یک الگوی مناسب برای مهمانی گرفتن - صفحه 28 (به ترتیب امتیاز)

499 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهه استادی گفته:
    مدت عضویت: 2506 روز

    سلام و عرض ادب به استاد جان عملگرا و دوست داشتنی خودم، و همچنین خوش سیما و زیبا سلیقه خانم شایسته ی جسور و یکی یدونم، الهی صد هزار هزار مرتبه شکرت برا هدایتم به این فایل ارزشمند، چقدر همه چی متفاوته تو این سریال بابرکت،چقدر همه چی مرتب و سرجاشه، چقدر همه ی این برگزاری مهمونی سود و سود و سوووود…

    استاد جونم دورتون بگردم با این سخاوت و این اشاعه ی راحتی و آسونی، چقدر حس مهمونا بهشتی، چقدر قشنگ قشنگ مهمونا با خودشون در صلحن، چقدر همه دوس دارن حسابی بهشون خوش بگذره، یکی با نشستن و غذا دادن به ماهی ها، یکی با شیرجه زدن و یکی با فیلم گرفتن…

    خانم شایسته ی جسورم، چقدر لباسی که پوشیدین زیباست، چقدر به تنتون نشسته و چقدر صداقت و راحتی حتی تو کلامتون موج میزنه، خدارو صد هزار مرتبه شکر برای حضورم در این سایت توحیدی، خدا رو صدهزار مرتبه شکر برای عملگراتر شدنم، خدا رو صد هزار مرتبه شکر برای انسانهای آگاه و نازنینی که با عشق باورهای قدرتمند کننده تر و توحیدی تر رو برام منطقی میکنند، استاد جونم، خانم شایسته ی نازنینم سپاسگزارم برای تدوین این فایل فوق العاده و برای عملگرایی و عشقی که در وجود نازنین تون نهادینه کردین، خیییلی دوستون دارم و براتون از خدایی که هرچه دارم از آن اوست، پیوسته نعمت و رحمت و راستی و درستی می‌طلبم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    سپیده آقایاری گفته:
    مدت عضویت: 1376 روز

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته زیبا و دوست داشتنی و مهربان

    چقدر از شما ممنونم که دوباره سریال زندگی در بهشت رو شروع کردید و امیدوارم تداوم داشته باشه. انقدر دیدن این سریال حالم رو خوب میکنه و انقدر درس داشته برام که وقتی حالم بده میدونم که آرامش و زیبایی این فایلها اولین چیزیه که حالم رو عالی میکنه.

    دیروز هم حس خوبی نداشتم و گفتم این فایل جدید رو ببینم. اما درگیر کار شدم و فراموش کردم تا اینکه برق رفت و منم از فرصت استفاده کردم و شروع کردم به دیدن فایل.

    اول اینکه چقدر شما آزادانه میتونین همچین چیزهای عالی رو برای مهموناتون تهیه کنین. جدا از بحث راحت گرفتن مهمونی، موضوع هزینه هم هست که شما انقدر آزادی مالی دارید که در عین حال که به خودتون سخت نمیگیرید، ولی باکیفیت ترین چیزها رو برای مهمانانتون تهیه کنین. واقعا تحسین کردم شما رو و این انگیزه در من بیش از پیش ایجاد شد که به این آزادی مالی برسم. چون گاهی پیش میاد که برامون مهمون میاد و دوست دارم چیزهایی رو تهیه کنم اما فعلا توان تهیه اونها رو ندارم.

    خدا رو شکر من تو این موضوع خیلی خوبم و خودم رو تحسین میکنم که چشم و هم چشمی ندارم (یا حداقل خیلی کمه) و به حرف بقیه در این موارد اهمیتی نمیدم. ساده میگیرم و سعی میکنم بهم خوش بگذره و کارها رو به شکلی انجام بدم که خودم راحت باشم. یادمه عروسیمون رو به ساده ترین شکل ممکن برگزار کردیم و نظر بقیه کمترین اهمیتی برام نداشت. و الان که نگاه میکنم به خاطر همین خصوصیتم با کسی ازدواج کردم که هم خودش و هم خونوادش به اصل سادگی پایبندن و وقتی خودمون رو با بقیه مقایسه میکنم میبینم که چقدر همه چیز برای ما راحت پیش میره.

    دیدن پردایس زیبا تو این فصل فوق العاده روح آدم رو جلا میده. چقدر عالیه که آدم به این حد آزادی مالی برسه که تو همچین بهشتی زندگی کنه و مهموناش هم ازین فضای عالی لذت ببرن. چقدر دوستاتون تو مدار عالی هستن که با شما آشنا شدن و میتونن مهمون شما تو این بهشت باشن. همین الان این خواسته در من ایجاد شد و از خداوند میخوام من هم بتونم در این بهشت زیبا شما رو ملاقات کنم

    براتون سلامتی آرزو میکنم و ممنون که حال ما رو خوب میکنین.

    به امید دیدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    ali گفته:
    مدت عضویت: 1111 روز

    به نام خداوندبخشنده مهربان

    استادعزیزسلام

    ازآخرین باری که توسایت کامنت گذاشتم وبهتون شوریدم چندماه میگذره اماامروزفهمیدم محض بودن درسایت شمااوج تمرکزبرخوبی هاست ودرنتیجه اون تجربه خوبی های بیشتر

    ببخشیدمنواگه کامنت های نادرستی درسایت قراردادم

    قدردان الگوبودن شماهستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    Ferial گفته:
    مدت عضویت: 1397 روز

    به نام الله…سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی جان مظهر صلح درون

    من خیلی وقت هست ک کامنت نذاشتم و از اونجایی که به قول استاد گاهی نتایج جز بدیهیات زندگیت میشه و دیگه یادت میره که از کجا شروع کردی و چه کارهایی کردی که به این نتایج رسیدی دچار این سندروم شدم…

    اما دلم نیومد این کامنت رو نگذارم و خواستم فقط تحسین کنم…استاد جان چقدر پوستتون عالی شده و احساس می کنم مجدد پوست شما کشیده و شاداب شده…

    و خانم شایسته عزیز من اینقدر ذوق زیبایی و این تیپ شما رو توی دلم کردم که نگو…واقعا اینکه موهاتو بلند شده و این پیراهن و صورت شادابتون یک ترکیب عالی و جذاب ساخته…خیلی زیبا درخشیدید.

    خدارو بابت این فایل زیبا و آگاهی های درونش سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    امین میراحمدی گفته:
    مدت عضویت: 534 روز

    چقد قشنگ زیبا استاد

    من الان توی یه شرایط خیلی نابسامان از زندگیمم اما خداروشکر میکنم که با این سایت آشنا شدم ومطمئن هستم که یه روز همدیگرو می‌بینیم که اون موقع شرایط منم عالی هستش ممنون سید جان

    من سال 99 آشنا شدم با سایت اما پیگیر نشدم الان اخر 402 هستش که از طرف دست خدا وارد شدم باز به این تجلی گاه که خدا رو میشع حس کرد همه جاش خوشحالم واقعا بدون هیچ پول و هیچ چیز دیگع ای

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    محمدرضا قناد باشی گفته:
    مدت عضویت: 780 روز

    سلام دوستان گرامی

    چقدر ایده خوبیه من هم درسی گرفتم تا مهمون اومد اینطور رفتار کنم تا واکنشش رو ببینم البته من خودم خیلی راحتم وقتی مهمون میاد دوست دارم اون هم راحت باشه بنابرین خیلی راحت میگیرم کار ها رو تا به اونم خوش بگذره ..

    ممنونم استاد و خانوم شایسته عزیز که این فیلم رو با ما به اشتراک گذاشتید..

    خدایا شکرت شکر شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سمیرا بانو گفته:
    مدت عضویت: 828 روز

    سلام وعرض ادب استاد جان زیاد هم ساده نبود خیلی تدارک دیدید شما

    والا من مهمون دارم یه غذا با یه میوه اونم باقی غذا رو هم میدم می برنن

    تازه اسکاج رو هم قائم میکنم مهمون ها ظرف نشورن

    خخخخخخ

    انقدر هم ریلکس هستم که نگو همه چیز هم عالی میشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      نورآغا تلاش گفته:
      مدت عضویت: 1106 روز

      سلام و درود آقا/خانم sa خیلی کمنت زیبا اما پر مفهوم این چیزی که من هم همین مشکل را دارم وقتی که مهمان خانه ما می آید اول تعارف بی جا شما به قرآن به خدا و پیامبر این غذا را بخورد لطفا یک دو سه لقمه دیگه بگیرد ترا ، اما اگر مهمان نمی خورد خود من هم نمی خوردم می رفتم بیرون یک غذای دیگه آماده می کردم و باقی غذای که خیلی لذیذ بود برایش میدادم می گفتم اینو ببر به بچه هایت در صورت که دلم پشت آن غذا لق میزد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    محبوبه مهدوی گفته:
    مدت عضویت: 1034 روز

    استاد سلام… استاد خیلی عجیبه چرا دقیقا امروز که من با همسرم سر این موضوع یک چالش و بحثی داشتیم شما دقیقا اومدی راجع به سادگی در مهمونی گرفتن صحبت کردید که… واقعا چرا.. استاد دیشب همسرم دوستاشو که از شهر دیگه هستن دعوت کرده بیان و من دچار استرس زیادی شدم.. اومدم توی سایت که بزنم روی نشانه دیدم شما دقیقا راجع به مهمونی گرفتن صحبت کردید!! الله اکبر

    خدایا واقعا باهام حرف میزنی؟! خدایا تو واقعا داری با من صحبت میکنی… خدایا ممنونم ازت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مجتبی گفته:
    مدت عضویت: 4019 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته ی مهربان ، علی اقای خوش هیکل ، اقا رامتین عزیز و خانمش سمیه خانم و همه بر و بچه های گل عباسمنشی ؛

    چفدر لذت بردیم استاد جان ، هم از اون توضیحات اول فایل در مورد ساده گرفتن همه چیز مخصوصا مهمونی ، چون ما تو خانواده ای بزرگ شدیم که پدرم بشدددددت آدم سختگیری هست توی همه چیز و طبق قانون هم جهان سخت میگیرد بر مردمان سختگیر ، بخاطر این حد از آسون گرفتن از طرف استاد و مریم جان ، برای من جذابه ؛

    موضوع بعدی طبیعت بی نظیر پرادایس و اون بارون خوشکلی که زد دیوانه کننده بود ؛ چقدر هم مهمونا ادمای باحال و خوشحالی بودن دمشون گرررم

    استاد اون مرغای کبابی و گوشتهای گریل شده اینقدر خوشکل بودن از ایران من بوشون رو حس کردم ؛

    بازم ممنونم از شما و مریم جان برای این فایل خوشکل ، لطفا بیشتر از پرادایس و زندگی در بهشت فیلم بزارید ، ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    عصمت جعفری گفته:
    مدت عضویت: 1744 روز

    سلام خدمت استاد عباس منش، خانم شایسته و دوستان سایت. صحبت هایی که در این فایل داشتید خیلی تامل برانگیز و زیبا بود. چقدر از باگ ها و باورهایی که در وجود من هست مشخص شد.

    اولین صحبتی که مطرح کردید درمورد اینکه ما چقدر مهمونی رو به خودمون سخت میگیریم. بخاطر همین اصلا وقتی اسم مهمونی میاد انگار یه بار بزرگ روی دوشمونه. درحالیکه به قول شما اصل در مهمونی لذت بردن هست ولی ما اصل رو براین میذاریم که غذاهای عجیبو که سخت پخت میشن بپزیم تا جلوی مهمون کم نیاریم. که وقتی مهمونا رفتن جایی از ما تعریف بکنن و بقیه هم بگن واوووو. به قول شما دلیل این رفتار ما نیاز به توجه و تاییدی هست که داریم. ما خودمون رو همینجوری ارزشمند نمیدونیم و میخوایم از طریق پخت غذاهای دهن پر کن که باعث تایید بقیه بشه این احساس ارزشمندی رو دریافت کنیم.

    استاد من هنوز خونه خودم نیستم و با خودم میگفتم که خب وقتی رفتم خونه خودم اینکارارو میکنم هرچند دست و پا شکسته ولی یهو به خودم اومدم گفتم من الانشم که دوستام رو دعوت میکنم بیان خونمون خب اون موقع این کارو انجام بدم. هرچند مقاومت ها در ذهنم هست. ترس از قضاوت ها هست ولی یه کوچولو هم ک شده مهمونی رو برای خودم راحت تر میگیرم.

    استاد صحبت هاتون درمورد اینکه هفته ای یکی دوبار یا مهمونی میگیرین یا مهمونی میرین این خواسته زیبا رو در وجود من شکل داد که منم دوست دارم این مورد رو تجربه کنم؛ حرف طلایی که زدید…جوری مهمونی بگیریم ک راحتی خودمون اولویت باشه نه حرف مهمون که بگه واوووو

    خب معلومه شما خیلی برای خودتون ارزش قائلین که اولویت اول زندگیتون رو خودتون میدونید نه بقیه و توی مهمونی هاهم ب خودتون سخت نمیگیرید.

    وظیفه ما نیست که کاری کنیم تا به مهمون خوش بگذره. وظیفه مهمونه ک کاری کنه تا ب خودش خوش بگذره. اینم به نظرم از عزت نفس میاد که شما وظیفه و مسئولیت دیگران رو متقبل نمیشید و اینو وظیفه خودتون نمیدونید

    چقدر شده ک مهمونی گرفتیم همش ب این فکر میکردیم ک میگی داره بهشون خوش میگذره؟ میگی راضی هستن؟ و همش درگیر احساس گناه و سرزنش خود بودیم که نکنه به مهمونا خوش نگذره…یاد حرفاتون در دوره عشق و مودت میوفتم که میگین هرکسی وظیفه خودشه ک حال خودش رو خوب کنه و اگر تو این مسئولیتت رو بپذیری و خوب انجامش بدی جهان بهت پاداش هارو میده. واقعا چقدر خوبه ک با تغییر نگاه ب صلح برسیم و اون وقت زندگیمون روابطمون قشنگ و قشنگ تر میشه. درخصوص مهمان هاهم این وظیفه خودشونه ک با تغییر زاویه دیدشون ب حال خوب برسن درحقیقت ما نمیتونیم حالشون رو خوب کنیم چون این از درون و توسط خود مهمان ها باید اتفاق بیوفته..

    چقدر قشنگ خانم شایسته که میگین وقتی مهمونا میان استرس ندارین ک نکنه کاراتون تموم نشده باشه بلکه باهاشون صحبت میکنید و کارارو حتی باهم انجام میدید. درحالیکه این باور در من بود ک حتما باید کارا تموم شده باشه و اگه مهمونا بیانو من تموم نکرده باشم از شرایط عصبانی میشم یا ناراحت ولی چقدر قشنگه ک احساس خودمونی بودن داشته باشین و مهموناهم این فرکانس رو دریافت میکنن و خوش حال ترن.

    یه چیز جالب ک دیدم این بود ک شما حتی برای سلفون کشیدن هم خودتون رو اذیت نمیکنید ک سلفون ها طوری باشن ک مواد داخل ظرف خیلی شفاف و واضح معلوم باشن. حالا اگه من بودم انقدر وسواس خرجش میکردم ک از کمال گرایی من نشأت میگیره. یعنی ببینید چقدر همه چی شما برای من درسه و چقدر شما راحت میگیرین همه چیو

    یه مورد دیگه که برای من درس عالی ای بود این هست ک قرار نیست مهمان غذایی رو بخوره ک میزبان میخوره و برعکس. میشه به عقاید هم احترام گذاشت و برای مهمان غذایی رو درست کرد ک خودتم نخوری

    خیلی شده ک با خانواده رفتیم بیرون و من یا یه نفر دیگه اون غذارو دوست نداشتیم و بقیه گفتن حالا یه روز باهم اومدیم بیرون مثل هم غذا بخوریم. واقعا چرا ما این فکرای پوچ رو داریم؟

    خانم شایسته میگن وقتی به خودت سخت نمیگیری مهمونی برات تبدیل به یه بازی میشه…بازی:):):)

    چ جالب!!! ما همیشه اسم مهمونی ک میاد تو ذهنمون یه عالمه کار میاد. بشور و بساب و تمیز کن و ببر و بیار ک تهش ی عالمه خستگی برات داره. واقعا من نمیفهمم چرا وقتی مهمونی گرفته میشه مهمونا باید دست ب سینه بشینن و میزبان مدام ازشون پذیرایی کنه..

    خب اگه با میهمان رودروایسی داری ک این اسمش مهمونی و لذت بردن نیس.

    اصل مهمونی ب نظر من این هست ک اونقدر جو راحت و صمیمی باشه ک روی میز میوه و شیرینی و… رو بچینن حالا هرکی هرچی میخواد برداره تعارفم نداشته باشن…

    بحث دیگه ک برای من نشون دهنده عزت نفس زیبای خانم شایسته بود این هست ک حتی در دیزاینم ب خودشون سخت نمیگیرن مثلا من دقت کردم بسته های پنیرو همینجوری چیدن اصلا اینجوری نبود ک بخوان قشنگ طوری روی هم بچینن ک صاف و در یه راستا باشن ببین چقدر دیگه ایشون راحت میگیره…حالا این افکار تو سر من میاد ک نه باید برای مهمون ارزش قائل بود. اینجوری نچیند

    ولی خب قطعا ایشون در فرکانس بالاتر هستن ک اینقدر ب خودشون راحت میگیرن.

    شما برای دیزاین نمیخواید طوری بچینید ک بقیه بگن واوووو. اونقدر عزت نفس دارید ک با خلاقیت هرجور خودتون دوست دارید میچینید و اینجوری مهمونی گرفتن براتون تبدیل ب بازی میشه.

    خانم شایسته میگن من هرظرفی رو خودم بخوام میخرم نه ظرفی ک بقیه بگن واوووو. چقدر شما قوی هستید و عزت نفس بالایی دارید. واقعا قابل تحسین هستین :):):):). عاشق زن هایی هستم ک انقدر قوی هستن.

    شما حتی برای چیدن اون چیزایی ک نمیدونم اسمش چیه :) و گذاشتین کنار حمص هم اصول خاصی خرج نمیدید و خودتون رو اذیت نمیکنید..

    پایبند بودن به همون حرف اول استاد ک راحتی خودمون اولویت باشه نه اینکه مهمون بگه واوووو. این باور رو میشه در عملکرد شما توی این چند دقیقه دید.

    یه باوری ک تو ذهن من بود و الان کشیدمش بیرون این بود ک زیبا و قشنگ تر کردن میز مهمونی لزوما با زحمت بیش تر همراهه. یعنی اگه هرچی قشنگ تر میخوای باشه باید ناچارا زحمت بیشتری ب خودت بدی ک فلان جور دیزاین کنی و میز رو بچینی

    ولی میشه با ایده های ساده و خلاقانه همه چیو قشنگ تر کرد.

    برگامممم :):):):)

    شما حتی از میز کارتون استفاده کردید و وسایل روی میز رو گذاشتین زیر میز=)

    یعنی انقدرررر ساده میگیرین.حالا اگه من بودم میگفتم نه زشته. بیا ببریم وسایل رو بذاریم تو اتاق. زمانی من مات و مبهوت شدم ک شما کل ظرف هاتون ی بار مصرف بود ک خب من هنوز درموردش مقاومت دارم.

    ما قرار نیست خودمون رو با بقیه وفق بدیم. ما قراره سبک شخصی خودمون رو داشته باشیم و جهان کبوتر یا کبوتر رو رعایت میکنه. چقدر عزت نفس داره این حرف ک خواسته های خودت و باورهای خودت اولویت باشه نه خواسته های بقیه ک بخوای خودت رو باهاشون وفق بدی.

    خیلی چیزای جدید یادگرفتم ازتون. مرسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: