نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 9

بنام خدای مهربونم که عاشق منه

سلام خدمت استاد عزبزم ومریم جان نازنینم ودوستای گلم

بسیار تحسین میکنم اقارضای عزیز که به قانون تکامل متعهدانه و خالصانه عمل کردند ونتایجی که براشون به ارمغان اورد رو بامابه اشتراک گذاشتن

بنده اعتراف میکنم بعداز گذشت چندماه هنوز درگیر یه سری مسائل که نبایدباشم میشم و بلافاصله نتیجه شو‌میبینم که حال واحساسم بهم میریزه وبرام مسجل شده که خیلی مهمه برای منی که اول راهم سفت وسخت ورودیهامو کنترل کنم چون هنوز چرخ گاری زهواردررفته افکار قدیمی ام تو سراشیبیِ باورهای درست نیوفتاده که تصاعدبرام اتفاق بیوفته وباابنکه خیلی جاها موفق میشم ورویهامو کنترل کنم وحالمو مثبت نگه دارم ولی یه جاهایی نمبدونستم چکار کنم وباگوش دادن به صحبت استادمتوجه شدم تضادها همیشه هستن ونمیتونیم شیطان وتضادهارو ازبین ببریم بلکه ازدل اونها درخواستهامو بایدبشناسم،فایل اهرم ساختن از تضادها که بشدت بهش نیاز داشتم وخیلی خیلی بهم کمک کرد که لینکشو براتون میذارم و همینطور فایلهای ارامش درپرتو اگاهی که هرروز گوش میکنم وبشدت تاثیرگذاره

abasmanesh.com

بعداز شنیدن صحبتهای اقا رضا وتجربیاتشون برای من که درابتدای راهم تصمیم گرفتم چه خوشم بیا چه نیاد بهتره تو دفتر بنویسم ،من عادت دارم تو نت بوک گوشیم مینویسم ولی ازامروز به بعدتصمیم دارم تو دفترباخودکار بنویسم که هم برام ملموس بشه و هم ذهنم عادت کنه وبدونه که جای خاصی برای ثبت تغییراتم هست پس حتما اتفاق مهمی قراره بیوفته ولی از موبایل چون استفاده های مختلف میکنم ،ممکنه هواسم پرت بشه و ناخوداگاه نوشته هامو زیاد جدی نگیرم واینکه حتما کامنت بنویسم چون مثل تکلیف سرکلاسه که میایم با استاد وهمکلاسیام اشتراک میذارم واین تمرینات برای خودم و دوستام ثبت مبشه

درک‌من از تحربیات اقارضای عزبز این بودکه ایشون حسابی گوش به فرمان بودن برای جلب رضایت خدا حتی سیگار کشیدن که کلی تمرین واداب ووسیله برای ترکش هست رو بی چون وچرا بخاطر ارزش واحترام به خودشون گذاشتن کنار و ازجمع دوستانه شون فاصله گرفتن که بنظرم برای خیلیا اینم کار راحتی نیست ولی ایشون ازپسش براومدن وازون مهمتر گله وشکایت و ایرادگیری رو دیگه ادامه ندادن درحالیکه وقتی ما بین افراد خانوادمون هستیم ( مثل تجربه خودم) ناخوداگاه ممکنه با دلایل وتوجیهاتی که ذهنمون میاره درگیرش بشیم وبه عادت تبدیل شده باشه وتغییراین عادت زمانبر باشه.

اقارضا گفتن که تو دفترشون هم شکرگزاری وموارد مثبت رو مینوشتن هم درخواستشون رو مینوشتن ومتعهدانه این درخواستهارو تا 107مورد رسوندن ،، وقتی ما با تعهد وبرنامه مداوم کاری رو انجام میدیم ذهن ما خودش رو باتغییر روند وبرنامه ما وفق میده وطبق کارکردسیستم ras تو مغز میگرده درخواستهای واقعی مارو پیدا میکنه وبعدازون راههاورویای رسیدن به اون درخواستهارو پیدامبکنه ونشونمون میده (البته وقتی احساس وحالمون خوب باشه )

درخواست کردن خودش ازنشونه های عزت نفسِ ،من به خودم میگم الهام جرأت کردی درست ودرمون درخواستتهاتو با جزییات بنویسی وبرسونیش به بالای صدتا…؟ ( ارزش نوشتن توددفتر)بعضیاشونو تو یه دفتر بعضیاشون تو یکی دیگه بعضیاشم تو موبابلم نوشتم وکنارهم جمع نیستن که جلوی چشمم باشه وذهنم بهش عادت کنه ….

واین خیلی مهمه که هرروز ببینمش و راجبش تو یه مکان مخصوص بنویسم …

دوشب پیش فیلم رستگاری در شاوشنگ رو برای سومین بار نیم ساعت اخرش رو دیدم …ازهمون صحنه ای که اندی اززندان فرار کرد ،نکاتی که تواین فیلم خیلی مهم بودوقبلا بهش توجه نکرده بودم والان متوجهش شدم قبلا فکر میکردم فقط رویاپردازی و پررویی وشانس قهرمان فیلم‌بوده که کمکش کرده ولی اندی ازهمون لحظه ای که راهی واسه فرار پیداکرد هرروز مداوم و بدون توجه به اطرافیانش و اعتقادشون براش وقت میذاشت (همون کاری که اقارضا انجام میداده) ،باوجود ترس ,اجازه نداد بهش غلبه کنه و 500متر از لوله فاضلاب (پذیرش سختیای مسیر وتضادهاو عمل طبق قانون تکامل)گذشت تارسید به رودخونه و تو شبی تصمبم به فرا گرفت که بارون ورعدوبرق بود (تصمیم درزمان مناسب براساس قانون تکامل)….دیالوگ ماندگار فیلم اینه که میگه : «یا سریع زندگی کن یا سریع بمیر»

زندگی کوتاهترازینه که به ذره ذره مردن وبطالت بگذره وبرای چیزای بیهوده هدر بره .‌‌…

اقا رضا احساس گناه رو کنار گذاشتن وحق خودش میدونست که زندگی خوبی تجربه کنه وگرنه ممکن بود این مسیررو‌ادامه نده مثل اندی که میدونست بیگناهه وحق خودش میدونست که یه زندگی خوب رو تجربه کنه و تونست باانگیزه وامبد ادامه بده….اقارضا خودش رو بخشیدو لایق وباارزش دونست باورش به خودش وخدا تغییر کرد ونگاه زندگی وخدا هم بهض عوض شد

همونطور که استاد فرمودند وقتی ما نگاهمون به خود وخدا تغیبر کنه وخودمونو ازسرزنش وحس گناه وبی ارزشی رها کنیم دیدگاه خدا وجهان هم بما عوض میشه

شنیدن تجربه اقا رضا بمن کمک کرد که چطوری ورودیهای ذهنمو کنترل کنم و ارزش تضادهارو‌بفهمم و ازدلشون درخواستهامو بشناسمو بنویسم (امروز خیلی واضح چندتاخواسته مو شناختم ونوشتم)وباور کنم که میشود اگه استاد واقارضا وبقیه دوستان تونستن منم میتونم کافیه عمل کنم مرسی از اقارضا که برامون ویدئوی تجربه تونو گذاشتبد نمبدونید چه کمک بزرگی به ما میشه

وبسیار ممنونم از استادعزیز ومریم جان که لطف میکنید وباعشق برای ما از تحربیات دوستان فابل تهیه میکنید وزیباییهارو‌بهمون نشون میدبد وسپاس از دوستای هم فرکانسی ونازنینم که باعشق وانگیزه ازتجربیاتشون برای ما مینویسند .

خدارو هزارمرتبه شکر وسپاس

سلام خدمت اقا محمد عزیز

خدای من کامنتتون بی نظیر بود فوق العاده لذت بردم مثالهای بجا و ایه ها واشعار برای درک بهتر مفهوم واقعا عالی بود…

مرسی که از تجربه تون و تغییرات فوق العاده ونابی که داشتید برامون نوشتید ..خدارو شکر میکنم چه جالب که درس این روزای من درمورد درخواست کردن از دل تضادهاست و شما هم خیلی مفصل و خوب درمورد درخواستهاتون نوشتید و الان بخاطر تغییراتتون به خیلیاش رسیدبد وبراساس قانون تکامل به بقیشم حتما میرسید

الهی شکر وجود ارزشمندتونو سپاس

ازصمیم قلبم بهترینها رو براتون خواستارم

الهی همیشه دلتون شاد واروم،تنتون سالم وخوشبخت و ثروتمند باشید

سلام خدمت اقاحمید گرامی

مرسی که بازم برامون خیلی زیبا نوشتبد …این جمله همسرتون««خداوند وقتی یه سختی رو سر راهت قرار میده، منتظر کمک دیگری نباش، این ماموریت توه،تو باید انجامش بدی چون توی اون موضوع گشایشی برات هست» و خیلی برای من درسِ, مخصوصا که امروز دوسه بار با این جمله که بعداز هردشواری اسانی ست که شما هم بهش اشاره کردید مواجه شدم ،مبدونبدبرای من باموضوع درخواست کردن ازدل تضادها کاملا مرتبطه انگار خداداره میگه بنده من جرأت کن درخواست کن بخواه تابه تو داده شود.بمن به خدات ایمان داشته باش ،تا اسونی بیاد …ابن مأموریت مخصوص توئه که ازش عبور کنی رشدکنی ….

خداروشکر

راستی اززیبایی وهوای دریای بوشهر گفتید ،تصورش کردم که چقد دلنشین وعجب ویویی داشته ..نوش جانتون الهی همیشه دلتون شاد…خداروشکر بارون ازسمت شما به شهرما کازرونم اومد ونعمت خدانصیبمون شد وکلی ذوق کردیم (خنده)

ووجودارزشمندتون رو شکروسپاس

الهی درکنار خانواده تون همواره دلتون شاد تنتون سالم ثروتمند وخوشبخت باشید…

عزیزی محمدجان یعنی اینقدبامهربونی و خالصانه نوشتی که نتونستم جوابتو ندم ،فدای قلب مهربونت،مرسی که اینقدر راحت احساستو بیان میکنی مرسی که تمرکزت رو زیباییاس محمد عزیزم،کامنتت برای من خیلی هدایت بود ،یه چیزی برات بگم ازخودم من ذاتابیشتر احساساتیم واحساسمو میگم ولی بهردلیل وفرهنگ وغیره جلوی ابرازاحساسمو میگیرم ولی دلم همیشه بهم میگه نه نشد چرا قشنگتر نگفتی چرا عشق بیشتری ندادی چراحقیقت رو نگفتی …اره محمدجان ،،،کامنت تو منو شگفت زده کرد منو بایه جنبه ازخودم روبرو کرد رفتم داستان هدابتتون رو خوندم چقد قشنگ نوشتی یه چیزی نوشته بودی که هدایت منو کامل کرد،هماهنگی وتعادل بین قلب ومنطق ،،مرسی که اینقدخوب نشستی ودلی برامون نوشتی، چقد کامنتات و بیان وابراز سلیفه واحساست قشنگه نسبت به بچه ها چقد اعتقادت به ادما فوق العاده س کپی کردم برای خودم که بارهابخونمش، بخدا اشک تو چشام جمع شد و قلبم باز شد،من ازت یاد میگیرم محمدجان،منم مثل تو عاشق سفرم …الهی به ارزوهات برسی هیج جایی تو دنیا نباشه که ندیده باشی،برسی به خورشید عزیزم ..مرسی برای قلب مهربونت …دوستدارت الهام