نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 9

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار محمد عزیز به عنوا متن انتخابی این قسمت:

با سلام و خداقوت خدمت استاد بزرگ و عزیزم

خدا رو هزاران بار شکر میکنم که در مسیر درست هستم و همراه شما و خانواده بزرگ عباسمنش هستم.

امروز هم با شوق سایت رو باز کردم و هدایت شدم به این صحبت های الهی و تاثیر گذار.

صحبت های رضا حرف دل همه ی ماهاست و وقتی صحبت میکنه انگار خود من هستم.

من نکته های آموزنده رو یادداشت کردم و میخو استم به خودم و کسانی که در راه درست هستن یه بار دیگه متذکر بشم

1 – غر نزدن و شکایت نکردن:

که چقدر میتونه فرکانس رو بالا ببره، در همه حال شاکر بودن و توجه به داشته ها.

یادمه اون زمان که قانون رو بلد نبودم بارها به پدر و مادرم غر میزدم که چرا یه مغازه نخریدید به قول رضا اون زمان که خیلی ارزان بود میشد با یه مبلغ خیلی کم یه مغازه توی بهترین جای شهر خرید و مدام میگفتم اگه من وضع مناسبی ندارم به خاطر تصمیمات اشتباه خانواده ام هستش و هیچ چیز رو در مورد خودم قبول نمیکردم و همیشه دنبال یه عامل بیرونی بودم.

منم وقتی در مسیر درست قرار گرفتم تصمیم گرفتم دیگه از هیچ چیز شکایت نکنم حتی از خودم و فقط به زیبایی ها توجه کنم و از داشته هام سپاسگزاری کنم.

2- تکامل در مورد گوش دادن فایل ها:

خودم یادمه اون اوایل فقط دو یا سه تا از فایل های شمارو داشتم و فقط اونا رو گوش میکردم آرام آرام دسترسی من بیشتر شد به واسطه جلسات آموزشی که در جایی شرکت میکردم چند تا از فایل های شما رو هم اونجا گوش کردم بعدش به پیج شما توی اینستا هدایت شدم بعدش فهمیدم شما سایت دارید و اونجا ثبت نام کردم.

الان که میبینم تکامل رو توی گوش دادن به آموزش ها کامل حس میکنم.

وقتی در مسیر درست باشی هدایت میشی به چیزهای بهتری که باید گوش بدی.

3- گله و شکایت نکردن و گناه نکردن:

همه ماها بالاخره گناه های کوچیک و بزرگ داشتیم من آگاهانه بعد از چندین سال که با خودم میگفتم دیگه فلان گناه رو انجام نمیدم و باز هم انجام میدادم دیگه با شنیدن صحبت های شما واقعا ترک کردم یک سری گناهان رو چون میخواستم به خدا نزدیکتر بشم و گناه نمیگذاره آدم به خدا نزدیک بشه.

4- تلاش نکردن برای فروش یا قالب نکردن یه محصول:

چیزی که برا خود من هم پیش آمده بود چون منم مغازه داشتم و جنس میفردختم.

چقدر سعی میکردم با حرف زدن زیاد مشتری رو قانع به خرید کنم ولی الان با شنیدن آموزش ها میگم من روی خودم کار میکنم و خدا مشتری مناسب رو میفرسته من نیاز نیست تلاش کنم برای فروش من روی باورهای ثروت ساز کار میکنم مشتری هم محصول رو میخره.

نکته مهم : تازه خیلی وقت ها به مشتری میگم نخر این به دردت نمیخوره یا این مناسب نیست، ولی اگه قرار باشه ثروت وارد زندگی ام بشه حتی با این حرف هم خداروشکر میکنم که فروش هم داشتم و مشتری انگار بیشتر اعتماد کرده بهم.

5- استاد جان گفتی تو تغییر میکنی خدا هم تغییر میکنه و دقیقا همینه:

وقتی شروع میکنیم به افزایش فرکانس و افزایش آگاهی تمام دنیای اطراف مارو خداوند تغییر میده طبق قوانین کیهانی، دیگه عادلانه تر از این مگه میشه؟؟

تو خودت رو تغییر بده تو یک قدم بردار، به قول شما خدای مهربان هزار قدم برات برمیداره خدا منتظر رفتار ماست خدا میخواد تغییر رو توی وجود ما ببینه و وقتی تغییر میکنیم نعمت هاش به سمت ما روانه میشن.

6- چقدر زیبا گفتید که وقتی مثلا بدهی ها رو پرداخت میکنیم بعدش میگیم خانه و ماشین میخوایم در صورتی که قبلش فقط می گفتیم خدایا این بدهی رو بدم این قسط رو بدم

ولی وقتی به یه نعمتی که درخواست داشتیم می رسیم انگار خیلی زود فراموش میکنیم که قبلا چی بودیم.

من آگاهانه به هرچی میرسم هر روز بابتش شکرگزاری میکنم و میگم این قبلا نبود الان خدا بهت داد و طبق آیه قرآن اگه من بی توجهی کنم به نعمت هایی که درخواست داشتم و بهم داده شده من جزو اسراف کاران خواهم بود.

من هر لحظه قدردان هر آنچه وارد زندگی میشه هستم و این حس خوب و شکرگزاری منو هدایت میکنه به نعمت های بیشتر.

من به هرچی میرسم واقعا خودم رو بهتر می شناسم و میگم که ببین داری تغییر مکنی و نعمت ها بیشتر شد پس ادامه بده طبق قانون به خواسته های بعدی هم میرسی.

7- اگه خودمان را دوست داریم نباید به بدن ضربه بزنیم:

من توی این مسئله خیلی بد نبودم ولی غذاهای نامناسب زیاد میخوردم و خیلی چاق شده بودم من از 68 کیلو رسیده بودم به 90 کیلو که این منو اذیت میکرد و از اونجایی که وقتی در مسیر درست میفتی همه چیز تغییر میکنه خواست خدا این بود که توی مسیر تغذیه مناسب قرار بگیرم و بدون اینکه ورزش سنگینی بکنم حدودا 25 کیلو کم کردم و الان 65 کیلو شدم.

این خیلی برام تغییر بزرگی بود چون حدودا 13 سال بود که دوست داشتم وزنم کم بشه و خوراکم مناسب بشه که شکر خدا بهش رسیدم.

8- نوشتن خواسته ها معجزه میکنه:

خودم چقدر معجزه دیدم از نوشتن. چند وقت پیش یه سر رسید مربوط به سال 79 پیدا کردم دیدم اون زمان یه سری خواسته ها رو توش نوشتم و دیدم خیلی از اونا رو بهش رسیدم که اصلا یادم هم نبود چنین چیزی نوشتم.

الان آگاهانه دارم خواسته هام رو مینویسم چون مطمئنم معجزه میکنه و خیلی سریعتر میتونم به خواسته هام برسم.

9- کنترل کلام مساوی است با کنترل ذهن:

هر بلائی سر ما میاد از زبان ماست هر نا زیبایی که توی زندگی داریم از صحبت هایی هست که در طول روز انجام میدیم.

واقعا کنترل زبان معجزه میکنه.

من خیلی وقته هر حرفی رو نمیزنم به هیچ وجه کلام زشت نمیگم سعی میکنم غیبت نکنم و دروغ نگم سعی میکنم راجع به زیبایی ها با خودم و دیگران صحبت کنم و نتیجه اش تغییر باور هام شده و تغییر باورها باعث ایجاد حس رضایت و حال بهتر و شادی بیشتر شده.

در پایان

خداروشکر که توی مسیر درست هستم و هدایت شدم به این صحبت های الهی و مطمئنم روزم رو ساختم با توجه بخوابم نکات زیبا و تا آخر روز بیمه خداوند مهربانم.

براتون شادی و عشق آرزو میکنم

یا حق

منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.


اگر می خواهید نتایج خود را با ما به اشتراک بگذارید:

اگر می خواهید درباره نتایج خود با استاد عباس منش صحبت کنید، می توانید یک ویدئو درباره صحبت از نتایجی آماده کنید که با استفاده از آموزه های استاد عباس منش در زندگی خود خلق کرده اید.

از آنجاییکه ارسال ویدیو از طریق ایمیل شما به آدرس ایمیل وبسایت ما محدودیت دارد، می توانید این ویدئو را در جایی مثل صفحه اینستاگرام یا یوتیوب خود قرار دهید و سپس لینک آن صفحه را به آدرس ایمیل سایت، ارسال کنید و ما را درباره ویدئو خود مطلع کنید.

برای ضبط ویدئوی نتایج خود، سعی کنید از این فرمت استفاده کنید:
1. ویدئو نتایج خود را در مکانی ساده، خلوت، آرام و بدون عوامل حواس پرتی ضبط کنید. یعنی مکانی که تمرکز شما به صورت کامل بر اصل موضوع باشد.

2. اگر با موبایل این ویدئو آماده می شود حتماً ویدئو را به صورت افقی ضبط کنید. یعنی موبایل را در حالت Horizontal قرار دهید.
2. سعی کنید ویدئوی خود را به این شکل بخش بندی کنید:
به چه شکلی با آموزش های استاد عباس منش آشنا شده اید؟
از چه فایلها و دوره هایی استفاده کرده اید؟ (می توانی نام دوره ها یا آموزش های استفاده شده را قید کنی و اگر زیاد هستند، نام فایل یا دوره ای را قید کنی که در آن مورد بیشترین تأثیر را در نتایج شما داشته)

  • در چه شرایطی شروع به تغییر زندگی خود کردی؟
  • چه اقدامات عملی را برای بهبود زندگی خود انجام دادی؟
  • بر چه ترسهایی غلبه کردی؟
  • چگونه کانون توجه خود و ورودی های ذهن خود را کنترل کردی؟
  • و چطور ایمان و توکل به الله را در عمل نشان دادی؟

در یک کلام، تغییرات ایجاد شده در کیفیت زندگی خود در تمام جنبه ها را با جزئیات مناسب و مرتبط، قید کنید.

آدرس ارسال ایمیل به گروه تحقیقاتی عباس منش:

[email protected]


سایر قسمت های «نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش»

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    249MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 9
    22MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

454 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مصطفی خدابخشی» در این صفحه: 6
  1. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2054 روز

    بنام خداوند وهاب من

    سلام به خانواده صمیمی عباسمنش

    بنویسیم تا از داستان رضا عزیز درسهایمان را گرفته باشییییم…

    چقددددر داستان رضا برام جنسش آشناست…اونجایی که به بزرگتراش میگه چرا یه مغازه یه جا نخریدین الان راحت میبودیم…که اگرم اون کار رو یعنی مغازهه خریده شده بود باز رضا قدیم 100 تا چیز دیگه پیدا میکرد غر بزنه و گیر بهش بده…که استاد در ادامه خیلی بیشتر این بحث سپاسگذار بودن رو اومد بازش کرد و توضیح داد آقا ما میخوایم یجایی فقط بدهیمون تموم بشه بعدش که تموم شد میگیم چه فایده…. یادم میاد استاد 2 سال پیش یه ساعت مچی طرح جی شاک خریدم آنلاین….بعد میگفتم عععععععععع ساعت مچی خریدم ولی خداوکیلی هموووون جنس چه فایده 10 دقیقه بعد خریدنه سر و کله‌اش پیدا شد و گفت سووووو واااات؟ یعنی تنها خواسته‌ام اینه سپاسگذارتر باشم….بخدا اگر بتونم این یه دونه رو بهتر بفهممم پول خودش میاد…ثروت میاد ….برکت میاد بخاطر همینه فقط قفلی زدم رو این که برم ببینم چطور میتونم سپاسگذارتر باشم؟ اصلا از هر کسی سپاسگذاری میکنم….و صد البته سپاسگذاریم از خدای خوووووبم همیییشگیه.

    ما با دوستامون یجا جمع میشدیم میگفتیم این بزرگترهای ما عقل تو کله‌شون نبود یه خونه بخرن ما راحت شیم…یعنی همون جنس حرفای رضا عزیز‌‌…..تقصیر بنداززیم گردن کس دیگه….غر بزنییییم

    ولی چی بگیم از این نیرویی که وقتی یه قدم برمیداری اون صد قدم برمیداره…

    اونجایی که رضا گفت من احساس میکردم خدا میگه این یه پوئن گرفت ….چقدددر بیدارترم کرد…چقدر امید بهم داد برم بگردم 107 آرزوم رو پیدا کنم چون 3 سال پیش نوشته بودم ولی انگار باید آپدیتش کنم و واقع بینانه تر بهش نگاه کنم و آرزوهای بزرگتر بنویسم…

    استاد اونجایی که مادر رضا بهش میگهخدا پدرش رو بیامرزه….اشک از چشمام جاری شد…تو اتوبوس بودم و بسختی کاری کردم کسی نبینه…این حد از نفوذ کلام خداوند رو آدم میبینه واقعا نمیدونه چی بگه…برای مادر ایشون آرزوی آرامش بیشتر رو دارم.

    واقعا خیلی آگاهی‌ها هست استاد…چند روز پیش تازه به حرفتون رسیدم که میگی این زندگی یه فرصت کوتاهه در مقابل ابدیت که ازش اومدیم….قبلا میگفتم یعنی چی…مگه 60 سال کم عمریه…ولی الان که افتادم به جون باورا و درک خدا و اون دعای کمیل و انرژی که خداوند نامیدیم‌‌…..اصلا یه چیزایی دارم میفهمم که آخرش میدونم هیچی نمیفهههمم..

    بقول خودت استاد خییییلیی کمه این عمررر

    یه مهمونی هست که شاید لحظه‌ای دیگه واقعا نباشه…..وقتی میبینم کوچیکی خودم در مقابل عزمت این جهان و باورهام که هر کدوم سالها زمان بردن تا برسم اینجا و چقدر پاک‌تر شدن خودم زمان میبره میبینم واقعا من هیچی نیستم….هر چی بیشتر قانون رو مطالعه میکنم میدونم بهتر میتونم بهش عمل کنم و کمتر میتونم توضیحش بدم…اصلا کار راحتی نیست قانون رو توضیح دادن اصلا اصلا اصلا….و این کاری که شما میکنید خیلی خیلی ارزشمنده

    رضا تکلمل رو خیلی قشنگ توضیح میده که بعد 30 سال غر زدن میگه بزار این خداهه رو امتحانش کنیم….بعد 15 سال مصرف خجالت میکشه از خودش و اووووون جاهاست که استاد کلام شما به فرد اثر میکنه وگرنه اییینقددددر آدم اومدن پیش همون رضا و بهش گفتن این چرت و پرت‌ها چیه گوش میدی….بیا بریم 2 تا حرف ناجور به این دولت بزنیم و یه چیزی مصرف کنیم تا مثلا حالمون خوب شه….قصدم مسخره کردن کسی نیست ولی خداییش ماها که سالها روش خودمون رفتیم بیام یه بار این خداهه رو امتحانش کنم ببینم واقعا چی میگه..

    من تستش کردم….واقعا جواب داد…واقعا چیزایی رو دارم میبینم و از زندگی میفهمم که هر بار میگم خدایااااااا ععععععع حالا یه روز مفصلا صحبت میکنیم به امید الله مهربان. ولی اون جنس از معامله با خدا پاکی میخواد…پاکی قلب ….پاکی معامله….پاکی دل و نداشتن شک و تردید….اینکه بگب اینه و هیچی غیر از این نیست….

    بخدا جنس دعای علی رو الان میفهمم….جنس دعای کمیل‌اش رو…..

    من بچه قمم شهر خون و قیام ولی هیچی هیچی هیچی از علی و پیامبر و اسلام و توحید نمیدونستم….ولی الان اون خدای علی رو دارم خیلی زیباتر میفهممش و انگار یه جنسی از نزدیکی بین همه مون دارم کشششف میکنم…انگار این چششم ها باز شددددن…انگااار شسته شدن…

    خیلی خیلی لذت بردم از این قسمت صحبت‌های استاد و رضا عزیز

    منتظر قسمت‌های بعدی هم هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
  2. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2054 روز

    خدیجه عزیز

    چقدددددر تحسین برانگیزه که بالاخره کامنت شما رو باز میتونیم بخونیم و بازم مچکرم که با وجود ترمزای ذهنی شما تونستی بیای و کامنت بنویسی و غلبه کنی بر این کاری که ذهن میکنه….

    میتونم درک کنم که ذهن چکار میکنه با توضیحاتی که دادین چون خودمم تا حدودی درگیر این نوع فکر کردنم ولی جز کار کردن روی خودمون سلاح دیگه‌ای نیست و نداریم….

    همه ما…خودمن دنبال اون ”کار بزرگی” بودیم که باید پیداش میکردیم تا بتونیم موفق بشیم ولی دریغ از پیدا کردنش….

    جهان طی میلیادها سال شکل گرفته و اینو مغز عمرا بفهمه…مغز اون 6 روز رو میتونه بفهمه که در مورد خلقت جهانه ولی میلیارها سال رو عمرااا

    الانم تو تغییرات شخصیتی میتونه قبول کنه اوکی 6 روز وقت داری تغییر کنی ولی اگه 6 روزت بشه 1000 روز من بیکار نمیشینم….پا میشم و …مابقی داستان رو هم که دیگه همه‌مون لمس کردیم.

    براتون بهترین‌ها رو از خدای مهربون میخوام….گفتین مادرین و خانواده دارین ایییین خودش بهترین دستاویزه برای رسیدن به حس خوووب…برای سپاسگذارتر بودنی از جنس آرام‌تر بودن…البته من خودم بیشتر نیاز دارم به اینا عمل کنم و وقتی مینویسم به خودم کمک کردم…

    حتما متوجه هستین یه مادر قانون بلد چقددددر زندگی رو میتونه قشنگترش کنه

    آرامششششش بزرگترین نعمته….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2054 روز

    زهرا عزیز

    زهرا ذهن تربیت کن!

    وقتی گفتی آگاهانه میزنم تو دهن نجواها…. این تربیت کن تو ذهنم اومد…واقعیتش هم همینه ماها یه جاهایی باید سفت جلو چرندیات ذهن وایستیم و بگیم نعععع اینجورم نیست…

    از اینکه سر شغلی هستی که دوستش داری واقعا خوشحالم چون برای خودم اتفاق افتاد و شد و حالا دارم میبینم برای همه میشه…هر کی که بخواد..

    راجع به غیبت بگم که وقتی یه جمعی از افراد نشستن و دارن راجع به یه موضوعی صحبت میکنن….خیلی خوبه شما هم صحبت کنی ولی اگگگگگررررر موضوع چیزی باشه که آگاه‌ترمون کنه…چون ما آدمیم و دوست داریم تعامل داشته باشیم و حرف بزنیم بالاخره موجوداتی اجتماعی هستیم ولی…

    از اونجایی که خیلی ها آگاه نیستن این صحبتا به سمت چرت و پرت میره….غیبت میره…

    حالا اگه تو/ما هم بخوایم بگیم یه چیز گفته باشیم که کم نیاورده باشیم….و به اصطلاح ماهم حرفی برای گفتن داشته باشیم توجمع …اونوقته که ماهم دهن باز میکنیم و چرت و پرت میگیم.

    البته….

    البته….

    البته….

    اگر همون آدم عزت نفس خوبی داشته باشه دهنش رو باز نمیکنه…اینکه استاد میگه خیلی این کار راحته….استاد برای کسی راحته که عزت نفس خوبی داشته باشه وگرنه برای کسی که عزت نفسش سوراخه اصلا کار راحتی نیست دهنش رو ببنده. دوست داره اونم چرت و پرت بگه و بخنده تو اون جمع و اینجوری به احساس بهتر برسه…

    چند روز پیش با یکی نشسته بودیم هی دلم میخواست صحبت کنیم بعد موضوع نبود و بین‌مون سکووووت بود ….

    هی این ذهنه میگه یه چیز بگم الان که سکوت نباشه گفتم خب موضوع چی….. دیدم یسری حرفای چرت و پرت و بی ارزش…نهیب زدم همون سکوته خوبه حتی اگر 2 ساعت هم طول بکشه…این برای من مفید تره

    میخواستم کامنت فایل بزارم اینارو استاد ولی گفتم بنویسم همینجا بهتره

    تحسینت میکنم زهرا عزیز که گفتی من وقتی طرف از منفی‌ها گفت من از مثبت‌هاش گفتم و در آخر حرف من چربید…واقعا انسان‌هایی مثل شما تفاوت ایجاد میکنن…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2054 روز

    محمد عزیز

    قرآن همانند عروسی میماند که وقتی با قلب پاک بسراغش رفتی او هم چهره به رویت میگشاید…

    اولین بار که این جمله رو شنیدم بشدت به دلم نشست و این شد سرآغازی که برای یافتن گنج‌ها از دل همون کتابی که به نقل شما فقط برای مردگان خوانده میشد…

    داستان نفی آخرت همیشه بوده…

    زمان پیامبر یجور نفی میشده…الانم یجور دیگه…الان خیلی ترس داریم از اینکه چجور یه دستاویزی اونور بزاریم و به اصطلاح کار ”ثواب” کنیم تا اونور جامون امن باشه…این دنیا؟ اینجا فعلا بدو و اونجارو درست کن اول…. این اون توهمی که ذهن درستش میکنه و ترس‌ها تو وجودمون شکل میده…خیلی از ماها هنوز نپذیرفتیم این دنیا همون بساط لهو و لعب یا به قول استاد همون مهمونی 2 روزه‌اس که تموم میشه و چه 7 روز چه 70 سال چه 700 سال بالاخره پایان میپذیره و ازمون گرفته میشه… من اول به خودم یادآور میشم که مرگ پایان نیست….مرگ تمام کار نیست…بعد از مرگ قرار نیست خدا عذاب کنه و این آدمایی که بخوان پدر دربیارن بیافته به جون ما سرب داغ بریزه تو حلق ما… این نیست خدایی که با عقل جور دربیاد…چرا با این توهم‌ها داریم زندگی که داریم رو زندگی نمیکنیم…تو فکر اینیم اول آخرت رو درستش کنیم و غافل میشیم از این لحظه..

    تو قرآن هم هی اذ قال” تکرار میشه که بیاد بیار….

    ماها میدونستیم همه این آگاهی هارو میدونستیم…ولی یادمون رفت…

    ما از جایی اومدیم که همه چیز بود…همه چیز….و پس از این جهانم برمیگردیم همونجا..

    انا لله و انا الیه راجعون

    چه آیه خوبی ولی چی بگم ذکر این آیه هم مارو ترس میندازه تو جونمون چون همین یدونه آیه گره خورده به قبرستون….ترس….مرگ….پایان….نیستی…پوچی….تباهی…

    ولی اگر بدونیم این بدن…این وسیله فیزیکی یا بهتره بگم این ”سفینه تجربه زندگی مادی فوق‌العاده‌ای” که خداوند بهمون داد فقط یه وسیله‌اس….فقط یه وسیله‌اس….روزی اینجا رهاش میکنیم و میریم….ما روح‌هایی مجردیم…نه رنگی داریم….نه زن‌هستیم…..نه مرد…نه افغانی( البته من با افتخار افغانی هستم تو این بدن)…نه ایرانی… نه سیاه پوستیم و نه سفید پوست…

    همگی یچیزیم…همگی به قول خودت محمد عزیز، پاره خدا(البته محمد و مصطفی هم توهم همین زندگی مادیه) همه از یه جنس هستیم و همگی از خداییم و به سوی او بازگردانده میشویم…(این همون آیه ان لله بودا ولی انصافا ترسی نداشت اینبار)

    خدا رو سپاسگذارم چنین دوستانی دارم که تو تخیلاتمم نمیگنجید اینقدر با شعور…اینقدر درک بالا از مفهوم زندگی….اینقدر با کلاس…اینقدر دانشجو و اینقدر هماهنگ با خودشون…در صلح با خودشون… و البته این استاد بینظیر….

    مچکرم از چشششمای مهربونتون ….الانم یَگگگگگ آفتاب دل انگیز زده بعد چند روز سرما برم با عشششق شکرگذاری انجام بدم این پیچ فرکانس‌هام سفت‌ترش کنم…شل شده یُخدِه

    (یُخدِه یعنی اندکی..قُمی هِه)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  5. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2054 روز

    رضوان عزیز

    اسم شما هم زیبااااست و خیلی یونیک…منحصر به فرد

    سو وات یعنی خب که چی…

    و این رو ذهنم گفت بعد خریدن اون ساعته….ساعتی که تو آرزوش بودم و اصلا میگفتم یعنی میشههههه؟

    شد رضوان جان ولی فقط خوشی‌اش 10 دقیقه بود…قشنگ ”چه فایده” رو گفت ذهنه…و اونجا بود که گفتم حاجی ناموسا خیلی ناسپاسی…

    گمونم ماها میدونیم ناسپاسیم فقط نمیدونیم چقدر ناسپاسیم….

    هیچی دیگه من فقط سپاسگذاری میخوام یاد بگیرم و سپاسگذارم رضوان عزیز که مجبورم کردی چندبار دیگه این واژه رو تکرارش کنم.

    رضوان عزیز این جاده‌هم که میگی همچین راحت نبودااا حالا میام میگم

    یادمه یه شب گفتم من میخوام از این داستان موفقیت سردر بیارم بعد یه کانال داشتم عکس استاد بود گفتم لابد صاب کاناله گفتم ادمین من چه دوره‌ای بگیرم ایشون گفت ”قانون آفرینش” خداییش عجب دوره‌ای هم بود…ولی غیرقانونی بود و پاک شد…

    اونشب اگه امروزم رو میدیدم با کله میپریدم و فایل میخوردم ولی وجودی که شک و گناه و تردید پر باشه جایی برای آگاهی نمیزاره…یه ذره که پاکشون کردم الان بهتر میبینم چه خبره اون زیر میرا…خدا بخشیده …من نبخشیده بودم…از خیلی وقت پیشا به قول شما دوست عزیز خدابخشی خدابخشیده‌اتت

    مسیر زمان برد ولی انصافا اگر 10 درصد سپاسگذارتر بودم این همه طول نمیکشید به اینجا برسم…لااااااازم بود درس‌ها مو بگیرم….لازمه درس بگیرم…ولی میتونم الان بگم هرچی سپاسگذاری کنم مسیرم کوتاه‌تر میشه.به قول استاد الان خوبه جام ولی خییییلی بیشتر میخوام…خیلی خیلی بیشتر…به امید خداوند این مسیر رو هر روز ادامه میدیم عین غذا خوردن…راستی امیدوارم غذای روح خوبی خورده باشی اگرم نخوردی این لینک رو بزن بشین نگاه کن استاد اول فایل داره سپاسگذاری میکنه…خوب گوش کن فقط

    abasmanesh.com

    کامنت‌های عالی مینویسی و با عششششق کامنتاتون رو میخونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2054 روز

    خدیجه عزیز

    حس ها یا قلب‌ها اشتباه نمیکنند…

    همیشه بهشون گوش کنید..

    همون ته دل..همون یذره ندای زیبایی که میدونی و باور داری کار درسته… و این خداوند رو جاری کردنه…

    نوشتن به من کمک میکنه

    نوشتن شما به من کمک میکنه…

    حتی ناخواسته و این همون تجربه و عشقی بود که هدف این سیستم بزرگ بود..

    معتقدم این دنیا جای عشق بدون قید و شرطه…عشششق بدون قید و شرط…هر چقددددر میتونید به نزدیکا عشششق بدید…بی قید و شرط…منتظر یه روز خاص نباشید…یه ساعت خاص…نوشتن حتی برای کسی که نمیشناسیم ظاهری ولی قلبا میدونیم فرای مرزهای ذهنی خیلییییی خیلیییی خیلیییی بهم نزدیکیم…خیلی.

    نوشتن‌تون و حرف‌های دلتون رو ذهن‌تون متوجه نمیشه ولی قلب‌هامون میفهمه…پس جلویشان را نگیریم

    براتون در پناه الله مهربان خوبی و ثروت آرزو میکنم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: