دیدگاه زیبا و تأثیرگذار سِواد عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی
سلام به استاد عزیزم و دوستان عزیزم
هادی عزیز از روزهای سختی که داشتند صحبت کردند و مسیری که ایشون با تضادها طی کردند و به نقطه تسلیم رسیدند و جزء نجات یافتگانن و هدایت شدگان این مسیر الهی قرار گرفتند که چند نکته مهم و اساسی این گفتگو رو می نویسم
نکته اول که هادی عزیز از اشتباهاتی که در بیزینس داشتند و قرارداد مکتوب و درستی تو کار نداشتند و با دیدگاه اطمینان کردن به دوست خودشون کار کردند و دچار ورشکستگی مالی شدند بزرگترین آیه که در قرآن آمده آیه ای هست مربوط به مکتوب کردن معاملات قرارداد نوشتن و شاهد و گواه گرفتن در معاملات هست و به شرایط افراد کم سن چه مسایلی باید رعایت بشه تا مشکلی در کسب و کار و اموال پیش نیاد موضوع مهمی که استاد بارها بهش اشاره کردند اما گاهی خیلی مهم ندونستیم و خواستیم همه چی دوستانه و رفاقتی شراکتی یه موضوع مهم مالی رو پیش ببریم که از اعتماد به نفس پایین هم این موضوع رو میشه بهش توجه کرد که از خواسته و حق خودت کوتاه میای مردم داری میکنی و حرفت رو نمیگی قرارداد درست و محکمی نمینویسی و بعد که بلا سرت اومد تازه به خودت میای و یاد آموزه های استاد میفتی که چرا انقدر سر سری از این موضوع مهم گذر کردی من خدا رو شکر در این مورد به مسیله ای جدی برخورد نکردم اما میتونم ضعف خودم رو در مردم داری کردن بیشتر روش کار کنم و خواستم رو رک بگم و دارم سعی میکنم تو کارم این موضوع رو رعایت کنم
نکته مهم دیگه همیشه باید ورودی مالی داشته باشم تو هر شرایطی که هستم بدون غرور کاذب و ارزشمندی پوچ که به عوامل بیرونی گره خورده که مردم چی میگندمن باید خیلی کارم با رامد الا باشه و….خودم رو بیکار نکنم تا مثلا یه موقعیت عالی برام ایجاد بشه بعد کار کنم بیکاری دشمن رشد و پیشرفته که به دنبال اون افسردگی و سقوط به همراه داره من باید هر طور شده حتی یه ورودی مالی کم بسازم من خودم وقتی ورودی مالی ندارم احساس نا توانی و عدم خود باوری وعدم اعتمادبه نفس و به دنبال اون دچار تضاد شدم به همین دلیل ولع پول ساختن دارم و به هر مسیری که هدایت میشم که ورودی مالی من رو کمی بیشتر میکنه بدون غرور کاذب انجام میدم با قیمت پایین هم کار رو قبول کردم که انجام بدم ولی یه ورودی مالی داشته باشم سعی کردم درآمدم رو رشد بدم و انگیزه زیادی دارم که رشد مالی بیشتری رو تجربه کنم به خصوص از وقتی که درک کردم جهان ایستا نیست باید با این روند رشد و پیشرفت همراه باشی چون یا داری تو این جهان درحال رشد تو هم رشد میکنی و دستی از دستان خدا میشی برای ایجاد گسترش بیشتر و جهان هدایتت میکنه حمایت میکنه یا ساکن هستی و این بی حرکتی تو رو به سقوط میرسونه نباید از ورودی مالی خودمو محروم کنم هر طور شده حتی یه مقدار کم هم باشه بهتر از نبود هست چون انقدر بیکاری و بی پولی تو رو تو تضاد و نشتی انرژی قرار میده که رو احساس خوبت تاثیر گذار میشه و می ری تو روند اتفاقات بد این تعهد رو به خودم دادم که من باید همیشه پول بسازم و من توانایی خلق ارزش و خلق پول رو دارم و همیشه از خداوند کمک خواستم که هدایتم کنه به ورودی مالی بیشتر و من در این زمینه به هر مسیری که خدا هدایت کنه تسلیمم و مقاومتی ندارم چون پول ساختن احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس و خودباوری و توحیدی تر شدن بیشتر رو به من میده و واقعا منو لایق زندگی بهتر و باکیفیت تر میکنه و من دچار تضاد نمیشم به همین دلیل با تمام وجودم عاشق پول ساختم و ولع زیادی در این مسیر دارم که بتونم ورودی بیشتر مالی رو داشته باشم به امید الله مهربان هدایت میشم
نکته مهم دیگه کنترل ورودیهای ذهنی مناسب هست که چقدر مهمه استاد جان همون طور که گفتید آدمهایی که اخبار و مسایل سیاسی رو دنبال میکنند همشون مسایل مالی و روابط و سلامتی رو دارند چون مسولیت مشکلاتشون رو کس دیگه ای میدونند و بنابراین حرکتی برای تغییر خودشون و شرایطشون نمیکنند و بنابراین رشدی در کار نیست به جز سقوط بیشتر توجه بیشتر به ناخواسته ها و قرارگرفتن در ناخواسته های بیشتر و مشکلات پی در پی و این نکته رو من با تمام وجودم دارم سعی میکنم رعایت کنم و با بودن مستمر در این سایت و گوش کردن به دوره هایی که دارم در این مسیر هستم
نکته مهم دیگه بهترین زمان برای تغییر شرایط اینه که در همون تضاد اول با اولین چک خوردن من تسلیم بشم از منم کردن دست بردارم و از خداوند هدایت بخوام نخوام با زجر و تقلا و سختی خودم رو اذیت کنم دستم رو در دستان پر قدرت خداوند بزارم تسلیم و رها باشم واقعا به نقطه عجز و ناتوانی برسم اون موقعه نقطه عطف زندگی شروع میشه هدایتها از راه می رسه و تو تسلیم وار از یه مسیر راحت و لذت بخش و عزتمندانه به هدایت الهی پیش می ری اینکه من بخوام واقعا دیگه تغییر کنم دست از غرور و سرکشی بردارم به قدرت و نیروی برتری که خداوند هست متصل بشم راهها باز میشه نقطه عطف زندگی من برای هدایت شدنم به این سایت الهی همون نقطه ای بود که من درک کردم توانایی برای تغییر دیگران ندارم و شرایط باید عوض بشه جایگاه و موقعیت و خود من باید عوض بشه بسپارم به خداوند و اجازه بدم خداوند هدایتم کنه و هر چقدر زودتر به این تسلیم بودن برسم زودتر ورق برمیگرده و زیر ضربات سنگین جهان له نمیشم امیدوارم تو این مسیر کتک خوردم ملس نباشه و زود تسلیم خداوند باشم و الان مدتی هست که هرروز این خواسته رو از خدا دارم که خدایا من به هر خیری که از جانب تو نازل گردیده محتاج و فقیرم و تسلیم خداوند هستم تا به بهترین مسیر منو هدایت کنه و آسون کنه منو برای اسونی ها نقطه عجز و ناتوانی من نقطه ای که با تمام وجودم ایمان آوردم به خدایی که میتونه و میدونه و راهش رو بلده و هوشش و برنامه ریزیش بی نظیره انشاءالله هدایت شده و اجابت شده هستم
منتظر نظرات زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:
- موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
- کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
- چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
- برنامهی شخصیِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل» چیست؟
منابع بیشتر:
دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها
دوره 12 قدم | مسیر تکاملیِ «ساختن شرایط دلخواه در زندگی»
سایر قسمت های «نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش»
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD765MB37 دقیقه
- فایل صوتی نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 372MB37 دقیقه
به نام خدای معجزه ها
یادگار 173
سلام به استاد عزیز و مریم ناز
و سلام به همه همراهان این مسیر الهی
خدایا هزاران بار شکرت که امروز بهم فرصت دادی بیام این مکتب و بنویسم
و سپاس فراوان از اقا هادی عزیز
چقدر این فایل برای من تداعی خاطره شد
و درک تک تک کلمات اقا هادی مث اب خوردن بود برام
و جایی که ادم به عجز میرسه
جایی که سلول های بدنت بیشتر از زبونت کار میکنن
جایی که در ته منجلاب و گل و لای هر لحظه داری به خودت میپیچی
و فقط کافیه ی صدایی از تو به آسمان برسه
جایی که خدا هست
و چقدر من با این فایل و حرفا همزادپنداری عجیبی داشتم
حدود یک سال و اندی پیش
به طرز عجیبی چند روزی بود در من جنگ عجیبی رخ داده بود
البته من عضو سایت بودم اما گیج و مبهم بودم
و شاید بگم کلا بلاتکلیف بودم
اصلا نمیدونستم چرا اینجام و برای چی اومدم یا آیا چیزی هم نصیب من شده تو این مدت یا نه؟
خلاصه پیش دختر داییم بودم ازش اجازه گرفتم برم خونم و استراحت کنم
اواخر غروب و اوایل شب بود
از اون اصرار که برای شام بمون و منم گفتم واقعا نیاز دارم بخوایم
به زور بغضمو قورت دادم و ازش خداحافظی کردم
سوئچ که انداختم رو ماشین بغضم شکست و زدم زیر گریه
تا نزدیکای خونم رفتم اما دلم نیومد برم خونه
جاده رو ادامه دادم و زار زار گریه میکردم تنها جمله ای که شاید صدها بار تکرار شد
خدایا من بریدم من دیگه نمیتونم من واقعا جون ندارم تو بگو چیکار کنم
تو راه نشان بده
تو هدایت کن
تو مسیر رو بگو
و هر از گاهی میگفتم متنفرم از اینی که هستم بساز منو تا ارامش بگیرم
اینقدر اون شب گریه کردم که انصافا زانوهام جون نداشتن و مدت ها زمان برد تا بتونم جون بگیرم برگردم خونه
اون شب رو انصافا خیلی راحت خوابیدم
خیلی راحت
اصلا خواب اون شب با تمام شب ها متفاوت بود
قشنگ سبک و رها شده بودم
ی بی وزنی خاصی
صبح که بیدار شدم بدون اینکه به چیزی فکر کنم تنم برای خودم بود
راحت و شیدا
اصلا ی جورایی انگاری ی بار سنگینی رو شب قبل خالی کرده بودم
دیگه جنگی درکار نبود
دنبال تکلیفی نبودم
اصلا فکری به ذهنم نمی اومد که بخوام دنبالش بگیرم
بعد از ی صبحونه تقریبا دبش
برگشتم به رختخواب
و اونجا سروکله اش پیدا شد
بلند شو برو دفتر فلان همکارت باهاش صحبت کن؟
من؟
دفتر همکارم؟
چی بگم؟
برو بگو این اتفاقا رو و ازش راهنمایی بخواه؟
حالت خوبه؟؟؟
برم دفتر کسی که سال قبلش اون می اومد دفتر من و جنساشو میفروخت؟
برم بگم ورشکست کردم و دوباره چجوری بلند شم؟؟؟
برو بابا میخوام فایل گوش بدم
دوباره با صدای بلندتر
ی کم که مقاومت میکردم
صداش بالاتر میرفت
نشان به این نشان دو روز منو روانی کرد
ی ذره میخواستم ی حرکتی بزنم ی کله میگفت برو دفتر فلانی
تا اینکه تقریبا روز سوم گفتم من میرم ولی وای به حالت دوباره بخوای تز بدی
تو مسیر جمله های طلایی استاد اومد از دوره عزت نفس
طبق قانون nlp جسم تاثیر بسزایی داره در اعتماد بنفس
جملاتت رو اماده کن و قشنگ سرتو بالا بگیر با لبخند و قاطع این جمله هارو بگو
تا برسم دفتر همکارم بیش از ده بار جمله هارو تکرار کردم
و با تمام سختی ها بعد از حدود 15 دقیقه نشستن و چایی خوردن
میشه چند دقیقه تو اتاق با هم حرف بزنیم؟؟
یادم نمیره من با چه قدرتی اون لحظه ها بغضمو قورت میدادم و اشکمو خفه میکردم
که وقتی اومدم بیرون ی نفس به خودم تبریک گفتم که اینقدر قوی بودم
و شروع شد استارت هدایت های اون و قدم های من
تقریبا کمتر از 20 روز از این هدایت گذشته بود که فروش من شروع شد اونم به صورت تصاعدی
و کمتر از یک ماه من افتادم دنبال اجاره دفتر مجزا برای خودم
و خدایا هزاران هزار بار شکرت که تا این لحظه خدا میدونه من چه نعمت هایی درو کردم
و واقعا این تسلیم بودن
این رها بودن
این دست کشیدن
این مداخله نکردن در سهم سمت خدا
این استین بالا نزدن
این پیشنوک نبودن
این سرجای خودت نشستن
این رها بودن
این متوکل بودن
و این تسلیم و تسلیم و تسلیم و تسلیم قدرت خدا بودن
و خدایی که تنها منبع قدرت محض جهانه
تنها منبع رزق و روزی
تنها منبع عشق و عاشقی
تنها منبع عشق و سلامت و خوشی
تنها منبع عشق و خوشی و لذت
تنها منبع فروانی و ثروت
تنها منبع سلامتی روح و روان و جسم
و تنها و تنها و تنها حامی و تکیه گاه
فقط کافیه ما وا بدیم کافیه بسپاریم بگیم فرمون دست خودت
کافیه بگیم تا هر کجا که تو بگی ما چشم ما چشم ما چشم
و خدایی که بی وقفه تصاعدی میبخشه
خدایا هزاران بار شکرت که بهم یاداوری شد کجا اومدی و یا بهتره بگم کجا پیدات کردم
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا عاشقانه دورت بگردم
خدایا هزاران بار شکرت
خدایا هزاران بار شکرت