یک الگوی مناسب برای مهمانی گرفتن - صفحه 25

499 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Zahra گفته:
    مدت عضویت: 1687 روز

    به نام رب العالمین

    سلام استاد عزیزم مریم جان و دوستان خوبم انشاالله حال دلتون خوب باشه.

    خدا رو سپاسگزارم که توفیق نگاه کردن و درک آگاهی های این فایل و نوشتن در موردش رو به من عطا فرمود .

    استاد از شما بسیار سپاسگزارم به خاطر کیفیت بهتر فایل ها از همه لحاظ و تمریناتش که خودش به تنهایی برام مثل یه دوره میمونه ممنون که هر روز خودتون و سایت رو بهبود می‌بخشید و ما رو صادقانه و با عشق از برکاتش بهره مند میکنید انشاالله با درک و عمل به این آگاهی ها سپاسگزار خداوند و شما باشیم.

    1. چه درس‌هایی از این فایل گرفتی؟

    اینکه انسان در هر موقعیت و شرایطی که باشه در هر لحظه می‌تونه بهانه ای برای شادی پیدا کنه

    سادگی رو اینکه لذت در ساده بودن هست

    اینکه من خودم به خودی خود ارزشمند هستم نه صرفا به دلیل خاصی

    وظیفه من تلاش کردن برای شادی دیگران نیست

    وظیفه من کنترل ذهنم و توجه به احساسم در هر لحظه هست

    وظیفه من لذت بردن از مسیر زندگی خودم در هر لحظه هست

    وظیفه من اینه که هر بار فکر کنم کارها رو به چه شکلی و چگونه ساده تر انجام بدم که بیشتر لذت ببرم ….

    2. چه ایده‌هایی گرفتی که تصمیم داری در مهمانی بعدی خود پیاده کنی تا برگزاری مهمانی برایت راحت‌تر و لذت بخش‌تر بشود؟

    از بطری کوچولوها خوشم اومد من بطری بزرگتر استفاده میکردم

    از اینکه هر کسی هر کجا بیشتر لذت می‌بره غذاش رو میخوره نیاز به میز و صندلی و سفره خاصی نیست لذت بردم

    اینکه دوست دارم دفعه بعد برا مهمونی نوشیدنی ها رو بریزم روی یخ کلمن جوجه رو آماده کنم با ظروف یکبار مصرف با یه توپ و دارت با مهمونها بریم بیرون در فضای سبز بیشتر لذت ببریم …

    3. چه پیشنهاداتی برای بهبود این ایده‌ها داری که به همه‌ی ما کمک کند تا برگزاری مهمانی باز از این هم راحت‌تر و لذت بخش‌تر شود؟

    مثلا اگه کلمن بزرگتر باشه راحتتر میشه ازش بطری برداریم و اگه یه منقل کبابی بزرگ باشه که هر کسی سیخ کبابش رو از داخل یخچال برداره برا خودش کباب کنه و خودش مسئول غذای خودش باشه.

    یا اینکه میتونیم برا مهمونی یه غذا در نظر بگیریم و مسابقه بگذاریم هر کی غذاش خوشمزه تر بود رای گیری کنیم و جایزه بدهیم هر خانواده غذاش رو با خودش میاره میبربم در طبیعت و لذت میبریم.

    یا اینکه با مهمونها میریم بیرون و بعد غذا از بیرون بگیریم.

    استاد عزیزم سادگی شما و مریم جان تحسین برانگیزه خیلی لذت میبرم هربار می‌بینمتون این سادگی و کیفیت زندگی و رابطه ی شما رو تحسین میکنم‌.

    مریم جان تحسینت میکنم چقدر زیباتر شدی و بهت تبریک میگم بابت تمیز بودن و نظمت خلاقیت‌های زیبا و سادهات لباس زیبا و شادت موازی کار کردنت بابت عضله های زیبایی که ساختی و پوست شفافت تحسینت میکنم.

    استاد شما خیلی زیباتر و جوانتر شدی پوستتون روشنتر شده الان که پریدی داخل آب خیلی واضح بود بدنتون خیلی زیباتر و روشنتر شده عضلات زیبایی ساختید بهتون تبریک میگم این اندازه ایمان و تعهد ستودنیه…

    به علی آقا سمیه جان و آقا رامتین و دوستان دیگری که با شما از نزدیک در ارتباط هستند تبریک میگم به خاطر استمرار و ماندن در مسیر و گرفتن نتایج دلخواهشون.

    تمام مدتی که فایل رو نگاه میکردم احساس کردم من هم حضور دارم و همراه شما و دوستان لذت میبرم .

    خدایا شکرت بابت تجربه های زیباتر و متفاوت هر روزه ام بابت لذت های جدید و ساده سپاسگزارم.

    الان دلم خواست غذام رو ببرم داخل آب روی تشک بادی بگذارم و همینطور که رو قالی سلیمان نشستم غذا بخورم و لذت ببرم از این بهشت زیبا و سپاسگزار رب العالمینم به خاطر حال خوب این لحظه ام باشم.

    خدایا شکرت که روح ما محدودیتی در زمان و مکان نداره و می‌تونه هر خواسته ای رو در لحظه درکش کنه.

    استاد عزیزم مریم جان و دوستان خوبم دوستتون دارم و از رب العالمین براتون زیبایی ها لذت ها عشق ها شادی ها سلامتی ها و نعمت های بیشتر و عالی تر و آرامش عمیق‌تری رو میخواهم.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    سعیده آقایاری شیخ نشین گفته:
    مدت عضویت: 1967 روز

    به نام خداوند مهربان توانا

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان

    اول اینکه من خیلی خیلی خیلی ممنونم بابت اینکه با همه سختی ها فایلهای دانلودی رایگان تهیه میشه و روی سایت قرار میگیره

    فایلهایی که الان وقتی دارم مرورشون میکنم تمام نکات محصولات توی اونها هست و انقدر آگاهی بخشه که به نظرم نباید رایگان باشن….اما رایگان هستن به واسطه عشق و علاقه استاد و خانم شایسته

    یعنی من فک کنم برای عضویت در سایت هم ما باید مبلغ بپردازیم چون واقعا ارزشمنده

    به این دلیل این رو میگم که من در کار خودم برای دسترسی ماهیانه به یکی از دیتابیس های معتبر باید مبلغ چند ده دلاری بپردازم…کاملا درک میکنم که این عضویت رایگان چه گنجی هست…

    من در دوره 12 قدم هستم و در قدم اول هدایت شدم که فایلهای دانلودی سایت رو برحسب تاریخ از اولین ببینم و ازشون برای زندگی ام باورسازی کنم…وقتی این کارو شروع کردم…ذهنم میگفت نه باید همون 12 قدم رو که هزینه پرداخت کردی کار کنی…و یجورایی انگار وقتی این فایلها رایگان هستن احترام اونها برای ذهن ما کمتره…ولی به طرز عجیبی وقتی من قلم به دست گرفتم و شروع کردم با این فایلها مثل دوره ها برخورد کردم و نوشتم و الگو برداری کردم دیدم اصلا استاد در توضیح مطالب هیچ چیزی کم نگذاشتن و همه چیز رو با همون ظرافت گفتن…فقط اینکه این فایلها دسته بندی موضوعی نداشتن که اون هم به لطف توانمندی خانم شایسته در نظم دادن که واقعا تحسین برانگیزه…نظم پیدا کردن….حالا من تلاش میکنم در کنار 12 قدم هر روز حداقل یک فایل دانلودی رو هم ببینم که اصلا مکمل دوره ها هستن بخصوص سریال زندگی در بهشت…که یک شیوه زندگی به سبک استاد عباسمنش و خانم شایسته بهمون معرفی میکنه که من نظیرش رو ندیدم…یعنی دیدم بعضی ها توی بعضی بخش ها خوب هستن اما نه تا این حد و با این باورهای درست و قانونمند

    حالا نکات این قسمت جذاب برای شخص من که البته فقط یکبار دیدمش و حتما یادم رفته بخش های زیادی ازش

    اول اینکه هربار اندام ورزیده استاد رو میبینم و یاد اندام گذشته ایشون میافتم واقعا تحسین میکنم…واقعا تحسین میکنم…این توانایی که خداوند در جسم ما گذاشته و این ادامه دادن استاد در مسیر درک قانون سلامتی…استاد لباستون هم خیلی خوشرنگه…دمتون گرم

    بعدی اینکه زیبایی این بهشت چرا هیچ وقت کهنه نمیشه همیشه زیباست

    و خانم شایسته عزیز….با لباس بسیار بهاری جذاب

    و این شیوه مهمونی دادن واقعا باحاله

    شیوه مورد علاقه منه…همه نزدیکان من میدونن که من چقدر توی این چیزا تنبل هستم…و همیشه فرار میکنم از این کارا…همیشه هم به بقیه میگم میاید با خودتون غذا بیارید

    اینکه مهمونا غذای خودشون رو بیارن دیگه اوج راحتیه…ساخته شده برای من…شما هم‌ میتونید امتحان کنید…فقط من یه فضایی میسازم که بقیه لذت ببرن… بیان دور هم باشیم…نهایتا من چون شیرینی و بستنی دوست دارم این اقلام رو تهیه میکنم…

    مادربزرگم میگفت قدیما واسه مهمونیاشون همه جمع میشدن و هرکی یکاری میکرده …میگفت همه فامیلا جمع میشدیم هرکی یه گوشه کارو میگرفته و با همکاری میکردیم…از دور هم بودن لذت میبردیم…و بعد هم همه ظرفها شسته میشد تا صاحبخونه توی زحمت نباشه…خیلی جالب بود برام که تازه اون زمان اصلا غذای حاضری و ظرف یکبار مصرف نبود و کارها سخت تر بوده…اما میگفت دید و بازدیدها بیشتر از حالا بوده

    من فک کنم شدت تجملات توی چند دهه اخیر بیشتر شده…چون مامانای ما خیلی سختگیر از مامانای خودشون بودن….و بعد حالا میبینم که نسل جدیدتر بازم آسون گیرتر شدن…و همیشه دنبال راحت تر بودن هستن

    و اینجوری برداشت میکنم که اون زرق و برق تجملات رو باید تجربه میکردیم تا ازش بگذریم

    مثلا همین مامان من که همیشه بعد مهمونی هاش تا یک هفته ما غذای یخچالی میخوردیم الان دیدگاهش اینه که باید همه چیز ساده تر باشه و اصل این هست که به فکر سلامتی خودمون باشیم

    واقعا چقدر نکاتی که استاد میگن ارزشمنده….همین که راحتی من اولویت من باید باشه…همین که من مسئول نیستم تا به فردی دیگه خوش بگذره…

    من خودم توی این دومی خیلی ایراد دارم….یعنی از همون بچگی همیشه دوست داشتم هرکی میاد خونه ما انقدر بازی های مختلف داشته باشیم که اونا ذوق کنن و بگن تابحال هیچ جا انقدر بهشون خوش نگذشته بوده

    الان خیلی بهتر شدم…در این حد که دیشب خاله و شوهرخاله ام اومدن شام خونه ما…و من تصمیم داشتم برم پیاده روی…و یکم پیششون نشستم ولی رفتم بیرون..و این برای من خیلی کار بزرگی بود که مهمون بیاد و من برم به تفریح خودم برسم…اما خوب بازم به خاطر شدت نجواها مجبور شدم زودتر از حدمعمول برگردم…که نشون میده هنوز ایراد دارم…و باید روش کار کنم

    مهموناتون هم خیلی باحال بودن…بخصوص دوستانی که شنا میکردن بخصوص سمیه جون خیلی خوب شنا کردن…منم تصمیم دارم برم امسال شنا رو بهتر یاد بگیرم…سمیه جون رو که دیدم بیشتر مصمم شدم…واقعا تحسین شون کردم

    لری عزیز هم خیلی مهربون و دوست داشتنی هست…حضور یه همچین آدم دنیادیده و با تجربه ای برای هر مهمونی باعث افتخاره

    و مهمونایی که خودشون کباب هم میکردن…واقعا این جو دوستانه رو تحسین کردم و دلم خواست هم توی همچین مهمونی باشم هم میزبان چنین مهمونی باشم که به همه خوش بگذره

    خودم رو که توی مهمونی استاد تصور میکردم حتما اون سمت دریاچه کنار درختا یا بالای یه درختی چیزی بودم…من عاشق درخت و جنگل هستم…بین درختا خیلی بهم خوش میگذره و همیشه درختهای شما رو تحسین میکنم…چقدر این ملک پربرکته و خوش بحال کسایی که توش مهمون هستن…به امید الله مهربان ماهم به مهمونی بهشت دعوت بشیم

    واقعا این جمله که خانم شایسته گفتن وقتی میزبان خودش رو به دردسر میندازه میهمان معذب میشه خیلی خیلی مهمه…من دوستایی رو به این دلیل حذف کردم با اینکه خیلی مهربون بودن..اما واقعا مهمونی هاشون معذب بودم

    واقعا سلیقه خانم شایسته در چیدمان غذاهای سرد و تنقلات رو تحسین میکنم…چقدر ساده و چقدر زیبا و حتما خوشمزه هم‌بودن….چه ایده های خوبی گرفتم….و اون وسیله ای که باهاش سلفون رو میبریدین رو هم خیلی دوست داشتم تابحال ندیده بودم و رفتم دنبالش گشتم ایشالا به زودی یکی ازش بخرم خیلی کاربردیه…

    چقدر چیدمان میز ها ساده بود و من لذت بردم…کلا این سبک زندگی رو دوست دارم…یادمه اولین بار که خونه 8 خوابه شما رو دیدم خیلی متحیر شدم…من خودم همیشه خونه با حداقل وسیله رو میپسندم…اما خونه شما دیگه انقدر ساده بود که من اولش فکر کردم شما تازه اومدید اونجا…بعد متوجه شدم که این سبک شماست…و بسیار برام تحسین برانگیز بود.‌‌..به جای کلی وسیله دکوری به درد نخور توی خونه شما تا دلتون بخواد ابزار هیجان انگیز و تکنولوژی و وسیله بازی هست…خیلی هیجان انگیزه

    این فایل بی نهایت نکته داره…اینها تنها نکاتی بود که الان یادم بود

    امیدوارم خداوند به من توفیق بده که این آگاهی ها رو در عمل استفاده کنم…

    شاد و پیروز و سعادتمند باشید در پناه خدای مهربون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    مجید مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3450 روز

    آیه هفت سوره منافقون

    سلام به همه

    امیدوارم حال دلتون توپ باشه

    لحظه به لحظه زندگی تون پر از احساس شکر گذاری باشه

    امشبم به ایده ام میخام ب عمل کنم یه آیه دیگه از قرآنو اون چیزی که ازش میفهممو اینجا بنویسم مثل همیشه میگم که قرار نیس همه حرفهای من درست باشه

    هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لَا تُنْفِقُوا عَلَىٰ مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّىٰ یَنْفَضُّوا ۗ وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَـٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَفْقَهُونَ ‎﴿٧﴾

    آنها کسانی هستند که می‌گویند: «به افرادی که نزد رسول خدا هستند انفاق نکنید تا پراکنده شوند!» (غافل از اینکه) خزاین آسمانها و زمین از آن خداست، ولی منافقان نمی‌فهمند! (7)

    خیلی لذت بردم از این آیه

    فک کن دو تا گروه رو به روی همن اینجا

    یه گروه کسانی که تازه ایمان آوردن

    یه گروهم کافرا هستن

    اینا میگن که آقا به اینا کمک نکنید تا اینا از شدت بی پولی از شدت فقر ول کنند برن

    خیلی حرف داره همین یه قسمتو

    یه باره دیگه

    میخان کافرا چه اتفاقی بیوفته

    میخان شرایط یه جوری بشه ک از شدت بی پولی از شدت فقر اینا ول کنند برن یعنی ایمان و همه چیو بی خیال بشن برن

    چی رو میرسونه

    یاد حدیث حضرت علی میوفتم ک میگه از هر دری فقر بیاد تو از همون در ایمان خارج میشه

    چه قدر این حرف درسته

    این همون چیزی که نشون میده که شما اصن هر کار خیری بخای بکنی از ثروت رد میشه از پول رد میشه

    سرشو بزنی تهشو بزنی از پول رد میشه

    این در جهت همون آیه اس که میگه

    شیطان به شما وعده فقر میده و امر میکنه به فحشا

    و خدا ب شما وعده ی آمرزش و فراوانی میده

    این مسیری که خدا میاد توی سوره حمد مشخص میکنه

    اول مسیر اونایی که بهشون نعمت داده شده

    مسیر اونایی که ثروتمندن روابطشون خوبه سالمن

    همون راه راست

    و دوم مسیر اونایی که نه ثروت دارن نه چیزی

    و جزو مورد قضب واقع شدگان و گمراهانن

    اینجاهاس که باید سنسورامون هشدار بده کلام خدا رو

    هرچند خدا دو میلیون بار به شیوه های مختلف توی قرآن واضح و غیر واضح تایید کرده که ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاس

    اما بعدش چی میگه

    میگه خزائن آسمانها و زمین در دست خداس

    زمانی که مثلا ایران تحریم شد

    چون شاخص ترس رفت بالا (همون شاخصی که موقع جنگ میره بالا ) دلارم قیمتش رفت بالا

    چرا اینجوری شد

    چون اکثریت مردم گفتن وای بدبخت شدیم اینا ما رو تحریم کردن

    یعنی تعداد زیادی آدم که مشرک بودن باور کردن که زندگی شون دست یه سری آدم دیگه اس

    و اونا هم میخان دهن اینا رو سرویس کنند

    خدا هم قمبرک زده غصه میخوره نگاه میکنه کاری از دستش بر نمیاد بیچاره آه میکشه خدا فقط

    یعنی یه شرایطی بود که مثل همین شرایطی که توی این آیه اومده

    یا اون که پیامبرو تحریم میکنند

    ولی خدا میگه بابا من اینجام

    رزق اونا رو هم من دارم میدم

    آیه سه سوره طلاق

    خدا از جایی به شما روزی میده که شما گمان نمیبرید

    اصن واقعا چرا خوده من یادم میره که یه همچین خدایی بالا سرمه

    چرا خیلی وقتا بهونه میارم که مثلا فلانی که اینجوری ثرومند شده توی خانواده ی ثروتمندی بزرگ شده

    واقعا چرا

    چرا یادمون میره که ما وصلیم به یه همچین منبعی که اینقدر غوله

    چرا یادمون میره که ما میتونیم بچسبیم به خدایی که اینقدر توی قرآن رزق به غیر الحساب آورده

    رزقی که تو نمیتونی حسابش کنی

    چندین و چند جا آورده اینو

    و باید هزاران بار ب خودم بگم که بابا تو بی کس و کار نیستیا

    یه خدایی بالای سرته که همه چی دست اونه آ

    اونم نعمتش بی انتهاس

    مثل یه مقدار آب خیلی زیاد میمونه که پشت یه سد جمع شده

    تو یه سوراخ توی این سده ایجاد کنی از همون سر ناخن سوراخ چون فشار اون آب خیلی زیاده جوری آب با فشار میزنه بیرون که خودتو آب میبره

    خدا هم منتظره ما یه سوراخ توی این باورهامون ایجاد کنیم

    یه کوچولو باور کنیم که پول درآوردن آسونه

    یه کوچولو باور کنیم که ثروتمندا آدمهای خوبی هستن

    یه کوچولو باور کنیم میشه بدون سرمایه اولیه به ثروت رسید

    یه کوچولو باور کنیم که برای ثرومند شدن نیازی نیس حتما توی خانواده ی ثروتمندی رشد کرده باشی

    یه کوچولو باور کنیم که فرصتها هروز داره بیشتر میشه

    فقط یه کوچولو

    یاد اون حدیث قدسی میوفتم که خدا میگه تو اگه یه قدم به سمت من بیای من دو قدم میام

    اگه دو قدم بیای من چهار قدم میام

    اگه آروم آروم بیای من دوان دوان ب سمت تو میام

    خدایا ما رو به راه راست هدایت کن

    خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیس

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      جمال خسروی گفته:
      مدت عضویت: 1273 روز

      سلام مجید جان دوست نازنین وبسیار ارزشمندم هرگز با شما برخوردی ندارم هرگز شمارو ندیدم اما آنقدر زیبا وپر مثما با معنا در وجودم در روحم هستی با شما انس گرفتم که فقط می‌گویم سپاسگذارم

      سپاسگذارم

      قرآن زیبا را شما قشنگ وبسیار زیبا مکتوب میکنی من وخیلی از دوستان آرامش واقعی رو از کامنت هایت میگیریم ممنون وسپاسگذارم

      ترس

      امروزه ترس بین مردم بیداد می‌کند واین آیه از منافقون حال امروز منه بسیار وحدت زیبای بین ذهنم وقلبم ایجاد شد فقط فهمیدم من باید برعکس اجتماع نترسم واز اخبار واین همه ناامنی وترس اعراض کنم وفقط ذهنمو کنترل کنم باخودم در صلح باشم سپاسگذارم

      چون شاخص ترس رفت بالا (همون شاخصی که موقع جنگ میره بالا ) دلارم قیمتش رفت بالا

      چرا اینجوری شد

      چون اکثریت مردم گفتن وای بدبخت شدیم اینا ما رو تحریم کردن

      یعنی تعداد زیادی آدم که مشرک بودن باور کردن که زندگی شون دست یه سری آدم دیگه اس

      و اونا هم میخان دهن اینا رو سرویس کنند

      خدا هم قمبرک زده غصه میخوره نگاه میکنه کاری از دستش بر نمیاد بیچاره آه میکشه خدا فقط

      یعنی یه شرایطی بود که مثل همین شرایطی که توی این آیه اومده

      یا اون که پیامبرو تحریم میکنند

      ولی خدا میگه بابا من اینجام

      رزق اونا رو هم من دارم میدم

      آیه سه سوره طلاق

      خدا از جایی به شما روزی میده که شما گمان نمیبرید

      اصن واقعا چرا خوده من یادم میره که یه همچین خدایی بالا سرمه

      چرا خیلی وقتا بهونه میارم که مثلا فلانی که اینجوری ثرومند شده توی خانواده ی ثروتمندی بزرگ شده

      واقعا چرا

      چرا یادمون میره که ما وصلیم به یه همچین منبعی که اینقدر غوله

      چرا یادمون میره که ما میتونیم بچسبیم به خدایی که اینقدر توی قرآن رزق به غیر الحساب آورده

      رزقی که تو نمیتونی حسابش کنی

      سپاسگذارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    سمانه سادات گفته:
    مدت عضویت: 996 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام به استادهای خودم سلام به پرادایس سلام به همه دوستانم‌

    تو این چند روز خیلی دوست داشتم بیام کامنت بزارم ولی میگفتم منی که سالی یه بار دوبار برا تولد بچه ها مهمون دارم و میگیرم چی بنویسم که یه دفعه به ذهنم رسید که

    موضوع داستان: الگوی نامناسب برای مهمانی

    نقش اول داستان سمانه

    نقش دوم ذهنش

    نقش سوم همسر

    همراهان نقش مهمانها

    زمان داستان : قبل از آشنایی با استاد

    سمانه داستان در اصفهان زندگی می‌کنه که دو تا دختر داره سمانه جان یه خانم کمال گرایی بود که همیشه دوست داشت خودش را به آب و آتیش بزنه تا مهمونی و تولد از اینجور داستانها را به نحو احسنت برگزار کنه

    فارغ از اینکه سمانه جان چقدر خودش را اذیت میکرد فارغ از اینکه چه خرجهایی برای همسرش می‌تراشید و باعث مهمانی ها تو زندگیش کم رنگ و کمرنگتر بشه

    ذهن سمانه که اون را همراهی میکرد برا مهمانی می‌گفت خوب حالا بیا چند مدل ژله درست کن اون هم طبقه طبقه در جام تعداد جام 15 تا و بالای صدبار در یخچال باز بسته باز بسته بشه یه نوع دیگه ژله حدود یک ساعت براش زمان بزار

    بعد میریم سر غذا یا خدا چی بپزم تو باید یه چیزی بپزی که کسی نپخته باشه و چند نوع باشه

    تماس الو سلام مامان خوبی

    مامان ممنون تو خوبی

    مامان چی بپزم

    مامان نمی‌دونم هر چی راحتی مثلاً مامان جوجه حسینی خوبه اره مامان خوبه فقط به تعداد نفرات باشه ها میخوای کنارش هم بامحان یه خورشتی هم درست کن باشه مامان کاری نداری خداحافظ

    یا خدا سمانه کی به کارهام برسم تازه جاور و تمیز کاری و بچه داری میوه شستن و سالاد …… تا اینکه تمام کارها را با کمردرد و دولا دولا راه رفتن سمانه داستان انجام داد در این با غر زدن از همسر هم کمک میخواست و همسر هم با غر زدن و بگو یکی بیاد کمکت تو دست تنهایی سمانه خوب راشون دور مامان اذیت میشه تو ذهن سمانه خوب راست میگه چرا خانواده برات ارزش قائل نیستن میبینند تو بچه کوچیک داری باید بیان

    شب مهمان ها اومدن وسمانه داستان خسته و کوفته خوش آمد میگه

    تازه موقع پذیرای بشقاب بیار نسکافه چای

    موقع شام تازه سمانه طلبکار چرا کسی کمکش نیامده با همسرش که مشروب خورده و حال رو پایی نداره غر میزنه چون با کارهاش و رفتارش سمانه بهم میریزه فرکانس منفی ادامه دار تا سفره پهن بشه

    یخچال باز بشه سالاد انواع ژله نوشیدنی غذاها و کلی بشقاب و قاشق بیاد

    همه شروع کردن به غذا خوردن سمانه می‌ره میاد می‌ره میاد

    مهمان ها سمانه بیا دیگه خسته شدی خوب

    ذهن سمانه اره دیگه خسته شدی به خاطر اینا کمرت درد گفته تازه حرص همسر هم باید بخوری

    سمانه غذا چطوره؟ خیلی خوب شده دستت درد نکنه سمانه خوشحال

    سمانه ژله ها را خودت درست کردی ؟ بله چطور

    خیلی خوب شده حسابی زحمت کشیدی

    نه بابا کاری نکردم فقط یه هفته هست خودمو درگیر کردم

    همه رفتن سمانه و ذهنش

    تو بیکار بودی این کارها را بکنی بیان بخورن و بریزن و بپاشن و برن تازه باید فرداش هم کلی کار کنی

    لذت سمانه صفر

    زمان بودن درلحظه صفر

    خنده سمانه صفر

    تا اینکه سمانه همش میگفت مهمونی نمی‌خواد دیگه بگیرم همسرش هم از خداش بود چون مخارج بالا بود

    و سمانه داستان باعث شد به خاطر پز دادن به خاطر کمال طلبی مهمانی را از دست بده

    نتیجه گیری داستان

    سمانه یاد گرفت هیچ چیز را برای خودش بزرگ نکنه

    سمانه یاد گرفت به خودش سختی نده همه چیز را به راحتی انجام بده

    سمانه یاد گرفت دنبال تایید و تحسین نباشه مهم خودشه که از کاری که انجام میده با تمام وجود لذت ببره و خودش خودش رارتشویق کنه

    سمانه یاد گرفت در لحظه باشه و لذت ببره

    سمانه یاد گرفت نخواد کسی را راضی نگه داره

    سمانه یاد گرفت از استاد خودش که براش بهترین الگو هست که همه چی. را به راحتی ممکن انجام بده تا اول خودش لذت ببره بعد مهمان ها

    سپاس از همه دوستانی که داستان سمانه را میخونید

    خدا یا شکرت که هستی و من پیدات کردم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

    سلام به شما استادعزیز و گرانقدرم به شما مریم عزیز و دوست داشتنی ام

    سلام به شما دوستان هم فرکانسی و ارزشمندم

    اومدم طبق قولی که به خودم دادم بعد انجام تمرین دوره حل مسائل زندگی اینجا تو فایل های بینظیر دانلودی و هدیه کامنت بذارم.اینجوری به خودم دارم جایزه میدم. وای که چقدر خوشحالم دارم اینجا مینویسم.

    (به ترتیب رفتم تا رسیدم به این فایل که براش ننوشتم)

    قبل اینکه برم سراغ سوال ها و نوشتن ایده هام باید بگم همزمانی اومدن این فایل روی سایت با صبح روزی که روز قبلش یک دورهمی کوچیک بادوستان داشتیم اونم در پارک نزدیک خونه ی ما و یکجورایی ما میزبان بودیم و برام خیلی درس ها مرور شد و یادم اومد که چقدر من تغییر کردم و راحتتر همه چی رو میگیرم.

    من قبلا با اینکه خونه تمیز بود باید حتما یک جاروبرقی کل خونه رو میکشیدم، کلی خودمو دچار دردسر و سختی میکردم. اما از وقتی اومدیم تهران خیلی راحت میگیرم. حتی منی که اگر یکنفر بدون هماهنگی میومد خونمون یکجورایی موذب بودم و ناراحت میشدم. الان اصلا اینجوری نیستم و نگران این نیستم الان یکی میاد آشپزخونه کلی ظرف ها نامرتبه یا خونه مثل همیشه همه چی سرجاش نیست. شده خاله ام که تهران هستن یکهو اومده و من مشغول لباس شستن بودم یا جارو وسط خونه بوده. یا چای دم نکردم هنوز و بااینکه هنوز خیلی دوست ندارم کسی اینجوری اینقدر یکهویی بیاد اما مثل قبل که شاید کلی حرص میخوردم نیستم، خیلی استرس میگرفتم نیستم. اینکه وای الان میوه نداریم زشته یا نگران سر و وضع خودم یا خونه نیستم.واقعا الان در این موضوع میتونم بگم وقتی اومدیم تهران و مهاجرت کردیم و خونمون شکل قبل و وسایل قبل رو نداره خیلی رهاتر و راحت تر شدم. ما خونمون الان مبل هم نداره یک سری ظرف و ظروف خاص هم ندارم اما بهم خیلی خوش میگذره وقتی مهمون میاد به اصل میچسبم.

    اصل مهمونی رفتن و دورهم بودن لذت بردن و از معاشرت با اون عزیزان استفاده کردنه. اصل از حال هم خبر دار شدن و همو خوشحال کردنه.تازه بعد از قانون سلامتی که کلا خیلی چیزهای دیگه هم دچار تحول شده تو مغزم بیشتر از قبل. اینکه به خاله ام میگفتم چرا فکر میکنید ما وقتی میایم باید حتما نهاری شامی بخوریم یا همش چیزی جلومون بذاری و باید بخوریم. ما اومدیم ببینیم تون همین. چرا اخه فکر میکنیم دید و بازدید یعنی خوردن.

    آره من الان اینو خوب میدونم چون تو ذهن ما آدم ها خوردن مترادف هست با لذت بردن و چون اصل قضیه لذت بردن رو درک نمیکنیم فکر میکنیم طبق رسم و رسوم باید هرکسی میاد بشینیم با هم غذا بخوریم، میوه بخوریم و اینجوری از کنار هم بودن لذت ببریم. اما منـی که از خانواده ام دور شدم و با تماس تصویری فقط با حرف زدن و دیدن لذت بردم و میبرم(اتفاقا چند ساعت پیش هم یک مهمونی رفتیم تولد بازی اونم مجازی. با نرم افزار اسکایپ ما هم لذت بردیم و خوشحال شدیم.) من قدر این کنار هم بودن و لذت بردن رو میدونم. من الان قدر اینو میدونم که ما برای شکم جایی نمیریم. ما نباید اون لذت رو با این لذت قاطی کنیم. نباید این فرهنگ غلط باعث بشه اصل رو توی این حواشی گم کنم. اصل با هم بودن و لذت بردن و تازه شدن دیدارها و حال و احواله. اصل اینه ما انسان ها موجوداتی اجتماعی هستیم، موجوداتی دارای عواطف و احساسات هستیم پس این یک نیازه که با هم در یک اجتماعی باشیم و میتونه این اجتماع بشه یک جمع خودمونی تر، این جمع توسط یک میزبان مدیریت بشه و اعضای جمع یا باهم دوست باشن یا نسبت فامیلی داشته باشن و اسمش رو بذاریم مهمونی، اسم اون جمع رو بذاریم تولد، اسمش رو بذاریم عروسی…میتونه هدف اون جمع شدن صرفا تازه شدن دیدارها باشه یا میتونه هدفش خوشحال کردن و به بهانه یک روز خاص باشه…خلاصه که اصل رو باید چسبید و من معتقدم اگر این خوردنی ها حذف بشه رفت و آمدها هم بیشتر و هم راحت تر و غنی تر میشه. اما حالا قراره از مهمونی ایی بیشتر صحبت کنیم که توش غذا خوردن هست حالا به اسم عصرانه یا نهار یا شام…

    من مهمون داشتن هامون رو به چند دسته میتونم تقسیم کنم.

    مهمونی های قبل از مهاجرت و تغییر

    مهمونی های بعد از مهاجرت و تغییر

    مهمونی های قبل از زندگی به سبک قانون سلامتی

    مهمونی های بعد از زندگی به سبک قانون سلامتی

    یعنی میتونم در حد فصل هایی از کتاب هر کدوم از این دسته بندی ها رو بنویسم و به یاد بیارم.

    اما ادامه این کامنت رو میذارم بعد مینویسم طبق فرمت و سوالات هوشمندانه ایی که برامون نوشتین.قطعا نوشتن هام رو مدیریت بهتری میتونم بکنم و به چیزی که اکنون هستم نزدیک تره…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    سمیه زمانی گفته:
    مدت عضویت: 2224 روز

    سلام به استاد نازنین و مریم بانوی دوست داشتنی و همه ی دوستان عزیز همکلاسی

    به به چقدر این فایل لذت بخش بود چقدر همه چی عالی بود و حس خوب رو فریاد می زد. چه آگاهی های نابی واقعا لذت بردم از دیدن این فایل. استاد عزیزم چقدر حرفاتون به دل می شینه و آدم ناخودآگاه همش تو ذهنش میگه آفرین… واقعا همین درسته… خدا رو صدهزار مرتبه شکر من و همسرم هم خیلی از این مسایل رو رعایت می کنیم. کلا مهمونی دادن یا رفتن تو جامعه ی امریکا خیلی متفاوت و به قول شما آسون‌تر از چیزی بود که در ایران داشتیم. البته من یادمه چند سال اول بعد ازدواجمون که تهران بودیم همیشه ی خدا خیلی رفت و آمد داشتیم دوستای خوب و زیادی دور و برمون بودن که خیلی وقتا میومدن پیشمون یا ما می رفتیم، و کلا قانونمون این بود که هرکی مهمون بود کمک کنه بعد از غذا همه چی جمع بشه ظرفا شسته بشه بعد برن ولی بازم شلوغ کاری زیاد بود یعنی خودمون سخت می گرفتیم. بعد که اومدیم امریکا حدود 5 سالی که تو یه شهر کوچیک تو ایالت نیویورک بودیم دوستای ایرانیمون اکثرا دانشجو بودن و خودمم کارم دانشگاه بود و خلاصه آخر هفته اکثر موقع ها همون جمعه بعد کار دوست داشتیم با دوستامون باشیم و رفت و آمد زیاد داشتیم ولی خیلی ساده تر. (تو پرانتز بگم اون موقع اینو نمی دونستیم که آدم لزوما نباید با دوستی باشه تا آخر هفته بهش خوش بگذره که خب ریشه در عزت نفس داره فک می کردیم اگه یه هفته جور نشه کسی بیاد یا بگن ما بریم دیگه اون آخر هفته خیلی بورینگ بود ولی مسلما الان جور دیگه ای فک می کنیم و خدا رو شکر). خیلی وقتا زنگ می زدیم می گفتیم ما شاممون رو برداشتیم داریم میایم یا دوستامون زنگ می زدن همینطور. همیشه هم این قانون اینکه اونایی که مهمون بودن کمک کنن و ظرفا و شلوغی رو تا آخر جمع کنن بود حتی خیلی وقتا گاز طرف رو هم دستمال می کشیدیم همه چی تمیز و سر جاش. اون زمانا با قانون سلامتی آشنا نشده بودیم و خیلی وقتا غذای حاضری و پیتزا و اینجور چیزا بود. ولی خب الان خدا رو شکر خیلی سالمتر برگزار می کنیم و دقیقا همین سیستم اسنک پنیر و زیتون و انگور و خلاصه چیزای سالم همیشه پایه ی ثابت هست. ما پاتلاک هم زیاد می کنیم یعنی هر کی یه غذا یا نوشیدنی یا سالاد رو با خودش بیاره. اینم یه جور خوبه چون مشارکتیه و هرکسی یه بخشی رو به عهده می گیره و همه ی کارا با میزبان نیست. ظروف یه بار مصرف هم خیلی راحته ولی حواسمون به محیط زیست باید باشه. البته که الان انواع و اقسام ظروف یکبار مصرف تجزیه پذیر هم تو بازار هست.

    چیزی که خیلی دوست داشتم تو این فایل اولا سادگی در عین حال زیبایی همه چی بود اسنک ها فوق العاده منم همیشه از چیدن اسنک لذت می برم و برام یه جور آرت هست. دوم لباس ساده و زیبای مریم جون که چقدر هم بهش میاد بخصوص که من رنگ زرد رو خیلی دوست دارم. بعدم دوستای فوق العاده. چقدر علی آقای عزیز سمیه جان و همسرشون رو تحسین کردم که قطعا در فرکانس بسیار خوبی هستن که از نعمت همراهی و خوش گذروندن با استاد و مریم جان برخوردارن، واقعا آفرین به این دوستان خوب. این یه نعمت بزرگه که آدم دوستانی دور و برش داشته باشه که هر هفته بتونه باهاشون خوش باشه و لذت ببره از بودن باهاشون. من از خدای مهربونم خواستم که حالا که اومدیم میشیگان دوستانی رو سر راهمون قرار بده که همینجوری ساده و با فرکانس و دوست داشتنی باشن. خدا رو شکر داره کم کم اتفاق می افته و آدم تفاوت رو حس می کنه که وقتی رو خودت کار می کنی فرکانست که بالا رفته آدم‌های بهتری دور و برت هستن.

    خدا رو شکر که زیبایی های این فایل رو هم دیدیم و لذت بردیم. استاد جونم و مریم جونم سپاس فراوان از اینکه این لحظات زیبا رو با ما شیر کردین.

    خدا یار و نگهدارتون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2334 روز

      به نام الله هدایتگر

      سلام سمیه عزیزم

      خدا رو شکر که امروز هم هدایت شدم به سمت کامنتهای دوستانم در این فایل

      کلا ابن فایل بسیار تاثیرگذار بود و من چند بار دیدمش و هر بار هم میام و از کامنتها میخونم و دوستان آگاه و همراهم رو تحسین میکنم

      بهتون خیلی تبریک میگم و تحسینتون میکنم که به کشور ثروتمند و زیبای آمریکا مهاجرت‌کردید و دارید اونجا رو هم تجربه میکنید

      قطعا در زمان و مکان مناسب ، دوستانی رو جذب میکنید که هم مدار شما هستن و با هم دور همی های عالی و پر از لذت رو برگزار میکنید

      یه درس که از ابن فایل گرفتم رو براتون مینویسم تا بگم باید از این فایلا درسهای عملی یاد بگیریم نه فقط ببینیم و حرف بزنیم

      قرار شده که چند روز دیگه من چند تا از همکارام رو دعوت کنم باغمون و از صبح بریم تا شب و خوش بگذرونیم

      همس به این فکر بودم ناهار چکار کنم، شام چی بذارم

      بعد از این فایل یه ایده به نطرم رسید

      به همکارام گفتم هر کسی یه غذای ساده آماده کنه و بریم باغ که هم من کارم سخت نباشه و هم یه تنوعی باشه و برای شام هم فقط کباب روی آتیش میذاریم و ابنجوری طی روز کلی خوش میگذروتیم و میزنیم و میرقصیم و میگردیم و جالبه که همکارام خیلی ایتقبال کردن و از ایده من خوششون اوند

      قطعا این فایلا برای ما پر از آگاهی و عمله

      به امید خدا بهترین تحربه ها رو داسته باشیم

      باز هم سپاس بابت کامنتتون و بهترین تجربه ها رو برای هممون آرزو دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        سمیه زمانی گفته:
        مدت عضویت: 2224 روز

        سلام زهراجان

        مرسی دوست عزیز که وقت گذاشتی و کامنت من رو خوندی. قطعا همینطوره و به زودی دوستان خوب و با فرکانس اطرافمون رو می گیرن و نتیجه ای جز این نیست وقتی ادامه بدیم و رو خودمون کار کنیم. خوشحالم که شما هم ایده گرفتی از این فایل و کارت راحتتر شد و خیلی بیشتر لذت خواهی برد. امیدوارم تجربه ی فوق العاده ای داشته باشی.

        ممنونم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    مریم اشکی گفته:
    مدت عضویت: 1569 روز

    بنام خداوندی ک هرلحظه درحال هدایت ماست

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت عزیزانم

    بهبه بهبه چقدرلذت بردم ازدیدن این فایل بی نظیر وفوق العاده ب خودم قول دادم ک اینقدرخوب روخودم کارکنم ک منم یه روزی یکی ازین مهموناباشم ودرکنارشماعشقای دلم درپرادایس زیبا حسابی خوش بگذرونم

    چ قدر فضا عالی بودچقدر پرادایس زیباست چقدرهمه چیزعالی بود مخصوصا هوا وچ کیفو لذتی داشت شنا زیربارون توآب اونم کجا توپرادایس کنار این همه عشق بخاطر شناتوپرادایسم شده باید زودترشنارویادبگیرم

    چقدر ازاین مهمونی باکیفیت وساده وعالی لذت بردم

    خانم شایسته عاشقتم همه چیزا ساده درعین حال زیباوباکیفیت ینی ازهرانگشتتون هزارتاهنرمیباره

    چقدر سادگی خودتون رودوست داشتم وتحسینتون کردم ومنم خیلی وقته میکاپ نمیکنم ومدل موک بخوام اذیت شم نمیزنم راحت موهامومیبندم بالا بی دردسر وشیک تامام حتی سمیه جان هم ک بدون میکاپ بودن کلی تحسینش میکنم واین حرکتشون رو ک لذت بردن ازلحظشون رو ب تعویق ننداختن وپریدن توآب روهم دوس داشتم وتحسینش میکنم

    چقدرعاشق این جمع صمیمی وعالی شدم

    ایدتون برانوشیدنی هم عالی بود

    استقلال مالیتون روهم تحسین میکنم وهربارب خودم میگم ثروتمندشدن معنوی ترین کاردنیاست

    راجب موضوع فایل باید بگم راستش من زیادازمهمونی دادن یارفتن خوشم نمیاد ینی تنهایی رودوست دارم البته ازوقتی وارداین مسیرالهی شدم ترجیح دادم تنهاباشم چون افراددورم آدمیا منفی هستن(وگرنه بودن در جمع عزیزانی مثه شماوبچه های سایت ک یکی ازخواسته هامه)

    درموردظرف خانم شایسته منم حساس نبودم اصن هرچی ک دوست داشتم خریدم مثلا اگرمهمونی بیادخونم ازظرفام ک جنسشون ملامین استفاده میکنم بعد یادمه ی بار ک مهمون اومده بود هم عروسمومادرشوهرم ومن باهمین ظرفا پذیرایی کرده بودم وناراحت شده بودن وگفته بودن ک مثلاتوظرف چینی نداده وفلان ولی من اصلا برام مهم نبود وهمچنان عاشق ظروف ملامینم (واونام اتفاقا بعدگفتن چقدرکارخوبی میکنی ) وهم سبکن هم راحت راجب ظرف یک بارمصرف واقعا منم دلم میخواد یکبارمصرف استفاده کنم وتصمیم دارم اول ازلیوان شروع کنم

    واینکه فک میکردم باید تویه مواردی مثلاهماهنگ شم بامهمون درصورتی ک من بایدسبک خودم روداشته باشم واینجور اوناک بامن هم مدارن بامن میمونن ووظیفه منم این نیست کاری کنم ب مهمون خوش بگذره واین نکته عالی بود

    خداروشکرتایادمه برامهمونی سخت نمیگرفتم مثلا برادرمودعوت میکردم یا حالا مادرشوهر اونم ماهی یه بار خخخ ولی همون تایمی ک برای خودمون بیدارمیشدم اون روزم بیدارمیشدم غذادرست میکردم غذامم خیلی راحت وفوری درست میکردم ینی نیم ساعته فقط تنها سختی ک مهمونی چیزی الان بیاد ک خیلی وقته نمیان چون مدارمون فرق کرده شستن ظرفه اینم کم کم ردیفش میکنم

    خیلی این فایل و دوس داشتم ولذت بردم

    عاشقتونم سپاسگزارم

    در پناه الله یکتاشادوپیروزوموفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2835 روز

    به نام تنها یگانه هستی

    سلام به همگی عزیزای دلم

    فایل الگوی مناسب برا مهمانی گرفتن

    واقعا هم این فایل یه الگوی مناسب و ساده اما کاربردی ست برا سبک مهمونی که هیچ بلکه سبک درست و طبق دلخواه زندگی کردنه

    من خودم هرچند هنوز هم تو ناخودآگاهم یسری باورها و رفتارهای تعارف گونه هست اما شکر خدا الان خیلی راحت تر و قدرتمندترم و الان چندهفته ست که خونه دوتا دوست عزیز هستم که از بچه های همین سایت هم هستند و بااینکه همیشه بهترین غذایی ها و پذیرایی ها و لطف محبت های بسیار به من دارند اما همیشه خیلی راحت هستند که باعث میشه هم خودشون هم من بیشتر لذت ببریم نه اینکه به خودشون سخت بگیرند یا در عذاب باشند اتفاقا خیلی راحت و خودمونی که من با خیلی از اقوام و آشنایان خودمم مثل اینها اینقدر راحت نیستم

    وقتی مریم شایسته عزیز شما داری اینقدر با کیفیت و خلاقانه و با عشق پذیرایی کردن های مهموناتون که از ملیت های مختلف هستند رو آماده میکنید و میگی من نزدیک یکساعت دارم کارهای غذایی و پذیرایی رو انجام میدم اما خیلی با صرف زمان کمتر و همچنین با کیفیت عالی انجام میدم،،

    و یهو این ایده برا منم اومد کار فردام رو که باید انجام بدم میتونم با این فکر،باور،و احساس خوب انجام بدم که هم با سرعت بالا هم با کیفیت عالی انجام بدم،

    یه جمله تقریبا معروف به زبان مردم شهر ما هست میگه که

    «دوستان و دیگران بخاطر خودتون میاند خونه تون نه اینکه بخاطر خونه تون یا خوردنی هاتون بیاند خونه تون»

    پس نتیجه میگیریم اصل مهمونی اینکه باید از وجود همدیگه لذت ببریم نه اینکه مثل فرهنگ اکثریت مردم کشور ما اغلب بخاطر دعوت و دورهمی هاشون برا خودشون کلی هزینه،زحمت،سختی،گله،حرف و حدیث درست میکنند که فقط بگند ما مهمونی هامون آبرومندانه و خفن شده

    خود من یادمه چندسال قبل همراه برادرم بصورت دعوتی رفتیم خونه یکی از آشناها شب اینقدر پذیرایی های سخت و بسیار زمان بر کرد که من خودم دیگه بعداز اونشب سالهاست حتی یکبار هم دیگه خونه ش نرفتم چونکه احساس موذب بودن میکردم،

    حالا فکر کنید 99/99 فامیل و خانواده من اینجور هستند اما شکرخدا من مدتهاست که خودمو از اونها جدا کردم و اتفاقا هر دوست و همکاری که دارم خیلی ریلکس و تفکرات خوب و برخلاف اون اکثریت رو دارند و با مرور زمان این نوع دوستانم بیشتر میشند چونکه من دارم به مدارهای بالاتر میرم،

    همین چنددقیقه قبل داشتم مجدد این فایل رو گوش میدادم انگار جنس یسری درس ها و درک های من متفاوت از گوش دادن دیروزم بود و شکرخدا دوباره امشب این احساس در وجودم متبلور شد که جنس و ارزش این فایل هم مانند سایر فایل ها بی نهایت باارزش و باعث هدایت شدن من هستند چرا این نوع فکر و احساسی در وجود من متبلور شد؟ چونکه من دارم به همین اندازه رو یسری از باورهای خودم بصورت جدی کار میکنم خداروشکر

    استاد شما اون زمانی که از لحاظ مالی هیچی نداشتید اما خیلی ساده میگرفتید و با لذت بردن از وجود همدیگه تجربه ها و خاطرات شیرین برا خودتون میساختید و درسته الان هم با داشتن آزادی مالی دارید پذیرایی های خوب و باکیفیت برا مهمون هاتون آماده میکنید اما اصلا از مسیرهای سخت و طاقت فرسا مانند فرهنگ اکثریت جامعه ایران خودمون عمل نمیکنید که زندگی رو برا خودتون تو این چند روز یا در زمان های مهمونی گرفتن ها سخت و پیچیده کنید

    حالا فکر کنید اگر ما همیشه هواسمون باشه و باور کنیم که این الگو رو بقیه امورات زندگی مون بکار ببریم چقدر زندگی لذبخش تر و زیباتر میشود

    هم سرعت انجام کارها بالاتر میره،

    هم کیفیت کارها بیشتر میشه،

    هم اعتمادبنفس بیشتر میشه،

    هم درآمد مالی بیشتر میشه،

    هم باورها بهتر میشه،

    هم هدایت هایی که باعث سازندگی زندگی بیشتر میشه،

    هم شخصیت درونی قدرتمندتر میشه،

    و و و و و

    من با فکر کردن به صحبتها و نوع عملکرد شما استادان مسیر عشق در زندگی این فایل به این نتیجه رسیدم که چقدر باعث پیشرفت و کیفیت زندگی و سرنوشت ما میشه که شاید بعضی ها بهش توجه نکنند یا فکر نکنند تا این حد میتونه تفاوت ایجاد کنه

    خداروشکر از اینکه هرروز کمتر زور میزنم برا گرفتن نتایج دلخواهم و همچنین بیشتر تلاش و تمرکز میکنم و بیشتر به این فکر میکنم که من فقط هواسم به ادامه مسیر درستم باشه و هرروز بیشتر این برام مهم میشه که خداوند ظرفمو بزرگ کنه نه این فقط بگم خدایا اینو بهم بده اونو چرا بهم ندادی فلان نشد و…

    امیدوارم این مهمترین موضوع ذهنتون باشه بقیه کارها خودشون براحتی درست میشند دلیل بر اینه که ما داریم درست میشیم

    بینهایت دوستتون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  9. -
    الهام ذوالفقاریان گفته:
    مدت عضویت: 1263 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم شایسته عزیز

    اول اینکه امیدوارم کلی ب خودتون و مهموناتون خوش گذشته باشه

    بعدم هم در مورد ساده برگزار کردن.واقعا زیاد ساده نبودفقط اسون تر بود چون همه چیز اماده تهیه شده بود و فقط به ظرفا منتقل شد

    مثلا تهیه همون حمص یا دیپ اسفناج یا پاگ کردن اون میگوها کار ساده ای نیست و چند ساعت زمان میبره ب صورت طبیعی

    ولی شما چون اماده تهیه کردید اسون شده

    البته من واقعا تحسین میکنم که در شرایطی هستید که توان تهیه همه چی به صورت اماده و راحت رو دارید و اینکه ب خودتون سخت نمیگیرید و همیشه حال حوب خودتون در الویت هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    باران گفته:
    مدت عضویت: 2861 روز

    سلام. به همه ی دوستان و استاد و مریم عزیزم.

    بله من هم دقیقا با این طرز تفکر موافقم و مدتهاست که سعی میکنم خودمو درگیر حاشیه ی مهمونی نکنم… مهمونی باید لذت لحظه ها باشه.. لحظه هایی که همیشه به خاطر میمونن، و مهمتر از همه این هست که از هم ایده میگیریم، الگو میگیریم، نه این که فقط به فکر مسابقه ی غذا باشیم..، من همیشه به همسرم میگم من نمیخوام مسابقه بدم… همین که طعم غذام خوب باشه کافیه، ظرف و ظروف و تجملات مهم نیست، تنوع مهم نیست، با هر چیزی که داریم، قرار نیست خودمون رو بیشتر از اون چیزی که هستیم نشون بدیم… و توی یک چرخه ی اشتباه گیر بیفتیم…. من بسیار لذت بردم از زیبایی و سادگی و مطمینا طعم غذاهاتون هم عالیه، خیلی دوست داشتم طعم اون میگو و سس رو بچشم… ایده های جالبی بود.

    و توی فایل انگار یه جورایی مشخص بود مهمونا چقدر از لحظات لذت میبرنو تنها چیزی که مهم نیست، غذا هست…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: