نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 2 - صفحه 6

161 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    صابر صبوری گفته:
    مدت عضویت: 1301 روز

    سلام به تمام خانواده عزیزم.

    این اولین کامنت من بعد از یک سال عضویت در سایت است

    من هم خواستم رد پای بزارم برای خودم که در آینده هر وقت نجوای آمد که مرا نا امید کند بتوانم بر گردم به مسیر اصلی .

    صابر هستم از افغانستان دریکی روستا های دور دست کشور در خانواده شیعه وباباور های مذهبی خیلی عجیب وغریب بزرگ شدم.

    از آنجا که خیلی در اوایل کودکی ما برق نمیشناختیم فقط در تاریکی مطلق زنده گی می کردیم باور های ما تنها از مذهب بود تا اینکه کم کم برق در روستا ها فعال شد اخبار باور سیاسی به آن اضافه تا اینکه همیشه مردم اخبار را می دید که چه وقت اوضاع مملکت درست میشه که زنده گی ما بهتر شود این را من نیز همین موضوعات پذیرفتم همیشه هم بلند پرواز بودم ولی ازین طرف باور های محدود کننده اجازه قدم برداشتن نمی داد .

    تا اینکه یک پروسه سه ساله طی شد که کم کم با قوانین آشنا شوم .ولی حالا میخواهم با تمام وجود زنده گی م را بهتر کنم مهاجرت کردم از روستا ی که در آنجا بزرگ شدم به شهر کابل تا بتوانم بیشتر روی باور هام کار کنم.ولی این فایل فوق العاده از دوستم کاملا حال هوای دو سال قبل مرا توضیح می‌دهد که خودم با افکار شرک آلود چه بلاهای سر خودم آوردم مثلا اول پدرم را مقصیر می دانستم اومرانماند که مسیرمورد علاقه ام را بروم وبعدا وارد نتورک شدم بخاطر شرک بود وارد ارز دیجیتال شدم بخاطر شرک بود .فقط ضرر دادم تا رسیدم به آن نا امیدی که هیچ کاری برای من نتیجه نمی دهد .

    همان قضییه حضرت موسی که نمی دانم انجا بود خدا دست به کار شدهدایتم کرد به سمت مکان ایزوله که بتوانم فکر م را جم جورکنم یعنی سایت استاد عباسمنش خدایا خودت مارا هدایت کن به مسیر کسانی که به آنها نعمت داده ای الهی آمین در پناه حق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    نرگس سبزعلی پور گفته:
    مدت عضویت: 1449 روز

    سلام به استاد عزیز و تمامی همراهان این سایت آرام بخش

    من واقعا از شنیدن داستان دوستان که به صورت فیلم هست لذت میبرم و مدام در حال نکته برداری هستم خدایا هزاران بار سپاسگزارم برای نت ، سیستمی که سر کار دارم ، محیط خلوت دوربرم ، حرفای دلنشینی که میشنوم و حس وحالم خوب میکنه. لطفا هر چه بیشتر و بیشتر از این مدل فیلم ها پخش کنید . خدایا بابت بودنت و قانون برحقت سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    رها گفته:
    مدت عضویت: 925 روز

    بنام خدای هدایت گرم به سمت خواسته هایم

    درود بیکران بر استاد جان

    .

    طبق قرارم باخودم شروع کردم گوش دادن به ترتیب به فایلها و این اگاهی های ناب.

    چندتا تجربه شخصی در خصوص اگاهی های این فایل دارم

    .

    از چند سال پیش بواسطه حرفه ام که عشقم و زندگیم هم هست با مفاهیمی مثل مسئولیت پذیری و پذیرش و اینهااا نه تنها آشنا بودم که با تمام وجود در زندگیم به کارمیبردم و نتیجه این بود که همیشه از یک ارامش درونی برخوردار بودم، هر چه میشد به دنبال مقصر در دنیای بیرون نبودم خودم با پذیرش مسئولیت ان اتفاق تلاش میکردم نگرش جدیدی در حل مساله بیابم واین خصوصیت من رو از نظر فکری مستقل و قدرتمند کرده و هم چنین از انتظار ات نابجا از دیگران ازاد و رها.

    اما تجربه دیگری دارم که ان تا حدودی به ضررم تمام شد که البته در این سی و دورز که اینجا هستم، و هرروز مینویسم و میخونم و گوش میدم تونستم حلش کنم

    اینکه من دستاوردهام رو نمیدیم

    کارهایی که کرده بودم به چشمم نمیومدن

    کارهایی که اتفاقا اگه بزرگ نبودن اما خیلی تاثیر گذار بودن

    کارهایی که باعث تغییرات بزرگی شده بود برای شاگردانم، مراجعینم

    از نظر مالی هم همینطور

    شاید خیلی کُند و اهسته و کم، اما بالاخره دستاورد بودن

    تا اینکه به مرور همه رو بیاد اوردم

    همه رو یادداشت کردم

    به خودم افتخار کردم

    و خواستم که ازاین به بعد هوشیارتر باشم به مسیرم

    با نوشتن

    با مرور کردن

    و

    نکته دیگه اینکه باید حواسم به نجواها باشه

    نجواها که سعی میکنن به هر طریقی بیان

    حتی در پوششی بسیار موجه و زیبا

    و این منم که باید حواسم جمع باشه

    که هر چیزی که در من احساس شک و ترس و تردید و ناامیدی ایجاد کنه همان شیطانه که میخاد همه توانش رو بزاره که من کوتاه بیام

    اما اینبار به لطف الله

    کنار خانواده ای هستم که هرروز برام نور امید رو روشن میکنن

    هرروز اعتمادم رو ازمسیر بیشتر میکنن

    هرروز اگاهی الهی بیشتری وجودم رو پرمیکنه

    دو استاد و الگوی نازنین دارم

    که پرقدرت برای ما وقت و انرژی و اگاهی میزارن

    خدایا شکرت

    خدایاشکرت

    خدایاشکرت

    .

    .

    نمیدونم این چندمین کامنت امروزم بود

    تازه پنج صبحه

    و این هم نشانه ای از اراده من باشه در مسیر تحولات فوق العاده ام

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    فریبرز کاوه گفته:
    مدت عضویت: 1892 روز

    درود بر شما استاد ارجمند جنال عباس منش و یکایک شما همراهان گرامی

    این متن در پاسخ به بانو مریم جعفری پور نوشته میشود.

    بانوی گرامی، از اینکه نوشتار من اثر مثبتی بر شما گذاشته است بسیار خورسندم و خدا و پروردگار یگانه جهانیان را سپاس میگویم و نیز از این که دیر پاسخ دادم از شما پوزش میخواهم.

    امیدوارم که همه ما سپاسگزار این راه نو در زندگیمان باشیم و این سپاسگزاری را با عمل و نتایج مثبتمان اثبات کنیم.

    ارادتمند شما: فریبرز کاوه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    Amin Kashkooli گفته:
    مدت عضویت: 1716 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    خدا را شاکرم که هم فرکانس این سایت هستم و میتونم فایل های بی نظیر نتایج دوستان را ببینم.

    چقدر جالب بود که استاد در مورد رد پا گذاشتن صحبت میکنه و این عالی است من واقعا این حرکت رو امروز انجام دادم و بعدا که نتایج عالی گرفتم بیام و ی ویدیو جالب ادیت کنم.

    استاد جالب اشاره کردنند که خوب نیس ادم جاهای بد زندگیش رو برا دوستاش بگه.

    چه جالب که برای شروع تغییرات بزرگ باید صد در صد بپذیریم که خودم مسئول شرایط زندگیم هستم و هیچ کس مقصر نیست.

    من هستم که با باور های خودم زندگیم رو میسازم.

    امین جان عزیزم به جای اینکه مسائل زندگیم رو به گردن پدر – مادر – خانواده – رئیس جمهور – فلان شخص و …بندازم باید تمام اتفاقات زندگیم رو خودم بپذیرم در هر شرایطی – در هر مسئله ای.

    خدا را شکر بابت این فرصت که عنایت شد ی کامنت بی نظیر بنویسم

    دوستدار شما محمد امین ایلونی کشکولی – 2023.01.09

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    جمشید زارع زاده گفته:
    مدت عضویت: 952 روز

    خداروشکر امروز از ایمان و باور خودم که با نشانه های قابل قبول بهم رسیده ردپا میزارم.امروز 1401/9/24در حالی است که سه روز پیش در چکاپ اولیه وضعیت مالی نوشته ام که با اینکه هر روز فروش حدود 10میلیون تا 20میلیون تومن دارم ولی باور خودم هم نمیشه که درساعت آخر روز موجودی کارتم در حد صفر یعنی از 20میلیون تومن فقط 6هزار تومن موجودی کارتم میشه که اگه بهم از خانه زنگ می‌زدند که یک پاکت شیر 30هزار تومنی بگیرم بهانه میاوردم که یادم رفت صبح میگیرم ولی بعد 5روز که دوره دوازده قدم رو گرفتم دیروز پسر یکی از کارمندانم که 6سال پیش پیشم کار میکرده در نانوایی پول سنگک منو حساب کرد که آنموقع نشانه اش رو درک نکردم ولی تا رسیدن به خونه درکش برام اومد که این یک نشانه ورود برکت به زندگیم هستش و الان که داشتم فایل نتایج دوستان رو گوش میدادم متوجه این موضوع شدم با اینکه امروز پنجشنبه آخر هفته هستش و طبق هفته های قبلی امروز من به چنده نفر از کارگاههای تولید پوشاک وجه دستمزد پرداخت کرده ام موجودی کارتم پس از مدتها 2/872000میلیون تومن هستش واقعا خدارو شکر میکنم که حرکت آموزشی مرا هم مدار بار با آموزه های استاد عباس منش قرار داد سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم از …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    علی اصغر سیمابه گفته:
    مدت عضویت: 1354 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    خدایا شکرت که این نشانه امروز من بود

    در تاریخ 1401/9/6

    ردپا بزارم

    من برم سر اصل موضوع استاد از اون دوست عزیزمون در امریکا گفتن بابت مهاجرت که زدن در دل ناشناخته ها و موفق شدن

    خدارو شکر

    و هادی عزیز که با عشق این ویدیو ظبط کردن از کجا هدایت شدن الله اکبر

    کل موضوع اینکه

    هادی جان گفتن من مقصر اتفاقات زندگی خودم هستم

    خیلی واضح برای خودم

    من اگه بد رفتاری میبینم مقصرش خودمم چون توجه به نکات منفی اون فرد کردم هی تکرار کردم بده جهان هم از انرژیه به سمتم جذب کرده

    من قبلنا تمام اتفاقات رو میخواستم به گردن خدا بندازم الان خدا رو شکر خیلی با خودم راحتم

    میگم من شرک دارم ولی میگم خدایا منو ببخش

    اگه نتیجه نگرفتم در زندگی به خاطر باور های شرک آلود بوده

    اگه جایی ارامش داشتم هدایتی بوده مسیر توحیدی بوده

    هرجایی گمراه بودم مسیر شیطان بوده که بارها خداوند میگه دشمن آشکار و پنهان شماست شیطان

    مثل هادی جان که گفتن راجب کتاب فلسفی رفتن باورها غلط شکل گرفتن

    پس قدم اول از سخن استاد عباس منش

    اینکه علی بپذیر تو مسول تمام اتفاقات زندگی خودت هستی خدا شاهده با تمام وجودم امشب دارم میپذیرم

    میفهمم دلیل نتیجه نگرفتن

    ترس داشتم ،شرک داشتم ،

    اما من حرکت کردم امروز که در یک جای خوب هستم دارم مینویسم مهاجرت کردم خدا شاهده درها باز شد اولش قانون مقاومت اومد تا من چه قدر مرد عمل هستم مثل عباس منش

    واقعا یه قانونی هست که تست میکنه تورو مثل اینکه بری گواهی نامه بگیری بد بگن قبول نشدی برو دفعه بعدی واقعا جهان همینه قانون همینه همینه دنبال چیزی دیگه نمیگردم

    اصلا احساس میکنم یه علی دیگه هستم واقعا مهاجرت من داستان شیرین داره امیدوارم بیام بگم چه قدر ما در زندگی ترس داریم ای خدای من ترس از مهاجرت ترس از رفتن به شهر دیگه ترس از بی پولی خدا شاهده موقعی خواستم مهاجرت کنم همیشه هیچی نداشتم با توکل رفتم واقعا میخواد اشک بیاد اما همیشه یه برگه نوشتم تو ساکم گذاشتم گفتم خدایا توکل میکنم به خودت خدا میگه اگه تورو یاری کنم هیچ کس نمیتونه شمارو بکشه پایین واگه خدا نخواد یاریت نکنه چی؟

    من این تجربه رو دارم الله اکبر واقعا دیدم

    زمانی که مثلا میخوای کاری انجام بدی باید امادش باشی

    میخوای بری مهاجرت ؟ساکتو ببند پول نداری لباس هاتو جمع کن بزار چمدان ببند بهت میگه چه جوری بری به اون شهر من دیدم واقعا

    به نظر من یه قانونی هست به اسم قانون آمادگی باید آماده باشی

    و بهانه نیاری اونوقت درها باز میشه

    من مهاجرت کردم اصلا یه درهایی باز شده نمیدونم چه جوری بگم خدای من من ایمان دارم همون مسیر درستم که خدا گفته خدایا توکل بر تو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  8. -
    مهناز اسکندری گفته:
    مدت عضویت: 2195 روز

    سلام به استاد عزیزم و هادی عزیز و همه دوستان هم فرکانسیم

    این فایل نشانه امروز من بود و ۶ – ۷ بار گوش دادم و نکته برداری هم کردم و چقدر باور های عالی دریافت کردم

    نکاتی هم که استاد می گفتن فوق العاده بود

    نکته مهم اول: ردپا گذاشتنه تا فراموش نکنم که کجا بودم ، چی بودم و چی شدم حالا میخوام یک ردپایی از خودم بنویسم:

    من هم در یک خانواده معمولی و در روستا بدنیا اومدم و کلا آدم آروم و خجالتی بودم و هر چی که بزرگتر میشدم گوشه گیرتر میشدم و همه رو هم مقصر میدونستم بجز خودم .

    میگفتم مامان و بابام و معلمها و مدیرم و ناظمم که منو در برنامه های اجرایی و گروهی شرکت نمیدن مقصر هستن و خودم هم هیچ تلاشی نمی کردم تا از این وضعیت بیام بیرون. من از این مورد خیلی ضربه خوردم که در انتخاب رشته تحصیلی دبیرستانم و دانشگاه خیلی تاثیر گذاشت با اینکه من جزو شاگردان ممتاز بودم.

    در دبیرستان من عاشق ریاضی بودم ولی رفتم تجربی بخاطر اینکه از بچه هایی که رفته بودن ریاضی خجالت می کشیدم تا این حد داغون بودم🤗

    ولی از زمانی که ازدواج کردم کم کم بهتر شدم تا زمانی که وارد سایت استاد عباسمنش شدم الان خیلی بهتر شدم ولی هنوز نتونستم تمرین آگهی تبلیغاتی در دوره عزت نفس رو انجام بدم باید خیلی روی دوره عزت نفس کار کنم.

    من هم مثل هادی عزیز بعد از اینکه دخترم بدنیا اومد ۶ سال پیش ،من هم دچار افسردگی شدم

    که همش هم بخاطر ورودی های اشتباهم بود من به پزشک و روانشناس مراجعه نکردم ولی خدا منو به این سایت الهی هدایت کرد و شروع کردم به گوش دادن فایل ها و خدا رو شکر حالم بهتر شد ولی هنوز هم اگه یه ذره کم کاری کنم باز هم اون فکرهای اشتباه میان سراغم .

    من الان پذیرفتم که خودم مسئول این شرایط بودم و خودم بودم که اون ورودی ها و اطلاعات اشتباه رو اونقدر در ذهنم تکرار کردم و اونقدر به نازیبایی ها و ناخواسته ها توجه کردم که اون حالت رو برای خودم ایجاد کردم من میتونستم اون زمان دیدگاهم و باورهامو تغییر بدم ولی خب این کار رو نکردم.

    من مسئول زندگی خودم هستم ، من مسئول رفتار خودم هستم، من مسئول اتفاقات زندگی خودم هستم، من مسئول نتایج زندگیم هستم و خودم هم میتونم شرایطم رو تغییر بدم خدایا شکرت بخاطر این قدرتی که بهم دادی.

    خدا رو شکر الان در زندگیم آرامش دارم طوری که مامانم همیشه میگه مهناز زندگی آرومی داره.

    و یک مورد دیگه هم که من بقیه رو مقصر میدونستم در مورد رانندگی بود با اینکه هشت سال بود که من گواهینامه ام رو گرفته بودم ولی چون می ترسیدم پشت فرمون نمی نشستم تا اینکه دو سال قبل از آبجیم خواستم که بهم رانندگی رو یاد بده چون رانندگی نکرده بودم کاملا فراموش کرده بودم. ولی از زمانی که دوره عزت نفس رو کار کردم تصمیم گرفتم که رانندگی کنم که خدا رو شکر حالا رانندگی میکنم و امروز همسرم یک ماشین جدید خرید من یک دور باهاش رانندگی کردم که اگه قبلا بود من اصلا جراتشو نداشتم که پشت فرمون بشینم.

    من هم قبلا دوستانی داشتم که باهاشون درد و دل و غیبت میکردم ولی از وقتی که قانون رو درک کردم که به هر چی توجه کنم توی زندگیم بیشتر باهاش برخورد میکنم آگاهانه سعی میکنم که با کسی درد و دل نکنم. ولی مادرم کسیه که کلا دوست داره درد و دل کنه و یکی از باور هاش اینه که باید مادر و دختر و یا خواهر ها با هم درد و دل کنن که خیلی مواقع سعی میکنم وقتی مامانم بحثی رو شروع میکنه بحث رو عوض کنم. چون واقعا در همون لحظه انرژی منفی میگیرم .

    از لحاظ مالی هنوز خیلی پیشرفت نکردم ولی مطمئنم که به بهترین مسیر هدایت میشم تا از لحاظ مالی پیشرفت کنم.😍😍

    خدا رو شکر میکنم که من میتونم خودم شرایط رو تغییر بدم و هر روز دارم این باور رو به خودم یادآوری میکنم که من خودم زندگیم رو خلق میکنم پس چرا به زیبایی ها توجه نکنم آقا زندگی من دست خودمه ، سرنوشت من دست خودمه و شروع کردم سفر به دور آمریکا رو از اول میبینم و همه زیبای ها رو تحسین میکنم و چند روز پیش به خودم تعهد دادم که بیشتر از این روی خودم کار کنم و برنامه ام اینه که هر روز از خدا هدایت میخوام که منو به یکی از فایل ها هدایت کنه و بعد از چند بار گوش دادن و نکته برداری کامنت بنویسم و بقیه کامنت ها رو هم بخونم به قول دوستان میخوام خودمو بمباران کنم با این فایل ها و باورها این در صورت یه که من سه تا بچه پشت سر هم دارم اولی ۶ سالشه و دومی ۴ سالشه و سومی ۸ ماهه هست.

    خدایا شکرت بخاطر این مسیر زیبا🙏🏿🙏🏿

    استاد عزیزم ازت سپاسگزارم که شما زندگی منو خیلی تغییر دادین 😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    زهرا بهنام گفته:
    مدت عضویت: 1249 روز

    الهی به امید خودت

    سلام استاد عزیزم و مریم جان

    اولین بار که این گفتگو رو دیدم و گوش دادم تصمیم گرفتم که اینستامو پاک کنم،دقیقا روز بعدش هدایت شدم به خریدن قدم اول دوره دوازده قدم

    و به زودی به امید خدا قدم دوم رو میخام بخرم

    امروز زدم روی نشانه من و این گفتگو برام اومد

    خب بریم سراغ اگاهی های این گفتگو

    من باید بجای اینکه برم پیش کسی که کمکم کنه و بهم انگیزه بده ،خودم به خودم انگیزه بدم چجوری

    یه ویدئو ضبط کنم یا برای من که با نوشتن راحت ترم بنویسم و تو روزهایی که انگیزم کم شده بخونمش و حالم خوب بشه به یاد بیارم دستاوردهامو و راه رسیدن بهش رو

    مسئولیت پذیری

    منم تا قبل اینکه وارد این راه بشم

    همش مادرم رو مقصر میدونستم که اجازه داد تو سن کم ازدواج کنم

    مادرم رو مقصر میدونستم که همسر داری بهم یاد نداد(همینایی که میگن با زبون شوهرتو رام کن و خیلی حرفای دیگه)

    همسرمو مقصر میدونستم که بهم اجازه نمیده بیرون از خونه کار کنم، یا اینکه اونقدر ازش ترس داشتم و که جرات حرف زدن رو نداشتم،روی خودم دارم خیلی کار میکنم که فقط به خدا تکیه کنم اون رو روزی رسان بدونم، و همسرم رو دستی از دستان خداوند

    همیشه انگشت اتهام سمت اطرافیانم بود،که چرا این کارارو باهم کردم

    اما باید مسئولیت صددرصد زندگیم رو خودم به عهده بگیرم،رفتار همسرم با من بازخورد باور های منه

    میدونی استاد میدونم که باید مسئولیت تمامممم اتفاهای اطرافم رو به عهده بگیرم

    ،فهمیدش ها،ولی هنوز درکش نکردم

    هنوز یه جاهایی میرم تو جاده خاکی ولی دارم روش کار میکنم

    مخصوصا با تمرین ستاره قطبی که تو قدم اول هس دارم تکاملم رو طی میکنم و میفهممش

    ممنونم استاد عزیزم که نکته های مهمی رو گفتین

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    فریبرز کاوه گفته:
    مدت عضویت: 1892 روز

    درود بر استاد عزیزم، جناب عباس منش گرامی و دیگر همراهان این مسیر زیبا

    امروز برای من روز بسیار زیباییست. امروز را هرگز از یاد نخواهم برد. برای پیگیری فروش محصولات بی نظیر و کاملا اُرگانیکی که آنها را به فروش میرسانم، به اتاق همکارانم رفته بودم.اتفاقا دو نفر از آنها را که بسیار دوست داشتم تا امروز ببینمشان، آنجا بودند. خواستم که برای فروش محصولاتی که از پیش به آنها معرفی کرده بودم، با آنها سخنی کوتاه بگویم و آنها را به خرید آن محصولات ترغیب کنم. به ناگاه، این اندیشه در ذهنم آمد که: تو میخواهی از دوستی با ایشان سوء استفاده کنی و این گرم گرفتنها که اینک داری از روی خلوص نیست. پشیمان شدم و هیچ در باره فروش نگفتم. تنها با آنها گفتگویی کوتاه و پرمهر کردم. از اتاق که بیرون آمدم به خود گفتم: اگر برای فروش میخواهی که از ابزار دوستی استفاده کنی، این خود نشانه سستی ایمان تو به خدا و فراوانی است. به خود گفتم تو ایمان داری( من عضو هیئت علمی دانشگاه در رشته شیمی هستم و از ماهیت محصولاتی که نمایندگی فروش آنها را دارم، کاملا مطمئن هستم)، پس تنها وظیفه تو این است که واقعا از روی نیک اندیشی آنها را به عزیزان، دوستان، آشنایان و دیگر مردم سفارش و معرفی کنی!

    اگر با عشق این کار را نکنی، خود نشانه بی ایمانی است و چنین ثروتی هرگز تو را به سوی آرامش و خوشبختی رهنمون نمیشود!

    استاد گرامی جناب عباس منش، نمیدانم چگونه خدا را برای آشنایی با شما سپاس بگویم؟ از خدا درخواست میکنم که، من را در این راه زیبا همیشه رهنمون باشد!

    ای کاش میشد که این نوشته ها را تنها برای خودتان بفرستم تا بتوانم بهتر از اینها از درونم بگویم.

    ایمان دارم که، اگر خود را بیشتر و بیشتر بشناسم، اصلا نیازی نیست که نگران رسیدنم به اهدافم باشم. تنها کافی است با تکیه بر دانش، مدیریت کار، تلاش پیوسته و بدون آلودگی به طمع و دورویی، و توکل به خدا و پروردگار یگانه و بسیار مهربانم، پیش روم و اطمینان داشته باشم که همه نعمات و برکات الهی به تدریج و به هنگام خود و در جای مناسب و به اندازه لازم و کافی و با کیفیت و کمیت بسیار خوب و بیرون از تصورم به من خواهد رسید.

    ای خدا و پروردگار یگانه و بسیار مهربانم، از شما میخواهم که من را در این راه زیبا، دم به دم راهنمون و یار باشی.

    با سپاس بیکران: فریبرز کاوه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مریم جعفری پور گفته:
      مدت عضویت: 1028 روز

      سلام و درود فراوان خدمت شما دوست هم فرکانسی عزیز آقای فریبرزکاوه

      خیلی از خوندن کامنت شما لذت بردم .قبل از اینکه کامنت شما رو بخونم تنها کنار بخاری نشسته بودم و به صدای بارونی که می اومد گوش میدادم شروع کردم صحبت کردن با خدا در مورد هدایت ها و کمکهایی که تا حالا در طول زندگیم شده و جالبه از اول مسیر که یادم می اومد و کم کم اتفاقاتی که افتاده بود رو میگفتم و خدارو شکر میکردم از اینکه چقدر در زمان و مکان مناسب ،هدایت میشدم و اسباب اون موضوع خیلی راحت مهیا میشد تازه داشتم درک می کردم اون اتفاقات رو و حتی یک وام خونگی داشتم که بعد از 3سال تونستم بگیرم قبلا ناراحت بودم که چرا اینقدر با تاخیر اتفاق افتاد ولی الان درک کردم که در زمان مناسب بود که بوسیله اون مبلغ وام هدایت شدم به آموزش دیدن یک رشته خیلی خوب و الان به لطف خدا توکارم نسبتا موفق هستم..خلاصه از خدا خواستم که من رو به رتبه بالای اون رشته برسونه تا بتونم آموزش بدم و نمیدونید وقتی کامنت شمارو خوندم اون قسمت آخر که نوشته بودید اگر خود را بیشتر و بیشتر بشناسم……مو به تنم سیخ شد انگار خداوند داشت از زبان شما جواب درخواستمو اینگونه میداد و چقدر درست و به جا بود نوشته هاتوووون الله اکبر واقعا پاسخ خدا به من بود حس درک خیلی عجیبی به من دست داد اشک از چشمام سرازیر شدنمیدونید چه حس خوبیه وقتی میبینی با خدا حرف میزنی سپاسگزاری میکنی درخواست میکنی برای موفقیت بیشتر و در لحظه پاسخ داده میشه در لحظه هدایت بشم به نوشته ای که برای من بود سجده شکر بجا اوردم .خدارو کنار خودم درک کردم که داره به حرفهای من گوش میده ..خدایا شکرت سپاسگزارم..و ممنون از شما دوست خوبم که نکات خیلی خوب و عالی رو اشاره کردید.آرزو میکنم همیشه سلامت باشید و در کسب کارتون ثروت و روزی فراوان و برکت جاری باشه و آدم های نیک و با اصالت در مسیر شما قرار بگیرن..موفق و پیروز باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        فریبرز کاوه گفته:
        مدت عضویت: 1892 روز

        درود بیکران بر شما بانو جعفری‌پور گرامی

        چه زیباست که ما دانستیم و هر روز بیش از پیش می‌دانیم که چه هست پس پرده‌ی این سپاسگزاری.

        گاه از شادی اشک در چشمانم حلقه می‌زند( درست مانند اکنون که این متن را می‌نویسم) که ای خدای یگانه بسیار بخشاینده و بسیار مهربان که یگانه پروردگار جهانیان هستی، کاش زودتر از این‌ها به شگفتی‌های سپاسگزاری پی می‌بردم. ولی، دلم می‌گوید که نباید گله‌مند باشی و خود را ببخشید. ای خدا جان، چه هست همین قدرت بخشش خود که به یقین همان بخشش شماست.

        پیش از این که با استاد بزرگوارمان جناب عباس‌منش آشنا شوم همیشه از خود می‌پرسیدم که چرا خداوند این همه روی سپاسگزاری از درگاهش تاکید دارد؟ فکر می‌کردم که این هم یک رابطه ارباب و رعیتی است و خدا را مانند اربابی می‌دیدم که ایستاده و ما را امر به سپاسگزاری می‌کند.

        ولی پس از آشنایی با استاد بزرگوارمان دانستم که دلیل این که پروردگارمان از ما می‌خواهد تا سپاسگزاری کنیم این است که انسان سپاسگزار:

        – همیشه از درون شاد است.

        – همیشه آرام است.

        – همیشه به دهش و بخشش خدا و پروردگار یگانه جهانیان امیدوار است.

        – و اگر سپاسگزار نباشیم، از کجا معلوم که پس از دریافت نعمات بسیار پروردگار سپاسگزاری کرده و قدردان بخشندگی او باشیم و‌کفر نعمتش نکنیم.

        – خدا نمی‌خواهد که ما برای دریافت برکاتش، عادت کنیم که خود را به بدبختی بزنیم و مانند انسان‌های ناتوان دست گدایی دراز کنیم. او می‌خواهد که ما در حین این که احساس خاک‌ساری به درگاهش داریم، سربلند باشیم و هرگز خود را یک موجود پست نیانگاریم.

        – زیرا که او، منبع لایزال بخشش و دهش است و می‌خواهد ظرف ما را بر اثر سپاسگزاری بزرگ‌تر سازد که نعمت‌های بیشتری را دریافت کنیم.

        در این روز پایانی سال 1401، آرزو می‌کنم که سال 1402 برای شما و خانواده محترمتان و همه دوستان و آشنایان گرامی‌تان، بهترین سالی باشد که تاکنون داشته‌اید.

        در پناه خدا و پروردگار یگانه جهانیان تندرست، شاد و شادکام باشید.

        ارادتمند شما

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          مریم جعفری پور گفته:
          مدت عضویت: 1028 روز

          سلام آقای کاوه بزرگوار

          سال نو رو خدمت شما برادر عزیز تبریک میگم خیلی ممنون بابت دعای قشنگتون خیلی از شما سپاسگزارم امیدوارم سال جدید برای شما و همه دوستان هم فرکانسی سالی باشه سرشار از سلامتی ،آرامش ،ثروت و حس خوب ..خدارو شاکرم که در این سایت هستم و دوستان گرانقدر و فهیمی چون شما دارم..در پناه خدا باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: