چگونه از قدرت گرفتن افکار منفی جلوگیری کنیم - صفحه 34

بنام خدا ،روزشمار تحول زندگی من روز پونزدهم ،به امید ولطف خدا شروع میکنم به دریافت اگاهی های این فایل

سلام استاد عزیزم ومریم پرازعشق که توی تهیه فایل کمک میکنه یه همراه شایسته ودوست داشتنی برای استاد،به به ،ازاین فضای لذت بخش وبک گراند عالی،چه موضوع خوبی رو استاد در نظر گرفته وبا چه مثال خوبی شروع کرده ،مثال این علف های هرز مثل کارکردن ما روی خودمون وتحولمون توی سایت ،من یه مدتی یادم میرفت بیام اینجا وبنویسم وبخونم واقعا این علف های هرز ذهنم منو داشت از مسیرم خارج میکرد ،توی این پونزده روز هرروز به شدت دارم تمرکزی رو خودم کار میکنم خیلی بهتر شده همه چیز،من فایلها رو توی گوشیم سیو داشتم هرروز حین کار اونارو گوش میدادم ولی کافی نبود ،این صحبتهای منفی که استاد گفت واقعا هرروز داریم میشنویم فقط باید بیایم توی سایت تا اونارو خنثی کنیم،داشتم فایل قبلی رو گوش میدادم ذهنم مدام میگفت بسه دیگه بسه گوش نکن ،من کنترل کردم ذهنمو ،بعد خوابم گرفت باز نیومدم بیرون ،یکم چشام سنگین شد دوباره ادامه دادم واومدم فایل بعدی ،برخلاف چیزی که ذهنم گفت عمل کردم ،خیلی خوشحالم که دارم این فایل رو میبینم وکلی اگاهی گرفتم ازش ،وای خدای من اون درختی که انقد ریشه زده همون افکاریه که هرروز توسط اطرافیانمون بدون اینکه اگاه باشیم رشد میکنه من مدام کنار مادرشوهرم که مینشستم مدام وهرروز ازصبح تاشب داشت ازگذشته ومشکلات ونداری میگفت خیلی وقتها ازش فاصله میگرفتم ومیرفتم فایل گوش بدم ،کم کم به خودم اومدم دیدم دارم مثل اون ادم رفتار میکنم دارم مثل اون مدام گله میکنم بعد بایه حال خراب مواجه شدم وبعد حذفش کردم الان نتیجه ش همین درخت که خیلی سخته کندنش مدام حرفاش توذهنم هرروز تکرار میشه ازش ضربه خوردم الان میگم کاش همون ساعت اول بهش میگفتم نمیخام چیزی راجبش بشنوم ،ولی خب همین پونزده روز تونستم جمعش کنم ،ودارم رو خودم کار میکنم انگار حتما باید ضربه میخوردم ،باید زمان انرژی وپول بزارم تااون افکارو احساسات رو پاک کنم ،ولی بودن دراینجا خیلی داره کمکم میکنه برگردم ومراقبت بیشتری کنم وجالبه این داستانی که استاد گفت راجب جریمه شدن دوستش ونگاه مثبتش برای منم اتفاق افتاد من قرص لاغری گرفتم که بخورم چون یه سری ویتامینها منو بدون اینکه متوجه باشم دچار اضافه وزن شده بودم شاید این مثال بی ربط نباشه به علفهای هرزی که توذهنمون رشد میکنه ،اضافه وزن اینجوریه که تا غافل میشی از اینکه چی میخوری ،یهو به خودت میای میبینی اندامت بهم ریخته حالا وقت وانرژی پول زیادی باید بدی تا جبران کنی من قبلا این قرص خورده بودم وبه شدت برای بدنم ضرر داشت ولی ازاونجا که میخواستم توتایم کمتری بهش برسم دوباره خریدم برخلاف میلم وفقط چند تا دونه خلاصه چندبار خواستم سفارش بدم که انگار خدا داشت باهام حرف میزد که نشه اون مغازه کلا بسته شده بود زنگ زدم وازش خواستم برام بفرسته وقرار گذاشتم که برای باردوم همینکه خواستم برم کنسل شد این پیام دوم بود که اینکارو نکنم ولی من متوجه نبودم من قرار گداشتم ورفتم واینو گرفتم اوردم یدونه خوردم و…… باورتون نمیشه به طرز عجیبی اون قرصها گم شد یعنی بدون اینکه بدونم انداختمشون دور ،خدای من دیگه چجوری باید منو هدایت وحمایت کنی میخام بگم گاهی خدا بانشونه بهت میگه نرو ،نکن ولی تو اصرار میکنی اینجاست که فهمیدم باید به پیام هایی که بهم الهام میشه گوش کنم مثل استاد عمل کنم ولی متاسفانه خیلی بعد میفهمیم امیدوارم بیشتر روی خودم کار کنم وبیشتر بتونم بفهمم که نباید حتی یک لحظه ازخودم غفلت کنم باید مدام بیام اینجا وبا نوشتن وخوندن کامنتها ودیدن فایلها اجازه رشد به افکار منفی وعلفهای هرز ندم استاد عزیزم عاشقتم مرسی که هستی ودستی ازدستان خداوندی وپیام هدایت دیگه امروز یه کاراداری داشتم بیدارشدم دوش گرفتم اماده شدم فایل قدم نه که عبارت تاکیدی بود گوش میدادم که یهو یه چیزی بهم گفت شاید تعطیلات وبسته باشه چون باید میرفتم داخل شهر که یک ساعت فاصله داشت ولی وقتی زدم دیدم بسته س ونرفتم اینم پیام هدایت اینکه وقتی از خدا هدایت میطلبیم باید ذهنمون ساکت واروم باشه واونو بشنویم وعمل کنیم من فهمیدم نمیشه درخواست بدم بعد مشغول باشم باید مثل یک بسته ای که سفارش دادی هرلحظه منتظر جواب باشی واماده دریافت خداروشکر که داره منو هدایت میکنه حواسش به منه ،این ایمان واعتماد به نفس منو بالا میبره ،یک بار هم یک دوستی بهم پیشنهاد شراکت داد که بعد فهمیدم اگر شراکت کنم پولمو ازدست میدم یادمه خیلی نگران بودم اگه شرکت کنم یانکنم ولی خدا اونجا بهم گفت شراکت نکن الان که دارم مینویسم تک تک اون هدایتها برام باز میشه خدایا شکرت برای همه دوستان بهترینها روارزو میکنم