نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 9

سوره مریم آیه 42

سلام به همگی

امیدوارم عالی باشید

امشب هم در جهت عمل به ایدم ام میخام یه ایه دیگه از قرآن رو باهم آنالیز کنیم

ترجمه پایین از ترجمات معزی هستش که کلمه به کلمه میاد معنی میکنه پس اگه جایی متوجه اش نشدید جای نگرانی نیست

إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ یَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا یَسْمَعُ وَلَا یُبْصِرُ وَلَا یُغْنِی عَنْکَ شَیْئًا ‎

هنگامی که گفت به پدر خود ای پدر من چرا می‌پرستی آنچه را نمی‌شنود و نمی‌بیند و نه بی‌نیاز می‌کند از تو به چیزی‌

آیه امشب از اون آیاتی که ابراهیم یه جورایی با پدرش داره بحث میکنه و آخر سرم بهش میگه که من از کنار تو میرم اونم میگه برو تا یه مدت طولانی نمیخام ببینمت و سنگسارت میکنم

یه سری گفتگو ها بین شون شکل میگیره که خیلی برام قشنگ بود

اول باید ببینیم ما داریم در مورد کی حرف میزنیم

ما در مورد ابراهیم صحبت میکنیم کسی که خودش از لحاظ ایمانی غولی برای خودش

حتی به پیامبرم خدا بارها میگه که پیرو آیین ابراهیم باش

اینقدر این بشر ایمانش فول و تکمیله

یعنی اصن بعضی وقتا خجالت میکشم که بگم من خودم قبلا این شکلی بودم و اصن هنوزم اینجوری نیست که بگم قطعا تغیر کرده باشم

من قبلا هزاران بار حتی تا همین چند ماه پیش میگفتم فلانی که وضعش خوبه به خاطر این بوده که توی یه خانواده ثروتمند به دنیا اومده چون این فراوانی رو لمس کرده توی کودکی وقتی بزرگم شده خودش تونسته به این جایگاه برسه

حالا فک کن الان ابراهیم داره با یه پدری صحبت میکنه که خودش ته ته شرکه

یعنی باباش خودش ته مشرکاس و از اون بابا یه پسری به دنیا اومده که اسطوره ی ایمان به خداس

اینجاس که باید بگم چاه باید خودش آب داشته باشه

وقتی ابراهیم از اون حد از شرک تونسته برسه به این حد از ایمان که آخرش میرسه ب جایی که چاقو رو میذاره زیر گردن اسماعیل دیگه

به خدا من که بچه ندارم ولی اگه بگن چاقو رو بذار زیر گردن یه دونه گنجشگ مرده ام بازم من دلم نمیاد چه برسه اعضای خانواده و از اون بالاتر چه برسه به بچه خودم اون فرد

حالا این همون ابراهیمی بوده که توی یه خانواده بت پرست بزرگ شده

این همون ابراهیمی بوده که اولش دنبال این بوده که ماه و خورشید رو بپرسته

این همون ابراهیمی بوده که تا این حد تونسته تغیر کنه

کاری اصن به خود ابراهیم ندارم

این داره قدرت انسانو نشون میده

و از اون طرف انتظاری که خدا از ما داره

بابا خود من یه باور مذهبی مسخره رو کلی تایم درگیرشم

و اینا درست که خیلی ریشه داره ولی از اون طرفم باید قبول کرد که قابل تغیره

باید قبول کرد که اصن هرجا صحبت از ایمان توی قران بوده

من واقعا رسیدم به اینکه

اصن اون ایمانی که از خانواده بهت برسه ارزشی نداره

هرجایی که یه پیامبرا رفته پیش کافرا

و بهشون گفته ایمان بیارید

نگفتن که اینا آشنا نیس

ولی گفتن که اینا مال اساطیر اولین بوده (این واژه میاد توی ذهنم)

اینا مال خیلی وقت پیش بوده

و بعد میگن ما هرگز پدران خود را بر آن نیافتیم

این جمله ای که معمولا کافرا برای انکار ایمان میگن

همین یه دونه باور که تو از خانواده ات باورهاشون رو بگیری و قبول کنی که من چاره ای ندارم چون تو یه همچین خانواده ای بزرگ شدم خودش ته ته گمراهی آشکاره

اصن قدرت انسان به اینکه بتونه تغیر کنه

اصن اگه قرآن اومده به خاطر اینکه ما بتونیم باورهای قبلی رو بذاریم کنار و یه آدم جدید بشیم که اصن هیچ ربطی از لحاظ درونی (کار به بیرون ندارم) به گذشته خودش نداره

و قطعا ثمره اش هم میشه اینکه توی بیرون از تو هم یه سری اتفاقات جدید میوفته

اما برسیم به آیه

اون چیزی که منو قانع کرد این آیه رو بیارم

اونجایی که ابراهیم به باباش میگه

چرا چیزی رو میپرستی که نه میشنوه نه میبینه و از همه مهمتر تو رو از چیزی بی نیاز نمیکنه؟

وای که چقدر این آیه خوب بود

یعنی چی

چی رو داره میگه

اصن آدم با خوندن این آیه باید از خودش بپرسه ایمان من واقعی؟

چه جوری بفهمم ایمانم واقعی یا نه؟

فقط اونجایی که میگه این بتها تو رو از چیزی بی نیاز نمیکنن

یعنی چی

یعنی الله اگه تو واقعا بهش ایمان داشته باشی باید تو رو غنی کنه باید بی نیازت کنه

چرا توی قرآن اومده الا به ذکر الله تطمئن القلوب

چون وقتی خدا رو تو بهش ایمان داشته باشی باورش داشته باشی

ایمان به قدرتش داشته باشی

ایمان به رب بودنش داشته باشی

ایمان به اینکه قدرت محض این دنیا دستشه داشته باشی

دیگه نگرانی نمیمونه

دیگه اصن چیزی جز آرامش نمیمونه

تو بهش تکیه میکنی

به اندازه ای که تو بهش تکیه میکنی

اونم جوابتو میده

و اگه خیلی بهش تکیه کنی که این میشه ایمان واقعی

اونم خیلی جوابتو میده و ثمره اش میشه بی نیازی

این کل داستانه

یعنی از اون آیاتی که خیلی مفهوم پشتشه

و خیلی باید فک کنم خودمو میگم

به اینکه ایمانم به خدا اصن واقعی؟

اگه واقعی باید ثمره اش به شکل بی نیازی از همه چی توی زندگیم باشه

هست؟

اگه جواب نه پس حالا حالا کار دارم

حالا حالا راه دارم که برم

وقتی از کلمه بی نیازی استفاده میکنه

یعنی بی نیازی از همه چی

یکیش میشه مالی

یعنی تو خدا رو اونقدر بهش ایمان داشته باشی که از لحاظ مالی هم حتی بی نیازت کنه

این همون قضیه اس که میگم که ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاس

قبول داری وقتی از لحاظ مالی بی نیاز بشیم از خیلی چیزهای دیگه ام بی نیاز میشیم؟

چون این خاصیت پول توی زمانه ماست

که وقتی تو ازش بی نیاز بشی از لحاظ رفاه و آسایش کامل به بالاترین جایگاه میرسی

از لحاظ سلامتی حتی اگه مشکلی پیش بیاد خیالت راحته اون چیزی که تکنولوژی بهش تا اون زمان رسیده روی تو جواب میده و تو پول مخارجشو داری

از لحاظ روابط قطعا کسی که از لحاظ مالی بی نیازه اعصاب خیلی راحت تری داره تا کسی که هشتش گرو نه شه

باز کسی که از لحاظ مالی بی نیازه لزومی نداره که صبحشو به شبش بدوزه برای دوزار نون

کسی که از لحاظ مالی بی نیازه قطعا تایم بیشتری میتونه با خانواده اش باشه و لذت وجود خانواده اش لذت وجود پدر و مادرشو تا هستن ببره تا زنده ان ببره

کسی که از لحاظ مالی بی نیازه قطعا روابط بهتری نا خودگاه با شریک زندگیش داره حالش خوب تره

اصن چرا راه دور بریم؟ مگه ما داریم بالاتر از شکر گذاری

برای هزارمین بار برای خودم مرور میکنم که شیطان اون زمانی که میخاس از درگاه خدا بره بیرون

از ته کینه از ته نفرت از انسان

فقط یه چیز گفت

من بر سر راه راست تو میشینم و تو اکثر بندگانت را شکرگذار نخواهی یافت

وقتی تو از لحاظ مالی بی نیاز باشی وقتی پول داشته باشی هرچی دلت خواست رو بخری معلوم که تو سپاسگذار تری

بابا من دوزار میاد توی حسابم تا چندین روز حالم خوبه که این پوله اومد تا چندین روز روی ابر هام

چه برسه به بی نیازی

همه اینا رو گفتم که تهش برسم به اینکه

واقعا اگه ما قرار باشه ایمان داشته باشیم ثمره ی طبیعیش طبق گفته های ابراهیم اینکه باید بی نیاز بشیم از همه چی

و توی زمانه ی ما از هر چیزی مهمتر پوله که میتونه به تنهایی خیلی از بی نیازی ها رو برای ما رقم بزنه

و اگه ما ایمانمون فول بشه ثمره ی طبیعیش میشه اینکه ب اون بی نیازی مالی هم میرسیم

اگه پنج سال پیش من این آیه رو میخوندم با دید مذهبی که داشتم

میگفتم معنی این آیه اینکه

طرف مثلا فقیر و در به دره

ولی میدونه خدا هست و چون خدا هست بی نیازه از همه چی

مثلا انگار خدا پولا رو همه رو جمع کرده پیش خودش بعد به تو ام گفته هر موقع که نیاز داشتی یه ذره برات میندازم پایین

نه این منطقی نیست

خدایی که من توی قرآن دیدم

همون خدایی که خدای سلیمانه بهش نعمت میدی که تا ابد به هیشکی نخواهد داد

خدایی که من توی قرآن دیدم همون خدایی که میگه مومنا کسایی هستن که در نهان و آشکار انفاق میکنند

خدایی که من توی قرآن دیدم همون خدایی که میگه پول شما عمود و ستون زندگی شماس

خدایی که من دیدم همون خدایی که میگه کسایی که قرآن میخونند نماز میخونن و انفاق میکنن کسایی هستن که خدا بهشون کسب و کاری میده که هرگز کساد نمیشه و خدا به عنوان پاداش از فضلش بر اون ها می افزایه

خدایی که من دیدم خدایی که میگه راه راست راه کسانی که بهشون نعمت میده

خدایی که من توی قرآن دیدم خدایی که میگه شیطان به شما وعده فقر میده و امر میکنه به فحشا و خدا به شما وعده فراوانی و آمرش میده

خدایی که من توی قرآن دیدم خدایی که میگه هرکس در مشیتش باشه عذاب میشه و رحمتم همه چیز را فرا گرفته

این همون خداس که اینقدر دستش شله برای بخشیدن برای وهاب بودن برای اینکه ما رو از نعمت ها بی نیاز کنه

همون خدایی که وقتی که مومنا رو مسخره میکنن میگه خدا اگ در مشیتش باشه (از ریشه یشا استفاده میکنه) مومنا را رزق به غیر الحساب میده یعنی راه بازه حالا اینا برن یا نرن با خودشونه ولی راه بازه

یا هلاک اونجایی ام ک کافرا میگن ما چون از لحاظ مالی اوضاعمون از شما بهتره به خدا نزدیکتریم خدا میگه اگه ایمان داشتید حرف شما درست بود یعنی واضحترین و قشنگترین چیزی که توی قرآن من تا الان دیدم در جهت اینکه ثروتمندن شدن معنوی ترین کار دنیاس همین آیه اس

اینا رو میگم برای به قول قرآن ذکر

برای یاد آوری به خودم که خدا اونجاهایی که میخاس یه سری کافر ثروتمند رو مثل قارون یا فرعون را عذاب کنه با چه وسواسی و با چه جزئیاتی توضیح داده که مبادا ما فک کنیم ثروته بده هر چن شیطان کارشو خوب بلده

مشکل اصلی از اونجایی که ما فقط دنیا خواستن رو با با پول اشتباه گرفتیم

یکی از دعاهای موسی هاس

خدایا به ما حسنه رو هم توی این دنیا بده هم توی اون دنیا

نگفته فقط این دنیا

یا حتی نگفته فقط اون دنیا

گفته هر دوتاش باهم

نگفته باید ریاضت و در به دری بکشیم اون دنیا بریم ضیافت

گفته هم خدا

هم خرما

خدا به همون اندازه که اینجوری با به صورت واضح یا با زبون بی زبونی گفته پول خوبه به همون اندازه ام گفته دنیا رو خواستن به تنهایی بده

دقت کن به تنهایی خواستن بده ها

اینکه فک کنم من

منم یکی مثل این حیوونام و قراره یه تایمی توی این دنیا باشم و بعدش بمیرم و بعدش نیست و نابود بشم

این دیدگاهی که بده

حتی به پیامبر گفته به زنهات بگو اگ هرکدوم از شما فقط دنیا رو میخاد بگه تا من همین الان طلاقش بدم

چرا

چون دنیا رو خواستن بدون خواستن آخرت کلا ناقصه

مثل اینکه یه نفر پزشکی قبول بشه ولی بگه من دو ترم بیشتر نیمخام بخونم

یکم واضح تر بگم

چیزی که من تا الان بهش رسیدم اینکه

اگه تو مثلا ثروت بخای واسه اینکه چشم بقیه رو در بیاری تو قطعا به ثروت نمیرسی که هیچ تازه بدترم میشه اوضاعت

و تازه اون دنیایتم به خاطر اینکه این دنیات جهنم بوده اون دنیا هم جهنم میشه

این چیزی که خودم خیلی توش مشکل دارم

هرچی که میخام برسم بهش میگم یعنی بقیه اگه من این کارو بکنم بقیه چی میگن

وقتی توی ذهنم بقیه بگن واو خیلی خوب میشه

وقتی بگن بده واسه من انگیزه ای نمیمونه

پس کمر میشکن این دنیا رو به تنهایی خواستن

ولی وقتی بگم خدایا من ثروتو میخام به خاطر اینکه به تو برسم

خدایا من نعمت رو میخام به خاطر اینکه برای تو شکر گذاری کنم

اصن ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاس یعنی چه

یعنی خدایا من به این ثروته برسم که به تو نزدیک بشم

که اول خوب عشق و حالم توی این دنیا بکنم

و در کنارش به تو نزدیک بشم که اون دنیامم تکمیل بشه

یعنی هم این ور میخام هم اون طرفو

هم خدا هم خرما رو باهم باید بخوایم

اینجوریه که جواب میده

حتی نمیگم خوب یا بد

میگم جواب دادنی که من توی قرآن دیدم این شکلیه

نتیجه دادنی که من بهش رسیدم تا الان این شکلیه

ساده ترش کنم اگه من بخام به ثروت برسم باید از ته دل درخواستش کنم

اگه ما اصن روی باورهامون کار میکنیم

همه ی این باورها در جهت اینکه رنج رسیدن به ثروت کمتر بشه و لذت رسیدن به ثروت بیشتر بشه

اگه من ثروت رو از ته دلم از ته وجودم بخام قطعا درخواست منو خدا پاسخ میده

ولی تا زمانی که توی این خواستنه کور کردن چشم این و اون باشه

تا زمانی که توی این خواستن طغیان کردن باشه

یا حتی احتمال طغیان کردن باشه

یا همون به زبان قرآن فقط دنیا رو خواستن باشه من نمیتونم از ته دل بخوامش

و از اون طرف ثمره ای توی زندگیم نداره

ولی اگه بگم خدایا به من هم در دنیا و هم در آخرت حسنه رو بده اون موقع اس که همه چی میوفته روی دور

اون موقع اس که خوب لذتامو توی این دنیا میبرم و با این دید میبرم که این لذت بردن خودش میشه همون حسنه برای من

با این دید که من با پول در آوردنم دارم به خدا نزدیک میشم دارم کار نیک میکنم

این همون به ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاس ختم میشه

خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی راه سلیمانت

خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیس و به همه چیزهایی که میگن عمل میکنن و از ته قلب بهش ایمان دارن

دوستون دارم…

سلام نگار جان

آفرین دختر

چ قدر خوب نوشتی

باریکلا

اگه واقعا عوامل بیرونی حذف بشن ما خیلی سریع تر پیشرفت میکنیم

ب خصوص باور مزحرف خانواده ثروتمند

یکی از بدترینهاس

خبر خوبش اینکه ما میتونیم بریم جلو و با تغیرش جریانی از ثروت وارد دندگی مون بشه

بازم تخسینت میکنم