نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 9 - صفحه 2
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-01-17 00:09:402024-09-24 19:36:17نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 9شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلامی از جنس لطافت سحرگاه، قسم به صبح که در اون نشانه ایی از خداونده…
سپاسگزارم که برام نوشتی، میدونی نمیتونم بخوابم حتی بارها بیدار میشم و این عشق منو نمیذاره تا انتظار بکشم تا صبج بشه ورزش کنم و بعد کارهای روزانه به کار روزانه اصلی ام که سر زدن به سایت هست رو انجام بدم. اومدم تو سایت تا نغسی بکشم.
چقدر این جمله ات که تو چی میخوای؟! یاد جمله همسرعزیزم که همیشه به من میگه انداخت. همش به من میگفت مثل یک تیکه کلام تو چی میخوای فهیمه، از خواسته هات بگو تو تمرکزت بیشتر رو ناخواسته است و گاهی از دستش نازاحت میشدم اینقدر تکرار میکرد و میگفتم خوبه یک چیز از استاد یادگرفتیا منو کشتی هی میگی… خلاصه اینو گفتم بگم امشب همسرم بالای دوساعت داشت با من حرف میزد و پیشنهاد و تمرین بهم داد. موضوع سر تمرکز نداشتن من بود. تمرکز روی خودم، ازم خواست بدون اینترنت و لپ و تاپ و سایت یک هفته(مثال زد یک هفته انگار رفتی کوه با خودت حلوت کن) اگر بدونی که یک صحنه چه گاردی گرفتم. منظورش این بود ناظر بشم به خودم(گفتم نکنه چون میبینم اینجا زیاد میچرخم منو میخواد، دور کنه شاید میبینه معتاد اینجا شدم.) خلاصه چرا یهو گارد گرفتم با بی وقفه حرف زدن و جواب دادن چون یک عالمه نجوا اومد… حالا هنوز به پیشنهادش دارم فکر میکتم و جالبه همون اول کلی به نشدن و نتونستن دلیل اورد ذهنم.
نمیدونم چرا اینجا بتو گفتم شاید لازم بود کمی بلند فکر کنم…..
…………………………………
امروز جشن داریم چه جشنی. جشن 6ماهگی زندگی به سبک قانون سلامتی
رفتم اومدم بگم تو خونه چه بوی قهوه ایی پیچیده. آقا دنبال لوکیشن برای رفتن برای جشن دونفره
باخودم گفتم یک روز بشه کافه مارکو بریم حالشو ببریم تو جمع دوست همسفر و هم مسیر مون.
هیچ اتفاقی اتفاقی نیستاضافه میکنم هیچ فکر و فرکانسی هم الکی نیست و گم نمیشه.
میرم برای ستاره قطبی و فانوس دریایی نوشتن و حـــرکـــت یووووهووووو
بازهم ممنونم از وجودت و تمام راهنمایی ها و آگاهی ها