دیدگاه زیبا و تأثیرگزار سِودا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی وزیبایی و عزتمندانه و به صورت کاملا طبیعی و بدیهی
سلام به استاد عزیزم
استاد اون فایلی که تو اینستا گرام گذاشتید فایل بسیار زیبا و تاثیر گذاریه من خودم بارها اون فایل رو دیدم و تحسینشون کردم به خاطر اینکه بسیار با اعتماد به نفس و بدون نگرانی از نظر دیگران داشتند کارشون رو انجام میدادند و از کمترین امکانات واقعا با هر انچه که داشتند حرکت کرده بودند و داشتند اون فایل رو ضبط میکردند
استاد این مهم نبودن حرف مردم نگران نگاه و نظر و واکنش وعکس العمل و فکر مردم نبودن واقعا برای من هم یکی از پاشنه اشیلها بود که انصافا خیلی بهتر شدم اما همونطور که گفتید این پاشنه اشیل ها هیچ وقت به صورت کامل از ذهن ما پاک نمیشه و هر چقدر که بیشتر روش کار میکنیم میتونه کمتر وبهتر بشه
این نگرانی که مردم در مورد اون نوع پوشش اون نوع رفتار و گفتار من چه نظر و فکری دارند همیشه تو ذهن من بوده و اون نگرانی یه جاهایی باعث شده من خجالت بکشم موذب بشم نتونم حرفم رو بگم ولی استاد من فکر میکنم من و دوستان دیگه ای که دوره ارزشمند عزت نفس رو خریدیم تا حدی که تونستیم با عمل به اون اگاهی ها و تمرینهای فوق العاده مهم اون از جمله تمرین اگهی بازرگانی عمل کنیم واقعا شخصیت جدیدی از خودمون ساختیم من که شخصا تمام اطرافیانم این تغییرات رو که تو عملکردهام داشتم رو دیدند و کاملا به این موضوع اذعان دارند که من تغییرات بزرگی رو تو خودم ایجاد کردم اما میتونم خیلی بهتر بشم هنوز تو یه سری از موقعیتهای جدید که افرادی رو تو ذهنم بت میکنم باز این پاشنه اشیل سرو کلش پیدا میشه یعنی نگران نظر اون افراد میشم و کاملا احساس میکنم که نه من باید بیشتر و همیشگی رو این موضوع کار کنم بارها به خودم میگم بابا مردم اصلا تو ذهنشون در مورد تو هیچ فکری نمیکنند الکی ذهن خوانی نکن و نگران و موذب نشو البته این جز نقاط ضعف اساسی هست که هیچ وقت به صورت کامل از بین نمیره و اصلا یه شبه به وجود نیومده که یک شبه هم بخواد از بین بره من باید سعی کنم تو این زمینه بیشتر رو خودم کار کنم و هربار بهتر وبهتر بشم
این نقطه ضعف نگران حرف مردم بودن خیلی تو ذهن من بنیادین هست و هر از گاهی که فراموش میکنم کار کردن رو این موضوع رو تو موقعیتی قرار میگیرم که ترس و استرس به سراغم میاد ولی سریع از اینکه احساسم بد میشه میفهممم و قلبم بهم الارم میده که دارم از مسیر درست خارج میشم و سعی میکنم وقتی متوجه این مقاومت ذهنی شدم اتفاقا گفتم حالا که انقدر ذهنم مقاومت میکنه این یعنی باید حتما انجامش بدم برم تو دل اون ترس و اتفاقا بارها دیدم که چه کار راحتی بود ولی ذهنم چه نجواهایی رو میساخت که واقعا همش توهم بود
استاد جان اون زمانی که رفتید تو دبی و وسط جمعیت تو بازار دبی با دوربین از خودتون فیلم گرفتید اون هم تنهایی واقعا تعهد شما رو برای تغییر اون پاشنه اشیل رو نشون میده و اینچین تعهدی و رفتن تو دل ترسها شما رو به این موفقیتهای بزرگ رسونده و این نتایج نتیجه عمل به اون اگاهی ها و رفتن تو دل ترسهاست و خداوند هم به این حد از شجاعت و جسارت پاداش میده من جدیدا هر کاری رو که ذهنم کمی براش مقاومت داره میفهمم که اتفاقا یعنی انجامش بده و بعد از انجام اون کار دیدم که چقدر نتیجه خوبی برام داشت و یه جورایی دست ذهنم رو خوندم و برعکس مقاومتش عمل کردم هرچقدر مقاومت بیشتر عملگرایی من برای انجام اون کار بیشتر شده
استاد تمرین اگهی بازرگانی خیلی تمرین سختی هست و من فقط یه بار انجامش دادم ولی نیازه که بارها وبارها انجامش بدم تا تغییرات اساسی رخ بده واقعا دنیای انسان رو به دو قسمت قبل از انجام این تمرین وبعد از انجام این تمرین تقسیم میکنه این تمرین خیلی خجالتی بودن و نگران نظر دیگران بودن و ادمها رو برای خودت بت کردن و ذهن خوانی کردن که مردم الان در مورد من چه فکری میکند رو با تکرار این تمرین مهم تا حد زیادی میشه از بین برد و درهایی به روت باز میشه که پاداش رفتن تو دل ترسهات هست
عزت نفس پایه و اساس موفقیت و خوشبختی هست و وقتی رو این دوره کار میکنم به طرز باور نکردنی جهان منو تو موقعیتهایی قرار میده که من باید اونجا نشون بدم که عزت نفسم و شخصیتم واقعا تغییر کرده یا نه فقط دارم حرفهای خوب میزنم خداوند در قران فرمودند که ما ایمان شمارو می ازماییم یعنی فقط تو حرف زدن نمیتونی بگی من تغییر کردم باید تو عملکردت نشون بدی جهان به حرفهای خوب تو پاداش نمیده به عملکرد تو که از ایمان و باور قلبی تو میاد پاداش میده
استاد جان هربار که تو دل ترسهام رفتم واقعا دیدم که اون ترس چقدر توهمی بوده و چقدر ذهنم به اون ترس پروبال داده بود و اصلا اونجور که تو ذهنم ترسناک بود نبود و خیلی کار ساده وراحت پیش رفته فقط کافیه هربار این وضوع رو به خودم یاداور بشم وقتی که متعهدانه رو خودم کار میکنم و تو دل ترسهام میرم این تعهد رو وقتی جهان میبینه کار رو برام راحت و اسون میکنه
موضوع بعدی کار رو با هر امکاناتی که تو اون لحظه داری شروع کن و به دنبال این نباش که همه المانها اماده و محیا باشه و بعد کار رو شروع کنی با هون امکانات و در همون زمان کار رو شروع کن و نخواه که همه چی در بهترین نوع خودش اماده باشه این فایل اخری که از اون خانمها گذاشتید کاملا نشون داد که چقدر امکانات ساده و اولیه ای داشتند و چقدر الگو از افراد موفق هست که با همون امکانات اولیه کار رو شروع کردن و هیچ بهانه ای رو اجازه ندادند که ذهنشون بیاره از جمله خود شما استاد جان که خیلی ساده بدون هیچ هزینه ای فقط با یه ایمان و تعهد وشوق و اشتیاق کارتون رو از دانشگاه بندرعباس شروع کردید و ادامه دادید تا این نتایج رو گرفتید جهان وقتی این تعهد و شور اشتیاق رو میبینه درهایی رو به روت باز میکنه که اصلا باورت نمیشه که این در باشه و اصلا باز شدنی هم باشه شکلش شکل دیوار بود ولی در بود و باز هم شد این کار رو جهان به راحتی برات انجام میده در صورتی که تو با همون امکاناتی که داری با ایمان با تعهد با اشتیاق ادامه بدی
استاد اون مثالهایی که از قهرمانان طلای المپیک گفتید که با چه امکانات نا چیزی تونسته بودند اون نتایج رو در سطح جهانی رقم بزنند نشون میده که فقط جهان اون تعهد رو از تو میخواد و بقیه کارها رو خداوند خودش برات انجام میده کافیه که بهانه نیاری و با امکانات همون لحظت کار رو شروع کنی مثل شما استاد جان که با اون همه مشکلات و مسائلی که داشتید هیچ بهانه ای نیاوردید و تمام تلاش خودتون رو کردید و بهترین خودتون رو ارائه دادید ونتایج هم که گواه این پاداشی هست که جهان به شجاعت و جسارت و اون حد از تعهد و ایمان و ادامه دادنها به شما داده
تا زمانی که به بهانه هایی که ذهن میاره بها بدیم و حرکت نکنیم رشد و پیشرفتی هم نیست و اون موقعیت عالی که ذهن میخواد هیچ وقت به وجود نمیاد فصل مشترک همه افراد موفق از جمله استیو جابز و ایلان ماسک و استاد عباس منش که نتایج پایدار وبزرگی رو رقم زدند شروع کردن کار با همون امکانات موجود ولی با تعهد و ایمان و باشور و اشتیاق بوده و جهان هم برای این حد از عملکردها و این حد از تعهد و اشتیاق محکوم به پاداش دادن هست
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.
برای دیدن فایل ذکر شده در «تنها صفحه شخصی استاد عباس منش در اینستاگرام» و خواندن پاسخ های دوستان به سوالی که استاد در این فایل مطرح کرده اند، روی لینک زیر کلیک کنید:
https://instagram.com/abasmanesh
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD338MB22 دقیقه
- فایل صوتی ساختنِ عزت نفس در عمل20MB22 دقیقه
بنام الله که تنها روزی دهنده و نجات دهنده اوست
سلام ب استاد عزیزم خانم شایسته عزیزو بچه ها
واقعا قدرت میخواد ….قدرت …قدرت ….
ب معنای تمام کلمه این کاری که استاد انجام داد قدرت میخواد ….
ولی قدرت از عمل میاد ….باید عمل کنی …..میتونه این عمل یک تلاش ذهنی مستمر باشه که در نهایت ب فیزیک منجر بشه اما هر چی هست باید عمل بشه
اعتقاد دارم که آگاهی میتونه خیلی اعتماد ب نفس رو بالا ببره …
هیچ ربطی ب سواد و بیسوادی هم نداره …من یه دوستی دارم که تا کلاس پنجم ابتدایی خونده اما اینقدر قشنگ و مسلط توی جمع سخنرانی میکنه…
اینقدر این ادم ریلکس هست ( حالا نه مطالب علمی راجع ب مسائل معمولی ) همون مطالب معمولی رو هم خیلی ها نمیتونن توی یه جمعیت عنوان کنن
بقول استاد بعضی موقع ها اونقدر فشار نگاه های ادما روی ادم سنگینی میکنه ..اینقدر استرس وارد میکنه که ادم بعضی موقع ها کلا حافظه اش هنگ میکنه و هیچی یادش نمیاد ….
ترس ذهن ادمی رو فلج میکنه …
دقیقا مثل جلسه امتحان .. دانش اموز یا دانشجو پاسخ همه سوالات رو بلده ولی استرس باعث پاک شدن موقتی حافظه انسان میشه ولی به محض بیرون اومدن از فضای جلسه امتحان همه چی دوباره یادش میاد
.نگاه آدما انرژی خاص خودش رو داره که اگه روی خودت کار نکرده باشی و از اعتماد ب نفس پایینی برخوردار باشی براحتی ب ادم منتقل میشه و فشار اون سنگینی نگاه رو حس میکنی ……
داشتم ب این فکر میکردم که اگه ادما برای یه عده حیون مثلا سگ و گربه یا مرغ و خروس سخنرانی کنن استرس میگیرند ..؟!
یا مثلا فشار نگاههای سگ و گربه و مرغ و خروسا اذیتشون میکنه ….؟
چه عاملی باعث میشه که مغز فرمانده بدن برای اعضای بدن چنین فرمانی صادر میکنه …؟
چرا مغز در چنین مواقعی چنین تصمیمی میگیره ….؟
ایا این ترس ریشه در گذشتگان و اجداد ما داره …؟
واقعا چه اتفاقی می افته که انسان جلوی ادما که سخنرانی میکنه اونقدر استرس میگیره که دست و پاش میلرزه ….یا طوریکه حافظه اش پاک میشه و حتی از ترس ماهیچه های لب و دهن از کار می افتن حتی نمیتونه دو کلام حرف بزنه …؟
مهم اینه که چقدر روی خودت کار کردی و حلقه ی ایجاد شده از اعتماد ب نفست چقدر قدرت تحمل نگاه ادما رو داره …
باید انقدر روی خودت کار کرده باشی که هاله انرژی ایجاد شده دور خودت انقدر قوی باشه اگر ۱۰هزار نفر هم نگات کنن تاثیری روت نذاره …این نیاز ب تمرین مستمر داره اونقدر تمرین کنی که عادت بشه برات …
جهان بازتابی از باورهای ماست ….
محدودیت فقط در ذهن ماست که معنا پیدا میکنه …ذهن ما همان محدودیتیست که ما برای ان در نظر میگیریم …
همه چی در ذهن و باورهای ماست اگر فکر کنیم که میتونیم پس میتونیم اگر فکر کنیم که نمیتونیم پس نمیتونیم
قدم اول : باور کردنه ….
قدم دوم : عمل کردنه ….
قدم سوم : تکرار و عادت سازی
مثل استاد رفتن و پا گذاشتن در دل ترسهاست که از تو یک انسان دیگه ای میسازه نه حرف زدن خالی …..
دوربین رو بذاری در دل جمعیت و واستی جلوی دوربین تنها صحبت کنی ….حتی دوستتم از خجالت فلنگ رو ببنده بره داخل هتل …ب این میگن قدرت …واقعا استاد در جای درستش قرار گرفته برای رسیدن ب این جایگاه تلاش کرده بی جهت بدست نیامده ….
همه چی در این دنیا سر جای درستش هست …هیچ اتفاقی تصادفی نیست …هیچ موفقیتی هم یه شبه نبوده
چند نفر از ماها قدم در دل ترسهامون میذاریم ….یادمه بچه که بودم میخواستم شنا کردن رو یاد بگیرم ..اما هر دفعه میترسیدم و نمیرفتم یادش بگیرم …
از اونجایی که خونه مون لب لب دریاست..یه روز پدرم و برادر بزرگترم منو سوار قایق کردن و ب بهونه تفریح رفتیم توی دریا …عمق ۲۰متری قایق رو نگه داشتن تا به خودم بیام دیدم پرتابم کردن وسط اب دریا …صداشون قشنگ توی گوشمه یاد بگیر شنا یاد بگیر…
اونقدر اون روز اب دریا خوردم …تا دم مرگ رفتم بر گشتم …منو از اب کشیدن بالا …همون شد فردای اون روز ب مدت یک هفته شنا یاد گرفتم و بعدش اونقدر تمرین کردم اونقدر تمرین کردم که شده بودم نجات غریق منطقه خودمون …..خوب یادمه که جان چندین نفر رو از مرگ حتمی توی دریا نجات دادم …
منظورم اینه که اگه ترسهای ادم بریزه خیلی اتفاقات عالی تری بعدش می افته …که اگه توی ترسهات پا نمیذاشتی هرگز ب اون موفقیت نمیرسی ….
مثال استاد …اگه پا تو دل ترسهاش نمیذاشت و مثل دوستش دوربین و سه پایه رو جمع میکرد شاید هرگز ما چنین استادی الان نداشتیم
ترس خیلی بد …ترس جلوی موفقیتهای انسان رو میگیره …درسته بعضی از ترسها خوبه …اما ترسی که جلوی پیشرفت ادم رو بگیره برابری میکنه با مرگ انسان…
گاهی اوقات ترس مسیر زندگی یه ادم رو به کل تغییر میده …
چه استعدادهایی که پشت نقاب ترس از بین رفتن و زیر خروارها خاک مدفون شدند …
بعضی از ترسها حتی جلوی رشد سیاره ما رو هم گرفتن …چه ادمهایی که استعداهای درخشانی دارند اما ب خاطر ترس و عدم اعتماد ب نفس نتونستن قد علم کنن ….
ب شخصه اعتراف میکنم که این موضوع یکی از پاشینه اشیل های منه و خیلی باید روش کار کنم فکر کنم اغلب ادما این مشکل رو داشته باشند جالبه خیلی از مواقع بچه زرنگ ها هم دچار این نقیصه میشن
خیلی از مواقع توی کلاس درس شاهد بودیم معلم یه سوالی رو پرسیده ما بلد بودیم اما از خجالت که ناشی از عدم اعتماد ب نفس و ترس ما بوده دست بلند نکردیم و بعد که پاسخ رو شنیدیم دیدیم که بلد بودیم ولی ب خاطر عدم اعتماد ب نفس سکوت کردیم …
کار کردن روی اعتماد ب نفس باید همیشگی باشه نه موقت …چیزی ب نام سد و مانع خوشبختی وجود خارجی نداره تنها پرورده ذهن ما ادماست که مارو از دستیابی به موفقیت باز میداره …
ترس چیزی جز وهم و گمان نیست …ولی باید باهاش رو در رو شد …مثل سایه در یک ظهر تابستونی ب همراه ماست هر چقدر بدویم اونم همراه ما میدوه اما ب محض انکه وا میستی و بر میگردی ب پشت سرت نگاه میکنی میبینی که بلافاصله سایه ات فرار میکنه و ازت دور میشه …ترسها این چنینن….
امیدوارم ترسهای بچه ها هم ازشون دور بشن و بچه ها با تمام قوا پله های ترقی رو قدم ب قدم طی کنن…
برای تمام دوستانم بهترینها رو از خداوند مهربان خواستارم …
تشکر ……