اجرای توکّل در عمل - صفحه 11

691 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رویا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 2119 روز

    سلام بر استاد عزیز و خانم شایسته مهربان و دوست داشتنی و همسفران عزیز

    امروز که این فایلو دیدم فهمیدم هنوز ایمانم خیلی ضعیفه به ظاهر میگم مسلمانم و خداپرست اما رفتارای شرک الود زیادی دارم اما خدای عزیزم منو هدایت کرده به سمت اگاهی ها فقط این من هستم که باید از این اگاهی درست استفاده کنم و عمل کنم چون به قول استاد حرفی که عمل نیاورد حرف مفت است.روزی که فایلو گوش دادم دخترم ازمون داشت و میخواستم چند جا سفارششو بکنم اما یهو به خودم گفتم من بچم و به خدا سپردم و نیاز به هیچ سفارشی ندارم و توی زندگی هم سعی میکنم کمتر نظر بدم و حرف بزنم و دیگه دست از سر بقیه بردارم و فقط خودموتغییر بدم .و اینها باعث شده ارامتر باشم هر کاری میکنم به خدا میگم تو هدایتم کن و میبینم که انجام میشه خداجونم ممنونم بابت این مسیر زیبا تو این چند روز که از سفرنامه گذشته هر روز ی ترس و کم میکنم دیگه عجله ندارم و میخوام قانون تکاملو طی کنم شغلم که خیاطی بود و رها کردم و از خداوند میخوام ی راه درامد عالی با بهترین شرایط که نه زمان بخوادو نه مکان منو هدایت کنه به سمتش چیزی که رسالتم باشه و حاد دلمو خوب کنه و امروز هم کامنت نوشتم خدارو شکر که در کنار دوستان هم فرکانس هستم چیزی که به خودم میگم آینه که من باید اینقدر رو خودم کار کنم تا همفرکانس استاد بشم مثل مدی فنی سایت که گفت شرایط خودش درست شد و این باعث شده که برای هر کاری دست و پای بیخود نزنم و خودمو به مسیر الله بسپرم من فقط سهم خودم و انجام بدم احساس خوب بقیه دست قانون دنیا هست ممنونم ازخانم شایسته عزیز بابت این سایت زیبا و پر از اموزهای عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2343 روز

    به نام الله یکتا

    به نام رب و فرمانروای جهان که تک تک ما انسانها رو تنها خالق زندگی خودمون آفرید

    سلامی به زیبایی این روز زیبای تابستانی خدمت استادان نازنینم و همه همراهان این مسیر الهی✌

    اجرای توکل در عمل

    وقتی به این فایل توی سایت برخوردم، کلا یه تاثیر خاصی روم گذاشت و بدون معطلی تصویری دانلود کردم( با اینکه نت خیلی ضعیف بود) و ۲ بار پشت سر هم دیدمش و چه لذتی بردم..

    کلا فایلهای توحیدی یه حس خاصی در من ایجاد میکنه

    فایل هایی که پایه شناخت خودم و شناخت خداونده

    فایل هایی که ارتباط من رو با خداوندم برام تکرار میکنه

    فایل هایی که ایمان و امید من رو هزاران برابر میکنه

    خداوندا.. هزاران بار سپاس که رسالت استاد عباسمنش باعث آشنایی و شناخت بیشتر من با خودم و تو شده و هر روز با هر فایل، با هر کامنت، این شناهخت و درک، عمیقتر و عاشقانه تر میشه. مسیر زیباتر میشه🙏🙏

    زمانیکه استاد شما سالها پیش توی اون روز خاص توی بندر عباس تصمیم گرفتید سر کار نرید و اون آتیش سوزی اتفاق افتاد، شما برای روزهاااا گریه کردید و به این درک رسیدید که خداوند از انجام این کار ،از نجات شما توی اون روز خاص، حتما یه دلیلی داشته و شما عزمتون رو جزم کردید تا این رسالت رو درک و عملی کنید… چقدر خوب شد که ایمان شما قوی بود

    چقدر خوب شد که شما خواستید جور دیگه ای باشید

    چقدر خوب شد که شما فهمیدید ، رب زندگی خودتون هستید و میتونید با کمک خداوند ، بقیه رو هم به این درک برسونید

    خوندن قرآن و تامل توی آیه های اون، چه آگاهی هایی رو به قلبتون جاری کرد و هر روز مشتاق تر و با امید ببشتر تلاش کردید اول برای خودتون و بعد برای آگاه کردن بقیه افراد و قطعا کسانیکه در مسیر هستن، لایقند و ایمان دارن، این آگاهی ها رو درک میکنن و در زندگی پیاده میکنن

    استاد چقدر لذت بردم که از خداوند خواستید مثل ابراهیم باشید، دوست خداوند، یه مومن واقعی ، یه مسلمان واقعی ، نه اون مسلمانی که سالها تصور میکردیم بلکه مسلمان به معنای تسلیم امر خدا بودن و نه دین خاصی

    ابراهیم خداپرست بود، دینش، خداپرستی بود و ما با چه تفکری و با چه شرکی، چه دین هایی رو ساختیم و چه تفرقه هایی بین انسانها انداختیم فارغ از آنکه ، تنها رب را فرمانروای جهان خواندن و تنها از او یاری جستن باید مسیر و دین من باشه، همین

    چقدر رررر دوست دارم منم واقعی از درون همیشه و در هر حال یه تسلیم واقعی باشم به هدایت و الهام خداوند

    وقتی ابراهیم همسر و فرزندش رو تنها در بیابان رها کرد، زمانیکه اسماعیل رو به قربانگاه برد، سر حد ایمان رو به دنیا نسون داد و جهان پاسخ داد به ایمان این انسان که غیر از هدایت خداوند نه چیزی دید و نه چیزی شنید و چه زیلا پاداش گرفت

    لیاقت میخواد چنین ایمانی چنین توکلی، چنین سر سپردگی به امر خداوند

    خدایا خدایا همه مارو در حد توان و لیاقتمون آزمایش کن و کمک کن که همواره سربلند در راه تو باشیم

    خدایا خدایا این شرک خفی که در دلمون هست که گاهی اسم تو رو میاریم اما شاید یه نیم نگاه به دست رییس یا افراد بالاتر از خودمون داریم رو ازمون دور کن، چون اول و آخر تویی

    کمکم کن که همواره چه در سختی و چه در رفاه، نگاه و دست نیازم به درگاه تو باشه که قطعا جوابی و پاداشی بس بزرگ برای من داره

    خدایا من توی این مسیر حرکتم رو شروع کردم

    دارم گام به گام میام جلو و چشمم به هدایت توئه

    به کمک توئه

    خدایا توی لحظات سخت، توی بدهی، توی از دست دادن ها، توی بیماریها، توی ناآرامی ها، توی مسائل متفاوت کمک کن غیر از تو انتظار نداشته باشم و مومن باقی بمونم

    استاد، آرامش من الان نسبت به قبل بارها و بارها بهتر شده

    سلامتیم در حد عالیه

    توان و انرژیم بسیار بیشتر شده

    شادیهای لحظه های زندگیم عالی تر شده

    نگاه زیبا بینم، فوق العاده شده

    شکرگذاری من نسبت به داشته ها و اتفاق های زندگیم بی نهایت عالی شده

    قضاوت کردن دیگران خیلی کم شده

    احساس گناه و لایق نبودن خیلی بهتر از قبله

    ثروت های معنوی زندگیم بیشتر شده

    شناختم نسبت به خودم و ضعف و قوت هام خیلی بیشتر شده

    اما…

    اما میدونم اول راهم

    هنوز میخوام به همه اینا بیشتر و بیشتر برسم

    دقیقا طبق گفته شما توی بحث ثروت هنوز به اون مراحلی که میخوام نرسیدم اما میدونم باید کار کنم

    باید باورهای سیمانی ذهنم رو کم کم با پتک باورهای جدید و درست که توی فایل های متفاوت ثروت گفتید بهمون، بشکنم و جایگزین کنم

    باورهایی که سالها با ورودی های کنترل نشده، نادانسته،در ذهنم شکل گرفته اما حالا دیگه آگاهانه میخوام تغییر بدم اون باورها رو به سمت خواسته های خودم چون:

    کار جهان تفسیر فرکانس های ارسالی من و پاسخ در جهت همون فرکانسها هست

    برای جهان فرقی نداره که من ۱ خواسته دارم یا بی نهایت، اگه من باورهایی هم مسیر و هم جهت خواسته هام داشته باشم، بهم در همون جهت، پاسخ میده و به هر اندازه من توی این کار موفق تر باشم، جواب بیشتر، بهتر و سریعتری میگیرم… خدایا شکرت

    این قوانین و باورسازی در جهت خواسته و اینکه من اختیار دارم و اجباری در مورد یه سرنوشت خاص وجود نداره، حرکت ایجاد میکنه، انگیزه و شور ایجاد میکنه و بعد که نتیجه میاد باید تایید بشه، تصدیق بشه و منتظر نتایج بیشتر و بزرگتر بود

    ممنونم هزاران بار بابت تک تک این فایلها و بروز رسانی عالیشون که من بارها توی فایل های متفاوت تلاش مریم نازنینم رو ستایش کردم و باز هم این روند ادامه داره چون ایشون با هدایتی که از جانب خداوند شد، یه جون تازه داد به این فایلها تا آگاهی هاشون، بارها و بارها تاثیرگذارتر بشه. تحسین میکنم شما عزیزانم رو

    بسیار شادم که توی این مسیرم و دارم ادامه میدم

    دوستتون دارم و مسیر رو آرام و تکاملی میام جلو♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    علی هاشم بیکی گفته:
    مدت عضویت: 2941 روز

    به نام خدای هدایتگر

    و با سلام و درود بر استاد عزیز و سرکار خانم شایسته و دوستان هم فرکانسی

    این سخن استاد برایم بسیار هدایتگر بود و چنان تاثیر عظیمی روی من گذاشت

    اینکه گفته می خواهم ابراهیم خداوند باشم

    اینجور فکری به اینجا میرسه

    خدایا کمکم کن هدایتم کن من با تمام وجود دارم روی خودم کار می کنم منم میخوام توحیدی عمل کنم یکتاپرست باشم ابراهیمی عمل کنم

    امتحاناتم را داده ام در بعضی سربلند و بعضاً سر به زیر

    اما هم اکنون مهمه که واقعاً می خوام سر شانه هایت باشم و فقط و فقط از تو هدایت بشنوم

    فقط تو را معبود یکتا دانسته و فقط دستم نزد تو دراز باشد

    پس نعمت و ثروت را به سمتم ارزانی ده و مرا لایق آن بدان

    و غرور و منیت و صفات بد را از من دور کن

    آمین

    دوستتون دارم

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    زهرا آبلو گفته:
    مدت عضویت: 1923 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خداوندی که مهرش همیشگی و لطفش فراوان است

    خدایا شکرت

    روز شمار تحول من روز 44

    سلام استاد جان سلام مریم نازنین

    خدارو شکر دوباره در مسیر توحید و توکل همراه شدم و‌توفیق مرور آگاهی هارو پیدا کردم تا قانون رو بهتر بشناسم و باور های درستی هم جهت با خواسته هام بسازم

    تایباد بگیرم و به یاد بیارم که کلید موفقیت های بزرگ فقط و فقط درک توحید و اجرای اون و توکل در عمل است کلید موفقیت ساخت رابطه خوب با خدواندی است که طاعتش موجب نعمت است

    خدایا شکرت

    وقتی استاد حرف از توکل و توحید و اجرای توکل حضرت ابراهیم در عمل زدن من فکر کردم که آیا اصلا معنی توکل رو میدونم ؟آیا این همه سال که به کلام میگفتم خدایا توکل به تو معنای اون رو میدونم ؟رفتم و سرچ کردم

    معنی توکل به طور کلی اینه که با اختیار کامل یه نفر رو به ولایت بپذیری و تمام امورتو به اون بسپاری بعد من دیدم برای اینکه یه نفر رو ولی و کیل خودم قرار بدم باید شناخت داشته باشم نسبت به اون که شد دقیقا حرف استاد شناخت خداوند و رابطه ای بر پایه شناخت و اعتماد و من کی میتونم با خیال راحت یه چیزی رو به کسی بسپارم حتی پولی رو تو یه بانک خاص بزارم وقتی شناخت کافی دارم

    پس برمی‌گردم به نقطه سر خط

    شناخت خدا و درک توحید

    استاد گفتن که ازحضرت ابراهیم همیشه درس گرفتن از توکلش و اعتمادش به خدا

    چقدر خوبه که منم به همچین حد از شناخت خدا برسم که وقتی میگه برو تو آتیش دیگه واینستم تا نجوا ها منو از اون فرمان بازدارن وقتی میگه رها کن عزیزانی رو که دوست داری حتی تو بیابون دیگه نیام چونه بزنه که آخه اینجا بیابونه برهوته نه آبی و نه غذایی وقتی میگه چاقو رو بردار دیگه چک و چونه نباشه دقیقا استاد این حد از توکل و اعتماد به خدا از شناخت خدا میاد که وقتی می‌شناسی خدا روانتخاب می‌کنی که تمام امورتو به اون واگذار کنی که ایمان داری تنها قدرت حاکم بر جهانه

    خدایا شکرت

    استاد باز هم داری اصل رو به من یاد آوری می‌کنی که اصل توحید تو فقط روی خدا حساب کن عزت از آن اوست قلبهارو نرم می‌کنه و من خودم به عینه تو همین چند وقت دیدم که چطور وقتی فقط و فقط روی خودش حساب میکنم نه هیچ کس دیگه و نه حتیعقل خودم نتیاحی رخ میده که حتی توی رویاهای منم نبوده خدایا شکرت

    استاد گاهی که شما از اهدافت حرف میزنی و میگی من اینطور دوست دارم یا در مورد روابط من فلان جور روابط رو دوست دارم من میگم خوب این نگاه استاده خواسته های من فرق داره اما هرچی جلو تر میرم میبینم که شما تو تمام اهداف و خواسته هات اصل رو بر توحید و قدرت دادن فقط به خدا گذاشتی و آزادی میبینم که منم دقیقا خواسته هام رنگ و بوی دیگه ای گرفت و حالا در مورد ثروت هم خیلی وقته که دارم به همین موضوع فکر میکنم که من میخام آدم توحیدی تربشم و خواسته های مالی هم و ثروتمند شدن هم معنوی ترین کار دنیاست چون آدم فقیر آزادی نداره و حق انتخاب ندارع و همیشه عزت نفسش پایمال میشه وخدا هیچ جای زندگیش نیست پس من هدفم اجرای توحید در زندگیم هست قدم برمیدارم و همینکه به احساس بهتری رسیدم حتما خدا هدایتم می‌کنه به مسیر های که احساس آرامش و شادی بیشتری رو داشته باشم پس با اعتماد و ایمان کامل توکل میکنم و همه امورم رو به خودش میسپارم که رب العالمین هست و تنها قدرت و فرمانروای کل کیهان

    خدایا شکرت

    استاد جان مریم جان عاشقتونم و به زودی آمریکا میبینمتون 😘😘

    دوستای خوبم عاشقتونم و با عشق کامنت هاتون رو میخونم 😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
  5. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2207 روز

    خانم مرضیه ابراهیمی

    دوست و هم خانواده ی عباسمنشی

    ممنون و سپاسگذارم که در این دیدگاهتون به آگاهی های بیشتری هدایت شدم

    واقعا چقدر لذت بخشع ک بخاطر تضادی که در رابطه براتون بوجود اومده بود هدایت شدید به ارتباط و رابطه ای بالاتر که وصل شدن به همان منبع اصلی انرژی و سیستم الهی است ..

    واقعا بهتون تبریک میگم و چقدر خوبه که جهان هستی با چک و لقد زدن و سیلی زدن هدایتی است به سمت مسیر الهی

    شاد و موفق و سلامت و ثروتمند ی و هدایتی الهی پایدارو برای همه مون آرزومندم..

    ممنون و تشکر

    🙏🙏🙏🙏🥀🥀🥀🥀🥀🥀

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2207 روز

    خانم الی پرنسس

    با درود به شما دوست و هم خانواده ام

    ممنون و سپاس برای کامنت سراسر عشق و شور و هیجان توحیدی تون

    و واقعا استاد درست گفتن با خواندن کامنت و نتایج موفقیت دوستان باور های بیشتری بدست میاریم و خیلی خیلی به باوری سازیمون کمک میکنه

    امیدوارم همه مون در مسیر رسیدن به انرژی منبع و سیستم جهان هستی ثابت قدم باشیم

    خدایا شکرت برای این آگاهی های بینظیر

    نور عشق شادی صلح دوستی و پول و ثروت و موفقیت و سلامتی پایدارو برای همه مون آرزومندم

    خدایا سپاس سپاس سپاس

    🙏🙏🙏🥀🥀🥀🥀🙏🙏🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مرضیه پری پور گفته:
    مدت عضویت: 2746 روز

    به نام هدایتگر وهاب، تنها فرمانروای جهانیان

    سلام

    سپاسگزار خداوندی هستم که با هدایت و حمایتش امروز هم مرا در مسیر مستقیم خودش ثابت قدم نگه می دارد.

    روز شمار تحول زندگی من😍😍 روز ۴۴ام😍😍:

    من این فایل رو چندین بار قبلاً گوش داده بودم و دیده بودم، اما نامش چیزی دیگه ای بود. و ممنونم مریم جانم برای این اسم با مسمایی که با هدایت خدا براش گذاشتی ، من عاشقتم عشق جان که به روز رسانی کردی این فایل فوق العاده رو، و من ازت ممنونم که این سفرنامه پر از خیر و برکت رو ادامه دادین.

    استاد جان قدردانی من رو می پذیرید که برای این همه سالی که مثل یک کشاورز و یه باغبان مراقب نهال ها و جوانه های توحیدی ما ها بودین؟ هر جا که خدا بهتون الهام کرد با بیان هدایت هاش ، بهمون باورهای قدرتمند کننده رسوندین ، هر جا که لازم بود اومدین توبیخ گرانه، هرس کردین علف های هرز باورهای محدود کننده مون رو، و همیشه با کلام و نگاه و موفقیت هاتون تشویق مون کردین به رشد کردن.

    استاد جان قدردانی من رو می پذیرید که خوب زندگی کردین و جهان را جای بهتری برای ما کردین؟

    استاد عاشقتونم که به عهدی که با خدا بستین متعهد موندین و اینقدر عالی توحیدی زندگی کردین و توحید رو رواج دادین.

    استاد جان حضرت ابراهیم رو من با شما شناختم ، من با شما درک کردم که پیامبران انسان هایی نبودن که به خاطر معصومیت و اشتباه نداشتن شون به پیامبری رسیدن و الهامات خدا رو دریافت کردم ، بلکه به خاطر اینکه الهامات خدا رو دریافت کردم و به اونها عمل کردن باعث شد که اشتباه نداشته باشم یا اگر هم اشتباهی داشتن سرآغاز یک خیر بزرگ براشون بوده. وقتی از شما شنیدم که درخواست تون از خدا اینه که ابراهیمش باشین، خلیل و دوستش باشین، من یاد گرفتم من عزت نفس و احساس ارزشمندی کردم که منم می تونم به چنین مقامی برسم.

    منم یاد گرفتم که پیرو ملت ابراهیم باشم که او موحد بود و مشرک نبود.

    یاد گرفتم که دونه دونه شرک هام رو بشناسم و از بین ببرمشان، یاد گرفتم که فقط و فقط روی خدا حساب کنم

    و حالا دارم یاد می گیرم که تسلیم تسلیم تسلیم هدایت خدا باشم

    استاد جان تحسین مرا می پذیرید که در میان این همه خرافات و اعتقادات و دین و مذهب ها و گرایش و فرقه های عجیب و غریب شما به رسالت زندگی تون که اشاعه توحید و یکتاپرستی بود ، عالی عمل کردین؟

    استاد عزیزم تحسین و تبریک من رو می پذیرید برای اینکه شبیه ترین فرد به ابراهیم خلیل الله هستین؟

    من عاشقتم استاد جان که اینقدر درخواست هات

    از خدا واضحه « به من اعتبار تاثیر گذاری ، نفوذ کلام بده تا در مورد توحید بتونم صحبت کنم» و بهتر از تمام آدم هایی که من تا حالا دیدم و شناختم کلام تون تاثیر گذاره.

    «داستان هدایت هاتون متفاوت بود، در زمانهایی که بهش احتیاج داشتید با این مسیر آشنا شدید،. منم توی لحظات تاریک، توی لحظات شکست، توی لحظه ای که آدم هیچ امیدی نداره، خدا رو پیدا کردم.»

    استاد جان می خواهم برات از یک نقطه عطف در زندگیم بگم از اوایل دی سال ۹۸ یعنی حدود ۹ ماه پیش، خوب حدود دوسال از آشنایی من با شما و فعالیتم در سایت می گذشت ، تقریباً فعال بودن ولی هر بار که به یک تضاد می خوردم با وجودی که همیشه و مرتب به فایل ها تون گوش می‌دادم اما به محض برخورد با تضاد یا ناخواسته باعث میشه یه مدت فعالیت هام و تمرکزم و عمل کردم ضعیف بشه ، گاهی حتی به یک ماه هم می رسید، و بعد دوباره بر می گشتم، تا اینکه در اوایل دی ماه باچندین تضاد همزمان روبه رو شدم و حدود یک هفته ای حسابی حسم منفی بد و طبق قانون ثابت خدا که من تحت هر شرایطی عاشقشم احساس منفی مساویست با اتفاقات منفی تا یه جمعه بعد از ظهر که که قرارهای بود به یه مهمونی برم ، و اصلا همه چیز بهم ریخته بود ، و من از خونه رفتم بیرون و از اونجایی که قصد رفتن به مهمونی رو هم نداشتم به میزبانم اطلاع دادم که نمیام، و از این طرف هم، همه خانواده فکر می کردن من رفتم به اون مهمانی، من حدود سه ساعت تمام فقط راه رفتم و فکر کردم و فکر کردم، به اینکه چرا باید اینقدر عرصه بهم تنگ بشه، و من از نوجوانی، بدون اینکه اطلاعی از قانون داشته باشم و یا بدونم که مسئولیت تمام اتفاقات زندگیم با خودمه، وقتی عرصه بهم تنگ میشود این شعر باباطاهر رو می خوندم

    مکن کاری که بر پا سنگت آیو

    جهان با این فراخی تنگت آیو

    و با خودم فکر می کردم من چه کاری انجام دادم که دارم این شرایط بد رو تجربه می کنم و این دنیا با این همه وسعت و زیبایی‌ برای من تنگ شده، این همه نعمت و زیبایی اما من شاد نیستم. و بعد که با شما قانون آشنا شدم این مسئولیت پذیریم بیشتر و بیشتر هم شد، اون روز ساعت ها همش با خودم حرف زدم و راه رفتم که آخه چته؟ مگه ایمان نداری که این راه درسته ؟ مگه این همه نتیجه های عالی نگرفتی ، پس چرا تا به یک تضاد کوچولو می خوری ول می کنی همه چی و بعد چند روز اینقدر پسرفت می کنی و دوباره زندگیت به این نقطه می رسه؟ و من همش با خودم ، با خود خودم حرف می زدم و راه می رفتم، استاد توی این فایل گفتین که همدان هم اومدین، نمی دونم چه فصلی اومدین اما سرمای دی ماه همدان و سوز سرماش پوست صورت رو به سوزش درمیاره، ولی من اصلأ احساس سرما نمی کردم اینقدر که حرارت این جنگ و جدل درونی زیاد بود ، تا اینکه باد و بارش برف هم شروع شد، سرمو گرفتم بالا ، رو به آسمون و گفتم تو هم امروز ساز مخالفی!!؟؟؟ حالا جمعه عصر روز سرد زمستان ، باد و بارش برف و تقریباً همه جا تعطیل، دوباره نگاه کردم به آسمون و گفتم الان بر نمی گردم خونه، تا جواب نگیرم، تا حالم رو خوب نکنم تا این بساط رو برای همیشه جمع نکنم، تا وقتی که به یک ایمان و یقین ۱۰۰٪ نرسم ، سنگم بباری، بر نمی گردم خونه، بعد یه دفعه خنده گرفت از تصور باریدن سنگ، خندیدم و گفتم حالا سنگ نباری، سرم رو هم بشکنی، و اون خنده مثل یه نور کوچیک که توی شب یه لحظه همه جا روشن می کنه، همه چی رو واضح کرد، و من با خنده، خدا رو تو کل وجودم حس کردم، گفتم، آخه چرا من یادم می‌ره که تو اینقدر به من نزدیکی عشق من ؟ چرا من اینقدر می خوام همه چی رو خودم حل کنم؟ چرا یادم میره که تو از رگ گردن به من نزدیک‌تری؟

    برفی که با وزش باد روی صورتم می خورد رو دست نوازش خدا می دیدم برای آرام کردن و کم کردن التهاب درونم. اصلأ انگار خدا همه جهان رو رها کرده بود و دل به دامن داده بود تا حال منو خوب کنه. توی میدان امام ، توی اون وسعت بی نظیر ، من بودم و من بودم و خدا بود و خدا بود و خدا، هیچکی نبود، هیچکی ، من بودم و خدایی و برفی که مثل برف شادی حالا نرم نرم و آروم روی سرم می ریخت.

    بعد منو برد به امامزاده ای که همون نزدیک میدانه، هیچ وقت یادم نیست که موقع رفتن به امامزاده از اون طلب خواسته ای کرده باشم ، یا اونو واسط بین خودم و خدا قرار داده باشم ، هربار که می رفتم برای خوندن فاتحه بوده و اینکه حتما آدم خوبی بوده که خدا این همه سال اسمش رو زنده نگه داشته و یک چیز دیگه اینکه از کاشی کاری و آینه کاری های این بناها واقعاً لذت می برم، رفتم یه گوشه نشستم و گفتم ، خوب حالا که منو آوردی اینجا باید باهام واضح تر حرف بزنی، نمی دونم تا حالا دقت کردین که از اندازه ضریح بالاتر تموم اون نوشته ها فقط خداست، اسامی خدا یا سوره های قرآنی، و من همیشه اینجوری حس می کردم که خدا میگه اگر چشمت رو از زرق و برق و اعتقادات خرافی این ضریح بگیری و یه لول بالاتر رو ببینی، یعنی منو پیدا کردی، و اون وقت خدا به من گفت با دونه دونه اسامی که روی کاشی های آبی حک شده، بعد اومدم بیرون غروب بود آسمان ابری که برف می بارید و زمینی که با برف سفید شده بود و انعکاس غروب خورشید که از پشت ابرها کمی معلوم بود، همه چیز زیباتر، با شکوه تر و اصلأ بی نظیر شده بود ، من در اون بعد ازظهر جمعه خدایم رو پیدا کردم و عهد کردم در مسیر خودش ثابت قدم بمونم.

    و بعد از حدود ۵,۶ ساعت تنها با خدا بودن من به خونه برگشتم، در حالی که کلا زیر و رو شده بود حالم و احساسم و از اون روز ، من به خدا گفتم برای همه چیز تو هدایتم کن. گفتم اولین فایلی که من رو بهش هدایت کنی ۴۰ روز ، روزی چندین بار گوشش می کنم، کلمه به کلمه اش رو می نویسم، تمام کامنت های لایک شده اش رو می نویسم و مرور​می کنم، و بعد از ان به هر فایلی که بازم تو هدایتم کردی، من هر روز اون فایل رو صدها بار گوش دادم و کلمه به کلمه اش رو خوندم و کامنت ها رو که کلمه به کلمه شون رو نوشته بودن. و خوندم و خدا چهل روز نیاز نداشت تا مرا معجزه باران کنه، از هفته دوم معجزات خدا رو بهتر و عالی تر درک می کردم .و خدا رو هزاران مرتبه سپاسگزارم که مرا ثابت قدم نگه داشت، و کافیه فقط یک روز بخوام شل کنم و برم حاشیه، با یادآوری اون روزها و اون بعد از ظهر جمعه چنان انرژی می گیرم که با تمام توان و عشق و انگیزه و اشتیاق ادامه میدم به تعهدم، خدا رو هزاران مرتبه شکر

    استاد جان الان که گفتین در شرایط سخت و دقیقا زمانی که نیاز داشتیم خدا هدایت مون می کنه و در این مسیر متعهد تر پیش می ریم، یاد این تجربه افتادم و با هدایت خدا جونم نوشتمش تا بشه برام یه ردپا و از من بمونه به یادگار.

    استاد اون روز من به معنای واقعی کلمه توحید رو احساس کردم ، هیچ کس نبود ، هیچ کس غیر از خدا، و من ایمان داشتم که اگر نبود اون نهال توحیدی که من با آموزه‌های شما در درونم کاشته بودم، اگر اون خدای حقیقی که با شما شناختم رو نمی شناختم اگر هدایت ها و الهاماتش رو درک نمی کردم حتی نمی تونم تصور کنم چه تصمیمی اون روز می گرفتم، الان با تمام وجودم درک کردم که وقتی می گین:

    همه چیز به رابطه تون به خدا وصله، همه چیز به اینکه چه باورهایی در مورد خدا دارید، در مورد اینکه چقدر بقیه کوچیکن در ذهن شما، مخصوصا توی لحظات سخت،

    استاد حالا همه نعمت هام رو یکجور دیگه می بینم، هدایت های خدا رو بهتر دریافت می کنم، نعمت‌های زندگیم قابل شمارش نیستند و حالا با احساس ارزشمندی و لیاقت بی نظیری خواسته ها درونم شکل می گیرن، و من عاشق خداییم که هر لحظه در حال هدایت و حمایته منه.

    استاد جان و مریم جانم برای این همه عشقی که سخاوتمندانه نثار ما می کنید ممنونم ممنونم ممنونم.

    دوستان گلم برای کامنت های عالی تان کن پر از درس و آگاهیه برای من ازتون ممنونم

    خدا جونم، آرام جانم، هدایتگر و حمایت کننده همیشگی ام، ولی نعمت من، برای اینکه دیدن این فایل بی نظیر و دریافت این همه آگاهی و هدایت هایت را روزیم کردی سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم 💖💖💖

    در پناه خدا، شاد ، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      محمدعلی مهرجوی گفته:
      مدت عضویت: 2173 روز

      سلام خواهر عزیزم 🌹

      خدایا شکرت یکبار دیگه لیاقت داشتم از کلمه خواهر استفاده کنم ،،خانم پری پور

      شما دومین نفر هستید که دارم خواهر خودم خطاب میکنم ،((البته

      اینم از باورهای اشتباه و تعصبی گذشته من بوده ))بخداوندی خدا تمام آدمهای داخل این سایت همه عزیز و خوب و برگزیدگان خداوند هستن

      خواهر عزیزم امروز از اون روزهای سخت زندگیم بود ،سخت از نظر فشار نجواها …….

      نمی‌دونم کجا را اشتباه میرم ،یا رفتم که الان اوضاعم اینجوریه ،،۸ماه بیکاری ..بخدا ناشکر نیستم ،،ولی هزاران آرزو داشتم ،موقعی که از شغلم بیرون اومدم گفتم منم برای خودم مستقل میشم ولی نشد

      خانواده نگرانم هستن ،پدر و مادرم در رنج هستن ،خودم هم پول کافی ندارم نمیدانم به چه چیزی علاقه مند ،کار درست چیه ،همش دو دل هستم

      قلبم آماده نیست ،صدای خدا را نمیشنوم،هدایتش را متوجه نمیشم

      چقدر این کامنت شما مصداق حال روز الآنم هست ،،من نمیخام دوباره به آشفتگی گذشته برگردم

      بخدا هزاران هزار حرف تو گلوم هست نمیشه زد ،،همسرم هم بنده خدا حرفی نمیزنه همین بیشتر عذابم میده ،،نه توقعی ،نه خریدی ،نه لباسی و…….

      خواهر برام دعا کن ،،دعای این خانواده عباس منشی یه چیز دیگس

      راستی متوجه شدم انگار اهل همدان هستید ،،،من زیاد همدان اومدم حتی اون مریانج امام زاده کوه هم رفتم همش تومسیرش درخت گردو هست ،،بهار ،لاله جین ،……

      خواهر عزیزم امیدوارم هر کجا هستی در پناه الله مهربان در کنار خانواده محترم شاد و پیروز سلامت و تندرست باشید 💗💖

      امروز هم واقعا هدایتی به این دیدگاه زیبا هدایت شدم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2746 روز

        سلام داداش عزیزم

        یعنی از ذوق دارم پر در میارم که منم توی قلبت در جایگاهی شبیه ، خانم شایسته نازنینم قرار گرفتم.

        و خدا رو هزاران مرتبه سپاسگزارم که وقتی کامنت پر از مهرت به دستم رسید در مدار نزدیکتری بهت قرار گرفتم.

        این کامنتت برای دیروزه، و از صمیم قلبم آرزومندم که امروز حال دل مهربونت خوب خوب خوب باشه.

        گفتید نمی دونید کجا رو اشتباه رفتین و من با اطمینان بهتون میگم که اگر فقط و فقط یک نفر توی دنیا بدونه ، اون خود شمایید.

        اما اونچه که من درک کردم این بوده که تکاملتون رو طی نکرده بودین و کمی شتاب زده عمل کردین، و با ایمان بهتون میگم که این اصلأ اصلأ مهم نیست.

        مهم اینه که یه دلیل خیلی خیلی محکم و یک ایمان شکست ناپذیر بسازید برای متعهد بودن و ادامه دادن و ثابت قدم بودنتون، من و فکر می کنم اکثر عزیزانم در این خانواده هم از این فراز و فرود ها داشتیم ولی اونکه از یه جایی به بعد مصمم و متعهد شده نتیجه گرفته.

        به خدا درک می کنم این شرایطی رو که می گید و صد برابر ایمان دارم که تموم میشه این روزها اگر با تمرکز و تعهد روی خودتون کار کنید.

        شما همین الان زندگی تون پر از نعمت خداست.

        یه خانواده خوب دارین که دوستتون دارن و به شیوه خودشون دارن دوست داشتن شون رو به شما نشون میدن.

        یه همسر بی نظیر دارین که داره حمایت تون می کنه ، بجای اینکه اذیت بشین، به خاطر نعمت وجودش سپاسگزار باشین.

        قلبت آماده است، همیشه بوده و همیشه آماده خواهد بود ، قلبت جایگاه الهامات و هدایت های خداست، این ذهنته که آماده نیست ، اونم درست میشه ، نمی دونم کی ، این کاملاً به خودت بستگی داره که چقدر در کنترل کردنش و کار کردن روی خودت تمرکز و تعهد داشته باشی

        من فقط ایمان دارم که این مسیر درسته، چون هر بار که یک ذره به حاشیه رفتم، حسابی پسرفت کردم

        بذار این لحظات بشه نقطه عطف زندگیت، دوباره شروع کن، منتظر خوندن کامنت های پر از درس و آگاهی و نکات مثبت در این سفرنامه هستم داداش گلم

        باید ادامه بدهیم محکم

        ادامه بدهیم متعهد

        ادامه بدهیم ثابت قدم

        از خداجونم برات بهترین های بهترین های بهترین ها رو خواستارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        فریدون گفته:
        مدت عضویت: 2274 روز

        سلام به محمد عزیزم

        من اهل نصیحت کردن نیستم و یاد گرفتم طبق قانون هدایت و الهامات فقط توسط خود فرد نسبت به فرکانسی که ارسال میکنه و ایمانی که به این جریان داره اتفاق میوفته

        نقطه سر خط

        عزیزم

        کامنتهای بینظیرت رو پیگیر هستم و چقدر از روحیه شاداب و توانمندیهات در جاهای مختلف دیدم که گفتی

        تحسینت میکنم برای داشتن این همه ویژگی مثبت که میتونه اگه روی یک موضوع متمرکز بشه

        مثل یک ذره بین نور خورشید رو جمع کنه و آتشها به پا کنه

        پاره تن خدا

        فرکانسی که توی کامنتت دریافت میکنم توجه روی ناخواسته هات هست

        امروز روز سخت زندگیت بود واقعا!!!!!!!!!!

        همین که یک روز دیگه به تو هدیه داده شده، فارغ از این که چه تضادهایی داشتی بزرگترین موهبت خدا هست.

        بعضی مصادیق شرک ورزیدن اونقدر مخفیانه و با ظاهر زیبا وارد زندگی ما میشن که ناخواسته حتی اونها رو به زبون

        میاریم.

        شرک مخفی‌تر از حرکت آرام مورچه بر صخره‌ای سیاه در شبی ظلمانی است.

        گفتی نمیدونم کجا رو اشتباه میرم یا رفتم!

        یکی از مهمترین اتفاقاتی ک برای ما بعد از شناخت قانون میوفته اینه که فعل …… نمیدونم….. از جملات ما حذف میشه

        چون میدونیم هر اتفاق و شرایطی که در اون قرار داریم حاصل ارسال فرکانسهای ما به جهان هست.

        ما دیگه از این به بعد ناظر بر افکارمون هستیم و نباید توی تله نمیدونم بیوفتیم.

        قسم خوردی که ناشکر نیستی

        تا قبل از آشناییم با قوانین فکر میکردم شکر گذاری فقط به یاد آوردن نعمتها در زندگیم و سپاسگذاری از خداوند بود

        ولی با درک الان فهمیدم که ما باید

        شاکر هر آنچه که قبل و بعد از ما هم بوده ، باید باشیم

        حتی شکرگذار نعمتهایی که به دیگران داده میشه

        وقتی میبینم یک مورچه یک دونه گندمی روی دوشش گرفته و میبره

        میگم خدایا شکرت که روزی این موجودت رو که آفریدی رو داری بهش میدی

        محمد جان…..صدای خداوند رو نمیشنوی؟!

        واقعا با این حجم باور اشتباه میخوای صدای خدا رو بشنوی

        نگرانی خانواده ات حتما جذب خودت هست که نیاز به توجه دیگران داری و در وجودت مخفی هست

        مگه ما قبول نکردیم که فقط مسئول حال خودمون هستیم و نه دیگران نقشی در زندگی ما دارن ، نه ما میتونیم تا دیگران خودشون نخوان کمکی بهشون کنیم.

        اینها نشونه نداشتن ایمان به هدایت الله برای همه هست.

        اگر همسرت توی این شرایط حرفی نمیزنه ، فکر میکنی کار درستی هست؟!

        ندشتن درخواست توی قوانینی که از خدا شناختیم نقطه قوت ما میتونه باشه

        خوب معلومه که با درخواست نکردن ، همسرت به بدتر شدن اوضاع داره دامن میزنه.

        ادعونی استجب لکم

        خدا چشم انتظار بنده های پررو نشسته

        نه بنده هایی که درخواستی ندارن

        دعای خانواده عباس منش هیچ چیز دیگه ای نیست

        این فقط باور و ایمان تو به این خانواده است که میتونه کمکت کنه.

        محمد جان میدونم که میدونی چقدر برام عزیز هستی و فقط این عشق بود که این حرفها رو تکرار کرد

        در پناه خدای مهربونم شاد و ثروتمن باشی در کنار همسر عزیزت

        مرضیه عزیز از شما هم بینهایت سپاسگذارم که یکی از دستان پر مهر خدا توی این بهشت بیکران هستی و همیشه

        نوشته های شما برای من پر از آگاهی و درس بوده و هست و خواهد بود

        دستانتان پرتوان از مهر خدای مهربونم باشه

        عاشقتونم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          محمدعلی مهرجوی گفته:
          مدت عضویت: 2173 روز

          سلام عمو فریدون عزیزم 🌹

          مرررسی که برام نوشتی

          بعضی جاها باید به آدم تلنگر بخوره ،چه با کلام و چه با …..

          فقط خداوند شکر میکنم که همچین خانواده عزیزی دارم که با عشق دارن به من کمک میکنند

          خدایا اینها همه کلام خودت بود که با قلم عمو فریدون برای من فرستادی

          عمو فریدون عزیز برای خودت و خانواده محترمت بهترین ها را آرزومندم 🙏🌹

          عمو فریدون عزیز انرژی مثبت شما را از نزدیک احساس میکنم

          و اطمینان دارم خیلی زود همدیگه را میبینم

          🤩🤩😍😍😍😍💓💓💙💚

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2343 روز

      به نام الله یکتا

      سلام دوست بی نظیر من

      احسنت بر شما و کامنت عالیتون

      لذت بردم عزیزم

      داستانت رو که میخوندم اشک اومد توی چشمام و چه حس نابی به اون ایمان و توحیدت توی اون لحظه ها داشتم

      چقدر این مییر زیباست

      چقدر شناخت درون خودمون و شناخت خداوندی که این درون رو خلق کرده زیباست

      چقدر این تسلیم خداوند و هدایت هاش بودن ،نابه

      خدایا به هممون کمک کن که توی این مییر الهی که خودت ما رو به سمتش هدایت کردی، هر روز سربلنرتر و تسلیم تر باشیم

      دوستت دارم نازنینم

      در پناه خدا🥰🥰

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        مرضیه پری پور گفته:
        مدت عضویت: 2746 روز

        سلام زهرا جانم

        ممنونم عزیز دلم، ممنونم که برام نوشتی عشقم

        من عاشقتم که داری متعهد و با عشق به این مسیر صحیح پر از خیر و برکت ادامه میدی

        من تحسینت می کنم که روز به روز تمرکزت بر زیبایی ها و نکات مثبت بیشتر و عالی تر میشه

        یه عالمه دوستت دارم دوست جان

        از تنها فرمانروای جهانیان بهترین‌ها را برایت خواستارم 😘😘🌹 🌹

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    خدایا شکرت گفته:
    مدت عضویت: 1962 روز

    سلام ب استادومریم بانوی عزیزوهمه خانواده ی صمیمی

    استاد وقتی شما هنوز به این حدازرشد تو هیچ زمینه ای نرسیده بودید ولی باز ازخدا چنین خواسته ی بزرگی داشتید که کمکتون کنه اشاعه ی توحید کنید واقعا این از اعتماد بنفس بالای شما دراون زمان میاد.تحسینتون میکنم ک باوجودی ک نتیجه ی خاصی دراغاز راه نگرفته بودید باز چنین شهامتی داشتید ،شهامت خواسته ای به این بزرگی،وتبریک میکم بهتون.و ارزو میکنم ماهم شهامت خواسته های بزرک رو در خودمون پرورش بدیم.استاد امروز تو گوگل یه عکسی ازتون دیدم توی شبکه خبر بودید.وهمچنان زیرنویس اخبار زیر اون تصویر وجود داشت.که اتفاقی اون خبرو خوندم دیدم یک خبر درمورد فلوریدای امریکاس😍😍 و ازهمون موقع این نشانه بوده که شما به کجا هدایت میشید🤩.برای همه خانواده ارزوی سلامتی و شادی دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    آزاده گفته:
    مدت عضویت: 2832 روز

    به نام خداوندی که نمیدانم اگر در زمان حیاتم نمیشناختمش چه سرنوشتی در جهان ابدی در انتظارم بود.

    منی که همواره احساس بدبختی و سرشکستگی داشتم، دنبال جلب احساس ترحم بودم، از وقتی بیدار میشدم به این فکر میکردم چگونه میتوانم با دادن احساس گناه به دیگران نظرشان را نسبت به خود جلب کنم و از این طریق به خواسته هایم برسم.

    اما من هرگز به خواسته هایم نرسیدم. هر روز اوضاع از روز قبل جهنمی تر میشد. فکر میکردم مگر ممکن است که جهان اینطور سراسر عذاب و درد باشد؟ حتما یک راهی هست. فکر میکردم و فکر میکردم و نهایتا به این نتیجه میرسیدم که خداوند حتما برای انسانهای بدبختی مثل من در دنیای پس از مرگ سورپرایز خود را رو خواهد کرد. خدا، یا در این جهان دلش برای من خواهد سوخت یا در آخرت خواهد گفت: بنده من تو به اندازه کافی در دنیا بدبختی کشیدی در عوض اینجا برایت بهشتی آماده کرده ام که میتوانی پس از این در آن لذت ببری.

    در همین توهمات بودم و سالها میگذشت. چشمانم را که باز میکردم آرزوی مرگ اولین خواسته مذبوحانه ام بود. اما خداوند دست از سرم بر نمیداشت. مرا نمیکشت. هر قدر التماس میکردم که خدایا این همه آدم جوان که از سکته و تصادف و خودکشی میمیرند پس چرا من یکی از آنها نیستم، فایده ای نداشت.

    به من گفت: «جایگاه تو دوزخ است و از آبی چرکین به تو نوشانده میشود، آنرا جرعه جرعه مینوشی اما نمیتوانی فرو ببری، مرگ از هر جانبی به سویت میاید اما نمی میری و عذابی سنگین پیش روی توست».

    هر چه بدبخت تر میشدم باز هم ولم نمیکرد. هر چه فشار میاورد و من افسرده تر میشدم باز هم فشار را بیشتر میکرد. اینقدر فشارم داد تا له شدم و سرانجام از ویرانه های وجود خود دوباره متولد شدم.

    او به یکباره پاسخ تمام سوالات بی جواب سالهای زندگی ام را به من داد. او خود را به من نشان داد طوری که با چشمانم دیدمش، با بینی بوییدمش و با گوشها شنیدمش. خود او بود که با من حرف میزد. همان کس که تا یک لحظه قبل نمیدانستم اصلا وجود دارد یا نه، مرا میبیند یا نه، مرا در این زمین رها کرده و مراقب است گناه کنم تا از مو بر فراز آتشی سوزان آویزانم کند یا رحمان و رحیم است.

    استاد پس از چند سالی که با شما آشنا شده و درک کرده ام تمام اتفاقات زندگی من نتیجه باورها، افکار و کانون تمرکز و توجه من است، پس از کار کردن بر روی خود و گرفتن نتایجی شگفت انگیز در تمام قسمتهای زندگی ام، حالا به این نتیجه رسیده ام که اگر تمام تمرکزم را بر روی درک ربوبیت خداوند، توحید و ایمان به یگانگی او بگذارم، قرآن بخوانم و سعی کنم هر بار درک درست تری از کلام خداوند داشته باشم، برایم کافی است.

    پس از بارها شنیدن این فایل تازه امروز این را شنیدم که گفتید «خلوت گزینی کردم». واقعا این عبارت مرا به فکر فرو برد. دیدم که رشد اصلی و جهش وار شخصیت من درست در همان زمانهایی اتفاق افتاده که خلوت گزینی کرده ام. من در گذشته از تنهایی بیزار بودم و بی اندازه احساس بدبختی میکردم. اما حالا دنبال فرصت میگردم که تنها باشم، در طبیعت قدم بزنم، آسمان را نگاه کنم، به صدای برخورد برگهای درختان تبریزی گوش دهم، طلوع و غروب خورشید را نظاره کنم و به جریان آرام و پر قدرت آب چشم بدوزم.

    دیگر تنهایی برایم معنایی ندارد. مگر من تنها هستم؟ مگر میشود به فردی که بزرگترین قدرت و فرمانروای جهان همواره همراه اوست و کارهایش را انجام میدهد و مراقبش است و هدایتش میکند بگویی تنها؟ من در این به ظاهر تنهایی ها طوری با او رفیق شدم که برای قرار ملاقات با او لحظه شماری میکنم.

    از شما و خانم شایسته عزیز ممنونم که اینطور عاشقانه در این مسیر قدم برمیدارید و در زندگی افراد بیشماری مانند من حضور دائمی و همیشگی دارید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2207 روز

    خانم فرحناز خانم عزیز

    دوست و هم خانواده ی عباسمنشی

    چقدر شما دیدگاهتون برام لذت بخش و آگاهی دهنده بود

    چقدر خوشحالم که واقعا به مسیر درست الهی هدایت شدین

    چقدر برام جالب بود که یک شخصی مثل شما که مداحی میکرد و فرزند شهید نظامی است به شکلی کاملا هدایتی به این سایت و گنجینه ی اسرار الهی هدایت بشه..

    اینجا همان بهشتی است که گمراهان هدایت شدن .. گمراهانی که به راهی هدایت شدن که به آنها نعمت داده نه راه غضب شدگان..

    دوست عزیزم تولد دوباره ی شما رو به این هدایت الهی تبریک میگم و این که جهان جای بهتری برای زندگی کردن میشه

    خدایا شکرت که به آگاهی های بیشتر و بیشتر و بهتر و قشنگتری از شما و دیگر دوستان این سایت هدایت شدم

    نور عشق محبت صلح دوستی موفقیت سلامتی و ثروت و پایدارو برای همگیمون آرزومندم🥀🥀🥀🥀🥀🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🥀🥀🥀

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: