نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 8 - صفحه 11

434 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آمنه رضائیان گفته:
    مدت عضویت: 1798 روز

    به نام خدای معجزه

    سلام با استاد عزیز خانم شایسته و تمام دوستان

    این کامنت چقدر منو به خودم آورد باعث شد بیشتر به زندگیم و ارزوهام فکر کنم

    خیلی از حرفهای دوست عزیزمون شبیه زندگی و افکار من بوده و هست انگار یکی داشت خودمو برای خودم تعریف میکرد خیلی لذت بردم دوست عزیز و مشتاقانه منتظر بقیه فایلها هستم

    چقدر قشنگ توضیح دادند چقدر با خودش در صلح هست دوست عزیز خیلی قشنگ همه چیزو با جزییات تعریف میکنه

    چقدر اعتمادبنفس بالایی داری دوست عزیز دقیقا مثل استاد اصلا نگران این نیست که مخاطبش چه فکری کنه همه چیو تعریف میکنه

    اره منم به ذوق فایلهای استاد میام مغازه و میام توی سایت تا فایل جدید ببینم و انرژی جدید ترزیق کنم

    یکم تنبل شدم تو انجام تمرینات دوستان اگر راه حلی دارید ممنون میشم راهنمایی کنید

    استاد و خانم شایسته عزیز ازتون بینهایت ممنونم بابت فایلهای عالیتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    مهری حصاري گفته:
    مدت عضویت: 1382 روز

    سلام به استاد خوبم

    چقدر خوبه ک چنین قسمتی در سایت ب عنوان نتایج دوستان در سایت داریم

    اینطوری برام ملموس تره ک بله می‌شود تغییر را ایجاد کرد

    دقیقا اینطور ک آقا رضا میگن هیچ نتیجه مالی و فیزیکی اوایل نبود فقط احساسم بهتر بود این دقیقا اتفاقی بود ک برای من افتاده

    من از وقتی شروع کردم ب گوش دادن فایلها وادامه دادن این مسیر اوایلش فقط گوش میدادم و یاد میگرفتم وآگاه میشدم فقط ذهنم رو باز گذاشته بودم تا بتونم پذیرش داشته باشم و کم کم ک میرفتم جلو و تمرکزم رو از چیزهایی ک حالم رو می‌گرفت عصبانیم می‌کرد برمی‌داشتم دیدم حالم داره بهتر از قبل میشه

    و الانم همین مسیر رو دارم میرم و از قبل ک حدودا یکسال پیش میشه از درون خیلی حالم بهتر شده واقعا از این بابت خدارو همیشه سپاس گذاری میکنم

    و حتی حاضرنیستم یه لحظه ب اون احساس‌های خشم و حرص وغصه قبل برگردم و راه درستش رو فهمیدم و یه چیزی ک برام خیلی جالبه وقتی یه جا بحث و دعوا واینجور چیزها پیش میاد من اون روز واونوقت اونجا نیستم و فقط خبرشو می‌شنوم و خدارو از این بابت شاکرم ک تغییرات رو احساس میکنم و از طرفی یه سری تصمیمات بهم الهام شده ک چطور برنامه ریزی داشته باشم برای خودم میخوام اونهارو پیاده کنم ببینم چطور پیش میرم فقط نمیخوام سخت بگیرم میخوام در آرامش و لطافت پیش برم و از خدا هدایت میخوام برای انجام تمامیه این کارها و همچنین هدایت برای راه اندازی کسب وکار خودم چون خیلی دلم میخواد واسه خودم کاری رو ایجاد کنم با توکل بخدا

    آرزوی بهترینها رو برای شما دوستان خوبم دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    پریسا شعبانی گفته:
    مدت عضویت: 2659 روز

    سلام

    حق با شماست تا درون من تغییر نکنه بیرون هیچ تغییری نداره

    درونم تغییر کرد و روابطم‌عالیتر شده

    من تغییر کردم و ورودی مالی أم‌تغییر کرده

    من تغییر کردم‌ و هدایت شدم ب دوره سلامتی

    همه چیز از درون هست

    منم اوایل بهتون خیلی حسادت میکردم 4سال پیش شاید

    و حرفهاتون و باور نمیکردم اما گوش‌میدادم یادمه اوایل روزی 16 ساعت

    کامنتها رو‌فکر‌میکردم‌فیکه و الکیه و خنده دار بود برام

    اما نمیدونم از کجا باورشون‌ کردم و تا العان جزوی از روتین زندگی ام‌شده

    یادمه ی‌بار از آهویی و‌‌شیری که‌ داشت فیلم‌گذاشتین‌حیوان نمیتونست راه بره از بس شیر داشت

    اون تلنگر من بود

    یادمه اوایل اصلا احساس خوب و‌اتفاق خوب و باور نمیکردم‌چون میگفتم این ک خیلی ساده هست اما خوب انرژی میخاست زمانی‌ک‌ واردش شدم و تعهد دادم و سعی میکنم رو ب بالا بمونم رو تعهدم

    منم زمانی هدایت شدم ک خداوند رو‌ انکار کرده بودم

    یعنی کاملا و طبق اون هدایت شده بودم ب سمت کسایی ک‌ با‌منطق منکر میشدن این موضوع رو

    اما من ب خودم اومدم و دنبال چیزی بودم‌ک‌احساسم‌‌عالی‌باشه

    این همان زمانی بود ک هدایت شدم ب سمت سایت با فایل

    خداوند رو‌چگونه باور کنیم

    العان دیگ کاری ب حرف و‌نظر دیگران ندارم در تمام موارد و این خیلی خوبه و راضی ام کرده

    همه عالی همه خوب اما من مهمترم

    خیلی قویتر و وابستگی‌کمتر و باج نده تر شدم

    عزت نفس و 12 قدم و آفرینش و‌سلامتی و دوره کسب و‌ کار و‌کتابها برام راهگشا بود مخصوصا عزت نفس

    و البته افرینش بیشتر هنوز 12 قدم و کار نکردم مثل دثره های قبلی

    خدارو شکر شکر شکر

    استاد سپاسگزارم

    استاد ب امید الله سفری داریم ب سمت دبی

    هدف اینه تو سفر ببینیم شرایط زندکی چجوریه و اگه مناسب بود با‌حمایت و‌هدایت خداوند مهاجرت کنیم و با اگاهی های شما از طرف الله

    حتی تصورش برام شوق و‌ذوق میاره چ شوق و ذوقی

    استاد انرژی مثبت بفرست برام

    دوست دارم️ راستی استاد واقعا زیبا تر شدین چ زیبا بودن و زیبا دیده شدن خوبه

    خداروش‌کر ب خاطر همه جانبه الگو بودنتون برام

    پریسا شعبانی از آمل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    فاطمه کریمی گفته:
    مدت عضویت: 939 روز

    سلام ب استاد عزیزم و مریم شایسته گرامی و همه دوستان هم فرکانسی ام

    استاد این فایل رو وقتی باز کردم ودیدم.

    در روز چندین بار گوش دادم و چندین بار از حرفایی ک زدین و عین واقعیت زندگیم شده را نت بر داشتم .

    استاد هر روز تمام تمرین‌هایی ک شما گفتین رو انجام میدم ،

    هرروزنو شتن سپاسگزاری

    هرروز نوشتن خواسته ها

    هر روز نوشتن نکات مثبت

    هرروز توجه به زیباییها

    استاد عین کلام شما واقعا حق ،من هرروز روزام زیباتر ،هرروز اتفاق های قشنگتر ،هروز سالم تر و هرروز شوقم و اشتیاقم برای شنیدن حرفهای شما بیشتر وبیشتر میشه ،

    استاد از شما سپاسگزارم ک میتونم این فایلها رو گوش بدم و تو این مسیر باشم .

    خدایا سپاسگزارم بابت توانایی شکر گزاری کردنم ،

    تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری می‌جویم،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2225 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به استاد، که نام استاد تنها برازنده شماست.

    سلام به مریم جونم، که استاد یار برازنده ای هستند.

    سلام به شاگردان ممتاز این دانشگاه الهی

    یه مقایسه کوچلو از ابتدای فایل داشته باشم با خودم

    آقا رضا؛

    میاد تو سایت فایل های رایگان رو میبینه، دانلود می کنه، گوش میگیره، با اینکه چیزی متوجه نمیشده، به صرف اینکه حالش رو بهتر میکرده.

    رضوان؛

    اومد تو سایت ثبت نام کرد، فایل رایگانی ندید. فقط قیمت محصولات رو که اون موقع قیمت ثروت 3 ، پنج برابر حقوق همسرش بود. پس کلا بیخیال، این سایت مال از ما بهترونه.

    رفت بیرون تا یکسال بعدش که به در و دیوار زده و از این فایل به اون فایل دوباره‌ اومده تو سایت، با سفر به دور آمریکا قسمت 88 مواجه میشه. خیلی شاد و خندان یه کامنت میذاره و متوجه میشه، این استاد موفقیت خیلی وضعش خوبه و هر طور شده باید محصولات رو گیر بیاره و مثل استاد پولدار بشه. باز هم فایل های هدیه رو ندیده.

    خلاصه درخواست میده به کائنات که من محصولات رو میخوام، سر راهش قرار میگیره، ثروت 3 که قیمتش 12 میلیون بوده را با صد هزار تومان میخره، شاد و خندان که من دیگه پولدار میشم و میرم تو سایت اون محصول رو می خرم، شروع کرد به گوش دادن و بچه خیلی خوبی بود، چون استاد میگفت پنج بار اون هم پنج بار گوش میداد، و عجیب از رضوان که اینهمه کنجکاو بود زود نمی رفت بقیه رو نگاه کنه(فکر کنم دیگه واقعاتصمیم داشت پولداربشه)

    خلاصه هر فایل حدود یک ساعت بیشتر بود و یه دفتر گذاشته و تعهد نوشته بود، فکر کنم فقط یک جلسه رو بیشتر نگاه نکرد در حدی که مدارش، برای دیدن فایل های هدیه بره بالا.

    اومد تو سایت بعد از یکسال از آخرین باری که اومده بود.

    حالا شد دو سال پارسال که متوجه شد، فایل رایگان هست و شروع کرد به گوش دادن آنها، وبعد از اون بلافاصله رفت و ثروت 3 را پاک کرد.

    حالا تازه بعد از 2 سال رسیدیم ب جایی که آقا رضا شروع کرده، سایت با فایل های رایگان

    عضویت رضوان 3 سال است اما ورود واقعی اش یک سال اشت

    …………………………………………………………………………

    رضا

    تلاش خودش رو کرده بود، و الان گفت بذار ببینم خدا چکار میتونه برام بکنه

    رضوان

    یه عمر منتظر بود خدا براش کاری بکنه، الان فهمید، خودش باید یه کارآیی بکنه.

    ………………………………………………………………………

    رضا

    انجام تمرین ها بصورت دقیق و منظم، نوشتن ساعتها خواسته و درخواست

    رضوان

    فقط در حد سپاس گذاری، تا حالا نمی‌دونه دقیق چی می خواد و چطوری درخواست بده.

    ………………………………………………………………………….

    آقا رضا

    بدهکار

    رضوان

    طلبکار عالم و آدم که مانع موفقیت اش شدن

    ………………………………………………………………………….

    آقا رضا

    صداقت استاد رو باور کرده

    رضوان

    ثروت استاد رو،آروی، خونه ماشین، موتور سیکلت و…

    …………………………………………………………………………

    بالای ها که نوشتم مختصر اختلافی بود که رضوان و رضا طی کردند.

    و اما وجه شباهت های ابتدای راه

    داشتن احساس خوب موقع گوش دادن به فایل

    ذوق و شوق برای انجام کارهای خونه، که در این بین فایل های را گوش کنم.

    ……………………………………………………….

    و این مقایسه اجمالی خیلی چیزها رو بر من آشکار کردو نقاط ضعف و قوت مرا بلود تر کرد. در عین اینکه خیلی خیلی امیدوارتر و با انگیزه تر شدم.

    در آخر عین چند جمله استاد که خیلی بهشون تاکید داشت رو می نویسم

    نکته طلایی

    وقتی به زندگی ذوق و بیشتر داشته باشی

    لاجرم جهان و خداوند، اتفاقات بهتری رو وارد زندگی ات می‌کند.

    نقطه سر خط

    یبار دیگه می گم .

    وقتی شما احساس بهتری داری نسبت به خودت، نسبت به آدم ها نسبت به زندگی نسبت به خداوند، جهان، خداوند شرایط، افراد ، موقعیت ها و ایده های بهتری وارد زندگی ات می کند .

    به نسبتی که حالت بهتر میشه، آرامشت بیشتر می شود، به همان نسبت اتفاقات بهتری وارد زندگی ات می شود.

    حالا این شور و شوق کلیده

    وقتی شور و شوق داری برای زندگی، زندگی شور و شوق داره برای اینکه چیزی های بهتری به شما نشون بده.

    وقتی شما شور وشوقی نداشته باشی برای زندگی، زندگی هم شور و شوقی نداره برا نشان دان چیزی های بهتر

    بچه‌ها این ها کلید، ها

    انسان ها موقعی شرایط شون بهتر شده که احساسشون بهتر شده حالشون بهتر شده.

    حالشون با تغییر زاویه دیدشون، با تغییر وردی های مغزشون بهتر شده

    این یک قانون است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    سمیه اسفندیاری گفته:
    مدت عضویت: 1875 روز

    سلام…

    واقعا این دست از فایلها خیلی امید میده اینکه ا بابا اینم مث من هست که…من گاهی این احساسات رو داشتم و الانم هم دارم خدایا استاد یا افرادی که الان خیلی نتایج بزرگی دارن اوایل چه احساسی داشتن چه طوری بودن که آقا رضای عزیز دقیق توضیح دادن

    که همه بچه ها هم ازاین جاده عبور کردن،اوایل من نمیفهمیدم ولی احساسم خوب بود دقیقا چیزی های که آقای عطار روشن میگن بودم،ولی اینو به خودم میگفتم استاد گفته فقط ادامه بدید، به خودم میگفتم چه طوری از کجا،بازم میگفتم نمیدونم ولی استاد گفته میشه چون به استاد ایمان داشتم،چون خودشون از جایی شروع کردن که زیر صفر بوده و ساخته،بعد بازم امیدم بیشتر می‌شد میگفتم خوب منم میتونم و نتایج از همون شروع راه آمد ولی چون مدارم پایین بود میگفتم بابا حالا اتفاقی بود حالا این یه بار بود ولی ادامه دادم و هی نتایج و اتفاقات داشت تغییر میکرد و من راهی جز باور نداشتم و دیگه اینبار ذهنم داشت یاریم میکرد دیگه اتفاقی نیست…

    دیگه یکی بیاد خونه اش رو کامل با اب‌‌ و برق و گاز مجانی با حساب به نام تو و پولم برات بریزه،وسایل کار برات تهیه کنه،فایلهای آموزشی حرفه ات هم بخره و بگه تو فقط لطف کن بیا بدوز دوخت بزن فایلها رو ببین بعدم تو از درآمد نصف نصف هم بیشتر بردار خوب اینا ایمانم رو بیشتر کرد و متعهد تر و اینکه جواب داد و اینکه هیچچچچ چیز اتفاقی نیست و رسیدن به این نقطه و درک این اگاهی خیلی نجواها رو خاموش میکنه تا بیاد حرف بزن میگم ببین هیچ چیز اتفاقی نیست چرا قبلن نبود به قول آقا رضا زحمات قبل، امتحان کردن همه راهها و نتیجه ندادن هیچ راهی هم بود ولی توی این مسیر تازه،شناخت خدای تازه،شناخت خودت توانایی هات دوست داشتن خودت خدا آدمها شرایطت و در صلح بودن با خودت و قابل لمس ترین اتفاق،احساسی که خوب شده و همه چی رو زیبا و متفاوت ببینی و امید هر روز در قلبت رشد کنه و چراغی روشنتر از قبل بشه برای ادامه راه خدایا شکرت

    بعد هی ترغیب میشی بنویسی ستاره قطبی رو رعایت کنی اونم با احساس خوب و من متوجه میشیم وقتی مدارم بالاتر میره اتفاقات راحتر میفته اونم فقط با توجه خودم و تمرکزی که دارم و هی به خودم‌میگم درسته همینه و هی نا خودآگاه توجه میکنم میرم تو عقل کل کامنت میخونم خواسته هام رو مینویسم

    وااای خواسته ها رو گفتم یادم افتاد،این اتفاق مال دو روز پیشه:من یک هفته هر روز خواسته هام رو برای 5 سال آینده شروع کردم نوشتن اینم دخترم بهم گفت مامان بنویس هر روز بنویس و لیستم 7 تا خواسته بود در بازه زمانی 5 سال و به طور معجزه آسایی یکیش بر آورده شد،خیلی دوست داشتم یه دوره آموزشی از مربیم داشته باشم،دوره خفن و حرفه ای که منو در کارم رشد میداد ولی هزینه اش برام سخت بود،دوره یک هفته فرصت داشت…

    من همش ناراحت کاش داشتمش و جایی دیگه خسته شدم به خودم گفتم سمیه بابا چقدر چسبیدی ولش کن رها کن میشه سر وقتش و من دیگه بعد از رهایی هر روز گذاشتمش توی لیستم و خدارو برای داشتنش شکر کردم و سپردم خدا و به طور جادویی بعد از یک هفته از جاییکه خداوند انسانها رو به سمتم هدایت میکنه تا منو به خواسته هام برساند ابر وباد وفلک دست به دست هم دادند بدون اینکه پولی پرداخت کنم زوری بزنم تقلایی کنم زیبا و با شکوه آمد توی پروفایل شخص ام،باورتون میشه برام خریده شد

    و من از جایی که استاد میگه دیگه اتفاقات براتون بدیهی میشه و ساده میشه این فقط بر ایمانم می‌افزاید و هی بیشتر دوست دارم ادامه بدم بخونم توجه کنم و حرفهای استاد که میگه بچه ها عجله نکنید تکاملتون رو طی کنید به خدا لاجرم اتفاقات میفته و شما راحت به خواسته هاتون میرسد برام قابل باور میشه چون نتایج آمده و برام قابل لمس شده به صورت فیزیکی الان هست و من متعهدتر از اینکه شاکر باشم همه داشته هام رو قدر بدونم دوست داشته باشم از جایی که هستم راضی باشم کیف کنم تک تک لحظه هام رو لذت ببرم و نجواها هم‌ میاد من تازگی ها که مدارم تغییر کرده تا نجواها میان شروع به حساب کتاب میکنه میگم ببین تو بگو منم میگم وظیفه تو ترس و نگرانی کمبود هست دیگه جز این کاری که بلد نیستی تهش ترسه و فقر دیگه ولی من خدایی دارم وهااااب رزااااق و امید دهنده وسعت در روزی و برایم کافیست و از جایی که گمان نمی‌کنم به من میبخشد،برای ایمان و تقوا و بنده خودش بودن می‌بخشد ولی تو چی،تو چی داری تهش ترس بیشتر بهم بدی جز فلاکت و عمری سختی و هی بدتر و بدتر شدن… اینارو نتیجه 40 سال زندگیم گفته تهش غرق شدنی ولی خدای من برای من کافیست این 3 سال جدید عمرم به اندازه اون 37 سال برابری میکنه زندگیم به قبل عباسمنش و بعد عباسمنش تقسیم میشه به بعد شناخت خدای جدید و خدای ترس و فقر تقسیم شده به بعد از توحید و ادامه مسیر تقسیم شده و هر روز بهتر و بهتر میشه این نتایج میگن من نمیگم،اینو اتفاقات زیبای هر روز میگه

    وقتی تو ستاره قطبی اون روزت درخواست میکنی خدایا سوپرایزم،کن و ازجایی که گمان نمی‌کنم ببخش و اون روز همین اتفاق میفته و تو شاد و سرمست و فقط قلبت دوب دوب میزنه احساس میکنی خون توی صورتت جریانش بیشتر شده لپ هات گل میندازه و فقط میگی خدایا حمد و سپاس فقط لایق توست اشکهام بی اختیار میاد و وقتی مرورش میکنی بازم اون احساسات برات تکرار میشه این دیگه ته خوشبختی تو میشه توجه به آنچه میخوای میشه خدااایا شکرت سپاسگزارم

    اینا فقط به واسطه ادامه دادن مستمر هر روز میبینم چیزی که استاد و همه دوستانی که نتیجه دستشون هست دارن میگن که این همون‌ چراغ راهه و اصل…

    این یک ماه نتیجه هام بیشتر شده و درکم هم بهتر و به خودم میگم ادامه دادن باور داشتن خدایی من نتایج آینده رو چقدر متفاوت میکنه و چه اتفاقاتی رقم خواهد خورد چون ظرفت بزرگ میشه ایمانت بیشتر میشه و این بذری که که توی قلبم آگاهانه کاشتم هر روز داره رشد میکنه و دیگه روی خودم حساب نمی‌کنم و هر روز تمرین میکنم روی کسی دیگه هم حساب نکنم فقط روی بزرگی توانایی و قدرت خداوند حساب کنم آرامش دارم شادم و به خودم میگم هیچ دستی بالای دستان خداوند نیست پس ادامه بده که تورا کافیست و از هر خیری از خداوندم فقیرم و محتاج…

    از افرادی که ادامه دادن و راه رو روشن کردن برای ما مثل آقای عطار روشن عزیز، که قراره این راه رو بریم از استاد عزیزم که چراغ راه شده و نوید روزهای روشن رو میده از خدایی که هدایت میکنه هر کس که بخواد بی نهایت سپاسگزارم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    شیما گفته:
    مدت عضویت: 1772 روز

    سلام به استاد عزیزم استاد عباسمنش عزیز و آقا رضای گرامی خدای بزرگ و مهربان را هزاران بار سپاسگزارم که بازهم منو و ذهن بیماراز گذشته منو هدایت کرد تا در این جهاد اکبری که به راه انداخته ام قدمهای عملی و جدی بردارم برای منطقی کردن تمرینهای روتینی که برای خودم گذاشته ام به خودم هر لحظه یا دآوری قانون احساس خوب اتفاقات خوب رو میکنم چرا که بسیار در هر لحظه از زندگی ام تجربه اش کرده ام که به محض انتخاب دیدگاه بهتر قلبم باز و تنفسم بهتر میشه و آرومتر میشم و وقتی ادامه میدم اتفاقات کوچک و بزرگ پشت سر هم برام میفته و از همه مهمتر هر تضادی هم تو شرایطی که داریم تلاش میکنیم آگاهانه به احساس بهتر برسیم پیش بیاد بهتر میتونیم درسشو برداریم اعراض کنیم یا ذهنمون رو مدیریت و کنترل آگاهانه کنیم اعتراف میکنم من هم مثل آقا رضا بودم دقیقا ابتدای شروع حتی تا همین اواخر با وجود اینکه نتایح حال خوب رابطه بهتر هدفدار شدن و سلامت تر شدن رو از دنبال کردن فایلها و سپاسگزاری کردن آگاهانه گرفتم اما براحتی میتونم بگم اولش فکر میکردم من قرار نیست عوض بشم من فقط باید حالم خوب باشه سپاسگزار بشم و من حتی بدتر فقط و فقط به گفتن این دریافتهام به اطرافیانی که با گله و شکایت و آه و ناله و نگران بودن صبح تا شب خود را می گذراندند و گرفتار همان خدای شبیه انسان پرزور و احساساتی بودند که لازمه با واسطه مذهبیون یا امامان و پیامبران باهاش حرف بزنن و خودشون میونه ای با خدا نداشتن حتی به چیزهایی که میگفتن هم عمل نمیکردن کار من این بود و حتی تا همین آخرین تضادی که برام پیش اومد وتعهدمو به تغییر اساسی خودم با انجام این روتین بیشتر کرد همین شکل نگاه و عمل میکردم غافل از اینکه بیرون زتو نیست هرچه تو می بینی و این رو در عمل نمیفهمیدم چگونه باید پیاده کنم خدارو صدهزاربارشکر که بازهم من رو در صراط مستقیم خودش هدایت کرد و نشانه احساس خوب با کار کردن رو خودم رو و تغییرات اساسی و عملی رو بهم نشون داد و این تصمیم منو هماهنگ کرد با شروع فایلهای استاد روی صحبتهای آقا رضا و چقدر این قانون همزمانی ش فوق العاده س که برای هممون کار میکنه و چقدررر فوق العاده س درکش کنیم و باخدای خودمون عشقبازی کنیم من این تکاملو تصمیم گرفتم با لذت طی کنم و خداوند قانونش اینه که به خواسته هامون جواب میده وقتی باورش می کنیم من تصمیم گرفتم هر روز بیشتر و بیشتر از خدا نشانه بخوام و حال خوب بخوام و کمک بخوام و هدف بنویسم و حرکت کنم و تیک زدنشو از اون بخوام بااینکه تو هدفی که فعلا دارم زمان بسبار ارزشمنده که صد البته کل زمان زندگی ما در این بدنهای فیزیکی فرصت ارزشمندی برای درک خودمون و دریافت نعمات خداوند و کمک به اهداف خداوند با خلق خواسته هامونه فکر میکنم زمانی که برای انجام این روتین خودم اختصاص میدم مثل سوخت جت من رو به سمت مسیر بهتر و سریعتر هدایت میکنه و میتونم امیدوارتر حرکت کنم موانعمو بدون تلاش ذهنی و فیزیکی با حال خوب و انرژیی که بهم میده خودبخود برمیداره و همه چیز بهتر و بهتر پیش خواهد رفت ان شا الله خیلی از ادامه این فایلها لذت خواهیم برد و من یکی تعهد دادم که آگاهانه عمل کنم به میزانی که درک میکنم و ادامه بدم تا زمانی که نتیجه بیاد گرچه از همون اولین فایلی که دیدم نتبجه ش با حال خوب اومد و همچنان نتیجه های پشت سر اون ادامه داره خدا رو سپاس میگم که میتونم هر روز بجای غر زدن خودم رو علت العلل همه زندگیم همه و همه نتایجم بدونم و سبستمش رو درک کنم با تکامل و وقتی هر نتیجه ای دیدم ایمانم بیشتر بشه و ادامه بدم استاد من نجوا زیاد دارم بسیار بسیار زیاد و این جهاد اکبر منو نجات خواهد داد تا این صداها رو کمرنگ و کمرنگتر کنم هرچند قبلا این طور بود که هیچ صدایی بجز این نجواها نبودد اما خدارو هزاران بار سپاس که الان فقط گاهی میان هرچند کم و ناچیز و خفه نیستن و هستن اما خیای خیلی خیلی از اون ذهن نابود و درب و داغون فاصله دارم که دوسال پیش و یا قبلتر ها داشتم خدایا هزاران بار سپاس در پناه الله شاد و سلامت و پرنعمت و موفق باشید و هدایت شده ان شا الله خدانگهدارتان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2161 روز

    بنام تنها فرمانـروای آسمان ها و زمین

    سلام به استاد عزیزم و دوستان عزیز و هم فرکانسی ام

    خداروشکر که در یک روز برفی بارانی به شدت سرد زمستانی که نعمت های خدا روی زمین مثل همیشه سرازیر شده. فرصتی دارم که دوباره از شنیدن یک فایل جدید دیگه استفاده کنم و از آگاهی هاش بهره مند بشم.

    خداروشکر میکنم که من با این سایت آشنا شدم و چنان عادتی در من ایجاد شده که نمیتوونم دنبال کننده مطالب و اگاهی نباشم.

    خداروشکر برای این ایده ها و فایل های نتایج دوستان.

    خداروشکر برای وجود ارزشمند شما دوستان عزیزی که اینقدر جهان و این سایت رو هر روز زیباتر و پرمحتواتر میکنید. که باعث میشین اینقدر حرف های خوب زده بشع، باعث میشین تا در این مسیر بیشتر به سمت خودشناسی ، خداشناسی و اصل شناسی پیش برم که لاجرم جهان راهی جز نشان دادن اونا به من نداره.

    خداروشکر برای وجود این استاد ارزشمند اصل پیدا کنم که وجودش به فایل ها برکت مضاعف از آگاهی رو میده.

    خداروشکر برای ترکیب استاد و نتایج دوستان و مرور آگاهی ها و درک بهتر…

    خدایا شکرت برای اینکه من میتونم بنویسم، میتونم درک کنم، میتونم ببینم و بشنوم و در این مسیر هستم تا خلق کنم زندگی خودمو. خدایا شکرت که آگاه شدم به آگاهانه کنترل کردن ورودی ذهن خودمو و نظاره گر شدن به افکارم.

    …………………………………………………………………………….

    دوباره و سه باره و چندباره باید این فایل ها رو دید.دیروز یکبار دیدم. امروز دوباره یکبار دیگه دیدم.اینقدر حجم آگاهی ها و حرف های صادقانه و راه گشا زیاده نمیدونم چی بنویسم….

    خدایا تنها تو را میپرستم و تنــها از تو یاری میجویم…

    …………………………………………………………………………….

    قسمت 8_ نتایج دوستان از آموزه های استاد عباسمنش

    ادامه فایل رضا عطارروشن عزیز رو میبینم و میشنوم. ممنون دوست عزیز برای تهیه این فایل ارزشمند…

    در ادامه رضای عزیز گفتن که از اونجایی که در شرایط مالی بدی بودم، توانایی مالی خرید محصولات شما رو هم نداشتم.(یعنی چقدر فاصله فرکانسی مالی و ذهنی بوده در شروع کار، که نه توان مالی داشته نه اصلا به قول خودشون فکر میکردن که بخرن چون تا حالا هزینه ایی برای رشد شخصی و موفقیت فردی نکرده بودند.)

    _این قسمت حرف رضای عزیز سعی میکنم ردپای تکامل رو سعی میکنم پیدا کنم.1. فردی که توان مالی خرید دوره نداره. 2. سایتی که هنوز محصولات زیادی نداره.

    بودن دوره روان شناسی ثروت 1 با مبلغ 1 میلیون و خورده ایی. که الان هر کدوم از بچه هایی که هستیم الان مبلغ دوره روانشناسی همینقدر باشه به آنی خرید میکنیم یا نهایت تا فردا جور میشه برامون. بعد اون زمان همچین محصول خفنی بوده با اون مبلغ(البته میدونم که اون زمان 1 میلیون تومان خودش کلی پول بوده و شاید حقوق یکنفر در حد متوسط رو به بالا بوده.)…اینجــا من یک روند رو به صعود و پیشرفت رو میبینم. هم در افراد هم در فراوانی پول و مبالغ هم در نگرش و خواستن تغییر و اشتیاق بیشتر افراد برای خالق بودن…خدایا شکرت که چقدر این روز و شب هات حساب شده است و چقدر در همه این تکرارها گـســتـرش رو میشه دید. که تو جهان رو همیشه رو به گــستـرش و پیــشـرفـت خلق کردی و هر آنچه که جزئی از این جهان هم هست باید از این اصل و قانون ثابت و ازلی ات پیروی کنه تا باقی بمونه.(فکر خدا) اگر گسترشی در کار من و درون من نباشه، محکوم به نابودی هستم. اگر دقت کنیم به جهان چیزی اگر رو به بهتر شدن باشه بقا داره و اگر چیزی رو به بدتر شدن هست یعنی مرگ یعنی نابودی یعنی شکست یعنی خارج از قانون ابدی و ازلی در حرکته…

    _چقدر تو کلام آقا رضا صداقت بود که گفتن اهل آموزش دیدن نبودن مدرسه هم به زور خانواده رفتن. اما چقدر این شروع کردن شون رو تحسین کردم. اینکه شروع کردن به دانلود کردن فایل های دانلودی رایگان و دیدن اونا…

    _چقدر قشنگ گفتین که خیلی از حرف های استاد براتون قابل درک نبوده و فقط گوش میدادین. یا حرف هایی که در مورد خدا و موفقیت و …میشنیدید براتون ناشناس بود اما بازم ادامه دادید(بنظرمنم اینجا اون حس کنجکاوی مقدس داشته شما رو پیش میبرده و البته اون حس خوبی که در شما ایجاد میشد، شما رو ترغیب میکرد تاادامه بدین.)

    _عدم درک تکامل و عجله ،گرفتن مبلغ زیادی پول از یکی از دوستان و افتادن تو تله بدهی و پرداخت پول زور سود به دوست تون که اونم نتونسته بودین بعد چند ماه بدین.

    _انگیزه حرکت تون برام جالب بود انگیزه شما برای موفق شدن و پولدار شدن نبود. چون این فکر با اون تجربه ها و فرکانس شما فاصله زیادی داشت واصلا باور نمیکردین که بتونید به همچین چیزی دست پیدا کنید.بلکه به دنبال آرامش بودین و اون فایل ها رو گوش میدادین تا اون فشارها رو از خودتون بردارید. آرامش بخش بودن اون حرف ها و فایل ها…

    اینجا میدونید به چی فکر کردم اینکه استاد میگین آدم نمیتونه یهو از یک حال بد و افسرده و ناامید به احساس های بالاتر برسه باید اول یک آدم افسرده رو عصبانی کرد یکم بهتر از اون احساس قبلی اش بعد به احساس نارضایتی بعد…. همینطور تا برسه به احساس عشق و شور و قدردانی از خدا و داشته هاش…بنظرم این قسمت آقا رضا داشت کوچولو کوچولو اون مدارهای احساسی رو از بد به خوب طی میکرد.

    احســـاس بـــد———————————> احســاس خــوب

    حالا پایین به ترتیب از فرکانس و احساس خــوب به بــد رو مینویسم.

    احساس خوب

    .

    .

    . 1. خوش حالی/علم/قدرت/ آزادی/عشق/سپاسگزاری

    . 2. شور و اشتیاق

    . 3. اشتیاق/خواستن/شادمانی

    . 4. ایمان/انتظار خوش بینانه

    . 5. مثبت اندیشی

    . 6. امید

    . 7. رضایتمندی

    . 8. بی حوصلگی

    . 9. شک و تردید

    . 10. کلافگی/ناراحتی/صبر نکردن

    . 11. برافروختگی

    . 12. دریغ و حسرت

    . 13. بددلی

    . 14.اضطراب

    . 15. نکوهش

    . 16. ناامیدی

    . 17.عصبانیت

    . 18. تلافی

    . 19. تنفر/خشم

    . 20. رشک ورزیدن

    . 21. امنیت نداشتن/حس گناه/ ناشایست بودن

    . 22. هراس/غم/افسردگی/دریغ/ناتوان بودن

    .

    .

    احساس بـد

    …………………………………………………………………………….

    _شنیدن داستان استاد و اینکه باور کردین چون خیلی شبیه به خودتون و شرایط خودتون بود و اون صداقت در کلام استاد هم قطعا بی تاثیر نبود.

    بنظرم اینجا الگو سازی و شروع باورسازی بود و اولین باور که میـشود.

    شکل گرفتن اعتماد در وجود آقا رضا و رفتن به پله بالاتر به احساس خوب.

    کلـید————-> اولین قـدم ها برای تغـییر

    _تغییر عادت ها

    دست برداشتن از بازهای هایی که فقط وقتشون رو پر میکرد و سرگرم شون میکرد و رفتن به سمت وقت گذاشتن روی فایل های استاد و تغییر ورودی ها.

    یک عادت چطور ساخته میشه؟یک عادت چطور تغییر میکنه؟ باور کجای داستانه…

    این جمله رو از شما یادم میاد استاد جان که باور یک فکری هست که بارها و بارها تکرار میشه. و این باورها تبدیل میشن به رفتار و بعد عادت های ما رو هم شکل میدن.خدایا شکرت چقدر آگاهی

    ……………………………………………………………………………

    نــکتــه طلایی

    احساس خوب=اتفاقات خوب

    اشاره استاد به این قسمت حرف آقارضا که میگفتن وقتی من فایل ها رو گوش میدادم، شاید درک نمیکردم امـا احساس خوبی داشتم.

    یا اون قسمتی که آقا رضا اشاره کردن به اینکه اوایل من هیچ اشتیاقی به سرکار رفتن نداشتم بخاطر باورهای اشتباهی که داشتن بعد از آشنایی با شما شوق و ذوق داشتم که بیام مغازه با کامپیوتر فایل های شما رو دانلود کنم و گوش بدم.

    اتفاقات زندگی رو به احساس ارتباط دادن

    وقتــی شما احساس بهــتـری نسبت به دیروزت داری،نسبت به یکماه یا یکسال پیش خودت داری. وقتی شما نسبت به قبل، در زندگیت شوق و ذوق بیشتری داری لاجــرم جهان و خداوند اتـفاقــات بهتری وارد زندگیت میکنه. نقطه سر خط

    هرکسی برگرده به عقب میبنه که نقطه تحول و تغییرش از جایی شروع شد که احساسش یکم بهتر شده.

    به نسبتی که شما حالت بهتر میشه، به نسبتی که شما آرامشت بیشتر میشه،. به همون نسبت اتفاقات بهـتـری وارد زندگیت میـشه.

    این شور و شوق کلــیده. وقتی شما شور و شوق داری برای زندگی، زندگی شور و شوق داره تا به شما چیزهای بهتری بده.وقتی شما شور و شوقی نداری برای زندگی، زندگی و جهان هم شور و شوقی نداره تا چیزهای بهتری به شما نشون بده.

    اینا نقطه ی مشترک تغییر هر انسانی در طول تاریخ انسانه اینا کلیده…انسان ها موقعی شرایط شون بهتر شده که احساس شون بهتر شده.حالشون بهتر شده. نه حالشن با الکل، نه حالشون با مواد مخدر ( هر عامل بیرونی) حالــشون بــا تــغییر زاویـه دیـدشون، حالــشون با تغــییر ورودی های مغزشون بهتر شده. به جای اینکه چیزهای نامناسب گوش کنن، به جای اینکه با آدم های نامناسب وقت بگذرونن. به چیزهای مناسب تــوجــه کردند. به چیزهای مناسب گوش کردند، با آدم های مناسب ارتباط برقرار کردند. به چیزهای مناسب فکر کردند به چیزهای مناسب تــوجه کردند حـالــشون به این شکل بهتر شده و بــعــد اتفاقات شروع میکنن به بهتر شدن.به نسبتی که تو تغییر میکنی، به نسبتی که تو حالت خوب میشه اتفاقات خوب میشه و تغییر میکنه.این یـک قانــون است…

    …………………………………………………………………………………

    _چقدر قشنگ گفتن آقا رضا که صبح به ذوقی اینکه فایل گوش کنید میرفیتن و دلیل صبح زود رفتن چی بود و بعد چی میشه…خدایا شکرت. چه باورهای مخربی رو لابلای حرف هاتون میشد دید و چقدر قشنگ خودتون و عزت نفس تون داشت میرفت بالا تا به احساس های بهتر نسبت به خودتون برسید و اولین کار بخشش بود. در صلح بودن با خودتو بود. اولین کار برداشتن این فشار بار گناه و عذاب وجدان بود برای گناه هایی که کرده بودین. واقعا چقدر قشنگ و ظریف میشه کلی باور و تغییر زاویه رو دید.چقدر قشنگ لابلای حرف هاتون ردپای اون ورودی مناسبه اون باورها و کدهایی که تو ذهن تون با بارها و بارها گوش کردن فایل های استاد اشاره کردین و چقدر هوشمندانه و قشنگ و زیبا تکه هایی از فایل هایی که مرتبط بود با اون بخش و تغییر و جایگزینی باورهای خوب رو به ما نشون دادین. واقعا بارها این تدوین و این دقت تون رو تحسین میکنم.

    چقدر قشنگ گفتین میرفتین مغازه جایی که دسترسی به کامپیوتر داشتین تا فایل ها رو دانلود کنید و گوش بدین. این اشتیاق با شما چه کرده بود که ساعت 7 میرفتین مغازه رو باز میکردین.

    چقدر احساس های مختلفی(حسرت،حسادت، عصبانیت،خشم از خدا،…) که اون زمان تجربه میکردین رو قشنگ لابلای صحبت هاتون میتونستم درک کنم و چقدر لذت بردم. و چقدر خوشحالم که با نوشتن این موارد ردپای قانون تکامل رو دارم بهتر درک میکنم خدایا شکرت.(آخه من متوجه شدم پاشنه ی آشیلم قانون تکامل هست)

    چقدر قشنگ از خودتون میگرسیدن که پس چطوریه برای یکنفر میشه برای من نمیشه؟چرا من هرکاری میکنم نمیشه؟…..

    چقدر قشنگ گفتین جاهایی که موفقیت رو ربط میدادن به خداوند،خوشبختی رو ارتباط میدادن به خداوند خیلی بیشتر به دل تون مینشست.شما در ادامه این سوال رو جواب دادین حالا چرا به دل من مینشست؟ اینکه دو دلیل براش گفتین که بنظرم باورهای اون موقع تون بود.

    1. اینکه هر چقدر تلاش کرده بودم تا موفق بشم، جواب نداده بود و یکجورایی نسبت به خودم کاملا بی اعتماد بودم. هیچ امیدی نداشتم که از خودم آبی گرم بشه. من کهنتونسته بودم پــس بچسبیم به این خدایی که استاد عباسمنش میگه شاید خدا برای من کاری بکنه. از تو حرکت از خدا برکت شعاری بیشتر نیست دیگه باید چیکار میکردم که نکرده بودم.چندتا شغل باید عوض کنم، چقدر باید کار کنم.

    2. بخاطر اینکه شکست ها و تجرب های ناموفق زیادی داشتم و وقتی شما رو میدیدم که شما هم یک سختی هایی رو شبیه من داشتین و موفقیت اون لحظه تون رو میدیدم و اونا رو به خداوند ارتباط میدیدن که این برای من خیلی باورپذیر شد که میتونه زندگی من تغییر کنه. نــه اینکه مـــن بتـونـم زندگی خودمو تغییر بدم اون زمان این ایده رو نداشتم با این ایده که بیام ببینم این استاد عباسمنش چطور این خدا رو پرستیده و عبادت کرده شاید این خدا درها رو به روی من باز کنه.اصلا فکر نمیکردم که من بتونم باعث تغییری در زندگیم بشم، من بتونم موفق بشم. چون یک تجربه 32 سال ناموفق بودن داشتم.

    _ هی گوش میدادم، هی مینوشتم. هر چی استاد میگفتین انجام میدادم و گاهی بیشتر. بجای 5 بار گوش دادن اون فایل من 50 بار گوش میدادم.

    همه ی سرگرمی شما شده بود دنبال کردن محتوای رایگانی که در سایت استاد عباسمنش میومد چقدر قشنگ عادت های جدید و درست رو در خودتون ایجاد کردید با تلاش و پشتکار و مداومت…

    _چقدر قشنگ اشاره کرده بودین که هیچ نتیجه مالی یا فیزیکی در زندگیتون نیومده بود فقط مــن حالــم بهــتر شده بود. و این حال بهتر از نظر دیگران این بود که تو رسما دیوانه شدی و بیخیال و بی حرکت و بی تلاش…. حالا اون تلاشی که نمیکردین چی بود اینکه دیگه عصبانی نمیشدین،تقلا نمیکردین،…بیشتر اسم خدا رو زبان تون میومد.

    خیلی امیــد در شما زنده شده بود.

    کلیــد انگیزه ساختن برای هدف

    اگر من از همون اول میخواستم درک کنم که قراره من یکسری تغییرات داشته باشم و حرکتی انجام بدم هرگز شما رو دنبال نمیکردم. چــون من اصلا دیگه نـای اینکه بخوام تلاشی بکنم نداشتم.

    بیشتر احساس میکردم تو اون حرف هایی که استاد عباسمنش میزنه نیازی نیست که مــن کاری انجام بدم.خیالم راحت شد که من نمیخواد کار یانجام بدم و من میچسبم به این خدا…سپاسگزاری میکنم خواسته هامو مینویسم و از خدا اصرار میکنم و میشه.

    برداساس معیاری های دینی انگار من همه لیست گناه های صغیره و کبره رو انجام داده بودم و به شدت خودمو آدمی میدونستم که خداوند منو طرد کرده و من نمیتونم اون گناهان رو جبران کنم.

    استاد گفتن:

    بپذیرید خودتون رو، خدا تو رو پذیرفته.خدا تو رو قبول کرده.خدا از گناهان تو در گذشته. به محض اینکه فکر میکنی که به راه راست هدایت شدی هدایت شده هستی.بــاور کن اینو تا تجربه اش کنی

    این جمله استاد منو رها کرد از ناامیدی از اون خدا گریزی و به من احساس بهتری داد.

    پیدا کردن یک ترمز مخفی و دیدن ریشه اون در باورها و شنیده های گذشته:

    _چقدر قشنگ یک باور مخرب و ترمز رو در خودتون کشف کردین که شما اصلا بخاطر این حد از احساس گناه دوست داشتین که بلا سرتون بیاد. بخاطر اون باورهای اشتباه و داستان غلط و دروغی که شنیده بودین تحت عنوان روایت و …

    باور کن که جهان از تو بیشتر دوست داره، که تو ثروتمند بشــی.

    باز یک سوال جالب دیگه آقارضا که از خودش اینجا میپرسه و بعد به جوابش قطعا هدایت شده این سوال که چطور ممکنه خدا از من بیشترمیخواد که من ثروتمند بشم و من اینقدر بدختم؟!…بعد وقتی اینو شنیدم این انگیزه در من ایجاد شد که ببینم این خدا چه جوریه اگر اینطوریه که کار نداره به من چه گناهی کردم فقط خدا دلش به این خوشه که من بنویسم و خواسته هامو بگم پس چقدر کار راحتیـه. و این انگیزه ایی بود که من ادامه بدم در ماه های اول و فایل ها رو با انگیزه بیشتر دنبال کنم

    ……………………………………………………………………………….

    نکاتی که استاد عزیز در ادامه اشاره میکنن.

    کلیــــد مهــم

    قدم های تکاملی برای هدایت شدن

    اینکه رضای عزیز میگفته هرکاری که شما میگفتن من انجام میدادم.

    استاد:وقتی من خودم، وارد این فضای تغــییر زندگی شدم من خیــلی جــدی گرفــتم. خیلی این آگاهی رو جدی گرفتم دفترها پر کردم درمورد توجه به نکات مثبت، سپاسگزاری کردن، نوشتن خواسته هام. هر روز صبح که از خواب پامیشدم تمرین میکردم و مینوشتم.

    همه ی اون چیزی که اموزش دادم رو خودم بهش عمل میکردم مثال نرفتن در شبکه های اجتماعی، وقت صرف تلویزیون و اخبار نکردن…حذف تلویزیون از خونه.

    یا اینکه گفتم بیایم روی خداوند حساب کنیم در شرایط مختلف با اینکه ترس تو قلبم میومد سعی میکردم اون احساس اطمینان به خداند و هدایت خداوند رو در قلبــم زنــده نگه دارم.

    _ وقتی افراد میان دقــیــقــا عمل میکنن به گفته ها، یعنـی باور میکنن که اینا اصــل داستانه اینا کل بازیــه، اون وقته که شرایط شروع میکنه به تغـییر کردن.به میزانی که اینـوو باور میکنن.

    تاریخ عضویت در سایت اصلا مهم نیست مهم اینه که تو چقدر عمل کردی به اون آگاهی ها و گفته ها.

    _وقت آدم میاد عمل میکنه، و خودشو مـتعــهـد میکنه تا به اون گفته ها عمل کنه تا جایـی که میتونــه اولش شاید بخاطر تفاوت فرکانسی نتونیم بفهمیمـِـش چه برسه که بخواهیم عمل کنـیم.

    تــفاوت فرکانسی با آگاهی ها در ابتدا شاید باعث بشه که اصلا نتونیم درک کنیم یا اونا رو بفهمیم.اما همین که سعــی میـکنیم که بفهمیم و ســعــی میـکنیم به آنچه که فهمیدیم عـمـل کنیم، فرکانس مـا مـیره بالاتر، ظرف ما بزرگتـر میشه و بعدا میزان دریافت آگاهی ها در ذهـن مـا بیشتر میشه.(اینا جملات مهمیه هـا)میزان دریافت آگاهی ها بیشتر میشه و مــا اصــل رو بهـتر میفهیم. و به اندازه ایی که اصل رو بـهـتـر میـفهـمـیم، میتونیم بهتر عمــل کنیم و به اندازه ایی که بهتر میتونــیم عمل کنیم و به همــون اندازه نتایج بزرگتر میـشه و نتایج بزرگتر ظــرف مـا رو بزرگتر میـکنه، فرکانس ما رو میبره بالاتر و بعـد این سیـکل ادامـه پیدا میکنه، اولش اینجوری نیست.(استاد یعنی همین یک تیکه که بصور رگباری جملاتی رو گفتین من دیوانه شدم یعنی فکر کنم ده ها بار برگشتم عقب تا بام این اگاهی رو با جان ودل نوش کنم اصلا معرکه بود معرکه استاد. الانم سعی کردم جمله به جمله بنویسم تا بارها بارها بیام بخونم. اصلا شگفت زده برای همین جملان استاد…چطور تشکر کنم به من بگین چطور سپاسگزارتون باشم الان اشکم در اومد واقعا برای این حد از تمرکز و تلاش تون برای اگاهی دادن تون که یکهو انگار رگباری از اگاهی میشین به زمین تشنه قلب آگاهی طلب ما. خدایا سپاسگزارم که منو سرشار میکنی اینا راهنمایی های خداست برای ما، اینا از یک فضای متفاوت اومد از قلب اومد اون قلبی که جایگاه خداست اومد که قلبم رو الان لرزوند…خدایا عاشقتم.

    در ادامه استاد میگن:

    اولش اینطوری نیست، اولش از یک فضای کاملا متفاوتی اومدیم به یک فضای کاملا جدید. ذهن ما مقاومت میکنه، گذشتگان ما به ما چیزهایی متفاوتی گفتن، باورهای ما کاملا متضاده با این صحبت ها وذهن مقاومت میکنه ولی وقتــی ادامه میدیم وقتی تعهد دادیم به خودمون. میگیم من کل زندگی این مسیر رو رفتم و اینم نتایج منه، از نتایجم اصلا راضی نیستم.من میخوام بیام اینا رو امتحان کنم این صحبت ها متفاوته با آنچه که قبلا به من گفته شده بود. من میخوام بیام امتحان کنم، ذهنم رو بمــبـاران کنم با این آگاهی های جدید، و عمـل کنم به آنچه که گفته میشه.تقریبا من در همه ی فایل هام یک تمرین کوچولویی میدم.در دوره های آموزشی تمرین ها خیلی جدی تره.در فایل های دانلودی هدیه هم تمرین میدم که مثلا در قسمت کامنت ها بیشتر روی این موضوع تمرکز کنید.

    افرادی که میان تمرین ها رو عمل میکنن، طرف شون برای دریافت آگاهی ها بزرگتر میشه.

    این مسیری هست که خودم رفتم با خوندن کتاب های زیادی در حوزه موفقیت و به میزانی که فهمیدم عمل کنم.

    سعی کردم اصل رو درک کنم.

    سعی کردم در اون اصل بیشتر پیش برم و به همون نسبت جـایگـاه دریافت اصل قانون در ذهن من بازتر شد، بزرگتر شد، ظرفش بزرگتر شد.خداوند بیشتر شروع کرد به من گفتن و با من درباره اصــل صحبت کردن که آقا اصل داستان اینه بقیه چیزها، مواردی هستند که اگر رعایت کنی خوبه اگر رعایت نکنی اتفاق بدی هم نمیفته و خیلی تاثیر گذار نیست ولی اینا اصل هست.اینا گیم چنجر هست. اینا چیزهایی هست که بازی رو تغییر میده اینا رو روشون تمرکز کن. مثل داستانی مه در قرآن هست که اشاره میکنه که این کتاب دو بخشهریال یک قسمتش ام الکتابه یک قسمتش متشابهاته. اونایی که در قلبشون مرض هست میروند دنبال تاویل آیه های متشابه. اصل رو ول میکنن میروند دنبال فرعیات. اگر تو اصل رو بگیری و ادامــه بدی زنـدگیـت بصورت بنیادین تغییر میکنه.نه اینکه یک روز یک ذره بهتر بشه بعد دو روز بیفتی پایین…زندگی خیلی از افراد مثل یویو هست به این خاطر کــه اولا مسیر درست رو ادامه ندادند و دومـا اصــل رو درک نکردند و بهش توجه نکردند و خیلی راحت اصل رو فراموش کردند چیزی که داره نتایج رو ایجاد میکنه رو فراموش کردند.

    کــی مـا اصـل رو میـفهمیم؟!موقعی که کارکنیم، ادامه بدیم،حواس مون رو جمع کنیم، تمریناتی که گفته میشه رو انجام بدیم، با افکار مثبت ذهن مون رو بمباران کنیم. اون وقت اصــل رو بهتر درک میکنیم.آدم های مناسب اطراف خودمون داشته باشیم، با ادم های نامناسب قطع رابطه کنیم که جهان خودش اینکار رو هم انجام میده. ورودی های مناسب به ذهن مون بدیم.همون کاری که رضای عزیز کرد.

    بــعـد بـه اندازه ایی که مـا در درون مون تغــییر میکنیم، شرایط بیرونی هم تغـییر میکنه.اگر شرایط بیرونی تغییربزرگی نکرده چون تــو در درون تغییراتی بزرگ نکردی…..

    سپاسگزارم واقعا سپاسگزارم

    تقدیم با عشق(فکر کنم بالای 5 ساعت درگیر این فایل پر از اگاهی هستم که باید ده ها بار دیگه هم بشنوم و بخونم واقعا از صمیم قلبم سپاسگزارم و با عشق این نوشته ها رو تقدیم نگاه و چشمان شما کردم)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 60 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2225 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام فهیمه جان خدا قوت

      خیلی لذت بردم از خواندن متنی که نوشته بودی،واو به واو فایل همراه با تفسیر دلنشین ات ترکیب جادویی شده‌ بود. کاری که کردی میونی مثل چی میمونه؟

      مثل این میمونه که یه عاشق از معشوقش یه سیب هدیه بگیره، بشینه تو خلوت و اون سیب رو نگاه کنه، بو بکشه و تو دستش این ور و اون ور کنه، بعدش با دقت وظرافت پوست سیب رو بکنه و از بویی که از سیب بلند میشه سرمست و حیران بشه.

      بعد سیب رو به تکه‌ های کوچک، قسمت کنه، و هر قسمتی که میذاره تو دهنش آرام آرام بجود و چشمانش را ببند و یه اووووووم از ته جانش بگوید.

      دلچسب و شیرین.

      شما دقیقا این کار رو بت فایل کردید. در واقع نوش جانش کردید به خورد تک تک سلول هایتان برود.

      نوش جانت فهیمه جان این آگاهی ها و دریافت هایی که داشتی.

      نویسنده گرانقدرم.

      در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی عزیز، مهربانم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        فهیمه پژوهنده گفته:
        مدت عضویت: 2161 روز

        سلام رضوان جان قشنگ و پرعشقم

        واقعا سپاسگزارم ازت برای این کامنت زیبا و قشنگی که برام گذاشتی. اصلا پرواز کردم و رفتم توی اون تشبیهی که آوردی واقعا زیبا بود واقعا فقط اشک و لبخند کل مغز و روحم رو درگیر کرد و منو ترغیب کرد تا برم برای بار چندم نگاهی به کامنتم بندازم و اون سیبی که نوش جان کردم ذره ذره لذت بردم رو ببینم دوباره از عطرش لبریز بشم. واقعا ممنونم از این عشقی که با عشقت در من به پا کردی.(کامنت قبلی که برام نوشتی مثل یک پتک تو سرم هست که دختر چرا تعلل میکنی چرا….) ممنونم که منو به یاد خودم میاری و اینطور منو به حرکت وادار میکنی تا به سمت علایقم پیش برمو حتی جرات اینو پیدا کنم که بهش بیشتر فکر کنم و از زیر خراوارها باوور خراب و ترس نگاهی بهش بندازم و با همین یک نیم نگاه قلب و روحم پرواز کنه و اشکم رو تو چشمام بیاره.واقعا سپاسگزارتم دوست قشنگ و پراز عشقم واقعا سپاسگزارم برای همه چـــی.

        ارادتمندت فهیمه

        برات از الله یکتا بهترین ها رو خواهانم. بهترین هایی که خواهانش هستی…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      علیرضا رستاخیز گفته:
      مدت عضویت: 1787 روز

      سلام فهمیه ی عزیز

      خواستم یه تشکر ویژه و صمیمانه ازت داشته باشم و تحسینت کنم بابت اینکه چقدر خوب قانون رو درک کردی و چقدر زیبا و با جزئیات کامل پنج ساعت وقت گذاشتی و این کامنت رو نوشتی ..

      ادامه این روند و این شور و اشتیاق و تعهدی که داری قطعا میتونه شمارو از اینی که هستی بار هااا بزرگ تر کنه تو تمام جنبه های زندگیتون .

      ممنون از صلیقه خوبی که در آماده کردن این کامنت داشتین ، جاهایی عنوان هارو خیلی زیبا پر رنگ نوشتین ، سطر بندی و پاراگراف بندیتون واقعا عالی بود ، و قلمه جادویی و تاثیر گذاری هم دارین .

      این کامنت شما ارزش بار هاا خواندن رو داره .

      با آرزوی موفقیت روز افزون برای شما دوست عزیزم

      در پناه الله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        فهیمه پژوهنده گفته:
        مدت عضویت: 2161 روز

        سلام به روی ماه شما علیرضا رستاخیز عزیز

        واقعا ازت سپاسگزارم برای اینکه برام کامنت گذاشتین و کلی منو یاد خودم انداختین. واقعا از این لطف و عشقی که داشتین که کامنتم رو خوندین و برام کامنت گذاشتین واقعا ممنونم…

        این قسمت کامنتت نشونه ایی واضح و امیدی مضاعف در دلم جاری کرد. همونطور که اشکم برای کانت قبلی جاری شد، قلبم با خوندن این جمله “قلمه جادویی و تاثیر گذاری هم دارین .” اصلا شکفت. اصلا خدا گفت ببین تو مشکلت فقط اینه که خودت خودتو قبول نداری و عزت نفس له و داغونی داری. آخه این برجی که داری میسازی معلومه تا چندطبقه پیش میری و بعد یک مدت فرو میریزه، معلومه که باید پی وجود خودت ه اعتماد به نفس و عزت نفس هست رو قوی و قوی تر کنی و اینقدر عجول نباشی.

        واقعا ممنون و سپاسگزارم که پیام خداوند رو اینقدر برام واضح و شفاف کردی.

        (میدونی راستش دوست دارم حالا که دوره قانون سلامتی رو تونستم با موفقیت به پایان برسونم و شش ماه تعهدمون چند روز دیگه تموم میشه و قراره نتایج رو برا استاد ایمیل بزنیم. برای خودم جایزه یک دوره بخرم هرچند الان زیر 100 هزار تومن دارم. هرچند من باید همون اول که به دلم افتاد و زبان نشانه رو درک نکردم با دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها شروع میکردم.

        هرچند که هدفم کسب و کار و پول ساختنه و چون روانشناسی ثروت 2 رو هدایتی و به راحت ترین شکل ممکن پارسال خریدم. گفتم پس بیام روانشناسی ثروت 1 رو که بیس قبلی اون هست داشته باشم. بعد باز چون الان قراره از این مهارتم یک کسب و کار شخصی راه بندازم. بعد یک مدت گفتم “دروه اصول کسب و کار شخصی” رو بخرم. چون تو کیف پولم مبلغی هست پول جورشدن برای اون دوره یا حتی “دوره ارزش تضاد” راحت تره(باور کمبود در وجودم همینجا هم مشخصه خخخ) بعد با فایل ها و گیرهای ذهنی همش به “دوره عزت نفس “میرسم. مدتی هست که میگم تمرکز کنم تا قبل عید اونو بخرم و روی اون کار کنم…خدایی میبینی چقدر خودمو گیج کردم. خلاصه که این فکرها رو سپردم بخدا و دنبال نشونه هستم تا ببینم دوره بعدی که متعهدانه میخوام داشته باشم چیه. شاید قدم 3 بود…

        بازم ممنونم که باعث شدی اینا رو هم از ذهنم بیرون بریزم و راحت تر و با احساس رهاتری پیش برم.

        براتون از الله یکتا بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو خواهانم

        ارادتمند شما فهیمه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          فهیمه زارع گفته:
          مدت عضویت: 2973 روز

          سلام به فهیمه عزیزم ودوست ارزشمندم بی نهایت ازت سپاسگزارم که تمام فایل روباوجزییات برای ما نوشتی ساعت 5 که بیدار شدم تا الان سه بار کامنتت رو خوندم آنقدر دقیق نوشتید که صدای آقا رضا تو گوشم بود صدای استاد که نکات کلیدی رو تو فایلد بیان کردند وشماچه ماهرانه این کلیدها را برجسته کردی تا برای ذهن فراموشکار ما تکرار بشه چقدر لذت بردم وچقدر تحسینت کردم که تو فقط کار درست را انجام دادی هرکس که تو مدارش باشه به این آگاهیها دسترسی داره دارم یاد میگیرم که اساسی روی خودم وباورام کار کنم

          خیلی دوست دارم درپناه خدا شاد باشید وسعادتمند وثروتمند

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            فهیمه پژوهنده گفته:
            مدت عضویت: 2161 روز

            سلام به روی ماهت دوست قشنگم

            واقعا چقدر تو زیبا اندیش و با سخاوتی. واقعا از اینکه احساست رو اونم 5 صبح اونم هنوز روز میخواد شروع بشه برام نوشتی و چه حس خوبی بهم دادی.ممنونم که یادم انداختی که وقتی من فقط کار درست رو انجام میدم جهان چه واکنش های قشنگی رو به من نشون میده.چقدر دلم برات تنگ شده بودواقعا ممنونم که هستی و روی خودت و باورهات داری اساسی و جدی کار میکنی مثل من و مثل تمام دوستای خوب دیگه مون.

            کامنت دیروزم رو داشتم میخوندم اون موقع هم فقط کار درست رو انجام دادم و شگفت زده شدم.

            abasmanesh.com

            اونو و لطف دوستان رو خوندم و به یاد آوردم من فقط نوشتم.

            بعد الان زدم روی نشانه ی من

            خدا با من داره حرف میزنه،اگر بدونی چقدر خوشحالم. چقدر بهتر دارم نشانه های اطرافم رو بهتر درک میکنم و خلق میکنم.

            اینم نشانه ی من

            abasmanesh.com

            واقعا خداروشکر که در این بهترین جای دنیا هستم با این بهترین دوستان زیبا اندیش و مهربانم.

            دوستت دارم دوستم و با عشق منتظر نتایج و اتفاق های قشنگ و ردپاهات هستم.

            ارادتمندت فهیمه

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
            • -
              فهیمه زارع گفته:
              مدت عضویت: 2973 روز

              سلام به تو فهیمه عزیزم ودوست ارزشمندم با تمام وجود کلمه به کلمه کامنتت رو درک میکنم دقیقا خدا داره به زیبایی با ما حرف میزنه نمیدونی دوست عزیزم با وجوداینکه تو یه هفته هرچی رو کلید نشانه امروزم میزدم فقط فایل توجه به زیباییها ونکات مثبت الانت برام میومدم با اینکه میخواستم هردفعه وارد سایت بشم خطا میزد ولی هردفعه که هدایت خواستم از طریق فعالیت دوستانی که فعال کرده بودم تونستم وارد سایت بشم ودقیقا هدایت میشدم به آگاهیهایی که در آن لحظه نیاز داشتم از صمیم قلبم برای بودنت برای داشتنت خداراشاکرم ،خداراشاکرم که هرلحظه مرا هدایت میکنه هرلحظه مرا سوپرایز میکنه کلا امروز صبح بهم ریخته وکلافه بودم یادم به حرف استاد جلسه اول قدم اول افتاد که میگفت دیگه نباید بگی نمیدونم چرا حالم بده شروع کردم به ریشه یابی دیدم فقط بخاطر یه حس اشتباه یه برداشت غلط بجای ابراز احساس عشق حس حسادتم رو بروز دادم وای چی بگم عزیزدلم نمیدونی چقدر منو منقلب کردی خدایا با تمام وجودم عاشقتم ازت ممنونم بهترینها را برات آرزو دارم

              درپناه حق شاد وسلامت ثروتمند باشی که حال دلم راخدایی کردی

              هرچی از احساس عالی که بهم دادی بگم کم گفتم تک تک سلولام نیاز به الله را فریاد میزنه

              اصلا نمیتونم حالم را برات توصیف کنم گل به گل بدنم شکفته شد که این از محبت تو دوست ارزشمندم که دستی از بی نهایت دستان معبودم هستی اتفاق افتاد خیلی دوست دارم با تمام وجودم

              میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      Eli گفته:
      مدت عضویت: 1410 روز

      سلام فهیمه جان

      عزیزم کامنتتون فوق العاده بود

      من هی میخوندم هی نکته بردای میکردم…مرسی که وقت گذاشتی و این اگاهبهای ارزشمند رو باهامون شریک شدی و درست مثل این بود که فایل رو باهم مرور کردیم…

      واقعا مفصل و ریز ودقیق نوشته بودید …

      ممنون ازمهرتون ممنون از توجهتون

      کلی بهمون کمک رسوندی عزیزم

      الهی مسیرتون همواره روشن ،دلت شاد،تنت سلامت وخوشبخت وثروتمند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        فهیمه پژوهنده گفته:
        مدت عضویت: 2161 روز

        سلام به روی ماهت الهام جان

        واقعا ممنون سپاسگزارم ازت که برام کامنت گذاشتی. واقعا برام تحسین برانگیزی که اینقدر قشنگ داری روی خودت کار میکنی و اینطور برای بهبود خودت وقت میذاری و ممنون که اینقدر خوب به خودت داری یاد میدی و نکته برداری میکنی. این آگاهی ها نوش جونت عزیزم الهی با درک بهتر و عمیق تر این آگاهی ها در وجود همه مون باورهایی شکل بگیره که فقط باعث اقدام و عمل بشه و با نتایج و عمل هامون به هم آگاهی بدیم. مثل الگوهای عالی مون…(راستی منم ردپاهاتو میبنم و هربار لذت میبرم ممنونم که هستی)

        برات از الله یکتا بهترین پیشـــرفت های درونی و بیرونی رو خواهانم.

        ارادتمندت فهیمه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      جواد صنمی گفته:
      مدت عضویت: 1944 روز

      به نام خداوند مهربان

      سلام به فهیمه خانم پژوهنده

      واقعا نمی‌دونم چطور از شما تشکر کنم بابت این کامنت ارزشمندی که گذاشتی و بالای 5 ساعت فقط وقت گذاشتی من نزدیک به بیست دقیقه هست فقط دارم میخونم اصلا تموم نمیشد البته با لذت میخوندم

      واقعا جای تشکر و سپاسگزاری داره که این وقت رو گذاشتین که البته کار شما دست کمه از تدوین عمو رضا ندارن و ممنونم از استاد عزیز که قسمت های مهم رو برای ما بولد کردن که اصل رو بهتر و راحتتر درک کنیم واقعا ازت ممنونم بابت این تمرکزی که گذاشتی روی این کامنت و خداروشکر که هم تونستم بخونم و هم یک کوچولو ازتون تشکر کنم

      خدایا بی نهایت شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        فهیمه پژوهنده گفته:
        مدت عضویت: 2161 روز

        سلام به شما جواد صنمی عزیز و بزرگوارم

        واقعا منم نمیدونم چطور از این همه لطف و محبت تون قددردانی کنم واقعا سپاسگزارم از اینکه برام کامنت گذاشتین. سپاسگزارم از اینکه کامنتم رو خوندین و به یادم آوردین که چه تمرکز لذت بخشی اون روز گذاشتم و فقط اول با عشق برای خودم شروع کردم به نوشتن. بعد متوجه شدم که انگار باید تو دفترم نکته برداری میکردم اینجا دوستان اذیت نشن با این کامنت طولانی. اما یهو گفتم تو برای خودت بنویس هرکسی لازم داشته باشه میخونه و حجم عشق و تمرکزی که گذاشتم رو درک میکنه و برات مهم نباشه لایک و دیده شدن یا هرچیزی تو فقط کاردرست رو انجام بده. آره جواد عزیز من فقط اون روز کار درست رو انجام دادم وو بهترین خودمو روز جمعه گذاشتم برای نوش جان کردن این آگاهی ها و کامنت همه ی شما بچه ها منو بیشتر به وجد آورده و اشک شوقم رو درآوردین. واقعا سپاسگزارم که باعث این شوور وشوق در من شدین.

        ممنونم که هستین و اینقدر زیبا خودتون هم ردپا میگذارید و من هم لذت میبرم. همینجا برا تمام وجود و حضورتون سپاسگزارم واینکه برای خودتون اینقدر خوب وقت میذارید و باعشق و لذت روی خودتونن کار میکنید و جهان رو اینقدر زیبا میکنید واقعا سپاسگزارم….

        براتون از الله یکتا بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو خواهانم.

        ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

        رفتم داستان هدایت تون رو خوندم واقعا این همه تغییرات و بالا پایین روزگار رو دیدن یعنی اینکه شما کوله باری از تجربه و تغییرات مثبت هستین و تحسین تون کردم. فقط پیشنهاد میکنم مسیر آشنا شدنت رو با سایت یکم با جزئیات بیشتر و واضح بنویس برامون و اینکه با چه فایل و جملاتی شروع کردی که باعث شد اینقدر قشنگ این مسیر رو ادامه بدی…اینا رو لطفا سرفرصت مناسب بنویس تا ردپایی باشه تا وقتی قراره یک آدم موفق و فوق العاده تری بشی برگردی عقب و بدونی از چه مسیری اومدی.بازم سپاسگزارم و منتظر خبرهای رشدمالی ات و کسب و کار هستم و اینکه در مسیر علاقه ات داری پیش میری واقعا تحسینت کردم و گفتم دمت گرم که میدونی چی علاقه داری و رفتی دنبال اون شغل با شجاعت و جسارت و ایمان…..واقعا ممنونم که هستی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          جواد صنمی گفته:
          مدت عضویت: 1944 روز

          به نام خداوند بخشنده و مهربان

          به نام خدایی که همیشه با من هست و من این خدا رو میتونم توی تک تک کلمات دوستانم ببینم توی کامنت های زیبای دوستانم ببینم

          توی لبخند زیبای خودم که اشک در چشمانم هست ببینم

          توی رفتار زیبای یک کودک توی مترو که روی صندلی نشسته اما بلند میشه تا دوستش بشینه

          توی رفتار های زیبای مردم و دوروبریام میتونم ببینم

          و توی پاسخی که شما برای من دادین رو میتونم ببینم

          خانم فهیمه عزیز همشهری عزیزم واقعا ممنونم ازت بابت این پاسخ زیبایی که برام نوشتی و من نوش جان کردم و تنها چیزی که که بر لب آوردم و شکرگذار از خداوند بزرگ هست که چنین خانواده ای دارم

          بخدا افتخار میکنم به خودم بابت داشتن چنین سایتی چنین دوستانی چنین استادی و چنین خانواده ی ارزشمندی

          خدایاشکرت

          حتما حتما سر اولین فرصت از ایده ای که بهم دادین راجب نحوه اشناییم با سایت می‌نویسم

          و می‌نویسم که چه اتفاق های دیگه ای برام افتاد توی این چند وقته تا بقول شما رد پایی باشه برای خودم تا وقتی به موفقیت های بیشتری رسیدم یادم نره که کجا بودم و از کجا شروع کردم و مغرور نشم و فقط شاکر رب مهربان باشم

          خدا شما و همسرتون رو استاد و مریم جان رو و همه دوستان عزیزم در این سایت رو حفظ کنه برای من

          زیر سایه خدای مهربان باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            فهیمه پژوهنده گفته:
            مدت عضویت: 2161 روز

            دوباره یک روز خوب، یک رویای خوب برای آینده

            واقعا اشک شوق و ذوق رو رو توی چشمان منم آوردین.نمیدونم چطور برای این احساسی که با خوندن کامنت شما در من مضاعف شدم بنویسم و تشکر کنم.نمیدونم فقط میدونم که وسط ورزش کردن و استراحت بین ست ها،سایت رو باز کردم،فایل جدید “نتایج دوستان از آموزهای استادعباسمنش/قسمت9” رو دیدم و زدم دانلود بشه و از اونجایی که دیدن نقطه آبی برام خیلی خوبه و حس خوب میگیرم.طاقت نیوردم بعد تموم شدن باز کنم باز کردمو خوندم. همینطور که داشتم اون ست حرکتیمو میرفتم(که بقول خودم اون حرکت یکجورایی آدم رو خاک میکنه کف زمین/یک حرکتی برای عضلات کمر و پشت هست که بصورت خوابیده رو به صورته) در همون حین که سرم پایین بود و بقل خودم خاک میشدم بارها و بارها فقط شکرمیکردم و سعی میکردم اشکم رو کنترل کنم سرازیر نشه. اصلا یک حال عجیبی بود ترکیب خوندن کامنت شما و این حرکت ورزشی و آهنگی که در حال پخش بود و افکاری که توی سرم رژه میرفت(یاد مشهد و خاطرات خوب مشهد افتاده بودم، دلتنگ اونجا شدم واون آهنگ منو برد به خاطره داشتن ماشین آردی که داشتیم و به سمت طرقبه با همسرم درحرکت بودیم شاد و خوشحال) بلافاصله وقتی شما منو همشهری خطاب کردین اصلا انگار که خدا میدونست باید چطور منو از این رو به اون رو کنه و در انتهای ورزشم با حال خوشی که از شنیدن آهنگ مورد علاقه ام جانم باش/آرون افشار زدم رقصیدم اصلا این اهنگ منو چنان غرق خودش میکنه و میرقصم باهاش که آخرش همیشه یک آب زلالی تو دریاچه کوچیک چشم هام جمع میشه از شوق و فوران زیاد. انگار یک چشمه ایی رو با شنیدن و رقصیدن بااین آهنگ در من به جوش و خروش درمیاره که سرریزش میشه اون قطراتی که از دریاچه ی چشمم میاد بیرون…رقصیدم و چرخیدم تو فکر این بودم که واقعا خدایا شکرت برای جایی که هستم و دارایی هایی که دارم و این احساسی که منو تا کجا میتونه با خودش ببره…واقعا ازت ممنونم جواد جان، ممنون دوست مشهدی زیبا نگرشم بهت افتخار میکنم اما من خودمو مشهدی یا ایرانی نمیبینم من خودمو یک زمینی میدونم که حتی متعلق به اینجا هم نیستم من فقط اهل زمین و ساکن زمینم. من یعنی ما تکه ایی از خالقی هستیم که اسمش رو آوردی و همه جا داری میبینیش و من خیلی خوشحالم و واقعا بهت تبریک میگم برای این نگاه قشنگ و ژرفی که تونستی در خودت پرورش بدی که اصل همینه. واقعا سپاسگزارم

            واقعا منتظر خبرها و اتفاق های عالی که رقم زدی و هدایت هایی که شدی و میشی هستم….

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      اصغر کاظمی گفته:
      مدت عضویت: 2367 روز

      سلام خانم پژوهنده

      واقعا مانند فامیلیت پژوهش گری مطالب فایل رو بررسی وریز آگاهی های اون برای ما باز کردی واین حد از تلاش وکوشش برای شناخت هرچه بهتر قوانین جهان هستی ونکاتی که در این فایل از نگاه آقارضا واستاد رومیان کردی

      وچقدر همریزبینانه برای من واضح کردی مطالبی رد استاد در فایل گفتن ولی من متوجه نشده بودم

      چقدر عالی قوانین رو توضیح دادین

      سپاسگزارم ازشما برای به اشتراک گذاشتن این آگاهی ها باما

      تا بتونیم مسیر رو بهتر درک کنیم

      واز عمل کردن به این آگاهی رو به ما گوشزد کردی

      باز ازین کانت پر محتوا وبلند سپاسگزارم

      شاد وسلامت وموفق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        فهیمه پژوهنده گفته:
        مدت عضویت: 2161 روز

        سلام به شما اصغر کاظمی عزیز و بزرگوارم

        واقعا سپاسگزارم از اینکه برام کامنت گذاشتین و این همه لطف و محبت خودتون رو به من هدیه کردین.

        سپاسگزارم اینکه منو به یاد خودم آوردین. واقعا پژوهش کردن یکی از علایق منه.من واقعا ازتون سپاسگزارم که اینقدر زیبا دارین روی خودتون کار میکنید و وقت میگذارید و از اینکه برای این کامنت بلندی که واقعا هدایتی شد که نوشتم و این همه لطف و محبت سرازیر شد شگفت زده ام. واقعا سپاسگزارم از اینکه وقت گذاشتین و اون نکته هایی که شاید قرار بود تو دفترم باشه و فکر میکردم طولانی بشه کامنتم و دوستان اذیت میشن رو نوشتم و دیدم که چقدر دوستان باحال و آگاهی دارم که بهتر از من کامنت و محتوای این فایل رو درک میکنن و منو سرشار از این شوق و ذوق کردن. و بیشتر متوجه شدم که خدا هر لحظه همه ی ما رو داره هدایت میکنه فقط اینکه من اگر اجازه بدم و رها باشم میتونم الهامات رو دریافت کنم و باعث خیر در خودم و بقیه بشم.

        وقتی سعی میکنیم به الهامات مون گوش کنیم و هدایتی پیش بریم واقعا فقط برامون خیر و رشد داره و امروز فهمیدم که چقدر هم خیر برای بقیه میتونه باشه.بقول استادجان برای همه نـــه برای اونایی که تو مدارش هستن. به امید خدا مرور و تکرار و یادآوری این آگاهی باعث میشه تا ما باورها و ایمان مون قوی تر بشه و چنان ایــمــانی در ما رشد کنه که راهی جز عــمــل کـردن نداشته باشیم.

        بازهم ازتون سپاسگزارم برای وجودتون و اینکه اینقدر قشنگ دارین روی خودتون کار میکنید و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن میکنید.

        براتون از الله یکتا بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو خواهانم.

        ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 2247 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان و اقا رضای عزیز و همه ی دوستان هم فرکانسی ام:

    چقدر عااالی بود این فایل.

    و چقدر حس صدااااقت و درستی تو کلام اقا رضا عزیز حس میشدددد، هنوز استاد ادامه ی فایل هارو نگذاشتند ولی قطعا نتیجه خیلی خوبی دست اقا رضا عزیز بوده که برای استاد فایل فرستادند و بابت این موضوع ب ایشون خیلی تبررریک میگمممم

    منم دقیقا با این قسمت صحبت های استاد که مربوط به خدا بود خیلییی ارتباط گرفتم و شناختن خدا و پرسیدن این خدا مهمتریننننننننن و بهترییییین و لذت بخش تررررین چیزی بود که از استاد یاد گرفتم

    این قسمتی که رضا عزیز میگه خیلی برای منم ملموس بود که به جایی رسیدم ک دیگ میدونستم از من دیگ ابی گرم نمیشه و دیگ از تلاش کردن خودم و نتیجه نگرفتن خسته شده بودم و در واقع دیگ امیدی به این که تلاشام نتیجه بده هم نداشتم و همش میگفتم من خییییلی تلاش کردم پ کو نتیجه؟ چرا انگار دارم رو تردمیل میدوم و هیچ نتیجه ای نمی گیرم، دیگ خسته شده بووودم از این که تو هیچ کاری زحماتم نتیجه نمیده و اصلا انگار نه انگار که من انقدر وقت و انرژی می گذارم بعد که با این خدا اشنا شدم و دیدم یه نیرویی هست که میشه کارها را بهش بسپارم و با تلاش کمتر نتیجه بهتر بگیرم کلیییی احساس ارامش کردم و ترس ها و نگرانی هایم خیلیییی کمتر شد و همین احساس ارامش باعث شد نتایج خیلی بهتر بشه.

    توی درس این برام خیلی حس میشد که مثلا قبلا خیییییییییلی درس میخوندم اما هیچ وقت جوابی که میگرفتم به اندازه تلاشی که کرده بودم نبود اما الان خیلی کمتر تلاش می کنم اما نتیجش خییییلی بهتر شده و نتیجه اصلا قابل مقایسه با قبل نیست.

    چجوری؟ با تغییر این باور که من باید حتماااا خییییییییییلی بخونم که نتیجه دلخواه بگیرم، الان میگم نه ، خدا کمک میکنه و من خیلی راحت و بدون سختی به نتیجه ی دلخواهم میرسم.

    و چقدر پرسیدن این خدا لذت بخش هست و چقدر بار سنگین زندگی را از رو دوش ادم برمیداره و به ادم ارامش میده…

    کلا این که فک کنی یه نیرویی هست که وقتی کارها را بهش میسپاری و فقط سعی می کنی از زندگیت لذت ببری خودش همه چیو درست میکنه یه حس عالییییی و ارامش بخشی به ادم میده ، مثل کاری که حضرت ابراهیم انجام داد و خداشو باور داشت، به قول استاد (تو راهنمایی عملی دست یابی به رویاها) از رها کردن بچه و خانومش در بیابان میشه فهمید که به خدا باور داشته و نتیجه این باور بوده که اونجا بعد شهر میشه…

    از کجا میشه فهمید ک به خدا خیلی باور داشته؟ از این که میره…( خانوم و بچش را در بیابان رها می کنه و میره…)

    و چقدر این کلام استاد روی من اثر گذاشت و حالمو عوض کرد …

    و نکته بعدی هم دقیقا همین که اگ حالمون خوب باشه لاجرم اتفاق های خوب برامون میفته، راهی دیگ ای نداره…

    اگ بتونیم این باور را واقعی تو خودمون بسازیم اصلا نمیذاریم تو احساس بد بمونیم و همه تلاشمون را می کنیم که حالمون بهتر شه، استاد من قبلا وقتی خوب نبودم مثلا 3 یا 4 روز حالم بد بود اما الان رسیده به 2 یا 3 ساعت، و الان خیلی سریع تر قبل میتونم حال خودمو بهتر کنم و نذارم تو احساس بد بمونم و همین باعث میشه اتفاقات خوب برام بیفته

    مثلا دیروز پول زیادی دیگ تو حسابم نبود اما سعی کردم حالم بد نشه و هعی میگفتم ثروت دنبال من میاد، شب مامانم بدون این که من بگم یه پول به نسبت خوبی به حسابم ریخت و من واقعا خوشحال شدمممم، این حالا نتیجه بزرگی نیست اما حرفم اینه که اگ تو احساس بد ادم نمونه خود خدا مشکلاتشو براش حل میکنه….

    کافیه به خودش بسپاریم خود خدا همه چیزو به نحو احسنتتتتت حل میکنه…

    یعنی باید به غیب ایمان داشته یاشیممممم

    و همچنین این قسمت هم که رضا عزیز گفت که این اموزش ها باعث شد خودشو سرزنش نکنه و باور کنه خدا دوستش داره برای منم اتفاق افتاده، من قبلا شنیده بودم که اگ تو نماز نخونی، حق هم نداری از خدا چیزی بخوای، وقتی تو حرفشو گوش نمیدی میخوای اون حرف تو را گوش بده؟ و هزااااااااارتا حرفای بی ربط دیگ، و همین چیزا باعث میشد از خدا چیزی نخوام و اصلا روی صحبت کردن باش را نداشته باشم و فک کنم دوستم نداره و نمیخواد حرف هایم را بشنوه، اما بعد که خدا را با اموزه های استاد شناختم، دیدم خدا خیلیییی مهربون تر از این حرفاست و لحظه ای که میخوام تغییر کنم و برگردم دستمو میگیره و کمکم میکنه و خدا عاااشق منه حتی اگ هزارتا کار اشتباااه کرده باشم ک واقعا هم اشتباهاتی داشتم که باعث احساس گناه بدی در من میشد هرچند بعدا فهمیدم خیلی چیزا که فکر میکنم گناه بوده از نظر خدا گناه نبوده از نظر فرهنگی که توش بزرگ شدم گناه بوده و برام عذاب وجدان ایجاد کرده اینارو با اون فایل چند باور قدرتمند کننده برای رفع احساس گناه استاد فهمیدم و خیلی بم کمک کرد احساس گناهم کمتر بشه و همچنین باور به این که خود خدا بیشتر من دوست داره من موووفق بشم هم خیلی بم کمک کرد و درنهایت وقتی خدارو اینجور شناختم، احساس گناهم خیلی کمتر شد رابطم با خدا بهتر شد و نتایج خودشونا نشون دادن، هنوز نتیجه خیلی بزرگی نگرفتم ولی حس میکنم شخصیتم عوض شده و مطمئنم اگه ادامه بدم قطعا به نتایج بزرگی میرسم….

    از خداوند بی نهایت سپاسگذارم که من را به این مسیر پر از نعمت هدایت کرده …

    بی صبرانه منتظر شنیدن بقیه ماجرا از اقا رضا عزیز هستم و امیدوارم منم یه روزی نتیجه ی بزرگی در دستم باشه و منم بتونم فایل پر کنم و به استاد بگم که چقدرررر به واسطه ی اموزش های بی نظیرش رشدددد کردم و به هر چی دوست داشتم رسیدم و زندگیمو خوووودم خلق کردم.

    اقا رضای عزیز امیدوارم همیشههه شاد سالم و ثروتمند باشی…

    و خیلییییییی ممنونم از استاد عزیزم که واقعا یکی از بزرگ ترین نعمت های زندگی من بودین و هستین…

    عاشقتونمممم

    همیشه شاد سالم و ثروتمند باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      علیرضا رستاخیز گفته:
      مدت عضویت: 1787 روز

      سلام زهرا ی عزیز

      خیلی خوشحالم که در این مسیر خوشبختی و سعادت همراه هم هستیم و به هم در خلق شرایط دلخواهمون کمک میکنیم .

      اینکه تونستی در خودت و احساست تغییر ایجاد کنی و احساس بد طولانی مدتت رو به 3 یا 2 ساعت در روز برسونی واقعا بهت تبریک میگمم.

      من خودم به شخصه خیلی احساس گناه و شرم داشتم بابت هر رفتاری که انجام میدادم و مدام خودم رو سرزنش میکردم و احساس میکردم اینکه به خواسته هام نمیرسم دلیلش طرد شدن از جانبه خداونده .

      اما خداروشکر ، خدا هدایتم کرد به این سایت و استاد عشق عباسمنش که باور های منو مخصوصا تو دوره فوق العاده ی عزت نفس در مورد خودم و خدای خودم بهتر کنه .

      منم بعد از تغییر دیدگاه و نگرشم متوجه شدم که اون کارهایی که تو مذهب و خانواده در مورد موضوعات مختلف گفتن اشتباهه ، در حقیقت درسته و اونایی که گفتن درسته ، اشتباه

      وقتی که این موضوع رو فهمیدم به یک دوگانگی بزرگ در درونم برخوردم و حالا میبایست به شیوه ی آگاهی های جدید عمل میکردم و واقعا برام سخت بود .

      اما بعد که فهمیدم تغییر باور و فرکانس یه رونده و این مسیر رو تکاملی باید طی کرد ، دیگه به خودم سخت نمیگیرم ، بلکه با لذت بردن از کاری که دارم انجام میدم برای تغییر باور هام و با ادامه دادن به این مسیر به لطف الله مهربان خواسته هامم تجربه میکنم .

      ممنون که این کامنت رو گذاشتی و آگاهی منو بیشتر کردی .

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        زهرا گفته:
        مدت عضویت: 2247 روز

        سلام به علی رضای عزیز

        امیدوارم حال و احوالت عاااااالی باشه

        ممنون که با نوشتن کامنتت بم انرژی دادی….

        و این که

        باید بدونیم احساس گناه بدتررررین نوع احساس هست و باید خیلی روی خودمون کار کنیم و هر جور شده یه کاری کنیم که اون حس بد طرد شدن از جانب خدا و خودموووون از بین بره، چون خیلی مهم هست که نسبت به خودمون احساس خوبی داشته باشیم و خودمون را همه جووووره بپذیریم، هیچ کسی کامل نیست و همه اشتباه می کنند نکته مهم درس گرفتن از اون اشتباه هست و دونستن این موضوع که ایندمووون هیچ ربطی به تصمیمات و اشتباهات گذشتمون نداره، ما ایندمون را در لحظه با فرکانسی که الان میفرستیم می سازیم پس نباید نگران این باشیم که تصمیم گیری های اشتباهمون در گذشته، ایندمون را هم خراب میکنه، گذشته تموم شده، ما باید از الان، از این لحظه، عالی استفاده کنیم و فرکانس های هم جهت با خواسته هامون را بفرستیم و از زندگی لذت ببریم، اینجوری همه چی طبق خواستمون پیش میره، البته خودم هنوز تو این موضوع یکم مقاومت دارم ولی دارم سعی می کنم با این باورهای خوبی که گفتم جایگزینش کنم.

        و از همه مهم تر باید ببینیم ایا اصل اون چیزی که فکر می کنیم یه گناه بوده واقعا از دید خدا گناه هست یا نه و هر چیزی را الکی از هیچ کسی نپذیریم چون همون طور که خودت اشاره کردی خیلی چیزا که بمون گفتن گناه هست اصلاااا موضوع اصل قران نیست مثل حجاب، نماز، ارتباط با نامحرم( که فک کنم عموم مردم از اسلام فقط همین 3 تا را میشناسن..).که خدا میدونه من سر یه سری از این موضوعات پیش پاافتاده چه احساس بدی نسبت به خودم داشتم و برام شده بود بزرگترین دغدغه … و مثلا توحید که انقدرررررر مهم هست و ادم میتونه با اون به هرچی که میخواد برسه و از همه مهم تر اراااامش را حس کنه هیچ جایی به عنوان اصل بش اشاره نکردن.

        و کلا من غیر استاد از هیچ کسی نشنیده بودم که توحید انقدر مهم هست و شرک ورزیدن گناه بزرگی هست و با باور کردن خدا به این شکل میشه به همه چی رسید.

        در دوره ی دبیرستان همیشه نمازمو سر وقت میخوندم و به حرفای خدایی که ادمای دورم میگفتن عمل میکردم ولی هیچ وووووقت چیزایی که ازش میخواستم اتفاق نمیفتاد و برام سوال بود که چرا خدا هیچ وقت کمک نمیکنه و تا اینو میپرسیدم، میگفتن تو حکمتشو نمیدونی، اون صلاحتو میخواد و هزارتا خزعبلات دیگه…، ولی خدایی که استاد با من اشنا کرد، خدایی بود که حتی با حجاب نداشتن و نمازهارو دقیق نخوندن و فقط وقتی خوندن که هر جملش بم حس خوب میده و شکرشو کردن، اتفاقاتی را برام اوکی کرد که اصلا برای هر کسی بگی خشکش میزنه و حتی خودمم الان که بش فکر میکنم مو به تنم سیخ میشه و یه وقتایی خودمم باورم نمیشه برام یه سری کارو را کرده، الان که حرفام به اینجا رسید دلم نمیاد یکی از این اتفاقات عالی که خدا برام انحام داد را تعریف نکنم.

        اون اوایل که شروع به کار کردن روی خودم کرده بودم برای کاراموزی رفته بودم یه شهر دیگ، به من همههه می گفتن بدون گرفتن نامه کاراموزی از دانشگاه جایی راهت نمیدن(تو اون ترم هم دانشگاه بهم نامه نمیداد) و باید پارتی داشته باشی، اما از استاد یاد گرفته بودم(دوره راهنمایی عملی دست یابی به رویا قسمت 9 و 10) خدا، یه انرژی هست و من میتونم اونو به هر شکلی که می خوام در بیارم و اون به فرکانس من پاسخ میده، راه دیگ نداره، من تمووووم کلینیک هایی که میشد بری را سر زدم، باورتون نمیشه همهههههه جا را، هر جا میرفتم میگفتن کاراموز نمیخوایم، دیگ خانواده میگفتن اگه پیدا نمیکنی برگرد خونه(شهر خودمون)، اخرین روز بود، از جایی که بودم زدم بیرون، ساعت 7 شب، به خدا گفتم خدایا من نمیدووووونم، خودت برام یه جارو اوکی کن، من هرجایی به عقلم میرسید رفتم نشد، توی یه کوچه، یه خانومی را دیدم که یه سگی دستش بود گفتم سگت را کجا میبری دکتر، گفت فلان جا و یک سااااعت برام از اون بیمارستان گفت، و من رفتم اون بیمارستان و در عین ناباوریییی قبول کردن که یه روز در هفته برم، بماند که من بعد دوهفته کاری کردم که 4 روز تو هفته برم…

        اما باورتون نمیشه من از دم بیمارستان دامپزشکی تا دم خونه گریه میکردم، که ببین

        خودم هرچی زور زدم نشددددد، اما خودش برام چید، من چجوری میتونستم این همزمانی هارو خودم ایجاد کنم؟

        باور به این خدا، و این اتفاقات منو دیوانه کرد و بیشتر همیشه بش چسبیدم…

        امیدوارم بیشتر بتونم باورش کنم که هر چقدر بیشتر باورش کنم مطمئنم نتایج بزرگتری می گیرم….

        خب

        خلاصه می کنم حرفامو:

        1- باید خودمون را همین جوری بپذیریم و از اشتباهاتمون درس بگیریم و به عنوان یه تجربه بپذیریمشون… و هیچ وقت نگذاریم تو احساس بد بمونیم

        2- هیچ حرفی را الکی و رو هوا نپذیریم

        3- هر روز رو توحیدمون کار کنیم و بدونیم این اصل هست و هرچه بیشتر به خدا بچسبیم کارها برامون اسون تر و لذت بخش تر میشه و خودش ما را به بهترین راه ها هدایت می کنه.من خودم قصدم اینه که دوره بعدی که می خوام تهیه کنم جهانبینی توحیدی باشه چون به نظرم همین یه موضوع به تنهایی میتونه بی نهااااااااایت باعث رشدم بشه

        به نظر من رمز موفقیت: شناختن خدا و باور داشتن واقعیییی به توحید هست

        و نکته اخر این که

        خدارو هرجور باور کنیم همون جور خودشو به ما نشون میده

        من سعی میکنم خدارو مهربووون، رزاااق و غفور ببینیم و باور کنم هم خیلی مهربووونه و هم خیلی روزی دهنده هست و هم خیلی زود منو میبخشه، این باورها خیلی حس ارامش بهم میده… و هم باعث میشه تو احساس گناه و نگرانی نمونم

        بازم ممنون بابت کامنت خوبت که باعث شد یه دور دیگ اتفاقات عالی زندگیمو دوره کنم…..

        امیدوارم همیشه شاد سالم و ثروتمند باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    زینب گفته:
    مدت عضویت: 1551 روز

    سلاااام سلاااام سلامو صد سلام به استاد عزیزم و آقا رضای عزیز

    که واقعا چقدر قشنگ توضیح میدن

    و استاد عزیزم که تاکیید میکنن به نکته ها و این فایل ارزشمند رو به رایگان با ما به اشتراک گذاشتن و مارو سیراب میکنن از این همه تجارب ارزشمند و به احساس خوب و احساس خوب و احساس خوب

    واقعا من اشکم در اومد خیلی احساساتی شدم

    این آقای رضای عزیز انقد خوب توضیح میدن انقدر با احساسن که در حرفاشون درپوست جان استخوانم حسش کردم چرا چون یاد الان خودم میوفتم درسته به اندازه اقا رضا مداومت ندارم در تمرینات ولی حسشون رو کاملا درک میکنم

    و من مطمانم این فایل و فایل های جدید مربوط ب اقا رضا درهای جدیدی رو به من بچه های سایت باز میکنه

    و انقد هم آقا رضا هم استاد عزیزم صادقن اصلا طوری دوربین گذاشتن انگار که همین الان رو به روی من نشستن حرف میزنن

    چون من حالم دگرگون شد زیرو رو شدم

    و باید چندین بار فایل رو نگاه کنم تا قشنگ جا بیوفته برام

    مرسی از حال خوبی ک ب ما دادین

    و ما بی صبرانه منتظر صحبت های آقا رضای گل هستیم

    من در تاریخ1401/10/23

    به خودم قول میدم ک در تمرینات مداومت بیشتری داشته باشم تا نتایج بزرگتری داشته باشم

    خدارو بسیار سپاسگزارم ب خاطر استاد عزیزم آقای رضای گل

    و این سایت ارزشمند که جزئی از خانه و خانواده ماست ️️️️️️

    در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      علیرضا رستاخیز گفته:
      مدت عضویت: 1787 روز

      سلام زینب عزیز

      خیلی خوشحالم که دوستانی مثل شما دارم که متعهدانه به مسیر رشد و تغییر باور ها استمرار میورزه .

      من هم لذت برم از صحبت های آقا رضای عزیز ،خیلی فرکانسشون بالا و مثبتی داشتن .

      الان بهتر دارم معنای احساس خوب = اتفاقات خوب که استاد در تمام دوره هاشون بهش تاکید میکردن رو درک میکنم .

      با خودم میگفتم نشستن و گوش کردن به این آگاهی ها وقتی نتایجی که من میخوام رو برام ایجاد نکرده چه ارزشی داره و وقت تلف کردنه ، حالا احساسمم خوب بشه خب که چی .

      من این موضوع رو درک نکردم که کله داستان و اصل قانون همینه ، من فقط احساسم رو خوب بکنم ، باقیش خودش درست میشه ، من هدایت میشم و قطعا رفتارها و اعمال های جدید ازم سر میزنه که منو به خواسته هام میرسونه ‌‌.

      ممنون از کامنتتون

      خدایاشکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: