دیدگاه زیبا و تأثیرگذار محمد عزیز به عنوا متن انتخابی این قسمت:
با سلام و خداقوت خدمت استاد بزرگ و عزیزم
خدا رو هزاران بار شکر میکنم که در مسیر درست هستم و همراه شما و خانواده بزرگ عباسمنش هستم.
امروز هم با شوق سایت رو باز کردم و هدایت شدم به این صحبت های الهی و تاثیر گذار.
صحبت های رضا حرف دل همه ی ماهاست و وقتی صحبت میکنه انگار خود من هستم.
من نکته های آموزنده رو یادداشت کردم و میخو استم به خودم و کسانی که در راه درست هستن یه بار دیگه متذکر بشم
1 – غر نزدن و شکایت نکردن:
که چقدر میتونه فرکانس رو بالا ببره، در همه حال شاکر بودن و توجه به داشته ها.
یادمه اون زمان که قانون رو بلد نبودم بارها به پدر و مادرم غر میزدم که چرا یه مغازه نخریدید به قول رضا اون زمان که خیلی ارزان بود میشد با یه مبلغ خیلی کم یه مغازه توی بهترین جای شهر خرید و مدام میگفتم اگه من وضع مناسبی ندارم به خاطر تصمیمات اشتباه خانواده ام هستش و هیچ چیز رو در مورد خودم قبول نمیکردم و همیشه دنبال یه عامل بیرونی بودم.
منم وقتی در مسیر درست قرار گرفتم تصمیم گرفتم دیگه از هیچ چیز شکایت نکنم حتی از خودم و فقط به زیبایی ها توجه کنم و از داشته هام سپاسگزاری کنم.
2- تکامل در مورد گوش دادن فایل ها:
خودم یادمه اون اوایل فقط دو یا سه تا از فایل های شمارو داشتم و فقط اونا رو گوش میکردم آرام آرام دسترسی من بیشتر شد به واسطه جلسات آموزشی که در جایی شرکت میکردم چند تا از فایل های شما رو هم اونجا گوش کردم بعدش به پیج شما توی اینستا هدایت شدم بعدش فهمیدم شما سایت دارید و اونجا ثبت نام کردم.
الان که میبینم تکامل رو توی گوش دادن به آموزش ها کامل حس میکنم.
وقتی در مسیر درست باشی هدایت میشی به چیزهای بهتری که باید گوش بدی.
3- گله و شکایت نکردن و گناه نکردن:
همه ماها بالاخره گناه های کوچیک و بزرگ داشتیم من آگاهانه بعد از چندین سال که با خودم میگفتم دیگه فلان گناه رو انجام نمیدم و باز هم انجام میدادم دیگه با شنیدن صحبت های شما واقعا ترک کردم یک سری گناهان رو چون میخواستم به خدا نزدیکتر بشم و گناه نمیگذاره آدم به خدا نزدیک بشه.
4- تلاش نکردن برای فروش یا قالب نکردن یه محصول:
چیزی که برا خود من هم پیش آمده بود چون منم مغازه داشتم و جنس میفردختم.
چقدر سعی میکردم با حرف زدن زیاد مشتری رو قانع به خرید کنم ولی الان با شنیدن آموزش ها میگم من روی خودم کار میکنم و خدا مشتری مناسب رو میفرسته من نیاز نیست تلاش کنم برای فروش من روی باورهای ثروت ساز کار میکنم مشتری هم محصول رو میخره.
نکته مهم : تازه خیلی وقت ها به مشتری میگم نخر این به دردت نمیخوره یا این مناسب نیست، ولی اگه قرار باشه ثروت وارد زندگی ام بشه حتی با این حرف هم خداروشکر میکنم که فروش هم داشتم و مشتری انگار بیشتر اعتماد کرده بهم.
5- استاد جان گفتی تو تغییر میکنی خدا هم تغییر میکنه و دقیقا همینه:
وقتی شروع میکنیم به افزایش فرکانس و افزایش آگاهی تمام دنیای اطراف مارو خداوند تغییر میده طبق قوانین کیهانی، دیگه عادلانه تر از این مگه میشه؟؟
تو خودت رو تغییر بده تو یک قدم بردار، به قول شما خدای مهربان هزار قدم برات برمیداره خدا منتظر رفتار ماست خدا میخواد تغییر رو توی وجود ما ببینه و وقتی تغییر میکنیم نعمت هاش به سمت ما روانه میشن.
6- چقدر زیبا گفتید که وقتی مثلا بدهی ها رو پرداخت میکنیم بعدش میگیم خانه و ماشین میخوایم در صورتی که قبلش فقط می گفتیم خدایا این بدهی رو بدم این قسط رو بدم
ولی وقتی به یه نعمتی که درخواست داشتیم می رسیم انگار خیلی زود فراموش میکنیم که قبلا چی بودیم.
من آگاهانه به هرچی میرسم هر روز بابتش شکرگزاری میکنم و میگم این قبلا نبود الان خدا بهت داد و طبق آیه قرآن اگه من بی توجهی کنم به نعمت هایی که درخواست داشتم و بهم داده شده من جزو اسراف کاران خواهم بود.
من هر لحظه قدردان هر آنچه وارد زندگی میشه هستم و این حس خوب و شکرگزاری منو هدایت میکنه به نعمت های بیشتر.
من به هرچی میرسم واقعا خودم رو بهتر می شناسم و میگم که ببین داری تغییر مکنی و نعمت ها بیشتر شد پس ادامه بده طبق قانون به خواسته های بعدی هم میرسی.
7- اگه خودمان را دوست داریم نباید به بدن ضربه بزنیم:
من توی این مسئله خیلی بد نبودم ولی غذاهای نامناسب زیاد میخوردم و خیلی چاق شده بودم من از 68 کیلو رسیده بودم به 90 کیلو که این منو اذیت میکرد و از اونجایی که وقتی در مسیر درست میفتی همه چیز تغییر میکنه خواست خدا این بود که توی مسیر تغذیه مناسب قرار بگیرم و بدون اینکه ورزش سنگینی بکنم حدودا 25 کیلو کم کردم و الان 65 کیلو شدم.
این خیلی برام تغییر بزرگی بود چون حدودا 13 سال بود که دوست داشتم وزنم کم بشه و خوراکم مناسب بشه که شکر خدا بهش رسیدم.
8- نوشتن خواسته ها معجزه میکنه:
خودم چقدر معجزه دیدم از نوشتن. چند وقت پیش یه سر رسید مربوط به سال 79 پیدا کردم دیدم اون زمان یه سری خواسته ها رو توش نوشتم و دیدم خیلی از اونا رو بهش رسیدم که اصلا یادم هم نبود چنین چیزی نوشتم.
الان آگاهانه دارم خواسته هام رو مینویسم چون مطمئنم معجزه میکنه و خیلی سریعتر میتونم به خواسته هام برسم.
9- کنترل کلام مساوی است با کنترل ذهن:
هر بلائی سر ما میاد از زبان ماست هر نا زیبایی که توی زندگی داریم از صحبت هایی هست که در طول روز انجام میدیم.
واقعا کنترل زبان معجزه میکنه.
من خیلی وقته هر حرفی رو نمیزنم به هیچ وجه کلام زشت نمیگم سعی میکنم غیبت نکنم و دروغ نگم سعی میکنم راجع به زیبایی ها با خودم و دیگران صحبت کنم و نتیجه اش تغییر باور هام شده و تغییر باورها باعث ایجاد حس رضایت و حال بهتر و شادی بیشتر شده.
در پایان
خداروشکر که توی مسیر درست هستم و هدایت شدم به این صحبت های الهی و مطمئنم روزم رو ساختم با توجه بخوابم نکات زیبا و تا آخر روز بیمه خداوند مهربانم.
براتون شادی و عشق آرزو میکنم
یا حق
منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
اگر می خواهید نتایج خود را با ما به اشتراک بگذارید:
اگر می خواهید درباره نتایج خود با استاد عباس منش صحبت کنید، می توانید یک ویدئو درباره صحبت از نتایجی آماده کنید که با استفاده از آموزه های استاد عباس منش در زندگی خود خلق کرده اید.
از آنجاییکه ارسال ویدیو از طریق ایمیل شما به آدرس ایمیل وبسایت ما محدودیت دارد، می توانید این ویدئو را در جایی مثل صفحه اینستاگرام یا یوتیوب خود قرار دهید و سپس لینک آن صفحه را به آدرس ایمیل سایت، ارسال کنید و ما را درباره ویدئو خود مطلع کنید.
برای ضبط ویدئوی نتایج خود، سعی کنید از این فرمت استفاده کنید:
1. ویدئو نتایج خود را در مکانی ساده، خلوت، آرام و بدون عوامل حواس پرتی ضبط کنید. یعنی مکانی که تمرکز شما به صورت کامل بر اصل موضوع باشد.
2. اگر با موبایل این ویدئو آماده می شود حتماً ویدئو را به صورت افقی ضبط کنید. یعنی موبایل را در حالت Horizontal قرار دهید.
2. سعی کنید ویدئوی خود را به این شکل بخش بندی کنید:
به چه شکلی با آموزش های استاد عباس منش آشنا شده اید؟
از چه فایلها و دوره هایی استفاده کرده اید؟ (می توانی نام دوره ها یا آموزش های استفاده شده را قید کنی و اگر زیاد هستند، نام فایل یا دوره ای را قید کنی که در آن مورد بیشترین تأثیر را در نتایج شما داشته)
- در چه شرایطی شروع به تغییر زندگی خود کردی؟
- چه اقدامات عملی را برای بهبود زندگی خود انجام دادی؟
- بر چه ترسهایی غلبه کردی؟
- چگونه کانون توجه خود و ورودی های ذهن خود را کنترل کردی؟
- و چطور ایمان و توکل به الله را در عمل نشان دادی؟
در یک کلام، تغییرات ایجاد شده در کیفیت زندگی خود در تمام جنبه ها را با جزئیات مناسب و مرتبط، قید کنید.
آدرس ارسال ایمیل به گروه تحقیقاتی عباس منش:
سایر قسمت های «نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش»
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD249MB23 دقیقه
- فایل صوتی نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 922MB23 دقیقه
سلام به استاد عزیزم
سلام به مریم جون مهربونم
سلام به همه دوستان عزیزو رضای عزیز
برادر عزیزم رضا جان خیلی از شما سپاسگزارم بابت این فایل فوقالعاده که اماده کردید
این فایل گوش دادم یاد چند سال پیش خودم افتادم
یادمه که تازه ازدواج کرده بود
و من 17 سالگی ازدواج کردم د خترم یک سال بد ازدواجمون بدنیا اومد
که فایل قبل شرایط زندگیمو تعریف کردم خونه پدری
چه زندگی و شرایطی داشتم
با خانواده همسرم زندگی میکردم
یه شب از خدا خواستم گفتم خدا به من همسر خوب و هر چیزی که خواستم عالیشو دادی
ازت می خوام یه خونه هم ب من بدی حتی شده 40 متری
برای خودم باشه و برم زندگیمو درست کنم
که به چند ماه نکشید من خونه 40 متری خریدم خانواده همسرم بشدت ناراحت بودن میگفتن خونه به این بزرگی
ما طبقه بالا شما پایین شخصی راحت کجا می خواید برید
تو قوطی کبریت زندگی کنید.
ولی من تصمیمو گرفته بودم و اون 40 متری برام خیلی ارزش داشت
سال 85 بود
ک با کلی بحث من ب همسرم گفتم من می خوام مستقل بشم
می خوام از اول زندگیم خودم رو پای خودم وایسم
و گفتم ب همسرم دلم میگه از اینجا بریم خیلی درها ب رومون باز میشه
همسرم قبول کرد ولی ته دلش پیش مادرش بود که ناراحته
خیلی تلاش کرد منو راضی کنه ولی من گفتم من میرم تصمیم گرفتم از اول زندگیم برم خودم شروع کنم
یادمه چند تا تیکه هم شنیدم بهم گفتن تو خونه باباش ازین خبرا نبود اومده اینجا داره از مستقل حرف میزنه
بگذریم
همسرم اومد گفت من قبول میکنم ولی اگه بخوای برگردی
دوباره اینجا هیچ کس قبول نمیکنه و ما بریم اینا با ما قطع
رابطه میکنن دیگه کسی نداریم دقیقن شوهرم همین حرف زد
و اینکه تو خونه 40 متری مهمون یا هر چیزی ک بخوای انجام بدی خبری نیست خودتی و خودت
خب چون من تازه عروسی کرده بودم یه خونه شیک خانواده همسرم برام درست کرده بودن
شیک نوساز بزرگ که هرکی میومد خونم میگفت قصر نشین شدی
ولی استاد من ته دلم اینا را نمی خواست من دوست داشتم
راحت تو خونه خودم باشم و امید ب خدا ایندمو بسازم
ما اسباب کشی کردیم رفتیم خونه 40 متری وسیله هام هم پخش شد خونه هرکسی یه چیزی گذاشتیم چون جا نداشتم
یه فرش کمد بردم اونجا موقع ی ک رفیتم همه فامیل همسرم ک تو یه کوچه و بغل دستمون بودن
همه درهاشونو بستن کمک ما نیومدن
خانواده همسرم اصلا در نیومدن بیرون
و کلی بهم بی احترامی کردن گفتن میری برمیگردی چی فکر کردی زندگی تو خونه 40 متری اسونه
پسر ما را از ما میگیری حالا بماند چ حرفها ک نشنیدم
من رفتم خونم چیزی نبرده بودم
گفتم خدایا اینو خودم ازت خواستم تو بهم دادی
همین ک یه سقف خودم دارم و مستقل هستم
ازت سپاسگزارم و سجده شکر کردم
و اون خونه در پایین شهر شهرمون بود بیشتر این شهر 99درصدشون
از نظر مالی خیلی ضعیف بودن ادمهای درستی نبودن
اینجا را خواستم بگم ک تو این محله رفتم
ولی من تو خونه همش بودم بیرون نمی رفتم همه کسم شده بود خدا
نه کسی میومد ن کسی میرفت
خانواده همسرمم کلا قطع رابطه کرده بودن
من نماز می خوندم ی روز در خونمونو زدن اولین مهمون دختر داییم بود ک اومد خونمو دید گفت داری جهنم زندگی میکنی این چ بلایی بود سر خودت اوردی
خونه ب اون بزرگی و شیکی ول کردی اومدی تو دل معتاد ها
گفتم من راضیم خدا را شکر
اون رفت دلم خیلی گرفت یه سجاده پهن کردم گفتم خدایا
تو پدرمی مادرمی همه کسمی من فقط ب تو ایمان دارم
تو ک منو از زیر صفر اوردی اینجا و همسر عالی دارم
و الان یه خونه دارم ازت ممنونم
و فقط از تو میخوام کمکم کنی منو ببری یه منطقه بهتره
من تو اونخونه بار دارشدم بشدت حالم بد بود
اون خونه بقدری نم و رطوبت داشت ک حتی یک روزم
نمیشد تحملش کنی
من باردار ویار و حال بدی داشتم
کسی نداشتم خانوادم ک خیلی دور بودن
خانواد همسرمم قط رابطه کرده بودم
ولی بخدا من راضی بودم شکر میکردم
مینشتم با خدا با دخترم ک باردار بودم صحبت میکردم
ایمان داشتم ک همچی تغییر میکنه
همه چی درست میشه
بخدا خیلی توکل داشتم
و هر روز ذکر میگفتم راز و نیاز میکردم میگفتم خدا هوای منو داره
همسرم میومد میگفت اخه من بچم باید اینجا بدنیا بیاد
من بهش گفتم 9 ماه دیگه بدنیا میاد من از فردای خودم خبر ندارم
گفتم خدایا یه خونه تمیز محله خوب همسایه خوب ازت می خوام و بچم همون جا بدنیا بیاد
شوهرم این حرف منو گوش داد گفت نه پول دارم نه چیزی تو معجزه میخوای گفتم مگه از دستش بر نمیاد
همینو گفتم شوهرم گریه ش گرفت گفت چرا بر میاد
این حرف من خیلی شوهرمو تکون داد
و امیدوار شد
ولی من ب خدا امید داشتم ب فردای بهتر
چند روز بد شوهرم اومد گفت ب من از سر کارم ب من وام مسکن میدن ما می تونیم بریم خونه بخریم
از همون جا درها برمون باز شد
و من رفتم دنبال خونه
با اون خونه با اون وام من میتوستم 60 متری بگیرم ولی ی جای متوسط
یهو هم چی عوض شد
من یه خونه نزدیک 120متری خریدم سال 85 در بهترین نقطه اون شهر
ک همه میگفتن مگه میشه ولی خدا برام درست کرد چون
من ب وام همسرم و ب دیگران تکیه نکرده بودم
فقط از خودش می خواستم وانم از طریقی ک نمی دونم چی شد خونه خریدم و دخترم در یکی از بهترین بیمارستان خصوصی ک همسرم اتاق خصوصی هم برام گرفت بدنیا اومد و خونخ ای اومدم ک وسیله نو خونه نو دخترمو اوردم خونه
و همسرم از وقتی ک پیش خانوادش بود
بداینکه جدا شد چقد بزرگ شد
چقد تغییر کرد
بله تمام تغییر زندگی من با امید وتوکل
وارد ترسام شدم
منم ترس داشتم 17 سالم بود تازه ازدواج کرده بودم
خواستم شد
همسدم میگه تمام نتایج بزرگی ک تو زندگیمون گرفتیم
از همون تصمیمی بود ک تو گرفتی و پای حرفت وایسادی
من میدونسنم خدا هست
توکل داشتم
امید داشتم
ب حرف مردم گوش ندادم
تو تازه عروسی خطرناکه تنهایی خونه موندن
اخه عقلت کمه جا و خونه ب این بزرگی کجا میری
همه دوست دارن یه همچین خونه ای داشته باشن
ولی گوش ندادم
الن تمام کسای ک شرایط عالی داشتن اون زمان
و منو میدیدن مسخره میکردن
همون جای هستن ک هستن
استاد جان هر زمانی ک از گدشتت تعریف میکنی انگار
من و شما خواهر برادر بودیم ک زندگیمون از کجا ب کجا تغییر کرد
چون منم مثل شما فقط رو یکی حساب کردم و تمام
اونم خدای خودم
بد اون خونه ما مهاجرت کردیم تهران بازم همسرم گفت
میگن تهران زندگی سخته ولی بخدا قسم من باور نکردم
رفتم یک سال مستجر نشستم سال بد خونه گرفتم
و دخترم یک سال بود ما اومدیم تهران
و محله هروی پاسدارن زندگی کردیم
ب همسرم گفت یادت در پایین شهر شهر خودمون بودیم
بهم چی گفتی گفتی معجزه میخوای بیا اینم معجزه
تو یک سال نیم ببین خدا تو را از کجا ب کجا اورد
گفت اره اونم ایمان تو بود
وقتی تهران خونه خریدم همه گفتن شما از کجا ب کجا رسیدید
استا د بخدا نه قانون بلد بودم ن کسی راهنماییم میکرد
فقط ب امید ب خدا
و دخترم یکی از بهترین مدرسه های تهران درس خوند
کسایی ک میگفتن بچه ش ببین کجا میخواد بدنیا بیاد
الان دختر من یه جایی عالی درس میخونه
اونا همون جا موندن
منطورم این که ب حرف مردم نباید توجه کنیم
اونی ک ته دلت میگه انجام بده اونو برو جلو با توکل شروع کن همه چی تعییر میکنه
من سال 99 با شما اشنا شدم ک با فایل هاتون
اشنا شدم و پیشرفت های بزرگم بد فایل ها بود
منم مثل مریم جون منتطر نمی مونم کسی برام کار انجام
بده خودم انجام میدم
و دخترمم مستقل کردم
الان همه کارشا خودش انجام میده
شبا هم بعضی وقتا تنهاش میزارم میگم بدار وابسته من نباشه
الان بدون اینکه بترسه شبا میخوابه
تمام کاراشو خودش ب تنهای انجام میده
من اینا را از شما یاد گرفتم
پسرم پیش 1
6سالشه
خودش لباس میپوشه
خورکی میزاره
کاراشو انجام میده
میگه امادم من میبرمش مدرسه
استاد زندگی من کلی تعییر کرد
اگه بخدا فقط یک فایل از شما فقط یک فایل بخوایم گوش بدیم و انجام بدیم تمام زندگیمون تغییر میکنه
ممنونم که هستی
ممنونم از رضای عزیز
از دوستام ک کامنتهای فوق العاده میزارن
و از خودم ممنونم ک وقت میزارم ارزش قائلم برای خودم
وقت میزارم فایل گوش میدم عمل میکنم تغییر میکنم
نتیجه میبینم
بجای رفتن خونا خاله و زنگ زدن و غیبت کردن کامت میخونم
فایل گوش میدم
استاد یه چیز بگم پسر من هیلی شما را دوست دارهر جا
موتور میبینه میگه عباسمنشه
دوستتون دارم شما را بخدا میسپارم
سلام دوست عزیزم سمیه جان
عاشقتم
چقد زیبا نوشتی
چقد کیف کردم کامنتو خوندم
من از استاد عزیزم سپاسگزارم
که این باور ب ما یاد داد
ما در زمان مناسب ودر مکان مناسب با افراد مناسب هستیم
یه باور خیلی قوی
هر زمان این باور بکار بردم همه چی جادویی
برام پیش رفته و افراد مناسب سر راهم قرار گرفته
چند روز پیش شمال بودم
همین باور گفتم
ما در زمان مناسب و در مکان مناسب هستیم
قرار بود شب بمونیم
بد هیو تو دلم افتاد شب برگردیم خونه
و ما شب برگشتیم
فردا ش کلی برف اومد تو گردنه کوهین
رشت خیلی ها گیر کرده بودن
ولی ما شب خیلی راحت وعالی برگشتیم
ممنونم بابت کامنت عالیت میبوسمت
سلام فهیمه جووون
دوست عزیزم
من از شما سپاسگزارم
که وقت گذاشتید
و کامنت بنده را خوندید
و شما هم دست ب قلم شدید
و برام نوشتید
من کامنت های زیبای شما را می خونم
لذت میبرم
که انقد عالی می تونید بنویسید
کامنتی ک برای من نوشتید
فقط اشک میریختم
واز خدا سپاسگزاری کردم
که منوبه یه همچین جای
هدایت کرد
ک دوستان فوقالعاده عالی
و پر از اگاهی داشته باشن
ومن ازشون درس های بزرگی
یاد بگیرم
فهمیه جان میبوسمت
منتظرت هستم
که با نتیجه های عالی
ک بزودی قرار برات اتفاق
بی افته برامون بنویسی
و مالذت ببریم
تحسینت کنیم
ایمانمون قوی شه
دوستت دارم
سلام اقای درخشان هوره
برادرم
عزیزم
خیلی ممنونم از شما
من خودم کلی درس و اگاهی
های
نابی از کامنت های بی نظیره شما یاد میگیرم
منم از شما سپاسگزارم
که دست به قلم میشید
و برامون مینویسد
شما برادر عزیزم را ب خدای توانمند میسپارم
سلام اقای امیری عزیز
شما فوقالعاده هستید
من هر زمانی ک فایل گذاشته شده
سریع میام
کامنت های عالی شما را میخونم
چقد لذت میبرم
چه خوب دوستای گلی
مثل شمارا دارم
ممنونم ک کامنت بنده را خوندید وقت گذاشتید
و برام نوشتید
شما را بخدای مهربون سپردم
سلام سلام محمد جان
عزیزم برادرم
ممنونم از شما
محمد جان شما بی نظیرید
چقد کامنت های عالی
و تاثیرگذار میزارید
چند شب پیش داشتم
کامنت شما را میخوندم
فایل 171 سفر به دور امریکا
چقد عالی نوشته بودید
چه سفر عالی داشتید
با خودتون و خدای خودتون
تنها بودید
تحسینتون میکنم
منم با شما سفر کرده بودم
وقتی کامنت شما تمام شد حس کردم خودمم سوار قطار شدم
دارم بر میگردم خونه
من بیشتر کامنت های فوق العادت شما روخوندم
چه باورهای عالی در عقل کل گذاشته بودید
در مورد ثروت کپی کردمش
بیشتر وقتا تکرارش میکنم
دوست بوشهری عزیزم
ازت ممنونم که انقد مهربون هستی
بازم برامون بنویس
مسپارمت به خدایی مهربون
سلام الهام جاااااااااان
دوست قشنگم
ممنونم بابت دیدگاهی ک برام نوشتی
از شما سپاسگزارم
خدا را شکر دوستای عالی
مثل شما دارم
کامنت های فوق العاده ی
ک مینویسید
با خوندشون لدت میبریم
انرژی میگیریم
میبوسمت
و شما را ب خدای مهربون میسپارم
سلام به لیلای عزیزم
خیلی از شما سپاسگزارم
ک لطف کردید
کامنت بنده رو خوندید
و برام نوشتید
چقد کامنت شما را خوندم خوشحال شدم
دوستان خوبی مثل
شما واقعا نعمته
از خداوند میخوام
به راحتی به سادگی و زیبایی و عزتمندانه به تمام
خواسته هاتون برسید
میبوسمت عزیزم
سلام خانم یوسفی جان
خیلی ممنونم از شما
ک کامنت بنده را خوندید
و برام نوشتید
رضوان جان
از هر کجا ک هستی شروع کن
ب تحسین کردن
شکر گزاری کن
همون خونه ی که هستی
هر روز بگو
خدایا بابت وجب ب وجب این
خونه ازت سپاسگزارم
اصلا مهم نیست
چقد پولی داری یا نداری
از خداوند بخواه
بگو امسال دوست دارم
صاحب خونه باشم
هر ویژگی ک دوست
داری خونه جدیدیت
داشته باشه مو ب مو بنویس
تصویر سازی کن
بگو خدایا این خواستهی
امسال منه
منو هدایت کن
به خونهای درست
همسایگان درست
محله خوب
و باورهاشو بساز
از جای ک فکرشو نمی کنی
خیلی راحت صاحب خونه میشه
من خودم اینو تجربه کردم
همه چی عوض میشه
تغییر کرده
رو باورت
ایمانت
و توکل بخدا
خیلی راه ها برات باز میشه
میبوسمت زیبا جان
ب خداوند مهربان میسپارمت