دیدگاه زیبا و تأثیرگذار یگانه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
هر قسمت جدید این نتایج که داره رو سایت میاد من بیشتر دارم از نتایج آقا رضا شگفتزده میشم و لذت میبرم. چقدر تحسین میکنم آقا رضای عزیز رو. ازشون بسیار سپاسگزارم که نتایجشون رو با ما به اشتراک گذاشتند. چقدر قشنگ دارن روند تکامل خودشون رو توضیح میدن. چقدر عالی دارن حرف میزنن و وضعیت اون موقع رو توصیف میکنن. من موقع دیدن فایل و شنیدن حرفهاشون کاملاً میتونستم شرایط ایشون رو دقیق تجسم کنم، مثلاً اونجا که درباره شرایط خونه و مخالفتهای خانواده میگفتند، اونجا که موقع رفتن به مغازه لباس مرتب و نو پوشیدند و همسرشون گفتند کجا داری میری و… و اونجا که میگفتند قفسههای خاکگرفته رو مرتب و تمیز کردند و جا باز شد، اصلاً انگار اونجا بودم، یعنی انقدر خوب مجسم کردم. که اینم برمیگرده به توانایی آقا رضا و ویژگیای که در کلامشون وجود داره.
توی صحبتهای آقا رضا چند تا نکته مهم هست که استاد در خیلی از فایلها بارها روی اونها تأکید کردند و امیدوارم من هم بتونم به اندازه کافی این نکات رو جدی بگیرم. نتایج رضای عزیز نشون میده که واقعاً تمرکز بر این موارد چقدر نتیجهبخشه و اصلاً کلید حل ماجراست.
نکته اول: کنترل ورودیها
اونجا که گفتند: فقط فایل گوش میکردم. دیگه هیچ چیزی من رو تحریک نمیکرد، بقیه میگفتند چقدر مشق مینویسی، بیا بازی و…، و من فقط گوش میکردم و مینوشتم. موزیکهام رو پاک کردم، فوتبال نمیدیدم، اخبار گوش نمیکردم، تلویزیون نمیدیدم، با کسی حرف نمیزدم و تا جایی که میشد مهمونی و بیرون نمیرفتم، فقط فایل گوش میکردم.
بله، ایشون دفترها و سررسیدها پر کردند، صبح تا شب فایل گوش میدادند، شب تا جای ممکن دیرتر میخوابیدند تا بیشتر فایل گوش بدند.
نکته دوم: ادامه دادن، به رغمِ همه چیز
از وقتی قدم در مسیر گذاشتند، با وجود مشکلات و یا مخالفت اطرافیان و تمسخرها و تحقیرها، اصلاً پا پس نکشیدند و درجا نزدند و ناامید نشدند. و ادامه دادند و ادامه دادند. و مدام با تعهد و ایمان روی خودشون کار کردند.
نکته سوم: جهان وقتی تعهد ایشون رو میبینه بهشون پاسخ میده و کمک میکنه.
اوایل آقا رضا دوست نداشتند برن بیرون و مهمونی و وقت زیادی با دیگران بگذرونن که خب خانواده و فامیل اعتراض میکردند. ولی به تدریج جهان به کمک ایشون میاد و همزمانیهایی رخ میده که ایشون راحت میتونن در مهمونی و جمع فامیل حضور پیدا نکنن و وقت بیشتری برای کار کردن روی خودشون داشته باشن. یعنی جهان خیلی راحت ایشون رو از اطرافیانی که در فرکانس دیگهای بودند، جدا کرد. آقا رضا هم با اشتیاق دوره رو گوش میدادند و به تدریج ذوق و شوقشون برای همون کار خودشون، که زمانی حوصلهش رو نداشتند، بیشتر میشد.
نکته چهارم: از همون جایی که بودند و با همون امکاناتی که داشتند، شروع کردند.
در دوره هدفگذاری گفته شد که تصور کنید صاحب کسب و کار بزرگی شدید و کارهایی رو انجام بدید که در اون شرایط انجام خواهید داد.
آقا رضا از نکتههایی که در دوره گفته میشد و ایشون یادداشت میکردند، فقط میتونستند دو تا مورد رو اجرا کنن: یکی اینکه لباس مرتب و خوب بپوشند. و دوم اینکه قفسهها و باکسها رو تمیز کنند و غبارها رو پاک کنند. بعد مغازه مرتب و خلوت شد و کلی جا باز شد. بعدش لامپهای نو گرفتند و با هزینه کم، نور مغازه هم بهتر شد.
به دنبال این تغییرات، ایدههایی به ذهنشون اومد و دریچههای جدیدی باز شد، مثل اینکه افرادی اومدند و جنسهایی به ایشون تحویل دادند و گفتند یکی دو ماه دیگه پول میگیرند. و به این ترتیب اون جاهایی که باز شد بود پر از جنس جدید شد.
خدایا شکرت. چه مسیر قشنگی. چه نتایج لذتبخشی. خدا میدونه توی قسمتهای بعدی از چه نتایج بزرگی قراره حرف بزنند. نتایجی که به قول استاد، بدون تقوا و کنترل ذهن، بدون تعهدِ سفت و سخت برای کار کردن روی خودمون، و بدون جهاد اکبر برای تغییر شخصیتمون، نمیشه به اونها رسید.
این کنترل ذهن و تقوا رو، این تعهد صددرصد رو، و این جهاد اکبر رو از خداوند یکتا برای خودم و همه دوستانم میخوام.
آقا رضای عزیز رو خیلی تحسین میکنم و بهشون تبریک میگم. و هزاران هزار بار از شما استاد عزیزم و مریم نازنینم برای تهیه و تدوین این فایلها سپاسگزارم. همینطور سپاسگزارم از آقا ابراهیم و دوستان دیگه که مدام برای بهتر شدن سایت فعالیت میکنند.
منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
منابع بیشتر درباره محتوای این قسمت:
دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD293MB34 دقیقه
- فایل صوتی نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 1041MB34 دقیقه
سلام سلام
با ذوق کامنت این جلسه رو شروع میکنم.
از زمانی که صحبت های اقا رضا رو گوش دادم که میگفت چقدر با جدیت هر تمرینی که استاد میگفته رو انجام داده، منم شروع کرردم به جدی گرفتن. بمباران کردن ذهنم با ویس ها کامنت گذاشتن و نوشتن خواسته هام تا اینکه به 107 تا برسه که البته الان فقط 18 تا به ذهنم رسیده.
من چه تعییرراتی کردم که قابل تحسینه؟
1- توی صحبت کردن با ادمها و ارتباط گرفتن با همکارانم سر کار خییلی خوب شدم راحت تر حرف میزنم و اظهار نظر میکنم و کمتر ازز طرزز فکرشون میترسم، و همچنان هم هی میگم میگم ببین گلناز این حرفه که میتررسیدی به فلانی زدی رو الان زدی و اتفاقا طرف هم چقدر استقبال کرد، ببین افرین برو توی دل ترس هات همشون دروغه. خیلی قشنگ ازز ادم ها سپاسگزاری میکنم، ابرازز احساسات میکنم، درحواست میکنم.
2- بیشتر و بیشتر دارم به نکات مثبت توجه میکنم
3- کارها رو برای خودم ساده میکنم، همش میگم اینکه کاری نداره، زود انجام میشه خدا انجامش میده،
4- خیییلی کمتر نگران ایندم هستم، میگم طبق قانون من روی خودم کار میکنم و خدا هدایت میکنه، روزی میده، سر راهم میذاره
5- دارم به استقلال مالی میرسم، خییییلی ذوق دارم
6- وقتی میخوام برم پیش رئیسم خیییلی کمتر استرس دارم، میگم اونکه کسی نیست، بندهی خدایه مثل من
7- تلویززیون و اخبار کلا رفته کنار. صحبت در مورد ناخواسته ها خییییلی کم شده
8- بمباران ذهنی با ویس و کامنت خوندن و نوشتن داره انجام میشه
9- شجاعت کردن و پذیرفتن کارهای جدید سر کار رو انجام میدم.
10- قبلنا خییلی انتقاد میکردم و غرغر میکردم ولی الان اصصصلا
11- خودم رو خخیییلی نزدیکتر به خدا میدونم و احساس میکنم همیشه با منه و کمکم میکنه
12- درر مورد رویا هام و ارزوزهام راحت حرف میزنم بدون اینکه بترسم که بقیه مسخرم کنند
چه افرادی توی زندگی من تغییر کردند؟
1- توی محل کارجدیدم افراد فوقالعاده ای میبینم، که با اینکه خیلی از زخودم بزرگتر نیستند، میبینم که چقدرر تجربه دارند، چقدر چیزی بلدند ، چقدر متعهد و مسئولیت پذیرند، چقدر با عزت نفسند.
2- چقدرر کلا افراد دور و برم لول بالا شدند، طرز فکر های ارزشمند تری دارند
3- پدرم و داداشم چقدر راحتتر میفهممشون الان، چقدر برخوردشون با من عااالی تر شده، انگار بهتر همو درک میکنیم
4- کمتر با داییام، خالم و مامانبزررگم در ارتباطم، بعدش فهمیدم که اونا واقعا در فرکانس مناسبی نیستند، تفکرات مثبتی ندارند و چقدر این دوری و دوستی بهتره واسه کنترل ذهن من.
پس این قانون باید یاداوری بشه که : کبوتر با کبوتر باز با باز، الطیبات للطبین. جهان خودش هدایت میکنه من رو به افراد مناسب، من باید روی خودم کار کنم و جهان هم کارش رو بدون ذرهای خطا انجام میده.
تو نباید روی شرایط فعلیت حساب کنی، نباید مطابق با شرایط فعلیت رفتارر کنی و با 22 تا4تا کردن شرایط فعلی بخوای به اینده نگاه کنی. چرا؟ چون شررایط فعلی تو حاصل باور های قدیم تواند، نه باورهایی که داری الان میسازی… پس طوری رفتار کن که انگار شرایط همونطوری که میخوای شده.
مثلا فرض کن که تو ازز همون استاد با اخلاق باسواد صنعتی مد نظرت فول فاند واسه دکترا یا ارشد گرفتی واسه امریکا توی زمینه AM، توش محل کارت اون پروژهای که واست تعرریف شده رو عااالی انجامش دادی و الان کار انجام شده و داره بهرهبرداری میشه، توی محیط کارت ارتقا شغلی گرفتی و حقوق افزایش پیدا کررده… خب الان چه حسی داری؟؟ واقعا این حس رو به وجود بیار… یا حتی در سطح بالاتر فکر کن این شرکتی که الان هستی شرکت خودته، بیزنس خودته، و میری درو واست باز میکنند اتاق مخصوص داری، و طوری با دل و جون و عشق کار کن که کار خودته. طوری عزت نفس و اعتماد به نفس داشته باش که کار خودته که تو رئیس خودتی.
از فردا من این تکنیک رو چجوری توی کارم پیاده کنم؟
1- لباس مرتب و تمیز ….هستم
2- نظم…….هستم
3- اعتماد به نفس بالاتر و با تن صدای بهتر صحبت کردن……نیستم باید بهتر بشه
از همون جایی که هستی، با همون شرایطی که داری، شروع کن به تغییر بعد میبینی که خداوند پاسخ ها رو میده، این یک قانون است.
عاشقتونم مرررسیی