ساختنِ عزت نفس در عمل - صفحه 24

352 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    میترا محسنی گفته:
    مدت عضویت: 290 روز

    به نام الله که رب العالمین= فرمانروای کل عالمیان است

    سلام بر استاد عزیزم ومریم خانم پرتلاش و دوستان عزیزم

    روز 77 =ساختن عزت نفس در عمل

    خدایا شکرت بازم یه فایل قشنگ دیگه

    استاد من همون موقع که این کلیپ گذاشتین پیج اینستا دیدمش و واقعا تحسیشون کردم دخترایی بودن با قیافه معمولی و حتی چند تاشون رنگین پوست بودن من شهامتشون رو تحسین کردم همون موقع چون من بودم هیچوقت همچین کاری نمیکردم

    فکر کنم برای ما ایرانیا یه پاشنه آشیل درست وحسابی و قدرتمنده مهم بودن حرف مردم در همه چیز طرز زندگی ،لباس پوشیدن ،رفتار اجتماعی …..

    خود من استاد آدم خجالتی نبوده و نیستم

    همیشه شاگرد اول کلاس بودم و با اعتماد به نفس همیشه برای جواب دادن درس ، رفتن پای تخته ، کنفرانس دادن دو تا دستام بلند بودن وهمیشه هم عالی عمل میکردم

    بعد از خرید دوره ی عزت نفس خیلی نکاتی رو فهمیدم که نقطه ضعفم بوده بعد بارها وبارها گوش دادن 9جلسه این دوره مثلا من تلاش میکردم به جای تمرکز بر نقاط قوت و کسب مهارت بیشتر در اونها به نقاط ضعفم توجه میکردم سعی میکردم بهتر بشم و نمیشدم چون قانونش رو نمیدونستم

    یا مثلا زبان بدن وتاثیرش در افزایش اعتماد به نفس یه آگاهی فوق العاده بود و از اون روز که شنیدم من به شدت حواسم به حالت بدنم هست موقع راه رفتن،حرف زدن

    این آگهی بازرگانی رو من نوشتم و تو کامنتای همون جلسه هم تو پیج نوشتم فقط راستش شهامت اینکه برم جلوی غریبه ها بگم رو هنوز پیدا نکردم نمیدونم چه باگ شخصیتی دارم

    مثلا چون میدونم بچه های سایت همه همفرکانس هستیم تایید وتحسین میکنن چون همه تو یک مسیر هستیم اما تو جمع غریبه ها مخصوصا مردم کشور ما که بیشتر تو فرکانس منفی هستن ذهنم میگه الان حتما دهان و چشاشون کج میکنن میگن خب به ما چه که این ویژگی های مثبت رو داری

    یا یه بار رفتم یه سالن زیبایی خیلی خانما با قیافه های عجیب غریب نشسته بودن من چهره و لباس پوشیدنم ساده ومعمولیه، اهل آرایش نیستم، از خودم راضی ام ولی نمیدونم پیش اینجور خانما چرا دست وپامو گم میکنم به حدی که داشتم میخوردم زمین میگم دلیل اینم نمیدونم در حالی که من تو دانشگاه ،تو گروه کوهنوردیم به راحتی باهمه ارتباط برقرار میکنم خیلی راحتم چون یه جورایی هم انرژی هستیم با هم ولی تو جمع خانمای با آرایشای عجیب و لباسای عجیب من خیلی ضعف دارم

    برای تغییر زندگی اول باید شخصیتت تغییر کنه

    برای متفاوت نتیجه گرفتن باید متفاوت عمل کرد مثل شما که تو دبی خودتون اینکار انجام دادین که دوربین بزارین و تو شلوغی حرف بزنین

    من امروز بعد شنیدن فایل از خودم پرسیدم حاضری کدومو انجام بدی آگهی بازرگانی جلوی غریبه ها یا حرف زدن جلوی دوربین تو شلوغی و عجیبه که بازم ذهنم نتونست آگهی بازرگانی قبول کنه

    حس میکنم اینکه تو جمع آدمهایی حرف بزنی که مطمئنی یه جوری نگاهت میکنن و ته دلشون میگن به ماچه خیلی سخت تره تا اینکه با خودت حرف بزنی جلوی دوربین تو یه جای شلوغ

    ولی در هر صورت باید اینکار انجام بشه و

    انشاالله بتونم موفق به انجامش بشم به زودی زود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    ساناز نوری زاده گفته:
    مدت عضویت: 1194 روز

    به نام خدای وهاب و رزاق و هدایت کننده ام

    روز شمار تحول زندگی من روز هفتاد و هفتم از فصل سوم

    سلام خدمت استاد عباسمنش جان و استاد شایسته ی عزیزم و دوستان همیشه همراه و هم فرکانسم

    بریم سراغ نشانه های الهی امروزم

    خدایا شکرت بابت حال خوبم

    خدایا شکرت بابت سلامتیم‌

    خدایا شکرت بابت اینکه امروز یه فرصت و عمر دوباره بهم دادی

    خدایا شکرت بابت هر نفسی که میکشم

    خدایا شکرت بابت ناهار و شام خوشمزه و رایگانی که خوردم و لذت بردم

    خدایا شکرت بابت بستنی عروسکی خوشمزه ای که بابام خرید و خوردم و لذت بردم

    خدایا شکرت بابت بربری تازه و خوشمزه ای که مامانم خرید

    خدایا شکرت بابت ماست خوشمزه ای که پدرم خرید

    خدایا شکرت بابت مشتری هایی که زنگ زدند

    خدایا شکرت که یه مشتری زنگ زد و گفت 5 بسته میخوام من گفتم اگه تعداد بالا بخواین تخفیف داره و مشتری گفت 20 بسته میخوام و خرید کرد و 300 تومن دریافت کردم

    خدایا شکرت بابت اینکه برای ناهار تره خوشمزه مادرم درست کرد خوردم و لذت بردم مادرم از طبیعت چیده بود تره ها رو کاملا رایگان خدایا شکرت بابت روزی های رایگانت

    خداوند نعمت هاش رایگانه فقط کافیه ازش استفاده کنیم

    خدایا شکرت بابت اینکه برای شام کباب کوبیده با ماست خوشمزه خوردم و لذت بردم

    خدایا شکرت که یه تصمیمی که میخواستم عملی کنم ولی همش مقاومت داشتم و به تعویق مینداختم رو امروز انجام دادم اونم این بود که تمام کتابهای درسی و کنکوریمو جدا کردم که بفروشم چون دیگه هیچ لازمش ندارم به قول استاد و مریم جان تو سریال زندگی دربهشت حذف کن چیزای اضافه زندگیتو که منم عمل کردم به چند تا فروشنده زنگ زدم با یکیش که قیمت خوب گفت هماهنگ کردم که بیاد و کتابارو ببره

    خدایا شکرت بابت اینکه یه مشتری که پودر زعفران رو پس داده بود و یه اتفاق به ظاهر نامناسب بود ولی من توی این اتفاق 160 تومن اضافه سود کردم خدایااااااشکرت

    خدایا شکرت بابت اینکه رفتم بیرون و کلی زیبایی دیدم و تحسین کردم 6 تا ماشین گرون قیمت دیدم پشت ماشین سنگین نکته جالبش این بود که باهاش هم مسیر بودم و زمان زیادی جلوی چشام بود و کلی تحسین کردم این فراوانی نیست پس چیه

    خدایا شکرت بابت اینکه هدایتی رفتم به یه پارک زیبا و قشنگ سمت بهشت فاطمه از کنارش رد شدم بعد گفتم خدایا از کدوم سمت برم برسم به خود پارک که خدا گفت برو و از اونجا دور بزن و بپیچ کوچه اولی و مستقیم برو  و … که رسیدم به خود پارک و توی خود پارک ماشینم رو پارک کردم صدای موسیقی رو قطع کردم چشامو بستم فقط گوش سپردم به خوندن پرنده ها چقدر زیبا میخوندند خدایا شکرت

    کلی سرسبزی و زیبایی و ساختمان‌های در حال ساخت دیدم رفتم به کوچه های ناشناخته کاملا هدایتی خدایا شکرت

    من یادمه وقتی قانون رو نمیدونستم از کوچه مدرسه فروزش با مامانم پیاده میرفتیم خونه دختر خالم اون درختایی که اونجا بود اون آرامش کوچه و پر رنگی برگ های درختان خیلی بهم حس خوبی داد حالا بعد از چند سال یه ایده اومد برو و اونجا رو ببین درحالیکه آدرس رو یادم رفته بود ولی من هدایتی رفتم و پیدا کردم و اون مدرسه و کوچه و درختان رو دیدم و تحسین کردم سپاسگزاری کردم خدایا شکرت

    خدایا شکرت بابت لاستیک های جدید ماشینم که خیلی رانندگی باهاش راحت شده توی دست انداز هیچی نمی‌فهمم عالیه

    خدایا شکرت بابت بارون قشنگی که بارید به قول خانم شایسته جان بارون و آفتاب باهم بودند خدایا شکرت بابت این همه فراوانی

    و اما بریم سراغ آگاهی های این فایل قشنگ

    ساختنِ عزت نفس در عمل

    تحسین میکنم اون دختر خانمهایی که توی شهر تمپا داشتند میرقصیدند و فیلم می‌گرفتند

    من یکم که عزت نفسم رو ساختم به رقص علاقه پیدا کردم و مربی آقا انتخاب کردم و تا الان دارم رقص آذربایجانی آموزش میبینم البته بخاطر باورهای محدود کنندم کم کلاسارو رفتم توی این چند سال ولی کلی رقص یادگرفتم

    بعدش عضو یه گروهی شدم که کاملا متفاوت بود از سبک رقص من و من رفتم و تو عروسی ها دف نوازی کردم و رقصیدم و کلی هنر اجرا کردم البته گروهی جلوی اون همه آدم فارغ از نظر دیگران و درآمد کسب کردم

    بعدش از اونحا بعد از دوسال اومدم بیرون

    حالا تمرکزی رقص آذربایجانیمو ادامه میدم عضو گروهشون شدم و قراره که کلیپ بدیم بیرون یه رقص آذربایجانی دختر و پسر خدایا شکرت

    هنوز هیچ درآمدی واسم نداره ولی جزئی از علائقمه میدونم اگه باورام درست بشه پول میاد به سمتم از این کار

    میدونم که عزت نفسم خیلی پایینه ترسام زیاده خیلی باید روش کار کنم تا شجاعت و جسارت انجام کارای بزرگتری رو داشته باشم

    تصمیم دارم دوره عزت نفس استاد رو بخرم عجله ای ندارم برای خریدنش میخوام وقتی آماده شدم بخرمش فعلا با فایلای رایگان کار میکنم که اصلا رایگان نیستند خیلی ارزشمندند

    حرف مردم خیلی برامون مهمه و سعی می کنیم یه جوری عمل کنیم که کسی از دست ما ناراحت نشه یا خیلی خجالتی هستیم که خودمونو بروز بدیم یا خیلی می‌ترسیم که مردم در مورد ما چه فکری کنن  مثلا اون لباسو بپوشیم و اون حرکت رو انجام بدیم و….

    پاشنه آشیل خیلیامون هست که باید رفعشون کنیم چون به ما خیلی ضربه میزنه

    [عموی من که از پدرم کوچیکتره عید شد نیومد خونمون و انقدر برام مهمه همش تو ذهنم میچرخه چرا نیومد چقدر بی ادبه منم اگه جایی دیدمش سلام نمیدم بهش و حتما خانومش نمیذاره و … این از کمبود عزت نفسمه چون برام مهمه نظر عموم که در مورد ما چه فکری کرده نیومده و به خانومش قدرت میدم و شرک می‌ورزم درحالیکه اگه عزت نفسم رو بسازم این نظر مردم و رفتن مردم از زندگیم به اندازه پشیزی تو زندگیم تاثیر نخواهد داشت

    من با دوستم میرم بیرون ترسم اینه که کسی مارو نبینه اگه ببینه آبرومون میره این یعنی نظر مردم برام مهمه

    در مورد خجالت من توی خیلی از مواقع آدم خجالتی هستم من انقدر عزت نفسم پایین بود تو کل دوران آمادگی که 6 سالم بود من با هیچ کدوم از معلم هام حرف نزدم به شدت خجالتی بودم به شدت مقاومت داشتم که حرف بزنم

    اون خجالت یکم بهتر شده ولی توی برخورد با آدمای ناشناخته بازم خودشو نشون میده من خیلی نمیتونم ارتباط صمیمی با دیگران برقرار کنم که بخاطر عزت نفس پایینمه

    در ارتباط با جنس مخالف مشکل دارم حتی بعضی پسرای فامیل

    من میرم رقص استادم آقاست ولی اکثر مواقع حالت خجالتی به خودم میگیرم دخترا میان با عزت نفس میگن و می‌خندن ولی من خیلی کم حرف میزنم و فقط با خنده اونا میخندم این از عزت نفس پایینمه که باید خیلی روش کار کنم

    البته خیلی بهتر شده حرفمو میتونم بزنم ولی احساساتم رو زیاد بروز نمیدم و درون گرام و در بعضی مواقع خجالتیم]

    استاد میگه وقتی اومدم توی حوزه کاریم فهمیدم که من باید غلبه کنم بر ترسم از حرف مردم ترس از اینکه مردم در مورد من چ فکری میکنن و چه جوری قضاوتم می‌کنند

    و باید من کار خودمو بکنم فارغ از اینکه مردم درمورد من چه فکری می‌کنند

    کار سختی هم هست الانم نمیتونم بگم خیلی عالی شدم تو این زمینه ولی نسبت به قبل خیلی بهتر شدم ولی حالا حالا ها باید روی پاشنه‌ های آشیلمون کار کنیم تا بهتر بشیم

    هر کدوم از ما پاشنه آشیل یا نقاط ضعف اساسی داریم فکر نکن که این نقاط ضعف رو یه شبه میشه برطرف کرد اینا چیزاییه که خیلی بنیادینه تو وجود ما و همیشه تو کمین هست

    ما باید هی روی خودمون کار کنیم فکر نکنیم دیگه خیلی خوب ِ خوب شدیم تموم شد و رفت

    و باید ادامه بدیم روی خودمون کار کردن رو تا آخر عمرمون

    چقدر قشنگ استاد جان عزت نفسشون رو در عمل ساختند و رفتن تو دلش و تمرین کردند

    مثلا عزت نفسشون ضعف داشت و خجالت می‌کشیدند و حرف مردم براشون مهم بود

    تصمیم گرفتند توی بازار و شلوغی فایل ضبط کنند که ترسشون از قضاوت و حرف مردم بریزه و احساس اینو نداشته باشند که وای مردن دارند نگام می‌کنند

    این کار رو ادامه دادند استاد جان و عزت نفسشون ساخته شد و ترسشون ریخت

    وقتی که آدم میره تو دل ترساش واقعا هیچ چیزی نیست که ترسناک باشه

    استاد میگه سختم بود که اینکارو کنم اما تعهد داده بودم به خودم که آنچه را که باید تغییر بدم  تو وجودم رو تغییر بدم و اینکارو انجام دادم

    یعنی وقتی تو یه کاری رو انجام میدی، اون ترس ها هستند مهم اینه تو میری تو دل اون ترس و اون ترس رو میشکنی تو وجودت بعدش میبینی توهمی بیش نبوده

    [البته من تو گروه رقص بودم و تنهایی اجرا نکردم تو مراسمایی که میرفتم و همش با گروه اجرا میکردم رقص و دف نوازی رو ولی تجربه اجرای تنهایی که تو عروسی ها و دورهمی های خودمون داشتم حتی با اینکه خوانندگیم خوب نیست توی جمع فامیلی خوانندگی کردم البته توی خیلی موارد عزت نفسم پایینه و باید کار کنم روش ،من قبلا خیلی مقاومت داشتم برم داخل یه مغازه ای الان یکم شکسته مقاومتم ولی کامل درست نشده]

    خیلی مهمه که ما بدونیم چه ترسایی داریم حالا هر کسی توی حوزه کاری خودش و بریم تو دل ترسامون به صورت واقعی نه با حرف زدن

    ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است

    استاد درمورد تمرینی که به بچه ها تو دوره ارزشمند عزت نفس دادند صحبت می‌کنند که بچه ها تمرین آگهی بازرگانی رو انجام بدن و برن توی جمع غریبه و خودشونو تبلیغ کنند نکات مثبتشونو بگن

    بعد از این تمرین یه آدم دیگه ای میشیم

    اژن تمرین رو باید بارها و بارها انحام بدیم

    استاد میگه دوره عزت نفس دوره فوق العاده ایه برای تغییر زندگی شما

    عزت نفس پایه تمام موفقیت ها و خوشبختی هاست

    استاد ببین چقدر متعهد بوده به انجام تمرین عزت نفسش حتی دوستش براش سخت بوده بمونه اونجا و فیلم بگیره انقدر ترس از قضاوت مردم داشته که استاد گفته اگه میخوای شما برو من باید اینکارو انجام بدم و شجاعتشون قابل تحسینه که موندن و تنهایی این کاررو انجام دادند و ادامه دادند چندین بار تا این ترسه کامل بریزه

    برید تو دل ترساتون

    تا شخصیتتون عوض نشه نتایج تغییر نمیکنه

    استاد درمورد اون دخترای با عزت نفسی صحبت میکنند که با اندام های معمولی و امکانات معمولی و دوربین معمولی و خلاصه با امکانات ساده ای که داشتند فیلم میگرفتند

    خیلی از ما یه سری ایده هایی داریم تو ذهنمون و میگیم مثلا میخوایم برقصیم و میگیم من باید اون لباس خاصه رو داشته باشم تا بتونم خوب برقصم

    یا باید فلان دوربینه فلان دستگاهه باشه تا کار انجام بدم

    یعنی خیلی از شما ها یک عالمه بهانه آوردید

    برای عدم پیشرفت برای حرکت نکردن

    تو باید از کمترین امکاناتی که در دسترسته کارو شروع کنی

    نه اینکه بگی باید این باشه این باشه تا من شروع کنم کارو

    یه وزنه برداری بوده تمرینشو با چوب و ظرف آب و بطری های پر آب انجام می‌داده از حداقل ترین امکانات از هیچ شروع کرده و شده قهرمان المپیک

    چقدر ما بهانه میاریم میگیم اگه این باشه و من نیاز دارم به یه کامپیوتری با این امکانات با این مانیتور و با این اسپیکر و با این میز کار و صندلی حرفه ای کامپیوتر اگه اینا باشه من میتونم این کارو انجام بدم

    [من میگم باید گوشیم آیفون باشه دوربین خوبی داشته باشم تا من مثلا یه کاری رو انجام بدم]

    میخوایم نوازندگی کنیم میگیم باید فلان گیتار باشه

    مثلا میخوایم فوتبال بازی کنیم میگیم باید زمین چمن فلان باشه و توپ چهل تیکه باید باشه

    ولی اون آدماییکه تو زندگیشون به یه جایی رسیدند از همونجایی که بودند و از همون چیزی که داشتند از صفر کار‌و شروع کردند

    وقتی جهان تعهد و اون حد از اشتیاق شما رو میبینه خداوند درهای بیشتری برا شما باز میکنه برای اینکه حرکت کنید و نتیجه بگیرید

    تا وقتی دنبال بهونه هستید تا کاری رو انجام بدید به هیچ جایی نمی‌رسید

    استاد میگه من تو شرایطی بزرگ شدم میتونستم هزاران بهونه بیارم که کارو شروع نکنم ولی از اونجایی که فهمیدم موفقیت وقتی برام اتفاق میفته که هیچ بهونه ای نیارم از صفر کلوین بدون بهونه کار رو شروع کردم کار کردم قدم برداشتم و جهان پاسخ قدمم رو داد

    1.برید تو دل ترساتون

    مخصوصا ترس از نگاه و قضاوت و حرف مردم اینکه مردم در مورد من چه فکری می‌کنند

    2.شروع کنید و برید تو مسیر علائقتون و کار رو از همون جایی که هست شروع کنید نگید باید فلان ماشین و شرکت و مغازه و گوشی و ‌… رو باید داشته باشم تا شروع کنم

    مثلا بگی من باید یه دفتری یه مغازه ای داشته باشم بعد شروع کنم [دقیقا پاشنه آشیل من]من که نمیتونم از خونه شروع کنم

    چطوره استیو جابز از گاراژ خونه شروع کرد ؟ چطوره هیلتون از خونه شروع کرد؟

    و خیلی از بیزنس های موفق دیگه

    هر بیزنس بزرگی که شما نگاه میکنی میبینی از امکانات کاملا محدود شروع کرده کارو

    ایلان ماسک از هیچی از یه کامپیوتر و کدنویسی شروع کرده و بی نهایت مثال هست از هر جایی که هستی با هر امکاناتی که داری با تمام قدرت و اشتیاق قدم بردارید و بدونید که جهان تعهد و اشتیاق شما رو که میبینه درها رو برای شما باز میکنه

    خدایا تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    در پناه الله یکتا شاد وسالم وثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    رضا دهنوی گفته:
    مدت عضویت: 2607 روز

    به نام خدای مهربان

    درود و احترام

    روز 77/ ساختنِ عزت نفس در عمل

    این جلسه در مورد حرف مردم صحبت شد. اینکه نظر مردم برایم مهم نباشد. چند بار اموزش یوگا در طبیعت داشتم با همون امکانات خیلی ساده در دل طبیعت به دور از حرف مردم به اموزش پرداختم و بر ترسم غلبه کردم ..

    امروز دوچرخه سواری داشتم و با دوچرخه یکی از دوستان این کار رو انجام داد م و 30 کیلومتر رو رکاب زدیم.. و این دومین تمرین من با این گروه بودس و بار اول 24 کیلومتر‌ رکاب زدم. و بار اول کلی ترس داشتم . چون ماشین ها تند و تیز میومدن و از کنار ما رد میشدن و بعضی وقت سگ ها از کنار جاده واق‌واق میکردن و کمی ترسناک بود برای من ولی بر ترسم غلبه کردم و قوی تر شدم.

    یک کانال یوتیوبی دارم و با همون امکانات ساده دارم کانالم رو پیگیری میکنم و کلی به خاطر تهیه ویدئو باید بر حرف مردم غلبه کنم و برم توی دل ترس هام و این موضوع خیلی من رو قوی تر میکنه .

    خلاصه حرکتای باحال زیادی زدم ..

    خب اینم از رد پای من از روز 77,, خدایا کمکم کن گام ها رو تا انتها بردارم.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    Mmir- گفته:
    مدت عضویت: 455 روز

    باسلام و درود خدمت همران عزیز و دوس داشتنی

    خود خداهم داره میگه که آنچه از پیش فرستاده اید

    استاد ما پاشنه آشیلمون همین چیزاس که وقتی تو

    مسیرمون قدم برمیداریم

    آروم درها برامون بازمیشن و ما میتونیم قدم هامونو

    بزرگ تر برداریم

    واین عزت نفس چیزی نیس که یه روز دو روز کاربشه روش

    باید همیشه روش کارکنیم

    تا نتیجه زندگیمون عوض بشه

    استاد شما الگوهاتونو خودتون انتخاب کردین و این که ما میتونی سمت خودمونو انجام بدیم باقیشو خدا انجام بده یک موهبت الهیه

    روزشمار تحول زندگی من روز 77

    من به خودم تعهد میدم که تاجایی که میتونیم روباورهام کارکنم ومسیرمو طی کنم

    ایاک نعبد و ایاک نستعین

    خدایا تنها تورا میپرستم وتنها ازتو یاری میجوییم

    1403/12/22

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    مریم الماس گفته:
    مدت عضویت: 547 روز

    به نام خدای آرزوهای من

    سلام

    روزشمار تحول زندگی : تعهد 77

    باید بریم توی دل ترسهامون و حرکت کنیم و تا شخصیتمون عوض نشه نتایج هم ظاهر نمیشه

    وقتی بریم توی دل ترسهامون میفهمیم ترسها و آنچه مارو میترسونه فقط توهمه

    برای تقویت عزتنفس در آگهی تبلیغاتی ویژگیهای مثبت و نقاط قوت مونو مینویسیم و برای یک غریبه میگیم

    بجای بهانه اوردن، با کمترین امکانات در دسترس کار رو شروع کنیم تا جهان هم با دیدن تعهدمون درهای جدید و بیشتری برامون باز کنه

    خدایاشکرت برای این آگاهی

    خدایاشکرت دوستت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    کبری صباحی گفته:
    مدت عضویت: 1099 روز

    خدایا هرآنچه که دارم ازآن توست وتو مالک وصاحب اختیار من هستی

    سلام به استاد عزیزم وخانواده عباسمنشیم

    روزشمارتحول زندگی من فایل 77

    استاد عزیزم من خیلی دوست دارم دوره عزت نفس شمارو تهیه کنم چون اصلا عزت نفس ندارم..

    من فایل اون دخترخانم هایی که توی اینستا گرام گذاشتید رو ندیدم اما واقعا تحسینشون میکنم چون واقعا عزت نفس واعتماد به نفس داشتن برای من جهاد اکبر میخاد من اصلا نمیتونم تو جمع درست صحبت کنم یعنی خجالت میکشم هرچند تواین مدت که با شما هستم خیلی بهتر شدم اما بازم بزرگترین پاشنه ی آشیل من عزت نفس نداشته ی منه..

    من وقتی که میخام تو جمع حرف بزنم اصلا نمیتونم تو چشم طرف مقابلم نگاه کنم اگه دیگه طرفم آدم سن وسال داری باشه وبزرگتر از من باشه حتی زبونم هم میگیره موقع حرف زدن.. چه برسه به اینکه بخام تو جمع غریبه تمرین آگهی بازرگانی از خودم وتوانایی های خودم انجام بدم همین الان که دارم به این تمرین فکر میکنم نجواها داره میاد که حالا تو از خودت هم که تعریف بکنی مردم چی میگن تو بگی من چشمای قشنگی دارم من فلان استعداد هارو قد فلانی دارم مردم میخان چی بگن میگن خب حالا که چی.. حالا تو اینجوری هستی به ما چه ما باید چیکار کنیم وازاین جور نجواها اینقد اینا تو ذهنم میچرخه که اصلا سرخورده میشم.. اما خیلی شمارو تحسین میکنم که توی دبی توی این جمعیت دوربین گذاشتید ودارید حرف میزنید من اگه بودم از خجالت آب میشدم اصلا تمام حرفایی که قراربود بزنم یادم میرفت یا اونجایی که اون خانم اومد جلو دورببن وشما خیلی راحت بهش گفتید بره کنار واونم چقدر محترمانه پذبرفت واز حالتش مشخص بود که عذر خواهی هم کرد اگر برای من همچی موردی پیش بیاد به جای ابنکه بخام بهش بگم بره کنار. کلا جمع میکنم واز اونجا میرم.. من همین الان تو خلوت خودم بعضی وقتا از خودم عکس میگیرم صدبار باید عکسارو حذف کنم تا یه عکس خوب دربیاد…. اما میگم الان به نسبت قبل خیلی بهتر شدم اما بازم مقاومت زیادی داری با این تمرین..

    تمرین دوم که گفتید باهمون چیزای اولیه که دارید کارتون رو شروع کنید من انجامش دادم اما اون نتیجه ای که میخاستم نگرفتم.. نمیدونم چه باورهایی بسازم که مشتری بیشتری سمتم بیاد ودرآمدم افزایش پیدا کنه باوجود اینکه الان تقریبا حدود سه ماهه دارم رو باورهای ثروتم کار میکنم.. اما نتیجه اونچنانی نمیگیرم اما ناامید هم نمیشم.. ولی خب بعضی وقتا دلسرد میشم اما بازم برمیگردم تو مدار خودم ومیگم صددرصد من باورهام نسبت به پول ایراد داره…

    ان شاء الله که هرچه زودتر به نتیجه دلخواه درمورد ثروت برسم…

    درپناه الله یکتا شادوپیروز و ثروتمند وسعادتمند دردنیاواخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    آتنا شکیب گفته:
    مدت عضویت: 239 روز

    به نام خداوند حی و حاضر که هر چه دارم از آن اوست خدایای مهربون شکرت بابت روز شمار تحول زنگی من روز شمار 77 که پای تعهدم هستم و ادامه میدم ، یکی از پاشنه های آشیل من خجالت کشیدن هست و روم نمیشه به خصوص کار جدید میخوام انجام بدم حس میکنم همه دارند منو نگاه میکنن و بیشتر وقت ها خودم نیستم و به خاطر این مسئله متوجه شدم از درون باید کار کنم رو خودم و این مسئله نقطه ضعف منه و خیلی کار کردم روی این نقطه ضعفم اما در عمل نتونستم ، الان که استاد این تمرین اینجا گفت من اصلا روم نمیشه برای یک غریبه نقاط قوتم بگم ، ولی باید بر ترسم غلبه کنم ، و باید جلوی دوربین برم و صحبت کنم از یک جایی باید شروع کنم ، و ترس از حرف مردم بزارم کنار ، و دومین درس که از این فایل یاد گرفتم با همین شرایطی که دارم شروع کنم همین خونه با امکانات که در اختیارم هست و دنبال شرایط بهتر نباشم که بعد شروع کنم حتما خداوند در مسیر مرا به راهی بهتر و روشن تر هدایت میکنه ،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1242 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    حرف مردم:

    -برای اغلب ما بسیار مهم است

    -همواره سعی می کنیم به شیوه ای عمل کنیم تا تایید و تحسین دیگران را به دست آورده و باعث ناراحتی افراد نشویم

    -می ترسیم نظرات خود را در جمع بیان کنیم

    -نگرانیم دیگران چه تعریفی از ما دارند

    -پاشنه ی آشیل قدرتمندی است که مانع تحقق اهداف ما می شود

    بنابراین:

    -همواره سعی کنیم بر ترس از حرف مردم غلبه کنیم

    -به سبک و شیوه ی شخصی خود عمل کرده و حرف مردم را نادیده بگیریم

    -کار کردن بر روی این باور باید مادام العمر مداوم و پیوسته باشد

    -زمانی که متعهد به تغییر باورها و پا گذاشتن در دل ترس هایمان در این زمینه باشیم متوجه می شویم ترس ها تا چه حد واهی و غلبه بر آنها تا چه حد آسان بوده است

    – به تنهایی پا در دل ترس های خود گذاشته و بدانیم اقدام بسیار شجاعانه و جسورانه ای انجام داده ایم

    -بسیار مهم است ترس های خود را بشناسیم و به صورت واقعی نه حرف زدن صرف پا در دل آنها بگذاریم

    -ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است

    -تمرین آگهی بازرگانی را بارها و بارها انجام دهیم

    -عزت نفس پایه ی موفقیت و خوشبختی است

    -اگر می خواهیم متفاوت از عموم جامعه نتیجه بگیریم باید متفاوت از آنها عمل کنیم

    -هر آن چیزی که ما را می ترساند توهمی و غیر واقعی است

    -اگر قصد موفقیت در کسب و کار خود را داریم با همان امکانات کنونی در دسترس خود یا از صفر آغاز کنیم

    -بهانه و توجیه منطقی برای عمل نکردن به ایده ها را کنار بگذاریم

    -افراد بسیار کمی وجود دارند که با امکانات کنونی در دسترس ایده هایشان را عملی و اجرایی می کنند

    -تمام افراد موفق کسب و کار خود را از صفر و با امکانات کنونی در دسترس آغاز کرده اند

    -زمانی که خداوند تعهد ما با شروع کردن با امکانات اولیه و در دسترس را می بیند درهای بیشماری را به روی ما می گشاید

    -تا زمانی که به دنبال بهانه و توجیه برای شروع نکردن کسب و کار خود هستیم به هیچ موفقیت و پیشرفتی دست نمیابیم

    -اگر به دنبال توجیه و بهانه باشیم همواره بهانه های بیشماری تحت عنوان عوامل بیرونی برای قدم برنداشتن و حرکت نکردن در جهت تحقق اهداف وجود دارد

    بنابراین برای موفقیت در هر حوزه ای:

    *در دل ترس های خود بدون مهم بودن حرف مردم پا بگذاریم

    *با همان امکانات کنونی در دسترس و از صفر کسب و کار خود را آغاز کنیم

    *زمانی که خداوند و جهان تعهد ما را به ادامه ی مسیر درست ببیند درهای بیشماری را به روی ما می گشاید

    خدایا شکرت

    عاشقوتنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    فریده سیستانی گفته:
    مدت عضویت: 807 روز

    سلام به همه

    امشب به این فایل هدایت شدم

    به یه دلیل….

    من متولد 76 هستم…تحصیلاتم دیپلمه دانشگاه رفتم اما چون علاقه نداشتم رهاش کردم و هم چنین چند جای مختلف که اونا رو هم رها کردم.

    که در حال حاضر فقط مدرک دیپلم دارم

    امروز مطب دکتر بودم که افرادی رو دیدم که هم سن بودن و امروط با اشتیاق از مدراک دانشگاهی شون حرف میزدن و ازاینکه تونستن تو ازمون دکتری شرکت کنن صحبت میکردن.

    در لحظه خیلی حالم گرفته شد و نجوای درونی اومد سراغم که فریده ببین تو اگه ادامه میدادی میتونستی تو جامعه سر بالا بیاری و به همه بگی که توهم دکتری داری یا فوق داری

    اما الان به هیچ جا نرسیدی

    باز با خودم تو مطب دکتر کلنجار رفتم که آقا جان من اصلن علاقه نداشتم به تحصیل تو دانشگاه چون از نظر شخصی من درس هایی نبود که باعث پیشرفت و توسعه فردیم بشه

    اما نتونستم جلوی نجوا ها رو بگیرم چرا؟

    چون این موضوع پاشنه آشیل و نقطه ضعف من منه

    چون مادرم از بچگی میگفت دختر من درسش از همه بهتره و آدمی که تحصیلات بالا نداشته باشه حرف زدنش حرف مفته!

    من این طور افکار توم ریشه زده

    پس طبیعیه که وقتی یکی رو از لحاظ سواد بالا تر از خودم میبینم باید حالم بد بشه چون نقطه ضعفم شده

    از مطب که اومدم یکم سطح انرژیم اومد پایین و فقط خوابیدم چون راهی به ذهنم نرسید بهترین گزینه خواب رو انتخاب کردم

    از خواب که بیدار شدم یکم نجوای ذهنم کمتر شده بود اما به طور کامل برطرف نشده بود

    نجواهایی از این جنس…دیدی به هیچ جا نرسیدی.دیدی باعث افتخار مامانت نشدی.دیدی تو جامعه مردم روت حساب نمیکنن

    با اینکه دوره عزت نفس رو گوش دادم

    اما با نشانه امروزم فهمیدم که بله چقد مونده که باید روی خودم و دوره کار کنم!

    به قول استاد چیزی که پاشنه اشیله هیچ وقت ازبین نمیره ما دائم باید روش کار کنیم

    بعد اومدم تو سایت نشانه رو زدم و این فایل اومد

    ممنونم ازت خدا جون تو با این فایل بهم گفتی باید رو عزت نفست حالا حالا ها کار کنی و پاشنه اشیلت که حرف مردمه باید روش کار کنی چون من واقعا علاقه ای به تحصیل ندارم فقط برای حرف مردم دوست داشتم مدرک بگیرم

    واقعا واقعا فهمیدم همه چیز از عزت نفسه تا عزت نفس بالا نره ادم به هیچ چیز نمیرسه.

    خدایا ازت ممنونم منو تو یکی هستیم الله مهربان

    استاد عزیز از شماهم بی نهایت سپاسگزارم

    از همین امشبم استارت میزنم و دوباره دوره رو از اول گوش میدم با دقت 1000و تمریناتش رو با جون و دل انجام میدم این آخرین و تنها راه من برای خوشبختیه بالا بردن عزت نفس.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    رحمت الله غزنی گفته:
    مدت عضویت: 1881 روز

    روزشمار تحول زندگی زیبا و ارزشمند من به سمت بینهایت ثروت و نعمت روز هفتاد هفت

    این نقطه ضعف نگران بودن از حرف مردم واقعا یکی از بزرگترین نقطه ضعف شخصیتی من است که به شدت مرا صدمه زده واقعا یکی از بزرگترین نقطه ضعف های من است اما نکته یی مهم این است که با وجود که من سالهاست میدانم این ضعف را دارم ولی هیچ اقدام عملی برای برطرف کردن آن انجام نداده ام هرگز به دل این ترسم نرفته ام دلیل تفاوت در نتایج واقعا همین است دمت گرم استاد جان که مرد عمل هستی تو همیشه در عمل ثابت کردی حرف و تمرین که به ما میگی اول خودت عمل کردی نتیجه گرفتی همین است که تفاوت بین نتایج زندگی تو و امثال من زمین تا آسمان است به همین دلیل زندگی من هیچ تغیری نمیکند باوجود سالها فایل دیدن هیچ تغیر بنیادینی در شخصیت ام نمی بینم چون عمل نکرده ام شده ام عالم بی عمل درخت بی ثمر

    این فایل و توضیحات اش واقعا تلنگر محکمی به من بود که اگر به دنبال تغیر شخصیت ام هستم باید عمل کنم اگر نقطه ضعفی دارم باید برای تغیر اش به دل ترس هایم برم تا وقتی عمل نکنم هیچ تغیری رخ نخواهد داد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: