نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 3 - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2022/08/abasmanesh-17.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2022-09-02 05:34:032024-09-24 19:36:47نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 3شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام استاد عزیزم
خداروشکر که از نتایج دوستان توی سایتتون برامون قرار میدین تا با دیدنش انگیزه بگیریم .
چقدر از صحبت های هادی عزیز من لذت برم که انقدر گذشته ی سختی داشته و الان ماشالا رو پای خودش ایستاده و به مسیرش ادامه میده .
استاد جان من از اون آدمایی هستم که واقعا کتک خورم ملسه به خاطره اینکه بار ها یک اشتباه رو تکرار میکنم .
دلیلشم اینکه ترس ها میاد سراغم و من رو بی انگیزه و کم توان میکنه .
من خودم گاهی در طول روز احساسات منفی شدیدی میاد سراغم اما خداروشکر به لطف خدا راهی برای غلبه به این احساسات منفی پیدا کردم .
اهرم رنج و لذتی که هادی جان تو صحبت هاشون بهش اشاره کرد بهترین راهه چارست برای افرادی که دوست ندارن کتک خورشون ملس باشه …
چون به آدم یادآوری میکنه که ببین اشتباهاتت این رنج هارو در آینده برات به وجود میاره پاشو وقتشه حرکت کنی ، بلند شووو
خیلی لذت بردم از صحبت های دوست عزیزم و شما استاد گرانقدرم ، امیدوارم که با عمل به این آگاهی ها بیشتر قدردان زحماتتون باشم .
خدایاشکرت
سلام نکته کلیدی این فایل اول از همه تسلیم بودن،و ناتوان بودن در مقابل خدا هست،که ما در هر لحظه بگیم خدا من نمیدونم تو میدونی من ناتوانم،تو منو هدایت که من هیچی از خودم ندارم هر چی دارم تو برام فراهم کردی،من به هر چیزی که از تو بن من برسه فقیرم،
نکته دوم در مورد نداشتن شریک و اعتماد کردن بی جاست و مکتوب کردن هر قراردادی که در قران هم به این موضوع اشاره شده،
نکته سوم در مورد پذیرفتن مسولیت زندگی خودم،که من بودم که زندگی گذشتمو خلق کردم پس من هستم بعد از این هم میتونم بسازم اما این بار با گرفتن کمک تز نیروی برتر اگاهی برتر
سلام استاد عزیز
وای که چقدر این فایلها خوبه
یادم میاد به خودم که دقیقا از نقطه عجزم شروع کردم
و منم کسی هستم که چک و لگد های دنیا رو کم میخورم چون جنبشو ندارم و به خودم اجازه نمیدم که بخوام توی اون موقعیت باقی بمونم از فروش لوازم آرایش توی مکانهای خصوصی شروع کردم
و کم کم رفتم توی سالن مشغول به کار شدم شاگردی کردم و بهد از ۵سال توی موقعیت استاد کاری قرار گرفتم ۲سال پیش تصمیم گرفتم به شهر پدریم برگردم و با اینکه دوره تکامل رو نمیشناختم تصمیم گرفتم توی یه سالن اتاق اجاره کنم و به مدت ۲سال هر هفته از شهر محل زندگیم به شهر پدریم میومدم تا کم کم راه بیوفتم
و حالا به لطف خدای مهربون دارم سالن خودم رو در شهر پدریم افتتاح میکنم
ممنون از آموزهاتون که انقدر قشنگ باورهای مارو میسازه
به نام خداوند بخشنده و مهربان
من دیشب داشتم میرفتم پیاده روی؛ اومدم توسایت، دیدم زده نتایج دوستان قسمت 3، گفتم اینو که قبلا دیدم؛ برم همون سمت عزت نفس، من الان چند ماهه که دارم تمرکزی رو عزت نفس کار میکنم و تموم هوش وحواسم رو عزت نفسه؛ چرا که قبلا نتایج فوق العاده ایی گرفتم از تمرکزی کار کردن رو دوره ایی؛ الحق و الانصاف تا اینجا نتایج خیره کننده ایی گرفتم از عزت نفس
خلاصه خداوند به دلم انداخت بزن رو همین فایل؛ نه عزت نفس؛ منم گفتم چشم: زدم رو فایل
و برام خیلی تعجب آور بود: انگار من تا حالا اینارو نشنیده بودم و انگار همشون برا من بود، برا شرایط الان من؛ خصوصا اونجایی که راجب قرارداد بود؛ با خودم گفتم من که گوش دادم این فایلو چطور این اصلا یادم نمیاد( قانون مدارها)
اونجایی که استاد گفتن باید درآمد داشته باشی و نذاری درآمدت متوقف بشه حالا با هر کاری؛ من اولین بار اینو تو جلسه 7 قدم اول شنیدم
راجب سر سپردگی به خداوند؛ راجب عجز و ناتوانی در برابر خداوند گفتن، راجب تسلیم شدن موسی و بعد به اوج رسیدنش گفتن
دیدم همه این شرایط: شبیه به شرایط الان منه و انقدر ذوق زده بودم از شنیدن این حرفا: حتی زدم قسمت قبل سفرنامه رو هم دیشب گوش دادم
صبح که از خواب بیدار شدم به لطف الله مهربان، دیدم قسمت بعدی ام روسایت قرار گرفته: گفتم اول کامنت های این جلسه رو بخونم، براش کامنت بنویسم و بعد برم سراغ قسمت قبل
خدایا با تموم وجودم و با تک تک سلول های بدنم سپاسگذارتم که منو به این مسیر الهی و ور از آگاهی هدایت کردی: خدایا شکرت
سلام استاد مهربانم
من از تسلیم بگم که چه دگرگونی اتفاق افتاد تو زندگی من
من به خاطر وابستگی و خلع هایی که در وجود خودم بود خیلی شدید به همسرم وابسته شده بودم و تنها اون رو دلیل حس خوب و حال خوش خودم میدونستنم و اگر اون بود به من خوش می‌گذشت و اگر نبود هر حا هم که بودم حس خوبی نداشتم
به خاطر همین نا آگاهی من و فرکانس های نامناسب و ترس های خودم همسر من به مسیری رفت که نباید میرفت
و من همیشه به این موضوعات توجه میکردم و کنترل میگردم و میخاستم حواسم به همچی باشه
تا جایی که خیییییلی رابطه مون به مشکل برخورد و من دیگه نتونستم ادامه بدم
و از یه جایی به بعد نشستم و گفتم من دیگه نمیتونم توان شو ندارم و رها کردم
و با وجود تمام اون موضوعات سعی کردم خودم حس خودم رو با خودم خوب نگه دارم و اون مسائل همسرم رو اصلا نبینم و نادیده بگیرم و دیگه کنترل اش نکنم دیگه گوشی شو چک نکنم و واقعا همچی رو رها کردم و در دل اون تاریکی ها به خدای خودم وصل شدم و فهمیدم که چقدر کار اشتباهی هست که قلب تو تمام وکمال بدی به دست یک انسان و تمام دل خوشی تو وصل کنی بهش
و زمانی که درسم رو گرفتم و تسلیم امر خدای خودم شدم
برگه زندگی من برگشت دیگه حالم خوب شده بود میخندیم و شاد بودم فارغ از اینکه همسرم چه رفتاری داره
تو همین روز ها بود که شرایط مهاجرت مون به آلمان جور شد و درها یکی پس از دیگری باز شد و من به کشور زیبای آلمان هدایت شدم با همسرم و دختر بک ساله مون
همون همسرم که تمام موضوعات رو از من قائم میکرد وقتی من تغییر کردم خدای من هدایت اش کرد
و یک انسان وفادار و متعهد شد
از اون روز هفت سال گذشته ولی اون نقطه عطف زندگی من بود
واقعا چه میکنه تسلیم شدن و سپردن به اینکه خداوند کارها رو انجام بده و این درس رو گرفتم که حس خوب و تمام وجودم رو به بک نفر و به بک انسان گره نزنم و حس خوب ام رو با خدایی که در وجودم هست نزدیک من هست و مراقب و نگهدار و عاشق من هست گره بزنم او که همیشه هست بوده و خواهد بود
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام سیما جان منم تجربه ای داشتم و با خوندن کامنتت حیف ام اومد که ننویسم
همسر بنده هم اوایل ازدواج ملکی میخرید یا چیزی معامله میکرد‌اصلا بهم‌نمیگفت یعنی ب دوستش گفت‌اما ب من نه چون‌من با خودم درگیر بودم و با خودم در صلح نبودم و ب قول تو هی میخاستم اون و سیو کنم و ترس داشتم و رها نبودم و احساس قربانی شدن ب خودم میدادم اعتماد بنفس نداشتم همون اوایل بود که داشتم روی خودم جدی کار میکردم
خلاصه بگم با دوست داشتن خودم‌با گوش‌دادن ب عزت نفس با مهم بودن خودم
العان همسرم بدون من تفریحی نمیره اگه هم بره مشکلی نیست ومن برای خودم حال خوب میسازم
من راحتتر با همسرم رفتار میکنم
بعضی موقع فکر میکنم اکه دوست پسرم بود و شناسنامه ای وسط نبود چطور باهاش رفتار میکردم همون کار و‌میکنم در همون لحظه
و العان حتی پست اینستاگرام بخاد بزاره ب من میگه ,چون‌من ذهن و روح ام هماهنگتر شده با خودم
و اینها هم نشانه ها هست
عشق مارو خدا باید وصل کنه من چیکاره هستم بابا
بخدا هیچکاره
العان میبینم‌اگه نسبت ب خاسته سلامتی خودم هم همین باور و‌ایجاد‌کنم چقدر مسائل برام‌حل میشه
سیما جان موفق باشی در کشور زیبای آلمان
من یکی‌از خاسته هام رفتن ب قاره اروپا هست و دیدن زیبایی هاش هر کشوری چندین‌ماه باشم‌و‌کلی لذت ببرم
من عاشق مسافرتهای طولانی هستم
۶ماه اونطرف دنیا ۶ماه پیش عزیزانم 🤩
سیماجان
دوست عزیزم
من بی نهایت خداروشکر میکنم که به این زیبایی به کامنت شما هدایت شدم
من امروز بخاطر تضادی که پیش اومد گفتم خدایا من نمیدونم، فقط میدونم که میتونم از تو بخوام، چگونگی‌ها رو هیچی ش رو من نمیدونم
خلاصه که خدا به این فایل هدایتم کرد، دونه به دونه به کامنت ها هدایتم کرد تا رهایی و تسلیم بودنم رو تایید کنه و بعد به کامنت شما هدایت شدم و مهاجرت تون، که دقیقا موضوعی که صبح تضادم درباره ش بود، جابجایی مبلغی رو برای آلمان باید انجام بدم و راهی که به ذهنم رسیده بود انجام نشد، با توکل به خدا راه دیگه ای رو در پیش گرفتم و برای کنترل ذهنم از خدا هدایت خواستم
بی نهایت خداروشکر میکنم که به این وضوح و زیبایی با من حرف میزنه و میگه نتیجه نهایی‌ت رو من بهت میدم اصلا نگران نباش
از شما خیلی ممنونم که با عزت نفس کامنت نوشتید و موفقیت های خودتون رو با من به اشتراک گذاشتید.
موفق باشی عزیزم
خوشبخت خوشحال و ثروتمند باشی
سلام به شیرین نازنینم سلام به تو ای فرشته زیبا و قشنگ که هم چهره بینهایت زیبایی داری و هم داری روی زیبایی باطنی ات که از همه پوشیده و پنهان هست تلاش میکنی و کار میکنی و وقت میزاری عشق من
چقدر من خداروشکر میکنم که با دست زیبای فرشته گانی چون تو لطف و مهربانی و عشق شو به من هدیه میده
میدونی شیرین نازنین من چقدر خوب سد که تو به پیام من هدایت شدی هم قلب تو آرام سد و مسیر ات روشن شد
و هم من دوباره برگشتم کامنت ام رو خوندم و دوباره خداوند مسیر رو برام روشن تر گرد که ببین سیما از کجا تونسی با هدایت ها و الهامات من به کجا برسی از زمانی که شروع کردی واقعا و با تمام وجود ات تغییر کنی من تورو از کرمان برداشتم آوردم آلمان و الان داری این شرایط رو تجربه میکنی
تویی که حتی یک گوشی از خودت نداشتی تویی که تمام داشته هات یک قالی بود اونم تو یه اتاقی از خونه پدر شوهر ات
الان بهت خونه دادم زندگی دادم امکانات دادم و شرایطی شده که خیلی بهتر بتونی مسیر پیشرفت تو ادامه بدی حواس ات باشه که دوباره همون سیما نشی که اون سیما دوباره همون شرایط رو تجربه خواهد کرد
یادت باشه با اقدامات ات با تغییر شخصیت ات میری مدار های بالاتر
و فراموش نکن من برای تو میخام که تا بینهایت رشد کنی و از تمام پتانسیل هایی که در وجودت گذاشتم استفاده کنی و یک زندگی باشکوه و سرشار از فراوانی خیر و خوبی و آزادی رو تجربه کنی ولی تو باید حواس ات باشه که به پله های قبلی ات برنگردی
و همه مسیر برام مرور شد چون به قول استاد وقتی خیلی تو مدار بالاتر بمونی فکر میکنی دیگه طبیعی این نعنت ها و این زندگی آروم و خوب و دیگه خیلی جدی نمیگیری ممکن اون تعهد رو دیگه نداشته باشی و آرام آرام برگردی به همون قبل ات و مثل غورباقه آرام آرام بپزی
ولی باید هر لحطه به یاد خودم بیارم که ببین سیما این نتایج درسته خوبه درسته به پله های خوبی رسیدی ولی اگه فکر کنی دیگه هیچی دیگه من کاری ندارم و من درست شدم و رها کنی آرام آرام پایین خواهی اومد
و من از تو نازنین من فرشته زیبای خداوند یک دنیا ممنونم که باعث شدی این مسیر دوباره برام مرور بشه و از خدای جهانیان هم بینهایت سپاسگزارم که همه به طور شگفت انگیز مارو هدایت میکنه تورو با خوندن کامنت من قلب نازنین تو آرام میکنه و مسیر ات روشن میشه و من رو با جواب شما که یاد خودم بیارم و آگاه باشم و مسیر رو ادامه بدم
ای خدای جهانیان ای فرمانروای کیهان و کائنات از تو میخام که مارو به راه راست مستقیم هموار ات هدایت کنی و در مسیر درست ثابت قدم و استوار بمونیم و درهای لطف و رحمت تو به روی ما بازکنی تو خدای ما و خدای تمام جهانیان هستی لطف تو شامل حالمون کن و مارو مشمول الطاف و مهربانی هات قرار بده که تو بهترین نعمت دهندگانی ️
بنام خالق زیبایی ها
سلام ودرود فراوان به استاد ارجمندم ومریم بانوی نازنین ودوستان الهی ام
سلام ودرود فراوان به هادی عزیز
خداراسپاسگزارم که در مدار شنیدن آگاهی‌های این فایل ارزشمند قرار گرفتم فایلهایی که وقتی عضوسایت شدم به شدت ذهنم مقاومت داشت به شنیدن آگاهی های آن وامروز وقتی فایل را گوش کردم به خودم تبریک گفتم چون شخصیت درونی من خیلی تغییر کرده خداروشکر
آقا هادی عزیز از شرایط سخت وتضادهایی که در زندگی داشت صحبت کرد تا جاییکه که تسلیم شد به درگاه خداوند واعلام عجز کرد واز آن لحظه که او تسلیم شد الهامات خداوند شروع شد قبل از آنهم بود همانجا که هادی عزیز اشاره کردند وقتی خواستند مهاجرت کنند به بندر عباس یکی از آشنایان به ایشان پیشنهاد داده که از خانه ایشان استفاده کنند گفت آن لحظه یه چیزی در هوا به من گفت قبول کن وقتی هادی جان این حرف رو زد صحنه ای از زندگی سابقم برام مرور شد وقتی از دست رفتار وکارهای همسر سابقم خسته شدم وبرگشتم خانه پدرم فردای آن روز ایشون با گل وشیرینی آمدند تا من رو برگردونندوگفتند سه دونگ از خانه را به نامت میکنم که تمام هزینه ساخت وساز خانه را تو پرداخت کردی یه چیزی از درونم گفت قبول کن گفتم باشه پس اول میریم محضر رسیدیم محضر ایشان به من گفتند پول ندارم باشه یوقت دیگه گفتم نه همین الان یعنی واقعا از خودم تعجب کردم گفت پول ندارم که هزینه انتقال سند را پرداخت کنم گفتم خودم میدم وخودم هزینه را پرداخت کردم وسه دونگ خانه به نامم شد در آن شرایط من خانه وپول برام مهم نبود خودم کارمند بودم خداروشکر حقوق خوبی میگرفتم ولی یه چیزی از درون مرا وادار کرد که اول اینکار را انجام بدم آنقدر که وقتی به خانواده گفتم همه تعجب کردند که من اینکار رو کردم وبعدها حکمت آن را فهمیدم میخوام بگم الهامات همیشه هست ولی ما وقتی درک میکنیم که تسلیم باشیم وقتی دست از منم منم برداریم
هادی جان در ادامه صحبتهاشون از اشتباهاتی که در کار ساخت وساز داشتند گفتند که بدون اینکه با طرف مقابل قراردادی منعقد کنند فقط از روی آشنایی شروع به همکاری کردند
یکی از خصوصیات خوبی که بواسطه آن من همیشه همسرم را تحسین کردم هر کاری که میخواد انجام بده چه دوست باشه چه آشنا وچه فامیل تمام حرفهایش را رک وراست همون اول میزنه وتمام قول وقرارها را مکتوب میکند اوایل میگفتم خیلی سخت گیری ولی کم کم متوجه شدم‌اتفاقا این بهترین کاری هست که انجام میده وخودم هم همیشه اینکار رو کردم وقتی رفتم بنگاه تا ماشین قولنامه کنم صاحب بنگاه دوست داداشم بود وگفت قولنامه را فردا بیا بگیر با برگ سبز ماشین وکارت آن گفتم باشه داداشم گفت لازم نیست بری من میشناسمش تازه با همسرم آشنا شده بودم گفت نه فهیمه همین الان میری مدارک رو میگیری ویه وکالت نامه تا ماشین را به نام خودت انتقال بدی منم گفتم باشه رفتم بنگاه واز آن آقا خواستم که تمام مدارک وکالتنامه را به من تحویل بده وایشون ناراحت شد منم اصلا کوتاه نیامدم مدارک رو گرفتم وبیرون آمدم چند روز بعد از آن با من تماس گرفت که اگر حاضر باشی ماشین را به من برگردونی سه میلیون بیشتر از پولی که دادی بهت میدم گفتم نه من همچین خیالی ندارم وشبش متوجه شدم قیمت ماشین خیلی بالا رفته ومن از این اتفاق درس بزرگی گرفتم که همیشه قراردادهای کاری وخرید را مکتوب کنم همانطور که در قرآن آمده ویکی از بزرگترین آیه های قرآن هست که حتی در این آیه ها به شرایط دوطرف معامله هم اشاره کرده است
نکته بعدی از صحبتهای استاد بود که اشاره کردند در هر شرایطی هستید یکی از درسهای بزرگ این است که خودتون بیکار نکنید همیشه ورودی مالی داشته باشید بیکاری = افسردگی ،بیکاری = سقوط،بیکاری = در دام افتادن
از یه جایی شروع کنیم از همان نقطه ای که هستیم شروع کنیم هیچ وقت خودمون را از ورودی مالی محروم نکنیم حتی اگر از جایگاهی پایین تر ار قبل باشد خیلی مهم هست که ورودی مالی داشته باشیم مهم هستکه همیشه فعال باشیم اگر بیکار باشیم وپیشرفت نکنیم وحرکت نکنیم سقوط میکنیم چون جهان ایستا نیست ودر حال حرکت هست
متعهد باشیم حرکت کنیم به سمت بالا وهرروز پول بیشتری بسازیم نه به این دلیل که نیاز داریم به این دلیل که این مسیر ،مسیر گسترش هست که به گسترش جهان کمک خواهد کرد وبه طبع جهان نیز به ما کمک خواهد کرد که بیشتر پیشرفت کنیم بنابراین به هیچ وجه خودتون رو بیکار نکنید
نکته بعدی داشتن ورودی های نامناسب هست بدترین سم برای ذهن اخبار هست وآن هم اخبارسیاسی هست که با این ورودیها شما فقط رو به پایین میریدکه شما قدرتی ندارید و شما خودتون رو یه قربانی می بینی، برگی در باد میبینی که قدرتی در زندگی خود نداری ویکسری آدم‌های قدرتمندمثل رهبر ورئیس جمهورهستند که باشما بازی می‌کنند
ورودیهای نامناسب خیلی آسیب می‌زند اولین قدم در تغییر خودمون این هست که ورودیهامون را کنترل کنیم به چیزی که به ما احساس بدی می دهد اصلا توجه نکنیم وسعی کنیم زندگی خودمون را بسازیم
خدارو شکر در این مورد خیلی خوب عمل کردم اصلا علاقه ای به مباحث سیاسی ندارم از وقتی قانون اعراض از ناخواسته را درک کردم تلاش کردم آنچه که برامن سودی ندارد وفقط خوراک نامناسب برای ذهنم هست دوری کنم نمیگم صددر صد موفق بودم ولی در بیشتر موارد خوب عمل کردم خداروشکر
نکته : به عهده گرفتن مسئولیت تمام اتفاقات زندگی اولین قدم جهت تغییر خودم است
نکته بعد : لحظه ای که انسان احساس عجز میکند احساس ناتوانی میکند که همان تسلیم شدن در برابر خداوند هستند وقتی انسان میرسه به آخر خط که آخر خط برا افراد متفاوت هست وبستگی به خود افراد دارد که تا کجا میخوان چک ولگد جهان را بخورند
کتک خورشون ملس باشد تا جاییکه نابود نابود می‌شوند وآنجا احساس عجز می‌کنند وتسلیم می‌شوند واز من می رسند به خدا وهرچقدر ظرفیت کمتر باشد زودتر عاجز میشود
منم استاد جان از آن افرادی بودم که کتک خورشون ملس بود همانطور که خودتون در فایلهای مختلف اشاره کردید وقتی انسان به این مسیر هدایت شده باشد وباقوانین تا حدودی آشنا باشد واز مسیر خارج شود به جایگاهی پایین تر از قبل می رسد من هرروز نشانه ها را می دیدم والبته که الان دارم درک میکنم آنها نشانه هایی بود که من برگردم به مسیر ولی من ظرفیتم به قول شما زیاد بود آنقدر چک ولگد خوردم که تامرز نابودی پیش رفتم بعد دستم را بردم بالا وگفتم من عاجزم من هیچی نیستم من به هر خیری از جانب تو سخت فقیر ومحتاجم گفتم هرچه دارم هرچه هستم ازتو هست ودارم وآنجا شد نقطه عطف زندگیم در بدترین شرایط جسمانی واز آن روز در هر قدمی که برمیدارم از خدا میخوام مرا هدایت کند واز همان روز ورق زندگیم برگشت سپاسگزارتر از قبل شدم بیشتر یادگرفتم تا ورودیهای ذهنم را کنترل کنم زیپ دهانم را ببندم ونجواهای ذهنم را کنترل کنم رابطه بهتری با خداوند با خودم واطرافیانم داشته باشم
خدارا هزاران هزار بار سپاسگزارم
استاد جان از شما صمیمانه سپاسگزارم
در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت ولیاقتمند باشید در دنیا وآخرت
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام سلام سلام
دلیل انتخواب فایل آقای هادی ترابی چی میتونه باشه؟
مواردی که استاد عزیز بهش اشاره کردن واین که دقیقا وقتی داشتم فایل روگوش میدام بیشترمواقع دقیقا فکرمیکردم داره بامن صحبت میکنه وتواون اتاق فقط من واو هستیم ویجاهایی که یکم صدا میمومد میخواستم بلند شم وبرم بگم آرومتر صحبت کنید
چه مواردمهم که بهش اشاره شد ومن میتونم بگم همش روتجربه کردم وبهتره بگم جزء اون دسته هستم که کتک خوردنم بدنیست
یکیش که مدتی هست بازفکر منو مشغول کرده روابط هست وقدرت دادن به عوامل بیرونی
وامروز بازبخودم تعهد دادم وتصمیم گرفتم تغیرکنم
من خیلی وقته دارم فایل سرمایه اصلی شماچیست روگوش میکنم وامروز روی حیاط داشتم فایل روگوش میدادم که بهم ی الهامی شد
واون این بود که من چندین سال هست ی مبلغ پولی دارم واون موقع که پول رو داشتم میشد 8عددپراید خرید والان نیمی ازاون پول مونده ومن هرازگاهی ی نقشه واسش میکشیدم زمین بخرم ،طلا بخرم،وسیله واسه کارم بخرم وفقط نقشه ونقشه وامروز به خودم گفتم بهترین کار اینه که من روی خودم سرمایه گزاری کنم ومحصولات روتهیه کنم ودلیل هم واسش آوردم اون دلیل چی بود این که
مدتی هست دارم قانون سلامتی روکارمیکنم اعتمادبنفسم بیشتر شده موقع ورزش کردن داخل باشگاه خودم جلو شاگردام لخت میشم وورزش میکنم
هرجاکه میرم محال بوده کسی ازم درموردباشگاه سوال نکنه و بعضی وقتها قشنگ این رومتوجه شدم بعضی ازافراد بانگاهشون داره میگن چه بدن اندامی وخوش استیلی
همین دیشب بود من توباشگاه وزنه های روزدم که خودم متحیر شده بودم
این درحالی بود که دکترها بمن گفته بودن دیگه نباید بیشتراز 5کیلو جابجا کنی من این روباور کرده بودم وباورکنید واسه بلندکردن یک گونی برنج 10کیلویی ازکسی کمک میخواستم
راستش نمیدونم چی شد مسیر به سمت نوشتن این مطالب اومد فقط من نوشتم
خوب برگردیم به صحبتهای هادی جان واستادعزیز
این که مواظب ورودی هامون باشیم وبدترین سم اخبارگوش دادنه
یکی ازپاشنه های آشیل من اینه که ذهنم همین که شنید هادی جان اقوام همسرش بهش ماشین هدیه دادن گفت ببین بی هیچی هم نبوده بعد خونه مفتی هم که داشته واین دفعه شروع کردم واسش دلیل آوردن ویااون جایی که استاد گفت اونهایی که اخبار گوش میکنن ودرمورداقتصاد صحبت میکنن ببینیدشون که باز سریع ذهنم چندتا مثال آوردن فلانی روببین همش داره بد مملکت میگه تازه خونه خرید اونم چه خونه ای اون یکی روببین همه هخبارهای شبکه هاروببین وضعش بدنیست بعضی وقتها این چومش باذی ها روهنوز داره ذهنم ولی سعی کردم باچیزهایی که یادگرفتم قانعش کنم وابسارش روبدست بگیرم
موردبعدی
این که
بیکارنباشیم بیکاری دشمن رشده وافسردگی میاره این رومن تجربش کردم چندروز پیش وگفتم حالا که کاری ندارم اون کار روهم میشه فردا انجام داد وحالا بخوام وبعد جهان ی کار دستم دادکه بیکارنباشم اونم باچک ولگد
خیلی لذت بردم ازاین فایل واقعا دلم نمیادبگم فایل ومیگم ازاین هم صحبتی وکنارشمابودن
موفق باشید🙏🙏🙏
سلام به دوست و هم خانواده ای عزیزم ؛
مصطفی جان 🌺
اول ازهمه بخاطر نتایج بیشمارت از دوره ی ارزشمند قانون سلامتی بهت تبریک میگم ، و چون نتایجتو همش میخوندم و همیه صمیمانه و با تمام وجودم تبریک و تحسینت میکردم و الان در قالب نوشته تحسینت میکنم .
دوم در رابطه با پاشنه آشیلی ک فرمودی ، دقیقا ذهن نجواگر من هم بعد اینکه هادی عزیز گفتن خونه و ماشین ، تو دلم گفتم خیلی هم صفر نبودی و به نوعی میخواست دست آوردهای دوست عزیزمون رو کمرنگ و بی اهمیت تلقی کنه که سریع خاموشش کردم و تحسینش کردم بخاطر جسارت مهاجرتش ، و تغییرات مثبت ظاهری و باطنی که انجام داد .
مرررسی ازت مصطفی جان که بهم ثابت کردی که ذهن و سیستم عصبی همه مثله هم هست و ذهن کارش اینه که دست آوردهای افراد رو خیلی طبیعی جلوه بده و بجای تحسین ، دنبال این بگرده که موفقیت ها رو عادی و خیلی بی اهمیت جلوه بده .
امیدوارم همه بتونیم در مقابل نجواهای ذهن بایستیم و با جان و دل افراد رو تحسین کنیم .
برات دوست عزیزم موفقیت های زیادی رو خواستارم ، در تمام جنبه های زندگی ☘☘☘💚💚💚
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خانم رمضانی عزیز🙏
سپاسگزارم ازشما 🙏
خداراشاکرم بخاطر داشتن شما وبرای شمابهترین ها راآرزومیکنم
امیدوارم هرچه زودتربه خواسته ها وآرزوهاتون برسید
🙏🙌
من خیلی این قسمت پاسخ به دوستان رو دوست دارم وبراش ارزش قائل هستم به اندازه ای که نظر گذاشتن روفایلها مدار روبالا میبره بنظرم این قسمت هم عالی عمل میکنه
موفق باشید
❤️☝️هو☝️❤️
الهی شکر
سلام بر استاد عزیزم و برادر بزرگم
خدای یکتا و خدای رحمان رو سپاسگزارم که منو به این مسیر هدایت کرد
استاد عزیزم،من هم در ۳۷سالگی، تجربه های زیادی رو از سر گذروندم،، من هم تقریباً مسیرهایی مشابه مسیرِ آقا هادی عزیز رو گذروندم،،
اصلاً هدایت من به سایت شما در سال گذشته هم، به واسطه‌ی افسردگی شدید رخ داد،،
من اصلاً توی این وادی ها نبودم
ولی چنان چک و لقطی از جهان خوردم که بعد از ۱۵سال زندگی مشترک با همسر عزیزم و ۲تا بچه ی گلم، مجبور به تغییر شدم و وارد مسیر جدید زندگیم شدم
الحمدالله رب العالمین
استاد عزیزم، الان که در قدم ۷ هستم، خیلی بهتر میفهمم که داستان جهان و قوانین هستی، چه شکلی کار میکنه
من مطمئن هستم که اگر من برای شما ویدیو بفرستم، به مراتب بیشتر از دوستان دیگر، براتون جذابه و……
منتها، هنوز به خودم میگم بزار یه کم نتایج بهتر بشه،و دوازده قدم تموم بشه بعد ویدیو بفرست برای استاد
استاد عزیزم، من علاوه بر از عرش به فرش آمدن، تجربیات سخت تری از آقا هادی رو پشت سر گذاشتم که انشاءالله در فرصت مناسب این تحربیات رو با بقیه ی دوستان و جنابعالی در میون خواهم گذاشت
علی الحساب این کامنت رو از من بپذیرید تا انشاءالله ، با یک فایل ویدیویی عالی، با زبان صدا و تصویر در خدمتتون باشم
فقط مختصرا اشاره کنم که، سلطانِ شکستن گوشی موبایل و شیشه ی دکور و یک انسان داغونِ به معنای واقعی کلمه ، تبدیل شده به یک انسان موحد و آرام و متوکل و …..
انسانی که چنان تغییری کرده که همه ی اطرافیان علاوه بر تحسینش، باید برای دیدنش و ارتباط باهاش ، چند بار زنگ بزنند و دعوتش کنند و توی نوبت باشند،،
والله والله والله، اینهارو از روی غرور و تکبر نگفتم، خواستم بگم انسان اگر انسان روی خودش کار بکنه، چقدر میتونه تغییر بکنه
انسانی که انقدر در به داغون بوده، در کمتر از ۲سال، میتونه به این جایگاه برسه
الحمدالله رب العالمین
استاد جان علاوه بر روابط، من در جنبه های مادی و سلامتی و معنویت(موحد بودن) هم بسیار بسیار پیشرفت کردم و به لطف خالقم، هر روز هم دارم بهتر و بهتر میشم
استاد،من دوربینام رو، از روی بقیه بر داشتم و روی خودم گذاشتم
استاد هرچی بگم بازم نمیتونم حق مطلب رو ادا کنم تا اینکه فایل تصویری بفرستم،
و مطمئن هستم فایلی رو که من بفرستم، پر بازدیدترین و پُر کامنت ترین فایل سایت میشه انشاءالله
استاد عزیزم، تا روزی که زنده هستم، شاکر خداوند رحمان هستم بابت وجود شما در زندگیم و هدایت شدن به این مسیر زیبا و آسفالتی و گل و بلبل و..
یه ترسی توی وجودم هست که اگر من فایل بفرستم، خیلی از آشنایان و مشتری هام میبینن و …..
ولی من با طی کردن تکاملم تا قدم ۱۲، این شجاعت رو پیدا میکنم و بالاخره این فایل تصویری رو میفرستم تا شاید انشاءالله چراغ راهی بشه برای رفقای جوان تر،،
استاد، قلبا دوستتون دارم و میدونم شما کاملاً حس میکنید این علاقه رو از طرف من
ارادتمندم
یاحق❤️
سلام و درود به خانواده صمیمی عباسمنش . این اولین کامنتیه که ارسال میکنم و واقعا باعث افتخاره بون با عزیزانی که در این مسیر هستین که در کنار استاد هم به رشد خودشون کمک میکنن هم دیگران .حس واقعی دوست عزیزمون رو در حین بیان این حرف ها و تغییرات واقعا قابل ستایشه . البته انشالا قسمت زیبای ماجرای ایشون رو در قسمت بعدی دنبال کنیم.واقعا من هم به عنوان یک پسر 17 ساله اولین مجموعه نتایج دوستان خیلی برام الهام بخش بود و به لطف و یاری الله یک ماهی هست که شرایط فوق العاده رو طی میکنم با وجود تمام موانع . من حدودا سه ماه که با برنامه های استاد آشنا شدم و در طی این سه ماه تونستم در حداقل ترین حالت به یک آرامش فوق العاده ای دست پیدا کنم و همینطور تونستم در عرصه های مختلف زندگیم شرایط رو بهبود ببخشم. فقط در همین حد بگم که الهی آمین و آرزوی خوشبختی و سعادت برای همه عزیزانی که در این مسیر مارو همراهی میکنن.
به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم خدای وهابم خدای رزاقم سپاسگزارم
سلام عزیزان جان
خدایا شکرت فایل 173
نتایج دوستان آقای هادی ترابی عزیز
از هدایت یافتگان الهی و فیض بردن در این ضیافت الهی
خدایا شکرت برای الگو های عالی که توسط دستان خوبت برای رشد و پیشرفت من سر راهم قرار دادی تا تحسین کنم این عزیزان را و انگیزه ای باشد برای حرکت کردنم
خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم مرا به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت و ثروت داده ای هدایتم کن نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و ن گمراهان
خدایا من بی تو هیچی نیستم همه کاره ام تویی و همه جوره هوامو داری
خدایا شکرت برای همزمانی سن من و آقا هادی
اون در سن 33سالگی شروع به تغییر کرده
ومنم الان در سن33 سالگی هستم که تصمیم جدی گرفتم به تغییر آن جدی تر و مسمم تر شدن در این مسیر الهی
واقعا به عجز و ناتوانی رسیده ام دستان را به نشانه تسلیم بالا برده ام من هیچی نمیدونم خدا جونم تو منو از این لحظه به بعد هدایتم کن من تسلیمم هیچی نمیدووووونم بی‌تو هیچی نیستم
قانون جهان من در هر لحظه بدون استثنا در حال ارسال فرکانس به جهان خداوند هستم و جهان هم مثله اینه تمام نما در حال پاسخ به فرکانس های من است
من مسئولیت تمام اتفاقات زندگی ام را با تمام وجودم میپذیرم
من با افکار و باورها و فرکانس های خودم تمام اتفاقات زندگی ام را خلق میکنم
پس در هر جنبه ای از زندگی که مشکلی هست ایراد از خود شخص خودم است
نه هیچ عامل بیرونی
من اگه همین جمله رو با تمام وجودم درک کنم و نیاز به تکامل داره که تماما ابن جملات بره تو وجودم زندگی ام کن فیکون میشود
استاد من هر روز صبح با شور و اشتیاق تو دفترم می‌نویسم خیلی با نوشتن حالم خوب میشه
دفتر ها پر کرده ام بلطف خداوند و استمرارم در این مسیر زیبای الهی
که الان به این درک بهتر رسیده ام از خودم و اتفاقات زندگی ام
خدایا شکرت
استاد من امروز با تمام وجودم حس کردم اندازه من نسبت به اتفاقات بزرگتر شده
از کجا فهمیدم یکی اینکه راحتر حرفم را میزنم هم بخودم ارزش قائل میشوم و هم به دیگران
دیشب مهمانی دعوت بودیم صاحب خانه ازم انتقاد کرد که خیلی لاغر شدی صورتت لاغر شده تا کی میخوای رژیمت رو ادامه بدی
ومن فقط گفتم مهم سلامتی و احساس رضایت خودم از خودمه و دیگت ادامه ندادم و بحث همانجا خاتمه پیدا کرد ومن خودخوری و حس بد به هیچ وجه نداشتم و بخودم ایول گفتم خودم را با تغییراتم تحسین کردم
و یکی دیگه اینکه وقتی بین همسرم و خانواده‌اش یک گفتگوی منفی پیش آمده بود
و مادر همسرم خواست با من درد و دل و گلایه کنه و بعد احساس گناه بده
و اینکه من باید همسرم را نصیحت کنم و تغییر ش بدهم
من فقط در آن لحظه بهم الهام شد که سکوت کن و من گفتم چشم
و از درون خیلی از خودم راضی بودم که من مسئول هیچ کسی جز خودم نیستم
من نمیدونم شما و همسرم چه چه افکار و باورهایی دارین که الان این تضاد براتون پیش اومده
و من نمیتونم کسی را تغییر بدهم
بارها این اتفاق رخ داده بود استاد و من خودم را قاطی ماجرا میکردم و کلی کاسه کوزه آخر سرمن شکسته میشد و من میشدم مقصر اصلی ماجرا از دید بقیه و از دیدخودم قربانی شرایط میشدم و چقدر این احساس بد اتفاقات بد دیگه ای رو برام بوجود میآورد
واما بلطف خداوند و آموزه های این مکان معنوی و استاد عزیزم من با همین گفتگوهای ذهنی مثبت و تغییر دادن شرایط به نفع خودم
تونستم تمام اتفاقات را به نفع خودم نا ک اوت کنم
الهی صد هزار مرتبه شکر ت
وعمون لحظه گفتم خدایا این لطف توست در حقم که من به این وضوح رسیده ام که سرم را از زندگی بقیه بیرون بکشم و تمام تمرکزم را روی بهبود شخصیتم بزارم
با همین اتفاقات کوچک و بظاهر ساده من درکم از قوانین خداوند خیلی بهتر شد
من در عجز و ناتوانی فقط از خدا خواستم منو تسلیم خودش کنه و راههای درمان را بهم نشان بدهد
افکارم را خودش کنترل کند و هر لحظه مرا آرامتر و از هدایت یافتگان به مسیر درست باورهایم قرار دهد
خدایا من نمیدونم تو منو هدایت کن
استاد طی این چند روز خیلی از مقاومت ها م کمتر شده و از آنجایی که کمتر شده نعمت ها هم بطور طبیعی به اندازه ای که من تغییر کرده ام داره وارد زندگی ام میشود خدایا شکرت
استاد من قبل از آگاهی چک و لگد های محکمی خوردم از تمام زمینه ها من داغون بودم
فقط از لحاظ مالی همسرم خوب بود
که من چنان داغون بودم و مشرک شدیم که همونم از بین رفت با باورهای غلط
که در انتها باعث هدایت شدن من به باورهای درست مالی شده
که فقط روی خدا حساب باز کنم و توانایی های که در وجودم قرار داده
طی دوسال گذشته که به تضاد مالی خوردیم نقطه عطفی شد برای تغییر کردن متعهد تر منو همسرم که در قوانین خداوند استمرار داشته باشیم
و بلطف خداوند از شرکها مون کمتر شده
همسرم خیلی مردم داری میکرد و همین نقطه ضعفش شده بود بلای مالش
و الان هر بار با تعهد بیشتری هم من و هم همسرم داریم از رو در بایستی حتی با عزیزانمون هم کم میکنیم و این یکی از پاشنه های آشیل ما هست
و من هدایت شدم به کار های هنری و الان بلطف خداوند با پا گذاشتن روی ترسها و حرف مردم و غرور کاذب از موقعیت شغلی همسرم
که اونم با استفاده از آموزشهای عالی استاد یاد گرفتم زیپ دهنم رو ببندم و پیش کسی از تضاد مالی مون حرف نزنم
و نادیده گرفتن حرف مردم دارم برای کارگاه هنری کار میکنم و درسته که هر روز بهم پولی پرداخت نمیشه ولی من دارم هر روز کارهامو انجام میدهم تا وقتی که سفارشات بره کوره و برگرده دست منم پرداخت میشود
و ایمان دارم که خداوند در بهترین زمان و بهترین مکان و بهترین شرایط منو قرار داده
و میفهمم که این مسیر داره به رشد و تکامل من کمک میکنه و اگه با همین داشته ها و همین امکاناتی که در اختیارم قرار داده با استمرار و تعهد بیشتر با ایمان و توکل و اعتماد بخدا ادامه دهم و بت رشد جهان کمک کنم بر اساس خاصیت جهان من به راه های بهتر و زیباتر و آسانتر و سراسر زیبایی هدایت میشوم
خدایا شکرت که هدایت شدم به این مسیر زیبای الهی و هر لحظه در حال رشد و گسترش خودم و جهان خداوند هستم و ایمان دارم خداوند مرا به مسیرهای درست هدایت میکند در هر لحظه
من تسلیمم هیچی نمیدووووونم
تو منو هدایت کن
به اندازه ای که احساس ارزشمندی ام داره از درونم زنده میشود خودم را بهتر و بیشتر لایق دریافت نعمت‌های طبیعی خداوند میبینم و برای هر نعمتی از خداوند بینهایت سپاسگزارم به پول ارزش بیشتری می‌گذارم برای هر هزار تومانی هم که بسازم و وارد زندگی ام سود ارزش و احترام فراوان قائل هستم
خدا جونم شکرت که صفر تا صد زندگی ام را به دستان قدرتمند تو سپرده ام و دستم در دستان تو گذاشته ام من نمیدونم خودت هادی ام باش چراغ راهم باش من هیچ جایی بلد نیستم تو مسیر مستقیم را بهم نشون بده
میخواهم تا لحظه آخر عمر دستم تو دستان قدرتمند تو باشد و رها از هر گونه وابستگی باشم
خداوند راهگشای زندگی من بسوی سعادت و خوشبختی و رستگاری است من تمام اموراتم را سپردم بخدا و آرامم
به امید و توکل برخدا هر کاری بهم محول بشه که نتیجه آن پول ساختن در راه درست الهی برای رشد و پیشرفت جهان است و به من الهام شود با تمام وجودم لبیک و چشم میگویم و حرکت میکنم به سمت موفقیت های بیشتر و صعود قله های توحید چون جهان ایستا نیست یا من دارم پیشرفت میکنم یا عقب گرد دارم باید با توجه به شرایط الآنم بفهمم من در چه مسیری هستم و تسلیم خداوند باشم تا هدایت سوم به مسیرهای الهی
بدترین سم شنیدن حرفهای منفی و ورودی های منفی به ذهن است
بلطف خداوند که سرم در زندگی خودم است و کنترل ورودی بهتری دارم و در شبکه های اجتماعی نیستم فعالیتم فقط در سایت الهی هست و تمرکزم را دارم سعی میکنم با تکامل روی بهبود شخصیتم بزارم و لطف خداوند شمال حالم شده
خدایا شکرت که هدایتگر م هستی و من از صفر شروع کرد ه ام و دارم تکاملی جلو میرم و رشد میکنم و کنترل بهتری بر افکار م و ذهنم بلطف خداوند دارم و آرامشم بیشتر و انرژی الهی من بیشتر شده و در همه حال خدا را بهتر حس میکنم و ریشه های توحید داره تو وجودم رشد میکند
بلطف خداوند الهام الان هیچ ربطی به الهام دیروزم هم نداره خدایا شکرت که هرروز بهتر از روز قبلم هستم همه از لطف توست جان جانانم من تسلیمم هیچی نمیدووووونم بدون تو هیچی نیستم
به امید خدا که من دیگه در کتک خوردن هیچ توانی ندارم و فقط میخواهم رها باشم و خودمو بخدا با تمام اموراتم بسپارم
خدایا شکرت من تسلیمم
خدایا شکرت من به هر خیری ازتو بهم برسد سخت محتاجم و فقیر و نیازمندم
خدایا من تسلیمم دو هامو زدم و حالا با عجز و ناتوانی برگشتم به اصلم اعتماد و ایمان واقعی دارم که از هدایت یافتگان الهی هستم انشاالله
در پناه حق سلامت و ثروتمند خوشبخت و سعادتمند باشید در دنیا و آخرت دوستون دارم الهام جون عزیز دردانه خداوند عالم