چند سالِ پیش، وقتی به طرزی معجزه آسا شروع به مطالعه قرآن نمودم، با شخصیتِ ابراهیم خلیل آشنا شدم. شخصیتی که بسیار مرا تحتِ تأثیر قرار داد و به مسیری دعوت کرد که توانستم خدا را بهتر بشناسم. فهمیدم مهم ترین چیزی که مانعِ رابطه ی نزدیکِ من با خداوند و شناختِ او گردیده بود، شرکی خفی بود که معمولا خیلی از افراد درونِ خود دارند.
شخصیت ابراهیم، یکتا پرستی ناب را به من آموخت و همانگونه که خداوند به پیامبرش توصیه کرده بود که پیروِ ملتِ ابراهیم باشد زیرا او موحد بود و مشرک نبود، من نیز تصیم گرفتم ابراهیم خلیل الله را الگوی یکتا پرستی ام قرار دهم و با تمام وجود از خداوند خواستم هدایتگرم باشد تا بتوانم هر آنچه را که از یکتا پرستی و نتیجه این نگرش آموخته ام، که همانا رسیدن به آرامش حقیقی بوده است، با دیگر بندگانش به اشتراک بگذارم.
خواندنِ داستان های موفقیتِ شما، خاطراتِ آن روزها و قول و قرار هایی را در من زنده کرد که بین من وخدایم بود. وقتی از بهبودِ روابط تان با خدا نوشته بودید، از آرامشی که حاصلِ نگرشی متفاوت نسبت به خداوند و قوانینش بوده، واقعا به وجد آمدم و خداوند را بی نهایت شکر کردم که توانسته ام این مسیر را طی کنم.
خدا را شکر می کنم که نتیجه به اشتراک گذاری نحوه نگرشم به خداوند، این نتایج عالی را به بار آورده است و باز هم منتظرِ خواندنِ داستان های بیشتری از شما هستم.
مدتی است که تمام تمرکز و اوقاتم صرف تحقیقاتی وسیع درمورد مطالبی شده است که قرار است دوره روانشناسی ثروت۳ را بسازد.
چیزی که در این تحقیقات بسیار مشهود است، این است که اگر می خواهید کسب و کارتان را شروع کنید،در اولین قدم، الگوهای موفقی را پیدا کنید که توانسته اند با شرایط شما یا حتی شرایطی پایین تر از شرایط شما کار را شروع کنند و به موفقیت های مد نظر شما یا حتی بیشتر برسند. یعنی بعنوان قدم اول با مطالعه ی الگوهای موفق، کانونِ توجه تان را بر جزئیات موفقیت های آن افراد بدوزید تا ایمان تان را در نقطه شروع تغذیه کنید، تا هر لجظه به یاد آورید که حتی از دل یک مشکل، می شود ایده هایی موفق را بیرون کشید و با همراهی ایمان و باورهای قدرتمند کننده، آن را به ثروتی عظیم تبدیل کرد.
در این مدت سعی داشتم از قوانینِ کیهانی ای که درک کرده ام، ذره بینی بسازم و بر روی باورها و فرکانس های افرادی قرار دهم که در این چندساله ی اخیر توانسته اند یک کسب و کار را از صفر شروع و در بازه زمانی کوتاه و البته منطقی آن را به رشد و سودِ قابل توجهی برسانند.
کسب و کارهای شکل گرفته با ایده های بسیار ساده و حتی بدیهی که بخاطرِ ایمان، تعهد و باورهای قدرتمندکننده صاحبان شان، آنچنان ساخته و پرداخته و رشد کرده که تمامِ معادلاتِ شرکت هایی قدیمی و موفق چون بنز، بی ام دبلیو و … را زیر سوال برده است.
مطالعه ی این الگوها، من را به سمتِ یک کلیدِ مهم رهنمون کرد. کلیدی که هماهنگ با قوانین کیهانی است.
این کلید می گوید:
میزانِ ثروتی که هر فرد در زندگی اش کسب می کند، به اندازه میزانِ گسترشی است که در جهان به وجود می آورد.
به اندازه میزانِ خدماتی است که به تعدادِ بیشتری از افرادِ جهان ارائه می دهند و به اندازه مسائلی است که از سرِ راهِ افرادِ بیشتری بر می دارد…
نگاهی به کسب و کارهای اطرافتان بیندازید:
یک سوپر مارکت به همان اندازه ثروت کسب می کند که با خدماتش، جهان را گسترش می دهد.
یک هایپر مارکت یا شرکتی مانند وال مارت نیز به همان اندازه که با خدماتش جهان را گسترش می دهد، ثروت می سازد.
یک شرکت طراحی معماری نیز با طرح های جسورانه اش موجب ساخته شدنِ سازه هایی خودکفا می شود که، نیازهای خود مانند آب، برق و تهویه را تأمین، مسائل عمده ای را حل و جهان را گسترش و به همان اندازه نیز ثروت می سازد.
یک شرکت مثل گوگل، ماکروسافت و … نیز به اندازه ای که با خدماتِ خود، مسائلِ افرادِ زیادی را در سراسرِ جهان حل و موجبِ گسترشِ جهان می شود، ثروت می سازد.
اما در دوره روانشناسی ثروت۳، اتفاقات حتی شگرف تر از این موضوعات است.
در این دوره قرار است با باورها ، نحوه رفتار، عملکرد و تجربه ی الگوهایی واقعی احاطه شوید که در همین چند ساله اخیر، با ایده هایی ساده و در یک بازه زمانی کم، از هیچ به موفقیت های بیلیون دلاری رسیده اند.
در این دوره، با جوهره تبدیل یک ایده به یک کسب و کارِ موفق آشنا می شوید.
اینکه چگونه یک ایده را می بینید؛ چگونه با ایمان و باورتان آن را جدی می گیرید، از آن بعنوانِ یک حلِ مسئله برای مشکلاتِ مردمِ زیادی در جهان استفاده می کنید و به اندازه ی این رشد، به ثروت می رسید.
اطلاعات بیشتر درباره دوره روانشناسی ثروت 3
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری اجرای توکّل در عمل292MB24 دقیقه
- فایل صوتی اجرای توکّل در عمل22MB24 دقیقه
به نام الله یکتا ، خدای مهربانیهای بی نهایت
سلام استاد جانم و مریم زیبا و دوستان عزیزم
خیلی دوستتون دارم
روز چهل و چهارم از سفر تحول من
عجبببب سفری ، خدارو شاکرم که من رو به سفری هدایت کرده که در هر زمان و مکانی میتونه منو به بهترین احساسات برسونه و عشق و آرامش رو برای من به ارمغان بیاره ، همون رشد و احساس آرامشی که از شنیدن صدای آب رودخانه ای در دل طبیعت ، در حالی که سنگهای مسیرش را صیقل میدهد و بدون توجه به بزرگی یا کوچکی آنها و بدون توجه به ریشه ها و تنه های عظیم درختان تنومند به راهش ادامه میدهد و با صدایش وخنکای نسیمی که در کنارش صورتمان را مینوازند و روحمان را شاد میکند همچنان سرود قدرت و فراوانی و رسیدن و موفقیت را میسراید.
هر بار که میخوام کامنت بنویسم ، قبلش کامنت های مربوط به همون فایل رو که مریم جان و استاد و دوستانم نوشته اند میخوانم که ذهنم ایده ای بگیرد و بعد از چند بار گوش دادن فایل با پیش زمینه ی ذهنی و گاهی حتی بدون پیش زمینه تصمیم به نوشتن میگیرم ، ولی هربار برای شروع نوشتن از خداوند هدایت میخواهم و او میگوید و من مینویسم و بسیار متفاوت از آن چیزی هست که می انگاشتم.
و اینبار خداوند کلامش را بر سر انگشتانم جاری کرده تا باشد که رد پایی سبز در این روز از سفر از خود به جای بگذارم.
استاد عزیزو آگاه و موحدم چه زیبا از خدا میگوید ، که او میگوید و من با جان دل میشنوم و هر لحظه عاشقتر میشوم بر خدایی که صاحب اختیار جهانیان است و من تا کنون به اشتباه میپنداشتم که پروردگار و پرورنده ی جهانیان است و چقدر مضمون کوتاهی دارد که اصلا در شأن عظمت خدای یکتایم نیست.
خدایا به چه زبانی تورا و سپس بنده ات که استاد من است را سپاس گویم ، که تو چقدر زیبا و ساده اورا سر راه من قرار دادی و من را در این مسیر رهنمون شدی تا بهتر بشناسم و هنوز خیلی راه است خیلیییی…
وقتی حالا قرآن را میخوانم با نیت دریافت هدایت ، چه خوب روشن و پررنگ میشوند آیات هدایتگرت بر من که تا کنون نابینا بودم و البته بسیار مشتاق یافتن راه و روشنایی چشم دل نه چشم سر بودم.
آنجا که حضرت موسی با دیدن شعله ای آتش به سویت هدایت میشود و عمل میکند و حرکت.
آنجا که حضرت موسی در برابر فرعون فقط با توکل به تو قد علم میکند و با ایمان خدایش را معرفی میکند.
آنجا که موسی با قوم بنی اسرائیل کنار نیل میرسند درحالیکه فرعونیان در تعقیبشان هستند و همه نگرانند و موسی میگوید خدایم مرا هدایت میکند و رب العالمین پاسخ ایمانش را میدهد و به او الهام میکند که عصا را بر آب بزن و ادامه ی اعجاز ایمان به خدا و سیستمی بودن جهان آفرینش.
آنجا که پیامبر اسلام با ابوبکر به سوی مدینه روانه میشوند و امام علی با دلی آرام از ایمان به علم و قدرت خدا در بستر پیامبر میخوابد و به سلامت از دست قریشیان ن رها میشود در حالی که آنها قصد جان آنکس که در آن بستر بوده را داشتند که فکر میکردند پیامبر آنجا خفته.
آنجا که پیامبر با ابوبکر با هدایت خداوند به غار پناه میبرند از دست قریشیان ، و ابوبکر میترسد و پیامبر میفرماید که : خدا با ماست و جای نگرانی نیست و در پاسخ به ایمان پیامبر ،به دستور خدا وند عنکبوتی بر در غار تار میتند و کبوتری لانه میکند و بر سر تخمش مینشیند گویی که مدتهاست کسی به آنجا نیامده و خداوند در ادامه آیه میفرماید که : ما با لشکریانی آنها را حمایت کردیم.
و انواع مختلف دیگر از هدایتهای خداوند در قرآن و در لحظه لحظه ی زندگی همهی ما که اگر نباشد عملا زندگی میشود خود جهنممممم.
اگر ما عادت کنیم که به جای دو دوتا کردن با عقل ناقص مون در حل مسائل زندگی از الهاماتمون استفاده کنیم و با شجاعت و ایمان بهشون عمل کنیم ، روز به روز بیشتر و واضحتر هدایتها را دریافت کرده و با ایمان بیشتر عمل میکنیم و دیگه قابل وصف نیست زندگی که هر لحظه و همه ی کارهاش با هدایت خداوند باشه چه زندگی میشه ،خود بهشتههههه.
خیلی دوستتون دارم.
واقعا خودم نمیدونستم چی میخوام بنویسم و همش هدایت خدا بود . امیدوارم که مفید واقع بشه.
چون من هیچی از خودم ندارم و هرچی دارم از لطف و کرم خداست و هرچه ندارم از ضعف و ناتوانی و نادانی خودم هست.
خدایا من به هر خیری که از تو بهم برسه محتاجم.
خدایا من و همه ی عزیزان و استاد عزیزم و دوستان آگاهم را هر لحظه هدایت کن و در پناه خودت شاد و سلامت و موحد و ثروتمند و موفق حفظ کن.
الهی آمین یا رب العالمین
در پناه خدا پاینده باشید