چگونه از قدرت گرفتن افکار منفی جلوگیری کنیم - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)

723 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    mohamad kord گفته:
    مدت عضویت: 1392 روز

    سلام به استاد عزیز و سلام به دوستان

    خیلی تشبیه بجا و درستیه ، مخصوصا اونجا که گفتید که این علف های هرز خیلی مقاوم اند ، خیلی راحت تکثیر میشند ، باید برای از بین بردنشون زحمت کشید .

    یادمه یک فایل دیگه ای که هنوز هم تو قسمت فایل های دانلودی روی سایت هست ، درمورد باغچه ای صحبت کردید که همه چیز توش کاشته بودید و اونجا هم به این موضوع اشاره کردید ،برای اینکه بخواهیم یک درخت میوه یا سیفی جات رشد کنه ، باید مراقبت انجام بدیم ، کود و سم و ابیاری و کاشت در زمان درست و فراهم کردن شرایط مناسب

    اما علف هرز که هیج خاصیتی نداره و هیچ زیبایی نداره ،خودش رشد میکنه

    گفتید که به این موضوع فکر کنید . چرا محصولات مفید شانسی و بدون مراقبت در نمیان ؟

    ذات جهان اینه که چیز مفتی به کسی نمیده اگر کسی چیزی داره به این معنیه که لیاقتشو داره

    نمیدونم چرا وقتی جمله بالا رو دارم مینویسم ،خیلی سختمه که خودم قبول کنمش

    خودم کلی مقاومت دارم درباره اش

    اما میدونم که درست همینه ،

    اگر کسی رابطه ی زیبایی رو داره لیاقتشو داره ، اگر کسی هم نداره باز هم لیاقتش همونقدره

    اگر کسی ثروتمنده لیاقتشو داره ، اگر هم نداره لیاقتشو نداشته که نداره

    هیچ چیز شانسی نیست

    هر چقدر کار کنی همونقدر نتیجه میگیری .

    جهان آیینه ی وجود ماست .

    میخوایی بدونی چه باور هایی داری ؟

    به زندگیت نگاه کن ببین چجوریه ؟

    میخوای ببینی که داری پیشرفت میکنی یا پسرفت ؟

    خودتو با دیروزت مقایسه کن

    مقایسه کردن با بقیه حال ما رو خیلی بد میکنه

    اما مقایسه خودمون با دیروزمون واقعیت رو به ما نشون میده

    حرف زدن هم هیچ فایده ای نداره

    خود من از وقتی توی این سایت عضو شدم تا همین الان که شما میتونید تاریخ عضویت و تاریخ انتشار این کامنتو بخونید . بیشتر از عملم حرف زدم

    با خودم ، با بقیه

    خیلی حرف زدم و کم عمل کردم

    شک کردم به همه چی ، ول کردم این مباحثو ، و وقتی دیدم وضعیتم داره خیلی بدتر از قبل میشه برگشتم به مسیر

    الان دارم روی خودم کار می کنم

    استاد میگن اگر احساس نا مناسبی دارید ، این احساس داره از یک فکر توی ذهن ما نشأت میگیره ، ما باید اون فکرو پیدا کنیم و با یک باور درست جایگزینش کنیم

    اصلا وقتی پیداش بکنی ، تجربه به من میگه همون لحظه آروم میشی

    چطوری پیداش کنیم ؟

    یک راهی که من انجام میدم نوشتنه

    بنویسیم از حالمون و از خودمون بپرسی چرا حال من بده

    از استاد عزیز برای این فایل های فوق العاده که رایگان در اختیار من می ذارن تشکر میکنم

    و از شما دوستان که تجربه ها و تفکراتتون رو با بقیه درمیون میذارین هم ممنونم

    امیدوارم هر کجا هستید در ارامش کامل باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  2. -
    معصومه محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2117 روز

    سلام به استاد گرامی و عزیز و زندگی ساز

    سلام به خانم شایسته ی عزیز که آنقدر با دقت و حوصله و عشق فیلم میگرفت از صمیم قلبم قدردانی میکنم

    سلام به تمام اعضای خانواده صمیمی و گرم استاد عباسمنش

    چقدر استاد دست و دلبازانه این آگاهی ها رو به گوش ما میرسانید

    میتونم بگم کلی از پایه های اصلی ارزشمندی در جمله هاتون مطرح کردین

    مثال زدین

    بله

    حتی توی کتابهاتون هم این نگاه الخیر فی ماوقع رو توضیح دادین

    تغییر زاویه ی دید مون نسبت به موضوعات به ظاهر ناجالب

    از دقیقه ی هجده به بعد رو میشه طلا نوشت

    انگار تمام قوانین رو خلاصه مطرح کردین

    من فهمیدم که چنان چه خود شما هم همیشه می‌گید که اصل یکی است

    اون هم چطور در احساس خبوب بمونیم چطور بفهمیم که درچه فرکانسی هستیم در نتیجه چی در انتظارمون هست

    جالبه روز جمعه متوجه شدیم که لوله آب خونه شکسته سقف طبقه پایین حسابی داره چکه میکنه که چی بگم شرشر آب میاد

    یک لحظه اومدم ناراحت بشم

    یاد بکی از فایلهای استاد افتادم که گفت برای من هم پیش میاد یاد شما خاطره برج تمپا و واشر ماشین لباسشویی و خیس شدن سقف طبقه پایین افتادم کلا حرفهای شما اومد به یادم

    پیش خودم گفتم خب پس برای من هم حتما خیر است و بقول استاد خواسته های من به فرم جهان هستی انجام میشه

    مدتها بود که من ماشین ظرفشویی میخواستم ولی چون جاش نبود و پروژه سختی بود انجام نمیشد

    حالا که لوله شکست ناخواسته همه چی در گیر شد و لوله کشی شد و جای ماشین ظرفشویی باز شد شیر آبش هم کشیده شد

    هنوز آشپزخانه درگیر هست ولی بزودی من به خواسته م میرسم

    تغییر زاویه دید من و نگاه الخیر فی ما وقع

    بابت این فایل پر از آگاهی که باید چندین بار دیده و شنیده بشه

    از خداوند سپاسگزارم

    من فایل ارزشمندی رو خریدم استاد دارم گوش میدم و باور میکنید تا اینجا تو همه ی قسمتهاش شامل من می‌شد و فهمیدم چه خبره

    باعمل به آگاهی های شما من ارزشمند بودن خودم رو بیشتر میفهمم از زندگیم بیشتر لذت میبرم

    به امید الله مهربان ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      مهدی رجبی گفته:
      مدت عضویت: 3857 روز

      درود خانم محمدی عزیز…

      تجربه خوبی نوشتید

      همین چند وقت پیش اونم در حالیکه داشتم رو ذهن و احساساتم کار میکردم یهو ماشین لباسشویی ما در حالیکه رفته بودم آشپزخونه رو کفشو تمیز کنم دیدم یه اتفاقی یهو افتاد و اون تصفیه آب یخچال هم سرش شکست و یهو آب با فشار داره میزنه و خیس می‌کنه

      منم مثل شلنگ گرفته بودمش.. خخ ولی همون لحظه داشتم تو ذهنم خیلی ریلکس و خندون و باحال میگفتم ببین چه حالی میده این شلنگ کارمو راحت کرده و گفتم الخیر فی ما وقع،

      من نمی‌دونم ولی یه خوبی و خوشی پشت این ماجراست…

      حتماً نشونه ی تمرین اعتماد بنفسمه، حتما قراره به جاهای خوب هدایت بشم،

      حتما ببین چقدر کارم راحت تر شد به لطف خدا اینطوری برای تمیز کاری؟ تازه چقدر حالم میده..

      حتما قراره یاد بگیرم چطوری اینکار رو برای ماشین لباسشویی و یخچال انجام بدم…

      حتما این طرز صحبت و زبان این تصفیه آب و یخچال و ماشین لباسشویی هست که بهشون توجه کنم و…

      بالاخره بسادگی درستش کردم بدون اینکه نیاز باشه فرد متخصصی رو برم بیارم اونم فقط با 15 هزار تومان… خدایا شکرت

      بعدش کلی حال کردموو کلی دست کشیدم به ماشین لباسشوییمون و ازش تشکر کردم و تمیزش کردم… حس خوب دادمو گرفتم…

      از کامنت و تجربه خیلی خوب و بجای شما ممنون و سپاسگزارم خانم محمدی جان…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    مسعود محمدی گفته:
    مدت عضویت: 3781 روز

    و خدایی که در این نزدیکی است…

    سلام و عرض ادب و احترام خدمت استاد عباس منش عزیزم، بانو شایسته همراه و همدل و همه عزیزان حاضر در این مکان مقدس…

    واقعا که این فایل به اعتقاد من جزو بهترین فایل های دانلودی رایگانه و بعد از این که دو بار شنیدمش، رفت جزو تاپ تن فایل های روزانه استاد که متعهدم هر روز بشنومشون.

    به نظر من این فایل خودش به تنهایی اندازه صد تا دوره آموزشی عمل می کنه و اگه من فقط و فقط بتونم به همین یک آموزه ای که اینقدر به زیبایی و وضوح استاد عزیزم بیان کردن عمل کنم، به خیر دنیا و آخرت دست پیدا می کنم.

    استاد! قبل این که بخوام در مورد این فایل نظر و دیدگاه خودمو بنویسم میخوام ازتون یه تشکر ویژه کنم! واقعا دمتون گرم. وقتی به محتواهایی که در سال 1402 منتشر کردین نگاه می کنم، می بینم که شما هم دارین تکاملتون رو طی می کنین. فایل های جدید خیلی بهتر و باکیفیت تر شدن! فایل هایی مثل «دلیل نتایج پایدار»، «توحید عملی 8 و 9»، «داستان هایی از انیمیشن گربه چکمه پوش»، «درسهایی از یک بازی» و همین فایل! نمی دونم! شاید درک و مدار من بالاتر رفته که این طور حس می کنم! ولی خدایی این فایل ها مخصوصا همین فایل آخر بدون اغراق از نظر من یه گنجه. یه گنج بالاتر از تمام گنج هایی که انسان ها در طول تاریخ به دنبالش بودن.

    خب من، بعد از اینکه تصمیم گرفتم به قانون نگاه جدی تری داشته باشم و بعد از 9 سال عضویت ظاهری در سایت عباس منش اقدام به استفاده و اجرای عملی قانون در زندگی خودم بکنم، موضوع کنترل ذهن رو بهش نگاه ویژه ای داشتم.

    تا پیش از این فکر می کردم وقتی یه نجوایی در ذهن میاد،‌باید بشینم در موردش با خودم حرف بزنم و سند و مدرک بیارم که اون نجوا اشتباس! تمرینی رو دارم که هر روز انجامش میدم به اسم سلف تاک. در سلف تاک های خودم (که به نظرم بهترین تمرین برای کنترل ذهنه)، شروع می کردم صحبت کردن در مورد نجواهای ذهنیم و بیشتر بهشون پر و بال میدادم. (با این نگاه که دارم ذهنمو قانع می کنم که اون نجواها اشتباس! یعنی نگاهم مثبت بودا ولی غافل بودم که اصلا برای ذهن نجواگر مهم نیست که من دارم براش فکت و سند مثبت میارم، نه! همین که من دارم به اون نجوا توجه می کنم حتی اگه در خیالم دارم این کار رو به شکل مثبت انجام میدم باز دارم به اون نجواها قدرت میدم.) حتی در ویدئوهای خودم در مورد سلف تاک این کار رو به دانش آموزانمم پیشنهاد می کردم!

    اما بعد که شناخت بهتری از قانون پیدا کردم فهمیدم کارم اشتباه بوده! فهمیدم بجای این که بیام و به اون نجواهای ذهن (که به قول قرآن از طرف شیطان درونی ما منتشر میشه)، بپردازم و سعی کنم فکت و دلیل منطقی بیارم که اون نجواهایی که در مورد آیندس و کارش اینه که در وجود من ترس ایجاد کنه، اشتباس، باید کلا ذهنمو رها کنم. از روی اون موضوع بردارم و بذارم روی یه چیز دیگه. حالا اون چیز هر چی می خواد باشه. (که یاد گرفتم تمرکزمو بذارم روی کاری که در هر لحظه انجام میدم. اگه غذا میخورم، با تمام تمرکز توجه کنم که چه غذایی دارم می خورم. اگه کامنت می نویسم با تمام وجود تمرکزم روی جملاتی باشه که داره نوشته میشه، اگه از پله ها بالا میرم، حواسم باشه که چطور با هر پله ای که برمیدارم عضلاتم قوی تر میشه. خلاصه که تمرکزمو در هر لحظه روی کاری بذارم که دارم انجام میدم.)

    به این شیوه می تونم افسار این ذهن رو دستم بگیرم.

    برای خودمم یه تشبیه از این موضوع ایجاد کردم که شاید شنیدنش به شما هم کمک کنه:

    با خودم گفتم فکر منفی رو وقتی بهش توجه نمی کنم مثل یه ماهی میمونه که از آب میگیرمش. چطور یه ماهی وقتی از آب گرفته میشه دست و پا می زنه که خودشو به آب برسونه و وقتی اون آب بهش نرسه کم کم جون میده و میمیره؟ این فکر هم وقتی بهش توجهی نشه (و آگاهانه توجه به موضوع دیگه ای معطوف بشه) در بک گراند ذهن شروع می کنه دست و پا زدن و وقتی زمانی بگذره و ما بهش توجه نکنیم، اون هم جون میده و کلا دیگه حواسمون ازش پرت میشه.

    این تشبیه خیلی بهم کمک کرده که هر وقت فکر منفی سراغم اومد، از دریای توجهم بندازمش بیرون و بذارم جون بده.

    و طبعا هر چقدر این ماهی کمتر در آب مونده باشه کوچیک تره و شکارش راحت تر! اگه مدت زیادی بهش توجه کرده باشم و این فکر در ذهن من پر و بال گرفته باشه، دیگه به این راحتی نمیشه خلاصش کرد! نیاز به جهاد اکبر داره. دقیقا مثل اون درختچه های بزرگی که زدنشون کار تراکتور هم نیست!

    اما نکته مهم اینه که هیچ فکری نیست که نشه کنترلش کرد! هر چقدرم که بزرگ باشه باز امکان پذیره. فقط مهمه که ما اصل رو همین بدونیم که باید افکارمون رو کنترل کنیم. همین! امروز جلسه 2 قدم 2 رو نگاه می کردم. استاد دقیقا همین نکته رو فرمودن. که آقا! اگه بدونی توجه به افکار منفی و داشتن احساس بد مساوی با دست بردن توی آتیشه، دیگه جز داشتن احساس خوب برات راهی نمی مونه! دیگه دنبال تکنیک و این داستانا نیستی که چطور ذهنمو کنترل کنم!!!

    ماشاالله استاد عزیزم. با این همه رشد و پیشرفت و دیدن نتایج فوق العاده، باز در حال طی کردن تکاملتون هستین! من بهتون افتخار می کنم. و به بانو شایسته عزیزم که چی بگم! ایشون انگار از یه کره دیگه ای اومدن بس که فوق العادن!

    از همه شما عزیزانم که وقت گذاشتین و این کامنت رو مطالعه کردین سپاسگزاری می کنم.

    در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، شاد و سالم و پیروز و سربلند باشین.

    خدانگهدار

    1402/09/09

    22:15

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      فاطمه تقی زاده گفته:
      مدت عضویت: 2320 روز

      سلام مجددآقامسعود عزیز

      سپاسگزارم که این آگاهی های ارزشمندتون رو به اشتراک گذاشتین

      آقامسعود وقتی آگاهی های بی‌نظیر شما روخوندم درکنار دیدن وگوش دادن این فایل ارزشمند تازه میفهمم چقدر هنوز جای کار دارم وباید لیزر فوکوس روی خودم کار کنم.

      کنترل ذهن از زاویه دید شما خیلی برام جالب وقابل درک بود وتحسین میکنم اینقدر ریز ودقیق به این مسئله که اصل قانون هست توجه دارین وبه این زیبایی کنترل ذهن دارید

      یعنی حتی با نگاه مثبت،خواسته باشیم که ذهن رو قانع کنیم که این نجواها اشتباست داریم به افکار منفی پروبال میدیم چقدر تحسینتون کردم این زاویه دیدتون نسبت به این موضوع.

      چقدر تحسینتون کردم والگوگرفتم از مثالی که درموردافکار منفی زدین اینکه افکار منفی وقتی بهش توجه نکنیم همانند ماهیی میشه که از آب بگیریمش دست وپا میزنه تا خفه بشه

      افکار منفی هم با توجه نکردن بهشون وآگاهانه توجهمون رو ازش برداریم دربک گراند ذهن شروع میکنه به دست وپازدن وبا بی توجهی ماجون میده

      آقامسعود سپاسگزارم که نوشتید کامنتتون خیلی خیلی خیلی واسم درس داشت انشاالله که بتوانم درعمل این مطالب ارزشمند رو عملی کنم.

      انشاالله غرق درشادی ولذت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مسعود محمدی گفته:
        مدت عضویت: 3781 روز

        و خدایی که در این نزدیکی است…

        سلام و عرض ادب خدمت استاد عباس عزیزم، بانو شایسته همراه و همدل و سرکار خانوم تقی زاده عزیز…

        باز هم از شما به خاطر الطافتون ممنونم.

        بله، سبک شخصی من در کنترل ذهنم اینه که اون موضوع رو رها کنم. قبلا میومدم و ساعتها با خودم در موردش صحبت با نگاه مثبت می کردم، اما الان به این نتیجه رسیدم که بهترین کار رها کردنه!

        البته که این صحبت روی کاغذ و در زمانی که حالمون خوبه کاملا شدنیه!

        هنر اینه که در اون زمانی که در اوج عصبانیت هستیم، به قول معروف خون خونمونو می خوره و یا در زمانی که حالمون بده. بخاطر یه اتفاقی احساسمون بد شده، بتونیم به یادمون بیاریم که با هر دلیل و منطقی که الان ناراحت باشم، دستمو بردم توی آتیش و برای آتیش هم توضیحات من قانع کننده نیست! اون دست منو به بدترین شکل ممکن خواهد سوزوند!

        برای جهان هم اصلا مهم نیست که من به چه دلیلی حالم بده! حال بد برای من مساوی با اتفاقات بد خواهد بود.

        این همون نکته مهمیه که باید همیشه یادمون باشه. این که احساسی عمل نکنیم! جهان، هیچوقت احساسی عمل نمی کنه!

        سپاسگزارم از کامنت زیبایی که نوشتید.

        در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، شاد و سالم و پیروز و سربلند و موفق باشید.

        خدانگهدار

        1402/09/15

        19:57

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زهرا کرمی گفته:
      مدت عضویت: 2763 روز

      به نام خدای هدایتگرم

      سلام آقای محمدی

      به چه نکات ارزشمندی اشاره کردید لذت بردم آگاهی ارزشمندی را انتشار کردید اینکه گفتید وقتی یک موضوعی ذهنتان درگیر می کنه بیاید توجه تان را بردارید آن تو ذهن خفه میشه من چقدر این کار کردم وقتی یک مسئله ای پیش آمد یکسره با خودم حرف می زدم یا یکسره ذهن من دنبال دلیل و منطق میگشت یا دنبال راه حل یک دفعه می دیدم کل روزم رفته من هنوز درگیر آن موضوع به قول شما نگاهم مثبت بود ولی تمام انرژیم از بین می رفت یک مدت خیلی خوب شدم فکر کنم به خاطر احساس لیاقت بود کافی یک روز گوش ندی قشنگ فراموش می کنی خیلی از شما سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مسعود محمدی گفته:
        مدت عضویت: 3781 روز

        و خدایی که در این نزدیکی است…

        عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد عباس منش، بانو شایسته و سرکار خانوم کرمی گرامی…

        بسیار ممنونم از لطف شما.

        دقیقا همین موضوعیه که خیلی از افرادی که میخوان ذهنشون رو کنترل کنن با ظاهر زیبا از مسیر خارجشون می کنه.

        من وقتی سلف تاک می کردم و در اون به مشکلاتم از جنبه مثبت می پرداختم، واقعا انتظار داشتم اون مسائل حل بشه اما دریغ از این اتفاق. چرا؟!

        چون در هر صورت توجه من به مشکل بود! نه برطرف کردنش. حالا شما اصلا فکر کن من با نگاه مثبت دارم به مشکل نگاه می کنم. باشه در اصل داستان که فرقی نمی کنه!

        مثل این میمونه که بگم لبخند می زنم و دستمو می برم توی آتیش! مگه میشه؟ قطعا نه!

        این موضوعم دقیقا به همین شکله. هیچوقت نباید اجازه بدیم که درک اشتباه از قانون مارو از مسیر درست دور کنه.

        بسیار ممنونم از کامنت زیبایی که نوشتید.

        در پناه الله یکتا، تنها، و تنها، و تنها قدرت حاکم بر جهان هستی، شاد و پیروز و سربلند و سعادتمند باشید.

        خدانگهدار

        1402/09/15

        20:30

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    خورشید گفته:
    مدت عضویت: 1740 روز

    سلام و عرض ادب و احترام فراوان دارم خدمت شما استاد گرامی و بانو شایسته ی عزیز.

    این دومین کامنت من در این جلسه است و می‌خوام تو این کامنت توضیحات مفصل تری در مورد تجربیاتم در زمینه ی کنترل ذهن بنویسم تا ردپایی بذارم در مسیر زیبایی که دارم طی میکنم.

    اول اینکه همون‌طور که استاد فرمودند وقتی در این دانشگاه الهی مشغول تحصیل هستیم دیگه سراغ هیچ درس و کتاب دیگه ای تو این حوزه نریم چون بسیار احتمال داره که در وسط این مسیر زیبا به بیراهه بریم و مسیر رو گم کنیم و البته که من هم به این امر پایبند بودم و تو این دوساله کلا سعی کردم فقط با مطالب استاد حرکت کنم ولی در زمینه ی مشکلی که چند ساله برام پیش اومده بود از چندتا کتاب کمک گرفتم تو این کتاب ها به چند نکته اشاره کرده بود اولین نکته نترسیدن از علائم ترس و در واقع به چالش کشیدن خود بود که خوب این نکته خوب بود و بسیار کارساز که البته استاد هم بارها در مورد ترس به این نکته اشاره کرده بودند که باید بری تو دل ترس هات و از اون ها نترسی.

    ولی نکته ی دیگری که در این کتابها بود این بود که باید اجازه بدید افکار منفی و افسردگی همه حضور داشته باشند و عبور کنند و از اونها نترسید چون ماندگارتر میشوند. باید اجازه بدید که باشند و به اونها اهمیت ندید تا فروکش کنند و من شروع کردم به تجربه ی این روش. در مورد به چالش کشیدن ترس و نترسیدن از ترس روش بسیار خوبی بود اما در مورد افکار و احساسات منفی دقیقا انسان حالت نهالی رو پیدا می‌کنه که خودش رو در معرض بادها و طوفان های سهمگین قرار بده و انتظار داشته باشه همچنان راست قامت و استوار پابرجا بمونه و این امکان نداره. به نظر من یکی از بزرگترین چیزهایی که باید یاد گرفت شناخت حربه های شیطان هست. وقتی ما در رو باز میزاریم تا شیاطین با افکار و وعده های مایوس کننده و نمیتوان ها و نمیشود ها و بی خیالش و حوصله ندارم ها به ما ضربه بزنند کم کم دیگر توان و قدرت و نور ایمان در وجود ما کمرنگ میشود و دقییییقااا تفاوت افراد موفق و کسانی که در وسط راه میبرند و رها میکنند در همین نکته است. اینکه راه را برای شیطان و وعده هایش باز میگذارند و آنقدر خسته و ملول میشوند که تسلیم میشوند.

    این فایل استاد دقیقا به این نکته ی مهم اشاره می‌کنه ورود شیطان و افکار منفی و احساسات منفی ممنوع !

    پناه بردن به خدا از شر شیطان رانده شده یعنی همین یعنی در مواجهه با این افکار و احساسات سریعا به آغوش امن و آرامبخش الله پناه بردن. چگونه؟ با ذکر و یاد خداوند، به یاد آوردن مهربانی ها و نعماتش و خواندن آیات قرآن که سراسر وعده ی نعمت، فراوانی، کمک رسانی به مومنان و بخشش اشتباهات و گناهان و برگرداندن آنچه که از دست رفته می‌باشد.

    عجب کتابیست این قرآن.

    خداوندا مراا ییخش که بیراهه رفتم و خانه ی قلبم را که خانه و سرای توست بر روی بیگانگان باز کردم تا مرا سرد و خاموش کنند. تو حرارت و جوشش و خروش قلب منی تو انگیزه ی هر روز منی برای حرکت، برای ادامه دادن، برای روزهایی شاد که تو به من وعده داده ای و تو هرگز خلف وعده نکردی.

    الهی تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری میجوییم، امید که همواره قلبمان به نورت روشن و گرم باشد و لحظه ای خاموش نشویم و از حرکت باز نایستیم.

    استاد عزیز خدای را سپاس به خاطر وجود شما که ایمانتان را اینقدر حفظ کردید و اینقدر در مقابله وسوسه ها و حربه های شیطان مقاوم بودید که خداوند متعال این همه علم و آگاهی را بر قلب شما الهام میکند و راهگشای هزاران نفر هستید. من همراه شما بیشتر و بیشتر کتاب قرآن عزیز را میشناسم و خدای خودم را میشناسم و از این مسیر زیبا لذت میبرم.

    برای شما و خودم و عزیزانم و دوستان سایت آرزوی سعادت و دیداری بسیار مسرت بخش با الله مهربان را دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  5. -
    حمید سامیر گفته:
    مدت عضویت: 1418 روز

    بنام خدای مهربان

    چگونه از قدرت گرفتن افکار منفی جلوگیری کنیم؟

    یک قانونی رو یادگرفتم از استاد عباس منش عزیز که توی خیلی از موضوعات استفاده کردم به نفع خودم

    قانون اینه وقتی که یک اتفاقی میفته که به ظاهر به ظااااهر نا جالب

    به جای اینکه بیام خودم رو سرزنش کنم و…

    این باور رو بسازم که خداوند فقط منبع خیر و برکت

    اگر من بتوانم ذهنم رو کنترل کنم ، زاویه دیدم رو عوض کنم میتونم از اون اتفاق به ظاااهر بد به نفع خودم استفاده کنم

    یعنی چی؟

    یعنی اینکه وقتی اتفاق بد میفته با خودم میگم این اتفاق بد افتاد ، خب حالا من دوتا انتخاب دارم

    انتخاب اول :

    برم توی افسردگی و ناراحتی که من چقدر بدبختم و….

    و سریع به این فکر بیفتم به کی زنگ بزنم ؟ چیکار کنم؟

    که نتیجه این انتخاب قطعا این اتفاق به ضرر من خواهد بود و اتفاقات مشابه به این که همچین احساسی دوباره به من بده رو جذب میکنم

    انتخاب دوم :

    سعی کنم فقط به احساس یه ذره بهتر برسم با ایمان به این قانون که اگر به احساس خوبی برسم این اتفاق جوری که من فکر میکنم رخ نخواهد داد یا به نفع من رخ خواهد داد

    این قانون ثابت که چندین بار من استفاده کردم و موفق بودم

    و هر بار هم نا موفق بودم نتونستم ذهنم رو کنترل کنم

    خبر خوب این هست که نه تنها اون اتفاق به ظاهر بد نمی افتد بلکه باعث میشه از این جنس اتفاقات کمتر اتفاق بیفته و به جایی برسه که همیشه اتفاقات خوب و خوب بیفته

    استاد توی این فایل داستان جریمه دوستشون رو گفت

    من هم میخوام داستان ایستی که پلیس بهم داد ولی من نوایسادم رو توضیح بدم

    نمیخوام بگم این کار درست هست یا خیر

    ولی وقتی دیدم من رفتم و پلیس پلاک من رو یاد داشت کرد ، خیلی ذهنم درگیر شده بود که دیگه همه چیز تمام و جریمه شده ، این چه کاری بود ، خوب وای می ایستادی ، جریمت سنگین تر میشه اینجور و….

    سریع اومدم جلوی این نجوای ذهن رو گرفتم و گفتم آغا من نمیییدونم من فقط میدونم اگر به احساس خوبی برسم این اتفاق نخواهد افتاد یا به نفع من خواهد بود

    اگر من حالم بد بشه اتفاقات بد تری رو جذب میکنم

    خلاصه خیلی سخت بود ولی هرچقدر تلاش کردم ایجور فکر کنم باعث شد ذهنم رام بشه و همراه من بیاد

    یکی از منطق هایی که برای ذهنم آوردم این بود که من نمیدونم چطور ، همونجور که موریانه اومد نامه پیامبر رو خورد

    من از چطورش نمیدونم

    اصلا شاید پلاک رو اشتباه زده باشه

    شاید اون اپلیکیشن که ذخیره میکنه به باگ بخوره اون لحظه ثبت و….

    از خدا چی دیدی

    تمام تلاشم رو کردم و احساسم رو خوب کردم و توجهم رو گذاشتم روی نکات مثبت ، الان یک سال هست که از این اتفاق میگذره ، من هیچ جریمه ای نشدم

    فقط کافی بود من روی این اتفاق ناجالب تمرکز میکردم و حالم بد میشود ، نه تنها جریمه میشوم بلکه باعث میشد اتفاقات بد تری رو جذب کنم

    یا یک بار ماشنیم توی یک مسیری خراب شد ، سریع ذهنم شروع کرد به نجواهای ذهنی که این چه بلایی بود حالا سر تو اومد و….

    ماشین رو بردم تعمیرگاه گفت باید سر سیلندر باز بشه ، منم گفتم خب باز کنید

    خدایی خودم نمیدونم چطور ایمانم رو نشون دادم اون لحظه ، فقط خدا رو شکر میکردم که وقتی رسیدم به شهر اینجور شد ، توی دل جاده نبود ، حتما باید سرسیلندر باز میشد و….

    یادمه خیلی خوب تونستم ذهنم رو کنترل کنم

    دیدم استادکار نیستش و شاگردش دست برداشته از باز کردن سر سیلندر

    دیدم استادکار با یک نفر دیگه اومد به ماشین نگاه کردن و گفتن اصلا نیازی نیست باز بشه و با یک جوشکاری ساده مسئله حل شد

    این نتیجه کنترل ذهنم بود که اجازه ندادم ذهنم درگیر بشه

    حالا من هی میومدم ذهنم رو درگیر این میکردم ، چه اتفاقاتی میفتاد؟

    همین اتفاق چند وقت پیش ، ریزش مو شدیدی پیدا کرده بودم و وقتی روی صندلی یه ذره مینشستم زود پام خواب میرفت

    اولش ذهنم درگیر شد ، من ذهنم رو کنترل کردم ، سخت بود ولی سعی کردم اینکار رو بخوبی انجام بدم و ایمان داشتم که هدایت میشم

    اتفاقی که افتاد بعد از مدتی دیدم دیگه خبری از ریزش موه نیست و دیگه اونجور نیست که پام خواب بره

    خودم متوجه نشدم ولی دیدم واقعا همه چیز خوب شده

    بعد از چند روز دیدم مدتیه زیاد کره بادم زمینی میخورم و عجیب خیلی بهش علاقه پیدا کردم ، گفتم نکنه خوب نباشه زیاد میخورم و…

    زدم توی اینترنت ببینم مشکلی نداره ، بخدا چقدر قشنگ هدایت این خدای من

    دیدم توی گوگل دقیقا نوشته باعث جلوگیری ریزش موه و خواب رفتگی بدن میشه چون فلان ویتامین ها رو داره

    خدایا شکرت بابت این هدایتت ، اصلا من کاری نکردم

    اصلا با کسی درموردش صحبت نکردم ، من هدایت شدم

    این قانون داره درست عمل میکنه ، بدون 1 درصد خطا

    هرگز براى سنت الهى تغییر و تبدیلى نمى یابى

    این آیه داره واضح میگه که نیاز به هیچ کار فیزیکی نداری در همچین موقع هایی:

    آیه 10 سوره مجادله

    إِنَّمَا النَّجْوَىٰ مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیْسَ بِضَارِّهِمْ شَیْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

    همیشه نجوا و راز گفتن از شیطان است که می‌خواهد مؤمنان را دلتنگ و پریشان خاطر کند در صورتی که هیچ زیان به آنها نمی‌رساند جز آنکه امر خدا باشد، و مؤمنان باید همیشه بر خدا توکل کنند.

    اینجا میگه کار شیطان اینه که بگه همه چیز تموم شد و رفت و مؤمنان رو محزون میکنه ، درصورتی که اگر همیشه به خداوند توکل کنیم اون اتفاق زیانی نمیرساند

    چقدر از این واضح تر

    155-156-157 سوره بقره:

    وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ

    و البته شما را به پاره‌ای از سختی‌ها چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم، و صابران را بشارت و مژده بده.

    الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ

    آنان که چون به حادثه سخت و ناگواری دچار شوند (صبوری پیش گرفته و) گویند: ما به فرمان خدا آمده‌ایم و به سوی او رجوع خواهیم کرد.

    أُولَٰئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَهٌ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ

    آن گروهند که مخصوص به درود و الطاف الهی و رحمت خاص خدایند و آنها خود هدایت یافتگانند.

    از این واضح تر که میگه ما شما را امتحان میکنیم ، کسانی که میگویند ما از خدا آمده ایم و به سوی او رجوع خواهیم کرد

    یعنی با این باور که نتیجش احساس خوب هست و ذهنشون رو اینجور کنترل میکننند

    آن گروهند که خداوند بهشون درورد میفرسته و لطف و رحمت خاص خدایند

    یعنی خداوند نگاه خاصی به این گروه میکنه

    نگفه که نعمت بهشون میدیم یا هر چیز دیگه

    خداوند اینجا گفته نگاه خاص ، درورد خاص ، لطف خاص به این بنده میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  6. -
    محمد جواد اسدی گفته:
    مدت عضویت: 871 روز

    عمل کردن به الخیر فی ما وقع یعنی زندگی کردن

    تصور کن هر اتفاقی بیافته فقط بگی این به نفع منه،چی میشه!

    اصلا دیگه نگرانی و غصه و ترس وجود داره؟

    آرامی و خوشحال و در مسیر رسیدن به خواسته هات با امید حرکت میکنی…

    وقتی که یک اتفاق به ظاهر ناجالب میفته که اتفاقا تا حالا از اون جنس تضاد در زندگیت نداشتی و غافلگیرت میکنه و فریز میشی به نظرم این اتفاق دقیقا اومده که من رو همراستا کنه با مهمترین خواسته ام.

    من خودم هر وقت یک خواسته ای بزرگ داشتم همه چی در زندگیم برعکس شد یعنی انگار خودم داشتم برعکس میرفتم و خداوند اومد وسط و من رو چرخوند به سمت خواسته ام با تضادی که بهش برخوردم و مجبور شدم حلش کنم تا آرام شوم مثل چکی کار کردن و وام گرفتنم که اونقدر چوبش رو خوردم که دیگه گفتم اگر بمیرم دیگه وام نمیگیرم و رفتم چکهام رو تحویل بانک دادم(البته که با دیدن فایلهای استاد عزیزم هدایت شدم و یاد گرفتم اصل چیه)

    سجده میکنم به تنها قدرت جهان که همواره به یاد منه و بی منت نعمت میده و شکرگذار الله هستم به خاطر وجود استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    هر اتفاقی در جهان بیافته فقط به نفع من است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  7. -
    ریما حالت گفته:
    مدت عضویت: 1119 روز

    سلام به استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز

    عجب فایلی

    من دقیقا به این فایل نیاز داشتم

    گویا عطش برای دریافت آگاهی ، در هر زمینه و درباره هر موضوعی و خواسته ایی ، با حس درست اش ، دقیقا آدم رو میندازه در مسیر

    دریافت اون آگاهی و اون رو دریافت میکنه .

    عجب تصویر زیبایی ، عجب صحبت های عالی ایی ، عجب تغییر فوق العاده ایی استاد در اندامتان ، طرز نگاهتون و مثال هایی که می‌زنید، کاملا در ذهن آدم میشینه ، ودقیقا به جاش ، به یاد آدم میاد

    همکاری خانم شایسته عالی و فوق العاده است

    چه قدر این زیباست

    دو عزیز در کنار هم و باهم فعالیت می‌کنند، با هم همکاری میکنن ، با عشق و احترام و بدون وابستگی .

    تشکر کردن استاد و قدردانی از همراهی خانم شایسته ، بسیار زیبا است

    عجب منظره ایی

    عجب حس و حال خوبی

    عجب دریاچه ایی

    فراوانی و وسعت و گستردگی فراوانی خدا رو میشه دید

    حتی در تنوع درختان

    حتی در مورد درختان هرز هم میشه این و دید

    شما گفتید ، هر یک دونه قرمز که از درخت هرز میفته ، رشد میکنه و از اون یک درخت جدید به وجود میاد

    این همخودش نشانه ی حیات و فراوانی هست

    من متوجه شدم ، حتی در مورد مواردی که دلخواه ما نیست هم فراوانی وجود داره ، و ما هستیم که انتخاب میکنیم که به کدوم دسته از فراوانی ها توجه کنیم

    فراوانی نعمت و ثروت و روابط عالی و سلامتی و شادی و آرامش و زندگی خوب یا …

    و اینکه گفتید اگر حس شما خوب باشه یعنی در مدار درست دریافت نعمت و موهبت هستید

    و این یک کلید طلایی بود برای من

    استاد اینکه در مورد تغییر طرز نگاه گفتید ، اینکه در مواقعی که اتفاقات به ظاهر بد برامون رخ میده ، باید برای اینکه جلوی هجوم افکار منفی رو بگیریم که هی ریشه نده و مثل درخت هرز مدام رشد کنه ، باید از تغییر طرز نگاه و توجه کمک بگیریم

    استاد عالی بود

    من تک‌تک این نکات و با مثال درخت های هرز و ریشه کن کردن اون ها وقتی کوچک هستن و عنوان فایل رو نوشتم و جلوی چشمم گذاشتم

    این یادآوری ها عالی هستند تا در مسیر بمونم

    البته صرفا نوشتن و جلوی چشم گذاشتن ، و یکبار گوش دادان به فایل های آموزشی بی‌نظیر شما کافی نیست ، باید بارها تکرار کرد ، بارها این فایل های عالی رو نگاه کرد و با گوش جان ، گوش داد و البته که عمل کرد ، انقدر که بشه جزئی از وجود آدم

    سپاس فراوان

    از شما استاد گرامی و خانم شایسته عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      مینا منصوری گفته:
      مدت عضویت: 1083 روز

      سلام ریما عزیز

      خدا را شکر که حالتان با سایت خوبه و تبارک الله بهتون میگم که بله مسیر خوشبختی از اینجا رد میشه

      استاد و مریم جان و دوستان حاضر در سایت همگی با حال خوب به سمت اتفاقای خوب در حرکتیم

      افکار منفی باعث حال بد میشود و در نهایت اتفاقات بد برایت به ارمعان می اورد

      مثالی که در گذشته به ما گفتند سیزده نحس هست و ما افکرا منفی که اتفاق بدی می افته و در نتیجه اتفاق بد هم می افتاد و بعد می گفتیم دیدی درست بود سیزده نحس بود ولی همه اینها قانون بزرگ حال بد اتفاق بد بوده و هست و خواهد بود

      موفق باشی و در پناه اتفاقات خوب حالت خوش باد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    محمد احمدی گفته:
    مدت عضویت: 621 روز

    سلام به همه

    دوستان عزیز از نکته ای که استاد عباس منش راجع به

    علفهای هرز گفتند و

    گفته های دوستان مطلبی به ذهنم رسید گفتم شاید مفید باشه

    نکته اینه که:

    همانطور که یه سبزی مفید و یا درخت مفید باید کلی

    دقت کنید و به زمان کاشت و آبیاری اون دقت کرد

    ولی

    علفهای هرز و درختان غیر مفید خود به خود و به

    راحتی پیداشون می شه و رشد می کنند

    پس:

    افکار مفید و مثبت هم باید ایجاد و پرورش و مواظبت شوند

    ولی افکار منفی و هرز به راحتی پیداشون میشه و

    براحتی گسترش پیدا می کنند و سریع رشد می کنند.

    و این پاکسازی ذهن از افکار منفی و هرز را مثل

    پاکسازی زمین از علفهای هرز را باید همیشه انجام داد

    و چیزی نیست که با یک یا چند بار پاکسازی

    دیگه هیچگاه علف و درخت هرز نمی روید.

    بلکه

    تا آخر عمر باید از زمین حاصلخیز ذهنمون مواظبت

    کنیم و دائم اون را پاکسازی کنیم

    خدا را شکر که این نکته را به ذهنم خطور دادی

    و شکر که تونستم برا بقیه هم به اشتراک بگداردمش

    شاد ، موفق،سالم و ثروتمند (بی نیاز ) باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  9. -
    خدیجه غلام زاده گفته:
    مدت عضویت: 1920 روز

    به نام خداوند روزی دهنده و هدایتگرم

    سلام به بهترین استاد دنیا و یار و همراه و همنشین شون  مریم عزیزم و سلامی گرم به همه بچه های در مسیر رشد وتغییر.

    میتونم بگم این فایل خلاصه شده و یک مفهوم جامع از جلسه 4قدم 5 هست که استاد سخاوتمندِ ما به رایگان در اختیار مون گذاشتن. همون مفهوم ( الخیر فی ما وقع). 

    واقعا وقتی استاد  آموزش میدن هیچ فرقی بین محصولات شون و فایل های دانلودی نیست و با همه وجود و مثال های مختلف موضوع رو باز میکنند که واقعا از خداوند سپاسگذارم که افتخار شاگردی همچین استادی رو دارم.

    اون قسمت فایل که استاد گفتن وقتی اجازه بدیم نجواهای منفی ذهن قدرت بگیرن توی ذهنمون مدام تکرار می شن، کم کم شکل فکر کردن مون عوض میشه و اون حرفا، باور مون میشه و درنتیجه اتفاقات و شرایط هم سنگ رو برامون رقم میزنه. واقعا همین طوره و من سال ها پیش این حالتو زندگی کردم. وقتی مدام به خودت گیر بدی و خودت و توانایی هاتو نبینی و روی نقاط ضعف خودت متمرکز بشی و خودتو ناکافی بدونی، چنان در احساس بی لیاقتی و بی ارزشی غرق میشی که حتی اتفاقات ریز و درشت اطرافت، که اومدن تا نشانه ای باشن برات  که نجواهای منفی رو اصلاح کنی،ولی نمیفهمی ولی نمیبینی. اون موقع است که با یه تضاد و ناخواسته درشت و بزرگ باید متوجه بشی و به مسیر درست برگردی.

    واقعا چقدر ذهن ما قدرت منده چه در جهت منفی و چه در جهت مثبت. و این ما هستیم که با توجه مون بهش جهت دهی میکنیم و سرنوشت مون رو کم کم میسازیم.

    الان دیگه مطمعنم و ایمان دارم ما خالق شرایط خویش هستیم ونقش گفت وگوهای ذهنی و نجواهای ذهن بسیار قوی تر و پر رنگ تر است نسبت به انچه که دیگران به ما می‌گویند. یعنی اونچه که من به خودم مدام دارم میگم  صدها بار و خیلی خیلی مهم تره از اونچه که دیگران به من میگن. حالا میفهمم وقتی استاد میگفتند  « «اصلا دیگرانی وجود ندارد و میگفتند اگه بچه ها بتونن اینو بفهمن خیلی راحتر زندگی میکنن»»

    امروز داشتم فکر میکردم چه قدر زمان برد تا کمی معنی و مفهوم عمیق تک تک کلمات و عباراتی مثل (کنترل ذهن، فکر خدا رو بخوانیم ، الخیر فی ما وقع، حس خوب، باور، صدق بالحسنی، شکرگذاری واقعی و…) رو بتونم بفهمم و می دونم خیلی جای کار دارم برای فهم خیلی موارد دیگه این سایت

    الهی و کلماتی که الان فقط شنیدمش و هیچ درکی ازش ندارم.

    و میدونم به میزان جدیت و تمرکز و تعهدم مسیرش کوتاه تر میشه. و میدونم اگه ادامه بدم از بدنه جامعه و افکار غالبش یه روز جدا میشم.

    و الان دیگه میدونم نجواها هر لحظه در ذهن ما داره کار میکنه و من قبلا فک میکردم کنترل ذهن یعنی وقتی موضوع ناخواسته ای اومد بتونی کمی حستو خوب کنی و کم کم بهتر و بهتر بشه.

    ولی الان میدونم هر روز و هر ساعت نجواها هست و داره رو  احساس من تاثیر میزاره و من هر لحظه باید حسمو رصد کنم که الان چطوری ام!! و اگه حسم خوب نیست چرا نیست!!

    و کم کم عظه اش قوی میشه و کار راحتره.

    و در مورد در نطفه خفه کردنش، برای من اینطوریه که در همون لحظه ی اول توجه ام رو ببرم سمت دیگه ای و با هر کار ساده ای خودمو سرگرم کنم و اجازه ندم ذهن برا خودش منفی بافی کنه و موارد مشابه و ترسناک و اگزجره رو بیاره بیادم و بدترین حالت ممکنه رو تصور کنه. و من یهو به خودم بیام ببینم نیم ساعته که تو فکرم و حسمم داغون شده. قبلا این طور بود. ولی به لطف الله الان خیلی بهتر میتونم از همون اول کار نذارم ادامه دار بشه.

    (چون نسبت به احساسم شناخت پیدا کردم و جنس احساسو میفهمم چیزی که قبلا نبود) و میبینم که بعدش امید میاد و نمونه های مثبت و ختم به خیر شده میاد به ذهنم و اروم تر و اروم تر میشم انگار خدا این موارد مثبتو به یادم میاره و اینجوری میاد کمکم.

    ولی میدونم اعراض و بی توجهی فقط مسکنه و موقتیه و باید منطق بدم به ذهنم و با باورهای درست نجواها رو ساکت کنم.

    که باورهایی مثل: در دل هر سختی و همراه هر سختی ای آسانی هست. به یاد اوردن گذشته زندگی خودمون که شرایط بد به خوبی و خیر بدل شده و همراه خودش برکات اورده، هر مساله ای راه کاری داره، جهان از طریق تضاد ها رشد کرده که چندین جلسه از روانشناسی ثروت 1 استاد به وضوح از طریق تضاد پرداختن و خیلی باورهای دیگه که از استادمون اموختیم.

    و میدونم وقتی این موضوعات در ما نهادینه میشه که خودمون تجربه و لمسش کنیم، خودمون بهش برسیم به قول ابراهیم عزیز مدیر فنی سایت باید از درون خودمون به اون مورد خاص برسیم و حتی اگه خود استادم هر روز به ادم بگه تو میتونی تا خودمون بهش نرسیم درکش نمیکنیم و نتیجه خلق نخواهد شد.

    و این نکته مهم اخر فایل که وقتی ارامش نداریم و مضطرب هستیم و ذهنو کنترل نکنیم نه تنها در مدار دریافت نعمت ها و هدایت های خداوند نیستیم بلکه سیکل منی از اتفاقات مشابه رو جذب میکنیم.

    ولی اگه ارامش خودمون رو حفظ کنیم در مدار دریافت نعمتها و هدایت ها و ادم های خوب قرار میگیریم و هر روز نعمت ها و ثروت ها وارد زندگی مون میشه.

    امیدوارم که قلب همگی مون به نور حق و این اگاهی های الهی

    روشن بشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  10. -
    محمد توقع همدانی گفته:
    مدت عضویت: 1937 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام به استاد خوبم و ممنون از شما بابت این صحبت های الهی

    چقدر قشنگ توصیف میکنید این علف های هرز رو به باور های منفی

    چقدر درگیر علف های هرز زندگی شدیم و از دیدن زیبایی ها غافل و چقدر بد که پاکسازی نکردیم این باورهای منفی رو که باعث شد رشد بکنن و نتونیم از زندگی لذت ببریم

    من خودم به لطف خدای مهربان 3 سالی هست که شروع کردم به قطع کردن درخت های هرز زندگی و افکارم که اولش هم خیلی سخت بود و واقعا زمان برو تا پاکسازی کنم ولی الان بعد از اون سال ها به راحتی میتونم افکارم رو پاکسازی کنم و هرچی درختچه های هرز ذهنم رو به راحتی از ریشه در بیارم

    الان دیگه برام خیلی راحت تر شده چون هم خودم قوی شدم و هم اجازه ندادم اون درختچه های هرز خیلی بزرگ بشن و رشد کنن که دیگه نشه قطع کردشان یا اینکه خیلی سخت بشه

    امیدوارم که هر لحظه قدرت من در زمینه پاکسازی درختچه های هرز زندگی ام بیشتر بشه و بتونیم این این زمین زیبای زندگی ام رو تمیز نگه دارم و بتونم درخت های زیبا و تنومند و کاربردی بکارم و از این باغ و بهشت زیبا لذت ببرم

    سپاس از شما استاد خوبم

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای: