https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2021/07/abasmanesh-21.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2021-07-29 11:47:012021-08-16 10:15:11ساختنِ عزت نفس در عمل
352نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدایا شکرت بابت هدایت هات امروز درخواستم از خدا اول صب این بود که هدایت کن تا روی عزت نفسم درعمل کار کنم
واین هم یه فایل بی نظیر و هدایت به این واضحی ، نکات ارزنده ای توی فایل بود و تمرینات عالی که باید انجام داد ،من خودم همواره حواسم هست به افکارم در این زمینه ، وقتی میخوام کاری و انجام بدم و همینکه ذهنم گف مردم و فلان و فلان اون کار و دیگه باید انجامش بدم ،مثل لباس پوشیدن ، یا مثلاً تو باشگاه همه برنامه تمرینی روباگوشی نگا میکردن و من چون نمیخواستم گوشیمو ببرم تو باشگاه اینور اونور و حواسم باشه که کجا میزارم و اینا تصمیم گرفتم که برنامه تمرینی و بنویسم تو دفترچه کوچیک و نوشتم و و حتی میخوام یه نکته ای رو بگم اینجا فک میکنم به دردمون بخوره :اینکه وقتی مثلا من انقد به خودم ارزش قایلم انقد اعتماد به نفس دارم و پذیرفتس یه رفتاری از نظر من و باهاش راحتم دیگه اصن کسی نمیاد منو مسخره کنه ولی خب بعضی وقتا متاسفانه اون نگرانی ما از حرف مردم و مردم میخوان چی بگم و اینا باعث میشه که مارو مسخره کنن شاید واز این حرفا که اونم اصلا مهم نیس حتی یه درصد ولی وقتی ما انقدر قوی شدیم که دیگران تو ذهن ما بی معنی شدن و انگیزه هامون برای رسیدن به اهداف مون انگیزه های درستی بودن و تونستیم پایدار کنیم این دیدگاه رو به نظرم یه سطح عالی از عزت نفس هست این موضوع ، یا مثلاً موقعی که میخوام لباس بپوشم اونروز طرف بوتیکه گف که این رنگ و خیلیا میگن ضایعس و نمیدونم فلانه ،گفتم پس دقیقا همینو میخوام من نه که دوسش ندارم و میخوام بخاطر بی اهمیت نشون دادن حرف مردم بپوشم نه چون هم دوسش داشتم و هم اینکه به خودم یادآوری کنم که اصن حرف مردم مهم نیست ، یا مثال دیگه اونروز یه وسیله ای بود که باید با پلاستیک میبردم یه جایی و دنبال یه پلاستیک بودم که اون وسیله رو نشون نده و کمی گشتم تو خونه و یهو گفتم خب چرا نشون نده ؟؟؟به خاطر حرف مردم؟؟؟ گفتم آره دیگه دلیل دیگه ای نمیتونه داشته باشه ، و همونجا مچ ذهنمو گرفتم و دقیقا گذاشتم تو پلاستیکی که نشون بده و رفتم ، یا مثاله دیگه ، هر جا که ذهنم به هر دلیلی ضره ای میخواد مقاومت نشون بده به هر کس و هر موضوعی با خودم عهد بستم که همونجا درخواست کنم و یا انجام بدم اون کارو و یا نوع پوششم اون چیزی که حال میکنم میپوشم ، تو باشگاه به غیر روزایی که تمرین پا دارم بقیه روزا با دمپایی کار میکنم ، یا هندزفری 24ری تو گوشمه و سیمش اویزونه ازم و مهم نیست نظرکسی، یا پدرم یه پراید داره ماشاالله همیشه یه بیل پشت ماشین هست ،الان خندم گرفته دارم مینویسم براتون ، و هرجا نیاز بود حتی جاهایی که از نظر ملت لاکچرین با اون هرزگاهی میرم ، یا مثلاً یادمه کنسرت بابک جهانبخش بود تو بندر عباس سال 95بود تابستون ، یادمه با دمپایی رفتم کنسرت و تی شرتمم زیر بغلش پاره بود خخخخخ، البته نمیگم کاره خوبیه ها نه آدم همیشه باید به خودش ارزش بده و آراسته باشه منتهی خب من تو فست فود بودم با پسرخالم که عصری نیم ساعت مونده به تایم کنسرت اومد مغازه و منم دیگه از صب کار کرده بودم و زود هر چی دم دست بود پوشیدم و رفتم ،یادمه همه چقدر رسمی اومده بودن کراوات و ادکلن و نمیدونم از این کفشای مشکی که با کت شلوار میپوشن و اسمشونو بلد نیستم ، و منم بوی فلافل میدادم ،اما یادمه اصلا تو قیدو بند هیچی نبودم و لذت بردم از کنسرت ، و خداروشکر الان که مثالارو یادم میندازه میبینم خیلی خوب بودم تو این قضیه حتی قبل آشنایی با قانون و شاید بخاطره کارکردن تو شهرهای بزرگ و جواب دادن و برخورد با هزار جور آدم مختلف و سرویس دادن بهشونه ولی خب این چیزیه که باید همیشه روش کار کنیم ، و نکته بعدی اینکه استاد گفتن از امکاناتی که همین الان داریم کارو شروع کنیم و تکاملمونو طی کنیم و منتظر نباشیم که شرایط درست شه چون تا حرکت نکنیم هیچ شرایطی درست نمیشه ، و هیچ امام زمانی نمیاد تا زندگیه مارو درس کنه ، خیلی سادس کارکردن روی عزت نفس ، توی هر چیزی ذهن مقاومت کرد اون چیزو باید انجام بدیم و یا هرجا توی جمع یا اصلا هر جایی اگه راجب چیزی اطلاعات نداریم وانمود نکنیم که میدونیم و یا جوری نوشته بدیم که نام خفنیم نه اینم دقیقا ترس از حرفه کردکه که بگن عع بلد نیست یا اینجور چیزا ، خب به درک هرکی هرچی بگه اصن مهم نیست ،اونی که عزت نفس داره محکمه باصلابته و با صداقته و … و خیلی راحت شهامت اینو داره که بگه آقا من بلد نیستم یا اطلاعات ندارم راجبهش و اینه عزت نفس واقعی و یا خیلی کارهای دیگه و ترسهایی که باید بدونیم و ریشه یابی کنیم و حمله کنیم بهش ، یا مثلاً یادمه طرف خیلی دارا بود و شاید ماهی 5الی 6میلیارد از یه بیزنسش درمیاره و به یه نفر قول دادم و گفتم راجبه موضوعی که میخواد پرس و جو میکنم و اومدم پرس و جو کردم و اسم همین شخص پولدار و دادن بهم و گفتن اون بهتر میتونه راهنمایی کنه ، همونجا ذهنم گفت بیخیال بابا طرف ماهیnمیلیارد درآمد داره تو میخوای به خاطر قولی که به یکی دیگه دادی به خاطر یه موضوع ناچیز بری مزاحم این بشی؟؟؟ اصلا زنگ بزن دروغکی بگو پرس و جو کردم و خبری نشد ، دوباره همینجا گفتم ذهن عزیز مرسی که نجوا کردی و دقیقا بهم نشون دادی که باید اینکارو انجام بدم ،و واقعا به قول استاد مسیر درست رفتن شاید سخت باشه اما می ارزه به نتایجی که برات رقم میزنه و خلاصه آقا انقد تعهد داشتم رو این قضیه یادمه با یه احساسی و جوری محکم وارد محل کسبش شدم که به ولله این حس و داشتم که دوبرابره کل داراییش تو حسابمه و رفتم داخل با از یکی پرسیدم و سراغشو گرفتم گف نیس و نمیدونم،باز ذهنم گفتم خب کارتو انجام دادی برگرد گفتم نه ، دوباره رفتم تو رستورانش و گشتم تا پیداش کردم و ازش راجب اون مسأله سوال پرسیدم و جوابمو گرفتم و اومدم بیرون و واقعا به تمریناتی که استاد میدن ایمان دارم ،البته من محصولی تهیه نکردم و یا دوره عزت نفس و اینا ولی هر موقع از خدا میخوام رو یه موضوعی هدایت کنه که کار کنم دقیقا مثل یک دوره بهم الهام میکنه و هدایت میکنه تا تو اون مسیر قوی تر بشه باورهام و خیلی مثالای دیگه یا فوتبال چمن بزرگ که زمانی بازی کردم هیچکدوم از هم تیمی ها روشون نمیشد برن توپ بگیرن البته روشون نمیشد که خلاصه ترسهاییه که دارن دیگه که قبل بازی گرم کنیم و رفتم به راحتی توپ گرفتم از داورا و یا از تیم مقابل که میزبان بود ، و یک مثال از اعتماد به نفس و عزت نفس و نقشه انکار ناپذیرشون تو کسب موفقیت میزنم ، به من مربی زنگ زد و گف که یه هفته بعد بازی داریم با یه تیم دسته 3لیگ و گفتم حله و اونموقع سیگارم میکشیدم قشنگ یادمه حتی سیگار و قبل بازی کشیدم و رفتم اما اینا به کنار من چیزی که داشتم حتی تو یکی از هم تیمی هام ندیدم به غیره یکیشون و اونم خودباوری بود و اعتماد به نفسی بالایی که داشتم و انگیزه ولی خب فوتبال 11نفرس و یه تیم باید اتحاد داشته باشه نه دونفر و خلاصه بگم بهتون که یک ساعت تا تبریز شهر ما فاصله داره کوبیدیم رفتیم تبریز برا بازی و من زورم می اومد خلاصه وار بگم تمام نگرش تیم ما این بود که بریم ابرو مندانه ببازیم حداقل و من انقدر زورم میگرف دوس داشتم هم تیمی هامو از وسط بگیرم پاره کنم ، میگفتم بابا شما همش تو تمرینید ویژگیهاشونو بهشون میگفتم که تو شوتات اینطوریه یا پاسایی که تو میدی هیشکی نمیتونه بده و اینا ولی خب به قول استاد اونی که رو خودش کار نکرده من با یه ساعت حرف و صدساعت و یا صد سال حرف نمیتونم تغییرش بدم و خلاصه بعد کلی حرف زدن دیدم که اصن فایده نداره ،چون اینا فقط تو ذهنشون اینو باور کرده بودن که این تیم ماله لیگ و ما همت کنیم و کم گل بخوریم ، مثل مشکلی که تیم ایران داره و همشون فک میکنن تو جام جهانی تیم ها از یخ کهکشان دیگه ای اومدن و چقدر این اعتماد به نفس مهمه آخه ،حالا دم کیروش گرم این چند سالی که بود اعتماد به نفس داد به بازیکنا ، و آقا خلاصه که من با اینکه کلا یک ماه بود فوتبال از سرگرفته بودم از تمام اون هم تیمی هام بهتر عمل کردم که همش تمرین میکردن چون تو ذهنم این بود که اصن کسی جلو دار من نیست و بیشتر وحشی بودم که حریفم قویه و میتونم بیشتر از توانایی و پتانسیلم استفاده کنم و به والله قسم هافبک چپ بازی میکردم و یادمه انقد پوییدن که انگار من چندین ساله دارم بازی میکنم و اصن لب به سیگار و دود نزدم و یه توپ نتونستن ازم بگیرن بخدا جلو همونایی که میگفتن هافبک فلان و دفاع فلانه یه توپایی رد کردم که حتی نمیتونستن پا به پام استارت بزنن ، انقد که بهم برخورده بود و میخواستم ثابت کنم به هم تیمی هام که میشه و اونا تفاوتی با ما ندارن ، اونایی رو رد میکردم و دریبل میزدم و فرار میکردم که یارو فقط کارش فوتبال و هر روز تمرین بود چون من تو ذهنم نبود که من سیگاریم و چند ساله بازی نکردم و تازه یه ماهه دارم را میفتم نه تو ذهنم دقیقا این بود که حتی جنازمم بدون تمرین از اینا جلوتره ، شاید غرور باشه و انگیزه درستی نبود ولی خب بهم برخورده بود انقد که هم تیمی هام خودشونو باور نداشتن یعنی ناراحت نبودم ازشون تعریف میکنن ،از این کفری میشدم که اصن خودشونو هیچی حساب نمیکردن فقط به شوخی و طنز میگفتن کم بخوریم و از این حرفا و حتی با اینکه نیمه اول یک هیچ بردیم اما باوره که داره کارارو انجام میده و نیمه دوم 9یک باختیم و من اونجا فهمیدم که اعتماد به نفس یعنی چی و چه نقشی داره ، خدارو شکر با این فایل تونستم این مثالارو به خودم یادآوری کنم
راستش نمیدونم چی بگم و چجوری بگم ولی میدونم که توی عزت نفس حتی یه ذره هم ک شده یک سری عیب و گیر هایی دارم نسبت به قبلن ها بهتر شدم خیلی ولی بادیدن این فایل فهمیدم ک کلی کار داره تا اونی که باید بشم و یجاهایی همین عدم عزت نفس بوده ک مانع بیان حرفم،خواستم مانع عملکردم شده و باعث شده کاری رو انجام بدم ک خلاف میلمه و چون عزت نفس نداشتم اونی ک میخواستم نشده
خیلیی سخته خیلیی ولی باید دست به کار بشم و یه تغییراتی در خودم ایجاد کنم و عزت نفسم رو تقویت کنم اینجوری نمیشه باید درست بشه باید در همه جهات بهترین خودم بشم بهترین ورژن از خودم بسازم اونوقته که نتیجه ای که میخوام رو میبینم اینجا بشینم ک کاری نکنم اتفاق و اون تغییر و تحول بزرگ رخ نمیده باید بهتر از اینی ک هستم بشم.
از روزیکه به لطف خدا دوره عزت نفس رو خریدم مرتب روی این دوره کار میکنم و با توجه به درکم تمرینات استاد را انجام میدهم، دستاوردهای خوبی هم داشتم
علت دور مرتب این محصول صحبت استاد عزیز است که گفتند عامل اصلی موفقیت عزت نفس است وبا تمرکز بیشتر بر این دوره و دیدن الگوهای افراد موفق اینو بیشتر و بیشتر درک کردم و برایم باور پذیر شده که عزت نفس همه چیز است باهاش میتونی به همه آنچه از موفقیت دوست داری برسی
اینو درک کردم اگه کسی میگه میخوام کار آفرین بشوم یا آدم موفقی بشم اماپول ندارم ،پارتی ندارند،مسؤولین کمک نمیکنند. این آدم دنبال موفقیت نیست دنبال معروف شدن و پول در آوردن است چون برای موفقیت فقط یک چیز لازم است و آن عزت نفسه و تمام الگوهای موفقی که دیدم تنها همین مسئله باعث شده حرکت کنند و ادامه بدهند
این دفعه برای دور کردن این محصول تمام فایلهای پوشه عزت نفس که خانم شایسته عزیز تو بخش فایلهای دانلودی در قسمت کلیدها آوردند هم دارم گوش و نکته برداری میکنم،نکات بسیار تابسیار ارزشمند و کلیدی در فایلهای این پوشه قرار داردانگار درکم از فایلهای دوره عزت نفس داره بهتر و بیشتر میشود.
به علت عدم درک یا درک نادرست از بعضی صحبتهای استاد در این دوره یک سری رفتارهای نادرستی انجام میدادم و یک جاهایی شاید کاسه داغ تر از اش میشدم
این فایلها به شدت به من کمک کردکه بهتر بتونم عمل کنم
یکی از پاشنه های اشیلی که باید روش زیاد کار کنم رفتن تو دل ترس ها و بی توجه به حرف مردم است که شکر خداوند دارم بهتر از قبل عمل میکنم
این فایل یکبار دیگه ارزش عزت نفس رو برام یاد آوری کرد
ده،پونزده روزه اینقدر متعهد شدم به هر روز کامنت گذاشتن و کامنت خوندن که حاضرم کار هام عقب بیوفته و بعد مجبور باشم بیخوابی شب تحمل کنم ولی ولی ولی میدونم که این اصل هست دونستن این قوانین و عمل کردن بهش اصل هست و زندگی من میسازه.
خب اگر بگم من باید باید باید دنبال همچین فایلی میگشتم امروز باورتون میشه ؟؟؟؟؟
من امروز صبح ساعت شش بیدار شدم که هم به کار های منزل برسم هم برای آیین نامه بخونم هم کلاس رانندگی برم و هم به این سایت زیبا بیام.صبح مثل همیشه ستاره قطبی نوشتم که امروز دوست دارم در مورد عزت نفس و اعتماد به نفس بیشتر یاد بگیریم که عزت نفس و اعتماد به نفسم در رانندگی بالا تر بره .
بعد موقع انجام دادم کار های منزل مثل همیشه فایل های سایت گوش میدم و رفتم قسمت سفرنامه روز 77وقتی چشمم خورد به موضوع فایل یه حالی شدم خداشکر کردم و گفتم ببین لیلا کم نبوده اینجوری سورپرایز کردنت توسط خدا خدا همیشه سوپرایزت میکنه و همین معجزه های زیبا زندگی تو عادت میدن برای معجزه های بزرگ .
استاد پیام بازرگانی میخوام تو نوت گوشی بنویسم هر موقع رفتم بیرون انجام بدم نمیدونم میتونم این هفته انجامش بدم یا نه ولی هر موقع انجامش دادم میام از حس بعد از انجامش مینویسم البته که باید انجامش بدم حتما حتما چ میدونم کار اصلا راحتی نیست .
خب برای من حرف مردم خیلی مهمه.من بدون کرم آرایشی بیرون نمیرم یا بدون ضدآفتاب رنگی با این که پوست سفید تا نرمالی دارم و چشم و ابروی زیبا لب کوچولو ولی اعتماد به نفسم کم بود تا اینکه کم کم با دوره شما شاید از زیر صفر رسیدم به صفر.امروز بدون هیچ لوازم آرایشی رفتم کلاس و بعدش خرید و خیلی راحت بودم واقعا آرایش وقتم میگرفت .راحت یه ضدآفتاب بی رنگ زدم و رفتم اصلا هم خجالت نکشیدم حسم بد نبود و خیلی راحت رفتم داروخونه در مورد مشکل مو که داشتم صحبت کردم و مشاوره گرفتم و با توجه به راهنمایی دکتر دارو گرفتم .اما هنوز خیلی راه دارم برای برای عزت نفس همین امروز رفتم دو تا کیک و یه آدامس گرفتم.موقع برداشتن کیک چشمم رفت سمت کیک رولتی که گرون تر بود خواستم بیخیال بشم ولی بعدش گفتم نه خداشکر پول هست میرم همونو برمیدارم فراوانی هست الهی شکر آدامس برداشتم حساب که کرد شد 38تومن پرسیدم آدامس چند شد گفت 12تومن ولی خجالت کشیدم بگم کیک که قیمتی که شما به قفسه ها زده بودین سه چهار تومن ارزون تره نگفتم حساب کردم اومدم بیرون.الان میگم چرا نگفتم من باید اینقدر عزت نفس اعتماد به نفس داشته باشم که بپرسم چرا قیمتی که اونجا زدم با قیمت حسابشون فرق داره .واقعا چرا من چیزی نپرسیدم؟؟؟؟؟؟؟؟
یعنی نشون میده اول اول اول راهم
میخوام به غیر از تمرین پیام بازرگانی یه کار دیگه هم انجام بدم کارهایی که قبلاً انجام میدادم بخاطر حرف مردم بذارم کنار و الان دقیقا همون کارایی انجام بدم که دوست داشتم و دارم .مثل آرایش نکردن مثل حتما که نباید همه موصاف و لخت داشته باشم مو فر هم قشنگه با همین موفر بیرون برم مثل اینکه خونم نباید همیشه برق بزنه از تمیزی من خیلی رو کارای خونه حساسم و همیشه دوست دارم خونم مثل موقعی باشه که مهمون میاد ولی حس میکنم من اینجوری هستم بخاطر اینکه بعد کسی اگر اومد خونه من نگه وای چقدر نامرتب و بی نظم بود مرتب باشم و تمیز باشم ولی در حدی که خودم راضی باشم نه رضایت دیگران.من نمیخوام فعلا بچدار بشم و واقعا حرف های مردم میشنیدم که میگفت حتما بچدار نمیشه ولی قیدشون زدم یه مدتها آخه اونا که نمیخوان بزرگ کنن به اونا چه مربوطه مگه من باید بخاطر رضایت اونا زندگی کنم بابا زندگی خودمه .
باید بیشتر رو خودم کار کنم تا احساس لیاقتم بره بالاتر.
به نام مهربان پروردگار سخاوتمندم که جهان هستی رو با قوانین ثابتش آفرید
« برم تو دل ترس هام _ واز جایی که هستم شروع کنم »
استاد عباسمنش عزیزم تو این شش سالی که با آگاهی های شما آشنا شدم ، خیلی خوب تونستم به پشتوانه ی آموزش های شما وارد ترس هام بشم ، چون خیلی خوب میدونم که هربار که وارد ترس هام شدم و نتیجه مطلوب گرفتم اعتمادبنفسم خیلی بالاتر رفته و انگیزه ای شده برای وارد ترس بعدی شدن.
بتازگی تجربه ای داشتم از همین کارم ، که دختر خالم گفت تو چقد شجاعی که اینجوری وارد ترس هات میشی ،گفت هرجا که قراره من با ترسم مواجه شم به خودم میگم لازم نیست انقدر به خودت سخت بگیری ،کسی مجبورت نکرده و اینجوری میشه که انجامش نمیدم
من واقعا تعجب کردم !!!!! پیش خودم گفتم ببین دیگران چجوری به این موضوع نگاه میکنن، یادم اومد که منم قبل از آشنایی با شما اینجوری بودم برای همین رشدم انقد کم و لاک پشتی بود
و بعد از آشنایی با شما ،همیشه با ندای بلند تو وجودم گفتم ماریا برو جلو واردش شو ، خیلی وقتا وارد شدی و دیدی اونقدر ترس نداشت ،خیلی وقتام ترس داشت اما تو از پسش براومدی و اعتمادبنفست صدها پله بالاتر رفت ، پس معطلش نکن برو انجامش بده .
الان باتوجه به آموزش های شما خیلی خیلی کمتر به حرف مردم اهمیت میدم ، بهشون احترام میذارم و دوستشون دارم اما انتقادشون اذیتم نمیکنه و نمیتونه جلوی حرکتمو بگیره ، چون من سبک شخصی خودمو برای زندگی دارم ، برای رسیدن به این سبک خیلی زحمت کشیدم و این سبک به رشدم کمک بزرگی میکنه پس ادامش میدم ، من محصول احساس لیاقت رو هم به تازگی تهیه کردم و خیلی مطمئنم که این محصول هم نتایج بزرگی در راستای عزت نفس و خودارزشمندی برام به ارمغان میاره
راجب شروع کردن از جایی که هستیم هم مفطلا تو روانشناسی ثروت ها آموزش های ناب دادید و من واقعا باورشون کردم و حالا مقاومتی دراین مورد ندارم و این راهنماییتون باعث شد تا خیلی جاها به نتیجه های دلخواهم برسم
قبلا بخاطر باور غلطی که داشتم که اسمشو گذاشته بودم کمال گرایی دست به عمل نمیزدم و همیشه به این بهانه فقط تماشا چی آدمهای موفق بودم و این احساس بدی بهم میداد
تا اینکه به وسیله ی شروع کردن از امکاناتی که دارم ،خودم شدم بازی کن و خودم شدم جز اون عده ی معدودی که نتیجه دستشونه.
بسیار بسیار بسیار ازتون سپاسگزارم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین تاخوب زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زیستن باشه 🟢
با سلام خدمت همه دوستان عزیزم، استاد دوستداشتنی ام و مریم جون
امروز، روز 77 ام از سفرنامه من هست
وقتی در مورد اون فایل صحبت کردید من اصلا ندیده بودم و خیلی مشتاقانه رفتم پیدا کردم از پیجتون و دیدم و چقدر تحسینشون کردم
من همیشه به رقص علاقه داشتم و دارم که یکی از چیزایی که حالمو بهتر میکنه میرم یوتوب و کسایی که اینجوری تو خیابون جاهای مختلف میرقصن نگاه میکنم هم کلی لذت میبرم هم اینکه دلم میخواد خودمم یروزی به این حد از توانایی اعتماد بنفس برسم که انجامش بدم
اینکه برم تو دل ترس هام، تر س از قضاوت شدن و حرف مردم
که پاشنه آشیل منم هست با اینکه یسری تمرین هارو انجام دادم و بهتر شدم اما هنوز جای کار دارم
و با اینکه دوره عزت نفس بارها گوش دادم اما هنوز تمرین آگهی بازرگانی رو انجام ندادم
که حالا با دیدن این فایل و توضیحات شما و اینکه چقدر متعهدانه رفتید تو دل ترستون و انجامش دادید منم باید همینجا این تعهد رو به خودم بدم که انجامش بدم
کامنت بچه هارو که میخوندم چقدر خوب و عالی تونستن که بر ترس هاشون غلبه کنن و حتی آگهی شونو از همینجا شروع کردن
این یه ایده ای برای منم که از همین جا شروع کنم بنویسمش و متعهدانه برم جاهای مختلف بخونمش
در واقع این دیگه یه نشانس یه کاری که اگه انجامش ندم یعنی فقط دارم الکی حرف میزنم
خب بذارید بهتون بگم:
من آوا یه دختر زیبا و خوش اندام 32 ساله هستم که البته این فقط سن شناسنامه ای من هست در صورتی که چون بیبی فیس هستم خیلی کمتر بهم میخوره که اطرافیانمم همیشه بهم میگن که کمتر از سنت هستی
چهره زیبا و پوست روشنی دارم و از وقتی که وارد دوره قانون سلامتی شدم خیلی جوون تر، زیباتر و خوش استایل تر شدم هر روز دارم بهتر میشم
خوش برخورد دوستداشتنی هستم و همیشه با لبخند و روی خوش با همه صحبت میکنم
از وقتی ام که وارد سایت شدم سعی میکنم خیلی بهتر باشم، کلی رو خودم کار میکنم، برای خودم وقت میذارم تا همیشه حس خوب داشته باشم
خیلی اکتیو و فعال هستم و همیشه در حال ورزش کردن و آموزش دادن
چون من کارشناس علوم ورزشی هستم که تونستم با موفقیت وارد دانشگاه دولتی بشم حتی با اینکه سنم از بقیه بیشتر بود، چون دوباره درس خوندم و رفتم و اینکار فقط از روی عشق و علاقه به ورزش انجام دادم که اون دوران خیلی بهم خوش گذشت خیلی ام با نمرات بالا درسامو پاس میکردم و تقریبا همه رشته های ورزشیو به خوبی بلدم انجام بدم
در حال حاضر هم مربیگری میکنم تو رشته ورزشی تنیس خاکی خیلی ام بازیکن خوبی هستم و تو آموزش خیلی صبورم، شوخ طبعم طوری که هیچکس سر کلاسای خسته نمیشه
مربی بدنسازی و پیلاتس هم هستم و اکثر کلاسامو انلاین انجام میدم،
(در این مورد با اینکه خیلی خوب کلاسای انلاین برگزار میکنم اما هنوز چنلی که دوستدارم در رابطه با کارم رو تو یوتوب رابندازم نزدم و این هم بخاطر همون ترس های قضاوت و خجالت و.. هست، که این فایل به من واضح نشون داد باید با هرچیزی که الان داری و همین موقعیت شرایط شروع کنی تا خدا هدایتت کنه به سمت راه های بهتر، ساده تر و لذت بخش تر)
آمادگی جسمانی بالایی دارم به طوری که ساعت ها میتونم ورزش کنم و آموزش بدم
عاشق آموزش دادن ورزش به همه کسایی هستم که میان سراغ ورزش به خصوص تنیس
تو جمع خیلی راحتم همه چیو ساده میگیرم که خوش بگذره
هر روز تو جهت اینکه رابطمو بهتر کنم با خودم با اطرافیانم با شاگردام… کار میکنم، فایل گوش میدم و تمرین میکنم
خیلی مهربونم و رابطم با بچه های کوچیک هم خیلی خوبه و سریع باهاشون دوست میشم
صبور هستم و البته این صبوری از وقتی که رو خودم کار میکنم خیلی بهتر شده
تو هر موقعیتی سعی میکنم اول خودمو در نظر بگیرم و با احترام کامل به بقیه نظر و خواستمو ابراز کنم
و همیشه به افراد چه بزرگ چه کوچیک احترام میذارم و ارزش و اهمیت قائلم
همیشه دنبال یادگیری و پیشرفت هستم
تو زمینه کاریم همیشه کلی مطالعه و تحقیق میکنم و دنبال الگوهایی هستم که بتونم کلی مطالب بهتر یاد بگیرم
عاشق کارم هستم و از هر لحظه ای که تو زمین هستم یا دارم انلاین کار میکنم خیلی لذت میبرم طوری که اصلا متوجه نمیشم کی زمان میگذره
همیشه سعی میکنم همه کارامو با برنامه پیش ببرم و هدفمند باشم
من حتی تونستم تو زمینه علاقه های دیگمم تا حد معقولی پیشرفت کنم که الان کارهایی که مربوط به ناخن میشه (مانیکور،پدیکور،لاک…) خیلی عالی انجام میدم برای خودم و اطرافیان نزدیکم البته
تو کار ماساژ خیلی خوب هستم، طوری حتی الان تو یه مجموعه ورزشی ام انجام میدم و این با اینکه کار اصلیم نیست اما همه کسانی که ازم ماساژ میگیرند خیلی راضی ان و همیشه ام میگن که انرژی دستام خیلی خوب و مثبته
رابطه خوبی با افراد خانوادم دارم
خودمو دوست دارم و برای خودم ارزش قائلم
آشپز و البته شیرینی پز خیلی قهاری هستم، طوری که البته قبل از قانون سلامتی، همیشه کیک و شیرینی هایی میپختم که همه عاشقشون میشدن
اما خب با توجه به سبک تغذیه ام تغییر رویه دادم و الان میتونم با آجیل و بدون آرد و شکر کوکی هایی درست کنم که طرفدارای خاص خودشو داره
آدم شاد و خونسردی شدم و الان از تنهاییم خیلی لذت میبرم و یکی از کارهایی ام که تو این جهت انجام دادم به تنهایی دوبار مسافرت رفتم، شب ها تنهایی بیرون قدم زدم..
خیلی ام اهل مسافرت و گشتن تو دل طبیعت هستم و همیشه ام در کنار بقیه خوش میگذرونم به اصطلاح خوش سفر هستم و پایه
و خیلی خوب میتونم آتیش درست کنم،کباب بزنم..
عاشق قهوه ام و هر موقع که فرصت باشه با خانواده و دوستان میریم کافه های خوووب
مسائلمو همیشه سعی میکنم که خودم حل کنم و البته با کمک فایل های استاد خیلی تو این زمینه بهتر شدم
سلیقه خیلی خوبی دارم و همیشه تو خریدهام بهترینارو انتخاب میکنم و هر موقع ام هدیه میگیریم همه دوستداشتن و کلی لذت بردن
خیلی مسئولیت پذیر هستم و کلی یادگرفتم که مسئولیت همه کارها و شرایطم بپذیرم
خیلی ادم مرتب و تمییزی هستم البته بصورت کاملا نرمال، همیشه خونرو هم طوری میچینم که حس خوب و آرامش بده
عاشق پول و پولسازی هستم و همیشه مخارجمو خودم تامین میکنم و سعی میکنم درامدمو بیشتر کنم
برای ارتقا خودم، لذت بردنم، بهتر زندگی کردن، پیشرفت روزانه… همه تلاشمو میکنم چون میدونم خالق زندگیم هستم و همیشه تو همه زمینه ها رو خودم کار میکنم و ذهن و فکر و توجهمو کنترل میکنم
خیلی ممنونم که برای خوندن کامنت ها وقت گذاشتی و احساس خوبتو به من هم منتقل کردی
ممنونم واقعا الان احساس خوبم چند برابر شد و خوشحالم از اینکه در کنار شماها دارم رشد میکنم و به لطف خدا با آموزه های استاد عزیز هممون داریم یه مسیر پر از لذت و شادی رو با توکل به خدا و هدایت هاش پیش میریم
امیدوارم هر روز بهتر از روز قبل و با قدرت و احساس خوب بیشتر رو خودمون کار کنیم تا بتونیم طبق قوانین جهان به خواسته هامون برسیم
منم از شما و همه دوستان عزیزم و استاد بسیار عزیزم سپاسگزارم
از این روز و از این فایل سه تا نکته مهم رو دریافت کردم:
1.اینکه ترس از حرف دیگران و مردم نداشته باشم
2.با همون امکاناتی که دارم حتی با صفر کلوین کار و درآمدم رو شروع کنم.
3. آگهی بازرگانی در مورد خودم بنویسم( نقاط مثبت خودم رو در اینجا بنویسم و در جمع و حتی پیش غریبه ها بیان کنم بخونمش)
از وقتی مورد اول رو درک کردم و رفتم تو دل ترسهام ( باز هم جای کار داره)
راحتتر میتونم نه بگم،خودم و خواسته هام و راحتیم
اولویت زندگیم شده، به خودم و ظاهرم خورد و خوراکم و استایلم بیشتر می رسم و از زمانهای تنهایی ام و فراغتم برای پیشرفت و کسب آگاهی و بودن در سایت استفاده میکنم در یک کلام خودم و بیشتر دوست دارم.
و خیلی برای پیج ها و صفحات اجتماعی وقت نمیزارم مگر اینکه بخوام چیزی یاد بگیرم و ورودی ها مو کنترل کنم جاهای زیبا ببینم.
2.در مورد دوم هم تصمیم گرفتم امروز با همین گوشی و همین لباسهای رزمی که دارم فیلم دوره ی آموزشی ضبط کنم و حرف و نگاه هنرجوهام و دیگر مردم برام مهم نباشه .(برم تو دل ترسم و یه کاری رو که خیلی وقته میخوام انجام بدم از صفر شروعش کنم.)
3.نکته سوم :تمرین مهم
اول باید بتونم اینجا بنویسم قدم اول و بردارم
ویژگی های مثبت ونقاط مثبت من:
صورت زیبایی دارم رنگ موهام ،ابروهام و چشمام فوق العاده زیباست و هارمونی خاصی با هم دارن
گاهی چشمام یشمی میشه گاهی عسلی و سبز
خیلی کوچکتر و جوانتر از سن واقعی ام به نظر
می رسم متولد 20 /12 /1367 ام اما همه فکر میکنن متولد ده هفتاد باشم یعنی بهم میگن 74 یا 72 بهت میخوره
رنگ پوست خیلی خاصی دارم لطیف و ظرافت خاصی دارم
پاهای سیندرلایی و دستان زیبا و پر انرژی دارم وقتی خواهرام و ماساژ میدم میگن دستات پر انرژی و خاصه.
تناسب اندام دارم اندامم ساعت شنی هست
بدنم رو فرمه قشنگه وقتی تو باشگاه تمرین میکنم متوجه نگاه تحسین برانگیز و حیرت زده اطرافیان میشم. و همیشه بهم میگن چه هیکل قشنگی داری
چند ساله داری ورزش میکنی و…
قدم با اینکه 152 هست ولی راضی ام چون بامزه ام
فری سایزم به همه سلیقه ای خواستگار و خاطر خواه داشتم مردای 165 متری تا 190 هیکلی بهم توجهشون جلب شده.
خوش لباس و خوش عکسم لبهام قشنگه دندونهای صاف و با فاصله ای داشتم که با ارتودنسی این فاصله اصلاح شد و الان لبخندی نازتری دارم
بینی ام کوچیک و کوتاهه و از نیم رخ فکر میکنن عملش کردم
همه میگن چقدر بیبی فیسی
این چند مورد رو خیلی از اطرافیانم شنیدم که
تو چقدر مهربون بامزه خونگرم شوخ طبع جذاب و باحالی پر از انرژی و پاکی و محترم هستی
تو آموزش به شاگردام صبورم و همیشه خودمو بروز میکنم تا جدیدترین تمرینات و متدهای ورزشی و شخصیتی و موفقیت رو بهشون یاد بدم.
در رسیدن به هدفهام خیلی با پشتکار و تلاشگر بودم
وقت شناس و مبادی آدابم
به دیگران در هر جایگاهی احترام میزارم
صدای قشنگی دارم یه کانال تلگرام دارم که دکلمه ها و ویس های آموزشی مو اونجا به اشتراک میزارم.
خوش بو و تمیز و منظم هستم .
خطم عالیه و قدرت نویسندگی ام هم خوبه بچه که بودم انشا بیست میشدم
درسخون و ورزشکارم
مربی تیم ملی بانوان ایران در مسابقات جهانی سال 2017 کشور آلمان بودم
الان داور و مربی درجه 1 کشوری هستم
مهندسی it خوندم معدلم تو مدرسه و دانشگاه همیشه بین 16 تا 20 بوده
عاشق سفر ،طبیعتگردی و مهاجرت هستم چند تا قله ی 3هزار به بالا رفتم عاشق کوهنوردی ام.
به لطف این سایت صبورتر و آگاه تر شدم
عکاسی ام فوق العاده است و یه پیج زیبا از سفرها و فعالیتهای مهم ورزشی ام دارم.
از سال 90 تا الان در زمینه رشد شخصی و این آگاهیها
به تنهایی رو خودم کار کردم دوره گوش دادم کتاب خوندم. در مسیر نور عشق و آگاهی هستم با افتخار میگم چند ساله که از شاگردان استاد عباسمنشم
یکساله به صورت جدی عباسمنشی هستم و تو سایت واقعا در حد توانم فعالیت میکنم.
شغلم مربیگری ورزش هست و با عشق کمک میکنم که هنرجوها ورزش کنن سلامت باشن و مسیر قهرمانی رو طی کنند.
آشپزی ام خوبه با عشق غذا درست میکنم و
ماکارونی هام خیلی طرفدار داره
مهارت هایی مثل گردشگری خیاطی زبان و رانندگی
رو براش وقت و هزینه کردم و در حد متوسط رو به بالا بلدم. و مشتاق یادگیری و بهتر شدن شخصیتم در زمینه های مختلف هستم.
در استان قبلی دو سال پیاپی در رشته خودم مربی فعال و بهترین مربی استان شناخته شدم.
18 سال عضو تیم جوانان و بزرگسالان استانمون بودم
تو کارم و روابط شخصی و خانوادگی ام انسانیت وصداقت زیادی به خرج میدم وفادار مسئولیت پذیر و متعهدم.
همه میگن تو خیلی درستکار راستگو قابل اعتماد و دست پاک و چشم پاکی خوش اخلاقی راحت میتونیم به دل صاف و پاک و مهربونت اعتماد کنیم.
با اتیکت و با کلاسم.
خوش سلیقه و کدبانو هستم.
خوش صحبتم و شیک برخورد میکنم.
فرکانسم در جدول فرکانس ها بالاست چون حسابی رو خودم کار میکنم.
مهمانواز مردم دار اجتماعی و خونگرمم.
زنانگی جذابیت و لوندی خاص خودمو دارم.
خوش برخورد و خوش سفرم خوش استایلم
آرامشی خاص دارم که همه این و بهم میگن .
به خودم و دیگران احترام میزارم.
روی خودم و وجودم سرمایه گذاری کردم
آدم قدردان و سپاسگزاری هستم.
نیمه پر لیوان و میبینم
اکنون در این لحظه این موارد به ذهنم رسید و هر روز دارم بهتر و بهتر میشم
من همیشه به کامنتهای شما میرسم و عکس پروفایلت رو میبینم، زیبایی ات رو در دلم تحسین میکنم و چقدر خوب شد که خودت هم از زیبایی ات نوشتی در تمرین اگهی بازرگانی نقات قوتت
تحسینت میکنم که ورزشکاری و اموزش میدی و مربی تحسین شده ای هستین
سپاسگزارم که اینجا نوشتید تمرین نقات قوت رو
لذت بردم و تحسنت میکنم این همه توانایی و استعداد و زیبایی و توانایی هایت را
سپاسگزارم و امیدوارم هر روز زیباتر و موفقتر و شادتر و سالمتر و ثروتمندتر باشید
راستش اولش نوشتنش برام سخت بود اما نوشتم و بعد واقعا احساسم خوب شد به نظرم همه ی ما باید این تمرین آگهی بازرگانی رو انجام بدیم و هر روز با خودمون به زیبایی سخن بگیم طبق قانون وقتی به خوبی ها توجه کنی خوبی های زیادی رو میبینی
قدر دان حضورت هستم. و امیدوارم شما هم در این مسیر زیبای الهی هر روز زیباتر موفق تر جذاب تر و سالم تر
باشید و همیشه بهترین ها رو بسازی برای خودت با ذهن زیبایت
یعنی قشنگ می تونم درکش بکنم قشنگ میفهمم نداشتن عزت نفس ونداشتن اعتماد به نفس چجوری قولو زنجیر میشه به پات ونمیزاره قدم از قدم برداری
وچقدر پوچ وتوخالی میشن ترسهات وقتی میری تودلشون ومتعهد میشی به انجام همون کاری که دقیقا داری فرار میکنی از انجامش
امروز میخوام با نوشتن این کامنت وبجا گذاشتن رد پایی از خودم در روز 77 از روز شمار تحول زندگیم
یک بار دیگه برم توی دل این ترسها وحرف مردم
ویک خاطره رو اینجا ثبت بکنم
من مسیر مورد علاقه خودمو در کشاورزی دیدم (بماند که کلی باور نا مناسب داشتم که اهمیت نمی دادم به علاقم) خلاصه گفتم باید شروع بکنم وباید پول بسازم ازش از تواناایم در این حوضه ای که علاقه دارم بهش
وبا توکل به خدا شروع کردم(حالا به ضاهر با هیچی واز صفر واقعا واقعا کلوین)
فقط گفتم من میخوام از این توانایی که دارم وعلمی که به دست آوردم وکارایی که تا بحال انجام دادم وانجامم می دادم ولی توقع پولی نداشتم پول خلق بکنم.وایمان داشتم که یک کاری یک در باز میشه که من باید حرکت بکنم که من باید یک عملی انجام بدم
وچند روز گذشت بدون هیچ ایده وهیچ فکری
وبلاخره گوشیم زنگ خورد!! یکی از اقوامون که میشناختیم همو ولی هیچ موقعه تماس تلفنی باهم نگرفته بودیم
تلفنمو جواب دادمو حالو احوال پرسی وبعدش گفت محمود یه خواهشی دارم ازت اگر رومو زمین نندازی یک دنیا ممنونت میشم
گفتم مهدی آقا بفرما در خدمتم(اسمش مهدی بود)
گفت من نیستم توی جاده هستم(راننده اتوبوسه مهدی آقا) یه زحمت برام میکشی امشب آب زمینه ومنم نیستم باید زمینم آب بخوره هیچ کسیم نیست که بتونم بهش بگم انجام بده فقط تنها کسی که تونستم بهش زنگ بزنم که رومو زمین نندازه تویی
حاالاا حالااا اینجااش قشنگه که منو بگو ذهنم داشت کلی بهناه میاورد وعصبانی نیخواست بشه وکلی منم متم داشت میکرد که چه فکری کرده این که زنگ من زده مگه من نوکرشم مگه من کارگرشم زنگ من زده ما خودمون مالک کلی زمینیمو….اووو تا دلت بخواد حرف مفت میزد
ولی گفتم این دقیقا همون جاایه که باید نشون بدم به خدا که من تا چه حد پای خواسته ام وایمیستم وانجام میدم بخاطرش.
وهمه اینا توی یکی دوثانیه داشت توی سرم میچرخید
وگفتم آره مهدی آقا چرا که نه
آقا ما گفتیم آره بنده خدا کلی تشکر کردو سپاسگذاری کرد واقعاا خیلی تشکر کرد
ومن رفتم وانجامش دادم وتوقع پول نداشتم بازم
گفتم حالا نیسته خودش یه آبم براش میگیرم کاری که نداره برای من منم از سر زمین بودن وبا درختا بودن کیف میبرم تازه شبم هسه ستاره هارو هم می تونم نگاه بکنم
خلاصه رفتمو یه چند ساعت گذشته بود که دوباره زنگم زد گفت روم نمیشه بگم بهت ولی شماره کارتتو بهم بده زحمت کشیدی برام منم اگر پول بهت ندم اصلا خواب نمیرم
منم قبول کردمو گفتم باشه هرچی دوست داشتی بزن
بعدش فردا صبح زودش که کار من تموم شده بود پولو واریز کرده بود
برای اولین بار پول ساختم اونم خودم از کارایی که انجام میدادم همیشه ولی توقعی نداشتم ازشون
وبعدش گفتم خب این سرمایه اولیه( دلم میخواست از صفر شروع بکنم که همیشه یادم بمونه وبه خودم یه روزی افتخار بکنم که از کجا شروع کردم بدون کمک هیچ کسی جز حساب کردن روی قانون خداوند)
گفتم قدم بعدیم خدایا خودت میاری من نگرانش نیستم
یه چند روز دوباره گذشت شد فصل پیوند زدن
(توی منطقه ما پسته کاریه ودرخت پسته باید پیوند بخوره تا ثمر بده)
ومن بلد این کار بودم وانجام داده بودم واصلا رشته تحصیلیمم رشته کشاورزی بوده
وبه پدرم گفتم امسال میخوام برم پیوند زنی هرکی سراق پیوند زن گرفت بهم بگو
وپدرم اولش یه مکث کرد وبعدش گفت باشه
(یه جوری انگار براش تعجب داشت که من میخوام برم پیوند زنی)
وبعدش گفتم خب حالا باید وسایل لازم برای کارمو تهیه بکنم
اول رفتم یه کلاه از این کلاهایی که کشاورزیه گرفتم که دور تا دور سرو میگیره تا آفتاب نخوره توی سرت جنسشم پارچه ایه
گفتم خب بعدش چاقوی پیوند زنیه
ولی منکه پولم اینقدرا نبود چاقوی پیوند زنی خوبو بگیرم همون چاقوی پیوند زنی که اصله او کار درست
گفتم من با داشته هام کارو انجام میدم از کسیم هیچ توقعی ندارم نه قرض نه هیچی با همونی که خدا برام ساخته کارمو شروع میکنم.اگر این قانونشه پس باید جواب بده
پس رفتم یه چاقو خریدم باقیمت خیلی کم تر ولی کار راه انداز بود
خب تا اینجا دوتا وسیله برای کارم آماده شده بود
ولی هنوز کاریو قبول نکرده بودم یعنی کاری نبود هنوز
رفتم سراغ وسیله بعدی رفتم توی حموم خونمون یه کاسته پلاستیکی داشتیم برداشتمش اون شد کیف کارم:)
قیچی درخت چینی هن خودمون داشتیم برداشتم
یه تیغ هم خودم حلالی درست کردم برای جداکردنه پوک از روی ترکه(جدا کردن همون جوانه از روی شاخه اصلی )
وهمشو ریختم توی همون کاسته توی حمومون وگفتم من دیگه آماده ام حالا کارو برام بفرست خدا که منتظرم
و بوووم دو روز بعدش یه کار برام پیدا شد که 10 روز کار داشت فقط همون یه کار وکار زیادی بود برام ولی گفتم قبولش میکنم با عموم میرم پیوندشو میزنیم چون عمومم پیوند زنه اون کارش همینه
بهش میگم باهم میریم اون کار بلد ترم هست دوتاهم میشیم اگر مشکلی چیزیم پیش اوند اونم هست!!!
این یکی دوتا خط آخری برام کلی تجربه داشت ودرس
حالا در دامه میگم
اقا ما رفتیم زمین بنده خدارو دیدم درختاشوهم دیدمو اومدیم خونه به عمومون گفتم من رفتم زمینشو دیدم وقبول کردم کارشو میای بریم پیوندشو بزنیم عمومم خوشحال شدو گفت آه خوب کاری پیدا کردی باهم میریم
وما وعده گذاشتیم که پس فرداش بریم وشد مس فردا عمو تلفنشو جواب نداد
ماهم نرفتیم سر کار گفتم بهش قول دادم اگر خودم برم ناراحت میشه میگه خودش رفته که من نیام همراش
خلاصه عصرش دیدمش گفتم جواب ندادی گفتم مریض شدمو نتونستم بیامو از این حرفا اووو..
من دیگه اینجا فهمیدم که خودمو خودم وکار مردمو قبول کردم باید انجام بدم.
حالا ذهن دست بکار شد که توکه نمی تونی سر موقعه انجانش بدی اگه خراب بکنی چی اگه بد پیوند بزنی چی اگر این بشه اون بشه چی اگر نتونی اگرررر اگررر
وهزارتا حرف مفت دیگه
وگفتن اگر اون خدا منو تا اینجا رسونده بقیشم میبره واصلا میخوام تجربه بکنم اصلا بزار خراب بشه تهش یه مولی میدم یکی دیگه بیاد درستش بکنه اصلا فراری میشم میرم از این شهر ولی بااید این کارو انجام بدم
(هههه عجب قانع کردم ذهنمو دمم گرم واقعا)
خلاصه رفتم توی دلش با کلی ترس وهر روز که رفتم وانجام دادم دیدم بااباا من چقدر چیزی بلدم ومی دونم که یک هزارمشم اینا نمی دنن حتی خود این کشاورزی که پسته داره وکارش اینه اصلا وحتی همسایه هاشم که درخت داشتن چیزی نمی دونستن راجب درخت پسته نسبت به منی که اینقدر میترسیدم از انجام کاری که بلدش بودم
وشجاعتم بالا رفت اعتماد بنفسم بالارفت ودیدم که همه اون ترسها الوی بود پوچ وچقدر تجربه کسب کردم از شغلی که عاشق انجام دادنشم از کاری که نمی توننم اصلا دور بشم ازش من عاشقبودن توی باغو درختا هستم من دلم میخواد گلهای خونمونو پیوند بزنم به هم دیگه تا رنگشونو تلاقی بکنم
وچقدر دیدم که این ترسها جلوی منو گرفته بودن وخودم خبر نداشتم
واز همه مهم تر یاد گرفتم روی هیچ کسی جز خدا حساب نکنم چه عمو باشه چه خاله
فقط روی خدای خودم حساب بکنم وتوکل بر اون پیش برم
اینو اینجا نوشتم که باشه رد پایی بر تموم ترسهایی که پوچن والکی
اول از هر چیزی یه تشکر ویژه بکنم ازتون که با کامنتتون منو برگردوندید به رد پایی که بجا گذاشته بودم (واقعا سپاسگذارتونم از ته قلبم)
وقتی که کامنت خودمو خوندم وبیاد آوردم اون زمانو یک مسیری برام روشن شد که قبلا به این اندازه برام روشن و واضح نبود
واون مسیر مسیر تکامل بود که هرچی بگم نمی تونم به زیبایی که استاد راجب تکامل صحبت میکنن من صحبت بکنم واقعا یکی از بزرگترین نعمت هایی که خداوند به تک تکمون داده بودن درکنار استادی به این بزرگیه
اون زمانکه من این کامنتو گذاشتم واقعا از نظر مالی 0 بودم وهیچی پول توی جیبم نبود.ونمی خواستم از هیچ کسیم پولی بگیرم
واز همه مهم تر میخواستم قانون رو امتحان بکنم .یعنی کلی روی باورهام کار کرده بودم فایل گوش داده بودم ولی هنوز از ته دلم اطمینان نداشتم یه جورایی چون هنوز اونقدر عملی عمل نکرده بودم وتوکل نکرده بودم که بگم آقا من پول توی جیبم صفره حالا ای قاانون توکه میگی من همه کار می تونم برات انجام بدم به شرطی که طبق من رفتار بکنی حالا نشونم بده ومنو هدایت بکن راهنماایم بکن یه کاری بکن من پول می خوام اونم از کاری که تواناایشو دارم با شرایط العانم یه کاری برام بکن و من راهشم بلد نیستم
تو بگو هر چی که باشه من 100 ٪ قبول می کنم وانجام میدم اون راه کاریو که تو پیش روم بزاری
واین تعهدم نسبت به انجام هرکاری که خدا سر راهم بزاره باعث شد اون اتفاقات برام رخ داد ومن پول ساختم از کاری که هیچ وقت پولی نساخته بودم ازش.ومبلقشم واقعا برام اون زمان مهم نبود من فقط می خواستم ببینم این قانون چجوری کار میکنه یا اصلا کار میکنه یا نه!؟
وبه لطف خداوند خوب درک کردم وخوب شناختم هدایت رو
و یه چیز دیگه هم اون زمان برام یه خورده مهم بود وداشتم روش کار میکردم اونم عزت نفسم بود واعتماد به نفسم.ومهم نبودن حرف مردم وآدمای اطرافم برام که واقعا به خودم احسنت میگم که با همون کاسه توی حموم خونمون من پول ساختم واعتماد به نفسی به دست آوردم که واقعا منو متحول کرد از اون زمان به بعد.چون با رفتن توی دل اون کار من با کلی ترسهام روبه رو شدم ورفتم تو دلشون ودیدم که چقدر پوچ بودن والکی فقط منو میترسوندن وبزرگتر شدم نسبت به تموم اون ترسهام.
نمی دونین با کامنتتون چقدر خوشحالم کردین
چقدر درکم از قوانین بیشتر شد
چقدر خداوند منو دوست داره که بین همچین دوستانی چون شما دارم رشد می کنم
سارا خانم منم براتون بهترینهارو میخوام از خداوند
امید وارم هر لحظه از زندگیتون با آگاهی هایی ناب از طرف خداوند سپری بشه
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
امروز روز 77ام این سفره شگفت انگیزه
خدایا شکرت بابت هدایت هات امروز درخواستم از خدا اول صب این بود که هدایت کن تا روی عزت نفسم درعمل کار کنم
واین هم یه فایل بی نظیر و هدایت به این واضحی ، نکات ارزنده ای توی فایل بود و تمرینات عالی که باید انجام داد ،من خودم همواره حواسم هست به افکارم در این زمینه ، وقتی میخوام کاری و انجام بدم و همینکه ذهنم گف مردم و فلان و فلان اون کار و دیگه باید انجامش بدم ،مثل لباس پوشیدن ، یا مثلاً تو باشگاه همه برنامه تمرینی روباگوشی نگا میکردن و من چون نمیخواستم گوشیمو ببرم تو باشگاه اینور اونور و حواسم باشه که کجا میزارم و اینا تصمیم گرفتم که برنامه تمرینی و بنویسم تو دفترچه کوچیک و نوشتم و و حتی میخوام یه نکته ای رو بگم اینجا فک میکنم به دردمون بخوره :اینکه وقتی مثلا من انقد به خودم ارزش قایلم انقد اعتماد به نفس دارم و پذیرفتس یه رفتاری از نظر من و باهاش راحتم دیگه اصن کسی نمیاد منو مسخره کنه ولی خب بعضی وقتا متاسفانه اون نگرانی ما از حرف مردم و مردم میخوان چی بگم و اینا باعث میشه که مارو مسخره کنن شاید واز این حرفا که اونم اصلا مهم نیس حتی یه درصد ولی وقتی ما انقدر قوی شدیم که دیگران تو ذهن ما بی معنی شدن و انگیزه هامون برای رسیدن به اهداف مون انگیزه های درستی بودن و تونستیم پایدار کنیم این دیدگاه رو به نظرم یه سطح عالی از عزت نفس هست این موضوع ، یا مثلاً موقعی که میخوام لباس بپوشم اونروز طرف بوتیکه گف که این رنگ و خیلیا میگن ضایعس و نمیدونم فلانه ،گفتم پس دقیقا همینو میخوام من نه که دوسش ندارم و میخوام بخاطر بی اهمیت نشون دادن حرف مردم بپوشم نه چون هم دوسش داشتم و هم اینکه به خودم یادآوری کنم که اصن حرف مردم مهم نیست ، یا مثال دیگه اونروز یه وسیله ای بود که باید با پلاستیک میبردم یه جایی و دنبال یه پلاستیک بودم که اون وسیله رو نشون نده و کمی گشتم تو خونه و یهو گفتم خب چرا نشون نده ؟؟؟به خاطر حرف مردم؟؟؟ گفتم آره دیگه دلیل دیگه ای نمیتونه داشته باشه ، و همونجا مچ ذهنمو گرفتم و دقیقا گذاشتم تو پلاستیکی که نشون بده و رفتم ، یا مثاله دیگه ، هر جا که ذهنم به هر دلیلی ضره ای میخواد مقاومت نشون بده به هر کس و هر موضوعی با خودم عهد بستم که همونجا درخواست کنم و یا انجام بدم اون کارو و یا نوع پوششم اون چیزی که حال میکنم میپوشم ، تو باشگاه به غیر روزایی که تمرین پا دارم بقیه روزا با دمپایی کار میکنم ، یا هندزفری 24ری تو گوشمه و سیمش اویزونه ازم و مهم نیست نظرکسی، یا پدرم یه پراید داره ماشاالله همیشه یه بیل پشت ماشین هست ،الان خندم گرفته دارم مینویسم براتون ، و هرجا نیاز بود حتی جاهایی که از نظر ملت لاکچرین با اون هرزگاهی میرم ، یا مثلاً یادمه کنسرت بابک جهانبخش بود تو بندر عباس سال 95بود تابستون ، یادمه با دمپایی رفتم کنسرت و تی شرتمم زیر بغلش پاره بود خخخخخ، البته نمیگم کاره خوبیه ها نه آدم همیشه باید به خودش ارزش بده و آراسته باشه منتهی خب من تو فست فود بودم با پسرخالم که عصری نیم ساعت مونده به تایم کنسرت اومد مغازه و منم دیگه از صب کار کرده بودم و زود هر چی دم دست بود پوشیدم و رفتم ،یادمه همه چقدر رسمی اومده بودن کراوات و ادکلن و نمیدونم از این کفشای مشکی که با کت شلوار میپوشن و اسمشونو بلد نیستم ، و منم بوی فلافل میدادم ،اما یادمه اصلا تو قیدو بند هیچی نبودم و لذت بردم از کنسرت ، و خداروشکر الان که مثالارو یادم میندازه میبینم خیلی خوب بودم تو این قضیه حتی قبل آشنایی با قانون و شاید بخاطره کارکردن تو شهرهای بزرگ و جواب دادن و برخورد با هزار جور آدم مختلف و سرویس دادن بهشونه ولی خب این چیزیه که باید همیشه روش کار کنیم ، و نکته بعدی اینکه استاد گفتن از امکاناتی که همین الان داریم کارو شروع کنیم و تکاملمونو طی کنیم و منتظر نباشیم که شرایط درست شه چون تا حرکت نکنیم هیچ شرایطی درست نمیشه ، و هیچ امام زمانی نمیاد تا زندگیه مارو درس کنه ، خیلی سادس کارکردن روی عزت نفس ، توی هر چیزی ذهن مقاومت کرد اون چیزو باید انجام بدیم و یا هرجا توی جمع یا اصلا هر جایی اگه راجب چیزی اطلاعات نداریم وانمود نکنیم که میدونیم و یا جوری نوشته بدیم که نام خفنیم نه اینم دقیقا ترس از حرفه کردکه که بگن عع بلد نیست یا اینجور چیزا ، خب به درک هرکی هرچی بگه اصن مهم نیست ،اونی که عزت نفس داره محکمه باصلابته و با صداقته و … و خیلی راحت شهامت اینو داره که بگه آقا من بلد نیستم یا اطلاعات ندارم راجبهش و اینه عزت نفس واقعی و یا خیلی کارهای دیگه و ترسهایی که باید بدونیم و ریشه یابی کنیم و حمله کنیم بهش ، یا مثلاً یادمه طرف خیلی دارا بود و شاید ماهی 5الی 6میلیارد از یه بیزنسش درمیاره و به یه نفر قول دادم و گفتم راجبه موضوعی که میخواد پرس و جو میکنم و اومدم پرس و جو کردم و اسم همین شخص پولدار و دادن بهم و گفتن اون بهتر میتونه راهنمایی کنه ، همونجا ذهنم گفت بیخیال بابا طرف ماهیnمیلیارد درآمد داره تو میخوای به خاطر قولی که به یکی دیگه دادی به خاطر یه موضوع ناچیز بری مزاحم این بشی؟؟؟ اصلا زنگ بزن دروغکی بگو پرس و جو کردم و خبری نشد ، دوباره همینجا گفتم ذهن عزیز مرسی که نجوا کردی و دقیقا بهم نشون دادی که باید اینکارو انجام بدم ،و واقعا به قول استاد مسیر درست رفتن شاید سخت باشه اما می ارزه به نتایجی که برات رقم میزنه و خلاصه آقا انقد تعهد داشتم رو این قضیه یادمه با یه احساسی و جوری محکم وارد محل کسبش شدم که به ولله این حس و داشتم که دوبرابره کل داراییش تو حسابمه و رفتم داخل با از یکی پرسیدم و سراغشو گرفتم گف نیس و نمیدونم،باز ذهنم گفتم خب کارتو انجام دادی برگرد گفتم نه ، دوباره رفتم تو رستورانش و گشتم تا پیداش کردم و ازش راجب اون مسأله سوال پرسیدم و جوابمو گرفتم و اومدم بیرون و واقعا به تمریناتی که استاد میدن ایمان دارم ،البته من محصولی تهیه نکردم و یا دوره عزت نفس و اینا ولی هر موقع از خدا میخوام رو یه موضوعی هدایت کنه که کار کنم دقیقا مثل یک دوره بهم الهام میکنه و هدایت میکنه تا تو اون مسیر قوی تر بشه باورهام و خیلی مثالای دیگه یا فوتبال چمن بزرگ که زمانی بازی کردم هیچکدوم از هم تیمی ها روشون نمیشد برن توپ بگیرن البته روشون نمیشد که خلاصه ترسهاییه که دارن دیگه که قبل بازی گرم کنیم و رفتم به راحتی توپ گرفتم از داورا و یا از تیم مقابل که میزبان بود ، و یک مثال از اعتماد به نفس و عزت نفس و نقشه انکار ناپذیرشون تو کسب موفقیت میزنم ، به من مربی زنگ زد و گف که یه هفته بعد بازی داریم با یه تیم دسته 3لیگ و گفتم حله و اونموقع سیگارم میکشیدم قشنگ یادمه حتی سیگار و قبل بازی کشیدم و رفتم اما اینا به کنار من چیزی که داشتم حتی تو یکی از هم تیمی هام ندیدم به غیره یکیشون و اونم خودباوری بود و اعتماد به نفسی بالایی که داشتم و انگیزه ولی خب فوتبال 11نفرس و یه تیم باید اتحاد داشته باشه نه دونفر و خلاصه بگم بهتون که یک ساعت تا تبریز شهر ما فاصله داره کوبیدیم رفتیم تبریز برا بازی و من زورم می اومد خلاصه وار بگم تمام نگرش تیم ما این بود که بریم ابرو مندانه ببازیم حداقل و من انقدر زورم میگرف دوس داشتم هم تیمی هامو از وسط بگیرم پاره کنم ، میگفتم بابا شما همش تو تمرینید ویژگیهاشونو بهشون میگفتم که تو شوتات اینطوریه یا پاسایی که تو میدی هیشکی نمیتونه بده و اینا ولی خب به قول استاد اونی که رو خودش کار نکرده من با یه ساعت حرف و صدساعت و یا صد سال حرف نمیتونم تغییرش بدم و خلاصه بعد کلی حرف زدن دیدم که اصن فایده نداره ،چون اینا فقط تو ذهنشون اینو باور کرده بودن که این تیم ماله لیگ و ما همت کنیم و کم گل بخوریم ، مثل مشکلی که تیم ایران داره و همشون فک میکنن تو جام جهانی تیم ها از یخ کهکشان دیگه ای اومدن و چقدر این اعتماد به نفس مهمه آخه ،حالا دم کیروش گرم این چند سالی که بود اعتماد به نفس داد به بازیکنا ، و آقا خلاصه که من با اینکه کلا یک ماه بود فوتبال از سرگرفته بودم از تمام اون هم تیمی هام بهتر عمل کردم که همش تمرین میکردن چون تو ذهنم این بود که اصن کسی جلو دار من نیست و بیشتر وحشی بودم که حریفم قویه و میتونم بیشتر از توانایی و پتانسیلم استفاده کنم و به والله قسم هافبک چپ بازی میکردم و یادمه انقد پوییدن که انگار من چندین ساله دارم بازی میکنم و اصن لب به سیگار و دود نزدم و یه توپ نتونستن ازم بگیرن بخدا جلو همونایی که میگفتن هافبک فلان و دفاع فلانه یه توپایی رد کردم که حتی نمیتونستن پا به پام استارت بزنن ، انقد که بهم برخورده بود و میخواستم ثابت کنم به هم تیمی هام که میشه و اونا تفاوتی با ما ندارن ، اونایی رو رد میکردم و دریبل میزدم و فرار میکردم که یارو فقط کارش فوتبال و هر روز تمرین بود چون من تو ذهنم نبود که من سیگاریم و چند ساله بازی نکردم و تازه یه ماهه دارم را میفتم نه تو ذهنم دقیقا این بود که حتی جنازمم بدون تمرین از اینا جلوتره ، شاید غرور باشه و انگیزه درستی نبود ولی خب بهم برخورده بود انقد که هم تیمی هام خودشونو باور نداشتن یعنی ناراحت نبودم ازشون تعریف میکنن ،از این کفری میشدم که اصن خودشونو هیچی حساب نمیکردن فقط به شوخی و طنز میگفتن کم بخوریم و از این حرفا و حتی با اینکه نیمه اول یک هیچ بردیم اما باوره که داره کارارو انجام میده و نیمه دوم 9یک باختیم و من اونجا فهمیدم که اعتماد به نفس یعنی چی و چه نقشی داره ، خدارو شکر با این فایل تونستم این مثالارو به خودم یادآوری کنم
مرسی که مطالعه کردین .
دوستون دارم .
روزشمار 77
سلامم
راستش نمیدونم چی بگم و چجوری بگم ولی میدونم که توی عزت نفس حتی یه ذره هم ک شده یک سری عیب و گیر هایی دارم نسبت به قبلن ها بهتر شدم خیلی ولی بادیدن این فایل فهمیدم ک کلی کار داره تا اونی که باید بشم و یجاهایی همین عدم عزت نفس بوده ک مانع بیان حرفم،خواستم مانع عملکردم شده و باعث شده کاری رو انجام بدم ک خلاف میلمه و چون عزت نفس نداشتم اونی ک میخواستم نشده
خیلیی سخته خیلیی ولی باید دست به کار بشم و یه تغییراتی در خودم ایجاد کنم و عزت نفسم رو تقویت کنم اینجوری نمیشه باید درست بشه باید در همه جهات بهترین خودم بشم بهترین ورژن از خودم بسازم اونوقته که نتیجه ای که میخوام رو میبینم اینجا بشینم ک کاری نکنم اتفاق و اون تغییر و تحول بزرگ رخ نمیده باید بهتر از اینی ک هستم بشم.
سلام استاد عزیزم
از روزیکه به لطف خدا دوره عزت نفس رو خریدم مرتب روی این دوره کار میکنم و با توجه به درکم تمرینات استاد را انجام میدهم، دستاوردهای خوبی هم داشتم
علت دور مرتب این محصول صحبت استاد عزیز است که گفتند عامل اصلی موفقیت عزت نفس است وبا تمرکز بیشتر بر این دوره و دیدن الگوهای افراد موفق اینو بیشتر و بیشتر درک کردم و برایم باور پذیر شده که عزت نفس همه چیز است باهاش میتونی به همه آنچه از موفقیت دوست داری برسی
اینو درک کردم اگه کسی میگه میخوام کار آفرین بشوم یا آدم موفقی بشم اماپول ندارم ،پارتی ندارند،مسؤولین کمک نمیکنند. این آدم دنبال موفقیت نیست دنبال معروف شدن و پول در آوردن است چون برای موفقیت فقط یک چیز لازم است و آن عزت نفسه و تمام الگوهای موفقی که دیدم تنها همین مسئله باعث شده حرکت کنند و ادامه بدهند
این دفعه برای دور کردن این محصول تمام فایلهای پوشه عزت نفس که خانم شایسته عزیز تو بخش فایلهای دانلودی در قسمت کلیدها آوردند هم دارم گوش و نکته برداری میکنم،نکات بسیار تابسیار ارزشمند و کلیدی در فایلهای این پوشه قرار داردانگار درکم از فایلهای دوره عزت نفس داره بهتر و بیشتر میشود.
به علت عدم درک یا درک نادرست از بعضی صحبتهای استاد در این دوره یک سری رفتارهای نادرستی انجام میدادم و یک جاهایی شاید کاسه داغ تر از اش میشدم
این فایلها به شدت به من کمک کردکه بهتر بتونم عمل کنم
یکی از پاشنه های اشیلی که باید روش زیاد کار کنم رفتن تو دل ترس ها و بی توجه به حرف مردم است که شکر خداوند دارم بهتر از قبل عمل میکنم
این فایل یکبار دیگه ارزش عزت نفس رو برام یاد آوری کرد
به نام خدای مهربان
روز 77سفرنامه
ده،پونزده روزه اینقدر متعهد شدم به هر روز کامنت گذاشتن و کامنت خوندن که حاضرم کار هام عقب بیوفته و بعد مجبور باشم بیخوابی شب تحمل کنم ولی ولی ولی میدونم که این اصل هست دونستن این قوانین و عمل کردن بهش اصل هست و زندگی من میسازه.
خب اگر بگم من باید باید باید دنبال همچین فایلی میگشتم امروز باورتون میشه ؟؟؟؟؟
من امروز صبح ساعت شش بیدار شدم که هم به کار های منزل برسم هم برای آیین نامه بخونم هم کلاس رانندگی برم و هم به این سایت زیبا بیام.صبح مثل همیشه ستاره قطبی نوشتم که امروز دوست دارم در مورد عزت نفس و اعتماد به نفس بیشتر یاد بگیریم که عزت نفس و اعتماد به نفسم در رانندگی بالا تر بره .
بعد موقع انجام دادم کار های منزل مثل همیشه فایل های سایت گوش میدم و رفتم قسمت سفرنامه روز 77وقتی چشمم خورد به موضوع فایل یه حالی شدم خداشکر کردم و گفتم ببین لیلا کم نبوده اینجوری سورپرایز کردنت توسط خدا خدا همیشه سوپرایزت میکنه و همین معجزه های زیبا زندگی تو عادت میدن برای معجزه های بزرگ .
استاد پیام بازرگانی میخوام تو نوت گوشی بنویسم هر موقع رفتم بیرون انجام بدم نمیدونم میتونم این هفته انجامش بدم یا نه ولی هر موقع انجامش دادم میام از حس بعد از انجامش مینویسم البته که باید انجامش بدم حتما حتما چ میدونم کار اصلا راحتی نیست .
خب برای من حرف مردم خیلی مهمه.من بدون کرم آرایشی بیرون نمیرم یا بدون ضدآفتاب رنگی با این که پوست سفید تا نرمالی دارم و چشم و ابروی زیبا لب کوچولو ولی اعتماد به نفسم کم بود تا اینکه کم کم با دوره شما شاید از زیر صفر رسیدم به صفر.امروز بدون هیچ لوازم آرایشی رفتم کلاس و بعدش خرید و خیلی راحت بودم واقعا آرایش وقتم میگرفت .راحت یه ضدآفتاب بی رنگ زدم و رفتم اصلا هم خجالت نکشیدم حسم بد نبود و خیلی راحت رفتم داروخونه در مورد مشکل مو که داشتم صحبت کردم و مشاوره گرفتم و با توجه به راهنمایی دکتر دارو گرفتم .اما هنوز خیلی راه دارم برای برای عزت نفس همین امروز رفتم دو تا کیک و یه آدامس گرفتم.موقع برداشتن کیک چشمم رفت سمت کیک رولتی که گرون تر بود خواستم بیخیال بشم ولی بعدش گفتم نه خداشکر پول هست میرم همونو برمیدارم فراوانی هست الهی شکر آدامس برداشتم حساب که کرد شد 38تومن پرسیدم آدامس چند شد گفت 12تومن ولی خجالت کشیدم بگم کیک که قیمتی که شما به قفسه ها زده بودین سه چهار تومن ارزون تره نگفتم حساب کردم اومدم بیرون.الان میگم چرا نگفتم من باید اینقدر عزت نفس اعتماد به نفس داشته باشم که بپرسم چرا قیمتی که اونجا زدم با قیمت حسابشون فرق داره .واقعا چرا من چیزی نپرسیدم؟؟؟؟؟؟؟؟
یعنی نشون میده اول اول اول راهم
میخوام به غیر از تمرین پیام بازرگانی یه کار دیگه هم انجام بدم کارهایی که قبلاً انجام میدادم بخاطر حرف مردم بذارم کنار و الان دقیقا همون کارایی انجام بدم که دوست داشتم و دارم .مثل آرایش نکردن مثل حتما که نباید همه موصاف و لخت داشته باشم مو فر هم قشنگه با همین موفر بیرون برم مثل اینکه خونم نباید همیشه برق بزنه از تمیزی من خیلی رو کارای خونه حساسم و همیشه دوست دارم خونم مثل موقعی باشه که مهمون میاد ولی حس میکنم من اینجوری هستم بخاطر اینکه بعد کسی اگر اومد خونه من نگه وای چقدر نامرتب و بی نظم بود مرتب باشم و تمیز باشم ولی در حدی که خودم راضی باشم نه رضایت دیگران.من نمیخوام فعلا بچدار بشم و واقعا حرف های مردم میشنیدم که میگفت حتما بچدار نمیشه ولی قیدشون زدم یه مدتها آخه اونا که نمیخوان بزرگ کنن به اونا چه مربوطه مگه من باید بخاطر رضایت اونا زندگی کنم بابا زندگی خودمه .
باید بیشتر رو خودم کار کنم تا احساس لیاقتم بره بالاتر.
استاد و مریم خانم عزیزم سپاسگذارم ازتون
خدایا شکرت
برم اون فایل رقص دختران ببینم و پیام های خودم یادداشت کنم
دوستتون دارم
با حق
به نام مهربان پروردگار سخاوتمندم که جهان هستی رو با قوانین ثابتش آفرید
« برم تو دل ترس هام _ واز جایی که هستم شروع کنم »
استاد عباسمنش عزیزم تو این شش سالی که با آگاهی های شما آشنا شدم ، خیلی خوب تونستم به پشتوانه ی آموزش های شما وارد ترس هام بشم ، چون خیلی خوب میدونم که هربار که وارد ترس هام شدم و نتیجه مطلوب گرفتم اعتمادبنفسم خیلی بالاتر رفته و انگیزه ای شده برای وارد ترس بعدی شدن.
بتازگی تجربه ای داشتم از همین کارم ، که دختر خالم گفت تو چقد شجاعی که اینجوری وارد ترس هات میشی ،گفت هرجا که قراره من با ترسم مواجه شم به خودم میگم لازم نیست انقدر به خودت سخت بگیری ،کسی مجبورت نکرده و اینجوری میشه که انجامش نمیدم
من واقعا تعجب کردم !!!!! پیش خودم گفتم ببین دیگران چجوری به این موضوع نگاه میکنن، یادم اومد که منم قبل از آشنایی با شما اینجوری بودم برای همین رشدم انقد کم و لاک پشتی بود
و بعد از آشنایی با شما ،همیشه با ندای بلند تو وجودم گفتم ماریا برو جلو واردش شو ، خیلی وقتا وارد شدی و دیدی اونقدر ترس نداشت ،خیلی وقتام ترس داشت اما تو از پسش براومدی و اعتمادبنفست صدها پله بالاتر رفت ، پس معطلش نکن برو انجامش بده .
الان باتوجه به آموزش های شما خیلی خیلی کمتر به حرف مردم اهمیت میدم ، بهشون احترام میذارم و دوستشون دارم اما انتقادشون اذیتم نمیکنه و نمیتونه جلوی حرکتمو بگیره ، چون من سبک شخصی خودمو برای زندگی دارم ، برای رسیدن به این سبک خیلی زحمت کشیدم و این سبک به رشدم کمک بزرگی میکنه پس ادامش میدم ، من محصول احساس لیاقت رو هم به تازگی تهیه کردم و خیلی مطمئنم که این محصول هم نتایج بزرگی در راستای عزت نفس و خودارزشمندی برام به ارمغان میاره
راجب شروع کردن از جایی که هستیم هم مفطلا تو روانشناسی ثروت ها آموزش های ناب دادید و من واقعا باورشون کردم و حالا مقاومتی دراین مورد ندارم و این راهنماییتون باعث شد تا خیلی جاها به نتیجه های دلخواهم برسم
قبلا بخاطر باور غلطی که داشتم که اسمشو گذاشته بودم کمال گرایی دست به عمل نمیزدم و همیشه به این بهانه فقط تماشا چی آدمهای موفق بودم و این احساس بدی بهم میداد
تا اینکه به وسیله ی شروع کردن از امکاناتی که دارم ،خودم شدم بازی کن و خودم شدم جز اون عده ی معدودی که نتیجه دستشونه.
بسیار بسیار بسیار ازتون سپاسگزارم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین تاخوب زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زیستن باشه 🟢
با سلام خدمت همه دوستان عزیزم، استاد دوستداشتنی ام و مریم جون
امروز، روز 77 ام از سفرنامه من هست
وقتی در مورد اون فایل صحبت کردید من اصلا ندیده بودم و خیلی مشتاقانه رفتم پیدا کردم از پیجتون و دیدم و چقدر تحسینشون کردم
من همیشه به رقص علاقه داشتم و دارم که یکی از چیزایی که حالمو بهتر میکنه میرم یوتوب و کسایی که اینجوری تو خیابون جاهای مختلف میرقصن نگاه میکنم هم کلی لذت میبرم هم اینکه دلم میخواد خودمم یروزی به این حد از توانایی اعتماد بنفس برسم که انجامش بدم
اینکه برم تو دل ترس هام، تر س از قضاوت شدن و حرف مردم
که پاشنه آشیل منم هست با اینکه یسری تمرین هارو انجام دادم و بهتر شدم اما هنوز جای کار دارم
و با اینکه دوره عزت نفس بارها گوش دادم اما هنوز تمرین آگهی بازرگانی رو انجام ندادم
که حالا با دیدن این فایل و توضیحات شما و اینکه چقدر متعهدانه رفتید تو دل ترستون و انجامش دادید منم باید همینجا این تعهد رو به خودم بدم که انجامش بدم
کامنت بچه هارو که میخوندم چقدر خوب و عالی تونستن که بر ترس هاشون غلبه کنن و حتی آگهی شونو از همینجا شروع کردن
این یه ایده ای برای منم که از همین جا شروع کنم بنویسمش و متعهدانه برم جاهای مختلف بخونمش
در واقع این دیگه یه نشانس یه کاری که اگه انجامش ندم یعنی فقط دارم الکی حرف میزنم
خب بذارید بهتون بگم:
من آوا یه دختر زیبا و خوش اندام 32 ساله هستم که البته این فقط سن شناسنامه ای من هست در صورتی که چون بیبی فیس هستم خیلی کمتر بهم میخوره که اطرافیانمم همیشه بهم میگن که کمتر از سنت هستی
چهره زیبا و پوست روشنی دارم و از وقتی که وارد دوره قانون سلامتی شدم خیلی جوون تر، زیباتر و خوش استایل تر شدم هر روز دارم بهتر میشم
خوش برخورد دوستداشتنی هستم و همیشه با لبخند و روی خوش با همه صحبت میکنم
از وقتی ام که وارد سایت شدم سعی میکنم خیلی بهتر باشم، کلی رو خودم کار میکنم، برای خودم وقت میذارم تا همیشه حس خوب داشته باشم
خیلی اکتیو و فعال هستم و همیشه در حال ورزش کردن و آموزش دادن
چون من کارشناس علوم ورزشی هستم که تونستم با موفقیت وارد دانشگاه دولتی بشم حتی با اینکه سنم از بقیه بیشتر بود، چون دوباره درس خوندم و رفتم و اینکار فقط از روی عشق و علاقه به ورزش انجام دادم که اون دوران خیلی بهم خوش گذشت خیلی ام با نمرات بالا درسامو پاس میکردم و تقریبا همه رشته های ورزشیو به خوبی بلدم انجام بدم
در حال حاضر هم مربیگری میکنم تو رشته ورزشی تنیس خاکی خیلی ام بازیکن خوبی هستم و تو آموزش خیلی صبورم، شوخ طبعم طوری که هیچکس سر کلاسای خسته نمیشه
مربی بدنسازی و پیلاتس هم هستم و اکثر کلاسامو انلاین انجام میدم،
(در این مورد با اینکه خیلی خوب کلاسای انلاین برگزار میکنم اما هنوز چنلی که دوستدارم در رابطه با کارم رو تو یوتوب رابندازم نزدم و این هم بخاطر همون ترس های قضاوت و خجالت و.. هست، که این فایل به من واضح نشون داد باید با هرچیزی که الان داری و همین موقعیت شرایط شروع کنی تا خدا هدایتت کنه به سمت راه های بهتر، ساده تر و لذت بخش تر)
آمادگی جسمانی بالایی دارم به طوری که ساعت ها میتونم ورزش کنم و آموزش بدم
عاشق آموزش دادن ورزش به همه کسایی هستم که میان سراغ ورزش به خصوص تنیس
تو جمع خیلی راحتم همه چیو ساده میگیرم که خوش بگذره
هر روز تو جهت اینکه رابطمو بهتر کنم با خودم با اطرافیانم با شاگردام… کار میکنم، فایل گوش میدم و تمرین میکنم
خیلی مهربونم و رابطم با بچه های کوچیک هم خیلی خوبه و سریع باهاشون دوست میشم
صبور هستم و البته این صبوری از وقتی که رو خودم کار میکنم خیلی بهتر شده
تو هر موقعیتی سعی میکنم اول خودمو در نظر بگیرم و با احترام کامل به بقیه نظر و خواستمو ابراز کنم
و همیشه به افراد چه بزرگ چه کوچیک احترام میذارم و ارزش و اهمیت قائلم
همیشه دنبال یادگیری و پیشرفت هستم
تو زمینه کاریم همیشه کلی مطالعه و تحقیق میکنم و دنبال الگوهایی هستم که بتونم کلی مطالب بهتر یاد بگیرم
عاشق کارم هستم و از هر لحظه ای که تو زمین هستم یا دارم انلاین کار میکنم خیلی لذت میبرم طوری که اصلا متوجه نمیشم کی زمان میگذره
همیشه سعی میکنم همه کارامو با برنامه پیش ببرم و هدفمند باشم
من حتی تونستم تو زمینه علاقه های دیگمم تا حد معقولی پیشرفت کنم که الان کارهایی که مربوط به ناخن میشه (مانیکور،پدیکور،لاک…) خیلی عالی انجام میدم برای خودم و اطرافیان نزدیکم البته
تو کار ماساژ خیلی خوب هستم، طوری حتی الان تو یه مجموعه ورزشی ام انجام میدم و این با اینکه کار اصلیم نیست اما همه کسانی که ازم ماساژ میگیرند خیلی راضی ان و همیشه ام میگن که انرژی دستام خیلی خوب و مثبته
رابطه خوبی با افراد خانوادم دارم
خودمو دوست دارم و برای خودم ارزش قائلم
آشپز و البته شیرینی پز خیلی قهاری هستم، طوری که البته قبل از قانون سلامتی، همیشه کیک و شیرینی هایی میپختم که همه عاشقشون میشدن
اما خب با توجه به سبک تغذیه ام تغییر رویه دادم و الان میتونم با آجیل و بدون آرد و شکر کوکی هایی درست کنم که طرفدارای خاص خودشو داره
آدم شاد و خونسردی شدم و الان از تنهاییم خیلی لذت میبرم و یکی از کارهایی ام که تو این جهت انجام دادم به تنهایی دوبار مسافرت رفتم، شب ها تنهایی بیرون قدم زدم..
خیلی ام اهل مسافرت و گشتن تو دل طبیعت هستم و همیشه ام در کنار بقیه خوش میگذرونم به اصطلاح خوش سفر هستم و پایه
و خیلی خوب میتونم آتیش درست کنم،کباب بزنم..
عاشق قهوه ام و هر موقع که فرصت باشه با خانواده و دوستان میریم کافه های خوووب
مسائلمو همیشه سعی میکنم که خودم حل کنم و البته با کمک فایل های استاد خیلی تو این زمینه بهتر شدم
سلیقه خیلی خوبی دارم و همیشه تو خریدهام بهترینارو انتخاب میکنم و هر موقع ام هدیه میگیریم همه دوستداشتن و کلی لذت بردن
خیلی مسئولیت پذیر هستم و کلی یادگرفتم که مسئولیت همه کارها و شرایطم بپذیرم
خیلی ادم مرتب و تمییزی هستم البته بصورت کاملا نرمال، همیشه خونرو هم طوری میچینم که حس خوب و آرامش بده
عاشق پول و پولسازی هستم و همیشه مخارجمو خودم تامین میکنم و سعی میکنم درامدمو بیشتر کنم
برای ارتقا خودم، لذت بردنم، بهتر زندگی کردن، پیشرفت روزانه… همه تلاشمو میکنم چون میدونم خالق زندگیم هستم و همیشه تو همه زمینه ها رو خودم کار میکنم و ذهن و فکر و توجهمو کنترل میکنم
سپاسگزارم از لطف و توجه شما
سلام آوا ی عزیز
کامنت اگهی بازرگانی تو خوندم و بسیار تحسینت کردم
از اینکه استقلال مالی داری
از اینکه ورزشکاری
از اینکه کار مورد علاقتو انجام میدی
از اینکه که دوباره رفتی دانشگاه و رشته مورد علاقتو خوندی بسیار برام قابل تحسین و شجاعانه بود
دوست عزیزم بسیار لذت بردم و تحسینت کردن از خوندن نکات قوتت
همش برام قابل تحسین بود
سپاسگزارم که نوشتی دوست عزیزم
سلام ساراجون
خیلی ممنونم که برای خوندن کامنت ها وقت گذاشتی و احساس خوبتو به من هم منتقل کردی
ممنونم واقعا الان احساس خوبم چند برابر شد و خوشحالم از اینکه در کنار شماها دارم رشد میکنم و به لطف خدا با آموزه های استاد عزیز هممون داریم یه مسیر پر از لذت و شادی رو با توکل به خدا و هدایت هاش پیش میریم
امیدوارم هر روز بهتر از روز قبل و با قدرت و احساس خوب بیشتر رو خودمون کار کنیم تا بتونیم طبق قوانین جهان به خواسته هامون برسیم
منم از شما و همه دوستان عزیزم و استاد بسیار عزیزم سپاسگزارم
روز 77 فصل سوم روز شمار تحول زندگی من :
از این روز و از این فایل سه تا نکته مهم رو دریافت کردم:
1.اینکه ترس از حرف دیگران و مردم نداشته باشم
2.با همون امکاناتی که دارم حتی با صفر کلوین کار و درآمدم رو شروع کنم.
3. آگهی بازرگانی در مورد خودم بنویسم( نقاط مثبت خودم رو در اینجا بنویسم و در جمع و حتی پیش غریبه ها بیان کنم بخونمش)
از وقتی مورد اول رو درک کردم و رفتم تو دل ترسهام ( باز هم جای کار داره)
راحتتر میتونم نه بگم،خودم و خواسته هام و راحتیم
اولویت زندگیم شده، به خودم و ظاهرم خورد و خوراکم و استایلم بیشتر می رسم و از زمانهای تنهایی ام و فراغتم برای پیشرفت و کسب آگاهی و بودن در سایت استفاده میکنم در یک کلام خودم و بیشتر دوست دارم.
و خیلی برای پیج ها و صفحات اجتماعی وقت نمیزارم مگر اینکه بخوام چیزی یاد بگیرم و ورودی ها مو کنترل کنم جاهای زیبا ببینم.
2.در مورد دوم هم تصمیم گرفتم امروز با همین گوشی و همین لباسهای رزمی که دارم فیلم دوره ی آموزشی ضبط کنم و حرف و نگاه هنرجوهام و دیگر مردم برام مهم نباشه .(برم تو دل ترسم و یه کاری رو که خیلی وقته میخوام انجام بدم از صفر شروعش کنم.)
3.نکته سوم :تمرین مهم
اول باید بتونم اینجا بنویسم قدم اول و بردارم
ویژگی های مثبت ونقاط مثبت من:
صورت زیبایی دارم رنگ موهام ،ابروهام و چشمام فوق العاده زیباست و هارمونی خاصی با هم دارن
گاهی چشمام یشمی میشه گاهی عسلی و سبز
خیلی کوچکتر و جوانتر از سن واقعی ام به نظر
می رسم متولد 20 /12 /1367 ام اما همه فکر میکنن متولد ده هفتاد باشم یعنی بهم میگن 74 یا 72 بهت میخوره
رنگ پوست خیلی خاصی دارم لطیف و ظرافت خاصی دارم
پاهای سیندرلایی و دستان زیبا و پر انرژی دارم وقتی خواهرام و ماساژ میدم میگن دستات پر انرژی و خاصه.
تناسب اندام دارم اندامم ساعت شنی هست
بدنم رو فرمه قشنگه وقتی تو باشگاه تمرین میکنم متوجه نگاه تحسین برانگیز و حیرت زده اطرافیان میشم. و همیشه بهم میگن چه هیکل قشنگی داری
چند ساله داری ورزش میکنی و…
قدم با اینکه 152 هست ولی راضی ام چون بامزه ام
فری سایزم به همه سلیقه ای خواستگار و خاطر خواه داشتم مردای 165 متری تا 190 هیکلی بهم توجهشون جلب شده.
خوش لباس و خوش عکسم لبهام قشنگه دندونهای صاف و با فاصله ای داشتم که با ارتودنسی این فاصله اصلاح شد و الان لبخندی نازتری دارم
بینی ام کوچیک و کوتاهه و از نیم رخ فکر میکنن عملش کردم
همه میگن چقدر بیبی فیسی
این چند مورد رو خیلی از اطرافیانم شنیدم که
تو چقدر مهربون بامزه خونگرم شوخ طبع جذاب و باحالی پر از انرژی و پاکی و محترم هستی
تو آموزش به شاگردام صبورم و همیشه خودمو بروز میکنم تا جدیدترین تمرینات و متدهای ورزشی و شخصیتی و موفقیت رو بهشون یاد بدم.
در رسیدن به هدفهام خیلی با پشتکار و تلاشگر بودم
وقت شناس و مبادی آدابم
به دیگران در هر جایگاهی احترام میزارم
صدای قشنگی دارم یه کانال تلگرام دارم که دکلمه ها و ویس های آموزشی مو اونجا به اشتراک میزارم.
خوش بو و تمیز و منظم هستم .
خطم عالیه و قدرت نویسندگی ام هم خوبه بچه که بودم انشا بیست میشدم
درسخون و ورزشکارم
مربی تیم ملی بانوان ایران در مسابقات جهانی سال 2017 کشور آلمان بودم
الان داور و مربی درجه 1 کشوری هستم
مهندسی it خوندم معدلم تو مدرسه و دانشگاه همیشه بین 16 تا 20 بوده
عاشق سفر ،طبیعتگردی و مهاجرت هستم چند تا قله ی 3هزار به بالا رفتم عاشق کوهنوردی ام.
به لطف این سایت صبورتر و آگاه تر شدم
عکاسی ام فوق العاده است و یه پیج زیبا از سفرها و فعالیتهای مهم ورزشی ام دارم.
از سال 90 تا الان در زمینه رشد شخصی و این آگاهیها
به تنهایی رو خودم کار کردم دوره گوش دادم کتاب خوندم. در مسیر نور عشق و آگاهی هستم با افتخار میگم چند ساله که از شاگردان استاد عباسمنشم
یکساله به صورت جدی عباسمنشی هستم و تو سایت واقعا در حد توانم فعالیت میکنم.
شغلم مربیگری ورزش هست و با عشق کمک میکنم که هنرجوها ورزش کنن سلامت باشن و مسیر قهرمانی رو طی کنند.
آشپزی ام خوبه با عشق غذا درست میکنم و
ماکارونی هام خیلی طرفدار داره
مهارت هایی مثل گردشگری خیاطی زبان و رانندگی
رو براش وقت و هزینه کردم و در حد متوسط رو به بالا بلدم. و مشتاق یادگیری و بهتر شدن شخصیتم در زمینه های مختلف هستم.
در استان قبلی دو سال پیاپی در رشته خودم مربی فعال و بهترین مربی استان شناخته شدم.
18 سال عضو تیم جوانان و بزرگسالان استانمون بودم
تو کارم و روابط شخصی و خانوادگی ام انسانیت وصداقت زیادی به خرج میدم وفادار مسئولیت پذیر و متعهدم.
همه میگن تو خیلی درستکار راستگو قابل اعتماد و دست پاک و چشم پاکی خوش اخلاقی راحت میتونیم به دل صاف و پاک و مهربونت اعتماد کنیم.
با اتیکت و با کلاسم.
خوش سلیقه و کدبانو هستم.
خوش صحبتم و شیک برخورد میکنم.
فرکانسم در جدول فرکانس ها بالاست چون حسابی رو خودم کار میکنم.
مهمانواز مردم دار اجتماعی و خونگرمم.
زنانگی جذابیت و لوندی خاص خودمو دارم.
خوش برخورد و خوش سفرم خوش استایلم
آرامشی خاص دارم که همه این و بهم میگن .
به خودم و دیگران احترام میزارم.
روی خودم و وجودم سرمایه گذاری کردم
آدم قدردان و سپاسگزاری هستم.
نیمه پر لیوان و میبینم
اکنون در این لحظه این موارد به ذهنم رسید و هر روز دارم بهتر و بهتر میشم
این ورژن 2023 من بود .
سلام مریم عزیز
من همیشه به کامنتهای شما میرسم و عکس پروفایلت رو میبینم، زیبایی ات رو در دلم تحسین میکنم و چقدر خوب شد که خودت هم از زیبایی ات نوشتی در تمرین اگهی بازرگانی نقات قوتت
تحسینت میکنم که ورزشکاری و اموزش میدی و مربی تحسین شده ای هستین
سپاسگزارم که اینجا نوشتید تمرین نقات قوت رو
لذت بردم و تحسنت میکنم این همه توانایی و استعداد و زیبایی و توانایی هایت را
سپاسگزارم و امیدوارم هر روز زیباتر و موفقتر و شادتر و سالمتر و ثروتمندتر باشید
درود سارا جان عزیز
ممنونم از لطف محبت و مهرتون
قطعا درون شما زیباست که میتونید
زیبایی های دیگران رو ببینید و تحسین کنید.
راستش اولش نوشتنش برام سخت بود اما نوشتم و بعد واقعا احساسم خوب شد به نظرم همه ی ما باید این تمرین آگهی بازرگانی رو انجام بدیم و هر روز با خودمون به زیبایی سخن بگیم طبق قانون وقتی به خوبی ها توجه کنی خوبی های زیادی رو میبینی
قدر دان حضورت هستم. و امیدوارم شما هم در این مسیر زیبای الهی هر روز زیباتر موفق تر جذاب تر و سالم تر
باشید و همیشه بهترین ها رو بسازی برای خودت با ذهن زیبایت
به نام خداوند وهاب وعظیم
عزت نفس ودیگر هیییچ
یعنی قشنگ می تونم درکش بکنم قشنگ میفهمم نداشتن عزت نفس ونداشتن اعتماد به نفس چجوری قولو زنجیر میشه به پات ونمیزاره قدم از قدم برداری
وچقدر پوچ وتوخالی میشن ترسهات وقتی میری تودلشون ومتعهد میشی به انجام همون کاری که دقیقا داری فرار میکنی از انجامش
امروز میخوام با نوشتن این کامنت وبجا گذاشتن رد پایی از خودم در روز 77 از روز شمار تحول زندگیم
یک بار دیگه برم توی دل این ترسها وحرف مردم
ویک خاطره رو اینجا ثبت بکنم
من مسیر مورد علاقه خودمو در کشاورزی دیدم (بماند که کلی باور نا مناسب داشتم که اهمیت نمی دادم به علاقم) خلاصه گفتم باید شروع بکنم وباید پول بسازم ازش از تواناایم در این حوضه ای که علاقه دارم بهش
وبا توکل به خدا شروع کردم(حالا به ضاهر با هیچی واز صفر واقعا واقعا کلوین)
فقط گفتم من میخوام از این توانایی که دارم وعلمی که به دست آوردم وکارایی که تا بحال انجام دادم وانجامم می دادم ولی توقع پولی نداشتم پول خلق بکنم.وایمان داشتم که یک کاری یک در باز میشه که من باید حرکت بکنم که من باید یک عملی انجام بدم
وچند روز گذشت بدون هیچ ایده وهیچ فکری
وبلاخره گوشیم زنگ خورد!! یکی از اقوامون که میشناختیم همو ولی هیچ موقعه تماس تلفنی باهم نگرفته بودیم
تلفنمو جواب دادمو حالو احوال پرسی وبعدش گفت محمود یه خواهشی دارم ازت اگر رومو زمین نندازی یک دنیا ممنونت میشم
گفتم مهدی آقا بفرما در خدمتم(اسمش مهدی بود)
گفت من نیستم توی جاده هستم(راننده اتوبوسه مهدی آقا) یه زحمت برام میکشی امشب آب زمینه ومنم نیستم باید زمینم آب بخوره هیچ کسیم نیست که بتونم بهش بگم انجام بده فقط تنها کسی که تونستم بهش زنگ بزنم که رومو زمین نندازه تویی
حاالاا حالااا اینجااش قشنگه که منو بگو ذهنم داشت کلی بهناه میاورد وعصبانی نیخواست بشه وکلی منم متم داشت میکرد که چه فکری کرده این که زنگ من زده مگه من نوکرشم مگه من کارگرشم زنگ من زده ما خودمون مالک کلی زمینیمو….اووو تا دلت بخواد حرف مفت میزد
ولی گفتم این دقیقا همون جاایه که باید نشون بدم به خدا که من تا چه حد پای خواسته ام وایمیستم وانجام میدم بخاطرش.
وهمه اینا توی یکی دوثانیه داشت توی سرم میچرخید
وگفتم آره مهدی آقا چرا که نه
آقا ما گفتیم آره بنده خدا کلی تشکر کردو سپاسگذاری کرد واقعاا خیلی تشکر کرد
ومن رفتم وانجامش دادم وتوقع پول نداشتم بازم
گفتم حالا نیسته خودش یه آبم براش میگیرم کاری که نداره برای من منم از سر زمین بودن وبا درختا بودن کیف میبرم تازه شبم هسه ستاره هارو هم می تونم نگاه بکنم
خلاصه رفتمو یه چند ساعت گذشته بود که دوباره زنگم زد گفت روم نمیشه بگم بهت ولی شماره کارتتو بهم بده زحمت کشیدی برام منم اگر پول بهت ندم اصلا خواب نمیرم
منم قبول کردمو گفتم باشه هرچی دوست داشتی بزن
بعدش فردا صبح زودش که کار من تموم شده بود پولو واریز کرده بود
برای اولین بار پول ساختم اونم خودم از کارایی که انجام میدادم همیشه ولی توقعی نداشتم ازشون
وبعدش گفتم خب این سرمایه اولیه( دلم میخواست از صفر شروع بکنم که همیشه یادم بمونه وبه خودم یه روزی افتخار بکنم که از کجا شروع کردم بدون کمک هیچ کسی جز حساب کردن روی قانون خداوند)
گفتم قدم بعدیم خدایا خودت میاری من نگرانش نیستم
یه چند روز دوباره گذشت شد فصل پیوند زدن
(توی منطقه ما پسته کاریه ودرخت پسته باید پیوند بخوره تا ثمر بده)
ومن بلد این کار بودم وانجام داده بودم واصلا رشته تحصیلیمم رشته کشاورزی بوده
وبه پدرم گفتم امسال میخوام برم پیوند زنی هرکی سراق پیوند زن گرفت بهم بگو
وپدرم اولش یه مکث کرد وبعدش گفت باشه
(یه جوری انگار براش تعجب داشت که من میخوام برم پیوند زنی)
وبعدش گفتم خب حالا باید وسایل لازم برای کارمو تهیه بکنم
اول رفتم یه کلاه از این کلاهایی که کشاورزیه گرفتم که دور تا دور سرو میگیره تا آفتاب نخوره توی سرت جنسشم پارچه ایه
گفتم خب بعدش چاقوی پیوند زنیه
ولی منکه پولم اینقدرا نبود چاقوی پیوند زنی خوبو بگیرم همون چاقوی پیوند زنی که اصله او کار درست
گفتم من با داشته هام کارو انجام میدم از کسیم هیچ توقعی ندارم نه قرض نه هیچی با همونی که خدا برام ساخته کارمو شروع میکنم.اگر این قانونشه پس باید جواب بده
پس رفتم یه چاقو خریدم باقیمت خیلی کم تر ولی کار راه انداز بود
خب تا اینجا دوتا وسیله برای کارم آماده شده بود
ولی هنوز کاریو قبول نکرده بودم یعنی کاری نبود هنوز
رفتم سراغ وسیله بعدی رفتم توی حموم خونمون یه کاسته پلاستیکی داشتیم برداشتمش اون شد کیف کارم:)
قیچی درخت چینی هن خودمون داشتیم برداشتم
یه تیغ هم خودم حلالی درست کردم برای جداکردنه پوک از روی ترکه(جدا کردن همون جوانه از روی شاخه اصلی )
وهمشو ریختم توی همون کاسته توی حمومون وگفتم من دیگه آماده ام حالا کارو برام بفرست خدا که منتظرم
و بوووم دو روز بعدش یه کار برام پیدا شد که 10 روز کار داشت فقط همون یه کار وکار زیادی بود برام ولی گفتم قبولش میکنم با عموم میرم پیوندشو میزنیم چون عمومم پیوند زنه اون کارش همینه
بهش میگم باهم میریم اون کار بلد ترم هست دوتاهم میشیم اگر مشکلی چیزیم پیش اوند اونم هست!!!
این یکی دوتا خط آخری برام کلی تجربه داشت ودرس
حالا در دامه میگم
اقا ما رفتیم زمین بنده خدارو دیدم درختاشوهم دیدمو اومدیم خونه به عمومون گفتم من رفتم زمینشو دیدم وقبول کردم کارشو میای بریم پیوندشو بزنیم عمومم خوشحال شدو گفت آه خوب کاری پیدا کردی باهم میریم
وما وعده گذاشتیم که پس فرداش بریم وشد مس فردا عمو تلفنشو جواب نداد
ماهم نرفتیم سر کار گفتم بهش قول دادم اگر خودم برم ناراحت میشه میگه خودش رفته که من نیام همراش
خلاصه عصرش دیدمش گفتم جواب ندادی گفتم مریض شدمو نتونستم بیامو از این حرفا اووو..
من دیگه اینجا فهمیدم که خودمو خودم وکار مردمو قبول کردم باید انجام بدم.
حالا ذهن دست بکار شد که توکه نمی تونی سر موقعه انجانش بدی اگه خراب بکنی چی اگه بد پیوند بزنی چی اگر این بشه اون بشه چی اگر نتونی اگرررر اگررر
وهزارتا حرف مفت دیگه
وگفتن اگر اون خدا منو تا اینجا رسونده بقیشم میبره واصلا میخوام تجربه بکنم اصلا بزار خراب بشه تهش یه مولی میدم یکی دیگه بیاد درستش بکنه اصلا فراری میشم میرم از این شهر ولی بااید این کارو انجام بدم
(هههه عجب قانع کردم ذهنمو دمم گرم واقعا)
خلاصه رفتم توی دلش با کلی ترس وهر روز که رفتم وانجام دادم دیدم بااباا من چقدر چیزی بلدم ومی دونم که یک هزارمشم اینا نمی دنن حتی خود این کشاورزی که پسته داره وکارش اینه اصلا وحتی همسایه هاشم که درخت داشتن چیزی نمی دونستن راجب درخت پسته نسبت به منی که اینقدر میترسیدم از انجام کاری که بلدش بودم
وشجاعتم بالا رفت اعتماد بنفسم بالارفت ودیدم که همه اون ترسها الوی بود پوچ وچقدر تجربه کسب کردم از شغلی که عاشق انجام دادنشم از کاری که نمی توننم اصلا دور بشم ازش من عاشقبودن توی باغو درختا هستم من دلم میخواد گلهای خونمونو پیوند بزنم به هم دیگه تا رنگشونو تلاقی بکنم
وچقدر دیدم که این ترسها جلوی منو گرفته بودن وخودم خبر نداشتم
واز همه مهم تر یاد گرفتم روی هیچ کسی جز خدا حساب نکنم چه عمو باشه چه خاله
فقط روی خدای خودم حساب بکنم وتوکل بر اون پیش برم
اینو اینجا نوشتم که باشه رد پایی بر تموم ترسهایی که پوچن والکی
سلام اقای کاظمی عزیز
بسیار تحسینتون کردم از اینکه رفتین توی دل ترساتون و انجامش دادین
خیلی لذت بردم از خوندن کامنتتون
انشالله الان که دارین این کامنت منو میخونید غرق در نعمت و ثروت و سلامتی و سعادت باشید که خداوند با شجاعان است
چقدر لذتبخشه بودن در کنار درختان و پیوند زدنشون حتما
بسیار لذت بردم و تحسینتون کردم
بودن در سرسبزی و درختان و گلها و هرس کردن و رسیدن بهشون، اب دادن و چیدن میوه هاشون یکی از بزرگترین خواسته های من از خدامه
و کامنت شما، ارزوهای خودمو بهم یادم اورد
بسیار تحسنتون میکنم برادر عزیز که کاری که بهش علاقه دارین رو انجام میدین و پول میسازید
سلام به سارا خانم عزیز
دوست هم مسیرم در این مسیر سراسر از زیبایی
اول از هر چیزی یه تشکر ویژه بکنم ازتون که با کامنتتون منو برگردوندید به رد پایی که بجا گذاشته بودم (واقعا سپاسگذارتونم از ته قلبم)
وقتی که کامنت خودمو خوندم وبیاد آوردم اون زمانو یک مسیری برام روشن شد که قبلا به این اندازه برام روشن و واضح نبود
واون مسیر مسیر تکامل بود که هرچی بگم نمی تونم به زیبایی که استاد راجب تکامل صحبت میکنن من صحبت بکنم واقعا یکی از بزرگترین نعمت هایی که خداوند به تک تکمون داده بودن درکنار استادی به این بزرگیه
اون زمانکه من این کامنتو گذاشتم واقعا از نظر مالی 0 بودم وهیچی پول توی جیبم نبود.ونمی خواستم از هیچ کسیم پولی بگیرم
واز همه مهم تر میخواستم قانون رو امتحان بکنم .یعنی کلی روی باورهام کار کرده بودم فایل گوش داده بودم ولی هنوز از ته دلم اطمینان نداشتم یه جورایی چون هنوز اونقدر عملی عمل نکرده بودم وتوکل نکرده بودم که بگم آقا من پول توی جیبم صفره حالا ای قاانون توکه میگی من همه کار می تونم برات انجام بدم به شرطی که طبق من رفتار بکنی حالا نشونم بده ومنو هدایت بکن راهنماایم بکن یه کاری بکن من پول می خوام اونم از کاری که تواناایشو دارم با شرایط العانم یه کاری برام بکن و من راهشم بلد نیستم
تو بگو هر چی که باشه من 100 ٪ قبول می کنم وانجام میدم اون راه کاریو که تو پیش روم بزاری
واین تعهدم نسبت به انجام هرکاری که خدا سر راهم بزاره باعث شد اون اتفاقات برام رخ داد ومن پول ساختم از کاری که هیچ وقت پولی نساخته بودم ازش.ومبلقشم واقعا برام اون زمان مهم نبود من فقط می خواستم ببینم این قانون چجوری کار میکنه یا اصلا کار میکنه یا نه!؟
وبه لطف خداوند خوب درک کردم وخوب شناختم هدایت رو
و یه چیز دیگه هم اون زمان برام یه خورده مهم بود وداشتم روش کار میکردم اونم عزت نفسم بود واعتماد به نفسم.ومهم نبودن حرف مردم وآدمای اطرافم برام که واقعا به خودم احسنت میگم که با همون کاسه توی حموم خونمون من پول ساختم واعتماد به نفسی به دست آوردم که واقعا منو متحول کرد از اون زمان به بعد.چون با رفتن توی دل اون کار من با کلی ترسهام روبه رو شدم ورفتم تو دلشون ودیدم که چقدر پوچ بودن والکی فقط منو میترسوندن وبزرگتر شدم نسبت به تموم اون ترسهام.
نمی دونین با کامنتتون چقدر خوشحالم کردین
چقدر درکم از قوانین بیشتر شد
چقدر خداوند منو دوست داره که بین همچین دوستانی چون شما دارم رشد می کنم
سارا خانم منم براتون بهترینهارو میخوام از خداوند
امید وارم هر لحظه از زندگیتون با آگاهی هایی ناب از طرف خداوند سپری بشه
باسلام خدمت استاد و خانم شایسته ی زیبا
روز 77ام و تعهد من!
«حرف مردم»
بخاطر حرف مردم داشتم کاری انجام میدادم بالاتر از شرایط فعلیم
میخواستم باشگاهی اجاره کنم دهن پر کن!
چون زشته واسه ندا،بگن رفته فلان منطقه،فلانملکو با فلانتجهیزات راه بندازه!
مسخرم میکنن
…
نه این طور نیست!
حالا با شرایط الان ،خیلییی راحت باشگاه راه افتاد وسایلا در حد توان
منطقه ای پایین تر از محل کارم
(باور دارم هرجا باشم ادمهای خوبو ثروتمندو جذب میکنم)
بخاطر حرف مردم ،قرار بود چه استرس ها ک نداشته باشم
چه نگرانی ها که نداشته باشم
حرف مردم داشت کاری میکرد من ک شبا با استرس اجاره،بدهیی ها و …بخوابم
وقتی حرف مردمو حل کردم با خودم،با شجاعت و اتوماتیک کارها پیش رفت و تونستم ی جای کوچیک اما با ارامششششش بینهایت ،اکی کنم
یادمه پارسال اینموقع،حیاط خونرو تجهیز کردم برای خودم ک ورزش کنم،حدودا 600 هزارتومن شد
امسال ی جای بزرگتر اجاره کردم در حدی ک کلاسامو برگزار کنم و دیگ جایی برای کسی کار نکنم و تجهیزات زیاد…
بله استاد حق با شماست ظرفم بزرگتر شد
و ایمانم قوی تر ک بله نتیجه میده! سال بعد قطعا لول اپ بزرگتره
به اندازه ی باورام یسال طول کشبد!ممکنه لول بعدی خیلیییی زودتر اتفاق بیفته
همین الان ک دارم تایپ میکنم،مدرک مربیگریه بین المللیم ایمیلش اومده
چقدررررر احساسم عالیه الان
به قطعیتمیتونم راجبه تیک خوردن اهدافم برای سال های بعدیه زندگی،حرف بزنم
ترس های زیادی توی کالبد های مختلف،اومدن به سمتم
از نبوده شاگرد تاااااا مجوزو هزارتا ریزو درشته دیگ
ولی شروع کردم
با اشتباق
با تعهد…
شکر
ای منبع مطلق ازت ممنونم برای فرستادن شاگردایی که هنوز باشگاه راه نیفتاده اما هروز پیام میدن برای رزرو
با ترسام روبرو شدم و حالا همه چی خودش داره اتفاق میفته
ای منبع مطلق ازت ممنونم که انقدر سیستمت راحتو اسونه و در لحظه پاسخ میدی
سلام،
عزت نفس،
پایه تمام موفقیت ها،از قول استاد عباسمنش
قبلا که اصلا جمله عزت نفس رو درک نمیکردم،و از استاد میشنیدم که اقا عزت نفس پایه و اساس زندگی جدید منه،میگفتم بابا عزت نفس دیگه چیه،کد ثروت رو بده،
قافل از اینکه ثروتمند شدن،شالوده اصلیش عزت نقسِ،که یکی از ارکان مهم توحید،
جهان به کسی پاداش میده که به خودش احترام میزاره
عاشقتونم
شاد و ثروتمند باشید