه الان کنار هم هستیم و …. اینجوری تلاش میکنم جو عوض بشه البته باز هم میگم هنوز کامل نتونستم موفق بشم بخصوص وقتی پدر و مادرم بغض میکنند، جدیدا وقتی از مشکلات صحبت میشه دارم روش جدید و تمرین میکنم و برای اینکه جریان افکارم تغییر کنه، به اون ها نگاه میکنم اما از درون به این فکر میکنم که: خوب بیام ببینم آرزویی دارم که یادم رفته بنویسم یا اینکه ببیننم چه ایده ای برای کار هنری که میکنم دارم… الان چند بار امتحان کردم و چندین بار شده که خودشون دیگه ادامه ندادن و نهایت مامانم میگه: چی بگم … خدای ما هم بزرگه و حرف ها تموم میشه🕊️
💝وقتی داخل مترو بودم و نگران بیماری میشدم با خودم صحبت های استاد درباره مورچه های پارادایس و اینکه استاد چطور بی توجه بودند یا گوش درد استاد تمرکز میکنم و به این فکر میکنم بدن من قوی هست و یادآوری میکنم من هم جزو افراد قوی هستم و بدنم خودش میدونه چیکار کنه، نتیجه هم این شده که خیلی وقت ها کلا یادم میره بیماری هست و از اون همه شست و شو با وایتکس و … خبری نیست، زندگی عادی خودم و میکنم.
🌈 یکی از درس های بزرگی که از سایت یاد گرفتم شده و همون رو الگو کردم برای خودم که یاد بگیرم برای کنترل ذهنم مسایل رو به خوب و بد تقسیم نکنم. چند وقت پیش تست نیمکره مغز را زدم، این نوشته اومد تبریک میگم نیمکره راست شما فعال است از سر کنجکاوی گفتم بیام دوباره تست بزنم و جواب و برعکس بدم ببینم کسی که نیمکره چپ اش فعال هست چطور جواب میده، اینبار هم نوشته اومد تبریک میگم نیمکره چپ شما فعال است. همون جا یاد گرفتم که ببین حالت خوب و بد نداریم پس همونجور که این نوشته در هر دو حالت میاد که «تبریک میگم» من هم تمرین کنم جملاتی که میگم هم با حالت مثبت بگم، مثلا نگم این برنامه ای که نصب کرده بودم خوب نبود بگم برنامه بهتری میخواستم، خلأ ایجاد کردم برنامه بهتری نصب کردم.
🌼🌼🌼🌼 و جالب تر از همه استاد جانم از زمانی که سعی کردم کمتر با افراد منفی، افرادی که باورهاشون عکس قوانین هست، معاشرت کنم ناخودآگاه رغبت من هم برای بودن با اون ها کم و کم و کم شد. اوایل کنترل میکردم اما رفته رفته راه حل خودش پیش پام گذاشته میشد که چطور برم و کنارشون نباشم، بعدا دیدم اون ها هم دیگه علاقه حرف زدن با من و ندارن و با یکی دیگه که مشتاق شنیدن حرف اون هاست حرف میزنند. حالا استاد بدون اینکه بفهمم از کی، ادبیات من طوری عوض شده که برای یکسری از اطرافیانم اصلا قابل فهم نیست و همین باعث میشه من با خودم مشغول گپ زدن بشم یا مثلا بعد از شنیدن صدای نازنین دوستانی مثل سید علی خوشدل، عادله و سپیده جان، گفتم چه معاشرتی بهتر از این بچه ها و میرم تو صفحه بچه ها و میرم رو قسمت دیدگاه هاشون و میرم از اول نگاه میکنم چی نوشتند چطور مسیر و طی کردند و ماشالا آنقدر افراد موفق داریم بین بچه ها که هر چی بخونم باز کمه 🤗 خدارو شکر .
استاد خیلی برام عزیز و بزرگه که با تکرار فایل ها، طوری مسایل مثل تضاد، فرکانس تو ذهنم تکرار میشه که کلا طرز صحبت کردنم ناخودآگاه عوض شده بدون اینکه بخوام ادا دربیارم، خودش از دهنم میاد بیرون.مثلا دوستی چند روز پیش داشت درباره مشکلات کارش صحبت میکرد ناخودآگاه گفتم: به به تضاد یعنی فرصت رشد، دوستم گفت چی؟؟؟ متوجه نشدم؟؟
یعنی استاد بودن کنار شما و بچه ها باعث شده یادم بره این کلمات و ادبیات و کمتر کسی میشناسه و با شنیدنش تعجب میکنند.
یا مثلاً جایی بودم که اتفاقی یکی از قهرمانان پارالمپیک افتخار آفرین را دیدم، من سرمست و لذت میبردم و شکرگزار که به به چه زمان خوبی، معاشرت با چنین فرد موفقی با روحیه آهنین.. تا اینکه حرف عوض شد و گلایه میکرد که برای رفتن به مسابقه ای چند هزار دلار لازم داره، جور نشده، سخته و تو ایران قدر ما رو نمیدونن و …. ناخودآگاه گفتم: ااااتوحیدی بودن تا ابد، اون بنده خدا گفت: چی، توحید؟ استاد من اصلا قصد یاد دادن ندارم، چون از یکی از فایل ها یاد گرفتم انرژی رو روی خودم بگذارم نه دیگران، اما آنقدر طی روز دارم تکرار میکنم با خودم که در عمل پیاده کنم و رصد کنم که آیا فقط حرف میزنم یا عمل هم میکنم که یه وقت هایی ناخودآگاه این کلمات و به دیگران میگم و بعد که میگن چی؟؟؟ میفهمم چقدر این مسیر ناب هست و اگر درست و متعهدانه کار کنیم دیگه از یه جایی به بعد ناخودآگاه حتی طرز صحبت کردن ما با بقیهفرق میکنه، تافته جدا بافته میشیم و از مرحله کنترل کردن کم کم عبور میکنیم و اصلا خودمون دیگه رغبتی به افرادی که از جنس بچه های سایت نیست نداریم تشنه این میشیم که بچه های عباس منشی متعهد رو تنها تو سایت نداشته باشیم، بلکه درخواست کنیم از نزدیک با اونها معاشرت کنیم.
🌼🌈 اوایل یک کش دور مچ دستم بود و با خودم قرار گذاشتم هر وقت فکر منفی به ذهنم میاد یکم کش رو بکشم و ول کنم با این تلنگر هم فکر منفی رو قطع کنم هم دقت کنم به مرور تعداد این ضربات کمتر بشه که نشونه کم شدن افکار منفی هست، اما الان وقت هایی که ناخودآگاه فکر منفی میکنم یا بلند اسمم و صدا میکنم «نگااار مثبت» یا به شکلی تلنگر میزنم که فورا این زنجیره منفی بافی کات بشه.
🌺 برای صفحه واتساپ و …. تصویر کهکشان و فردی که در حال مراقبه با هاله زیبا و رویایی انتخاب کردم و خیلی کمکم میکنه که وقتی میرم تو صفحات آگاهانه با دیگران حرف بزنم و یادم باشه در حال ارسال فرکانس مثبت باشم.
💝 موقع نظافت و کار خونه کیف کمری همسرم رو میبندم و گوشی رو میگذارم داخل اون و با هندزفری به فایل ها گوش میدم، خیلی وقت ها شده مثلا جارو میزنم که صدای شما رو ضعیف میشنوم، اما میگم همین آهنگ صدای استاد هم تاثیر خوبی داره، استاد جانم بارها و بارها شده وقتی در حال نظافت ام آنقدر غرق گوش دادن شدم که یهو موبایلم زنگ میخوره و من آنقدر محو بودم که دارم از موبایل گوش میدم و چون هندزفری دارم صدای زنگ موبایل آنقدر بلند هست که ناخودآگاه شوکه میشم و قلبم صدبرابر میزنه و از صدای بلند زنگ موبایل تو گوشم میترسم🤣😂😅 و بعد میخندم از ذوق که چقدر من غرق صحبت های شما شدم.
این یکسری از کارهای من هست، امیدوارم مفید باشه 🤗 البته باید بگم هنوز خیلی خیلی کار داره که باز ورودی ذهنم رو کنترل کنم، استاد عزیزم سپاسگزارم از تمامی زحمات تون و خدارو هزاران مرتبه شکر میکنم که به این مسیر هدایت ام کرد ❤️🧡💛💚💙💜
خدایا سپاسگزارم 🌹
سلام میکنم به خانواده بزرگ و صمیمی عباس منشی
اول از همه سپاسگزار خداوندم که به من قدرت و توانایی داده تا با دیدن نظرات زیبا و عاشقانه شما عزیزانم حالمو خوب میکنم.
خدایا سپاسگزارم 🌹♥️
بعد سپاسگزارم از استاد عباس منش عزیز و دوست داشتنی که این سایتو راهاندازی کردین و با کمکهای عاشقانه و بی ریای خانم شایسته مهربان و جان جانان که همیشه حضورشون گرمی این خوانواده رو بیشتر میکردن، تا دستانی از دستان خداوند مهربان باشید تا ما راه یکتا پرستی و خودباوری و……. پیدا کنیم و به راه درستش هدایت بشیم. ♥️
خدایا سپاسگزارم 🌹🌹
دوست عزیز و هم فرکانسی من خسته نباشید واقعا حرفاتون خیلی خیلی زیبا و پراز عشق خالص بود
خدایا سپاسگزارم 🙏🌹♥️
خدایا سپاسگزارم🙏🌹♥️
درپناه خداوند بخشنده و مـــهربان شاد و سلامت و پیروز و سربلند و ثروتمند باشید. الهی آمین 🤲 🙏🙏🙏🙏🌹🌹
یاحق
سلام علی جان 🙋
من هم خدا را هزاران هزار مرتبه شکر میکنم که با بهترین های زندگی ام آشنا شدم.
یکی از افتخارات من آشنایی با استاد و دوستان عزیزی مثل شما است🤗
ممنون از دعای دلنشینی که داشتی و بهترین ها را در تمامی جنبه های زندگیت آرزومندم🌼💖🌈🌺
بنام الله یکتا💐
روز ۶۱ سفرنامه ام ؛
خدا رو شکر که در مدار این اگاهی ها قرار گرفتم و گوشم محرم اسرار شد🙏
خدارو سپاسگزارم بخاطر وجود استاد عزیزم و همزمانیه بودن ایشون و من در این دنیا 🙏
استاد برام گنج هستید معدنی از علم و معرفت که هرچه بیشتر میفهمم ، عطش بیشتری برای بیشتر دانستن دارم🙏
خدارو سپاسگزارم که انسانهای توحیدی و موفقی رو سر راهم میزاره 🙏
خدارو شکر میکنم بخاطر رابطه عاطفی که با یک شخص دارم و با کنترل ذهنم تونستم این رابطه رو به لطف الله شیرین تر کنم🙏
خداروشکر بخاطر ارامشی که دارم بخاطر حس سبکی که باهاش زندگی میکنم ، شب موقع خواب بخاطر کارهای بدم عذاب وجدان ندارم چون نگاهم به همه چیز تغییر کرده🙏
استاد سپاسگزارم که به یادم اوردی که خدا یک نوع جریانی هست که هر جور بخوام میتونم شکل بدم 🙏
خداروشکر برای مسیری که دراون قدم گذاشتم و سراسر خیر ونیکی هست🙏
خداروسپاسگزارم بابت قوانین بدون تغییر جهان 🙏
خدایا سپاسگزارم بخاطر تضادهایی که برام بوجود اومد تا به این مسیر توحیدی کشیده بشم🙏
خدایا سپاسگزارم بخاطر حال خوب و انرژی که برای رسیدن به خواسته هام دارم🙏
من همیشه دنبال یه معجزه یا نشونه برای درست بودن مسیرم بودم وخداروشکر میکنم که اینگونه هدایتم کرد🙏
خدایا مارا به راست هدایت کن ؛
راهی کسانیکه به انها نعمت دادی🙏💐🌹❤
سلام
میخام از کامنتهای فوق العاده ی شما شپاسگزارم بچه ها فوق العاده اید بی نظیرید همه تون همتون رنگ وبوی خداوند وهاب رو گرفتین درپناه خدا باشید همیشه دوستون دارم 😘❤️
سلام وسپاس به استادعزیزم ومریم جان وبچه های سایت
ردپای ۶١من
شکرگزار پروردگارم هستم برای بیدار شدنم برای سلامتی خودم خانواده ام واطرافیان عالی ام
شکروسپاس برای فرصتی دوباره برای زیستن در این جهان فوق العاده
شکروسپاس برای سلامتی تک تک سلولهای بدنم
شکرو سپاس برای هوای خوب بهاری
شکروسپاس برای بوی بهارنارنج
شکروسپاس برای ارامش صبحگاهی
شکروسپاس برای خانه ی زیبا وارامم
شکروسپاس برای کوچه ومحله ی فوق العاده ای که توش هستیم
شکروسپاس برای شهرزیبای من
شکرگزارم برای کشور ارام وامن
شکرگزارم برای حال خوبم
شکرگزارم برای هرانچه که بی دریغ پروردگارم به من ارزانی داشته
شکرگزارم برای تمام تضادهای زندگی ام
شکرگزارم برای تمام هدایت ها
شکرگزارم برای تمام نشانه ها
شکرگزارم برای تمام ایده ها
شکرگزارم برای پیشرفتها
شکرگزارم برای تمام فرصتها
شکرگزارم برای زمین واسمان خورشید ماه وستاره ها
برای باران برف برای سرما وگرما
برای ابرها برای کوه ها برای دشتها
برای رودها دریاها برای گلها
برای درختان شکرگزارم برای تمامی فصلها برای تمام میوه ها
برای تمام دانه ها برای تمام خوراکی ها برای نوشیدنی ها برای تمام دستهای روی زمین
برای ثروتهای به غیرالحساب شکرگزارم برای روح برای جسم برای نفس شکرگزارم برای خانه کاشانه امنیت بقا بودن زیستن
برای مهربانی های پدارنه مادرانه برادرانه خواهرانه دوستانه
شکرگزارم برای فرمانروایی قدرتمند وحاکم برجهان
شکرگزارم
شکروسپاس
باشد که هدایت به سوی رستگاری شویم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان محترم
روز شصت و یکم از سفر من
درک من از این فایل:
✍🏻عمل به قانون و کنترل ورودی های ذهن تفاوت رو بین خوشبخت شدن یا بدبخت شدن ایجاد میکنه
وقتی من بتونم آگاهانه افراد اطرافم رو حذف کنم
وقتی بتونم با وجود شرایط ناجالب به نکات مثبت کوچیک زندگیم و اطرافم توجه کنم
بتونم بخاطر نعمت هایی که دارم سپاسگزار خدا باشم
بتونم جلوی هر ورودی ناجالب مثل تلویزیون رو بگیرم
بتونم با خدا راحت حرف بزنم و از خواسته هام براش بگم
اون وقته که جهان تعهد من رو میبینه و کم کم شرایط تغییر میکنه و همه چیز رو به خوبی و بهتر شدن میره با اومدن افراد مناسب تو زندگیمون با ایده های جدید با شرایط و اتفاقات خوب
و مهم ترین کار تعهد خودمونه که اگه شرایط یه ذره به هم ریخت ما سریع به مسیر درست و تعهدمون برگردیم
همین قانون که گفتنش ساده س اگر ازش استفاده کنیم به راحتی زندگیمون رو میسازیم و خوشبختی رو تجربه می کنیم
بعضی اوقات ما به راحتی از کنار نکات مثبت اطرافمون میگذریم چون فکر میکنیم عادیه و به همین خاطر سپاسگزار هم نیستیم و توجهمون روی نکات منفی زندگیمونه ولی تا از زندگی الانت لذت نبری چیز بیشتری بهت داده نمیشه
با امید به خدا تعهد میدم توجه و تمرکزم با دقت بیشتری روی نکات مثبت اطرافم بذارم و ورودی هامو کنترل کنم تا زندگیم رو عالی کنم.
👣ردپای شصت و یکم
❤️استاد تعهد و ایمانتون وصف نشدنیه و فقط نتایج نشون دهنده این ایمانه، در پناه خداوند سلامت و ثروتمند و سعادتمند باشید.
به نام خالق هدایتگرم
سلام به استاد عزیز و دوست داشتنی ام. که واقعا منم انگار دلم براتون خیلی تنگ شده.(اما برای حس نزدیکی با شما دیدن سریال زندگی در بهشت به من میگه فاصله معنایی نداره)قبل اینکه برم برای دلیل کامنت نوشتنم شاید جالب باشه که اینی که الان از ذهنم رد شد هم بگم. من اولین بار هم هست بیشتر سه ماه هست که خانواده ام رو ندیدم. از 23 دیماه 1399 که بلیط قطارمون بود و خداحافظی کردم تا الان که مینویسم پنجشنبه است و 26 فروردین 1400 هست. یادمه داداش کوچیکم همون روزها و هفته های اول ابراز دلتنگی میکرد و من یهو یک جمله طلایی به ذهنم زد و براش ت واتساپ نوشتم. و ازش قول گرفتم که داداشم “دلتنگ بشو اما تو دلتنگی نمون” الان متوجه میشم چرا این جمله رو گفتم و الان خودم بیشتر دارم بهش عمل میکنم چون بیشتر دلتنگ میشم. و به یاد خودم میارم فهیمه تو از سهراب این قول رو گرفتی و این حرف رو زدی خودت هم عمل کن. و دوباره انگار ذهنم رفرش میشه و یادش میاد که از حس و حال دلتنگی بیاد بیرون و تو این احساس نمونم. خداروشکر انگار تونستم خودمو کنترل کنم تا حدی و تونستم تا الان با تمام دلتنگی هنوز هم اونا رو نبینم… پس استاد عزیزم دلتنگ تون هستم با اینکه من اصلا شما رو ندیدم اما تو دلتنگی ندیدن شما نمیمونم چون دارم یاد میگیرم که ذهنم رو به جای خوب هدایت کنم و حس دلتنگی هم انگار حس خوشایندی نیست تا ذهنم رو در اونجا متوقف کنم. احساس خوبیه که ازش رد بشی و انگیزه بگیرری برای مشتاق دیدن شدن و قدر دیدارها رو دونستن. پس من وقتی شما رو ببینم خیلی خیلی مشتاقم و خیلی خیلی قدر تک تک لحظه های دیدار رو میدونم…. پس قول خودم دلتنگ تون میشم اما تو دلتنگی نمیمونم. (ازش رد میشم برای گرفتن اشتیاق دیدن و داشتن یک دیدار با کیفیت با شما)
پنجشنبه 26 فروردین 1400
نشانه ی من: صفحه ی روز شمار تحول زندگی من_فصل سوم
نه متن خاصی نه فایل صوتی خاصی. اما کامنت دوستان رو خوندم. یک حسی بهم گفت بیا از همین فصل شروع کن فایل ها رو به دیدن.
پس با جون و دل گوش کردم زدم روی روز 61 ام
بله فایل قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهن
اصلا انگار همین عنوان این فایل به من میگه که فهیمه مگه اسم امسالت رو نذاشتی کنترل ذهن و ورودی های ذهن خب پس قدم های عملی رو بردار، برنامه ریزی کن…
من دوباره میام و ردپا میذارم…