چگونه از قدرت گرفتن افکار منفی جلوگیری کنیم - صفحه 6

723 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    صدف احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2384 روز

    سلام و صبح بخیر به دوستان عزیزم ….

    امروز دنیا برای من ی رنگ و لعاب دیگه ای داره

    امروز به خدای خودم نزدیک ترم و به خواسته هام نزدیک

    چرا؟ چون باورهای من باورهای دیروز نیستن

    امروز از دیروز چرخ زندگیم روون تر شده اره استاد روون تر شده ،

    امروز من جورابی که میخواستم پامه شلواری که میخواستم بخرم و هدایت شدم جوری که همین لحظه داشته باشم ،

    عجیبه اما واقعی

    امروز چرخ زندگی من روون تر شده ….

    نزدیک شدم به قانون سلامتی بدون هیچ سختی ای !

    و چقدر برای باور من عجیب بوده که انقدر لذت بخش به ارزوهام برسم به ارزوهای کوچولو کوچولوم تا باوری باهاشون بسازم برای ارزوهای بزرگ بزرگم

    خدایا شکرت

    قلبم پر از عشقه

    این زندگی چقدر لذت بخشه میدونستم ی روزی عاشق میشم عاشق این زیباییا جالبه الان که تو این احساسم یادم میاد

    اولین باری که من ناخودگاه از قانون استفاده کردمو روزای عشقم ،

    روزایی که بعد اون نتونستم ادم قبلی باشم روزایی که بند کردم به خدا که من اینو میخوام من اینو میخوام

    خدا بهم 4 دستی با کلی سورو سات تحویلش داد

    و من موندم با این سوال که چطور شد؟؟؟

    من عشق دنیارو تو اون روزها داشتم

    روزهایی که شخم زدن خودمو و ذهنمو همه چیمو شروع کردم

    روزایی که دیگه فهمیده بودم ی چیزی هست که من بلدش نیستم

    چیزی که امروز میدونم بهش میگن قوانین

    تو دلم غوغاس

    دلم قیلی ویلی میره انقد که عاشقم عاشق این زندگی …

    خدایا شکرت

    قلبمو مال خودت کردی

    بهم عشق دادی

    صفا دادی

    جون دادی روح دادی

    بچه ها همیشه برام سوال بود که چجوری پپ گواردیولا میگه ما از فردا باید خودمونو برای قهرمانی بعدی اماده کنیم

    چجوری رونالدو سالهاست انگیزه داره برای قهرمانی

    چجوری مسی هر روز موفقه اونم به این راحتی

    چجوری بعضیا انگیزه دارن و هر روز موفقیت کسب میکنن این انگیزرو از کجا میارن

    امروز میفهمم

    امروز وقتی بازم میخوام میفهمم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  2. -
    مصطفی پوری گفته:
    مدت عضویت: 1934 روز

    سلام بر خدایی که در هر لحظه کنارم وبامن است

    سلام برهم عزیزان سایت عباسمنش

    در نطفه خفه کردن افکاری که ایمان را میکشد و تضعیف میکند آنقدر مهم است که میشه هر سرمایه گذاری روش انجام داد اما نکته ای وجود داره که ما انسانها به سرعت نا امید و خسته میشیم چرا چون باورهای قبلی شکل گرفته در ذهنمون ریشه زده و دیگه نیاز به کاری با همت بالا داره

    حالا باید بشینیم بشناسیم چه افکار داریم در هر بعدی (سلامتی/پول/روابط/معنویت/اعتماد بنفس) وبعد از آن برنامه بچینیم و فرکانس تنظیم کنیم

    من خودم در مورد خیلی از این موارد باگ دارم ولی به جرات میگم در باره سلامتی خیلی بهتر شده و اصلا دارم لذت میبرم

    درباره ورود فراوان نعمت بینهایت بهتر شدم و هرموقعی میبینی از مسیری دری باز میشه یا دستی از خداوند منو به جلو هول میده تا سادگی داشتن نعمت را درزندگیم حس و لمس کنم

    از روابط زیبا بینهایت زیباشده روابطم و بسیار جذاب تا آنجا که واقعا با همسرم واقعا خوشبخت زندگی میکنیم و از وجود هم راضی هستیم و این روند بهبودی همیشگی میطلبه

    استادم ممنون بابت این زمانی که برامون میزارید و مطلبی که زندگیمون را در جهت بهشتی کردن پیش میبره میگیرید

    تشکر از مریم عزیز

    سپاسگزارم بابت همه نعمتهام از خدای متعال

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    آرام گفته:
    مدت عضویت: 1926 روز

    به نام الله یکتایی که اینقدر سریع جواب بنده هاشو میده

    سلام استاد عزیزم

    انقدر امروز با دیدن این فایل شگفت زده شدم که نمیدونم چطور حکایت جالبم را بیان کنم.

    حدود یک هفته پیش یه ناخواسته ای توی زندگی برام پیش اومد که حسابی از لحاظ ذهنی و روحی به هم ریختم به حدی که دیگه کنترل ذهن برام مقدور نبود و این ناخواسته را از چشم خواهرم میدیدم اونم خواهری که تمام سالهای عمرم سنگ صبورم بوده و یه جورایی بهش وابسته بودم

    خواهری که تقریبا هر روز باید تلفنی باهاش صحبت میکردم.

    من از دست این خواهر به حدی رنجیده شده بودم که کلی در موردش قضاوت بیجا و غیبت کردم .

    هر لحظه حسم داشت بدتر میشد

    درمورد اون ناخواسته تا حدودی ذهنم را کنترل کرده بودم و با خودم میگفتم هر اتفاقی بیوفته به نفع منه و هرآنچه به نفع منه پیش میاد ولی از خواهرم کینه به دل گرفتم .

    یک هفته غیبت و قضاوت و …

    واقعا از منی که 3،4 ساله روی خودسازی دارم کار میکنم بعید بود ولی انگار کنترل ذهن از دستم دررفته بود و انقدر یه فکر کوچیک منفی توی ذهنم با غیبتها و قضاوت ها تغذیه شده بود که تبدیل به هیولایی شده بود و من واقعا ازش میترسیدم و برای اینکه این هیولای وحشتناک اذیتم نکنه بیشتر ساعات روز خواب بودم .

    میخوابیدم که کمتر اذیت بشم ولی فایده نداشت باید این هیولا را نابود میکردم تا آروم بشم ولی راهکاری به ذهنم نمیومد و اصلا تصمیم گیرنده اصلی اون هیولا بود من فقط تسلیم بودم .

    آثار افکار منفی کم کم توی جسمم خودشو نشون داد :معده درد و درد مفاصل و سردرد و ….

    تا اینکه دیشب دقیقا شب قبل از اومدن این فایل بینظیر روی سایت ، کلی با خدا حرف زدم و ازش کمک خواستم و عاجزانه خواستم هدایتم کنه

    بعد رفتم سراغ قران و اتفاقی سوره( ص) برام اومد . سوره ای که از توبه داوود میگه از توبه سلیمان و از صبر و توبه کاری ایوب و از خصلت ویژه پیامبران که آخرت اندیشی بود . از پاداشهایی که خدا به واسطه صبر و توبه کاری و درستکاری پیامبران بهشون داد.

    در آخر سوره هم در مورد عاقبت کبر و غرور و خود بزرگ بینی ابلیس گفته که از بهشت بیرون شد و مورد لعنت خدا قرار گرفت .

    درمورد قسم ابلیس که به عزت خدا قسم خورد که ما انسانها را گمراه کنه بجز بنده های اخلاص یافته.

    چقد برای خودم متاسفم شدم و چقد راحت گول شیطان را خورده بودم و افکار منفی را توی ذهنم پرورش داده بودم .

    همون لحظه سر به سجده گذاشتم و توبه کردم و از خدا کمک خواستم بتونم جبران کنم.

    بعد تصمیم گرفتم به خواهرم زنگ بزنم . توی این فاصله همچنان شیطان نجوا میداد که:نه این کارو نکن غرورت رو نشکن خودتو کوچیک نکن و….

    ولی من زنگ زدم .

    چقد بعد تماس با خواهرم آروم شدم

    چه حس خوبی داشتم که پا روی غرور بیجام گذاشته بودم

    خدایاشکرت که کمکم کردی

    شب از خدا هدایت خواستم و راحت خوابیدم و صبح (البته نزدیک ظهر) اومدم سراغ سایت و دیدم یه فایل جدید به اسم 《چگونه از قدرت گرفتن افکار منفی جلوگیری کنیم》اومده روی سایت

    به حدی خوشحال شدم که همه کارهامو کنار گذاشتم تا اول اینو ببینم

    خدایاشکرت که به همه درخواست‌های همه بنده هات جواب میدی چه بنده خوب و چه بنده گناهکار . اینه عدل الهی خدایاشکرت

    استاد عزیزم سپاسگزارم بابت وجودت توی این دنیا و توی زندگی من

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  4. -
    Sorur Yaghubi گفته:
    مدت عضویت: 2023 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان

    اتفاقا همین جلسه اخر دوره فوق العاده احساس لیاقت در مورد علف های هرز و تشبیه اونها به ورودی های ذهنی مخرب بود

    اینجور مثالها عالیه برای «درک» قانون و بخصوص در این مورد «فرکانسها» و «کنترل ذهن»

    وقتی افکار رو رها کنیم ، رشد میکنن و یه زمانی میرسه که می بینیم مثل همین علف های هرز رشد کرده و قدرت گرفتن و شدن باورهای ما

    حتی جوری میشه که سخته باورهای مخرب رو از بینشون پیدا کنیم و کلی باید هم «زمان» بذاریم و هم «تمرکز» و هم «انرژی» اونم فقط برای پیدا کردنشون .. از بین بردنشون که بماند

    برای همین اگه باهوش باشیم سعی میکنیم از وقتی با این فضا آشنا شدیم «متعهد» باشیم که مراقب «ورودی ها و خروجی های ذهن» باشیم و نذاریم باورهای مخرب گسترش پیدا کنن و تبدیل بشن به شخصیت ما

    به شدت این دو ماه اخیر پی بردم به «اهمیت» کنترل ذهن و کانون توجه.. قبلا رعایت میکردم خیلی ولی الان «درک» خیلی عمیق تر و بهتری دارم

    شایدم چون با کمک کنترل ذهن و کانون توجه تونستم از یه تضاد بزرگ خارج بشم سریع و همین ایمان من رو قوی تر کرد

    یعنی همون اول باید «زاویه دید» رو تغییر داد و توجه رو بذاریم روی نعمت ها و نکات مثبت .. در این صورت کار راحت میشه

    ولی برعکسش باعث تقویت حس بی ارزشی و باورهای مخرب میشه چون طبق قانون موارد منفی و ناخواسته بیشتری هم جذب میشه به دلیل «جنس» فرکانسی بازتاب کانون توجه

    باید یاد بگیریم که افکار منفی رو در نطفه خفه کنیم

    یعنی ترس ها رو ضعیف کنیم و ایمان رو تقویت

    وقتی «استمرار» داشته باشیم روی «کنترل ذهن» به تدریج این کار برامون راحت تر میشه

    چون «شخصیت» عوض میشه

    و هم اینکه به مرور زمان اطرافمون پر میشه از زیبایی و شرایط دلخواه و انسانهای هماهنگ

    ساده ترین راه برای اینکه متوجه بشیم تمرکز و توجه ما رفته به سمت افکار منفی، توجه به «احساس» هست

    اگه حس بدی داریم یعنی افکار منفی داره توی سر ما می چرخه و داریم از زاویه ای به موضوع نگاه میکنیم که حس بدی بهمون داده

    در این شرایط به خودمون بگیم:

    « از چه زاویه ای به موضوع نگاه کنم که به احساس بهتری برسم؟»

    تا با رسیدن به احساس خوب ، در «مسیر دریافت نعمت های خدا» قرار بگیریم

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  5. -
    اعظم گفته:
    مدت عضویت: 895 روز

    سلام به روی ماه استاد عزیزم و مریم جان که مهربانانه دوربین رو میگیرن و برای ما این فایلهای بی نظیر رو ثبت و ضبط میکنن

    استاد جانم با تمام وجودم ازتون سپاسگزارم بابت این فایل عالی و به موقع که روی سایت گذاشتین واقعا چقدر موضوع به جا و لازم و ضروری بود چیزی که لازمه ما هر روز و هر ثانیه روش کار کنیم

    و چه مثالهای زیبایی زدین برای قدرت گرفتن افکار منفی من خودم دقیقا امروز نجواهای ذهنی شدیدی داشتم و واقعا داشتم با تمام قدرتم دست و پنجه نرم میکردم باهاشون و طبق معمول همیشگی اومدم سایت رو چک کردم دیدم بله دقیقا همون چیزیه که نیاز الان منه

    خدایا شکرت خدایا وقتی فرمون زندگی رو دست تو میدم چقدر راحت با آرامش و عالی پیش می‌ره همه چی انگار که همه چی سر جای خودشه و هر اتفاقی که میفته باید توی همون زمان و مکان اتفاق می افتاد

    سپاسگزار خداوندم برای این نشانه ها و هدایت‌های که برامون می‌فرسته دوسداشتم تشکر کنم بابت این فایلهای هدیه نابی که در اختیارمون میزارید استاد من امروز از خداوندم خاستم که برام هدیه بفرسته و الان دارم میبینم چه چه هدیه زیبایی اول صبحی ازش گرفتم هدیه ای بهم داد که خودمو زندگیمو بسازه حالی خوش پایدار بهم بده نه هدیه ای که حال خوش لحظه ای واسم بیاره

    استاد جان چقدررررر مثال داریم ماها برای این موضوع و این افکار منفی یعنی به خدا قسم بارها دیدم که با وجود اینکه همه چی عالی بوده و مشکل خاصی نبوده و کلی اتفاق خوب افتاده ولی این افکار منفی از طریق یه چیز واقعا بی مورد کاری باهام کردن که هیچکدوم از اون خوبیها و نبینم و همه رو هم کوفت خودم کنم….واقعا بعضی از افکار منفی دقیقا. مثل همون درخت‌هایی بودن که نه میشه به راحتی از بین ببریشون و نه حتی میشه بهشون نزدیک شد از بس که آزار دهنده آن

    بارها و بارها به قدرت ذهن و قدرت افکار منفی پی بردم و تمام تلاشمو گذاشتم تا بتونم بهشون غلبه کنم و دیدم که باز هم با به مسئله کوچیک بازم رشد کردن و فوران کردن

    سپاسگزارم استاد بابت این آگاهی که در اختیار ما گذاشتین و امیدوارم و از خدا میخام که کمک کنه بتونیم این افکار منفی رو از همون مراحل اولیه قطعشون کنیم و عمل کنیم به این همه آگاهی

    از اونجایی که این سایت بهترین دفتر شکرگزاریه منه دوسدارم هر روز صبح کامنت بزارم و روزمو با دست خودم عالی بسازم

    خدایا کمکم کن که تنها تو را بپرستم و تنها از تو یاری بخواهم مرا به راه راست هدایت کن به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای و نه گمراهان

    عاشقتونم استاد جان مریم جان و دوستان خوش قلمم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  6. -
    حمید سامیر گفته:
    مدت عضویت: 1410 روز

    بنام خدای مهربان

    چگونه از قدرت گرفتن افکار منفی جلوگیری کنیم؟

    یک قانونی رو یادگرفتم از استاد عباس منش عزیز که توی خیلی از موضوعات استفاده کردم به نفع خودم

    قانون اینه وقتی که یک اتفاقی میفته که به ظاهر به ظااااهر نا جالب

    به جای اینکه بیام خودم رو سرزنش کنم و…

    این باور رو بسازم که خداوند فقط منبع خیر و برکت

    اگر من بتوانم ذهنم رو کنترل کنم ، زاویه دیدم رو عوض کنم میتونم از اون اتفاق به ظاااهر بد به نفع خودم استفاده کنم

    یعنی چی؟

    یعنی اینکه وقتی اتفاق بد میفته با خودم میگم این اتفاق بد افتاد ، خب حالا من دوتا انتخاب دارم

    انتخاب اول :

    برم توی افسردگی و ناراحتی که من چقدر بدبختم و….

    و سریع به این فکر بیفتم به کی زنگ بزنم ؟ چیکار کنم؟

    که نتیجه این انتخاب قطعا این اتفاق به ضرر من خواهد بود و اتفاقات مشابه به این که همچین احساسی دوباره به من بده رو جذب میکنم

    انتخاب دوم :

    سعی کنم فقط به احساس یه ذره بهتر برسم با ایمان به این قانون که اگر به احساس خوبی برسم این اتفاق جوری که من فکر میکنم رخ نخواهد داد یا به نفع من رخ خواهد داد

    این قانون ثابت که چندین بار من استفاده کردم و موفق بودم

    و هر بار هم نا موفق بودم نتونستم ذهنم رو کنترل کنم

    خبر خوب این هست که نه تنها اون اتفاق به ظاهر بد نمی افتد بلکه باعث میشه از این جنس اتفاقات کمتر اتفاق بیفته و به جایی برسه که همیشه اتفاقات خوب و خوب بیفته

    استاد توی این فایل داستان جریمه دوستشون رو گفت

    من هم میخوام داستان ایستی که پلیس بهم داد ولی من نوایسادم رو توضیح بدم

    نمیخوام بگم این کار درست هست یا خیر

    ولی وقتی دیدم من رفتم و پلیس پلاک من رو یاد داشت کرد ، خیلی ذهنم درگیر شده بود که دیگه همه چیز تمام و جریمه شده ، این چه کاری بود ، خوب وای می ایستادی ، جریمت سنگین تر میشه اینجور و….

    سریع اومدم جلوی این نجوای ذهن رو گرفتم و گفتم آغا من نمیییدونم من فقط میدونم اگر به احساس خوبی برسم این اتفاق نخواهد افتاد یا به نفع من خواهد بود

    اگر من حالم بد بشه اتفاقات بد تری رو جذب میکنم

    خلاصه خیلی سخت بود ولی هرچقدر تلاش کردم ایجور فکر کنم باعث شد ذهنم رام بشه و همراه من بیاد

    یکی از منطق هایی که برای ذهنم آوردم این بود که من نمیدونم چطور ، همونجور که موریانه اومد نامه پیامبر رو خورد

    من از چطورش نمیدونم

    اصلا شاید پلاک رو اشتباه زده باشه

    شاید اون اپلیکیشن که ذخیره میکنه به باگ بخوره اون لحظه ثبت و….

    از خدا چی دیدی

    تمام تلاشم رو کردم و احساسم رو خوب کردم و توجهم رو گذاشتم روی نکات مثبت ، الان یک سال هست که از این اتفاق میگذره ، من هیچ جریمه ای نشدم

    فقط کافی بود من روی این اتفاق ناجالب تمرکز میکردم و حالم بد میشود ، نه تنها جریمه میشوم بلکه باعث میشد اتفاقات بد تری رو جذب کنم

    یا یک بار ماشنیم توی یک مسیری خراب شد ، سریع ذهنم شروع کرد به نجواهای ذهنی که این چه بلایی بود حالا سر تو اومد و….

    ماشین رو بردم تعمیرگاه گفت باید سر سیلندر باز بشه ، منم گفتم خب باز کنید

    خدایی خودم نمیدونم چطور ایمانم رو نشون دادم اون لحظه ، فقط خدا رو شکر میکردم که وقتی رسیدم به شهر اینجور شد ، توی دل جاده نبود ، حتما باید سرسیلندر باز میشد و….

    یادمه خیلی خوب تونستم ذهنم رو کنترل کنم

    دیدم استادکار نیستش و شاگردش دست برداشته از باز کردن سر سیلندر

    دیدم استادکار با یک نفر دیگه اومد به ماشین نگاه کردن و گفتن اصلا نیازی نیست باز بشه و با یک جوشکاری ساده مسئله حل شد

    این نتیجه کنترل ذهنم بود که اجازه ندادم ذهنم درگیر بشه

    حالا من هی میومدم ذهنم رو درگیر این میکردم ، چه اتفاقاتی میفتاد؟

    همین اتفاق چند وقت پیش ، ریزش مو شدیدی پیدا کرده بودم و وقتی روی صندلی یه ذره مینشستم زود پام خواب میرفت

    اولش ذهنم درگیر شد ، من ذهنم رو کنترل کردم ، سخت بود ولی سعی کردم اینکار رو بخوبی انجام بدم و ایمان داشتم که هدایت میشم

    اتفاقی که افتاد بعد از مدتی دیدم دیگه خبری از ریزش موه نیست و دیگه اونجور نیست که پام خواب بره

    خودم متوجه نشدم ولی دیدم واقعا همه چیز خوب شده

    بعد از چند روز دیدم مدتیه زیاد کره بادم زمینی میخورم و عجیب خیلی بهش علاقه پیدا کردم ، گفتم نکنه خوب نباشه زیاد میخورم و…

    زدم توی اینترنت ببینم مشکلی نداره ، بخدا چقدر قشنگ هدایت این خدای من

    دیدم توی گوگل دقیقا نوشته باعث جلوگیری ریزش موه و خواب رفتگی بدن میشه چون فلان ویتامین ها رو داره

    خدایا شکرت بابت این هدایتت ، اصلا من کاری نکردم

    اصلا با کسی درموردش صحبت نکردم ، من هدایت شدم

    این قانون داره درست عمل میکنه ، بدون 1 درصد خطا

    هرگز براى سنت الهى تغییر و تبدیلى نمى یابى

    این آیه داره واضح میگه که نیاز به هیچ کار فیزیکی نداری در همچین موقع هایی:

    آیه 10 سوره مجادله

    إِنَّمَا النَّجْوَىٰ مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیْسَ بِضَارِّهِمْ شَیْئًا إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

    همیشه نجوا و راز گفتن از شیطان است که می‌خواهد مؤمنان را دلتنگ و پریشان خاطر کند در صورتی که هیچ زیان به آنها نمی‌رساند جز آنکه امر خدا باشد، و مؤمنان باید همیشه بر خدا توکل کنند.

    اینجا میگه کار شیطان اینه که بگه همه چیز تموم شد و رفت و مؤمنان رو محزون میکنه ، درصورتی که اگر همیشه به خداوند توکل کنیم اون اتفاق زیانی نمیرساند

    چقدر از این واضح تر

    155-156-157 سوره بقره:

    وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ

    و البته شما را به پاره‌ای از سختی‌ها چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم، و صابران را بشارت و مژده بده.

    الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ

    آنان که چون به حادثه سخت و ناگواری دچار شوند (صبوری پیش گرفته و) گویند: ما به فرمان خدا آمده‌ایم و به سوی او رجوع خواهیم کرد.

    أُولَٰئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَهٌ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ

    آن گروهند که مخصوص به درود و الطاف الهی و رحمت خاص خدایند و آنها خود هدایت یافتگانند.

    از این واضح تر که میگه ما شما را امتحان میکنیم ، کسانی که میگویند ما از خدا آمده ایم و به سوی او رجوع خواهیم کرد

    یعنی با این باور که نتیجش احساس خوب هست و ذهنشون رو اینجور کنترل میکننند

    آن گروهند که خداوند بهشون درورد میفرسته و لطف و رحمت خاص خدایند

    یعنی خداوند نگاه خاصی به این گروه میکنه

    نگفه که نعمت بهشون میدیم یا هر چیز دیگه

    خداوند اینجا گفته نگاه خاص ، درورد خاص ، لطف خاص به این بنده میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  7. -
    محمدرضا قناد باشی گفته:
    مدت عضویت: 775 روز

    سلام به استاد خوش تیپ و خانوم شایسته عزیز و دوستان با معرفت سایت..

    خدا را شکر که این حرف های زیبا رو دوباره شنیدم مثل علف هرز که اگر در ذهنم بزارم رشد کنه دیگه بیرون کردنش خیلی سخت میشه..

    اگر من به فکر ذهنم نباشم دیگه اون افکار منفی آنقدر بزرگ میشه که دیگه نمیتونم بیدارش کنم البته این هم اضافه میشه کرد که فیلم های بد و مستهجن و صحنه هایی که ضد ارزشی هست هم میشود به این قانون اضافه کرد ..

    خدا رو شکر که این فایل رو به موقع دیدم چون واقعا این فایل واقعا داره کمکم میکنه که واقعا به طور جدی

    مراقب ذهنم باشم خدا رو شکر که این فایل رو گذاشتین استاد.. ممنونم آقای عباسمنش عزیزم که چقدر قشنگ توضیح دادی و قشنگ با تصویر علف هرز مسئله رو روشن کردید.. یعنی وقتی افکار و تصاویر منفی قدرت بگیرد دیگه نمیشه کاریش کرد اول کوچیکه میشه جلوشو گرفت ولی وقتی بزرگ بشه کار خیلی سختیه نمیگم محاله چون من تو شرایط خیلی منفی منفی منفی هم بودم و تو قعر جهنم بودم آنقدر روی روشنی ها کار کردم تا تاریکی ها رفت بیرون ولی راستشو بخواهید پدرم در اومدش…

    در هر صورت خدا رو شکر میکنم با حرف های شما استاد عزیز هم سیگار هم نسکافه هم مشروب هم هر اعتیادی رو میشه کنار گذاشت واقعا سپاسگذارم استاد عزیزم

    در الطاف خداوند غوطه ور باشید

    شکر

    شکر

    شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  8. -
    یوسف کوهزاد گفته:
    مدت عضویت: 1371 روز

    درود بر استاد عزیزم و مریم جان

    میتونم با دوتا مثال دقیق که خودم تجربشون کردم قدرت آگاهی های این فایل فوق العاده رو نشون بدم

    اولین مثال برای دوسال پیشه که با فردی کم نظیر در رابطه ای فوق العاده بودم و هر روز اتفاقات مثبت تری رو تجربه میکردم

    پس از مدتی که فکر میکنم کمتر از 6 ماه از رابطه گذشته بود یک تضاد کوچیک وارد رابطه من شد که نمیخوام زیاد در موردش توضیح بدم اما یک پسر هر شب به پارتنرم پیام میداد و این ذهنمو درگیر کرده بود که با عشقم صحبت کردم و به من این دلگرمی رو داد که بابا اینا که اصلا مهم نیستن،مهم اینه من تورو دوست دارم اما من با اینکه از پارتنرم خیالم راحت بود نتونستم حسم رو کنترل کنم و خیلی در موردش فکر میکردم و درگیرش بودم

    خلاصه این آقا که بالاخره با هزار ضرب و زور و مشقت از زندگی ما رفت بیرون و بعد از سه هفته باز دوباره یک آقایی که بسیار بسیار محترم و از دوستان و هم تیمی های خودم هم بود شروع کرد عینا رفتار همون آدم قبل رو تکرار کردن.من شوک شده بودم که چرا آدم به این خوبی چنین رفتاری میکنه و باز حس من شروع کرد به بدتر و بدتر شدن

    این حس تا اونجایی ادامه پیدا کرد که پارتنرم هم رفتارش تغییر کرده بود،دیرتر جواب میداد و ….

    و پس از مدتی هم اتمام رابطه

    این موقعیت اولی بود که با یک تضاد کوچیک چنین نتیجه ای وارد زندگیم شد

    حالا موقعیت دوم زندگیم رو بگم که همین چند ماه درگیر یک مسئله مالی بودم اما این دفعه با دید دیگه ای تلاش میکردم

    گفتم این تضاد اومده که از دلش هزاران هزار نعمت و ثروت به من داده بشه،من فقط باید حالم خوب باشه و مثل بچه آدم تلاشمو بکنم خدا ببینه دارم درست کار میکنم هم ثروت رو میده،هم کلی نعمت دیگه

    خلاصه با این دید شروع کردم به کار همه بچه ها میدونن زمانی که پول تو حسابت کمه یا وضعیت خیلی خوب نباشه تلاش کردن سخت تر میشه،استرس ممکنه بگیری یا هرچیز دیگه ای

    کلی افکار میاد که اگر فلان کار رو نتونم بکنم چی ؟

    راهکاری که من استفاده کردم رو بگم

    اومدم برای خودم تو دفترم نوشتم که:

    «اگر الان بتونم ذهنم رو کنترل کنم به چه نتایج فوق العاده ای در زمینه های ثروت،سلامتی و روابط و… میرسم؟»

    شاید صد ها مورد در هرکدوم مینوشتم

    و با صدای خودم ضبط میکردم و هر زمان نجوا میومد ایرپاد میزدم،صدای محیط رو میبستم و اون فایل رو گوش میکردم

    یه لیست دیگه ای هم نوشته بودم که اگر این کنترل ذهن رو به خوبی انجام ندم چه اتفاقی میفته؟

    که اونو ضبط نکردم

    از نتایج این کنترل ذهن بگم براتون

    1.سه تا قرارداد در یکماه هر کدوم به فاصله یک هفته در حالی که سه ماه بود که قرارداد نداشتم و هر کدوم از این قرار داد ها برام یه چیزی حدود 30 تا 50 میلیون ورودی مالی داشت

    2.با دختری فوق العاده همونطور که میخواستم و تمام خصوصیات من رو داشت وارد رابطه شدم

    تو دانشگاه باهم درس میخونیم

    همکار هستیم

    با خانوادش در ارتباط هستم و بیرون میریم

    باهم انگلیسی صحبت میکنیم دقیقا همونی که میخواستم

    3.به تازگی نماز رو شروع کردم

    با حس بهتر و اراده قوی

    از انجامش فوق العاده لذت میبرم و احساس میکنم مستقیم دارم با خود خدا صحبت میکنم و همون لحضه در قلب من حضور داره

    این داستان از کنترل ذهن بعد از یه تضاد کوچیک رو وقتی مقایسه میکنم با اون تضاد قبلی،میبینم اقاااااااا اون چقدر کوچیک تر بوده ولی من نتونستم حلش کنم اما این مسئله که بزرگتر هم بوده رو به این راحتی حل کردم«زمانی که تسلیم شدم و از خدا کمک گرفتم»

    استاد عزیزم ممنونم که این فایل رو گذاشتید

    من تازه شروع کردم به کامنت گذاشتن در سایت

    قبلا این کارو انجام نمیدادم

    دوست دارم با تعهد به این مسیر ادامه بدم

    عاشقتونم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      ريحانه گفته:
      مدت عضویت: 1305 روز

      سلام اقای کوهزاد چقدر زیبا نوشتید دلم نیومد علاوه بر امتیاز دادن تشکر نکنم از متن زیباتون که انقدر واقعی بود به دلم نشست مخصوصا جایی که گفتید وقتی میتونیم در برابر افکار منفی قدرت کنترلم ذهن رو نشون بدیم که تسلیم در مقابل خدای مهربون باشیم و ایمان داشته باشیم که فکر منفی نجوای شیطان هست برای تزلزل ایمان ما به قدرت رب که شرک رو در دلمون زنده کنه و نزاره به قدرت واقعی خدا دلمون آروم بشه.واقعا همینه من هم چند روز هست که بر خلاف قبل فقط شکر گزاری لفظی داشتم یک دفتر اختصاص دادم به نوشتن اتفاقات قشنگ روزم و واقعا تاثیرش رو در پیشرفت مالی به شدت احساس کردم با این کار تونستم جلوی ورود شیطان رو به ذهنم بگیرم و برام واضح تر بشه قوانین

      براتون عشق و سعادت میخوام و ممنونم بخاطر حس قشنگ و ایمانی که امروز یاد اوری کردید بهم که تو دلم هر روز و هر روز باید زنده نگهش دارم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 906 روز

    به نام خدای مهربان و بخشنده وروزی دهنده

    سلام به استاد عزیزم سلام به مریم عزیزم که همیشه لطف زیاد داره به ما ببینین الان گوشی به دست با عشق داره از استاد فیلم میگیره وبا ما به تصویر میکشونه مریم جان ممنونتم دوستت دارم

    ممنونم از استاد عزیز که این فایل رو برای ما ظبط کردن

    افکارمنفی رو چطوری میتونیم جلوشون رو بگیریم تا رشد نکنن و قوی نشن

    تنهاراهش غذا ندادن به افکار منفی ست

    وقتی به خود شناسی برسی و صفات اخلاقی و رذایل اخلاقیتو بشناسی بهتر میتونی افکارت کنترل کنی و نذاری افکار منفی رشد کنه همونطور که استاد در این فایل گفتن که وقتی علف های هرز و هرس نکنی هی رشد میکنن و جلوی راهتو میگیرن پس باید همیشه هواسمون به افکار منفی باشه باید هنوز کوچیک و کم هستن هرس کنیم تا رشد نکن

    زمانی که رشد کنن ما دچار احساس بد میشویم و ما رو از خواسته ها دور میکنن

    وقتی افکار منفی مدام در ذهن ما باشن ما دیگه نمی‌توانیم به هدفهامون فکر کنیم دیگه دید خوبی نسبت به هر چیزی نداریم و این باعث عدم رشد ما می‌شودو آرامش و آسایش و خوشبختی رو از انسان می‌گیرد

    بهترین کار اینست که این فایلها رو زیاد گوش دهیم و کامنت ها رو زیاد بخونیم

    که در این کامنتهای دوستان ثروت و آرامش و شادی نهفته است

    من خیلی خوشحالم که در ابن جمع صمیمی و یکی از شاگردان استاد عزیز هستم و هر روز به آگاهی جدید میرسم

    وقتی به جایی برسی که هر دقیقه بتونی افکارتو کنترل کنی یعنی رشدو در مسیر درست قرار گرفتی فقط از احساس فهمیده می‌شود که الان در ذهنت افکار منفی می‌پرورانی یاافکار مثبت اگر زمانی که فکر میکنی حالت بد می‌شود و احساسه خوبی نداری = افکار منفی و راه اشتباه

    زمانی که فکر میکنی به هر چیزی اگر حالت خوبه و احساسه خوبی داری = افکار مثبت و راه درست

    من افکار منفی خودمو با تکرار جملات تاکیدی و گوش دادن فایلهای استاد و با باورهای درست جلوشون رو میگیرم و نمی‌گذارم رشد کنن و قوی بشن که منو یه روزی خدا نکرده از پا در بیارن و ازخواسته هاو اهدافم دور کنن و از این وضع خیلی خوشحالم

    و موفق هم هستم خدایا شکرت سپاسگزارتم که منو هر روز هدایت میکنی و به من آگاهی می‌دهی در مسیر درست قدم بگذارم کمکم کن ای خدای مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    متین فنایی گفته:
    مدت عضویت: 1260 روز

    سلام استاد نازنینم از شما سپاسگزارم به خاطر این محتوا و این فایل زیبا

    باورتون نمیشه که چقدرررررر به این فایل نیاز داشتم

    من چندین روز بود به دلیل عدم موفقیت مقطعی در کارم که به تازگی اونو شروع کردم افکار منفی زیادی در سرم می‌گذشت و حتی به حالت افسردگی رسیده بودم.

    ولی امروز صبح ینی چند ساعت پیش اتفاق به ظاهر بدی برام افتاد که البته میتونست به فاجعه ای تبدیل بشه ولی خدا بهم رحم کرد و من همون موقع فهمیدم این اتفاق صبح پیامی از سمت پروردگار برای من بود! درواقع به قول شما همون پس گردنی بود که جهان میزنه تا خودتو جمع و جور کنی و تغیر بدی و در مسیر درست قرار بگیری

    من دقیقاً از همون موقع ، بعد از اون اتفاق سعی کردم دیدگاهم رو نسبت به مسائل این چند وقتم عوض کنم و سپاسگزاری را دوباره شروع کنم.

    همون موقع تصمیم گرفتم امروز به جای اینکه به سر کار بروم و همون کارهای همیشگی را انجام بدم از تایم کاری خودم بگذارم برای شکرگزاری نوشتن اون‌ها توی دفترچه‌ام

    امروز به کتابخانه محلمون اومدم و و داخل کتابخانه با یک موزیک آرامبخش با تمرکز بسیار بالا نشستم و شکرگزاری‌هام رو نوشتم و احساسم رو تغییر دادم و دیدگاهم رو نسبت به مسائل بدی که این چند وقت برام اتفاق افتاده بود تغییر دادم.

    بعد از اون طبق عادت همیشگی یک سر به سایت شما زدم تا ببینم فایل جدیدی آپلود شده است یا نه که وقتی عنوان فایل امروز رو دیدم از تعجب مو به تنم سیخ شد

    چون دقیقاً امروز به چنین چیزی احتیاج داشتم و بعد از گوش دادن کامل فایل شما بسیار بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم من دقیقا به شنیدن چینین حرف هایی احتیاج داشتم ، احساس میکنم اصلا شما این فایل رو دقیقا برای من و دقیقا برای امروز من ضبط کردید و داخل سایت آپلود کردید ، آخه مگه میشه زمانبدی خدا اینقدررر دقیق باشه

    واقعا هنوز توی شوک هستم از این نیروی عظیم هستی که همه چیزو هدایت و رهبری میکنه!!!!

    استاد کاملا با حرفاتون موافق هستم و دقیقا با تمام وجود حرفاتونو درک کردم

    من توی یکی دو هفته اخیر به افکار منفی کوچیکی که اومده بودن توی ذهنم اجازه دادم بمونند و تکرار بشن و کم کم تبدیل شدند به غولی که شکست دادنشون خیلی برام سخت شده بود اونقدر سخت که برای شکست دادنشون مجبور شدم کلی انرژی صرف کنم

    از طرف دیگه این افکار منفی ، اتفاقات منفی رو هم به همراه میاره که من امروز صبح تجربش کردم و خداوند بهم رحم کرد که اتفاق بد تبدیل به فاجعه نشد

    سپاسگذارم از شما

    سپاسگذارم خداونی که شمارو در مسیر من قرارداد

    سپاسگذارم از خداوندی که با ما توسط نشونه ها حرف میزنه و مارو هدایت میکنه

    سپاسگذارم از این که جهان هستی اینقدر دقیق عمل میکنه و همه چیز حساب کتاب داره

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: