قدم هایی عملی برای کنترل ورودی های ذهن - صفحه 33 (به ترتیب امتیاز)

884 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رستیانی مطلق گفته:
    مدت عضویت: 1655 روز

    🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹

    سلام به همه اعضای سایت گروه تحقیقاتی عباس منش.👋

    من یک روش خیلی خوب دارم برای برخی دوستان برای کنترل ورودی های ذهنشان در عمل.

    برخی از افراد هستند فارغ از سن و جنسیت که علاقه مند به تماشای محتوای بدون پرده هستند و اعتیاد ام دارند به این رفتار و شاید سختشان باشد که نبینند و ورودی ذهنشان را کنترل کنند. شرکت گوگل برای اپلیکیشن های جستجو گر در اینترنت که متعلق به خودش هستند ویژگی ایجاد کرد به نام « کنترل والدین » در اینترنت جستجو کنید روش تنظیم آن آموزش داده شده. باید شرایط نمایش محتوای بدون‌ پرده را غیر فعال کنید در تنظیمات آن.

    وقتی که این کار انجام شد هیچ فیلترشکنی حتی خیلی قدرتمند ام نمی تواند آن محتوا را نشان دهد.

    امیدوارم منظورم را متوجه شده باشید این برای خانواده ها ام مناسب است.

    البته‌ تلاش کنید بیشتر مرکز کنترل درونی داشته باشید تا مرکز کنترل بیرونی ولی شرایط بیرونی ام را تا حد ممکن کنترل کنید.

    🌹 در پناه الله یکتا عزت و آرامش داشته باشید 🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    سمیه اسفندیاری گفته:
    مدت عضویت: 1913 روز

    به نام‌خدای وهاب و قدرتمند و سریع الجواب …

    سلام و درود به استاد عزیزم و به سمیه نازنینم

    و دوستان ارزشمندم…

    این کامنت تمرینی هست برای تمرکز بر روی نکات مثبت در زندگیم و اطرافم

    من حدودا ۱۰ماهی هست به طور جدی توی سایت هستم و حدودا یکسال و چند ماهه به فایل های استاد گوش میدم و این همه اگاهی و ورودی الهی منو منقلب کرده به قول استاد روحم لطیف شده و زیاد گریه میکنم،گریه از سر شوق با خدا حرف میزنم گریه میکنم،کامنت مینویسم گریه میکنم،فایل میبینم گریه میکنم…خدایا شکرت و سپاسگزارم

    من به خیاطی و طراحی علاقه دارم و تقریبا خیلی وقته میدوزم ولی از جایی که قوانین رو نمیدونستم نه برای خودم و نه برای حرفه‌ام ارزش قائل نبودم و فکر میکردم که من حرفه ای نیستم،از وقتی آمدم سمت قانون و مسیر الهی و آمدنم به این سایت(البته دانشگاه‌ که خیلی دوست داشتم دادامه تحصیل بدم،رفتم با دوتا بچه،ولی رفتم دانشگاه همش احساسم خوب بود و خوشحال بودم ولی هنوز قانون رو بلد نبودم)احساس خوبم منو با یه دوست آشنا کرد که شد دستان خدا برای من…رفتم دانشگاه دیدم اونجا اون‌چیزی نیست که میخوام،به صورت هدایتی بازم کائنات منو به یه دوست دیگه اشنا کرد رفتم پیشش برای کار و مزون،که خیلی خوب بود ولی اون کار حرفه‌ای میخواست از من و منم هنوز حرفه ای نبودم،بازم هدایت شدم به یه آموزشگاه عالی با کمترین قیمت و استادی با وجدان کاری عالی و مهربان که بی نهایت منو کمک‌ میکنه بیشتر از چارت درسی و کلاس(حتی پول کلاس هم دوستم داد و گفت هر وقت داشتی پرداختش کن) ومن چرخ خیاطی داشتم خیلی قدیمی بود و باهاش لباس مجلسی دوختم و خوشحال بودم و همش میگفتم خدایا دارم تکاملم رو طی میکنم و در بهترین زمان وسایل کارم جور میشه،و زندگیم پر شده از نشانه و لطف الهی و قانون جواب داده و راهم درست هست و باید ایمانم رو حفظ کنم الان وقتش ایمانم رو حفظ کنم و ادامه بدم…

    حدودا( که اینم تکاملی بود حتی)یه هفته ای مینوشتم ووتجسم میکردم که خدایا سپاسگزارم برای وسایل کارم و چرخم و اتو بخارم…می‌نوشتم و سپاسگزاری میکردم و احساس میکردم دارم با چرخم و وسایل تازه‌ام کار میکنم،بعد یه هفته همسرم(که میدونستم پول هم نداره)گفت بریم چرخ هارو ببینیم چه جوریه چه قیمتی دارن(بعد جالب این بود که در تمرین ستاره قطبی صبحم نوشته بودم که خدایا بابت چرخم و اتوم که امروز خریدم سپاسگزارم) و قتی رفتیم داخل مغازه همسرم گفت کدومش رو دوست داری،من هم گفتم میخوای بخری مگه میپرسی،گفت حالا انتخاب کن بعدا میایم،من انتخاب کردم بعد به فروشنده گفت لطفا برام فاکتور کنید و بعدش گفت اتو هم فاکتور کنید و من فقط به قانون فکر میکردم و خداروشکر میکردم و پر شوق بودم و سپاسگزاری و بغض خوشحالی توی گلوم بود و از خدا با صدای بلند در درونم شکر میکردم و به خودم میگفتم داری تکاملت رو طی میکنی و تو لایقی و ارزشمند بهترینها هستی راهت درسته و پر برکت،(چند روز قبلش از خدا خواسته بودم هدایتم کنه و با نشانه باهام حرف بزنه)که چند روز بعدش خیلی راحت و ساده و زیبا وسایل هامو رو خریدم و سپاسگزار خداوندم هستم و دستانی که برام میفرسته،استادی که عالی و فوقالعاده است که با آموزه هایش یه آدم دیگه شدم،حالم خوبه

    امروز داشتم با خودم حرف میزدم و خودم رو با چند سال پیش خودم مقایسه میکردم،خدای من چقدر تغییر کردم چقدر دیگه خودم رو دوست دارم،خدای من سپاسگزارم که خالق زندگی خودم هستم سپاسگزارم که مقدس‌ و پاک و زیبا باشکوه خلاق و ارزشمندم سپاسگزارم برای سلامتی که پر انرژیم و شاداب و پر از آرامش شده‌ام و من لایق دریافت الهامات هستم…سپاسگزارم

    با حرفه پر برکت و زیبایم به در آمد هم رسیدم اینبار با باورهای قدرتمند و ارزشمند هر چند کمه ولی برام ارزشمنده چون با قانون بهش رسیدم و به کارم علاقه دارم و عشق می‌ورزم و خدارو سپاسگزارم که‌روی خودم سرمایه گذاری میکنم چه روحی چه شغلی و خداوند حامی منه همراه منه منو دوستم داره منو ترکم نمیکنه عاشق منه و این نور ناتمام بر من میتابه و من در مسیر رشد جهان قرار گرفته ام

    دستان استاد عزیز و پر برکت و منجی زندگیم رو میبوسم و سپاسگزارم که زندگیم عوض شده و حالم خوبه و دیگه خودم رو دوست دارم…

    مدت هاست که مهمانی نرفتم و دوستانم فیلتر شدن، کار و تفریح و سر گرمی و سرمایه گذاری گردشم شده آموزه های استاد و این سایت،دیگه دوستانم شدن بچه های این سایت و عقل کل،چقدر خوشحال و راضیم،چه ورودهای زیبایی و چه خوراک لذیذ وولذت بخش به ذهن و روحم میدم و سپاسگزارم و هر روز نشانه و هدیه اتفاق زیبا دارم هر روز بیشتر از دیروزم شده،سپاسگزارم خدای مهربانم از تو بینهایت سپاسگزارم

    استاد عزیزم شما چقدر ماهید و بزرگ و دوست داشتنی هستید،شما منو با خدای زیبایی ها و عشق آشنا کردی،منو با خودم آشتی دادی…منو پویا کردید و درمسیر الهی و جاده جنگلی سوق دادید،من به خدا ایمان دارم و میدانم روزهای زیبا و باشکوه در راهند و این لحظه ها هم‌مسیری از همون راه هستند فرکانس الانم همه‌چیز رو رقم میزنه و خوشحالم و سپاسگزارم …برای این لحظه که دارم کامنت میکنم و تمرکز بز زیبای ها دارم سپاسگزارم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1883 روز

    به نام مهربان پرودگارباسخاوتم که جهان هستی روطبق قوانین بدون تغییرش آفریدتامن خالق تجربیات زندگیم باشم

    شادم ازاینکه به فصل سوم رسیدم شصتویکمین ردپام رو بجامیذارم👣👣

    یکی ازپاشنه های آشیل ودرواقع ترمزهای ذهنی من که طی آگاهی های این سایت بهش رسیدم اینکه من درذهنم خودمو تنهای تنها در برآورده کردن رویاهام می دیدم

    درحالی که امروز باگوش کردن این فایل یک حجابی برام برداشته شد

    ایم مطلب رو استاد درهرفایلشون بارها وبارها تکرار میکنن وهمیشه دوستان در دیدگاه هاشون مینویسن

    خودمم حتما ازش زیاداستفاده کردم اما ازاین زاویه وبااین نگاه ،نه …

    من طی گوش جان سپردن به آگاهی های سایت،به این باور رسیدم که من موجودی فرکانسی هستم وباکانون توجهم دارم فرکانس هایی رو به جهان هستی ارسال میکنم وجهان هم مانند دستگاه مُبَدل فرکانس های من رو دریافت ،واساس اون فرکانس هارو به صورت شرایط واتفاق ها،وایده ها وانسان ها ، وارد تجربه ی زندگیم میکنه

    این یعنی یک قسمت کوچکی از کار…

    (که همون ماندن دراحساس خوب وتغذیه ورودی ها با باورهای قدرتمند کننده وتوجه به نکات مثبت زندگیم)به عهده ی من ،

    ومابقی یعنی هموارکردن مسیروجورکردن شرایط واتفاقات و…،به عهده ی مهربان خداست

    من نمیدونم چرااینو میدونستم اماباز فکرمیکردم که تنهام،بایدتنهاازپسش بربیام باید تنها بیافرینم

    نه ماااااااریا نه دخترخوب ،به قول استاد بیا ورو شونه های خداوندبشین

    توبندگیشوبکن توفقط امیدت به اون باشه تو رابطتتو با خالق جهان هستی تنگاتنگ بکن

    بقیش بااونه دیگه

    چراتوفکر کردی تنهایی،مگه قانون نمیگه فرکانس باتوپاسخ باجهان هستی….

    من نمیدونم چرا این دو درذهن من ازهم جدابودن،هزاربارهم ازاستادودوستان شنیده بودمش اما نمیتونستم به هَم ربطش بدم

    استادفرمودن همینکه متعهدشدن برای تمرکز برروی رشد خودشون جهان هم به آسونی مسیررو هموارکردوایشون تونستن بدون اینکه کار کنند درآمد داشته باشند وفرصتی عالی برای تمرکز روی اهدافشون وکار کردن روی خودشون براشون فراهم شده بود

    خوب این یعنی ابر وباد ومه خوشید و فلک دارند مسیر رو برای رسیدن به خواستت هموار میکنن

    چرا من فکرکردم تنهام ،چرا روشونه های خداوندننشستم چرا وقتی صدقدم رفتم منتظر کمک های غیب وهزاران دستان خداوند برای پیشبرد اهدافم نموندم

    باوجوداینکه این ترمز بزرگ ذهنی رو داشتم باز مهربان خداوندم بارها کمکم کرده ها اماچون من راه رو بسته بودم نذاشتم در فورامدادهای غیبیش غرق بشم ولذت حمایت های رگباریشو دریافت کنم

    خدایا چه میکنه این آگاهی با آدم

    اصلا چشام هاج واج مونده،چطور موضوع به این واضحی رومن درک نکردم

    استادعزیزم سپاسگزارم ازتون بابت این سایت پربرکت واین آگاهی های ناب که من تشنشم حریصشم

    واقعا بارها گفتم کاش میشد مثل محمد(ص)چهل روز برم توغار وشب تاصبح فقط این آگاهی هارو نوش جان کنم امااینترنت هنوز توغار آنتن نمیده🙈🤭🤭

    اماطبیعت منوبا آرامش ولذت ۲۷روزه که توخونه نگهم داشته،تااونجوری که دلم میخوادازاین آگاهی ها بهرمندبشم،ومن اصلامتوجه نشده بودم که این درخواستی بود که خودم بارها فرستادم ومهربان پرودگارباسخاوتم راه روبرای من هموار کردو این فرصت رودراختیارم گذاشت

    سپاسگزارم بابت اینهمه نعمت که بمن دادی مهربان پرودگارم

    سپاس ازاستاد عزیزم که این آگاهی هارو دراختیارما قرارمیده

    سپاس ازمریم بانوی عزیزکه این روزشمارتحول رو برامون ترتیب داد خدامیدونه من چقدرازاین مداومت نتیجه گرفتم ازاینکه هرروزه بود وهرروز باید مینوشتم رشد کردم اما چون برای درک امروزم هیجان زدم نمیتونم امروز از تغییراتم براتون بگم درواقع تمرکز ندارم🤭😊

    شادم که هدایت شدم به این مسیرتوحیدی

    خدایا صدها هزااار مرتبه سپاس🤲

    وسپاس ازشمایی که وقت گذاشتید و دیدگاه منوخوندید❤🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    حسن گرامی گفته:
    مدت عضویت: 1380 روز

    سلام به خانواده صمیمی عباسمنش

    من اتفاقاً تا دو سه ماه هر روز ۴صفحه ۵صفحه برای خدا می‌نوشتم ، در مورد همه چیز صحبت می‌کردم اتفاقاً همین باعث شده بود ذهنم از حرف های شلوغی که توش بود خالی بشه یعنی یه جورایی انگار این نوشتنه به کنترل ذهنم تا حد خیلی خوبی کمک کرده بود که بعدها چون مغزم انگار سبک شده بود دیگه آرام آرام حرف هام از کاغذ امد روی زبانم و شروع کردم با خدا صحبت کردن و خیلی خوب بود ولی نمیدونم چرا این قضیه کمرنگ شد یعنی در طول روز خیلی کمتر نسبت به اون موقع ها با خدا حرف میزنم

    الان که شما گفتین با خدا خیلی زیاد صحبت می‌کنید انگار که یه تلنگری برای من شد که با خدا شروع کنم به حرف زدن و دقیقاً هم در مورد نکات مثبت حرف بزنم و شکرگزاری کنم ، خداروشکر که دوباره متوجه این قضیه شدم

    شاد و آرام باشید در آغوش خدای یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    Eshrat Fard گفته:
    مدت عضویت: 2860 روز

    تمام خواسته ی الان من ،قرار گرفتن در اون حس پاک و متصل شدن به منبع هست،رسیدن به حس خوب خدایی هست،در مدار اون حس ناب شما قرار می‌گیرم.

    چقدر از خوشبختی دورم وقتی که از خدا دورم،اینو تک تک سلولهای بدنم فریاد میزنه،

    استاد من از اون افرادی هستم که شاید سه سال یا بیشتر باشه توی سایت هستم و به قول خودتون وقتی از مسیر خارج می شم اونقدر اون حسه بد میشه که میفهمم اگه برگردم حالم عالی میشه،و تمام تلاشم میکنم ،خودمو می‌بندم به فایلها،به محصولات و به مسیر برمی‌گردم.

    تنها زمانی حالم عوض میشه که سعی میکنم با خدای خودم عالی باشم.

    این روز شمار تحول من جز نشانه ام بود امیدوارم بتونم با تعهد کل فایل ها رو گوش بدم بنویسم وعمل کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    محمد خلیلی زاده ماهانی گفته:
    مدت عضویت: 2438 روز

    با سلام خدمت استاد نازنین

    با اینکه این فایل رو چندین بار دیده بودم و شبها با این صدا بخواب می‌رفتم امروز که این فایل رو دیدم نکات جالبی دستگیرم شد یکی اینکه استاد گفتند که انرژی خداوند وارد درونم شد حال کردم و یادم هست اوایل آشنایی با استاد اینقدر حالم خوب بود در پوست خودم نمی گنجیدم همان انرژی خداوند بود من نفهمیدم و بعداز مدتی دوباره برگشتم به حالت اول باید ادامه میدادم همانطور که استاد ادامه داد

    و نکته دوم اینکه استاد فرمودند هرچیزی رو یاد میگیرید برای این باشه که خودت استفاده کنی نه اینکه برای یاد دادن به دیگران فقط همین نکته میلیارد می ارزد در مورد همین مساله فکر کردم دیدم درسته حکایت معلم هایی که یک سری مطالب رو یاد دیگران می‌دهند و بعضی از اون شاگردان به اون مطالب عمل می‌کنند و خیلی از همان معلم خود جلو می‌زنند و اگر با این نیت چیزی بخونیم ویاد بگیریم چونکه نیت های ما تعیین کننده زندگی ما هستند پس او یاد گیریها با اون نیت فقط به درد همون نیت می‌خورند

    و خلاصه خیلی استفاده بردم خداوند شما را برای ما نگه دارد استاد نازنین بینهایت از شما و خانم شایسته سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    وحيد عباس گودرزي گفته:
    مدت عضویت: 1339 روز

    درود و عرض ادب

    فراوان به استاد سید بزرگ

    و هم فرکانسی های عزیز

    بعد از مطالعه چندین کامنت از دوستان

    که دوباره اکثر صحبتهای استاد را بازخوانی کرده

    و بازگو کردند ، و نتایجی که گرفتند بسیار حائز اهمیت بوده و هست …….،،

    و این که تا حصول نتیجه ، نیاز به زمان بیشتری دارن و همین زمان اندک هم بت آنها امیدواری و کلی انگیزه داده که در جای خود بسیار عالی است ، و به قول استاد ، این موضوع که اصلا نیاز به تبلیغ ندارد و هر کسی که در مدار باشد ، می‌تواند درک کاملی از این سخنان داشته باشد و نیازی نیست به تبلیغ و‌این که چگونه ما در حال حاضر در کجا هستیم ، توضیحاتی داده شود به دیگران ……… و من بسیار خرسند که در این زمان اندک حضورم در سایت ، هم فیلم و صحبتهای استاد را میبینم و میشنوم ، و از آن بهتر ، پاسخ کامنتهای فوق عالی هم فرکانسی های عزیز من رو خیلی آگاه تر و با چشمانی باز تر در مسیر توحیدی ، راهنمایی می‌کند .

    خدا وند را سپاسگزارم 🙏🏻

    خدا را شاکرم 🙏🏻

    خدا را می ستایم🙏🏻

    بابت این همه نعمت و فراوانی ، آگاهی و روابط عالی و فراوانی آدم‌های خوب در مسیر راهم .

    💖 دم خدا گرم 💖

    از حضورم در این مدار

    💖 دم خدا گرم. 💖

    از داشتن همچون شماهایی

    💖 دم خدا گرم 💖

    امید وارم شاگرد خوب و با نتایج عالی باشم .

    ا💜🌸💜🌸💜🌸💜🌸💜🌸💜🌸💜

    آرزوی من برای همه عزیزان

    رسیدن به تمام آرزوهاتون

    💙🦋 الهی آمین 🦋💙

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    توحید بابایی گفته:
    مدت عضویت: 3043 روز

    بنام خدای وهاب .

    تمام قد سلام و عرض ادب دارم به این دریای آگاهی

    استاد بزرگ تمام دوران زندگی من آقای عباسمنش

    و همه ی عزیزانی که توی این دریا یک جریان ایجاد کردند .

    من امشب یه تلنگر اساسی خوردم و بی نهایت ذوق دارم .

    چند ماهی هست که تصمیم گرفتم شغلم رو تغییر بدم و از کارمندی بانک به یک شغل با آزادی زمانی و آزادی مالی سطح بالا تغییر مسیر بدم .

    دوستانی که این موضوع رو دارند میدونند که چه شرایطی رو طی باید کرد . هزاران نوع نجوا هرروزه تو رو تعقیب میکنند . و شرایط مناسبی رو طی نمیکنی .

    دائما شغل های مختلفی رو بررسی کردم و چندتایی از این شغل هارو براشون وقت گذاشتم و مدتی فعالیت کردم .

    تحقیق و پرس و جو از اطرافیان و متخصصین هم که تا دلتون بخواد .

    خلاصه چقدر در به در با افکارم جنگیدم و به نتیجه ای که نرسیدم هیچ ، ترس هام هم بزرگ تر شد .

    چند سالی هست که با این سایت و استاد آشنا هستم و چند تا هز محصولات ایشان رو به صورت نادرست استفاده کردم . حدودی بخوام بگم از سال ۹۵ شروع کردم و هر سری خودم رو بروز نگه داشتم .

    امسال عید نوروز یک چالشی ایجاد کردم

    یکی از اطرافیان من که تازه با این موضوع ها آشنا شده بود خیلی سریع از هر جهت بالا کشید خودش رو .

    دقیقا مثل موشک . من سوال کردم از خودم و باید یک مسیر چهارساعته رو رانندگی میکردم .

    به خودم تکلیف کردم که باید به جواب سوالم برسم .

    سوال این بود

    چرا نتایج من انقدر ضیف و بی بُنیَست ؟

    حدود یک ساعت مانده به مقصد به این نتیجه رسیدم

    ۱. کارما

    ۲. جدی نگرفتن موضوع اصلی

    به سرعت محصولاتی که از راه نادرست داشتم رو کلا حذف کردم

    و دوره اول دوازده قدم رو خریداری کردم .

    و شروع کردم به کار کردن

    الان که دارم تایپ میکنم و تماما خودم رو در معرض نمایش گذاشتم امیدوارم استاد عزیز من رو ببخشند چون به چند نفر دیگه هم محصولات رو دادم و تا جائی که یادم بود گفتم حذف کننند و خریداری کنند .

    از بحث اصلیم فاصله نگیرم .

    خلاصه که من تلاش کردم از کارمای کاری که انجام دادم فاصله بگیرم و خودم رو بخشیدم .

    اما مورد قدرتمندی که هنوز جلوی من رو گرفته و مثال ترمز دستی ای که نصفه باز شده نمیگذاره با سرعت ادامه بدم بحث جدی نگرفتن موضوع اصلی هست که استاد همیشه میگند احساس خوب ،اتفاق خوب

    توی پرانتز بگم که در حال حاضر به لطف خدای مهربان از لحاظ سلامتی و روابط فوق العاده ام . سپاسگذارم از خدای نزدیک .

    اما هنوز جریان اصلی ثروت برای من راه نیافتاده و این موضوعی هست که امشب من رو به اینجا کشوند .

    امشب نوبت دندانپزشکی داشتم و قبلش فایل ۶۳ رو مشاهده کردم .

    و یک تیک اساسی تو ذهن من خورد .

    بابا این دقیقا اون چیزی هست که من باید انجام بدم . چرا تا بحال ازش قافل شدم ؟

    هر سری رانندگی میکنم خدا رو میارم صندلی جلو میشونم و باهاش حرف میزنم و چه جوابای محشری هم میده انصافا

    اما خودم رو محدود به اون شرایط کرده بودم .

    از الان هرلحظه خودم رو تو جایگاهی که باید باشم میگذارم و باهاش صحبت میکنم .

    مثلا میرم به ماه شهریور سال ۱۴۰۱ و میگم خدا جون دمت گرم مشتی

    پارسال این موقع کارمند بودم آرزوی آزادی داشتم

    تو چیکارا که نکردی تا من به این شرایط فوق العاده برسم . واقعا کارت درسته .🙂🌹

    و یه نکته اساسی اینکه

    زمانی که از شرایط فعلی لذت ببری به مرحله بالاتر راهنمائی میشی .

    از الان به بعد همه ی دانسته هام از محل کارو همکارام و حقوق و مزابا و هر چیزی که هست رو میذارم کنار و روشون خاک میریزم .

    حالا تمامم رو میبرم سالهای آینده و

    این روزهایی که در حال حاضر توشم رو بعنوان خاطره سازی در کارمند بودن بهش نگاه میکنم و باهاش چه حال هایی بکنم

    اطمینان دارم که قدم بهتر و بالاتر به من الهام نیشه و خداوند این هدایت رو امشب برای من فرستاد .

    خدایا سپاسگذارم ازت .

    به امید خدا ازین پس تلاش میکنم خیلی مطالب مفید تر لز زندگیم پیدا کنم و باهاتون به اشتراک بگذارم .

    تک تکتون رو قلبا دوست دارم و منتظر دیدن کامنت های فوق العادتون هستم

    با عشق 🌹🙂❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    فرشته رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 1343 روز

    سلام ب استاد ومریم جون ودوستان منم همسفر شما شدم امروز دومین روز سفرم توکل ب خدا بتونم تواین سفر ردپای ازخودم بزارم ونشانه هارو درک کنم ب حرف استاد گوش میدم و سعی وتلاش میکنم با تمرین زیاد ب نتیجه برسم. واز مسیر سفر اذت ببرم انشالله ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    مهری حصاري گفته:
    مدت عضویت: 1421 روز

    سلااااام ودرود به استاد عزیزم به خانم شایسته گلم و همه خوبان همسفرم

    خدا رو سپاس میکنم برای فصل سوم سفرم خدارو شکر میکنم برای ۶۱ روز تحولم

    و برای ۲ ماه و۸روز عضویت فعالم درسایت ممنونشم

    خدارو شکر برای ریزترین نشانه ها

    دیروز وقتی عجله داشتم که زود به سرکارم برسم تا بقیه پشت در نمونن رفتم تا تاکسی بگیرم و شرایط جوری شد که با اینکه اون ماشین مسیرش نبود ولی گفت عجله داری این مسیر رو میرم و دقیقا اون تایمی که مدنظرم بود برسم رسیدم و سه تا گردو هم برای صبحانه ام دریافت کردم چقدر احساس خوبی گرفتم از اینکه شرایط برام جفت وجور شد

    ووقتی این کوچولوها جور میشه قطعا بزرگتر از اینها هم به همین روش استمرار در احساس خوب اتفاق میفته و از این بابت خدارو سپاااااااااس میکنم

    و خدارو شکر میکنم که این روزها هرچی جلوتر میرم همش به نشانه هایی از سوال‌هایی که توی ذهنم پیش میاد برخورد میکنم و راهم هموارتر میشه

    آنقدر خوشحالم که میتونم آگاهانه ورودی ذهنم رو کنترل کنم و هنوز باید روی این موضوع کار کنم و قسمت مغزم که قضاوت میکنم رو تصیح کنم خیلی خوشحالم که دارم اینهارو درون خودم میشناسم وبرای تغییر آگاهانه اش تغییر رو شروع میکنم

    ازخدا میخوام که توی این مسیر ساختن همه جوره کنارم باشه وتوکل به خودش ادامه میدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: