نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 3 - صفحه 12

160 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مصطفی زارعی پور گفته:
    مدت عضویت: 350 روز

    به نام خدایی که روزی دهنده بی منت است

    سلام عرض می‌کنم خدمت استاد عباسمنش بزرگوار و دوست داشتنی و خواهر عزیزم سرکار خانم شایسته عزیز و همه اعضای زحمتکش سایت و بقیه دوستان عزیزم در این مسیر خوشبختی

    خدایا خیلی چک و لگد از جهان خوردم و زیر چرخ های جهان له شده ام…

    خدایا به هر خیری که از تو به من برسد فقیرم…

    خدایا من احساس عجز و ناتوانی می‌کنم و برای همیشه دستانم را در دستان تو می گذارم و خودم و کارهام رو دست خودت می سپارم…

    خدایا خودم را تسلیم خودت می‌کنم هر جور که خودت به صلاح ام می دانی برام مقدر کن…

    تسلیم خدا شدن، یعنی رها کردن بار سنگین نگرانی‌ها و دغدغه‌ها و سپردن خود به دستان پرمهر و حکیم او. این تسلیم، نه به معنای ضعف، بلکه نشانه‌ای از قدرت و ایمان عمیق است. وقتی که ما خود را به خدا می‌سپاریم، در واقع به او اعتماد می‌کنیم و می‌دانیم که او بهترین را برای ما می‌خواهد.

    تسلیم به خدا به ما آرامش می‌دهد. در دنیای پر از چالش‌ها و ناپایداری‌ها، این تسلیم به ما یادآوری می‌کند که در هر شرایطی، خداوند در کنار ماست و ما را هدایت می‌کند. این احساس امنیت و آرامش، ما را قادر می‌سازد تا با اطمینان بیشتری به جلو برویم و در مواجهه با مشکلات، صبر و استقامت بیشتری داشته باشیم.

    خود را به خدا سپردن همچنین به معنای پذیرش اراده اوست. ما ممکن است برنامه‌ها و آرزوهایی داشته باشیم، اما تسلیم به خدا به ما یادآوری می‌کند که او بهتر از ما می‌داند چه چیزی برای ما خوب است. این پذیرش، ما را به سوی رشد و تعالی سوق می‌دهد و به ما کمک می‌کند تا در مسیر زندگی، با ایمان و امید پیش برویم.

    در نهایت، تسلیم خدا شدن یک سفر است. سفری به سوی شناخت عمیق‌تر از خود و ارتباط نزدیک‌تر با خداوند. این سفر ما را به سوی آرامش، عشق و نور هدایت می‌کند و به ما یادآوری می‌کند که در هر لحظه، خداوند در کنار ماست و ما را در آغوش محبتش می‌گیرد.

    خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از خودت یاری می طلبیم…

    ما را به راه مستقیم هدایت کن …

    راه کسانی که به آنها نعمت داده‌ای….

    In God we trust

    ما به خدا اعتماد داریم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    فاطمه محسنی گفته:
    مدت عضویت: 233 روز

    سلام به خداوندی که هدایتم میکنه

    سلام به خداوندی که همیشه همراهمه

    سلام به خداوندی که به جای اینکه مچمو بگیره دستمو گرفته

    سلام به خداوند صراط مستقیم

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به مریم مهربان و سرشار از صلح

    سلام به تک تک دوستان پرانرژی پر عشق

    من چند روزه که باورای محدود کننده ذهنم در روابط باعث شده احساس کسلی و بی حوصلگی

    احساس قربانی و مظلوم بودن کنم

    اما توی هر لحظه یه کوچولو سعی کردم فکرای بهتری بیارم توی ذهنم

    الان که اومدم اینجا هم خیلی حالم بهتر شده

    خدایا سپاسگزارتم که تمام خواسته هامو اجابت میکنی

    خدایا سپاسگزارتم بابت کامنتای پر نور دوستانم که راهگشاست

    خدایا سپاسگزارم بابت اینکه توی قلبمی

    خدایا سپاسگزارم که هر لحظه یه ایده ای میاری

    خدایا تویی که میدونی من چقدر دوست دارم برم امریکا

    خدایا تویی که میدونی من چقدر دوست دارم زندگی باکیفیت داشته باشم

    خدایا شکرت بابت نشانه هایی که دادی

    اینکه امروز هواپیما بالای سرم بود

    اینکه کلی چیزای امریکا دیدم

    و اینا نشونه است

    خدای من سپاسگزارتم

    خدای من خودت میدونی

    منو میشناسی من تسلیمممم

    خدای کتک خور منو ملس نکن اینکه پتک بخوره توی سرم و من نفهممم

    اینبار چنگ زدم به این ریسمان سایت و میخوام بمونم یا نتیجه بگیرم یا کلا قید همه چیو بزنم

    میخوام تا اخرش پاش وایستم

    توی رابطم با پارتنرم کلی مسائل درون من هست

    البته اون خداروشکر خیلی پسر خوبیه

    مهربونه

    قد بلنده

    چشماش قهوه ای

    با درکه

    اهل بخششه

    اهل گذشت کردنه

    دنبال ایراد و بهانه نیست

    به فکر آینده است

    روی پای خودش وایستاده

    سالم و سلامته دنبال مواد و سیگار و… اصلا نیست

    عاشق منه

    چقدر به خانواده و زن و زندگی اهمیت میده

    خیلی به جزئیات دقت داره

    منو از روی چهرم حالاتمو تشخیص میده

    خیلی اخلاقیات عالی داره

    منتها من یک سری مسائل درونم هست

    اینکه دوست دارم باهم بریم امریکا ولی چجوری ؟ این اعصابمو خورد میکنه و باید طبق اموزش استاد چگونگیو واگذار کنم به خدا

    خدایی که مسئول اجابته

    اینکه من دوست دارم اونم روی خودش و باوراش کار کنه انشالله خدا هدایتش کنه ..

    قانون میگه کبوتر با کبوتر یعنی من روی خودم کار میکنم یا میشه کبوتر و میاد با من یا از هم جدا میشیم

    من دوست دارم که کلی پولدار بشیم به عالمه بگردیم

    خدایا باورای ثروت سازمونو درست کن امین

    باید یاد بگیرم ورودی ذهنمو کنترل کنم

    اینقدر نرم توی فضای مجازی

    توی اینستا

    و این همه مقایسه و مسابقه رو ببینم

    باید یاد بگیرم اخبار و تلویزیون نبینم

    باید یاد بگیرم توی هر کاری تسلیم پروردگارم باشم بهش ایمان بیارم و استقامت داشته باشم

    تحسینت میکنم عمو هادی

    اینکه توی سن 33 سالگی با این سابقه زندگی و افکار محدود کننده که اینقدر شدت گرفته که به افسردگی رسونده خودتونو کشوندین بالا

    پیشرفت کردین

    رشد کردین و

    انگیزه ای هستن برای من دختر 21 ساله .

    درسته انسان همیشه باید ثروت خلق کنه

    انسان باید مولد باشه

    کسی که به گسترش جهان کمک کنه جهانم بی نهایت اونو کمک میکنه

    همیشه کارو از یه جایی شروع کرد

    خدای من شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    عسل گفته:
    مدت عضویت: 739 روز

    1403/10/3روز170

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد ومریم عزیز ودوستان گل

    خدایاشکرت بخاطر یک روز عالی و یک فایل بی نظیر

    طبق تجربه ایی که خودم دارم وقتی قرارداددارم برای پروژه هام حتی برای 1میلیونی که دریافت می‌کنم

    این قرارداد باعث میشه تعهد دوطرفه ایجاد بشه

    باعث میشه اعتماد و اعتبار بیشتری دریافت کنم

    ازطرفی هم جلوگیری میکنه از نشی انرژی و صرفه جویی در زمان و آرامش فکری

    چون ادما وقتی زیر چیزی و امضا می‌کنند متعهد تر هستن و جدی تر به پروژه نگاه می‌کنند

    من به خودم گفتم وقتی قرارداد ننویسم یعنی به حرف خدا باور ندارم یعنی برای خودم و کارم ارزش قایل نیستم

    بخاطرهمین حتی اگر کارفرما بگه من بهت اعتماد دارم یا نیازی به قرارداد نیست من تشکرمیکنم ازشون و میگم این روند کاری منه و ازطرفی هم نمیخوام بخاطر مسائل مالی رابطه ی خوبمون خدشه دار بشه ‌ واین منطقی صحبت کردن باعث میشه اقناع بشن خداروشکر

    چون کار من طراحی و خیلی ها فکرمیکنن هرموقع و بخوان میتونن تغییرات ایجاد کنند اما با قرارداد دیگه این اتفاق نمیفته خداروشکر این خیلی مساله مهمی بود توی کار من و خداروشکر به حرف خدا گوش کردم و مسیر برام روانه

    درمورد اینکه باید ورودی مالی داشته باشیم من قبلا به قیمتی به کارفرما میگفتم اگر قبول نمیکرد منم کارو انجام نمیدادم اما الان سعی می‌کنم مذاکره کنم و پروژه رو بگیرم هم برام ورودی مالی داره هرچندکم اما خداروشکر.

    هم اینکه هر پروژه باعث میشه من چیزهای جدید یادبگیرم و رشد ‌پیشرفت کنم خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. -
    رضا زارعی گفته:
    مدت عضویت: 1028 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به همگی عزیزانم

    سپاس گزار خداوندم بابت بودن در این فضا

    سپاس گزارخداوندم بابت قوانین ساده و‌بدون تغییر

    سپاس گزارخداوندم بابت اینکه با قدرت کانون توجهم میتونم هر ان چیزی رو که بخوام خلق کنم .

    این فایل نشانه امروز منه و تصمیم گرفتم زیر هر فایل این گفتگو جدا کامنت بزارم که پر از نکات طلائیه این گفتگوها و خدارو صدهزار مرتبه شکر که مشغول این فایل ها هستم و مشغول کاره دیگه ای نیستم .

    به نام خداوندی که قادره مطلقه

    خداوندی که هر موقع صداش بزنی هست

    خداوندی که قادره بندش رو از قعر چاه ناامیدی به نو‌ک‌قله ی ایمان و توکل و احساس خوب برسونه ، به شرط باور بندش

    اصن موضوع اجابت خداوند نیست ،موضوع خواستن منه ،موضوع باور منه

    هادی عزیز بسیار شیرین بیان میکنه داستان زندگیشو و احساساتی میکنه ادمو و چقدر خوشحالم که در مداری هستم که با شنیدن نشانه ای از قدرت خداوند و لطف خداوند از زبان یه بنده ی دیگش ،اشک میریزم و تحسین میکنم عظمت پروردگار

    خدارو صدهرار مرتبه شکر که در مداری هستم که لیاقت تحسین عظمت پروردگار

    لیاقت تایید نشانه های قدرت پروردگار و

    لیاقت این رو دارم که کلمه ی سپاس گزاری از زبانم جاریه که به قول قران اگر اجازه ی خداوند نباشه من نمیتونم حتی سپاس گزار باشم

    خدارو صدهزار مرتبه شکر

    هادی عزیز اشاره میکنه به مهاجرت و قدرتی که مهاحرت داره و استاد عزیز بارها و بارها تعریفش کردن ،

    اما الان که دارم فکر میکنم میبینم مهاجرت فقط از یک شهر به شهر دیگه یا از کشوری به کشور دیگه نیست ، میتونه شخصی از کاری که دوس نداره مهاجرت کنه به یه کاره دیگه و این هم ایمان میخواد که بدونه خدا هست و پاسخ میده و از اون کار بیاد بیرون تا درا باز بشه ،

    مهاجرت میتونه حتی از یک رفتار نامناسب به یک رفتار مناسب باشه ، با این ایمان و باور که که اگر تغییر کنم جهان تغییر میکند

    و هادی عزیز چقدر شرایط سختی داشته که با اینکه با افسردگی داشته مبارزه میکرده مهاحرت کنه و اونجا که گف من 6ماه بعد مهاجرتم بیکار بودم و پولام تموم شد ،اولش ذهنم اومد قصاوت کنه و بگه خب میرفتی کار میکردی ولی گفتم نه تو تو‌شرایط اون بودی که میخوای قضاوتش کنی ؟؟؟ درد های اونو کشیدی ؟؟؟

    و خلاصه که صحبتهای استاد عزیز در مورد بیکار نموندن و فعال بودن تلنگری برای من بود که باز هم حواسم باشه که فک نکنم شرایط خوبه و همیشه فعال باشم و یک ورودی مالی داشته باشم در کنار اینکه به علاقه مندیم دارم میپردازم ،و بارها هممون تجربه کردیم وقتی که ادم‌کار میکنه چقدر حالش خوبه ،چقدر افکار منفی کم داره و برعکس وقتی که بیکاریم از هزار جا افکار بد میاد سراغمون ،چون کار دست ذهنمون نمیدیم ،اون کار دست ما میده چون جهان نمیتونه ایستا باشه و من باید حرکت کنم و اگر حرکت نکنم جهان کارهایی برام میتراشه که من بیکار نباشم ،چون من نمیتونم بیکار باشم

    و در مورد احساس عجز و ناتوانی که نقطه ی عطف خیلی از ماها بوده ، یک‌سریا به خاطر سوالاتشون با استاد و این مباحث اشنا شدن ،ولی خب عده ی کثیری که میبینیم واقعا کتک خورشون ملس بوده مثل من و انقد رفتن و رفتن و کتک خوردن تا بالاخره این مسیر گذاشته شد جلوشون و خدا هدایت کرد ،

    چه بهتر که همون اول با اولین نشانه که کار داره سخت پیش میره ، قلب میگه که کار درستی نیست ،ما مقاومت نکنیم و فرمون بدیم دست نیرویی که اگاهتره از ما به هدفی که داریم که این هم روند تکاملی داره و سیستم‌ذهن به این شکله که ارام ارام درک میکنه و من با اگاهی از این موضوع خیلی راحتتر میگیرم به خودم و ادامه میدم مسیر و

    الهی شکرت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    مریم دیناشی گفته:
    مدت عضویت: 1045 روز

    روز 173 فصل ششم روز شمار تحول زندگی من:

    این فایل سه تا نکته اساسی و مهم رو به من یاد آور شد:

    1.تغییر کنم خودم رو به چالش بکشم

    قبل از اینکه زیر چک و لگد جهان له بشم.

    اگه شرایطم الان خوب نیست

    و بیکارم یه لول بالاتر یک قدم بردارم و ورودی مالی داشته باشم

    بیکاری : پسرفت و سقوط هست

    ما در آن واحد یا به سمت پیشرفت یا صعود بالاتریم

    یا به سمت پایین هستیم

    ایستایی وجود ندارد.

    2.کنترل ورودی های ذهن و خوراک مناسب دادن به ذهنمون دنبال اخبار و شبکه های اجتماعی نباشیم.

    3.برای کسب و کار و درآمد و مراوده های مالی مون ( قرار داد مکتوب ببندیم)

    اشتباهی که من مرتکب شدم و طلا دادم دست کسی بدون اینکه ازش سند، مدرک یا دست نوشته ای بگیرم

    و باعث شد هم اون رابطه ام از بین بره هم طلاهام….

    و الان میفهمم چه سیلی محکمی خوردم

    از آقای ترابی عزیز متشکرم که تجربه ها و مسیرش رو با همه ی ما به اشتراک گذاشت.

    استاد جان سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 872 روز

    به نام تنها فرمانروایی کیهان

    روز 173

    خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت یک روز دیگر الهی شکرت

    سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان خوبم خدایا شکرت

    همیشه به من خداوند الهام کرده اما من قبول اش نکردم و مسیر خودم را رفتم و فکر کردم چیزی میفهمم منم منم کردم و در اخیر دوباره به احساس عجز رسیدم دیدم که من هیچی نیستم من نمی‌فهمم باید به الهام خداوندم گوش می کردم و اگر از همان اول به الهامات گوش می کردم کار به جای نمی رسید که چک و لگد را جهان بخرم

    خدای عزیزم مهربانم هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت هدایت و راهنمایی های که میکنی خدایا شکرت

    و این را بارها و بارها استاد عزیزم گفته بودند که هیچ وخت خودتان را بیکار نکنید

    همه چیز از بیکاری آب می خورد انسان هدف داشته باشه و به دنبال آن هدف باشد هیچ وخت وخت نمی کند که درباره بقیه حرف بزند درباره دیگران حتی فکر کند و این انسان های بی هدف هستند که دنبال بقیه هستند و همیشه سر شأن به زندگی بقیه هستند

    باز هم از خداوند سپاسگزارم که به مجرد از مسیر کمی دور نی سوم به مسیر برمی‌گردونه الهی شکرت

    خدای مهربانم تنها تو را می پرستم

    و تنها از تو کمک و یاری می جویم

    الهی به امید تو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    Vafa Vafa گفته:
    مدت عضویت: 803 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسی ام

    مثال هادی عزیز برای شراکت در کار بر اساس اعتماد و دوستی و نداشتن قرارداد مکتوب باعث شد این درس بزرگ رو از استاد عزیز بگیرم که با اشاره به بزرگترین آیه قرآن که یک صفحه کامل از قرآن رو گرفته و همه اش داره درباره شیوه قرار داد بستن و اینکه حتما مکتوب بشه شاهد داشته باشه و .. تو هر کاری با کسی قرار داد طبق قانون و به شیوه درست انجام بده تو اگه قرار داد بنویسی نشانه اعتماد بنفس تو هست تو اگه خجالت بکشی اگه بزاری رو حساب دوستی و رفاقت بزار رو حساب آشنایی بزاری رزو حساب حالا این کار چیز خاصی نیس و خیلی مهم نیس و … هم اعتماد بنفس نداری و هم انتهای کار ممکنه زیان کنی مثل هادی

    سعی کن قانون جهان عمل کنی قبل اینکه بلا سرت بیاد

    شروع تغییرات زندگی هادی هم بعد شروع مهاجرت بود و از زمانی که تصمیم گرفت تا زمانی که انجامش داد فقط دو هفته زمان برد

    هادی ابتدا با تاکسی شروع کرد

    استاد تحسینش میکنه و میگه هیچ وقت هیچ وقت خودتو بیکار نکن بیکاری دشمن تو هست فاطمه عزیز

    از هر کاری شروع کن تاز مانی که فرکانست بره بالا و خدا هدایتت کنه چون اگه بیکار بمونی بد تر میشه شرایط ولی اگه کار شروع کنی حتی از یک کار ضعیف هر چی جلو بری شرایط بهتر میشه مثل خودم که تو خونه کار شروع کردم و اتاق خواب شکل مغازه درست کردم

    استاد میگه خیلی مهمه که همیشه ورودی مالی داشته باشی

    استاد میگه من با وجود اینکه به بی‌نیازی مالی رسیدم بازم کار میکنم چرا؟ چون قانون جهان هستی اینه که :

    هر چقدر داری کار میکنی پول میسازی همون اندازه به گسترش جهان کمک میکنی و هر کسی هر چقدر کار کنه جهان بیشتر بهش کمک میکنه چون این خاصیت جهان هستی هست

    بدترین سم = گوش دادن به اخبار خصوص اخبار سیاسی که خوشبختانه من گذاشتمش کنار

    تا وقتی داری ورودی اشتباه وارد ذهنت میکنی داری مسیر به سمت پایین میری

    پس راه درست انتخاب کن ورودی درست بده تا به مسیر رو به هدف و رشد هدایت بشی

    ورودی درست مثل یاد آوری مشتری هایی که 1500 تا 2000 خدمات رنگ انجام دادن و نقد پرداخت کردن

    مثل مشتری های زیاد مغازه های اطراف که میان خرید میکنن و میرن

    مثل مشتری هایی که تو صف نشستن تا نوبتشون بشه تو مغازه تو کار انجام بدن و حین کار از کار تو تعریف میکنن و انتها کار کلی تشکر

    مثل مغازه های شلوغ کنار خیابون که حتی جای نشست ن درستی ن ندارن ولی کلب مشتری تو صف ایستادن تا نوبتشون بشه و از خدمات اونا استفاده کنن

    مثل مغازه داری که با چشم های خودت دیدی ساعت 8 صبح لباس مجلسی میلیونی نقد خرید کرد و رفت

    مثل بازاری که پر بود از آدم‌هایی که پلاستیک های خرید تو دستشون بود و داشتن میچرخیدن و بین جنس‌ها میگفتن تا دوباره چیزی بخرن

    مثل خانم هایی که دستشون تو جیبخودشون بود و بخاطر داشتن درآمد و پول تو حساب هر چیزی لازم داشتن یا حتی تفریحی براحتی خرید میکردن

    مثل لذت بودن دیدن بو کردن و لمس باران گرگان

    مثل لذت نفس کشیدن هوای شرجی و پاک گرگان

    مثل لذت راه رفتن تو خیابون های بالا شهر گرگان

    مثل آرامشی که تو سفر مجردی داشتی

    مثل لذت شکرگذاری بابت پولی که پیامک واریزی اش برات میاد

    مثل لذت سلامتی

    مثل لذت خرید و گردش همراه خانواده ات

    وووو

    جمله ای هست که بارها من دیدم تو فایل ها که استاد بهش اشاره میکنه از قول موسی پیامبر که میگه خدایا من به هر خیری که از تو به من برسه فقیرم و زندگی موسی بعد اون عوض میشه

    خدایا اعتراف میکنم من فاطمه به هر خیری که از تو به من برسه من فقیرم

    خیر فراوانی از ثروت سلامتی

    * اصلا بودن تو این سایت واسه من برکت داره الان حین تایپ یه اش رشته با پیاز داغ عالی واسم آوردن در خونه همینطوری خیلی جای شما خالی خدایا شکرت بابت نعمت هات سپاسگذارم بیشتر و بیشترش کن

    خوب تا یادم نرفته خدایا من به هر خیری از تو به من برسه فقیرم

    خیر سلامتی خیر آرامش خیر خانه بزرگ در آپارتمان در بالاشهر مادری ام خیر ملک های فراوان و ثروت خیر سفر های جذاب لذت بخش خیر زندگی به سبک شخصی م ج خیر شادی خیر مشتری زیاد خیر درآمد بالا خیر آسانی در کارها خیر هدیه گرفتن خیر خوراکی های خوشمزه و هر چی که تو میدونی و به ذهن من نمیرسه هدایتم کن

    من باید عمل ‌کنم که تسلیم باشم در برابر خدا و اجازه بدم خدا برام کارها رو انجام بده و هدایتم کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2194 روز

    ردپای روز 173

    سری فایل های دانلودی روزشمار تحول زندگی من

    نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 3

    به نام خداوند غفور و بخشنده و وهاب و مهربانم، به نام خداوندی که خالق است و من رو هم خالق آفرید تا با افکارم و باورهام خودم خلق کنم دنیامو

    با درود و وقت بخیر خدمت استادان عزیزم و دوستان و ساکنین این بهشت الهی امید وارم حال دلتون عالیع عالی باشه

    وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا،وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ

    و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند،و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند، و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد

    از آقا هادی ترابی عزیز هم تشکر و قدردانی می کنم که اینقدر قشنگ داستان هدایت شونو. توضیح دادند و به تعهدشون عمل کردند و به مسیر درست و مناسب هدایت شدند و برای عملگرا بودنشون تحسین شون کردم الهی شکر

    این گفته های استاد عزیزم رو همیشه آویزه ی گوشم میکنم که اینقدر زیبا بهمون یاددادند اینکه همیشه و همیشه طبق آیه ی قرآن شراکت ها و یا قرار داده‌ایمان رو مکتوب کنیم و شاهد داشته باشیم و امضاء کنیم قبل از آنکه بلا سرمون بیاد و جهان با چک و لگد ما رو مجبور به تغییر کنه. خودمان زودتر حرکت کنیم و عملگرا باشیم

    من خودم از آن دسته افرادی بودم که با چک لقدهای پولی و مالی و مادی و روحی و عاطفی و کلی تضاد در سلامتی و معنوی به این سایت الهی هدایت شدم و با بدترین شرایط از خداوند تقاضا کردم که دستمو بگیره و از آن دره های تاریکی نجاتم بده وفریادمیزدم خدایانجاتم بده خدایاهدایتم کن

    در شرایطی بودم که احساس قربانی شدن بهم دست میداد و فکر می کردم همه ی دنیا مقصر این تضادها و مسعلع ها و مشکلاتم بودند امابعد از آشنایی ام با استاد عزیزم فهمیدم که این خودم بودم که این مشکلات روبه زندگی خودم دعوت کرده بودم و مسئولیت اشتباهات خودم رو پذیرفتم البته کمی طول کشید تا باور کنم که تمام شرایط و اتفاقات رو با احساس نامناسبم بسمت خودم کشونده بودم و با کنترل ورودی های نامناسب از شر یک سری آدمهای نامناسب خلاص شدم و همینکه باورهام تغییر کرد کسانی رو که نمی توانستم از زندگیم حذف کنم بطور جادویی از زندگیم حذف شدند

    اولین چیزی که از استادم یاد گرفتم این بود که سپاسگذار همان چیزهایی که در حال حاضر دارم باشم و مدام به نکات مثبت و زیبایی ها توجه کنم . قدرت فرکانس رو فهمیدم و تا مدتها طول کشید که اصلا معنای دقیق ارسال فرکانس رو بفهمم و بطور مداوم و تمرین و تکرار و تمرکز بر افکارم آگاهانه توانستم تا حدی از آن تاریکی های اعماق دره ها و آن غول و زنجیرهای آهنین بیرون بیام و خدا رو شکر نور الهی به زندگیم تابید و بلطف آموزهای استاد عزیزم که دست هدایتگر و راهنمای این مسیر الهی ام شد دیگه هیچ ربطی با گذشته ام ندارم و در واقع تا حدودی اصل رو از فرع تشخیص دادم و خودم رو لایق بهترین ها دانستم و سعی می کنم هر روز روی خودم کار کنم قبل از آنکه مسعله ای پیش بیاد خودم زودتر دست به عمل بشم خدا یا شکرت

    داستانداستان تعهد ماست؛ تعهد به اینکه این مسیر رو ادامه بدیم و ورودی هامون رو کنترل کنیم

    وقتی که متعهد میشیم روی خودمون کار میکنیم نتایج هم کم کم بوجود میان و با ادامه دادن هامون نتایج مون بزرگتر میشن و

    به اندازه ای که ما متعهد باشیم به این مسیر الهی و روی خودمون کار کنیم نتایج میتونه بی انتها باشه متعهد به این که فایل های الهی رو گوش دادن و عمل کردن به اگاهی های این فایل ها ؛ متعهد بودن به تغییر دادن باورهامون و شخصیتمون و تصمیماتمون که بعدش نتایج فوق العاده ای بوجود میاد

    جهان ایستا نیست خب ما یا تغییر میکنیم یا جهان اونقدر چک و لقد هاشو میزنه که ما میفهمیم واقعن باید تغییر کنیم ما هیچ وقت ثابت نیستیم یا داریم سمت جلو حرکت میکنیم و یا بسمت عقب ، ما وقتی تسلیم خداوند هستیم خداوند مارو به مسیر های بهتر هدایت میکند

    خدایا من رو آسون کن برای تسلیم و رها و آزاد بودن در برابر خودت و خودم و خواسته هام

    خدایاااا تنها فقط و فقط ترا می پرستم

    و تنها فقط و فقط از تو یاری می خواهم

    IN GOD WE TRUST

    ما به خداوند اعتماد داریم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    احمد فردوسی گفته:
    مدت عضویت: 1475 روز

    به نام الله هدایتگر

    سلام دوستان خوبم

    ردپای من درفایل173سفرنامه

    من باوردارم که تمام اتفاقات زندگی من به خاطرافکاروباورهاوفرکانس هایی هست که به جهان هستی ارسال میکنم

    وَقَالَ مُوسَىٰ یَا قَوْمِ إِن کُنتُمْ آمَنتُم بِاللهِ فَعَلَیْهِ تَوَکَّلُوا إِن کُنتُم مُّسْلِمِینَ

    ـــــــــــــــ

    و موسی گفت: ای قومِ من، اگر به خدا ایمان آورده ‏اید، پس بر او توکل کنید، اگر تسلیم فرمان او هستید.

    (سوره یونس، آیه 84)

    فَقَالُوا عَلَى اللهِ تَوَکَّلْنَا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَهً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ

    ـــــــــــــــ

    پس گفتند: ما بر خدا توکل کردیم. پروردگارا، ما را وسیله آزمایشی برای گروه ستمگران قرار مده.

    (سوره یونس، آیه 85)

    چقدراین قسمت نتایج دوستان باورهای مارودگرگون میکنه وچه احساس عالی به من دست میده خدایاشکرت

    خیلی هاتغییرنمیکنندوچکولقدهای جهان رومیخورن وبعدنابودمیشن وخیلی هاهم بااولین تضاددرزندکیشون دنبال تغییروتحول هستندودوست ندارنددیگه اون ادم قبلی باشن

    همه ماکه تواین سایت الهی هستیم چکولقدهاروخوردیم که هدایت شدیم به اینجامثل خودمن دربدترین شرایط روحی وعاطفی ومالی به این سایت هدایت شدم وفریادمیزدم خدایانجاتم بده خدایاهدایتم کن فکرمیکردم مقصرمشکلاتم دیگران هستن امابعدفهمیدم نه این خودم هستم که این مشکلات روبه زندگی خودم دعوت کرده ام وخودم مسئول اشتباهات خودم هستم

    تازمانی که چکولقدنخوری نمیفهمی وتغییرنمیکنی خیلی هاهمین طورندولی بعضی هانه وبادیدن اولین نشونه تغییرمیکنند

    وقتی که تسلیم میشی واحساس ناتوانی میکنی اونوقت هست که خداونداتفاقات عالی روبرای تورقم میزنه

    اگه بگی من همه چی میدونم باختی ونابودی

    همه چی دست خداست وهمیشه بایدازخداهدایت بخوایم وفقط ازاون درخواست کنیم

    مابایدهمیشه مولدباشیم وبیکارنباشیم وپولسازباشیم چون خودم یه برهه ای بیکاربودم دیدم نتایج تاسف باربیکاری رو

    افسردگی

    اخساس بیخاصیتی وپوچی

    عدم اعتمادبه نفس

    مشکلات مالی زیاد

    حس تنفربه خودم ووووو

    اولین کاربرای تغییرکنترل ورودی های ذهن ورسیدن به احساس خوبه واین یعنی موفقیت وپیروزی

    درتوافق تویک قراردادومعامله ووحتی اگربرادرت هم باشدبایدمکتوب بشه چون ایه صریح قرانه وبایداجرابشه وگرنه پشیمونی به همراه داره ومن ضربشوخوردم که میگم

    خدایابه هرخیری که ازطرف توبه من میرسه فقیرم

    خودت هدایتم کن من ناتوانم من عاجزم به درگاه توخودت بگوچکارکنم برای کسبوکارم وهدایتم کن

    شادوموفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1312 روز

    به نام خدای معجزه ها

    یادگار 173

    سلام به استاد عزیز و مریم ناز

    و سلام به همه همراهان این مسیر الهی

    خدایا هزاران بار شکرت که امروز بهم فرصت دادی بیام این مکتب و بنویسم

    و سپاس فراوان از اقا هادی عزیز

    چقدر این فایل برای من تداعی خاطره شد

    و درک تک تک کلمات اقا هادی مث اب خوردن بود برام

    و جایی که ادم به عجز میرسه

    جایی که سلول های بدنت بیشتر از زبونت کار میکنن

    جایی که در ته منجلاب و گل و لای هر لحظه داری به خودت میپیچی

    و فقط کافیه ی صدایی از تو به آسمان برسه

    جایی که خدا هست

    و چقدر من با این فایل و حرفا همزادپنداری عجیبی داشتم

    حدود یک سال و اندی پیش

    به طرز عجیبی چند روزی بود در من جنگ عجیبی رخ داده بود

    البته من عضو سایت بودم اما گیج و مبهم بودم

    و شاید بگم کلا بلاتکلیف بودم

    اصلا نمیدونستم چرا اینجام و برای چی اومدم یا آیا چیزی هم نصیب من شده تو این مدت یا نه؟

    خلاصه پیش دختر داییم بودم ازش اجازه گرفتم برم خونم و استراحت کنم

    اواخر غروب و اوایل شب بود

    از اون اصرار که برای شام بمون و منم گفتم واقعا نیاز دارم بخوایم

    به زور بغضمو قورت دادم و ازش خداحافظی کردم

    سوئچ که انداختم رو ماشین بغضم شکست و زدم زیر گریه

    تا نزدیکای خونم رفتم اما دلم نیومد برم خونه

    جاده رو ادامه دادم و زار زار گریه میکردم تنها جمله ای که شاید صدها بار تکرار شد

    خدایا من بریدم من دیگه نمیتونم من واقعا جون ندارم تو بگو چیکار کنم

    تو راه نشان بده

    تو هدایت کن

    تو مسیر رو بگو

    و هر از گاهی میگفتم متنفرم از اینی که هستم بساز منو تا ارامش بگیرم

    اینقدر اون شب گریه کردم که انصافا زانوهام جون نداشتن و مدت ها زمان برد تا بتونم جون بگیرم برگردم خونه

    اون شب رو انصافا خیلی راحت خوابیدم

    خیلی راحت

    اصلا خواب اون شب با تمام شب ها متفاوت بود

    قشنگ سبک و رها شده بودم

    ی بی وزنی خاصی

    صبح که بیدار شدم بدون اینکه به چیزی فکر کنم تنم برای خودم بود

    راحت و شیدا

    اصلا ی جورایی انگاری ی بار سنگینی رو شب قبل خالی کرده بودم

    دیگه جنگی درکار نبود

    دنبال تکلیفی نبودم

    اصلا فکری به ذهنم نمی اومد که بخوام دنبالش بگیرم

    بعد از ی صبحونه تقریبا دبش

    برگشتم به رختخواب

    و اونجا سرو‌کله اش پیدا شد

    بلند شو برو دفتر فلان همکارت باهاش صحبت کن؟

    من؟

    دفتر همکارم؟

    چی بگم؟

    برو بگو این اتفاقا رو و ازش راهنمایی بخواه؟

    حالت خوبه؟؟؟

    برم دفتر کسی که سال قبلش اون می اومد دفتر من و جنساشو میفروخت؟

    برم بگم ورشکست کردم و دوباره چجوری بلند شم؟؟؟

    برو بابا میخوام فایل گوش بدم

    دوباره با صدای بلندتر

    ی کم که مقاومت میکردم

    صداش بالاتر میرفت

    نشان به این نشان دو روز منو روانی کرد

    ی ذره میخواستم ی حرکتی بزنم ی کله میگفت برو دفتر فلانی

    تا اینکه تقریبا روز سوم گفتم من میرم ولی وای به حالت دوباره بخوای تز بدی

    تو مسیر جمله های طلایی استاد اومد از دوره عزت نفس

    طبق قانون nlp جسم تاثیر بسزایی داره در اعتماد بنفس

    جملاتت رو اماده کن و قشنگ سرتو بالا بگیر با لبخند و قاطع این جمله هارو بگو

    تا برسم دفتر همکارم بیش از ده بار جمله هارو تکرار کردم

    و با تمام سختی ها بعد از حدود 15 دقیقه نشستن و چایی خوردن

    میشه چند دقیقه تو اتاق با هم حرف بزنیم؟؟

    یادم نمیره من با چه قدرتی اون لحظه ها بغضمو قورت میدادم و اشکمو خفه میکردم

    که وقتی اومدم بیرون ی نفس به خودم تبریک گفتم که اینقدر قوی بودم

    و شروع شد استارت هدایت های اون و قدم های من

    تقریبا کمتر از 20 روز از این هدایت گذشته بود که فروش من شروع شد اونم به صورت تصاعدی

    و کمتر از یک ماه من افتادم دنبال اجاره دفتر مجزا برای خودم

    و خدایا هزاران هزار بار شکرت که تا این لحظه خدا میدونه من چه نعمت هایی درو کردم

    و واقعا این تسلیم بودن

    این رها بودن

    این دست کشیدن

    این مداخله نکردن در سهم سمت خدا

    این استین بالا نزدن

    این پیشنوک نبودن

    این سرجای خودت نشستن

    این رها بودن

    این متوکل بودن

    و این تسلیم و تسلیم و تسلیم و تسلیم قدرت خدا بودن

    و خدایی که تنها منبع قدرت محض جهانه

    تنها منبع رزق و روزی

    تنها منبع عشق و عاشقی

    تنها منبع عشق و سلامت و خوشی

    تنها منبع عشق و خوشی و لذت

    تنها منبع فروانی و ثروت

    تنها منبع سلامتی روح و روان و جسم

    و تنها و تنها و تنها حامی و تکیه گاه

    فقط کافیه ما وا بدیم کافیه بسپاریم بگیم فرمون دست خودت

    کافیه بگیم تا هر کجا که تو بگی ما چشم ما چشم ما چشم

    و خدایی که بی وقفه تصاعدی میبخشه

    خدایا هزاران بار شکرت که بهم یاداوری شد کجا اومدی و یا بهتره بگم کجا پیدات کردم

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا عاشقانه دورت بگردم

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: