نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 9 - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-01-17 00:09:402024-09-24 19:36:17نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 9شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام به استاد عزیزم وهمه دوستان
چندروزی بود که باخودم میگفتم چرا اون نتایجی که واقعا وعمیقا دلم میخاد نمیگیرم واز خداوند درخواست کردم وگفتم خدایا من نمیدونم باید بهم بگی چی کم گذاشتم من که مدت هاست دارم فایل های استاد رو گوش میدم چرا اون نتایج اصلی که میخام حاصل نمیشن یکم که ذهنم آروم تر شد احساسم بهم گفت که سایت رو چک کنم واتفاقا استاد اولین فایل از نتیجه این دوست عزیزمون رو گذاشته بودن فایل رو گوش دادم وخیلی مشتاق شدم که ادامه این مجموعه فایل رو هم بشنوم وهر روز سایت رو بارها چک میکردم تا ببینم که قسمت های جدید بارگذاری شده یانه
این قسمت فوق العاده بود وانگار جواب سوالم رو بهم داد با خودم گفتم درسته که من خیلی از فایل های استاد رو گوش دادم وچقدر هم احساس خوبی در من ایجاد کردند اما نتایج هر چند کوچک من به میزانی حاصل شد که من با ایمان راسخ به آموزه ها عمل کردم در واقع هر جا که من خودم رو نسبت به انجام عملی که در جهت قانون بود متعهد کردم نتیجه
گرفتم واینکه گاهی نتایج پایدار نبوده فقط به این دلیل بوده که من ساده از کنار قوانین بدون تغییر خداوند رد شدم وموضوع رو جدی نگرفتم وقتی از زبان این دوستمون اینقدر ساده وزیبا شنیدم که میگن من با خودم میگفتم فقط این کارو نکن یا اون کار رو انجام نده تا خدا دیدگاهش نسبت بهت عوض بشه خیلی برام جالب بود که چقدر با قدم های کوچک به سمت خدا گام برداشته وخودش رو متعهد کرده که از مسیری که داره میره برنگرده.
وچقدر استاد زیبا گفتند که یک گام ما به سمت خداوند برداریم هزار قدم خدا به سمت ما میاد.
ویک موضوع دیگه هم که تو این فایل بهش اشاره شد موضوع غیبت بود که واقعا میتونه احساس ما نسبت به دیگران رو عوض کنه وفقط به نکات وبخش هایی از اون ها توجه کنیم که احساس میکنیم بد هست واین احساس ما مدام تشدید میشه ودرنهایت شاهد رفتارهایی از اون ها هستیم که باز هم مارو ناراحت تر کنه وروابط ما بدتر بشه ویواش یواش اینقدر دچار نشخوار های ذهنی واحساسات بد میشیم که از مسیر آگاهی وسعادت کیلومتر ها دور میشیم و میبینید همین یک موضوع غیبت که شاید در نظر خیلی ها کوچک جلوه کنه باعث تبعات جبران ناپذیری در زندگیمون میشه.
استاد من از این به بعد تصمیم گرفتم از قدم های کوچک شروع کنم وبا تمام وجودم متعهد شم به انجام عمل هایی که منو به خدا نزدیک میکنه میدونم وخوشحالم که اونقدر به خدا نزدیک بودم که اینقدر زود جواب سوالم رو بهم داد وگفت تو یه قدم متعهدانه بردار ومن هزار قدم برای برآورده کردن هر آنچه در زندگی میخوای برمیدارم.
از این به بعد تمام سعیم رو میکنم که به آنچه یاد گرفتم عمل کنم چون عمل واقعی ومتعهدانه نتایج عالی رو به بار میاره ان شاالله خدا هم کمکم میکنه
خدارو شکر میکنم که خداوند شما استاد عزیز رو در مسیر زندگیم قرار داد براتون آرزوی سلامتی وخوشبختی میکنم
سلام خدمت همه ی عزیزان دل مخصوصا استاد عزیز
در همون ابتدا باید بگم که هر روز بی صبرانه منتظریم یه فایل جدید از شما روی سایت قرار بگیره و ما هم خودمون رو با آگاهی های جدید آپدیت کنیم
آقا رضا گل اشاره کرد به سن 32 سالگیش که شروع تغییرات اساسی تو زندگیشون بوده ( جالبه منم الان 32 سالمه و یه جورایی حس کردم که این فایل قراره کلی مطلب یادم بده و خیلی چیزا یادآوری بشه)
تو یه فایل دیگه استاد گفته بودن که
موفقیت:
انجام ندادن کارهایی که میدونیم غلطه
و
انجام دادن کارهای صحیح در مسیر رسیدن به خواسته هامونه
آقا رضا خوب تونستن قدم اول رو وردارن که انجام ندادن یک سری کارهای اشتباه از قبیل اخبار ،سیاست، حرف نزدن با دیگران درباره قوانین( تا نتایج خودش گویا باشه )و حتی ترک سیگار در یک لحظه واقعا قابل تحسین بود
و واقعا جمله ی طلایی گفته بودن استاد که باعث شد آقا رضا و خیلیای دیگه تلنگر بخورن
{انسانی که برای خودش ارزش و لیاقت قائله هیچ وقت به خودش ضرر نمی زنه }
داشتن حس ارزش و لیاقت نسبت به خودمون هم جزو یکی از باورهای اصلیه که باید روی خودمون کار کنیم و همیشه ارتقاش بدیم
امروز بارها و بارها جلسه 4 ثروت یک رو گوش دادم که بحث اصلی اونجا
اقدام و عمل کردن بود
و جمله ی معروف استاد که ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است
تو این فایل هم همش بحث اقدام کردنه یه جورایی …
و ما هر بار داره درکمون نسبت به یه سری مطالب بیشتر میشه
نتایج پایدار : نیازمند تغییرات عمیق تر و واقعی تر در ما هستش
که این امر فقط و فقط با اقدام عملی در هر مرحله از زندگی متناسب با داشته های حال حاضرمون رخ میده
جمله ی طلایی این جلسه به نظر من »»»
{وقتی تو عوض شوی خدا عوض میشود}
تو یک قدم بردار خدا هزار قدم میاد سمت تو
هر چند که این جمله رو هزار بار شنیدم ولی الان انگار یه جور دیگه دارم می فهممش
و اون ایمانی که باعث اقدام و عمل میشه داره بیشتر به من انگیزه میده...
خدایا شکرت…
شاد و پیروز باشید …
منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است وبه شکر اندرش مزید نعمت .
سلام و ادب خدمت استاد
عباسمنش ، سرکار خانم شایسته و همه دوستانم در خانواده بزرگ عباسمنش وهمچنین عرض ارادت به آقا رضای عطار روشن
چیزی که الان با دیدن این فایل به ذهنم اومد وخواستم که بیانش کنم اینکه ، یکی از آموزه هایی که من از زمان آشناییم با استاد عباسمنش و سایت بی نظیرشون یاد گرفتم وخیلی سعی کردم که تو زندگیم رعایت کنم این هست که آگاهانه حرفهای منفی مثل غیبت کردن ،دروغ گفتن،تهمت زدن ،زیاده گویی ، تجسس در زندگی افرادو دوست وآشنا،حرف های سیاسی ،حرفهای اقتصاد کلان ، گفتگو در مورد دولتمردان و شکایت از اوضاع و زمانه را کنار بگذارم و به جای اونها فقط به فایلهای استاد گوش بدم و با کمک آگاهی هایی که از فایلها به دست میارم حال خودم را خوب نگهدارم و واقعا تا زمانی که به آموزه های استاد گوش میدم وعمل میکنم چرخ زندگی به بهترین شکل و در آرامش وصف ناپذیری میچرخه .
نکته دیگه ای که با دیدن این فایل برام یادآوری شد اینکه با گوش دادن وعمل کردن به حرفهای استاد، امروز من به خیلی از خواسته های کوچیک وبزرگم رسیدم ولی چون انسان با گذشت زمان خواسته هاش عوض میشه ، هر روز چیز های بیشتری را میخاد که برای رسیدن به اونها باید بیشتر روی خودش کار کنه و تغییرات بیشتری را در باورهاش ایجاد کنه تا نتایجی که به دست میاد هم بزرگتر و پایدارتر بشه
نکته آخر هم که خواستم عرض کنم و خدا را شکر همه دوستان واقف هستند ،سپاسگزاری و شکر نعمت وقدردانی به خاطر داشته هاست که نزدیکترین فرکانس به منبع لایزال الهی است وباعث بیشتر شدن نعمتها در زندگی میشوند
با آرزوی بهترینها برای دوستان بزرگوارم شما را به خدای بزرگ و وهاب میسپارم خدا نگهدار
استاد جانم سلام
بله درست میگید وقتی شروع میکنی خدا را جور دیگه ای دیدن، خدا جور دیگه ای میشه و جالبه این حرکت از تو شروع میشه، تو چشم هایت را شستی و داری خدا را رحمان ، رزاق، وهاب، غفور میبینی و خدا که بوده و اتفاقا همینا بوده، عوض میشه.
من خیلی بارها دیدم که من فقط طرز فکرم را عوض کردم و خدا برایم مشتری فرستاد، من بارها دیدم من رفتم مسافرت و لذت بردم و بعدش خدا برایم دریایی از ثروت و پول و نعمت را آورد.
اما من شروع کردم، من گفتم که دنیا پر از فراوانی هست و بگذار با این پول برم مسافرت باز هم میاد.
استاد واقعا که اول من تو ذهنم بهبود دادم و بعد خدا هم گفت بهار تو درست میکنی…
اما خدا با مقیاس خودش به سمت من اومد.
خدا فقط دستش به زیاد میره لذا یه قدم من را فراوان میبینه و اون هزاران قدم به سمت من میاد، خدا خودش فراوانی و وسعت هست و وقتی من سینه خیز به سمتش میرم، اون به سمت من میدود.
استاد موفقیت من از جایی بهتر شد که تصمیم گرفتم دروغ نگویم.
جالب نیست؟
دروغگویی، این که خیلی عجیب و غریب نیست. اما همین راستگویی، عجب احساس لیاقتی به من داد، عجب اعتماد به نفسی به من داد و چقدر منو جلو انداخت.
رضای عزیز را تحسین میکنم برای اینکه اینقدر متعهدانه برای بهبود زندگی اش اقدام کرد.
چقدر مردهای توحیدی و آسنا به قانون و زیبا صورت و زیبا سیرت و موفق زیاد هستند.
احسنت و احسنت و احسنت
و من تحت تاثیر حرف رضا جان قرار گرفتم که گفت من در یک لحظه دیگه سیگار نکشیدمو در یک لحظه تصمیم گرفتم با دوستان قبلی ام در ارتباط نباشم و در یک لحظه دیگر گله و شکایت نکردم و چقدر شما خوب آدرس دادید که خودت را دست کم نگیر، اینها تغییرات بزرگی است.
استاد میدونید تو کارم باید یه سری مسایل را انجام بدم و ذهنم همش منو میترسونه که نکن، الان طرف غرب میزنه، الان طرف قبول نمیکنه ولی من میرم تو دلش، به دو دلیل یکی رفتن تو دل ترسم و دومی اینکه به ذهنم بگم که دیدی اتفاق خاصی نیفتاد.
البته که صد در صد اگر بازتابی ببینم از باورهای هست ولی خب راه چاره هم هست.
و استاد اگر نرم تو دل ترسم همون ذهنم منو مسخره میکنه که دیدی نکردی، پس کو اقدام عملی و این حرفها.
استاد جانم من عاشق اینم که باید هر روز خودم را بهتر کنم.
و سعی ام اینه که هر روز به مرز پیدا کنم که درش راحت هستم و از اون مرز بگذرم. سعی میکنم تاکید میکنم سعی میکنم. همیشه ساید مرزی پیدا نکنم ولی همیشه دنبال به چالش کشیدن خودم هستم و خوشحالم میتونم به شما بگم این ویژگی ام را و شما و دوستانم برای این ویژگی ارزش قایل هستید.
سپاسگزارم ازتون و میبوسمتون
سلام به همه عزیزان
نکته بسیار مهمی که توی صحبت های آقا رضای عزیز بود، و توجه من رو به خودش جلب کرد، تعهد بالای ایشون در عمل کردن به این آموزش هاست. مثل ترک سیگار در لحظه ای که ایمان پیدا کرد که باید ترکش کنه. یا جلوگیری کردن از ورودی های نامناسب. آفرین! و واقعاً تحسین می کنم این حد از تعهد رو. خدارو شکر. حتی در زمانی که به قول خودشون هنوز نتایج بزرگی حاصل نشده بود. این تعهد بالا و عمل کردن در لحظه به من هم یاد داد که اگر خیلی متعهد باشی، میشه خیلی زود عمل کرد و نتایج بهتری هم گرفت. به میزانی که تعهد داریم نتیجه می گیریم، همین و بس.
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستان خوبم بخصوص آقا رضای عزیز
تحسین می کنم آقای رضای فعال و فوق العاده را که انقدر راحت و ساده و زیبا آگاهیهایی رو که از آموزه های استاد دریافت کردند رو توضیح می دن و ما می تونیم از صحبتهای ایشون استفاده ببریم و تحسین می کنم این همه استمرار و مداومتشون و در گوش دادن به فایلها و عمل به تمرینات. و سپاسگزارم از استاد عزیزم که در تکمیل صحبتهای آقا رضای عزیز قانون و دوباره توضیح می دن تا برامون تکرار بشه و بهترو بهتر درک کنیم این آگاهیهای ناب را.
من خودم بعد 3 سال که عضو سایت هستم و تقریبا هرروز فایل گوش میدم و به سایت سر می زنم ولی هنوز نتونستم تغییرات بنیادین در شخصیتم و رفتارم ایجاد کنم هنوز توی غیبت نکردن و قضاوت نکردن و غر نزدن لنگ می زنم و به قول استاد انتظار دارم تغییرات بزرگ هم داشته باشم و از اینکه می بینم خیلی از دوستان با عمل به آموزه ها و انجام تمرینات به این حد از نتایج رسیدن واقعا از خودم شرمنده می شم هرچند از اون آدم سابق خیلی فاصله گرفتم ولی هنوز خیلی خیلی جا داره روی خودم کار کنم تا بتونم به نتایج پایدار برسم .خداروشکر می کنم به نسبتی که تغییر کردم نتایج هم تغییر کرده یکی از تغییرات بزرگم رفتن به دل ترس از رانندگی بود که برام آرزو شده بود اینکه بدون ترس و استرس بتونم رانندگی کنم با اینکه 16 سال پیش گواهینامه ام و گرفتم و همون سال تونستم برای خودم ماشین بخرم ولی متاسفانه بخاطر تصادفی که کردم ماشین و فروختم دیگه پشت فرمون ننشستم بعد ازدواجم بخاطر تضادی که پیش اومده بود هربار تصمیم می گرفتم ماشین بخرم ترس از رانندگی مانع می شد و همیشه هم مقصر همسرم و می دونستم که به من اعتماد به نفس نمی ده.تا اینکه بالاخره 7 سال پیش دوباره ماشین خریدم ولی باز هم ترس از رانندگی اجازه نداد بیشتر از چندبار پشت فرمون بشینم و ماشینم و فروختم بعد از آشنایی با سایت و آموزه های ناب استاد خیلی سعی کردم به این ترسم غلیه کنم تا اینکه توی دوره دوازده قدم استاد شما خیلی تاکید داشتین که وارد ترسهاتون بشید خدا به شجاعان پاسخ می ده تا اینکه بعد کلی کلنجار رفتن با خودم امسال به لطف خدای مهربان تونستم ماشین بخرم و با اینکه خانوادم می گفتن حتما چند جلسه مهارتی برو ولی من با توکل به خدای مهربان و ایمان به توانایی خودم به راحتی و بدون اینکه حتی بخوام یک جلسه مهارتی بردارم وارد دل ترسهام شدم و از خدا خواستم که خودش بهم شجاعت بده و کمکم کنه بدون ترس و نگرانی پیش برم. خدا رو بی نهایت سپاسگزارم که تونستم به این ترس بزرگ زندگیم غلبه کنم و از خودم خیلی راضی هستم.
دیشب لیست تمام کارهایی که نباید انجام بدم رو نوشتم انشاءا… با یاری خداوند بتونم تغییرات اساسی و بزرگی در خودم ایجاد کنم و نتایج عالی و هم در روابط و هم از نظر مالی رقم بزنم.
آرزوی سلامتی، شادابی، سعادت و خوشبختی را برای تک تک عزیزان دارم.
خدایا عاشقتم!
محبوبه ی عزیز آفرین، دختر شجاع تحسینت میکنم که روی ترست پا گذاشتی و تونستی با وجود داشتن ترس قدم برداری و با ایمان و توکل به هدفت برسی ، منم 11 سال پیش گواهینامه گرفتم ولی بخاطر ترس رانندگی نکردم الان که کامنت تو رو دیدم برام یه نشونه بود که منم به امید خدا به این ترسم غلبه کنم، اگه محبوبه تونسته پس منم میتونم. خدایا شکرت!
سلام عزیزم ممندن از لطفت.انشاءا… شما هم بتونی به این ترست غلبه کنی و موفق بشی.هرچند که الان می فهمم که واقعا ترسی نداشته رانندگی کردن من خیلی توی ذهنم بزرگش کرده بودم وقتی تونستم ذهنم و تغییر بدم خیلی راحت و بدون استرس تونستم رانندگی کنم.
برات از خداوند بزرگ آرزوی بهترینها رو دارم.
به نام رب مهربون و وهابم!)
سلام به استاد عزیزم و مریم بانو و اعضای فوقالعاده سایت!
سپاسگزارم بابت این هدیه و فایل ارزشمندی که روی سایت قرار دادید؛ و با صحبت هاتون دری از آگاهی به روی من باز شد و قوانین برام دوباره مرور شد!
وقتی ما تعهد میدیم که تغییر کنیم و پیشرفت کنیم نه تنها ما تغییر میکنیم بلکه اتفاقات شرایط و رفتار خداوند برای ما تغییر میکنه!
هرگونه خدا رو ببینی همون میشه برات! هرچقدر وهاب،هرچقدر مهربون، هر چقدر بخشنده و…
یا برعکس هر وقدر جبار و… دقیقا مثل آب برای تو از درون همون ظرفی که خودت ساختی شکل میگیره!
خیلی ها که قبلا خدا رو مغرور و جبار و عصبانی می دیدند، زندگیشون هم بر همون اساس و اون نگاه بوده ولی بعد که نگاه به خداوند عوض شده و باور های بهتر ساخته شده خدا هم برات مهربون و رفیقت میشه!
خدا تغییر میکنه ،چون تو تغییر کردی!
خدا همه چیز میشود همه کس را!
قبلا از خدا هیچ تصوری نداشتم و اصلا نمیدونستم چی هست و کی هست نه باور غلط نه باور درست ، کلااا هیچی! و کلا همیشه هم عصبانی و شکایت و غر زدن با همه…
ولی خدا برای اولین بار خودش رو من شناخت و بهم نشون داد که چقدر عاشقمه و عزیز دور دونه اشم و اوج اوج تحولات من از همونجا شروع شد که خدا رو شناختم و شد رفیق شفیقم و الان خدا ار خودم به خودم نزدیک تره! و اون آدم قبلی و الان زمین تا آسمون تفاوت دارن و قابل تشخیص هم نیستن!
همه اینا رو خدا انجام داد وقتی توی دل همون شرایط هدایت و کم خواستم با اینکه درست نمیشناختمش ولی الان وجودش دلیل تمام خوشبختی هامه! و دلیل امید در تک تک لحظه هامه!
این جهان با تو خوش است
و آن جهان با تو خوش است!
وقتی خدا رو عاشق خودم دیدم و فهمیدم چقدر مهربونه همه چیز در زندگیم تغییر کرد!
و هر چقدر تغییر درون ما عمقی تر و واقعی تر باشه ،نتایج ما هم بزرگتره و صعویه به سمت بالاا!
و خداوند خیلی بیشتر از ما میخواد که موفق بشیم و پیشرفت کنیم و حتی یک قدم کوچولو هم که بر میداریم خدا تشویقمون میکنه و برامون هزار قدرم بر میداره! دقیقا مثل بچه ای که تازه میخواد را رفتن رو یاد بگیره…!
و آدمی که برای خودش ارزش قائله به خودش آسیب نمیزنه ،کار های نادرست انجام نمیده ، غذای نامناسب رو نمیخوره و مواظب ورودی هاش هست!
مثلا در همون لحظه که فهمیدیم یه غذا مناسبه دیگه اونو بزاریم کنار و دیگه ادامه اش ندیم و نه اینکه با وجود اینکه میدونم بازم به همون راه نامناسب ادامه بدیم و بی لاقتی خودمون رو داریم به جهان نشون میدم
«چون آدمی که لیاقت داشته باشه و بخواد لیقاتش رو به جهان نشون بده ، کار هایی که به خودش آسیب میزنه رو انجام نمیده»
و دقیقا وقتی تغییر من شروع شد جهان هم به من کمک کرد تا افراد نامناسب لاجرم از من جدا بشن و من به شرایط و اوضاع بهتر هدایت شدم!
به دلیل فاصله فرکانسی دیگه نه تو با اونا حل میکنی و نه اونا باهات حال میکنن !! و تمام!
و خداروشکر که توی این تمرین نوشتن خواسته ها از 107 تا بیشتر شدن و هنوز هرروز و هروز دارم به اون لیست خواسته هام رو اضافه میکنم…!
و استفاده از قدرت کلاممون به نفع خودمون با صحبت کردن درمورد چیز هایی که میخوایم و خواسته ها ، نه ناخواسته ها!
چقدر این قدرت کلام به من کمک کرده ! چقدر کنترل ذهن با کلاممون راحت تره و به لحظه ای درمورد چیزی حرف میزنی ذهنت میره سراغ همون؛
از کلام مون باید به نفع خودمون استفاده کنیم نه به ضرر خودمون!
از کلام مون باید برای صحبت کردن درمورد زیبایی ها صحبت و نه نازیبایی ها! برای یادآوری رحمت و نعمت های خداوند و سپاسگزاری!
سپاسگزارممممم بابت این آگاهی های ارزشمند این فایل !
سپاسگزارم که انقدر قانون رو قشنگ درک کردید و انقدر قشنگ و کامل آموزشش میدید!
فراوان فراوان ازتون سپاسگزارم!!!
سپاسگزارم پروردگار که هدایتگر و حمایتگرمی و همه چیز رو به نفع من رقم میزنی!
(به یادگار ،ردپای عزیز!)
به نام خدای بخشنده و مهربان
سلام به دوستای عزیزم.
خدایا صد هزار مرتبه شکرت که من دقیقا دقیقا اون جاهایی که به سوالی بر میخورم دقیقا و دقیقا همون زمان استاد یک فایلی رو میزاری که انگار فقط و فقط برای منه و در رابطه با اون موضوع و مسئله ی منه.
این یعنی خدا چقدر بزرگه و چقدر هواسش به منه. نشده من کامنت بزارم و از شدت حس خوب اشک تو چشمام جمع نشه. از شدت خوشهالی که چقدر زمان بندی خدا دقیقه و چقدر خدا در زمان مناسب درمکان مناسب جواب سوال ها روبه من میده. و هواسش به من هست. الهی صد هزار مرتبه شکرت که هر لحظه همراهمی..
عاشقتم استاد..
سلام خدمت استاد عزیز و خانوم شایسته عزیز. خیلی خوشحالم که تو این جمع و محفل نورانی هستم مدتی بود که به دلایلی دور بودم؛خداروشکر میکنم که دوباره فرصت شد ردپای مثبتی بجای بگذارم️️️من آقای عطارروشن عزیز رو از همون روزهای ابتدایی ورودم تو سایت ینی چندسال پیش میشناسم.واقعا جدا از رفتار و اعمال انرژی مثبت از فیزیک این آدم و این مرد میباره و ظاهر و چهره نورانی ای دارن و بسیار مهربان و خوشدل و خونگرررم️️یادمه چندسال پیش ی دوره ای خودشون درست کردن بنام لاغری با ذهن یا لاغری ذهن بود دقیقش گمونم .اصلا استاد ایشون شخصیتا خیلی شبیه شما شدن.نه که از شما تقلید کننا این از عمل به قانون میاد.اما درمورد گله و شکایت منم نظر خودمو بگم:
مثل این میمونه که تو هر شهری فاضلاب شهری ای هست که طبیعتا سربسته هست اما اگه بازش کنی بوی فساد شهرو برمیداره و حالا حالاها گندش نمیره. غرغر و گله و شکایت هم جذب کننده تمام مشکلات مثل اینکه ی قلاب ماهیگیری بکنی تو کثافت فاضلاب آت آشغال بیرون بیاری حالا دیگه آوردی بوی گندش تو دماغ خودت میره و حالا حالا ها اذیتت میکنه.همون اصطلاحی که میگه:هرچه هم بزنی بوی گندش بیشتر میشه.
و واااای از روزی که اینکار بشه جزو ویژگی شخصیتی آدم اوت موقس که پشت هم یکی یکی همون جنس، همون طیف و همون مدل چیزایی که داری راجع بهش با غرزدن توجه میکنی ی دور قمری میزنه برررررمیگرده میاد دوباره تو زندگیت.درواقع تو با یک قلاب جذبش میکنی به سمت و سوی خودت.
بجای غرغر و شکایت تمرکزتان بع نعمات پیش رو و سپاسگزاری براش باشه مثلا من خودم الان نزدیک 5ماه از خدمتم میگذره بجای غرغر و مهمتر از همه آخ آخ ارسال فرکانس مرگبار احساس قربانی بودن میام سعی میکنم یک نکته ازش بکشم بیرون ببینم چیا یاد گرفتم بجای اینکه بگم واااای عمرم رفت.
فواید خدمت برای من:
1.بعنوان یک راننده با رانندگی کردن کناردست این پلیس های حرفه ای رانندگیم عالیتر شد.
2.پشت سیستم نشستم و تک کار با سیستم عالی شدم چون مدتها گوشی پیشم بوده لپ تاب نداشتم با سیستم خیلی وقت بود کار نکرده بودم اما الان تقویت شدم.
3…آشپزی دارم یاد میگیرم.
4.بند های حقوقی رو دارم یاد میگیرم.
5.دیدن متهمان و افراد خلافکار از من انسان نترس تر و محکم تری ساخت.
6.سحرخیز شدم.
7. مسئولیت پذیرتر شدم.
8.به وضوح دیدم روابط عمومیم فوق العادست، خیلی راحت با سربازا ارتباط برقرار میکنم و گرم میگیرم.
9.یکسری فشارها که بهم وارد شد از من انسان آبدیده تری ساخت.
پس من هم مثل آقای عطار روشن در زمینه زندگی خودم غرغر نکردم. خواستم مثال عملی بیارم از زندگی خودم نه که فقط حرف بزنم و توضیح بدم.
در آخر باید بگم تلاش،استمرار و خوش بینی و ایمان آقای عطارروشن به قانون که اوایل نتیجه نگرفتن و باز ادامه دادن و نتیجه گرفتن بی نهایت قابل تحسینه.شما صد ضربه تبر به درخت میزنی اما ضربه آخر میندازتش زمین.این به این معنا نبود که قبلی ها بی فایده….
خیلی سپاسگزارم از آقا رضا و استاد و همه بچها.️
سلام استاد عزیز
واقعا استاد مثل همیشه درست میگید که ماتغییر میکنیم ونتیجه میگیریم ولی چون توقعمون از خودمون بالا میره اونها رو نمی بینیم وفقط دنبال نتایج بزرگ هستیم
واقعا باید هزاران آفرین گفت به عزم واراده اقا رضا با اینکه به قول خودشون شاید به ظاهر نتیجه بزرگ دلخواهشون رو نمی گرفتن ولی باز همه متعهدانه به قوانین عمل میکردن
من از این فایل متوجه شدم باید عادتهای ناپسند ومغایر با قوانین هستی را به یکباره کنار گذاشت وهیچ اغماضی به خودمون نباید بدیم که حالا این یه بار درد ودل گوش دادن عیب نداره یا نکنه فلانی از دستم ناراحت بشه یا بقیه چی میگن
من با اینکه تغییر کردم ولی نه اونقد که نزدیکانم بگن چقد عوض شدی ولی آقا رضا دفعتا اون قدر عوض شده که مادرشون متوجه شدن واین یعنی جهاد اکبر
من فهمیدم به قول استاد خیلی وقتها ادا در میاریم ولی در عمل ومواجهه با دیگران همونی هستیم که بودیم هم زبون وهم پیاله وهم سفره شون میشیم به همون نحو قبلی ودنبال حرفشون رو میگیریم وحتی فاز روشنفکری هم میگیریم چند تا نقل قول از استاد رو هم بیان میکنیم وبقیه رو نصیحت وراهنمایی میکنیم ولی خودمون اندر خم یک کوچه ایم
ممنون از استاد انگار یکی به زبون خودمون بعضی مسائل رو میگه تازه دوزاری مون میفته چون استاد رو خیلی بالاتر از خودمون از لحاظ فرکانسی میبینیم وبعضی حرفها رو درک نمی کنیم
سپاس سپاس سپاس