نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 9

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار محمد عزیز به عنوا متن انتخابی این قسمت:

با سلام و خداقوت خدمت استاد بزرگ و عزیزم

خدا رو هزاران بار شکر میکنم که در مسیر درست هستم و همراه شما و خانواده بزرگ عباسمنش هستم.

امروز هم با شوق سایت رو باز کردم و هدایت شدم به این صحبت های الهی و تاثیر گذار.

صحبت های رضا حرف دل همه ی ماهاست و وقتی صحبت میکنه انگار خود من هستم.

من نکته های آموزنده رو یادداشت کردم و میخو استم به خودم و کسانی که در راه درست هستن یه بار دیگه متذکر بشم

1 – غر نزدن و شکایت نکردن:

که چقدر میتونه فرکانس رو بالا ببره، در همه حال شاکر بودن و توجه به داشته ها.

یادمه اون زمان که قانون رو بلد نبودم بارها به پدر و مادرم غر میزدم که چرا یه مغازه نخریدید به قول رضا اون زمان که خیلی ارزان بود میشد با یه مبلغ خیلی کم یه مغازه توی بهترین جای شهر خرید و مدام میگفتم اگه من وضع مناسبی ندارم به خاطر تصمیمات اشتباه خانواده ام هستش و هیچ چیز رو در مورد خودم قبول نمیکردم و همیشه دنبال یه عامل بیرونی بودم.

منم وقتی در مسیر درست قرار گرفتم تصمیم گرفتم دیگه از هیچ چیز شکایت نکنم حتی از خودم و فقط به زیبایی ها توجه کنم و از داشته هام سپاسگزاری کنم.

2- تکامل در مورد گوش دادن فایل ها:

خودم یادمه اون اوایل فقط دو یا سه تا از فایل های شمارو داشتم و فقط اونا رو گوش میکردم آرام آرام دسترسی من بیشتر شد به واسطه جلسات آموزشی که در جایی شرکت میکردم چند تا از فایل های شما رو هم اونجا گوش کردم بعدش به پیج شما توی اینستا هدایت شدم بعدش فهمیدم شما سایت دارید و اونجا ثبت نام کردم.

الان که میبینم تکامل رو توی گوش دادن به آموزش ها کامل حس میکنم.

وقتی در مسیر درست باشی هدایت میشی به چیزهای بهتری که باید گوش بدی.

3- گله و شکایت نکردن و گناه نکردن:

همه ماها بالاخره گناه های کوچیک و بزرگ داشتیم من آگاهانه بعد از چندین سال که با خودم میگفتم دیگه فلان گناه رو انجام نمیدم و باز هم انجام میدادم دیگه با شنیدن صحبت های شما واقعا ترک کردم یک سری گناهان رو چون میخواستم به خدا نزدیکتر بشم و گناه نمیگذاره آدم به خدا نزدیک بشه.

4- تلاش نکردن برای فروش یا قالب نکردن یه محصول:

چیزی که برا خود من هم پیش آمده بود چون منم مغازه داشتم و جنس میفردختم.

چقدر سعی میکردم با حرف زدن زیاد مشتری رو قانع به خرید کنم ولی الان با شنیدن آموزش ها میگم من روی خودم کار میکنم و خدا مشتری مناسب رو میفرسته من نیاز نیست تلاش کنم برای فروش من روی باورهای ثروت ساز کار میکنم مشتری هم محصول رو میخره.

نکته مهم : تازه خیلی وقت ها به مشتری میگم نخر این به دردت نمیخوره یا این مناسب نیست، ولی اگه قرار باشه ثروت وارد زندگی ام بشه حتی با این حرف هم خداروشکر میکنم که فروش هم داشتم و مشتری انگار بیشتر اعتماد کرده بهم.

5- استاد جان گفتی تو تغییر میکنی خدا هم تغییر میکنه و دقیقا همینه:

وقتی شروع میکنیم به افزایش فرکانس و افزایش آگاهی تمام دنیای اطراف مارو خداوند تغییر میده طبق قوانین کیهانی، دیگه عادلانه تر از این مگه میشه؟؟

تو خودت رو تغییر بده تو یک قدم بردار، به قول شما خدای مهربان هزار قدم برات برمیداره خدا منتظر رفتار ماست خدا میخواد تغییر رو توی وجود ما ببینه و وقتی تغییر میکنیم نعمت هاش به سمت ما روانه میشن.

6- چقدر زیبا گفتید که وقتی مثلا بدهی ها رو پرداخت میکنیم بعدش میگیم خانه و ماشین میخوایم در صورتی که قبلش فقط می گفتیم خدایا این بدهی رو بدم این قسط رو بدم

ولی وقتی به یه نعمتی که درخواست داشتیم می رسیم انگار خیلی زود فراموش میکنیم که قبلا چی بودیم.

من آگاهانه به هرچی میرسم هر روز بابتش شکرگزاری میکنم و میگم این قبلا نبود الان خدا بهت داد و طبق آیه قرآن اگه من بی توجهی کنم به نعمت هایی که درخواست داشتم و بهم داده شده من جزو اسراف کاران خواهم بود.

من هر لحظه قدردان هر آنچه وارد زندگی میشه هستم و این حس خوب و شکرگزاری منو هدایت میکنه به نعمت های بیشتر.

من به هرچی میرسم واقعا خودم رو بهتر می شناسم و میگم که ببین داری تغییر مکنی و نعمت ها بیشتر شد پس ادامه بده طبق قانون به خواسته های بعدی هم میرسی.

7- اگه خودمان را دوست داریم نباید به بدن ضربه بزنیم:

من توی این مسئله خیلی بد نبودم ولی غذاهای نامناسب زیاد میخوردم و خیلی چاق شده بودم من از 68 کیلو رسیده بودم به 90 کیلو که این منو اذیت میکرد و از اونجایی که وقتی در مسیر درست میفتی همه چیز تغییر میکنه خواست خدا این بود که توی مسیر تغذیه مناسب قرار بگیرم و بدون اینکه ورزش سنگینی بکنم حدودا 25 کیلو کم کردم و الان 65 کیلو شدم.

این خیلی برام تغییر بزرگی بود چون حدودا 13 سال بود که دوست داشتم وزنم کم بشه و خوراکم مناسب بشه که شکر خدا بهش رسیدم.

8- نوشتن خواسته ها معجزه میکنه:

خودم چقدر معجزه دیدم از نوشتن. چند وقت پیش یه سر رسید مربوط به سال 79 پیدا کردم دیدم اون زمان یه سری خواسته ها رو توش نوشتم و دیدم خیلی از اونا رو بهش رسیدم که اصلا یادم هم نبود چنین چیزی نوشتم.

الان آگاهانه دارم خواسته هام رو مینویسم چون مطمئنم معجزه میکنه و خیلی سریعتر میتونم به خواسته هام برسم.

9- کنترل کلام مساوی است با کنترل ذهن:

هر بلائی سر ما میاد از زبان ماست هر نا زیبایی که توی زندگی داریم از صحبت هایی هست که در طول روز انجام میدیم.

واقعا کنترل زبان معجزه میکنه.

من خیلی وقته هر حرفی رو نمیزنم به هیچ وجه کلام زشت نمیگم سعی میکنم غیبت نکنم و دروغ نگم سعی میکنم راجع به زیبایی ها با خودم و دیگران صحبت کنم و نتیجه اش تغییر باور هام شده و تغییر باورها باعث ایجاد حس رضایت و حال بهتر و شادی بیشتر شده.

در پایان

خداروشکر که توی مسیر درست هستم و هدایت شدم به این صحبت های الهی و مطمئنم روزم رو ساختم با توجه بخوابم نکات زیبا و تا آخر روز بیمه خداوند مهربانم.

براتون شادی و عشق آرزو میکنم

یا حق

منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.


اگر می خواهید نتایج خود را با ما به اشتراک بگذارید:

اگر می خواهید درباره نتایج خود با استاد عباس منش صحبت کنید، می توانید یک ویدئو درباره صحبت از نتایجی آماده کنید که با استفاده از آموزه های استاد عباس منش در زندگی خود خلق کرده اید.

از آنجاییکه ارسال ویدیو از طریق ایمیل شما به آدرس ایمیل وبسایت ما محدودیت دارد، می توانید این ویدئو را در جایی مثل صفحه اینستاگرام یا یوتیوب خود قرار دهید و سپس لینک آن صفحه را به آدرس ایمیل سایت، ارسال کنید و ما را درباره ویدئو خود مطلع کنید.

برای ضبط ویدئوی نتایج خود، سعی کنید از این فرمت استفاده کنید:
1. ویدئو نتایج خود را در مکانی ساده، خلوت، آرام و بدون عوامل حواس پرتی ضبط کنید. یعنی مکانی که تمرکز شما به صورت کامل بر اصل موضوع باشد.

2. اگر با موبایل این ویدئو آماده می شود حتماً ویدئو را به صورت افقی ضبط کنید. یعنی موبایل را در حالت Horizontal قرار دهید.
2. سعی کنید ویدئوی خود را به این شکل بخش بندی کنید:
به چه شکلی با آموزش های استاد عباس منش آشنا شده اید؟
از چه فایلها و دوره هایی استفاده کرده اید؟ (می توانی نام دوره ها یا آموزش های استفاده شده را قید کنی و اگر زیاد هستند، نام فایل یا دوره ای را قید کنی که در آن مورد بیشترین تأثیر را در نتایج شما داشته)

  • در چه شرایطی شروع به تغییر زندگی خود کردی؟
  • چه اقدامات عملی را برای بهبود زندگی خود انجام دادی؟
  • بر چه ترسهایی غلبه کردی؟
  • چگونه کانون توجه خود و ورودی های ذهن خود را کنترل کردی؟
  • و چطور ایمان و توکل به الله را در عمل نشان دادی؟

در یک کلام، تغییرات ایجاد شده در کیفیت زندگی خود در تمام جنبه ها را با جزئیات مناسب و مرتبط، قید کنید.

آدرس ارسال ایمیل به گروه تحقیقاتی عباس منش:

[email protected]


سایر قسمت های «نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش»

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    249MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 9
    22MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

454 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «Vafa Vafa» در این صفحه: 2
  1. -
    Vafa Vafa گفته:
    مدت عضویت: 817 روز

    بنام خدا

    مجدد سلام

    به این خاطر که نکات این فایل زیاد بود من تو دو تا کامنت تقسیم کردم که بیش از حد طولانی نشه

    رضا عزیز میگه:

    خبر ها دنبال میکردم با همسایه ها و دوستان کلی در باره موضوعات منفی صحبت میکردیم و کلی سیگار میکشیدم 15 .16 سال

    شما در یکی از فایل هاتون گفتین آدمی که برای خودش ارزش قائله به خودش ضربه نمیزنه به خودش آسیب نمیزنه این جمله که شنیدم

    انگار از خودم خدا خجالت میکشیدم

    چون … تصمیم گرفته بودم آدم بهتری بشم آدم لایقی بشم و همونجا سیگار انداختم و در یک لحظه گذاشتم کنار

    شما گفته بودی آدمی که لیاقت داشته باشه به خودش آسیب نمیزنه و من اینا رو می‌نوشتم و خط مشی خودم انجام میدادم دروغ نمیگم گله و شکایت نمیکنم با دوستام بیرون نمی‌رفتم

    وقتی شما گفتی که وقتی تغییری در زندگیت ایجاد میکنی جهان هم به کمک شما میاد

    بعد دیدم دوستام سراغ من نمیان

    بعد من شروع کردم به عمل کردن به اونچه که شما در محتواهای رایگانت گفتی

    چندین ماه گذشت و من صبح تا شب فایل های شما گوش میدادم

    لابلا فقط کار مشتری راه مینداختم

    ( منم خوش بختانه همینطوری شدم )

    تو تنهایی فایل ها رو گوش میدادم دیدم دوستام که میدیدن مسخره میکردن و شما میگفتی با کسی درباره این موضوعات صحبت نکنید

    ) منم همینطوری تو تنهایی گوش میدم و تو مغازه هندزفری میزارم )

    وسعی میکردم هر آنچه که تو فایل ها گفته میشه و من میتونستم بهش عمل کنم برا خودم تمرین درست میکردم

    چندین سر رسید من نوشتم از فایل ها خواسته هامو می‌نوشتم مثال 107 آرزو

    به خودم میگفتم ماشین اپتیما خودت مسخره ‌کردی چی میگی تو

    ولی من می‌نوشتم میگفتم استاد گفته می‌نوشتم هر روز بزور یک چیزایی می‌نوشتم به خودم میگفتم تو بنویس تو به 107 برس

    انگار فکر میکردم اینکار انجام بدم خدا یک پوئن دیگه به من میده میگه ببین رضا 107 آرزوش هم نوشت

    الا ن سپاسگذاری هم نوشت

    گله و شکایت هم نکرد

    گناه نکرد

    هی فکر میکردم که انجام این کارها باعث میشه که خدا نگاهش بروی من عوض شه و در هارو بروی من باز کنه

    با این که چند ماه گذشته بود دری باز نشده بود ولی من امیدوار تر شده بودم و عادت هم کرده بودم

    و خیلی دوست داشتم تکرار کردن و تکرار کردن

    منم همینطوری هستم و همش کارهایی که استاد میگه انجام میدم حتی اگه فکر می‌کنم من کجا بابا پورشه کجا ولی انجامش میدم و نوشتم 107 خواسته رو و گفتم استاد میگه تو بنویس فاطمه تو بنویس حالا شاید شد اگه بشه که خیلی خوب میشه تو که با نوشتن ضرر نمیکنی یا حالا تو عکس بگیر بزن تابلو تو انجام بده ببین چی میشه آخه استاد میگه چطوری اش رو چیکار داری جهان انجامش می ده بازم نمیدونم چطوری و مشتاقم ببینم چطوری )

    استاد:

    چقد حرف های رضای عزیز که

    گله کردن و توجه ‌کردن به نکات منفی من اومدم کم و کم و کمترش کردم

    اینا همون تغییرات اساسی و همون تغییرات بسیار بسیار بزرگی هست

    چون…وقتی شما در مورد یک موضوع صحبت میکنی نا خودآگاه توجه ات به مراتب به اون موضوع بیشتر و بیشتر میشه

    بخاطر همین میگم فاطمه تاجایی که میتونی زیپ دهنت ببند وقتی میخای غر بزنی وقتی میخای شکایت کنی وقتی میخای درباره چیزهای نامناسب صحبت کنی

    وقتی میخای غیبت کنی تهمت بزنی

    فاطمه فقط زمانی دهنت باز باشه که میخای تعریف کنی میخای زیبایی ها رو بگی میخوای حرف های قشنگ بزنی خوب

    فاطمه *اگه بتونی زبانت کنترل کنی میتونی مغزت و فکرت و ذهنت کنترل کنی

    خیلی راحت کنترل زبان

    وقتی جمعی این کارا میکنه تو فیزیکی بیا بیرون ادامه نده

    استاد وقتی داشت رو خودش تمرین می‌کرد هدفون داشت میومد یا فایل گوش میداد یا اهنگ یا صدای دریا گوش میداد یا جنگل هر چیزی که یکسری صداها و نشنوه

    آگاهانه تلاش می‌کرد از ابزار هایی استفاده کنه که چیزهای نا مناسب نشنوه و آگاهانه در مورد موضوعات نا مناسب صحبت نکنه

    فاطمه یاد بگیر اگه تومغازه کسی صحبت شروع کرد بحث عوض کن مثال الان من غذا نهار بنظرتون چی بزارم شام چی بزارم شما دیروز چی خوردین

    و همین یک تغییر بسیار بسیار بزرگه

    قانون *

    به هر چیزی توجه کنی از اساس اون وارد زندگیت میشه

    خدا اینه هست فاطمه هرچی بزاری جلوش بازتاب همون میبینی

    وقتی درباره چیزهای مناسب صحبت کنی چیزهای مناسب بیشتر وارد زندگیت میشه

    درباره چیزایی که ناراحتی صحبت نکن

    نمیتونی ذهنت کنترل کنی باشه قدم اول اینه زبانت کنترل کنی قدم اول انجام بده

    وقتی صحبت نمیکنی آرام آرام میتونی ذهنت رو هم خیلی راحت تر کنترل کنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    Vafa Vafa گفته:
    مدت عضویت: 817 روز

    به نام خدا

    سلام

    رضای عزیز : چند ماه گذشت من هیچ نتیجه قابل قبولی نگرفته بودم فقط احساسم خیلی بهتر شده بود

    امیدوار تر شده بودم

    هر چیزی استاد میگفت انجام میدادم صحبت از گله و شکایت نکردن بود انصافا از روزی این حرف شنیدم تحول عظیمی در رفتارم ایجاد کردم دیگه گله و شکایت نمیکردم انقد واضح که همون یکی دو روز اول مادر عزیز متوجه شد

    منم فاطمه این کار دیگه انجام نمیدم 90٪ حالا به خودم قول میدم 10٪ دیگه هم کامل حذف بشه

    گوشی همراه اس سه گرفتن قسطی و دیگه تو خونه هم گوش میداد

    منم تو خونه و مغازه به محض بیکار شدن دارم فایل گوش می دم و حدود یک ماهه مینویسم یا کامنت میزارم

    چندین ماه گذشت و من صبح تا شب فایل گوش میدادم و کارهایی که شما میگفتین انجام ندین انجام نمی‌دادم مثال گله و شکایت نمیکردم گناهان دیگه دنبالش نمی‌رفتم دروغ . تلاش برای اینکه یه چیزی قالب کنیم به مشتری 2 زار بیشتر گیرمون بیادتا دلت بخواد

    دلیلش این بود که من باید بنده بهتری باشم برای اینکه به خدا نشون بدم بنده بهتری هستم نه اینکه من بخوام کاری انجام بدم

    میگفتم من همینکه کارهایی که باعث ناراحتی خدا میشه رو انجام ندم کافیه

    انگیزه شد وقتی استاد تو فایل میگفت افراد عادت دارن این کار اشتباه انجام بدن من دیگه انجام نمی‌دادم

    مثل دروغ یا کلاه گذاشتن سر کسی یا گله شکایت نکردن یا اخبار نگاه نکردن

    (منم این کارهارو خوشبختانه دارم مثل این آقا انجام میدم)

    استاد: این صحبت ها که رضا عزیز میگه که من میام فایل هارو گوش می‌کنم سپاسگذاری میکنم حالم بهتر میشه خدا کارها رو انجام میده من نیازی نیس تغییر خاصی بکنم خدا عوض میشه

    این حرف پر بی راه هم نیس خدا عوض میشه واقعا

    وقتی ما باورهامون عوض میشه خداوند عوض میشه

    خداوند اگه آینه در نظر بگیرید بازتاب تغییر میکنه بخاطر اینه که شما نگاهتون به ایینه تغیییر کرده

    شما فرکانس متفاوت به خدا داری شما دیدگاه متفاوت به خدا داری خدا نتایج متفاوتی درزندگیت بوجود میاره

    وقتی من شروع کردم به انجام این تمرینات یا سپاسگذاری کردم یا حالم بهتر شد یا احساس گناه کمتری داشتم یا کمتر سرزنش کردم یا خداوند وهاب دیدم بخشنده دیدم رحمان دیدم رحیم دیدم تو ذهنم یزره بهتر دیدم احساسم بهتر شد = به این معناست که خداوند تغییر کرده و واقعا خداوند تغییر میکنه

    این به این معناست که تو هم تغییر کردی

    رضا فکر میکرده خیلی تغییر نکرده ولی این دقیقا تغییر خاصی بوده

    تو تغییر کردی این وسط خدا هم تغییر کرد

    حالا نتایج شروع میکنه به تغییر کردن وقتی ما نگاهمون به خدا تغییر میکنه

    اما

    اگه میخای نتایج پایدار باشه و یویو نباشه و به صورت مستمر به سمت بالا باشه

    بهتر و بهتر و بهتر پلکانی رو به بالا باشه نیازمند که تغییراتمون عمیق تر و واقعی تر باشه

    درونی تر باشه درست تر باشه

    نگاهمون که بخدا عوض میکنیم واقعا خدا عوض میشه

    به همون میزان خودمون تغییر میکنیم

    می‌خواهیم نتایج پایدار تر بشه می خواهیم نتایج بزرگتر بشه باید تغییرات خودم پایدار تر و وسیعتر بشه

    تو مثال رضا :

    وقتی بدهی داریم میگیم بدهی های منو پرداخت کن وقتی پرداخت میشه ->

    بعد میگیم چه فایده که خونه ندارم ->

    بعد میگیم چه فایده که خونم یک خوابه هست ->

    بعد که دوخوابه میشه میگیم چه فایده که پایین شهره ->

    بعد چه فایده که من ویلا ندارم

    مثال خودم مبنی بر درست بودن حرف استاد

    اول گفتم چه فایده ماشینم مدل پایینه شد سمند صفر بنامم -> بعد گفتم خونه ندارم خونه دار شدم بنامم پایین شهر -> حالا خونه میخام بالا شهر

    ما تغییر میکنیم ولی توقع ما بارها و بارها بیشتر از تغییراتی که کردیم میره بالاتر

    توقع اگه توسط خداوند پاسخ داده نشده باشه احساس می‌کنیم که نتایج خاصی نگرفتیم در صورتی که قبلا نتایجی گرفتیم

    در 99٪ مواقع ما تغییر میکنیم نتایج ما هم تغییر میکنه اما توقع ما خیلی بیشتر میره بالا

    وقتی باورهامون در مورد خداوند تغییر میکنه خداوند یک عالمه اتفاقات برای ما بوجود میاره

    وقتی ما یک قدم برمی‌داریم = خداوند انصافا هزار قدم بر میداره

    خیلی بیشتر از اون که ما قدم بر میداریم خداوند قدم بر میداره برای ما

    چه کیفی میده 1 قدم من 1000 قدم خدا

    خدایا ممنونم و سپاسگذار برای این قانون جذابت

    وقتی باورهامون عوض میشه وقتی احساس گناه کمتر داریم وقتی خدا رو رحمانتر می‌بینیم وهاب تر می‌بینیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: