چگونه از قدرت گرفتن افکار منفی جلوگیری کنیم - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)

723 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حمید حیدری گفته:
    مدت عضویت: 1825 روز

    یارب العالمین

    سلام به دو زوج خوشبخت بهشتی

    سلام به تک تک دوستان عزیزم

    استاد عزیزم بینهایت ممنونم ازتون که انقدر سخاوتمندید و چقدر همین فایلای هدیه یه دنیا ارزش داره، چقدر این منظره پرادایس زیباس، چقدر وقتی بهش با عشق میرسید زیباتر میشه، و چقدر مثال زیبایی زدید از جلوگیری افکار منفی، وقتی بشه ذهن رو تربیت کرد و یه ناظر تمام عیار شد بر گفتگوها و نجواهای ذهنی، طوریکه بشه در جهت خواسته ها جهتش داد و تنها معیار به اینکه الان حسم چطوره؟ به احساسی که اونموقع داریم توجه میکنیم، دقت کنیم، خیلی راحت میشه تشخیصش داد، وقتی بشه ذهن رو در جهت احساس خوب جهت داد مثل این پرادایس، زیبا میشه، چقدر این دوره احساس لیاقت عالیه که شما تو جلسه دوم بود در مورد گفتگوهای ذهنی صحبت کردید، اینکه ناظر شیم به گفتگوهای درونی، ببینیم اون تو چی میگذره، ما یه پله از فکر بالاتریم، ما خود آگاهی هستیم، این ذهن کارش تخریبه و مخصوصا رهاش کنیم، دائم میخواد سوق پیدا کنه به کمبودها، به افکار منفی، میخواد بدترین حالت رو به ما یادآوری کنه، ولی وقتی ببینیم این حس داره چی میگه، میایم با منطق و جوری صحبت کنیم که بهمون احساس بهتری بده، وقتی به این حد از درک برسیم که ما خالق بی چون و چرا زندگیمون هستیم و افکار هر لحظه من هست که داره شرایط زندگیمو خلق میکنه، دیگه افکار منفی بیاد باید باید یفکری براش کنم، چون اگه بزارم این شعله کوچیک شعله ورتر شه من رو بسمت جهنم خودساخته ای میبره که، برای خاموش کردنش باید کلی انرژی بزارم، استاد اینجا مثال علف های هرز رو زدن که وقتی میمونه رشد میکنه تو ذهنمون، البته چطوری رشد میکنه، اکثر اوقات ما ناآگاهانه از این افکارمون استفاده میکنیم و با توجه و فکر کردن بهش هی بهش انرژی میدیم و هی این باورهای مخرب خودشون رو تقویت میکنند، تمام صحبتهای استاد تو دوره ها اینکه آقا بیاید خودآگاهانه فکرتون رو در جهت خواسته هاتون، جهت بدید، با هر منطقی دست به‌ آتش بزنیم سوختیم، اون آتش کار نداره من چقدر منطق دارم، چقدر حق با من

    برای خودشناسی یسری زاویه دیدها و منطق های قوی میخواد که بشه جلو نجواهای ذهن رو گرفت، گاهی اوقات بغیر از احساس منفی میبینیم کلا یسری باورهای مخرب درونمون هست که فقط با خودآگاهی باید به دادش رسید، تو همین دوده احساس لیاقت استاد وقتی در مورد احساس گناه گفتن، و چقدر از زاویه های مختلف گفتن، اصلا یه انقلابی درونم شد، که چقدر این احساس نه تنها در من بلکه در99درصد بچه ها همینطور بوده و چقدر درونم داشت انرژیمو و افکارمو کنترل میکرد.

    استاد عزیزم بینهایت سپاسگزارم ازت بابت همه چیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
  2. -
    الهام سیاوشی فرد گفته:
    مدت عضویت: 807 روز

    به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم شکرت خداجونم سپاسسسسسگزارم

    سلام به خداوندی که هر لحظه مرا با نیروی الهی و عشقش احاطه کرده

    سلامی به گرمی آفتاب در این روز زیبای آذرماه پاییز بی نظیر

    سلامی به استاد عزیزم ومریم جان عزیزم وتمام دوستان معنوی و ارزشمندم

    خدایا بینهاااااااایت سپاسسسسسسگزارم هر لحظه اگرم فراموش کردم لحظه تو یاداورم باش میدانم که هر لحظه ام کنارم در وجودم در قلبم هستی .خودم وتمام بارهایم را روی دوشت گذاشتم تو توانا و قدرو تواناترین و توانمندترین و قدرتمندترین هستی

    استاد و مریم جونم کلی سپاسسسسسگزارم که با هر فایل مفید و سازنده روزمون رو عالی و بینظیر میکنید .

    استاد امروز صبح با سپاسگزاری طبق عادت رفتاری و روتین روزانه بیدارشدم و بچه ها رو بیدارکردم و راهی مدرسه و همسرم هم بیدار کردم و دراین مدت که به تضاد مالی برخوردیم و سپردمش به الله مهربان که در بهترین زمان بزودی زود باید برامون حلش کنه و رها کرده ام و تسلیم خداوند شده ام.

    صبح وقتی به چهره همسرم نگاه کوتاهی کردم دقیقا متوجه حالش شدم که نجواهای ذهن مثله خوره داره اذیت وآزارش میده . همون لحظه از خداوند متعال خواستم که خودش پادر میونی کنه ولحضاتم را سر شار از لطف خداوندی اش کند .

    همسرم که رفت اشک اومد و مخون چشمام شد ولی دیگه اشکام از روی لطافت روح و شوق و ذوق میاد نه از گله وشکایت و …

    نجوای ذهنم از یه طرف انگار یه تن وزن انداخت روم

    رفتم به جوجه ها که مهمون خونم هستن پذیرایی کردم و کلی ذوقشون کردم و اومدم دوباره کامنت دوستان رو می‌خوندم وحس میکردم یه تن وزن روم بود چنان سنگینه که انگار جلو راه رفتنم رو هم گرفته بود . الله و اکبرررر

    رفتم پشت پنجره بالکن شروع کردم با خدا صحبت کردن روی دیوار همسایه پشت خونمون شماره یه مغنی چاه زده بود داشتم با خدا حرف میزدم وبهش توجه کردم گفتم این چه نشونه ای برام میتونه باشه خدا تو وجودم گفت افکار منفی رو توی یه چاه عمیق دفن کن نزار بهت ازار برسونن تا لایق دریافت نعمتهای الهی هستی همین که الان هستی و نفس میکشی تو ارزشمندی عزیزم و همش داشتم باخودم حرف میزدم و گفتم برم یه دوش بگیرم به امید خدا الهامات الهی رو بیشتر درک کنم رفتم داخل حمام و صندلی نشستم و دوباره کامنت دوستان رو خوندم واشکام میومد دوباره حسم گفت شروع کن به شکر گذاری بلند شدم لباسهای تنم رو که در میاوردم کلمات جاری می‌شد خدایا شکرت که توانایی درآوردن لباسهای رو دارم برای تک تک کارها شکر گذاری میکردم وتمرکزم رو روی امکانات داخل حمام گذاشتم به اندامم توجه کردم وشکر گذار تک تک ارگانهای بدنم بودم دوش آب که باز کردم کلی ذوق کردم که توانایی باز کردن دوش را دارم دمای آب رو که حس کردم کلی شکرگذاری کردم برای مواد شوینده شکر گذاری کردم برای درودیوار و کف حمام و صندلی و سقف حمام و تمام چیزهایی که فقط داخل حمام بودن با عشق شکر گذاری کردم و همه را بوسیدم . وقتی رفتم زیر دوش احساس کردم بار سنگینی دیگه روم نیست و چنان احساس سبکی میکردم همون لحظه حسم گفت ببین تمام افکارت رو با اب شستم و چشمم به سیفون آب افتاد که دقیقاً جرمی روی آب رو گرفته و روان شدو رفت داخل راه آب .

    بچه‌ها می‌دونم این حرفها باورتون میشه به خاطر تک تک اجزای بدن و سلامتی جسم و روح و روان فقط بخواین شکر گذاری کنیم و اینکه خداوند به ما توانایی دیدن و شنیدن و درک کردن و آگاه شدن و حتی توانایی پوشیدن لباس و راه رفتن و از اتاق براحتی وارد آشپز خانه و رفتن به سرویس ها و صحبت با خود خدا و در کنار عزیزان و نوشتن و خواسته و شکر گذاری و وووووووو‌‌‌وو بینهایت نعمت در وجود ما قرار داده بدون اینکه ما بهایی پرداخت کنیم خداوند کلییییی نعمت گرانبها به ما داده و مارا ارزشمند کرده .

    الله واکبرررررر

    من توانمندم همین که توانستم افکارم را به جهت خداوند تغییر دهم من توانمندم

    همین که شکر گذار خداوند عالم هستم و مرا لایق شکرگذاری دانست من توانمندم

    خداوند در من توانمند یهایی دیده که مرا خلق کرده

    خداوند به من توانمندی گفتن خواسته ها را دید و بهم لطف داشت تا یاد بگیرم که فقط از خودش بخوام همه اوضاع و شرایط را وسیله ای کرده برای رساندن موهبت های الهی به من

    من صبح درخواست خرید مرغ داشتم و گفتم خدایا من درخواست دادم بقیش باتو

    وقتی از خدا خواستم و رها کردم

    مادر شوهرم زنگ زد گفت صدات کردم نشنیدی گفتم رفتم حمام گفت رفتم مرغ بگیرم براشماهم بیارم . گفتم خدایا کریدیت کارهام رو فقط بخودت نسبت دادم من با همین کنترل ذهنم سریع به این خواسته رسیدم یعنی راهم درسته فقط چند لحظه که کنترل کردی الهام جون خداوند. پاسخ داد

    تو میتونی زمان بیشتری روی خودت کار کنی دختر همیکنه آسان شدی بر آسانی ها خداوند. داره کارها را برات ایان می‌کنه داره یاری ات می‌کنه که بیشتر روی خودت کار کن .

    گفتم خدایا تو خالق شیطان هستی شیطان را روبروی خودت قرار دادی دوتا راه برامون گذاشتی

    هر بار شیطان (نجواهای ذهن)اومد سمت ما

    با نگاه کردن به تو (ایمان)بگیم نههههههه من خدا را میخواهم چون اینجا پراز آرامش و آسایش و راحتی است

    خداوند جهان را دو قطبی آفریده که با وجود شیطان بخدا برسیم . ما الان توانمند و آگاه هستیم

    همین که دارم کامنت می‌نویسم من توانمندم همین الان با همین کامنت خدا گونه دارم به رشد وگسترش جهان خداوند کمک میکنم منه ارزشمند پس دستی از دستان خوب خداوند هستم که با این توانایی ام به گسترش جهان خداوند کمک کردم .

    خداوند مرا خالق زیبایی های زندگیم کرده .

    توانایی تجربه های خوب رو در من دیده ومن هم قبل از ورودم تمام این لحظه ها را دیده بودم و به خداوند گفتم من از پسش بر میام چون خودت تو مسیر بهم می‌رسی و میگی بنده عزیزم دستتو دیگه از اینجا به بعد بزار تو دست خودم . آرام باش و فقط لذت ببر .

    روی من حساب باز کن خودتو بارهاتو بزار روی پشم و نگران نباش من تمام کارها تو از این لحظه به بعد

    بر عهده گرفتم کسانی که به من ایمان آوردند دیگه نه غمی بردلتان باشد و ن نگران چیزی باشید فقت توکل کن و به من بزرگترین نیروی جهان خالق تمام هستی ایمان و امید داشته باش .

    خدایا من تسلیم امر تو هستم کریدیت تمام کارهام با توست

    من از این لحظه رها و آزاد ودر تقوا و توکل بر خداوند عالم هستم.

    تمام وجودم را شکررررررررر

    بچه ها امروز خودمون رو بچالش بکشیم و سپاسسسسسگزارم هر لحظه که نفس میکشیم با دقت تمرکز کنیم همین که راه میریم همین که از نوزاد بودن به این سن و سال ها رسیدیم این بازه زمانی را دقت کنیم که چقدر خداوند حامی ما بوده و ما نفهمیدیم . همین که قدرت تکلم قدرت دیدن قدرت شنیدن قدرت حواس پنجگانه لمس کردن و بوییدن و قدرت چشیدن به ما داده به خاطر تک به تک اجزای بدن فقط بیاییم سپاسگزاری کنیم ببینیم که خداوند چه ثروت‌های به ما داده .

    بچه شاید ما هنوز به درآمد مالی خوبی نرسیده ایم ولی به هر کدام از اجزای بدنمان که سالم هستند و به ما خدمت میکنند ما ثروتمندیم یه لحظه به قبلمون توجه کنیم چقدر منظم کارمیکنه کلی از اجرای بدنمون رو داره حمایت می‌کنه به مغز سالم و گیرایی خوبمون توجه کنیم . چقدر بازدهی خوبی داره .

    بخدا که قلبم داره شکافته میشه

    چقدر حالم خوب شده نسبت به یک ساعت پیشم .

    فقط باهمینی که الان هستم فقط با توجه کردن به ارگانهای بدنم من ثروتمندترینم . خدایا شکرت

    بهترین توانمندی من شکر گذاری است که درهای نعمت و ثروت و فراوانی و خوشبختی و معنویت روابط و سعادت را بهم میرسونه . سر سجده در برابر. پروردگارم بر خاک نهادم هر لحظه سجده کنان باشم بازم کمه

    چیییییی بگم دوست آرم تا شب بنویسم .

    سپاسگزارم از چشمان زیبا لیندون که خوندین و لذت بردین .

    عاشق همتونم که تک تکمون ارزشمندیم

    همین که خدا مارا آفریده تواناییهای در وجومدن دیده و بهمونم گفته ما فراموش کردیم و حالا در این سرزمین الهی خودش داره تک تک توانایی هامون رو بهمون شناسایی می‌کنه .

    استاد قبلاً تو فایلهاتون گفتین وقتی ما واضح تر میشویم در ودیوار هم برامون نشانه است به خدا که کلام حق بر زبانت جاری میشه دقیقا وقتی حالتون احساتون در بالاترین مدار خداونده هدایت میشید به گذاشتن فایل که میلیارد ها ارزشمنده

    خدااااااااااجونم سپاسسسسسگزارم

    تشکررررررررررر کلییییییی بووووووووووووس قلللللللللللللب فراااااااااوااااان به چهره‌های تک به تکتون . هر کلمه و نوشته‌ای از تمام افراد ارزشمند. سایت بینظیره همه ثروت خداوند هستید دستانی ارزشمند در این سرزمین الهی

    در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2977 روز

      بنام ویاد الله

      سلام ودرود خداوند به الهام عزیز

      الهام جان این احساس پاک ونابت که نشأت گرفته از وجود پاک والهی ات

      است ستودنی است با خواندن کلمه به کلمه سپاسگزاری ات سلول به سلول بدنم شکفت وهمراه تو با تمام وجود درک کردم واشک ریختم

      سپاسگزار وجود ارزشمندتم

      ممنون که هستی ونوشتی تا من هم بیاموزم

      بهترین ها نصیب قلب مهربانت

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        الهام سیاوشی فرد گفته:
        مدت عضویت: 807 روز

        به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم

        سلام به فهمیه عزیزم دوست ارزشمندم

        آنچه از دل برآید

        لاجرم بر دل نشیند

        سپاسگزارم دوست عزیز از توجهت به دیدگاهم

        فقط کافیه کنترل ذهنومن رو در دست بگیریم این ذهن نعمتی بزرگ است که ما با آگاهی فهمیدیم که داره مارا هم جهت با خواسته های مان میکند

        این تضادها ثروت ساز هستند برای ما حالا چه در زمان چه از لحاظ مالی و جنبه های دیگر زندگی

        ما همه جوره از لحظه ای که بیدار می‌شویم و خداوندفرصت زندگی دوباره به ما میدهد یعنی خدا خودش که صاحب جان و مالهای ماست پذیرفته که ما امروز و این لحظه هم باشیم چون نیرو وتوانایی هایی در وجود ما قرار داده که ما از پس آنها بر می‌آییم

        ما قدرت خلق اتفاقات زندگی خودمون را داریم

        خدا می‌دونه ما چه توانایی های داریم و با وجود نعمت تضاد به ما میفهمونه ما چی رو میخوایم

        با احساس مون با آرامش قلبمان متوجه مسیر میشیم که الان در چه احساسی هستیم

        وقتی اتفاقات خوب پشت سر هم میاد دیگه تعجب نمی‌کنیم کردیت کارها را به خدا میدیم چون جهان را مسخر ما کرده و جهان خداوند راحتی و زیبایی و آسان شدن بر آسانی هاست ..

        امیدوارم که به هر آگاهی که به ما داده میشود هر لحظه عالی عمل کنیم با ایمان واقعی و احساس ارزشمندی

        فهیمه عزیزم در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید

        و همچنین خودم وتمام دوستان ارزشمندمون در دنیا و آخرت

        چون ما توانمندیم و سرشار از نور الهی

        یا مهارتهای بسیار بالا که خداوند در وجود قرار داده.

        عاشقتم

        راستی فهیمه جان این جواب شما به کامنتم جایزه خدا بود در زندگی‌ام از صبح که بیدار شدم تا این لحظه در سایت بودم و داشتم کامنت جلسه 11 احساس لیاقت رو می‌نوشتم به محض تموم کردنش و ارسالش نقطه آبی اومد کنار پروفایلم

        کلییییی ذوق کردم خدایا شکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مجید کدخدایی گفته:
    مدت عضویت: 1974 روز

    سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته مهربان

    سلام به خانواده عزیزم در این سایت ارزشمند

    واقعاً مثال زیبایی زدین از علفهای هرز و از افکار منفی

    هر چقدر بی تفاوت باشیم به نسبت افکار منفی ذهنمان و هر چقدر آنها را نادیده بگیریم قدرت این افکار مخرب بیشتر میشن و در نتیجه از بین بردن آنها کار بسیار سختی خواهد بود

    به حقیقت اگر هر روز روی خودمان کار نکنیم و برای رشد شخصی خودمان گام موثر برنداریم نتیجه لازم حاصل نمیشه و در نتیجه ناکام خواهیم ماند

    من خودم به شخصه نتایج بسیار زیادی در زمینه سلامتی ،روابط،مالی،و بخصوص در زمینه اعتماد به نفس گرفته ام به لطف الله رزاق،اما هر از چند گاهی ادم که به یه سری نتایج میرسه احساس میکنه افتاده سرازیری و دیگه لازم نیست زیاد روی خودش کار بکنه واین همون فکر منفی هست که چند بار منو غافلگیر کرده اما به لطف الله رزاقم و کنترل ذهنم باز اومدم روی مسیر هدایت و روی خودم بیشتر کار کردم و نتایج هم دوباره ظاهر شده اند

    دوس دارم بگم حتی برای یه نصف روز هم نباید اجازه دهیم از مسیر و کارکردن روی خودمان غافل بمانیم چون قدرت افکار منفی زیاد هست و ما باید هر روز و هر لحظه به فکر فرکانسهای ارسالیمون باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  4. -
    وحید ربانی گفته:
    مدت عضویت: 1473 روز

    به نام خدا

    سلام استاد عزیزم

    خیلی خیلی ممنون‌و سپاسگزارم‌از اینکه این فایل زیبا را گذاشتید‌و‌ممنونم از مریم خانم عزیز که فیلمبرداری کرد استاد کاملا فرمایشات شما و‌مثال واضحی که زدید درسته دقیقا افکار منفی اگر اجازه رشد پیدا کنند بزرگ میشند یادم‌هست در جهان بینی توحیدی شما یک فیلم‌کوتاهی از یک‌مزرعه گذاشتید که با نایلون‌سیاه سطح خاک را می پوشوندند و بعد بوته های گوجه را میکاشنتد دلیلش این‌بود که به سطح خاک بغیر از محل کاشت بوته نور نرسه تا علف های هرز رشد نکنند و فقط نور به محصول برسه این مثال شما همیشه در ذهن من بود که‌نباید‌ خوراک بدیم به ذهنمون که افکار‌منفی رشد کنند استاد عزیز همین الان که فایل شما را دیدم در کارخانه یک سفارش رنگ طلایی داریم که الان بودجه من نمیرسه نخش را بخرم یک رنگ طلایی کم‌رنگ تر‌در انبار داشتیم دیشب بجای اینکه افکار‌منفی بخواهد برم‌مسلط بشه به بچه ها گفتم با نخ کم‌رنگ ببافید ببینیم چه جوری میشه امروز صبح محصول تولید شد و رنگش با سفارش مشتری تفاوت داشت سریع گفتم این‌پروژه کنسل و صبر کنید تا یک راه دیگه پیدا کنیم خدا بهم الهام کرد که تو انبار چند تا قرقره داری که یکسال پیش اشتباه پیچیده بودن بچه ها و‌اون‌موقعه گفتی بزارید‌کنار در‌زمان مناسب مصرف میشه یهویی یاد اونها افتادم همیشه هر‌وقت چشمم به اونها می افتاد دنبال راه مصرفش بودم یهویی دیدم الان بهترین زمان هست یک دقیقه قبل به بچه ها دستور دادم این پروژه را برید جلو

    استاد عزیز من سعی میکنم اصلا ناراحت نشم یعنی من سالها سر این موضوع با خودم کار کردم زمانی که در شدید ترین‌تنش های زندگی مشترک بودم همیشه با خودم میگفتم وحید‌تو‌در‌میدان بوکس هستی اگر فحش میشنوی اگر بدترین‌حرفها را میشنوی تو فقط جا خالی بده تو فحش نمیخوری تو داری قوی و‌قوی میشی این گفتگوی ذهنی 5 سال پیش من بود که به لطف خدا از اون‌زندگی هدایت شدم به زندگی عالی الانم منظورم اینه که اگر این‌توانایی را در‌خودمون‌تقویت کنیم که اقا هر اتفاقی به نفع منه کلا ما ضد گلوله میشیم و هیچ عامل منفی نمیتونه به ما ضربه بزنه من‌حتی کمی وسیع تر میگم که‌هیچ نیروی شری در جهان وجود‌ نداره و همه اینها فقط هدفشون رشد من هست همه علف های هرز هدفشون‌اینه که منا حرکت بدهند و‌من پارادایس زیبا تری داشته باشم همه این منفی ها برای رشد من هست من اینجوری سعی میکنم فکر کنم هر اتفاقی می‌افته از تو دلش یک چیز مثبت پیدا میکنم حتی وقتی وسط اتوبان تصادف کردم و‌ماشینم داغون شد گفتم خدایا شکرت الان ماشینم نو‌میشه چون‌من مقصر نبودم و کل بیمه ماشینم را درست کرد حتی با اینکه یکماه ماشین‌نداشتم و با اسنپ میرفتم با خودم میگفتم دمت گرم‌وحید چقدر خوبه که تو راننده داری

    منظورم اینه که سریع باید اون‌منفی را به مثبت تبدیل کنیم بقول استاد این یک هنره این‌یک‌توانایی هست که باید‌در‌خودمون‌رشد بدیم

    و این کار با سپاسگزاری به نظرم انجام میشه من‌هر‌روز صبح را با خودم‌میگم‌وحید‌امروز‌یک‌فرصت‌هست که‌خدا بهت داده دمش گرم یک‌روز مجانی دیگه در اختیارم قرار داده شد خدایا شکرت عجب روز فوق العاده ای امروز چقدر اتفاقات عالی تا شب می افته چقدر مشتری میاد چقدر پول میاد چقدر بار میخریم چقدر حال میکنیم چقدر خبر خوش میشنویم الهی شکر‌و‌با این ذهنیت میرم از خونه بیرون و‌خدا میدونه که کلی اتفاقات خوب پیش میاد و البته که اتفاقات ظاهر منفی هم هست ولی من سریع میگم‌اینها برای رشد‌من لازمه و استقبال میکنم بجای فرار بجای ترس میرم‌داخلش ببینم‌توش چی‌داره برای من چه هدیه خدا از طریق این‌منفی برام فرستاده

    استاد عزیز ازتون ممنونم قدم‌هشت را تمام کردم و به امید خدا میخوام‌برم‌برای قدم‌نه

    عاشقتونم دوستتون دارم ده تا استیکر قلب زرشکی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  5. -
    محمد مفاخري گفته:
    مدت عضویت: 1383 روز

    حمد و سپاس خدایی را که تنها فرمانروای جهانیان است. سلام و درود و سپاس فراوان به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز:” دوستان خوب بهشتی من سلام.الان که این فایل رو دیدم و یکم بهش فکر کردم متوجه یسری از ترمزهای مخفی ذهنم شدم و اصلی ترین ترمز مخفی خودم رو پیدا کردم و از این بابت خدارو شکر میکنم.در همین لحظه که دارم تایپ میکنم یاد یک حدیث زیبا از امام علی {ع} افتادم و چقدر هم مرتبط هست با صحبت های استاد.{امام علی{ع} عْمَلْ لِدُنْیَاکَ کَأَنَّکَ تَعِیشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لاِخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَمُوتُ غَداً»

    ترجمه: برای دنیای خـودت چنان عمل کن که گویا در دنیا تا ابد زندگی می‌کنی؛ و برای آخـرت خـودت چنان عمل کن که گویا همین فردا می‌میری» این دقیقا پاشنه اشیل من هست و بارها و بارها از این عمل کرد خودم ضربه خوردم و حتی گاها ضربه های سخت و جبران ناپذیر.من از بچگی عادت دارم کارهارو به بعدا موکول کنم و از انجام دادن کارها شونه خالی کنم.این عمل کرد من باعث میشه که گاهی اوقات کلی کار انجام نشده داشته باشم.وقتی کاری رو که باید انجام بشه رو به تعویق میندازی احساس منفی و نشت انرژی بالایی تو وجودت رخ میده.وقتی استاد داشتن به بوته های هرز اشاره میکردن من دقیقا به یاد افکار منفی و اعمال نادرستی افتادم که توی وجودم ریشه زده و باعث شده روز به روز نشتی انرژی بیشتری داشته باشم.درک این قانون که میشه شروع کرد و شرایط رو تغییر داد باعث احساس خوبی در وجودم شد و تصمیم دارم با کمک خدای مهربان مسیر زندگی خودم رو تغییر بدم و هوشمندانه تر به راهکارهای استاد در دوره ها و فایل ها عمل کنم. باز هم تشکر ویژه دارم از استاد و خانم شایسته عزیز که با عشق این فایل فوق العاده رو ظبط کردن. در پناه الله یکتا شاد سالم سعادتمند و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  6. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 2977 روز

    بنام ویاد تنها فرمانروای جهان هستی

    سلام ودرود به استاد عزیزم وبانو مریم شایسته گرانقدر ودوستان توحیدیم در مکان الهی

    چگونه از قدرت گرفتن افکار منفی جلوگیری کنیم

    خداروشاکر وسپاسگزارم که امروز هم به من فرصت نوشتن وتامل کردن در مورد آگاهیهای یه فایل بی نظیر دیگه داد

    استاد جان چقدر برام این هم زمانی جالب بود اتفاقا من دیشب سریال زندگی در بهشت قسمت 14 را تماشا میکردم که آن قسمت هم شما علفهای هرز رو به افکار منفی تشبیه کردید وآن پیچکها که دور آن درختچه ها پیچیده بود رابه باورهای محدود کننده تشبیه کردید و فرمودید یکی از این افکار منفی احساس عدم لیاقت هست که ناشی از خود کم بینی،سرزنش خود و..هست ووقتی آن درختچه ها را قطع کردید وپیچکها به آنها چسبیده بودند مریم جان گفت این درخت رو من از ته بریدم ولی این پیچکها همچنان آنها را سرپا نگه داشتند شما در ادامه حرف ایشان گفتید دقیقا مثل اینکه ما یه مقدار رو خودمون کار می‌کنیم وافکارمون رو اصلاح میکنیم فکر می‌کنیم کار تموم ولی غافل از این افکار محدود کننده کوچیک هستیم که در لایه های زیرین ذهن قرار داره وامروز باشنیدن آگاهیهای این فایل ،آگاهیهای آن فایل هم برام تکرار شد .

    درسته استاد جان تا یه ذره شرایط سخت میشه یا در زندگی به تضادی بر میخوریم این افکار منفی هست که تو ذهن ما جولان میدهند ودقیقا اگر به موقعه با فکت ومنطق جلو پیشروی آنها را نگیریم ویا با تمرکز بر زیباییها وداشته های زندگی ونکات مثبت وجودیم این افکار را جهت دهی نکنیم به سمت مثبت جوری این افکار منفی ونجواها دست وپای مارو می‌بندند که انگار در یک باتلاق داری دست وپا می‌زنید

    از مثالی که در مورد دوستتون زدید من خودم چند بار تجربه کردم وبه نظرم اگر به همه اتفاقات وشرایط هرچند به ظاهر بد با دید اینکه خیره وجمله خیر فی ما وقع استفاده کنیم نتیجه آن اتفاق به نفع ما خواهد بود

    من پریروز وقتی با عصا از این طرف اتاق خواستم برم آن طرف پام پیچ خورد وخوردم زمین همون لحظه یه آن آمد به ذهنم نکنه باعث بشه پام بیشتر پیچ بخوره وبرا راه رفتن نیاز باشه حتما همسرم خانه باشه ،ولی سریع به خودم گفتم خیره من تو تمرین ستاره قطبی نشانه ای واضح از سلامتی ام را از خدا خواستم واین زمین خوردن حتما برا بدنم لازم بود وبرگشت نشستم رو کاناپه دیگه هم کلا فراموش کردم ودوباره بلند شدم باعصا رفتم آشپزخانه وکارام رو کردم شب نشسته بودم بدون اینکه موقعه اش باشه یدفعه خونریزی برداشتم وهمسرم خونه بود کمکم کرد و….بعد به من گفتم فهیمه به هم ریختی از این اتفاق گفتم نه اتفاقا من امروز یه نشانه واضح از خدا خواستم واینم نشانه اش بود آنقدر حالم خوبه که حد نداره چون تو یکسال که دارو مصرف میکنم کلا سیکل عادت ماهیانه ام بهم ریخته که اصلا پریود نمی‌شدم اگرم میشدم در حد لک واین برا من نشونه خیلی خوبی بود که بدنم داره خودش رو ریکاوری میکنه چون من یکی از باورهای قدرتمند کننده ای که در مورد سلامتی برا ذهنم باور پذیر کردم این است بدنم توانایی لازم جهت بهسازی وپاکسازی خودش از انواع بیماری‌ها وویروسها باهر شدت وحدتی دارد

    ونتیجه آن کنترل ذهن تغییر جهت فکرم این شد که خونریزی فقط همان شب بود ومن امروز فضای بین اتاق بدون عصا چند دفعه رفتم وبرگشتم وامروز ناهار درست کردم وظرفها رو شستم ودقیقا که استاد چه آرامشی داری وقتی بخدا توکل کنی مطمئن باشی هر اتفاقی پیش میاد خیره

    درپناه حق شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  7. -
    آوا گفته:
    مدت عضویت: 1403 روز

    به نام خداوند بخشاینده و مهربان

    سلام به هم فرکانسی های عزیزم

    این فایل دقیقا بازگو کننده حال دیشب منه.دیشب از شدت افکار منفی و خشم تا شش صبح خوابم نبرد.

    حدود ده روز پیش یه سِت ورزشی رو بطور اینترنتی خریدم و تازه دیروز صبح بدستم رسید با کلی ذوق بازش کردم و دیدم اصلأ سِت نیست در واقع دو رنگ شبیه بهم رو که یکی اورجینال بود و اون یکی فِیک ، با هم جور کرده بودن و به نام سِت برای من فرستاده بودن.

    خیلی عصبانی شدم براشون پیام فرستادم و خواهان مرجوع شدم. کل روز تو ذهنم داشتم باهاشون دعوا میکردم طوریکه شبش تا صبح بیدار موندم.

    آخرشم یکی از فایل های دوازده قدم رو گذاشتم و با صدای آرامش بخش استاد خوابم برد.

    اگر من زودتر در طول روز سعی میکردم همون اوایل فکر منفیم از جهت دیگه ای به قضیه نگاه کنم اینقدر رشد نمیکردن و اذیتم نمیکردن و تا صبح بیدار نگهم نمی‌داشتند.

    ممنونم استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان به خاطر این فایل ارزشمند تون

    شاد و سلامت باشید در پناه خداوند بلندمرتبه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  8. -
    ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 698 روز

    سلام و خسته نباشید

    الان که اومدم داخل سایت این فیلم رو دیدم سریع اومدم که ببینمش درس های رو گرفتم از این فایل

    مهم ترین درس این فایل این بود که اگه بزاریم افکار منفی رشد کنن مثل همین درخت های هرز دیگه نمیشد به راحتی درخت رو قطع کنیم یا همون افکار منفی افرادی که افسرده هستند مثل همین درخت ها درون وجودشون رو فرا گرفته و کاملا اون ها رو از تو فلج کرده

    استاد به خیلی نکته خوبی اشاره کردید که اگر وقتی افکار منفی به سراغمان اومدند باید با یاد آوری کردن نعمت های که داریم و شکر گذاری حال دلمون رو خوب کنیم و اگر نتوانیم حال دلمون رو خوب کنیم باور کمبود به سراغمون میاد و افکار منفی بیشتر و باعث میشه اتفاقات بد تری ظهور کنن همون طور که گفتید باید این افکار بیماری زا و شرک آلود رو که فقط از طریق شیطان هست رو وقتی ضعیف هستند مهار کنیم و اگر کنترل نکنیم بعد از مدتی روی می‌بریم به سمت افسردگی

    در کل توصیه من این هست که اگر وقتی حالتون خراب شد بیاید داخل سایت و فایل هارو گوش کنید یادتون باشه وقتی که حالتون بده تجسم نکنید چون در اون موقعیه بدترین اتفاقات ممکن رو می‌بینید

    امیدوارم همیشه حالتون خوب باشه خدایا صد هزار مرتبه شکر (غیر ممکن فقط یک پندار است)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  9. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2839 روز

    به نام تنها پروردگار هستی

    سلام به همگی

    اتفاقا امروز یه بحثی اینجا در حضور من شد که یکی از دوستان داشت حمایت منو میکرد اما خب دیگه اون بحث باعث ناراحتی هممون شد و من اولش یه خورده که از خودم دلگیر شدم که چرا من اونموقع سکوت کردم ،اما خب بهتر شد که نگفتم بعدش داشتم به این فکر میکردم من چطور و با چه تمرین ذهنی میتونم از این احساس ناجالب دربیام ،آخه یسری اشتباهات هم از من بود ولی خب یکی از تمریناتی که اغلب در همچین مواقع ای انجام میدم چیه

    در ذهنم خاطرات و اتفاقاتی رو مرور میکنم که مثلا دوستان تعریف میکنند میگن فلانی یا فلان فرد در فلان شهر یا کشور این کار نامناسب و اشتباه رو انجام داده یا همیشه انجام میده و خیلی هم ریلکس و انگار که نه انگار داره چه کارهای منفی و اشتباهی انجام میده و همه بعد خنده میکنند میگن عجب آدم فلانیه و…

    حالا من اینو نمیگم منظورم این باشه ما باید بریم کارهای نادرست و منفی انجام بدیم، نعع بلکه منظورم از مرور این دیالوگ اینه که بتونم راحت تر ذهنمو آروم کنم وگرنه خیلی بهم فشار میاره ،همیشه سعی کنیم اشتباه نکنیم اگر هم اشتباهی کردیم سعی کنیم با هر تمرین و تفکر ذهنی که میتونیم کنترل ذهنو بدست بگیریم وگرنه خیلی آسیب به خودمون میزنیم،چونکه من یه عمر ناخودآگاه ازش ضربه های بسیار سنگین خوردم

    ین و یانگ

    هم اسمش هم عکسش معروفه که تقریبا همه میشناسنش که نماد اصلی رشته تخصص خود منم هست نمادش معنای زیادی داره اما من چندتا و خلاصه بگم یعنی اینکه در هر تاریکی و منفی یه نقطه یا زاویه سفید و مثبت هم وجود داره و همچنین برعکس و شب داره تبدیل میشه به روز و روز به شب و سرد به گرم و گرم به سرد ،جهان دو قطبی و از اینجور معنا و مفهومه خلاصه میگه هیچ چیز کامل نیست هیچ چیز مطلق نیست،ثابت نیست فقط مهم اینه که ما از چه زاویه و نگرشی نگاه و توجه کنیم

    مثلا تا الان طی چندماه اخیر کلی از دوستان ،خانواده،همکاران و…بقول خودشون بهم گفتن تو این کاری که تو داری انجام میدی هیچ پول و آینده ای نداره اما من این گوش در اون یکی دروازه اما با شنیدن همین حرفها سالها پیش باعث میشد کلی از مسیر شغلی و برنامه های زندگیم جابجا بشه چونکه باورهام وحشتناک مخرب بود اما الان نه هزاران برابر بهتر از اونموقع هام با شنیدن اون جنس حرفها شاید کمی کندتر بشم اما جابجا یا نابود نمیشم بلکه میگم من فقط تکیه بر خداوند میکنم نه حرفهای چرت و پرت دیگران

    نکته دیگه: اینکه جدیدا یه کارو رو مجدد دارم تجربه میکنم بااینکه قبلا تجربه اش کردم و برام خیلی منطقی تر از زمانی ست که هنوز بهش نرسیده بودم اما بازم بعضی اوقات این نجوای ذهن میاد سراغم میگه نکنه تو این مورد موفق نشی و خراب بشه اما خیلی ضعیف تر از چندسال پیشه چونکه من مدام دارم از کامنتهای جلسه ششم قدم اول کمک میگیرم که اگر من اولین بار تونستم پس بعدهارم میتونم الان هم میتونم و هی بهش قدرت میدم و تقویتش میکنم برعکس نجواهای شیطان

    حتی بدترین اتفاقات و شرایط هام یه نکته یا هزاران نکته خوب هم درونش داره امروز وقتی اون بحث ناراحت کننده بین مون رخ داد اما وقتی نشستم با خونسردی تمام با خودم حرف زدم و دیدم اگر این بحث پیش نمیومد من همچنان داشتم اون اشتباه رو ادامه میدادم و در نهایت میرسید به نقطه ی اجرا اما امروز تونستم تو نطفه خفه ش کنم،،چقدر اشتباهات و افکارهای،احساسات،باورها،جنگ ها،درگیری های منفی در ذهن ما وجود داره یا قبلا بوده که تو نطفه خفه شون کردیم و کسی هم نفهمیده اما ما به روی خودمون هم نیاوردیم وقتی اینچیزهارو بیاد خودمون بیاریم نسبت به اشتباهات و خطاهای دیگران خیلی راحت تر و رهاتر میشیمو میتونیم ازشون گذر کنیم

    نکته بعدی اینکه من سالها بود که خودمو عذاب میدادم و از خودم ناراضی بودم و خیلی اوقات از خودم بدم میومد چرا؟! چونکه با خودم میگفتم من فلان روز در فلان اتفاق نتونستم خوب عمل کنم ،بی ارزه بودم خیلی ها فهمیدم و دیدن که من چقدر اونجا بی ارزه و ناتوان بودم ،اما از وقتی که شدیدا از خداوند درخواست کردم و وارد این خانواده ارزشمند شدم بیشتر اینو دیدم و جهان هستی هم بیشتر اومد به کمکم که شاهد هارو بهم نشون بده که من آروم تر و رهاتر بشم مثلا خیلی اوقات میدیدم یا میشنیدم که طرف کلی برا خودش دبدبه کبکبه داره اما فلان جا و در فلان اتفاق نتونسته خوب عمل کنه اما چونکه خودشو دوست داره دیگه درگیر اون اتفاق و تجربه از دست دادن نشده و یه عالمه از این جنس اتفاقات خداوند از درخواست های شدیدم بهم نشون داد که ببین سجاد جان اینقدر به خودت سخت نگیر و خودتو سرزنش نکن وگرنه خودت آسیب میبینی من که همیشه و همواره دوستت دارم اما مهم اینه که خودت خودتو اذیت نکنی در غیر اینصورت بقیه رو بیخیال در هرشرایطی برگرد به مسیر درست که خداوند گریبان کسی رو نمیگیره ،آخه هر زمان میتونم اینطور فکر کنم بهتر دارم معنای توحید رو درک میکنم وقتی خداوند داره با اون عظمت میگه من با اینهمه بزرگی میگم اشکال نداره اما تو نیم وجبی میگی نه،پس باشه برو اینقدر سختی بکشی تا پدرت در بیاد ،تا وقتی که تو نمیخوای گوش بدی و کار خودتو میکنی ،خدای من وقتی اینارو شروع کردم به نوشتن الان همینطور اومد به ذهنم ،واقعا الان چقدر بیشتر دارم درک میکنم هر بلایی سرم میاد حقمه چرا؟! چونکه گوش نمیدم قلبم داره چی میگه مثل کسی که داره جی پی اس ماشینش هشدار میده اما همچنان اینقدر میره تا یه بلایی سرش بیاد بعد پلیس،یا هر کسی دیگه میگه خب معلومه که اینطور میشد وگرنه چرا باید به این مسیر میرفت تا این بلا سرش بیاد حالا اون طرف یا مرده،یا زخمی شده پس این بها دادن به نجواهای شیطان هم اینطوره مثل همین علف های هرز پرادایس که با تغذیه شدنشون باعث درخت های تنومند شدن

    یه نکته دیگه:یکی از دخترهای محل که اینجا خیلی ها میگن عه عه چقدر خودشو میگیره ،فلانه و… اما من همیشه سعی میکنم نکات مثبتشو در ذهنم بسازم ،باعث شد همین الان اومد یه وسیله بگیره و درمورد یکی از اتفاقات قبلش برام تعریف کرد و با کلی روی باز و خوشرویی ازم تشکر کرد رفت

    چقدر از ساخت ذهن خودم انگیزه گرفتم که خدایا شکرت از اینکه من میتونم زندگیمو خودم خلق کنم فقط اینکه خدایا ازت کمک میخوام همیشه بیادم بیاری اینهارو زود فراموش نکنم چونکه ما آدمها زود یادمون میره و ممکنه هواسمون از اصل پرت بشه

    خلاصه این کامنت کلام خداوند بود برام که باعث بشه یه خورده درس یاد بگیرم و هواسمو بیشتر جمع کنم و باعث بشه که بهتر بتونم کامنتهای دوستان رو درک کنم،خیلی دوستون دارم از صمیم قلبم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای:
  10. -
    لیلا شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1179 روز

    ب نام خدای مهربان!

    سلام ب استاد جانم ومریم عزیزم وهمه دوستان گلم !استاد جانم ممنونم بابت صحبتای عالی ک کردید ی ماجرایی چند روز پیش برام اتفاق افتاد ک ب این موضوعی ک چگونه از قدرت گرفتن افکارمنفی جلوگیری کنیم ربط داره استادجانم ما چندروز پیش ب ی عروسی درشهردیگه ک ازدوستای هم دانشگاهی همسرم درقم بودن دعوت شدیم از اونجایی من عاشق عروسی هستم خیلی ذوق داشتم بریم عروسی خلاصه ما یک روز ب عروسی مونده همسرم از اداره اومد ناهارخوردیم راافتادیم بعداز 3 ساعت رسیدیم قم دقیقا توورودی قم بودیم یهو دیدیم هی ماشینا برامون بوق میزنن من همسرم تعجب کردیم ک چی شده ب عقب نکاه کردیم دیدیم ی دود سفید از ماشین بیرون میاد سریع زدیم کنار ماشین خاموش کردیم خلاصه تو چ کنم بودیم اولش خیلی استرس گرفتیم حالمون گرفت ک چرا ماشین خراب شدفلان بهمان بعد من یهو ب همسرم گفتم خداروشکر تو قم وسالم هستیم وحداروشکر پول هم داریم ،دیگه نگرانی نداریم من داشتم این حرفارو میزدم ماشین پلیس نگه داشت اومد طرف ما و گفت چی شده مشکلی پیش اومده ماهم توضیح دادیم ک گفت واشار سوزونده دیگه ماشین روشن نکنین از شانس خوبمون پلیس همشهری ما بود بسیار بامحبت باهامون برخورد کرد بنده خدا زنگ زد جرثقیل اومد ماشین بوکسور کردیم بردیم تعمیر گاه ،ماشین 4 روز تو تعمیرگاه موند افکار منفی هرازگاهی میومد سراغمون شانس نگاه کن فلان بهمان ولی من همسرم با فکرکردن ب چیزای خوب تونستیم ب این موضوع غلبه کنیم اولش قرار بود 2 روز توقم بمونیم عروسی بریم ی زیارت بکنیم برگردیم ی ماجراهایی اتفاق افتاد ک 4 روز ماقم موندیم رفتیم زیارت حضرت معصومه کلی خرید کردیم بعد رفتیم عروسی بعد خونه اقوام همسرم رفتیم خیلی بامحبت باهامون برخورد کردن کلا درخدمت من همسرم بودن باماشینشون مارو همه جای دیدنی بردن خلاصه بانبود ماشین واتفاقی ک برای ما افتاده بود ما باهمه اینا خوش میگذروندیم افکار منفی هرازگاهی حمله می‌کرد ولی من همچنان سعی کردم خوش بگذرونم ک انکار همه چی بروفق مراد منه واقعا 4 روزی ک قم بودم لدت بردم وبالاخره ماشین تحویل گرفتیم با ماجرای ک برامون اتفاق افتاد ولی نداشتیم این سفر بهمون بدبگدره ،اگر من قبل بودم سفر ب خودم تلخ میکردم ناشکری میکردم حسابی می‌ریختم بهم برای همه هم ازتلخی سفر حرف میزدم ولی من الان باوجود این سایت و استادعزیزم خیلی متفاوت شدم در همه لحظه ها میتونم تاحدودی جلو افکار منفی بگیرم لذت ببرم واقعا حیف ما نیس ی لحظه از عمرمون ب ناراحتی بگذرونیم خدایا شکرت بابت این سایت بسیار ارزشمند استاد بی نظیری ک برای هدایت ما فرستادی ،ی دنیا از استاد جااانم و مریم مهربانم سپاسگزارم دوستتون دارم ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 26 رای: