دیدگاه زیبا و تأثیرگذار صالح عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
سلام استاد
چقد این فایل مناسب حال امروز من بود
فشار کاریم زیاد شده نمیدونم دارم یجایی خطا کار میکنم یا روند طبیعیش اینه یا اینکه قرار دستان خدا برای کمک از راه برسند اما هرچی بهم الهام میشه انجام میدم مثل تراکتور ۱۸ سیلندر کار میکنم با عشق و با لذت و با گفتگو های درونی مثبت.اگا گاهی تضاد ها به جای اینکه برام پند اموز باشن کفرمو در میارن..
اما به هر حال توضیحاتی که راجع به صحبت های هادی عزیز دادین خیلی برای من بود انگار
سپاس
دقیقا هادی درست گفت که گاهی حتی درخواستی نمیدی اما خداوند انگار میدونه قرار فردا درخواست بدی از قبل برات سفره رو میچینه
(همیشه سجده کننده پروردگار خودم هستم)
سعدی میگه یه کسی بود بت پرست بود
خیلی بتش رو دوس داشت خیلی بهش میرسید و ناز نوازشش میکرد
بعد بیست سال بت پرستی یه روزی دختر این بت پرست مریض میشه
این بت پرست هم میره پیش بتش بهش میگه یادته گلی بودی من چوبی کردمت و بعد طلا کردمت یادته؟ حالا یه درخواستی دارم دخترم مریضه دستم به دامنت..
خلاصه خیلی گریه زاری میکنه اما دخترش روز به روز حالش بدتر میشه .
بت پرسته با ناراحتی میره پیش بت به بتش میگه فردا میرم پیش خدای یکتا پرستا ازون میخوام دخترم رو شفا بده تا همه بفهمن که تو چه بت بی عرضه ایی هستی که نمیتونی حتی یه مریض شفا بدی..
سعدی میگه خدا در همین لحظه به ملائک میگه دخترشو درمان کنین
ملائک اعتراض میکنن..
میگن خدایا این همه عمرش بت پرست بوده تازه امشب گفته فردا میرم به خدا میگم هنوز نیومده که ..
شاید تا فردا نظرش عوض شه و نیاد اصلا
خدای رحمان میفرماید من( گفته میرم) اون رو اومده حساب میکنم
یعنی سعدی میخواد بگه همچین خدایی داریم به محض اینکه در لایه لایه های ذهنمون به اندازه یه سر سوزن امید و تسلیم پیدا بشه همون معجزه میکنه برامون
واسه همینه که میگن در نا امیدی بسی امید است یعنی وقتی انسان ته خط بدبختی و زوال و ته چاه هم باشه کوچیکترین سر سوزنی امید میتونه معجزه کنه و انسان رو نجات بده گاهی خودمون تو زندگی خودمون یا اطرافیانمون میبینیم میگیم این داشت تموم میشد داشت میمرد داشت سقوط میکرد چی شد یه دفعه !
این همون سر سوزن امید و ایمانیه که وقتی خداوند یا جهان حسش کنه با همون روشن میکنه زندگی رو..
تقریبا یه ساله با اموزه های استاد دارم خودمو بمباران هسته ایی میکنم
از ۱۶ ساعت بیداریم میتونم به جرات بگم ۱۴ ساعتش صدای استاد داره از گوشیم پخش میشه حتی گاهی صدای اطرافیانم در اومده که بابا بسه خسته شدیم
اما من وقتی از این صدا و ازین اموزش ها نتیجه گرفتم هرگز و هرگز و هرگز بس نمیکنم اصلا من جایی ندارم برم بجز این سایت
این سایت هویت گم شده منو بهم برگردوند و داره ذره ذره شکل میده به وجودی که خرابش کردم سالها.
امروز حدود یک سال که از افتتاح مغازم میگذره و من خدارو شکر به عنوان یه سال اولی خوب عمل کردم هرچند بیشتر از زمان کارمندی کار میکنم .
سرمایه هم گذاشتم
مُسئولیت و استرس اجاره خرید فروش و همه داستاناش هم هست
اما خدارو شکر راضی هستم.
فقط این چند ماه اخیر افتادم تو دام ذهن و به قول استاد به جای اینکه تمرکز کنم فروش و درامد رو بالا ببرم شروع کردم تمرکز کنم رو اینکه صاحب مغازه چقد میخواد اجاره رو بالا ببره و انقد رو این موضوع تمرکز کردم که نه تنها اجارم دوبرابر شد حتی اتفاق های بد دیگه ایی هم افتاد که واقعا میفهمم نتیجه فرکانس های خودم بوده و من روی چیز اشتباهی فکوس کرده بودم و اون رشد کرد
من باید رو خودم کار کنم رو کیفیت محصولم روی بالا بردن دانشم در مورد کارم
بقیه امور که مشتری بیاد ،کارمند خوب بیاد ،و اسانی بیاد، کار خداست
اما امروز که استاد تو این فایل گفت گاهی سختی ها قرار باعث بزرگی تو بشن قوت قلب گرفتم
بعد با خودم گفتم بابا تو میخوای بیزنس تو جهانی کنی بعد نمیتونی از پس دوزار دوقرون اجاره بر بیای؟
جهان داره نگات میکنه صالح خب معلومه جهان هستی پروژه های بزرگ رو دست ادمای ضعیف که با کوچیکترین مساله به گیو آپ کردن فکر میکنن نمیده اگه پروژه های بزرگ شعبه های زیاد کارخونه های زیاد میخوای باید اینجورجاها ککت هم نگزه نه اینکه بهم بریزی
البته اینم بگم خستگی جسمانی هم دخیل بود چون روزی حدود ۱۴ ساعت کار میکنم الان ۳۶۵ روزه حتی یه روز تعطیل نکردم و با تمام توانم با تمام انرژیم دارم برای هدفم مایه میزارم
امروز زیر دوش بودم داشت گریم میگرفت از فشار کار و فشار فکری اما به خودم گفتم اگه گیو اپ کنی و برگردی کارمندی یه صدایی تا اخر عمر از درون بهت میگه خاک بر سرت نتونستی ادامه بدی با اون صدا میخوای چیکار کنی؟
به خودم گفتم همیشه تو زندگی نصف و نیمه توانت رو گذاشتی یه بار صدت رو بزار یبار جا نزن ببین جا نزدن چه شکلیه..
همه ما تو زندگی فشار هایی رو تحمل کردیم چه جسمی چه روانی
هر پادشاهی
هر سربازی
هر ورزشکاری
هر بازیگر یا سیاست مدار یا کار افرینی
همه روزایی رو داشتن که زیر دوش داشت گریشون میگرفت و میخواستن تسلیم بشن و خیلی ها هم شدن و امروز هیچنام و هیچ اثری ازشون نیس
چون جهان فقط به شجاعان پاسخ میده به کسایی که افسانه شخصی شونو تا انتها زندگی میکنن به کسایی که با ایمان ادامه دادن..
با انگیزه یا بی انگیزه با کمک یا بدون کمک با حال خوب یا بدون حال خوب ادامه دادن و فقط ادامه دادن و فقط ادامه دادن..
امروز به خودم گفتم صالح ادامه بده بلاخره یه دری باز میشه با لذت ادامه بده همون جور که تو این یک سال ادامه دادی اگه ادامه بدی نتایج از راه میرسن یعنی خوشم میاد تمام ادبیات ذهن من داره کم کم
مثل ادبیات استاد میشه خدارو شاکرم
بخدا اگه استاد نبود هزار دفعه گیو اپ کرده بودم
منظورم از استاد همون دست خداست اگه این دست خدا برای یاری نمی اومد من بدون خدا بدون کمک دستان خدا هیچ نبودم..
و اینم بگم که خدا هرگز کسانی که رویاهاشون رو دنبال میکنن بدون یار و یاور نمیزاره بلاخره یه امدادی میاد و امداد من استاد عباس منش بود..
استاد اخر فایل گفتن بله ایمان داشتن و عمل کردن سخته حرف زدن شاید راحت باشه ولی هر روز و هر روز و هر روز عمل کردن مرد میخواد ا اگه مرد عمل بودی نتایج میان
خدارو شکر میکنم به خاطر باور های درستی که اینجا یاد گرفتم و در چنین مواقعی که همه انسانها در طول تاریخ باهاش برخورد کردن من مجهز به الله اکبرم
چقدر نوشتن این کامنت ارومم کرد
خدایا مرسی خدایا میدونم کامنتم رو میخونی خدایا میخوام بهت بگم من جا نمیزنم حتی اگه بمیرم در این راه …
خدایا احساس میکنم کاری که انجام میدم از هر کار معنوی دیگه ایی در جهانت معنوی تره من دارم با راه اندازی و کار افرینی اول برای خودم و بعد به تمام مردم کره زمین خدمت رسانی میکنم و به خودم میبالم ازینکه بخشی ازین چرخ دنده جهان هستی توسط من میچرخه و امید دارم روز به روز جهان هستی چرخ دنده های بزرگتری رو به من بسپاره و تا زمانی که خودم بخوام و لیاقتم رو باور کنم و نشون بدم جهان هم از رشد و گسترش من حمایت میکنه همینطور که تاحالا کرده..
منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم. نظرات شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:
- موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
- کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
- چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
- برنامهی شخصیِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل» چیست؟
منابع بیشتر:
دوره 12 قدم | مسیر تکاملیِ «ساختن شرایط دلخواه در زندگی»
سایر قسمت های «نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش»
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD581MB28 دقیقه
- فایل صوتی نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 455MB28 دقیقه
بنام الله
بنام پروردگار جهانیان پروردگاری که ما را براه راست راه کسانیکه نعمت بخشیده..هدایت نموده! نعمتیکه در تمامی جنبه های زندگی..می باشد…
میخام از تمام وجودم این نشانه پروردگار را مورد تحسین قرار بدم…و این فایل با ارزش .مخصوصا اون کلام خداوندی که در درون هادی میاد بیرون…رو..!..مدام برای قلبم یاداوری کنم.که مسیر درست بها میخاد….
این فایل مخصوصا صحبت استاد در دقیقه های آخر…خیلی روم تاثیر میگزاره…
هر وقت گوشش کردم نسبت به اگاهیهام یچیزی درونمو غوطه ور کرده..
استاد عزیزم دقیقا مهره های زندگی منم مثل زندگی نامه هادی عزیز چیدمان شد توسط خداوند…
ولی فقط نوعش متفاوته..
من یه خاسته ایی که مدت پنج سال تکاملش طول کشید..تا من به این سایت هدایت بشم.به طول انجامید..
دقیقا یادمه قبل از آشنایی من با شما.و درخاستم از خداوند برای داشتن خاسته ایی که سالیان سال میخاستم’ با تمام وجودم داشته باشم….بهش برسم
دستانی از دستانش تو راهم اومد خیلی این اتفاق جالب بود دقیقا هم زمانی تا یه هفته طول کشید تا من وارد یه بازی الهی بشم.
استاد میخام بگم.چیزهایی که الان بهش رسیدم.از بچگی خداوند بهم الهام کرده بوده..و هنوز که هنوز اون صحنه دیدن این الهام خداوند ،تو ذهنم تداعی میشه
همیشه میگفتم خدایا این چی بوده..و با گذشت زمان..الان برام آشکار شده..و تو زندگیمه.خیلی راحت و بدیهی
..میخام بگم!
این هدایت، و وارد شدن من به اینجا..دقیقا تکامل رو میتونم لحظه به لحظه اش بصورت واضح درکش کنم…
همه چیز……
و من با تکامل شخصیتم تعقییر کرد..حتی جالب اینه..مدام الهامات همون موقع که من،. تو خط این قانون الهی نبودم.
خداوند از طریق خواب افراد مدام به من میگفتن..که من از اینکار پیش نکشم.
اینقدر افراد بهم میگفتن..منم یه روز از خداوند گفتم.
خدایا من باید چکار کنم.هیچی از دستم برنمیاد.چیه مدام این خاسته رو به من میگی.این خواب افراد چیه متصل به من میگن..
میخام بگم.همون ‘موقع هم،تو مدار این اگاهیها نبودم.باز احساس میکردم این خاسته یچیزی داره..
تا اینکه بقول هادی گفتم خدایا من ناتوانم.اهدنالصرات المستقیم.خداشاهده همیشه سوره حمد میخوندم دریغ از اینکه بدونم مسیر درست چیه.انگار یچیزی درونمو داشت می کشید بسمت خوشبختی و سعادتمندی دنیا و اخرت…
….و
چون الهامات زیاد بود.ولی ناگفته نمونه این خاسته اصلا فکرشو نمیکردم مسیر درست باشه چون پر از باورهای شرک آمیز بود..
تا اینکه با چند سال تسلیم وارد این فضای معنوی شدم..
همون روز خداوند بهم گفت.نگاه کن.مسیری که اومدی درسته فقط ادامه بده.
درسته خوبه انجامش بده.
و پشت سرهم خواب و تصویر روزانه برای من یاداور میشد..که پا نکشیا مسیرت درسته انجامش بده خوبه خوبه برو جلو…
هر موقع بیخیالش میشدم بازم منو هدایت میکرد..
دقیقا قانون تکامل رو با جان ودلم درک کردم.یجاهایی بود بازم عجول میشدم بازم بهم میگفت عجله نکن تو باید تعقییر کنی..
استادم اینقدر الهامت زیاد بود که بیشتر منو قوی تر میکرد..
اینقدر داستانم طولانیه که نمیدونم چجور بگمش!
میخام بگم اگه لطف عنایت پروردگار نبود ‘،خداشاهده من کاملا میزاشتمش کنار.
هر بار ریجکت میشدم بازم از طریق خواب مهر تایید این خاسته رو زد..
استاد خداوند از طریق فردی که احساس کردم همون فرشته منه بهم گفت و تبریکم بهم گفت..دیدم یه پسر کوچولو 2ساله(که شما باشی)از خوشحالی بقول ما (پشتک )میزد!..تیشرت و شلوار امریکایی پوشیده بودین!… بعد از صحبتمون.و تبریک به من!و شخصیتمو بهم گفت…و چند تا حرف بینمون رد و بدل شد! بهش گفتم! …. این پسرتونه بهم گفت اره گفتم چه جالب لباس امریکایی پوشیده.(خیلی خواب شفافی بود)همین باعث شد تا من ادامه بدم و شخصیتم تعقییر کنه!
بهم خندید..و بعد متوجه شدم شما هستین.
و این گذشت..و من طی سال گذشته فقط روی رشد و شخصیتم کار میکردم.اینقدر روزهایی بود که کم میوردم ولی بهم مدام بهم میگفت درسته برو جلو نترس من همراهتم.!
اینقدر جاها تهمت شنیدم اینقدر حرف خوردم بهم گفت ادامه بده..استاد حقیقتا جاهایی بود که کنترل ذهن برام سخت میشد..
چون اینقدر پر از باورهای شرک امیز بودم..خیلی جاها هم که نیاز به پس گردنی داشتم خدا بهم نشون داد.
ولی پس گردنیشم برام شیرین بود همراه با مراقبت ویژه…
شخصیتی که الان بهش رسیدم و نگاهی به قبلم میفتم زمین تا اسمون متفاوته !
من جوری شدم که در برابر رفتار ناجالب کسی یا گفته های بدرد نخور.زبانم قدرت صحبت رو نداره دیگه نمیتونه مثل قبل باشه.به آرامش واقعی رسیدم ..و بازم دارم روی این ارامش کار میکنم..و تمرین بخودم میدم تا بتونم غلبه کنم بر این رفتارهایی که دارم!و میدونم خیلی باید روی خودم کار کنم.
و…
همین قانون مدارها داره بیشتر برام واضحتر میشه که نشانش اینه برای مدارهای بالا باید بیشتر روی خودم کار کنم.
چون حرف تا عمل زمین تا اسمون متفاوته ولی اگه تو این روند قوی بشی خیلی برات اسونتر میشه..دقیقا منم دارم کم کم و قدرت عملگراییم به لطف خودش عالی میکنم..
و نکته بعد داستان قصه بهشتی ‘هادی عزیزمون.
داره به من یاداوری میشه..هدف زندگی عجله نیست ما مدار به مدار باقانون تکامل پیش میرم.و بیشتر لذت ببرم…و مدام این تکرار روی قانون رو روی خودم پیش ببرم…
و بیشتر روی خودم کار کنم.و بشینم باورامو در بیارم هر روز که میگذره میبینم باید خیلی روی خودم کار کنم.چون الف هرز خیلی سریع رشد میکنه.علف هرز جز پیچک شدن دورمون نیست..
و نکته بعدی ما پله پله رشد میکنیم.
برای بالا بردن کیفیت شخصیتمون که میتونه توی تمامی جنبه های زندگیمون تاثیر گذار باشه …رو با دقت بیشتری انجام بدییم.
تعقییر شخصیت تا درست نشه..اگه هم نتایجی اومد نتایج پایدار نیست بعد یه مدتی به شکست تبدیل میشه.
نکته بعدی هادی عزیزمون…
میشه داستان بیزنس جدیدم…از اوایل عید چقدر برام نتیجه رقم زد و من تونستم همه نظر از مهارتم.از روند کاریم.از شخصیتم و زابطه با مشتریانم همه اینها کامپلیت تعقییر کرده..و هنوزم باید بیشتر تعقییر کنه.ولی تا اینجای کار عالی بود!
حتی همون خاسته دیگرم همگی الهامات پروردگار بود..مدام بهم میگفت خوبه برو جلو برو جلو ادامه بده..
امروز از طریق خداوند در اول صبح..بهم گفت این فلانی باهات تماس گرفته مشتریت هستا جوابشو بده..دیدم اره…
به محض اینکه درونی شخصیتی مهارتی تعقییر میکنه دستان خداوند میاد…
و این تماس منو امیدوار کرد..و امروز عصر بازم سرکله پاشنه خودشو نشون داد..که باید روی این نقطعه ضعف کار کنم.
و در نهایت میخام بگم..
اینقدر نتیجه گرفتم هر چقدر خودشناسیم قوی تر میشه بهتر میدونم روند طبیعی جهان و خداوند ….دقیق و درسته..و خداوتد واقعا واقعا دارم بیشتر احساسش میکنم.که حکیم و دانا هست..خداوند عدالتش دقیق دقیقه.نو لای درزش نمیره…
و همون ایمانی که عمل نیاورد..دقیقا میشه شاخه سرسبد یه گلدان زیبا…و حرف مفتم میشه عملگرایی برای کسانیکه که متعهد نیستن….
پس این ایده الهامی رو که مدام خداوند بهم الهام میکنمو ادامه میدم توکل بخداوند پیش میرم..من هنوز به اون نتیجه خاص نرسیدم.ولی داره درسهای قوی رو بهم میده..و هر چقدر ریز بیین میشم.میبینم اره..دقیقا همون چیز درستشه!که باید باشه.
اینا اوندن تا منو شجاعتر کنن..اومدن تا درسهامو بیشتر بگیرم و بدونم مسیر فقط مسیر درسته.که اینم نیاز به بها داره.نیاز به کار کردن روی خودمون داره…
و با شجاعتر بیشتر ادامه بدییم .و بدونیم همه چیز خداونده.همه چیز خودشه…
خدایا امروز صبح چشم سمت چپمو یه لحظه دو بین کردی…فهمیدم اگه تو تو زندگی من نباشی من قدرت هیچی رو ندارم.قدرت حتی راه رفتنمم میگیری…همه چیز خودتی .همه چیز خودتی…
من فقط باید روی شخصیتم کار کنم تا بتونم احساس خوب رو به زندگیم برگردونم.!
…….
چون نتایج پایدار از تعقییر پایدار میان…
همون ایمان و عمل…
من این بحث مدار و صحبت دقیقه های اخر بیش از چند مرتبه گوشش کردم..انگار یه هینتی ‘ بهم میده که ادامه بدم..چون خاسته ام، خیلی نیاز به کنترل ذهن قوی، داره.
که برمیگرده بهمون باورامون..بهمون تعقییر شخصیتمون.وووو. افکارمون…
پس ما هم مثل هادی ادامه میدیم ادامه میدیم…و از خداوند میخام وارد نتایج پایدار و بهتری بشیم….
چون نتایج باعث میشه تا وجود خودتو در این دنیای مادی پیدا کنی، و بسوی خوشبختی و کمال راه یابیم!
ممنون از لطف پروردگار که مرا هدایت نمود تا به خودشناسی و خداشناسی برسم!…الهی امین یا رب العالمین…
و در نهایت بگم ..یبار دیگه صحبت استاد همین الان تو ذهنم بازم یاداور شد…که ایمان فقط بحرف زدن نیست عمل کردنه…
اگه قرار حرف زدن بود همه عمل میکردن!بهت میگه اینکار رو انجام بده…و ایده میاد باید ادامه بدی.درسته سخته ولی باید ادامه بدی…و عمل کنی…بعد که نتایج اومدن مسخص میشه..دقیقا برای خودمم همینجور شده…نتایج که میان حتی کوچک میدونم بخاطر عملم بوده..درسته یجاهایی کم میوردم ولی بخودم میگفتن اینجا برات خوبه..اینحا جای درستشه که تو یاد بگیری.شخصیتتت رشد کنه..و بهتر بشی..و ادم قوی تر بشی برای درخاست خاستهات در مدار بالا…
خونه های ویلایی..ماشینهای با کیفیت عالی ووو کلی خاسته های درجه یک.رابطه عالی…نیاز به بها داره…و ایده ایی که برات میاد باید اینقدر رو خودت کار کنی..که اون خاسته ها نشون جانت بشه…
زندگی خوب و عالی در تمامی جنبه ها نیاز به عملکرد بالا داره…پس داره تو رو قوی تر میکنه باید درسهاتو یاد بگیری..باید عزت نفست.هر چیزی باید روی خودت کار کنی و کم کم تو هدایت میشی.شخص تووووووو.شخص خودد من…..با تعقییر درونی نتایجم میان.نتایج پایدار و زیبا!
پس ادامه بده..و فقط روی خودت کار کن!…
دنیای درون تو دنیای بیرون توئه!…پس حرکت کن.نقطعه ضعفهات همون پاشنهاته.بهش بتاز نترس! بعد میدونی چقدر بی ارزش بودن که من اینقدر بولدش میکردم…..
بنام الله..
خدایی که هر لحظه با تکامل و قانون بدون تغییرش به ما درس خوشبختی در دنیا و آخرت،رقم میزنه….
صحبتهای هادی عزیز دقیقا برای امثال مثل منم پیش اومد..با طی کردن اینم قانون تکامل..
این اتفاقاتی که با قانون تکامل سپری شده واسه من!….
روند اینکار وقتی وارد این پازل میشی،.اصلا جیزی بعنوان درس تکراری از درون و بیرون حس نمیکنی..برای من هر روز این شناخت از تکامل بیشتر بولد میشه…
چیزی که از بچگی به ما یاد دادن.که یه خاسته با عجله و.. کار کردن زیاد اونکار به گل میشینه..جز چرندیات من نمیبینمش..
استاد!.یه موقع بود وقتی افراد موفقی میدیدم که درامدهای بالا دارن..منم میخاستم تو شرایط زندگی اونا باشم..(اینحرفو تو هر جنبه از زندگی میگما)….یه حس ترس و خشم و ناراحتی داشتم.تا این مسئله برام پیش میومد.
احساس میکردم اینراه یچیز پوچ و بی ارزشه..
و خیلی جالب اون افراد بعد یه مدت ورشکسته میشدن..یا از اون حالت خارج میشد…
فکر میکردم نهادهای دولتی یا هر چیزی دیگه میتونه این موفقعیتها رو برای ما کسب کنه..
نه دیدم بازم احساس بد دارم همون حسی که از بچگی دنباله روم بود..(بچگی.همون دوران اول مدرسه)….که هیچ چیزی از خدامون تو زندگیمون، اصلشو نمیدونستیم.
الان بهم یادآوری شد تا بنویمش..که اوت تضادها هستن ما رو به این نقطعه میکشونن
چون تضاد خیلی درد داره(نااگاهانه) ولی من همیشه در جستجوی یه زندگی توام با ارانش بود..
یه مدت این تضاد بسیار بزرگ.در اون گذشتمو میگم…همیشه دنبال اصل…تا اینکه الان درکش میکنم….شبا که چکاب فرکانسی رو یادم میاد..میگم خدایا تو مرا از بدنه جامعه حدا کردی.چقدر من خوشبختم..نمیدونم چجور سپاسگزارش باشم…از شدت خوشحالی…
اینقدر این خوشحالی من زیاده و این فکرا تو سرم میچرخه.که این قانون تکامل هر روز مدارمو گسترش میده…
و ادامه داره…واقعا حجمش برام سنگینه..که من کجا بودم الان کجا هستم…و من مدام شکرگزار خداوندم هستم..بزرگترین نعمتو برام سرازیر کرد…
تکامل روندش پایدار..و عمل به اون…لذتش بخش. و سوپرایز کننده..هیچ هدیه ایی تو دنیا به لذت درک تکامل نیست و نخواهد بود.
یه دوست صمیمی از وجود خودت که لحظه به لحظه رشدت میده.و اگه بهش عمل نکردی اون ازت جدا میشه…
تکامل همون باورها و فرکانس تو هستن در هر لحظه…که مدام در روز تغییر میکنه..
اینم با پیشروی ما…
که برای هادی عزیز این مسئله و دستان خداوند..جلو میرفته..از کجا به کجا…😮..
و بلکه برای خود من..نیز……
و حل مسئله با قانون تکامل.هنوزم دارم تو مدارم متوجهش میشم..
چیدمان خداوند همراه با لذت برام انجام شد…که هنوزم ادامه داره..من باید متاهد باشم..درسته هنوز به اون خاستم نرسیدم..ولی از درون بهم میگه باید ادامه بدی..
چون نشونه هاش خیلی برام واضح هست..
خیلی زیاد…
چقدر در همین ادامه تکامل اون باورهای شرک الودم از لابه لای اون باورهام پیدا میشه تا ظرف منو بزرگتر کنه..و این کنترل ذهن دقیقا میاد تا اون باور درونیمو (شرک الود)حذف و..هرسش کنم…چون پاشنه .ی آشیلها خیلی زیاده..اونم آشغالهای زیر مبلی هست ..که با تکامل حذفشون کنم…
الان درک کردم که قانون تکامل رو باید بگذرونم و ادامه بدم..درسته سخته میخای عجله کنی ..ولی قانون بدون تغییر بیشتر برام بولد شده…تا اون عجله های خود قبلیم در گذشته….
بعضی موقع مات و مبهوت میشم….از این درک جهان هستی…
خاصیت دنیا لذت بردن همراه با ارامشه..که نکتهای زیادی رو در کتاب.چگونه فکر خدا بخوانیم هست…
و این ادامه داره …..تا ابدددددد.
و اینجا همون ایمان پدیدار میشه..
ایمان که هر لحظه به تکاملت پیگیر باشی.
و ادامه پیدا کنه..استمرار و تکرار….
درسته الان خاستم هنوز برام ببوجود نیومده.ولی نشانهاش هر روز زیادتر میشه…ولی من باید ادامه بدم…و تسلیم پروردگارم باشم…یدفعه یه نوضوع پیش میاد دلسرد میشم…و همون موقع به خودم یاداور میشم..الخیر فی ما وقع…
همون لحظه مدارم تغییر میکنه…
چون من قبلا یه ادم عجولی بودم.وزود غر میزدم..این تکامل باعث شد خیلی خونسردبشم..هنوزم یکم داره زیر مبل میاد..بیرون..ولی از خداوند کمک میخام.
نجوای شیطان که مثل علفهای هرز پردایس شروع میکنه به رشد..ولی مقاومت میکنم
جون تسلیم بودن در برابر اون گفته ها و شنیدهایی که تو رو از مسیر خارج کنه.
دقیقا عمل به اون..و اعتماد به خداوند ظرفتو بزرگتر میکنه…و این روند ادامه پیدا کنه.
و در کمال لذت به اون خاسته رسیدی.و بازم برای خاسته دیگت تضادی پیش اومد..چون قبلا بهش عمل کردی نتیجه بزرگشو دیدی…راحتر خاستهات اوج میگیره…
و بیشتر سپاسگزاری..دقیقا این فایل با سفر به دور امریکا برام یه نشانه هست..که استاد تو جزیره هاوایی با اون اندام خوش هیکلشون با عزیز دلشون دارن نکات مثبت و زیبایی خداوند رو تحسین میگن…
همه اینها.من واقعا لذت میبرم…درسته نتیجه هم هست…ولی اون ارامشی که بدست اوردم.و به اصل خودم رسیدم .و ظرفم بزرگ شده.نحوای شیطان از درونم بخارج شده..و ایمان و عملم با رعایت تکامل بهتر شده…همه اینها اون تراسها و نگرانی ها رو از درون و بیرونم مثل وایتکس استاد تو سریال زندگی در بهشت…شست و رفت.😄..چون
همین اصله ..هیچ چیزی تو دنیا به اتدازه این سایت برام زیبا نیست..و از خداوند خاستم خیلی بزرگتر بشم…الان هادی عزیز هنوز اون نتیجه دلخواهشو نگرفته..ولی اون هادی قبلو از بیین برده…اونو تق تق کشته..و از خود قبلیش خود جدید ساخته…
منم همینجور….
تاهد….ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت هست..واقعا مفته..واقعا مفته مفته مفته
چون اون عمله ما رو بزرگ میکنه…تاهد….
من تاهدمو نوشتم.گذاشتم لای قرآن.از خداوند میخام اینراهو ادامه بدم..
تا نتیجه همراه با لذت و آرامش باشه…
چون ارامش حاصل این روند خوشبختی دنیا و اخرت…خدایا هزاران بار شکرت بابت هر کلمه ایی که دوستان و استاد عزیزم دارن بیان میکنن…من شبا از روند تکاملم واقعا حیرت انگیز میشم…که چقدر قانون داره دقیق کار میکنه.😘😘😘😘😘
پس تاهد لازمه اجرای قانون حهان هستیه.که باید جهادی اکبر راه بیندازیم.تا شیطان درون از بیخ کنده بشه…
در پناه خدا شاد و ارام.خوشبخت.سلامت…در دنیا و اخرت بشیم.😀😘😘😘😍😍😍