نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 1

اگر می خواهید نتایج خود را با ما به اشتراک بگذارید:

اگر می خواهید درباره نتایج خود با استاد عباس منش صحبت کنید، می توانید یک ویدئو درباره نتایجی که با استفاده از آموزه های استاد عباس منش در زندگی خود خلق کرده اید، آماده کنید. از آنجاییکه ارسال ویدیو از طریق ایمیل شما به آدرس ایمیل وبسایت ما محدودیت دارد ،  می توانید این ویدئو را در صفحه اینستاگرام خود قرار دهید و نام کاربری استاد عباس منش در اینستاگرام را در پست خود tag و mention کنید:
نام کاربری استاد عباس منش در اینستاگرام: abasmanesh@

با این روش، استاد عباس منش از ویدئوی شما مطلع می شود، به پیج شما در اینستاگرام سر زده و با عشق ویدئوی نتایج شما را می بیند. حتی ممکن است درباره صحبت ها و نتایج شما، یک فایل صوتی یا تصویری آماده کند.
وقتی مستندی از نتایج خود آماده می کنی، اول از همه به یاد خودت می آوری که چطور این نتایج را ساختی؛ از کجا به کجا رسیده ای؛ چقدر پیشرفت داشته ای و این یادآوری، انگیزاننده ای می شود برای اینکه در یک مرحله ساکن نمانی و از وضعیت کنونی خود صعود کنی.
ثانیا نتایج شما می تواند این ایمان را در دل افراد دیگری هم زنده کند که آنها نیز می توانند زندگی خود را متحول کنند.

برای ضبط ویدئوی نتایج خود، سعی کنید از این فرمت استفاده کنید:
1. ویدئو نتایج خود را در مکانی ساده، خلوت، آرام و بدون عوامل حواس پرتی ضبط کنید. یعنی مکانی که تمرکز شما به صورت کامل بر اصل موضوع باشد.
2. سعی کنید ویدئوی خود را به این شکل بخش بندی کنید:
به چه شکلی با آموزش های استاد عباس منش آشنا شده اید؟
از چه فایلها و دوره هایی استفاده کرده اید؟ (می توانی نام دوره ها یا آموزش های استفاده شده را قید کنی و اگر زیاد هستند، نام فایل یا دوره ای را قید کنی که در آن مورد بیشترین تأثیر را در نتایج شما داشته)

  • در چه شرایطی شروع به تغییر زندگی خود کردی؟
  • چه اقدامات عملی را برای بهبود زندگی خود انجام دادی؟
  • بر چه ترسهایی غلبه کردی؟
  • چگونه کانون توجه خود و ورودی های ذهن خود را کنترل کردی؟
  • و چطور ایمان و توکل به الله را در عمل نشان دادی؟

در یک کلام، تغییرات ایجاد شده در کیفیت زندگی خود در تمام جنبه ها را با جزئیات مناسب و مرتبط، قید کنید.

4. در پایان می توانید ویدئو را ویرایش کرده و در صفحه اینستاگرام خود قرار دهید و نام کاربری استاد عباس منش در اینستاگرام را در پست خود tag و mention کنید:
نام کاربری استاد عباس منش در اینستاگرام: abasmanesh

به این وسیله استاد عباس منش از ویدئوی شما مطلع می شود و ایشان به پیج شما در اینستاگرام سر زده و با عشق ویدئوی نتایج شما را می بیند.

 

یک نکته مهم:

بهتر است پس از انتشار ویدئوی خود در صفحه اینستاگرام تان، لینک آن صفحه را نیز به ما ایمیل کنید و ما را از انتشار ویدئو مطلع کنید.

آدرس ارسال ایمیل به گروه تحقیقاتی عباس منش:

[email protected]


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

گفتگوی استاد عباس منش با دوستان


آدرس صفحه اینستاگرام استاد عباس منش:

https://instagram.com/abasmanesh


آدرس یوتیوب استاد عباس منش:

https://www.youtube.com/user/ABASMANESH

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    248MB
    31 دقیقه
  • فایل صوتی نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 1
    41MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

167 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فاطمه کیانی» در این صفحه: 1
  1. -
    فاطمه کیانی گفته:
    مدت عضویت: 1755 روز

    سلام و سپاس خدمت تمام دوستانی که به خدا نزدیکترن. میخاستم در مورد تمرکز ذهن و تمرکز روی خواسته ها بدون توجه به راه رسیدنش خدمتتون از اتفاقات خوب زندگیم بگم. من سال 95 با قانون جذب و فرکانس آشنا شدم. بعد از اون اولین جذب بزرگ زندگیم این بود که وقتی میخاستم برا کارشناسی ارشد بخونم هرروز میرفتم کتابخونه. کتابخونه مخصوص دانشجویان بیمارستان بود و من با اینکه نیروی همون دانشگاه بودم ولی مسئول کتابخونه گفت کتابخونه فقط برای دانشجوهای پزشکی بیمارستانه و شما نمیتونید استفاده کنید از طرفی درب ورودی کتابخونه با اثر انگشت باز میشد و اثر انگشت منم تعریف نشده بود اما من 6 ماه هرروز میرفتم و منتظر میموندم تا یکی از دانشجوها اثر انگشتشو بزنه و بره توی کتابخونه ومن پشت سرش میرفتم. روزهایی بود که نیم ساعت منتظر میموندم تا یکی بیاد بخاد بره تو و من پشت سرش برم. و تنها و تنها خدا میتونست به من کمک کنه که 6 ماه بدون اثر انگشت من تونستم هرروز برم اونجا درس بخونم و فقط میگفتم خدایا خودت یکی رو بفرست ( البته که کتابخونه جا داشت و من جای کسی رو نمیگرفتم و جا بود برای همه ی دانشجوها و صندلی اضافه هم بود البته). هر شب بعد از اینکه از کتابخونه میرفتم خونه هر شب تجسم میکردم و از ته قلبم ایمان داشتم که من سال دیگه توی این شهر نیستم و خونم رو تحویل میدم و بلیط پرواز میگیرم و با 2 چمدون میرم تهران دانشگاه دولتی و رتبم میشه یا 7 یا 17 کشور. در نهایت دقیقا همین اتفاق افتاد و من خونه رو تحویل دادم و 2 تا چمدون بستم و رتبه ی ارشدم شد27 ( ترتیبش قشنگ بود 7 و17و 27)و بلیط هواپیما گرفتم و رفتم تهران و دانشگاه علوم پزشکی دولتی ارشدم رو خوندم. جذب بعدیم کارم بود. من ترم 2 ارشدم بودم که دنبال کار میگشتم یادمه 11 تا بیمارستان میرفتم دنبال کار و هر بار نه میشنیدم میخندیم و میگفتم مهم نیس و خدا برام بهترین کار رو در نظر داره. من با تمام ایمانم میدونستم خدا برام کار مورد علاقم که تمام مشخصاتش رو نوشته بودم رو در نظر داره و با ایمان و توکل هرچه تمامتر هر بار که از مدیرای بیمارستان نه میشنیدم امیدم بیشتر هم میشد و توی دلم میخندیدم میگفتم خدا هوامو داره و بهترینو برام در نظر داره و بعد از اون دقیقا محیط کاری که نوشته بودم رو خدا بهم داد محیط تمیز همکارای عالی کار سبک که با پاره وقت بودنم اوکی بودن. روزی که اومدم برا مصاحبه ی همین بیمارستان که توش کار میکنم دقیقا 3 سال پیش بود با مترون بیمارستان مصاحبه کردم و گفتم من ارشد میخونم و میدونم بهترین گزینه هستم برای کار شما و همون روز ظهرش بهم زنگ زدن و گفتن از شنبه بیا شرو به کار کن من قبل از اینکه بهم زنگ بزنن میدونستم این اتفاق میوفته برام کاملا عادی بود. و دقیقا همون مترون 10 روز بعد از اینکه اوکی داد و منو جذب کرد خودش فت از مرکز. انگار رسالتش این بود که منو جذب کنه و بره. بعد از اون رابطه ی عاطفیم که پر از حس بد بود و 4 سال توش بودم یه روز از ته قلبم با تمام وجودم در حالی که داشتم گریه میکردم از خدا خاستم بهم کمک کنه و برای همیشه مهر این ادم رو از دلم بیرون کنه و خدا شاهده که نفهمیدم منی که عاشقش بودم چطور تونستم فراموشش کنم و بعدش وارد یه رابطه ی فوق العاده شم رابطه ای که پر از عشق رهایی شادی خنده و لذت بود و اون ادم به من کمک کرد تا به هدف اصلیم زندگیم برسم و تاالان با وجود اینکه 1 سال هست از ایران رفته ولی 900 دلار تاحالا برای هدفم بهم کمک کرده و انقد این رابطه قشنگ و پر از عشق و عاطفه اس با اینکه دوریم که به همه ی رابطه های نزدیکی که داشتم ترجیحش میدم انقد که وفادارو با محبته و منو دوس داره ومن عاشقشم.البته که من هم وفادارم و به قول قران زنان پاک برای مردان پاک. بعد از اون جذب رهن خونم بود که دیگه خابگاه رو تحویل دادم وبه عزت پرودگارم هنوزکه هنوزه برام مثل معجزه اس و کسی برا رهن خونم بدون اینکه من بگم بهش وسط حرفامون فقط گفته بودم میخاام وام بگیرم برا رهن خونم و خاهرم ضامنمه و همینجوری داشتیم حرف میزدیم که دیدم گفت وام نگیر من 50 میلیون بهت میدم من حتی این ادم رو ندیدم و شاید نبینم من فقط داشتم ازش مشورت میگرفتم چون مشاوره میداد من حتی نمیدونستم این ادم خیره. و 50 میلیون رو بدون اینکه حتی من ببینمش برام واریز کرد و الان دوباره تمدید کردم خونم رو و گفت اشکال نداره دستت باشه هروقت خونت رو دادی پس بده. این اگه معجزه نیس پس چیه واقعا. جذب بعدیم تمدید قرارداد خونم بود من از خدا خاستم و باهاش قراردادبستم که قرارداد خونم رو تمدید کن حتی توی برگه ای که داشتم با خدا حرف میزدم و مینوشتم خودم یه جای پایین برگه رو امضا کردم و یه جا گذاشتم و به خدا گفتم امضا کن تو هم و خدا امضا کرد. بعد چند روز صاحبخونه گفت پاشو من خونه رو برا پسرم میخام من میدونستم این قرارداد تمدید میشه به خدا گفتم به مو میرسه ولی پاره نمیشه با اینکه صاحبخونه گفت پاشو من ریکس بودم واصلاااااا شک نداشتم که خود صاحبخونه میاد و میگه نه تمدید میکنیم و چند روز بعد اومد گفت نمیخاد پاشی تمدید میکنیم و پولاتو جم کن که برم بنگاه اخر هفته. بعد 1 هفته دوباره اومد گفت پاشو . من خیلی ناراحت شدم گفتم شما دارید بی انصافی میکنید من یه دختر تنها تو این شهر و من هم خدایی دارم و شما به من قول دادی و گفتی اخر هفته میریم تمدید. با این وجود میدونستم تمدید میشه و ته دلم روشن بود چون من با خدا قراداد بسته بودم. چند روز بعد اومد گفت غلط کردم دوتا پسرم کرونا گرفتن توروخدا دعا کن حالشون خوب بشه و ناراحت نباش از ما منو ببخش و فردا بریم بنگاه تمدید کنیم و من اونموقع ایمانمو دیدم و میدونستم به مو میرسه ولی اره نمیشه. گفتم من برا دشمنم هم بد نمیخام چه برسه شما. و کلی دعا کردم که پسراش خداروشکر خوب شدن و قرارداد تمدید شد با بهترین قیمت. بعد از اون از خدا پذیرش فول فاند رو میخاستم از دانشگاهای کاندا که 1200 ایمیل زدم و میدونستم تهش خدا بهم میده بهترینو و استادم بهم پذیرش فول فاند داد و الان دارم کارامو میکنم که ادامه ی راهو برم. میخام بگم برا منی که تنها و بدون حمایت خانواده و تنها توکل و امید به خدا به اینجا رسیدم منی که حتی خانوادم پول لباس مدرسم رو نداشتن حتی کرایه ی رفت و برگشت رو نداشتم منی که 4 سال دبیرستانم مدرسه ی نمونه دولتی بودم و همه چی مجانی بود ولی حتی کرایه ی رفت و امد به خونم اونم فقط اخر هفته ها رو نداشتم البته که وضع مالی خانوادم خیلی بد بود ولی خدا هست دوستان. خدا حامی ماست تو تمام وضعیت های زندگیمون. کاش ما همه ی خواسته هاممونو از خدا میخاستیم. این داستان زندگی من بود. البته که از خدا خیلی چیزای دیگه میخام وخدا داره بهم چشمک میزنه میگه چشم بریم که بهت بدم هرآنچه میخاهی رو. توکل و باور همه چیزه. ایمان به خدا ایمان ایمان ایمان. استاد عباسمنش بنظرم پیامبر زمان ماست بهش اعتماد کنیم و جلو بریم. خدا نگهدار دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای: