دیدگاه زیبا و تأثیرگذار فاطمه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت
چند وقتی بود که هر چقدر تلاش می کردم به حال خوب نمی رسیدم و الان فهمیدم مشکل چی هست.
باوجودی که هر روز فایلهای شما رو گوش میدم اما دقت نمیکردم به ریشه حال بدم.الان متوجه شدم که دلیل حال بد من این هست که من اصل رو ول کردم و چسبیدم به مسائل فرعی. واقعا به این فایل نیاز داشتم و سپاسگزارم که باز اصل رو به ما یادآوری کردین که چی مهمه.
اصل اینه که ذهنت رو کنترل کنی و هر لحظه برای انجام این کار جهاد اکبر داشته باشم؛
اصل اینه که اولویت احساس خوب داشتن باشه؛
تمرکزم رو بزارم روی خواسته ها؛
به جای فکر کردن به اینکه چی نمیخوایم، فکرم رو بزارم روی اینکه چی می خوام؛
به جای اینکه بگی خدایا چرا من حالم خوب نیست، بگم: من به چی دارم توجه می کنم که دوباره به شیطان اجازه دادیم بر من مسلط بشه و احساسم بد بشه و تمام انرژیم رو بگیره و نزاره خوشحال باشم؛
این چند وقت همش احساس میکردم دیو سیاهی بالای سرم هست کهداره تمام انرژی من رو میگیره.چند وقتی بود که خیلی توی صحبت کردن هام دقت میکردم و اینقدر مراقب بودم که تا می اومدم حرف منفی بزنم، خودم حرف رو عوض می کردم و اصلا موضوع بحث میرفت سر یه قضیه دیگه. آخرش از اینکه تونسته بودم درست عمل کنم خوشحال می شدم.
الان که فکر می کنم میبینم این خوشحالی ها همون انرژی مثبتی بود که من داشتم والان اگر این انرژی رو ندارم به خاطر عدم کنترل صحبت کردن هام هست.
استاد چقدر عالی گفتین که افکار منفی تا وقتی کوچیک هستند کنترلشون راحته. حالا که فکر می کنم، می بینم مدتی بود که تلویزیون نمی دیدم اما کم کم که برای غذا خوردن خانواده می نشستن و تلویزیون میدیدن، منم توجه کردم و فراموش کردم که تلویزیون نبینم و کنترل ذهنم رو رها کردم. بعد این انرژی منفی که چرا به این کار عمل نکردم، باعث شد که در صحبت کردن هام هم دیگه دقت نکنم که چی با کلامم می گم وبعد هی حالم بدتر شد وهی افکار منفی بیشتر شد و اون افکار منفی آروم آروم وارد کارم و رابطه هام شد و همه اینها از کنترل نکردن ورودی هام و تماشای تلویزیون شروع شد.
واقعا چقدر انسان فراموشکاره و چقدر سریع اصل فراموش میشه جاشو افکار منفی میگیره. اگر به این نتیجه رسیدم که نباید تلویزیون ببینیم، باید ادامه بدم به این کار.
اگر قراره منفی حرف نزنم، نباید حرف بزنم.اگر قراره زمان مواجهه با تضادها، مثبت فکر کنم باید مثبت فکر کنم.نباید مسیر درست رو فراموش کنم .عادت کردن به تنبلی و طبق عادت بقیه رفتار کردن، میشه تفاوت ما با شما استاد عزیز. شاید شما استاد عزیز یکبار طبق عادت کار اشتباه رو انجام دادین ولی اگر اون حس مثبت بهتون می گفت نباید این کارو میکردی یادتون می افتاد که دفعه بعد انجام ندین.اما من خودم رو میگم که تنبل هستم و طبق عادت بقیه رفتار کردن برام راحت تره تا اینکه تلاش کنم که ذهنم رو کنترل کنم و پیرو جامعه نباشم
البته فکر می کنم این ریشه در احساس بی لیاقتی داره. اینکه ما فکر می کنیم اگه همه تلویزیون میبینن و من نبینم، دیگران من رو مسخره می کنن یا اگر در جمعی همه دارن در مورد موضوعی غیبت می کنن ومن همراهی نکنم و کنار برم، همه من رو انسان مغروری می دونن و… نشان از احساس بی لیاقتی هست.
در واقع احساس بی لیاقتی چیزی هست که شیطان داره ازش استفاده می کنه برای فریب ما انسانها تا با استفاده از اون بتونه کم کم بر ما مسلط بشه.
استاد از شما سپاسگزارم که همیشه با یادآوری اصل، فرشته نجات ما میشین. فقط خدا میدونه که چقدر به تکرار دوباره این حرفها نیاز داشتم.
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
منابع مرتبط با آگاهی های این فایل:
✅ دوره احساس لیاقت: آگاهی های این فایل را بشنو و اگر نشانهای دیدی که قلبت آن را تایید کرد، با ما در مسیر معجزه آفرین دوره احساس لیاقت، همراه شو.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزش دوره احساس لیاقت
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری چگونه از قدرت گرفتن افکار منفی جلوگیری کنیم459MB24 دقیقه
- فایل صوتی چگونه از قدرت گرفتن افکار منفی جلوگیری کنیم0MB24 دقیقه
به نام خداوند مهربان
سلام به همگی عزیزانم
استاد عزیزم سلام
سپاس گزارم بابت این فایل تاثیرگذار
سپاس گزار خداوندم که در این فضا هستم
دقیقا امروز قبل از همه نکات این فایل بهم یادآوری شد که انسان واقعا چقد فراموش کاره و یادش میره اصل رو و یادش میره قوانین رو
یادآوری شد که اگر تمرینی نباشد کنترل ذهنی نباشد تا گفتگوهای درونی مثبت باشند هرروز علف های هرز افکار منفی بیشتر رشد میکنند
من اعتراف میکنم که خودم یادم میره و هنوز خیلی کار دارم تا به یک لول خوب برسم در کنترل ذهن در جدی گرفتن تمرینات در تعهدم به قوانین خداوند ،این یک اصل بدون تغییره که من یا دارم هرروز بهتر و بهتر میشوم یا هرروز بدتر و بدتر میشوم ،این یک اصله و جهان به هیچ عنوان ایستا نیست ،من یا دارم به سمت مدارهای بالاتری از هر نظر سعود میکنم با طی تکاملم ویا دارم به مدارهای پایین تر سقوط میکنم ، من همواره باید روی ذهنم کار کنم ،همواره باید اولویتم احساس خوبم باشه و به محض ورود فکر منفی شناسایی کنم و از زاویه ای بهش نگاه کنم که به من احساس بهتری بده ،من مسعول صددرصد زندگی خودم و اتفاقات هستم ،
اگر روابطم خوبه و یا تشنج زا و بیماری زاست مسعول صددرصدش منم و نه هیچ عامل دیگه ای
اگر حسابم پره پوله ویا بی پول مقصر صددرصد این ماجرا خودم هستم
اگر سلامتم ویا بیمار مقصر صددرصد خودم هستم و جهان تنها و تنها بازتابی از درون منه و فقط و فقط اینه ی باورهای منه ،
دقیقا دوست عزیز تو کامنت خوب اشاره کرده بود و همچنین استاد که کامل توضیح دادن اینکه اگر همون اول شناسایی کنیم کار خیلی راحت تره و همین تغییر زاویه دید با تمرین و تمرین ساده میشه و رفته رفته تلاش کمتری میخواد چون ناخودآگاه ما به این شکل نگاه میکنیم و این میشه روش فکری جدید ما ، روشی که مارو میندازه تو سیکل مثبت و ما زمانی در مدار دریافت نعمت هستیم که احساس آرامش داریم و این احساس آرامش باعث ورود نعمت و نعمت باعث تقویت احساس خوب ما و دوباره احساس خوب باعث جذب نتایج بزرگتر میشه و این سیکل مثبت میتونه تا بی نهایت ادامه پیدا کنه ، اگرکه ما بدونیم که این یک کار همیشگیه ، کار کردن روی ذهن یک کار همیشگیه ،ما باید تکرار کنیم و تکرار کنیم و تکرار باید هر لحظه ورودی ها کنترل بشن ،چون جهان با ورودی کار میکنه ،اگر ورودی کنترل نشه خروجی روبه هیچ عنوان نمیشه کنترل کرد ، استاد خیلی کار دارم تا درک کنم که باید مدام رو ذهنم کار کنم و اگر به قول شما ما کارکرد ذهن رو بدونیم جرات نمیکنیم چیت دی کنیم ،چون اگر به هر بهونه ای یک بار شروع به پرسه زدن تو شبکه های اجتماعی کنم ،ذهن من دوباره میخواد و من دقیقا دارم یک عادت بد رو استارت میزنم که اصلا به درد ایندم و حال خوبم وزندگیم نمیخوره ، پس چه بهتر که همیشه به خودم یادآوری کنم این مطلب رو ،همیشه و همیشه و همیشه یادآوری کنم که ذهن من به بچه ی چموش عمل میکنه و همیشه باید بهش یادآوری کنم که رییس کیه ، اگر من برای خودم ارزش قایل باشم اگر احساس ارزشمندی و لیاقت کنم ،هیچوقت نمیرم تو شبکه های اجتماعی پرسه بزنم و به بهونه های مختلف که مثلا تو حوزه ی علاقه مندیمه ویا به هر بهونه ای ، چون ذهن داره غول میزنع دقیقا منو ،مثتل خودمو میزنم من تو اکسپلور اینستام یا بدنسازیه و یا پست های استاد و یا مثلاً کم و بیش انگیزشی و فوتبال ، درسته نمیرم پرسه بزنم ،اما میخوام بگم که ذهن چطوری داره کار میکنه ،مثلا اولش میگه برو تو اکسپلور که یه پست از استاد ببینی و بعد میگم آره برم و میرم و یه پست از استاد میبینم یه کلیپ کوتاه ، وبعد که شیفت رو میزنم یه پست پایین تر هست که مثلا انگیزشیه و ذهنم میگه خب اینم انگیزشیه دیگه اشکال نداره اینم ببین و بعد که اونو میبینم ،میگه خب این پست پایینی رو ببین راجب فوتباله یا مثلاً راجب بدنسازیه به درست میخوره و من میرم اون پست رو هم ببینم و واردش که میشم مثلا دوتا بالا پایین یه پستی نظرمو جلب میکنه و بعد میرم تو پیجش مثلا و بعد به خودم میام میبینم منی که اومدم یه پست از استاد ببینم الان مثلا دوساعته دارم علاف میچرخم و حریف ذهنم نشدم ، دقت کردین از کجا شروع شد؟؟؟از همون اول که گف برو یه پست از استاد ببین و من به حرفش گوش دادم و اکسپلور رو باز کردم و یه پست از استاد که هیچ دوساعت پست های مختلف دیدم شاید بالای 200یا سیصد پست و کلیپ و اینا هرکدوم یه پرونده ای رو تو ذهن من باز کرد و یه عادت بد رو تقویت کرد در من و بعدش تعجب میکنم که ععع چرا من تمرکز ندارم ؟؟؟چرا نمیتونم تو سایت مثلا رو کامنت ها یا فایلی که میبینم تمرکز کنم و همش ذهنم داره میره اینور و اونور؟؟؟برا اینکه اون عادت کرده متنوع ببینه و کل تمرکز من به این شکل پخش و پلا میشه ، میبینید بازی رو از کجا شروع میکنه که آروم آروم میبره تو شلوغی و گمراهی تو همین مثال فضای مجازی که خیلی هم کنترلش سخته و خیلی هم خطرناکه ولی وقتی من دست ذهنمو بخونم و همون اول که نجوا کرد آگاهانه بهش بفهمونم که رییس منم نه اون ،اون از من دستور میگیره نه من از اون و هی با تمرین راحت تر و راحت تر میشه ، پس اگر من زمان خودمو ارزشمند بدونم اگر خودم رو انسان ارزشمندی بدونم به هیچ وجه وقتمو تو شبکه های اجتماعی نمیزارم اگر من خودم رو ارزشمند بدونم و احساس لیاقت کنم ،بزرگترین دارایی من که توجه منه رو توی شبکه های اجتماعی حروم نمیکنم به جاش این توجه رو که قادره خلق کنه هر چیزی رو در راستای اهدافم به کار میگیرم ، اگر بدونم تمرکز چه قدرتی داره دیگه هیچوقت نمیزارم ذهنم ول بگرده برا خودش و این شاخه اون شاخه بپره و سعی میکنم که با تمرینات کنترلش کنم و هر بار بهتر و بهتر ،
پس ذهن اگر یک بار تنبلی کردم بار دومم دوس داره تنبلی کنه ،اگر یه بار به هر بهونه ای تلویزیون نگا کردم بار دومم میخواد نگا کنه و چنان از یاد میبره قوانین رو که به خودمون میایم میبینیم ععععع کجای کارم ؟؟؟نه روابط درستی نه ورودی مالی خوبی نه سلامتی و همه ی اینها از همون بار اول نگا کردن به تلویزیون و بار اول پرسه زدن تو شبکه های اجتماعی شروع شد و چنان گسترش یافت و جون گرفت که حالا باید هزاران برابر انرژی و زمان صرف کنم تا دوباره بیفتم تو سیکل مثبت و اتفاقات خوب و این وسط کلی زمان از دست دادم که میتونستم بهتر ازش استفاده کنم ، اینارو مینویسم که یاده خوده من باشه و یادم بیاد که داستان از چه قراره ؟؟؟ ذهن اینجوری کار میکنه که از رنج فراریه به سمت لذت و من اگر بتونم اهرم رنج و لذت رو در هر زمینه ای درست کنم و کار کنم ،نتایج هربار بی نظیر تر میشه ،اونروز یکی از دوستان میگفت که دوستم رزمی کاره و دیگه چنان شب و روزش شده تمرین که اصلا از معتاد هم 10مرحله بدتر و اصلا انقد تمرین میکنه که حتی میلشو به غذا و خیلی چیزها حتی از دست داده و پدرش به ناچار انداخته تو یه جایی زندانیش کرده و گفته اگه اینجوری ادامه بدی نمیزارم تو هیچ مسابقه ای شرکت کنی و همونطور که داشت تعریف میکرد داشتم فکر میکردم که اهرم رنج و لذت چقد خوب جا افتاده تو ذهن این دوست رزمی کارمون ،نمیگم شیوه ی درستیه دیگه در این حد باشی ولی میخوام بگم که حتی تو انجام تمرینات سخت و طاقت فرسا هم اگر اهرم رنج و لذت درست جا بیفته دیگه تمومه و ذهن انقد قدرت داره که کارو انجام بده هر کاری و ما فقط باید یاد بگیریم به خدمت دربیاریم ذهن ، اون دوستمون داشت از تمرین لذت میبرد و اگر تمرین نکنه رنج میاد سراغش ،زیاده روی بیش از حد داشته اما اهرم رنج و لذت خوب جا افتاده تو ذهنش نسبت به ورزش مورد علاقش ،
پس ذهن ما بی نهایت قدرتمنده و اگر آگاه باشیم به نحوه کارکرد ذهن و تمرین کنیم خیلی بهتر میشیم تو خوندن دست ذهن و خیلی تواناتر میشیم در کنترل ذهن و ذهن رو در جهت اهداف مون به کار میگیریم .
الهی شکرت بابت اینکه یادآوری شد برام که بیشتر حواسم باشه و اینکه من خالق صددرصد اتفاقات و لحظات زندگیم هستم و من مسعول تمام زندگیمم و نه هیچ کس دیگر و نه هیچ عامل بیرونی
یادم باشه که من با تغییر زاویه دید نسبت به هر موضوعی میتونم آرامش رو به خودم هدیه بدم در بحث روابط ثروت سلامتی و همه چیز
و این قدرتیه که خدا بهم داده و من مقصر صددرصد اتفاقات خوب و بد زندگیم هستم و نه هیچ کس دیگر .
خداوندا ذهنم رو از افکار محدود کننده و منفی پاک کن و هدایت کن تا باورهای قدرتمند کننده جایگزین اونها کنم و در مسیر درست حرکت کنم همواره که تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم و تویی که همواره مرا اجابت میکنی .
در پناه الله یکتا .
به نام خداوند مهربان
سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته مهربان
و تمامی دوستان عزیز و توحیدی خودم در این خانواده ی بزرگمون
خدایا شکرت بابت هداایتت به این فایل و از استاد عزیزم سپاس گزارم که به موقع میان جلو دوربین و تابع اون نیروییه که خیرو شر همه مارو هر لحظه بهمون الهام میکنه و چقدرررررر مثالهای عالی زدن استاد و چقدرررررر لذت بردم از فضای پرادایس و صحبت های استاد عزیزم ، دقیقا به قول استاد علف ها ویا درخت های هرز هیچ آفتی هم سراغشون نمیره ،چون اصن ثمری ندارن و قشنگ رشد میکنن اما کافیه که انسان بخواد چنتا نهال میوه رو بخواد پرورش بده ،اونموقعس که سروکله ی هر گونه آفتی از زمین و آسمون میباره به سره این نهالها که قراره ثمره داشته باشن و میوه بدن ، و دقیقا خداوند توقران میفرماید نشانه هارو دنبال کن ،اسمونی که بدون ستون بالاسرت نگه داشتم بیخودی نیست ،تعقل کن ،تفکر کن ،نشونه هارو دریافت کن و از خودت سوال کن که چرا افت به اون درخت میوه میزنن نه درخت هرز؟؟؟طبیعت داره بهمون درس میده ، ونه انسان حتی نهالی هم که کاشته میشه تا بخواد میوه بده یک روندی رو طی میکنه و باید بهش رسیدگی بشه و شرایط مناسب رشد باید براش فراهم باشه و خوده انسان و بخوایم تشبیه کنیم به دونه ها اینطوریه که انسانی که درمسیر صحیح قرار میگیره و ادامه میده نتایجش بزرگ و بزرگتر میشن ، تمام دانه ها امکان رشد دارن اما فقط دانه هایی رشد میکنن که درمسیر قرار بگیرن ،یعنی کاشته بشن ، خاک مناسب ،نورمناسب ،نگهداری و وجین کردن علف های هرز دورش که آب و کود فقط برای اون دونه باشه نه علف ها ، دانه هایی هم هستن که تو خونن ،توی قفسه های مغازه هان و….. هنوز با اینکه پتانسیل رشد و شکوفایی دارن اما نمیتونن رشد کنند چون هنوز درمسیرقرارنگرفتن.
به این ترتیب تمام انسانها امکان رشد و شکوفایی دارن اما تنها انسانهایی رشد میکنن که خودشونو درمسیر قانون و خداوند قرار دادن چه آگاهانه و چه ناآگاهانه ، تمام انسانها میتونن ثروت مند بشن اما انسانهای کمی هستن که باور کنن که عامل اصلی باورهاس و برای این کار تایم اختصاص بدن و بخوان علف های هرز ذهنشونو از ریشه خشک کنن و بذر باورهای قدرتمند کننده رو تو ذهنشون بکارن و در یک فضای ایزوله به این باورهای قدرتمند کننده غذای مناسب برسونن تا رفته رفته با قدرت گرفتن باورهای جدید نتایج پدید بیان و همواره این اصل اساسی رو تکرار کنن تا نتایج بزرگ و بزرگتر بشه .
تمام انسانها میتونن سلامت باشن و این امکان و دارن اما تنها انسانهایی میتونن همواره سالم باشند که عامل اصلی رو باورها بدونن و بخوان باورهای نامناسب (علف های هرز)ذهنشونو وجین کنند و بذر باورهای قدرتمند کننده درمورد سلامتی بکارن و در یک محیط ایزوله از این باورها مراقبت کنن و به اندازه ای که این باورها قدرت بگیرن سلامت تر خواهند بود ،
تمام انسانها میتونن روابط رویایی داشته باشن و این امکان و دارن ،اما تنها انسانهایی روابط فوق العاده خلق میکنن و دارن که باور میکنن که عامل اصلی باورهاس و زمان اختصاص میدن تا باورهای نامناسب ایجاد شده درذهنشونو وجین کنن وبذر باورهای مناسب رو میکارن و باعشق بهشون غذای مناسب میرسونن و به اندازه ای که روی خودشون کارمیکنن نتایج بزرگ و بزرگتر خواهد شد ، خب حالا درتمام موارد عامل اصلی باورهاس و راهکار تکرار مدام یک اصل جهانیه و قانون بدون تغییر خداوند که جهان رو مسخر باورهای ما کرده .پس من تعهد میدهم که هرگونه افکارمنفی ذهنم،چه قوی و چه ضعیف بهشون توجه نکنم و ازشون اعراض کنم و توجه خودمو بزارم روی زیبایی ها و نکات مثبت و آنقدر این روند رو تکرار کنم تا تمام فضای ذهنمو با افکار مناسب و مثبت و سازنده پرکنم و دیگه هیچوقت نزارم که یک فکر انقدر درذهنم قوی بشه که بخوام به جای دست با تراکتور زمین ذهنمو هرس کنم ،و فقط کافیه مثل غذا خوردن ،مثل حمام کردن، مثل یک رژیم خاص و… بیشتر اهمیت بدم که دارم با توجهم امکان رشد به چه فکری رو میدم و آیا اون فکر قدرتمندکنندس یا محدودکننده ؟؟؟ایا این فکر احساس خوبی به من میده یا احساس بد؟؟؟و یادم باشه که عواطف و احساسات من درهرلحظه نشون میده که چقدر دیدگاه ذهنم شبیه دیدگاه روحم(خداوند)هست اگر احساس امید ،ارامش،شور وشوق و… دارم یعنی باورهای غالب ذهن من قدرتمندکنندس و من با سرعت دارم به سمت اهدافم حرکت میکنم اما اگه احساس بدی دارم ،مثل خشم،کینه ،نفرت ،حسادت و…. یعنی تفاوت زیاده میان دیدگاه ذهنم و دیدگاه روحم که اصله منه و من با سرعت درحال دورشدن از خواسته هام هستم و من فقط و فقط با تلاش ذهنی میتونم این فاصله رو پرکنم و به سمت احساس خوب حرکت کنم و به میزانی که احساسم خوب میشه و باوری که دارم روش کار میکنم خودشو تو رفتارم نوشتن میده به همون میزان تکامل ساخت اون باور و طی کردم و نتایج آرام آرام شروع به پدید اومدن در زندگیم میکنن و هربار با تکرار این اصل بهتر و بهتر و بزرگتر میشه نتایجم و تنها و تنها راه پرکردن این فاصله فرکانسی از احساس بد و کمبود به سمت احساس خوب و فراوانی تغییر نوع نگاهم و نگرشم درهر لحظه نسبت به موضوعاتی که باهاشون برخورد میکنم به شکلی که بهم احساس خوبی بده ، و تفاوت میان افراد موفق و ناموفق تفاوت در نوع نگاه اونها و واکنش اونها به موضوعات یکسانه که موجب خلق نتایج متفاوت میشه و من میتوانم از قدرت گرفتن افکار منفی جلوگیری کنم با این باور که الخیر فی ما وقع و اونقدر تکرار کنم این اصل وتا به درجه استادی برسم در این زمینه و این هنر ،و اونقدر توانمند بشم با تمرین که بتونم خیلی زود در مواجه با یک اتفاق به ظاهر نامناسب نوع نگاهم و به اون اتفاق طوری تغییر بدهم که به من احساس خوبی بده تا بتونم نتیجه ی اون اتفاق رو اونطور که میخوام عوض کنم و خداوند همواره با منه .
خدایا شکرت بابت همه چیز
خدایا شکرت که قدرت خلق زندگیمو دادی دست خودم و باورهای خودم
خدایا شکرت بابت این قوانین ساده و بدون تغییرت که آرامش را درتمام جهات به من هدیه داده و احساس اطمینان و قدرت میکنم چرا که میدانم اگر همواره یک فرکانس مشخص را به جهان ارسال کنم قطعا نتیجه ی مشخص را دریافت میکنم و اگر میخوام نتیجه متفاوتی رقم بزنم باید فرکانسمو با کانون توجهم عوض کنم .
خدایا شکرت بابت ثبات این قوانین .
خدایا شکرت بابت اینکه حس میکنم کنترل تمام جوانب زندگیم دردست خودمه و باورهای خودم و هرروز این حس قوی تر میشه
خدایا سپاس گزارم که مرا درمسیر رشد و تکامل درتمام جهات یاری میکنی
خدایا چنان کن نه فقط سرانجام کار بلکه در لحظه به لحظه زندگیم تو ازمن خشنود باشی و من رستگار
خدایا چشمانم رو برای دیدن نشانه های هداایتت بیناتر ،گوشهامو برای شنیدن صداهای هداایتت شنواتر و قلبم رو برای دریافت الهاماتت وعمل به اونها بازتر و تسلیم تر گردان .
خدایا به من همواره توانایی کنترل ذهن عطا کن و کمکم کن تا بهتر و بهتر بشم
خدایا به من شجاعتی بده تا همواره بر ترسهایم بتازم
خدایا به من ایمانی بده تا موجب عمل به دانسته ها و آگاهی هایم شود
خدایا مرا در مسیر توحید ثابت قدم فرما
ای خدای باعزت ، خودت به من عزت بده
خدایا منو خودت به خودت نزدیکتر گردان
خدایا هداایتم کن به سمت ساختن باورهای قدرتمند کننده ای که مرا به سمت خوشبختی و سعادت حقیقی سوق دهند .
تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم ،هداایتم کن تا این جمله رو هر لحظه زندگی کنم
در پناه الله یکتا توانا باشید در کنترل ذهنتان ومن خدارا برای تک تک لحظات شما آرزومندم .
سلام فاطمه خانوم گل
چقدر لذت بردم از کامنت زیبات و از تجربه هایی که گذروندی و داره این پیغام رو میده که باورهاتون به زیبایی درحال تغییره، چقدر هدایت هایی که نوشتین خوندنش لذت بخش بود ،ازسوختن پیاز داغ ،تا نرفتن به مهمونی وچقدر خداوند قادره به هزاران روش مارو هدایت کنه و وقتی در مسیر زیبایی و افکار مثبت هستیم ،امکان نداره با اتفاقات ناجالب برخورد کنیم ،مثل حال بد مادرتون که خداروشکر به خیر گذشته و شما هدایت شدید که حال بد ایشونو نبینین ،
تحسینتون میکنم بابت این مداومت برروی کارکردن روی باورهاتونو و خوشحالم از نتایجی که با تغییر نگاهتون رقم زدید و آرامشی که نصیبتون شده و ازخدا میخوام بهتون اراده و تعهد دوچندان عطا کنه تا نتایج همینطور بزرگ و بزرگتر بشه و از خداوند مهربانم برای تک تک لحظه هاتون توانایی کنترل ذهن خواستارم .
در پناه الله یکتا غرق در آرامش باشید .
سلام زکیه جان عزیز
امیدوارم حالت عالی باشه دختر خانوم مهربان ،
من و شما هم تو سایت هم سفریم هم یه مدت تو روزشمار تحول زندگی من، هم سفربودیم و همیشه لذت میبردم از خوندن کامنت ازشما که پرازسادگی و صداقت و عشق به این مسیر بود و همیشه اون عطش به درک آگاهی رو تو کامنت های شما حس کردم و آخرین کامنتی که ازمشا خوندم و خیلیم خوشحال شدم گویا سعادت اینو پیدا کرده بودین که با بچه های نازنین دیگه تو دوره ی احساس لیاقت شرکت کنین و خیلیم خوشحال شدم و مطمعنم کلی تجربه های فوق العاده داشتی و کلی ظرف وجودت بزرگتر شده و کلی ساده نگر تر و خداگونه ترشدی ورسیدن به خواسته هات نه تنها برات ممکن بلکه حتی شیوه ی طبیعی زندگی میدونی رقم خوردنشونو وقتی که با تعهد داری کارمیکنی و درمسیر قرار گرفتی ،مثل دونه ای که کاشته شده ودرمعرض آب و خاک و نور مناسب داره رشد میکنه ، امیدوارم همچنان با قدرت ادامه بدی و خاک وجودتو همواره نفوذپذیرتر کنی برای دریافت نعمت های بیشتر و بزرگتر و همواره بدونی که ریشه ها به قول استاد دارن اون زیر رشد میکنن و دیدن هرنهال نشونه وجود یه ریشه قوی توی خاکه ، و شاید امروز که فصل ششم کتاب رویاها و میخوندم باید اینجا چنتا نکته رو مینوشتم و نمیدونم حالا ولی دست به قلم شدم دیگه ههههه، ولی یه نکته ای هم که امروز بهم الهام شد صبح و دقیقا عصری کتاب و خوندم دیدمش کلی احساس کردم که خداوند هرلحظه درحال هدایت منه ،جمله این بود که صب ناخودآگاه به زبونم اومد و خدا از طریق خودم بهم پیغاممو داد:این خیلی مهمه اجازه بدی اتفاقات برات خوب رقم بخوره ،نه که بخوای اتفاقات و خوب رقم بزنی .همه چیز درمان مناسبش رقم میخوره اگر درمسیر باشم .
و راجب اینکه گفتی خوشحال شدم هنوز با عشق داری مسیرو ادامه میدی ،ازت سپاس گزارم دوست عزیزم و بگم که آخه من جایی غیر از این مسیرو ندارم که تا درام بخواد مسیر امتحان کردم اما آخرش رسیدم به این و به خدام که قربونش برم سپردم دیگه ،گفتم هر موقع لحظه ای دورشدن از مسیر جوری گوشمو بپیچون که یادم بمونه ،و دمش گرم این حررفمو خوشگل اجابت میکنه هاااااااا خوشگل قربونش برم ههههه .
دوست عزیزم در پناه الله یکتا همواره سراسر از اطمینان و یقین قلبی باشی
ومن برای تک تک لحظاتت خدارو آرزو میکنم .