دیدگاه زیبا و تأثیرگذار محمد عزیز به عنوا متن انتخابی این قسمت:
با سلام و خداقوت خدمت استاد بزرگ و عزیزم
خدا رو هزاران بار شکر میکنم که در مسیر درست هستم و همراه شما و خانواده بزرگ عباسمنش هستم.
امروز هم با شوق سایت رو باز کردم و هدایت شدم به این صحبت های الهی و تاثیر گذار.
صحبت های رضا حرف دل همه ی ماهاست و وقتی صحبت میکنه انگار خود من هستم.
من نکته های آموزنده رو یادداشت کردم و میخو استم به خودم و کسانی که در راه درست هستن یه بار دیگه متذکر بشم
1 – غر نزدن و شکایت نکردن:
که چقدر میتونه فرکانس رو بالا ببره، در همه حال شاکر بودن و توجه به داشته ها.
یادمه اون زمان که قانون رو بلد نبودم بارها به پدر و مادرم غر میزدم که چرا یه مغازه نخریدید به قول رضا اون زمان که خیلی ارزان بود میشد با یه مبلغ خیلی کم یه مغازه توی بهترین جای شهر خرید و مدام میگفتم اگه من وضع مناسبی ندارم به خاطر تصمیمات اشتباه خانواده ام هستش و هیچ چیز رو در مورد خودم قبول نمیکردم و همیشه دنبال یه عامل بیرونی بودم.
منم وقتی در مسیر درست قرار گرفتم تصمیم گرفتم دیگه از هیچ چیز شکایت نکنم حتی از خودم و فقط به زیبایی ها توجه کنم و از داشته هام سپاسگزاری کنم.
2- تکامل در مورد گوش دادن فایل ها:
خودم یادمه اون اوایل فقط دو یا سه تا از فایل های شمارو داشتم و فقط اونا رو گوش میکردم آرام آرام دسترسی من بیشتر شد به واسطه جلسات آموزشی که در جایی شرکت میکردم چند تا از فایل های شما رو هم اونجا گوش کردم بعدش به پیج شما توی اینستا هدایت شدم بعدش فهمیدم شما سایت دارید و اونجا ثبت نام کردم.
الان که میبینم تکامل رو توی گوش دادن به آموزش ها کامل حس میکنم.
وقتی در مسیر درست باشی هدایت میشی به چیزهای بهتری که باید گوش بدی.
3- گله و شکایت نکردن و گناه نکردن:
همه ماها بالاخره گناه های کوچیک و بزرگ داشتیم من آگاهانه بعد از چندین سال که با خودم میگفتم دیگه فلان گناه رو انجام نمیدم و باز هم انجام میدادم دیگه با شنیدن صحبت های شما واقعا ترک کردم یک سری گناهان رو چون میخواستم به خدا نزدیکتر بشم و گناه نمیگذاره آدم به خدا نزدیک بشه.
4- تلاش نکردن برای فروش یا قالب نکردن یه محصول:
چیزی که برا خود من هم پیش آمده بود چون منم مغازه داشتم و جنس میفردختم.
چقدر سعی میکردم با حرف زدن زیاد مشتری رو قانع به خرید کنم ولی الان با شنیدن آموزش ها میگم من روی خودم کار میکنم و خدا مشتری مناسب رو میفرسته من نیاز نیست تلاش کنم برای فروش من روی باورهای ثروت ساز کار میکنم مشتری هم محصول رو میخره.
نکته مهم : تازه خیلی وقت ها به مشتری میگم نخر این به دردت نمیخوره یا این مناسب نیست، ولی اگه قرار باشه ثروت وارد زندگی ام بشه حتی با این حرف هم خداروشکر میکنم که فروش هم داشتم و مشتری انگار بیشتر اعتماد کرده بهم.
5- استاد جان گفتی تو تغییر میکنی خدا هم تغییر میکنه و دقیقا همینه:
وقتی شروع میکنیم به افزایش فرکانس و افزایش آگاهی تمام دنیای اطراف مارو خداوند تغییر میده طبق قوانین کیهانی، دیگه عادلانه تر از این مگه میشه؟؟
تو خودت رو تغییر بده تو یک قدم بردار، به قول شما خدای مهربان هزار قدم برات برمیداره خدا منتظر رفتار ماست خدا میخواد تغییر رو توی وجود ما ببینه و وقتی تغییر میکنیم نعمت هاش به سمت ما روانه میشن.
6- چقدر زیبا گفتید که وقتی مثلا بدهی ها رو پرداخت میکنیم بعدش میگیم خانه و ماشین میخوایم در صورتی که قبلش فقط می گفتیم خدایا این بدهی رو بدم این قسط رو بدم
ولی وقتی به یه نعمتی که درخواست داشتیم می رسیم انگار خیلی زود فراموش میکنیم که قبلا چی بودیم.
من آگاهانه به هرچی میرسم هر روز بابتش شکرگزاری میکنم و میگم این قبلا نبود الان خدا بهت داد و طبق آیه قرآن اگه من بی توجهی کنم به نعمت هایی که درخواست داشتم و بهم داده شده من جزو اسراف کاران خواهم بود.
من هر لحظه قدردان هر آنچه وارد زندگی میشه هستم و این حس خوب و شکرگزاری منو هدایت میکنه به نعمت های بیشتر.
من به هرچی میرسم واقعا خودم رو بهتر می شناسم و میگم که ببین داری تغییر مکنی و نعمت ها بیشتر شد پس ادامه بده طبق قانون به خواسته های بعدی هم میرسی.
7- اگه خودمان را دوست داریم نباید به بدن ضربه بزنیم:
من توی این مسئله خیلی بد نبودم ولی غذاهای نامناسب زیاد میخوردم و خیلی چاق شده بودم من از 68 کیلو رسیده بودم به 90 کیلو که این منو اذیت میکرد و از اونجایی که وقتی در مسیر درست میفتی همه چیز تغییر میکنه خواست خدا این بود که توی مسیر تغذیه مناسب قرار بگیرم و بدون اینکه ورزش سنگینی بکنم حدودا 25 کیلو کم کردم و الان 65 کیلو شدم.
این خیلی برام تغییر بزرگی بود چون حدودا 13 سال بود که دوست داشتم وزنم کم بشه و خوراکم مناسب بشه که شکر خدا بهش رسیدم.
8- نوشتن خواسته ها معجزه میکنه:
خودم چقدر معجزه دیدم از نوشتن. چند وقت پیش یه سر رسید مربوط به سال 79 پیدا کردم دیدم اون زمان یه سری خواسته ها رو توش نوشتم و دیدم خیلی از اونا رو بهش رسیدم که اصلا یادم هم نبود چنین چیزی نوشتم.
الان آگاهانه دارم خواسته هام رو مینویسم چون مطمئنم معجزه میکنه و خیلی سریعتر میتونم به خواسته هام برسم.
9- کنترل کلام مساوی است با کنترل ذهن:
هر بلائی سر ما میاد از زبان ماست هر نا زیبایی که توی زندگی داریم از صحبت هایی هست که در طول روز انجام میدیم.
واقعا کنترل زبان معجزه میکنه.
من خیلی وقته هر حرفی رو نمیزنم به هیچ وجه کلام زشت نمیگم سعی میکنم غیبت نکنم و دروغ نگم سعی میکنم راجع به زیبایی ها با خودم و دیگران صحبت کنم و نتیجه اش تغییر باور هام شده و تغییر باورها باعث ایجاد حس رضایت و حال بهتر و شادی بیشتر شده.
در پایان
خداروشکر که توی مسیر درست هستم و هدایت شدم به این صحبت های الهی و مطمئنم روزم رو ساختم با توجه بخوابم نکات زیبا و تا آخر روز بیمه خداوند مهربانم.
براتون شادی و عشق آرزو میکنم
یا حق
منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
اگر می خواهید نتایج خود را با ما به اشتراک بگذارید:
اگر می خواهید درباره نتایج خود با استاد عباس منش صحبت کنید، می توانید یک ویدئو درباره صحبت از نتایجی آماده کنید که با استفاده از آموزه های استاد عباس منش در زندگی خود خلق کرده اید.
از آنجاییکه ارسال ویدیو از طریق ایمیل شما به آدرس ایمیل وبسایت ما محدودیت دارد، می توانید این ویدئو را در جایی مثل صفحه اینستاگرام یا یوتیوب خود قرار دهید و سپس لینک آن صفحه را به آدرس ایمیل سایت، ارسال کنید و ما را درباره ویدئو خود مطلع کنید.
برای ضبط ویدئوی نتایج خود، سعی کنید از این فرمت استفاده کنید:
1. ویدئو نتایج خود را در مکانی ساده، خلوت، آرام و بدون عوامل حواس پرتی ضبط کنید. یعنی مکانی که تمرکز شما به صورت کامل بر اصل موضوع باشد.
2. اگر با موبایل این ویدئو آماده می شود حتماً ویدئو را به صورت افقی ضبط کنید. یعنی موبایل را در حالت Horizontal قرار دهید.
2. سعی کنید ویدئوی خود را به این شکل بخش بندی کنید:
به چه شکلی با آموزش های استاد عباس منش آشنا شده اید؟
از چه فایلها و دوره هایی استفاده کرده اید؟ (می توانی نام دوره ها یا آموزش های استفاده شده را قید کنی و اگر زیاد هستند، نام فایل یا دوره ای را قید کنی که در آن مورد بیشترین تأثیر را در نتایج شما داشته)
- در چه شرایطی شروع به تغییر زندگی خود کردی؟
- چه اقدامات عملی را برای بهبود زندگی خود انجام دادی؟
- بر چه ترسهایی غلبه کردی؟
- چگونه کانون توجه خود و ورودی های ذهن خود را کنترل کردی؟
- و چطور ایمان و توکل به الله را در عمل نشان دادی؟
در یک کلام، تغییرات ایجاد شده در کیفیت زندگی خود در تمام جنبه ها را با جزئیات مناسب و مرتبط، قید کنید.
آدرس ارسال ایمیل به گروه تحقیقاتی عباس منش:
سایر قسمت های «نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش»
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD249MB23 دقیقه
- فایل صوتی نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 922MB23 دقیقه
به نام خدای وهاب
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و مریم جانم و همه دوستان خوبم در سایت.
تحسین میکنم آقا رضای عزیز رو برای جسارتشون. ازشون سپاسگزارم که اومدند و با بیان مراحل تکاملشون رسیدن به نتیجه رو برای ما باورپذیر کردند.
نکته خیلی مهمی که آقا رضای عزیز درباره گله و شکایت نکردن گفتند به نظرم تمام ماجراست. قانون اینه: احساس خوب = اتفاقات خوب. حالا اگه اتفاق بدی افتاده، اگه دور و برمون مسائل ناخوشایند و ناجالبی هست که ما رو به هم ریخته، بیاییم به قول استاد عزیز دهنمون رو ببندیم. حداقلش اینه که درباره اون اتفاق یا مسئله ناراحتکننده هیچ حرفی نزنیم. سکوت کنیم. این سکوت زبانی مقدمه سکوت ذهنیه. و سکوت ذهنی، یعنی کنترل ذهن، کلید حل ماجراست.
موقع شنیدن صحبت های آقا رضا یه نکته ای یادم افتاد که دلم خواست اینجا براتون بگم. زمانی که آقا رضا گفتند از وقتی یه گوشی و رم خریدم «اصلاً دنیای جدیدی در اختیار من قرار گرفت»، یاد خودم افتادم و دیدم که به قول استاد، وقتی ما در مسیر درست هستیم، مدام وضعیتمون تغییر میکنه و نتایج بزرگ تر میشه، ولی ما انقدر زود به نتایج عادت میکنیم و توقعمون بالا میره که یادمون میره شرایط امروزمان یک زمانی برامون آرزو بوده.
من اون اوایل، یعنی حدود دو سال پیش، فقط وقتی میتونستم فایلها رو گوش بدم که یا یک جا بنشینم و یا با هندزفری با سیم گوش بدم که خُب سیم هندزفری معضل بود و برای همین گاهی توی خونه لباس جیبدار میپوشیدم و گوشی رو میذاشتم توی جیبم و کارهایی مثل آشپزی و… رو انجام میدادم. در محل کار هم که باز یه جور دیگه داستان بود. باید سیم رو از زیر مقنعه رد میکردم و مانتویی میپوشیدم که جیب عمودی داشته باشه تا گوشی ازش نیفته. اون روزها این مسئله برای من تضاد بود.
گاهی گوشی از جیبم میافتاد، گاهی سیم هندزفری درمیاومد و… و من عمیقاً دلم میخواست بتونم راحت فایلها رو گوش بدم. این خواسته رو فرستاده بودم. ولی بهش نچسبیده بودم. به همون ترتیب، خوشحال و با انگیزه کار خودم رو میکردم. یک روز که خونه یکی از اطرافیان بودیم، ایشون (که گوشیش مدل گوشی من بود) گفت که «من میخوام هندزفری وایرلس بخرم. خیلی خوبه. برای تو هم میخرم بعداً پولش رو بده.» استاد نکته اینه که این بنده خدا اصلاً نمیدونست که من فایل گوش میدم و هیچ وقت من رو با هندزفری و در حال گوش کردن فایل ندیده بود که بگیم دلش سوخته بود یا … چون من عموماً در تنهایی فایل گوش میدادم. به قول رضای عزیز جلوی دیگران گوش نمیکردم که مجبور نشم توضیح بدم.
خلاصه من هاج و واج مونده بودم. چشمهام پر اشک شده بود ولی خودم رو کنترل کردم. وقتی از «دست خدا» صحبت میکنیم یعنی همین. من اصلاً در مخیلهم هم نمیگنجید که بتونم هندزفری وایرلس بخرم. راستش رو بخواید، چون خیلی در زمینه تکنولوژیهای جدید و اینها اطلاعات ندارم، اصلاً نمیدونستم که مثل آیفون (که ایرپاد داره)، مدل گوشی من هم هندزفری وایرلس داره. فکر میکردم فقط مختص آیفونه. تازه اگه میدونستم هم اصلاً پولش رو نداشتم. من تا یک سال اول اصلاً توان خرید هیچ دورهای رو نداشتم. خلاصه من قبول کردم و گفتم آخه معلوم نیست کی بتونم پرداخت کنم و اون بنده خدا گفت مهم نیست. اون موقع یعنی یک سال و 8 ماه پیش، دو میلیون تومن هزینه این هندزفری شد. و من از لحظهای که اون رو از خدای خودم هدیه گرفتم به قول رضای عزیز «اصلاً دنیای جدیدی در اختیار من قرار گرفت». نکته اینکه این دو تومن رو دقیقاً 7 ماه بعد از طریق پولی که خدا بهم رسوند و داستان اون هم جالبه، پرداخت کردم. شاید بعداً داستان این هدیه خداوند رو هم نوشتم.
امروز داشتم دوازده قدم رو کار میکردم و آیاتی از قران رو خوندم. همون اول که از خدا هدایت خواستم و قران رو باز کردم سوزه یونس اومد، این آیه:
قالَ قَد أُجیبَت دَعوَتُکُما فَاستَقیما وَلا تَتَّبِعَانِّ سَبیلَ الَّذِینَ لا یَعلَمُون
گفت: خواستِ شما اجابت شد، ثابتقدم باشید و از طریقه نادانان پیروى مکنید.
چشمهام اشکی شد. خدا همیشه هر لحظه به هر زبان و با هر اشارت داره آشکارا با ما حرف میزنه. خودش هم که میگه «انی قریب». و میگه از رگ گردن به ما نزدیکتره. کاش گوشِ قلبمون هر لحظه شنوا باشه. کاش همون طور که خودش ازمون خواسته، ثابت قدم باشیم.
استاد عزیزم و مریم نازنینم هزاران بار ازتون سپاسگزارم. بهترین نعمتها رو از خداوند وهاب برای شما دو عزیز و دوستان خوبم طلب میکنم.
در پناه خدا
سلام بر دوست خوبم، محمد عزیز.
خیلی از خوندن کامنتت لذت بردم. عالی نوشتی. بسیار تحسینت میکنم.
خدا رو صدها هزار بار شکر برای وجود باارزشت، برای آگاهی هات، برای نتایجی که تا به حال گرفتی و نتایج بزرگ تری که خواهی گرفت.
اون قسمتی که درباره انرژی بودن خداوند نوشتی و مثالی که از فیزیک درباره اثر مشاهدهگر زدی فوقالعاده بود. خیلی ازت سپاسگزارم.
از ته قلبم از خدا میخوام به آسونی، به آسونی، در زمان و مکان مناسب به خواستههات که اوایل کامنتت به اونها اشاره کردی، هدایتت کنه. در پناه خدا.
سلام محمد عزیز
از اینکه وقت گذاشتی کامنتم رو خوندی و با نظر لطف پاسخ نوشتی سپاسگزارم. واقعاً ممنونم که همیشه محبت میکنی و برام نظر میذاری.
محمد جان من همیشه وقتی شروع میکنم به کامنت نوشتن هیچ ایدهای ندارم و فکر میکنم کامنتم خیلی کوتاه و در حد سپاسگزاری و تحسین باشه. ولی یهو یه چیزهایی به ذهنم میاد که میبینم طولانی شد و بعضاً نکتههای خوبی هم مطرح شد. در واقع ما نیستیم که مینویسیم. بهمون گفته میشه، به قدر درک و باورمون. به قدر عمل و تعهدمون.
حالا وقتی کسی مثل محمد درخشان اینطور عالی روی خودش و باورهاش کار کنه، عملگرا باشه، زیبابین باشه، بیشتر و عمیقتر و درخشانتر بهش گفته میشه.
امیدوارم که هر لحظه در پناه امن الهی باشی و بیحساب پول و ثروت به حسابهای بانکیت وارد بشه.
دوست خوبم، فاطمه عزیزم سلام.
الان از روی روزهای عضویتمون متوجه شدم که شما سه روز از من بزرگترید. این نزدیک بودن عدد روزهای عضویت برام جالب بود.
تحسینتون میکنم برای داشتن عکس پروفایل. برای داشتن این چهره جذاب و زیبا و مهربان. خیلی از لطف و محبتتون ممنونم. سپاسگزارم که خوندی و برام نوشتی و خوشحالم کردی.
درسته، نکته همین احساس خوبه. و البته که اجراش در عمل، حداقل برای من، همیشه چندان آسون و ممکن نیست. گاهی از مسیر دور میشم و میرم تو خاکی. ولی خب خداروشکر هم تعداد دفعاتش خیلی کمتر از قبل شده و هم خیلی زودتر از قبل برمیگردم. و اگه متعهد باشم، این «از مسیر خارج شدنها» باز هم کمتر و کمتر میشه.
دقیقاً همینه: ما عادت میکنیم به نتایجون. و مدام نتایج بزرگتری میخوایم. الان این هندزفری برام عادی شده و هر لحظه و هر جایی – به جز حموم و استخر – توی گوشمه و صدای استاد رو با عشق میشنوم. و امروز هندزفری ضد آب جزو خواستههام شده.
من هم از خوندن کامنت شما خیلی لذت بردم. نکات خیلی مهم و کلیدی رو مطرح کرده بودی. اون خاطره که درباره قرار در بنگاه و منتظر شدن در خیابون در هوای سرد تعریف کردی هم جالب بود. تحسینتون میکنم.
از خداوند میخوام که هدایتمون کنه. ما رو در عمل کردن به قوانین ثابت قدم کنه.
از خداوند بهترین نعمتها و ثروتها رو برات میخوام فاطمه عزیز: سلامتی، شادی، احساس خوب مدام و ثروت بیحسااااب.
سلام رضوان نازنینم، با این چهره زیبا و دوستداشتنی.
راستی خیلی تحسینت میکنم که عکس چهره زیبای خودت رو در پروفایلت داری.
سپاسگزارم ازت که همیشه با لطف و مهر برام مینویسی.
منم به خاطر نوشتن کامنت باارزشت تحسینت میکنم و سپاسگزارم.
رضوان جانم نکتهای که گفتی خیلی مهم بود: از خداوند بخوایم نقاشی درخواستی ما رو هم بکشه. آیا نمیتونه؟ قطعاً که میتونه.
امیدوارم که همه نقاشیهای درخواستیت با قلم خداوند به تصویر دربیان.
همیشه سلامت و در احساس خوب باشی عزیزم و همون طور که خود خداوند وعده داده، از جایی که گمان نمیکنی کرور کرور پول و ثروت وارد زندگیت کنه.