نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 10

بنام خداوند رزاق و وهاب

سلام و درود بر استاد عباسمنش عزیز و مریم جان و عزیزان سایت

خداوند را شاکر و سپاسگزارم که شروع ماه جدید و هفته جدید را با الهام از آگاهی ها و تجربیات ارزشمند و گرانبهای آقا رضا شروع می کنم و جا دارد در همین ابتدا کمال تشکر و سپاسگزاری خودم را از ایشان بابت کلام شیوا و رسایی که دارند و وقتی که برای ضبط این فایلها قرار دادند داشته باشم. همچنین قدردان زحمتها و فایلهای فوق العاده ای که استاد و مریم جان و عزیزان سایت می کشند هستم.

…………………………………

نکات مثبت و درسهایی که از این فایل می گیرم را مرور میکنم:

1- خواستن

اولین کلید واژه ای که مرا میخکوب خودش کرد واژه «خواستن» است! همه ما ممکن است جمله «بخواهید تا به شما داده شود» را شنیده باشید یا کتابی با همین عنوان اثر استر و جری هیکس را خوانده باشید.خوب ممکنه هممون ادعا کنیم که اگه به خواستن بود که تا بحال کسی نباید کم و کسری تو زندگیش احساس میکرد!! این حرف کاملآ درسته اما ما میخواهیم در مورد نوع و جنس خواستن صحبت کنیم.

چه نوع خواستنی چه نوع درخواستی با جواب «بله،آری» پاسخ داده می شود؟

وقتی که ما چیزی رو با شور و شوق و تمام وجودمان میخواهیم

وقتی که ما چیزی رو برای خودمان می خواهیم

وقتی که ما احساس خوبی از داشتن آن داریم

وقتی که حاضریم برای بدست آوردنش بها بپردازیم(منظور صرفآ پول نیست)

وقتی که به بهایی که باید برایش بپردازیم فکر نمی کنیم

آنوقت است که خداوند و کائنات دست نیاز و یاری ما را به گرمی می فشارند و آدمها، شرایط، اسباب و وسایلی را برایمان فراهم می کنند که ما را به خواسته مان می رسانند.

همه ما تجربیات بیشماری از این نوع خواستن را تجربه کرده ایم. مثلآ دیدید که همه میگن پول خونه رو خدا جور میکنه یا پول مراسم ازدواجو خدا می رسونه و موارد شبیه به این؛ و به طور مشخص در اینجا جور شدن پول شرکت در دوره هدفگذاری استاد برای آقا رضا، دلیلش در تفاوت نوع خواستن ماست.

……………………………

2- پرداخت بها و پول

کلید واژه دوم ماست. پرداخت بها و پول بخصوص وقتی که وضعیت مالی مناسبی نداشته باشیم نشان از خواست و اراده و عزم جدی ما برای تغییر دارد.وقتی که اولویت سرمایگذاری روی خودمان واجبتر از خرید گوشت و لباس و مایحتاج ضروری روزانه مان می شود؛ وقتی که نیاز به آموزش دیدن و یادگیری مهمتر و بالاتر از لذت بردن های آنی و زودگذر مانند خرید یک دست لباس یا طلا و جواهر یا یک مهمانی و مسافرت می شود یا زمانی که بجای وقتی که صرف آموزش می کنیم بتوانیم درآمد بالایی کسب کنیم و زمان برایمان محدودیت باشد نه پول یا وقتی که کار کردن روی خودمان را ترجیح می دهیم به دیدن یک مسابقه جذاب ورزشی یا یک فیلم و سریال مورد علاقه …آنهم در جامعه و فرهنگی که با آموزش دیدن داوطلبانه و کسب آگاهی و پرداخت بها بیگانه اند! آنوقت است که واقعآ داریم بها می دیم و مصممیم برای تغییر و ارزش قائلیم برای آموزش.و صحبت های آقا رضا را در آن شرایط و فشار و تضاد و کشمکشی که در درون با این مساله داشتند برایم ملموس و قابل لمس است.

…………………….

3- مقاومت نداشتن و پذیرفتن

کلید واژه بعدی صحبت های آقا رضا است. چیزی که همواره استاد در شروع دوره هایشان بر آن تاکید دارند اینست که مطالب گفته شده را «وحی مُنَزِل» بدانیم و مقاومت در اینخصوص نداشته باشیم و عمل کنیم و بعد از گذشت 3 تا 6 ماه خودمان را با گذشته مقایسه کنیم و اگر تغییراتمون و نتایجمان مثبت نبود ادامه ندهیم در حالی که نتایج و تغییرات از همان لحظه قابل روئیت است.

دلیل تاکید استاد بر این گفته اینست که ما تا چیزی را باور نکنیم و به آن اعتقاد و ایمان نداشته باشیم تاثیری نمیتواند روی ما داشته باشد و ما نتیجه لازم را از آن نخواهیم گرفت.

………………….

4- تمرکز

کلید واژه بعدیست. وقتی که قانون اینست که به هر چیزی توجه و تمرکز کنیم از همان جنس را وارد زندگیمان می کنیم آنوقت شکر گزاری کردن، نوشتن خواسته ها، گوش دادن و دیدن دائمی فایلها و آموزش ها و همین کامنت نوشتن در سایت نشان از تمرکز ما روی خواسته هایمان دارد و ما عملا با اینکار داریم ورودی های مثبتی را به ذهنمان می دهیم و از طرف دیگر مانع ورودی های منفی و نجواهای مخرب ذهن میشویم که نتیجه آن طبق قانون خروجی مثبت و تغییرات در مثبت زندگی ماست.

وقتی که تمرکز داریم روی چیزی یعنی آن چیز برایمان فوق العاده مهم است. یعنی انجام دادن آن برایمان لذت بخش است لذا سخره گرفتن های دیگران، دلخوری ها، عصبانیت ها و در یک کلام هر گونه حواشی که مانع توجه و تمرکز ما از اصل می شود در وجودمان کم رنگ و کم اهمیت جلوه می کند و من را یاد بیتی از حضرت حافظ میندازد که در این مواقع به خودم یا به دیگران در چنین موقعیت هایی می گویم.

تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش گوش

…………………………..

5- کم اهمیت دانستن تغییرات کوچک

کلید واژه بعدی صحبت های آقا رضاست. اینکه ما وقتی داریم روی خودمان کار می کنیم و داریم تغییر می کنیم یا متوجه تغییرات خودمان نمی شویم یا این تغییرات را کم اهمیت و ناچیز جلوه می دهیم.در حالی که همین تغییرات کوجک و کم اهمیت در نظر ما کم کم باعث تغییرات بزرگ و شگرفی در ما می شود که برایمان باور کردنی نیست.

بعنوان مثال اکر زاویه و حهت پرواز یک هواپیما نیم درجه تغییر کند این تغییر باعث می شود که نهایتآ ما از کشور یا حتی قاره دیگری سر در بیاوریم.به همین دلیل تغیرات کوچک را کوچک نبینیم و دائمآ آنرا به خودمان یادآوری کنیم و حودمان را از بابت آن تحسین منیم تا تغیرات ما بزرگ و بزرگتر و رشد تغیرات ما سریع و سریعتر گردد.

…………………………………

6- جهت دهی و جنریت کردن ذهن

کلید واژه مهم بعدی است. وقتی که ما مدام داریم ذهنمان را با آموزشها و فایلهای استاد بمباران می کنیم و به ذهن اجازه فمر کردن به ورودی های نامناسب را نمی دهیم اتفاقی مه چس از مدتی می افتد اینست که ذهن دیگر همانحور فکر و همانحور عمل می کند و این نکته مهمی است که ارشیا جان هم بع آن اشاره کردند و نشان می دهد چقدر کار کردن مداوم و کوش دادن فایلها بصورت مداوم روی ذهت ما اصر می گذارد.

……………………………….

7- داشتن استاندارد بالا

کلید واژه مهم دیگری است که استاد ازآن بعنوان یکی از عوامل موفقیتش نام بردند. ارائه خدمت یا انجام وظیفه با بالاترین کیفیت ممکن با همان شکل و شیوه ای که خودمان از دیگران انتظار دریافتش را داریم.

وقتی که بهترین خودمان را ارائه می دهیم موفقیت ما تضمین شده است.و بهترین خود را ارائه کردن زمانی اتفاق می اقتد که ما برای انجام کارمان شور و شوق و علاقه و انگیزه داریم.

………………………………………

8- قانون فرکانس

کلید واژه مهم دیگر ماست.وقتی که ما روی خودمان کار می کنیم آنگاه نزدیکترین افراد که بیشترین ارتباط را باهاشون داریم هم در 99 درصد مواقع با ما هم فرکانس می شوند و فرکانس ما روی آنها هم اثر میگذارد و در یک درصد مواقع هم جهان بی سر و صدا و راحت راه ما را از آنها جدا می کند و این مورد بخصوص در مورد دوستان نزدیک و اقوام نزدیک کاملآ صدق می کند و ما بگونه ای از لحاظ فرکانسی از آنها دور می شویم که انگار وجود نداشته اند و این مورد را خودم بارها و بارها تجربه کرده ام و نشان می دهد که قانون چقدر دقیق داره کار میکنه و وقتی که ما یکقدم بر میداریم جهان برایمان 1000قدم بر میدارد. در جهان هر چیز چیزی جذب کرد؛ گرم گرمی را کشید و سرد سرد

اینروزا مورد جدیدی که مربوط به محل کارم است و خواسته من بوده و در حال انجام است که اگر اتفاق بیفتد حتمآ در کامنت هایم به آن اشاره خواهم کرد.

……………………………………………

9- تجسم کردن

تجسم کردن ما را در مدار خواسته هایمان قرار می دهد.وقتی که ما خودمان را در شرایط داشتن و رسیدن به خواسته هایمان تصور و تخیل و احساس می کنیم و خودمان را در حال ایفای آن نقش تصور می کنیم سبب می شود که اولا احساس ما دگرگون شود و اخساس خیلی خوبی داشته باشیم و ثانیآ این تصویر سازی ذهنی ما را با خواسته ها و آرزوهایمان هم راستا میکند و در یک جهت قرار می دهد و سبب می شود که ما کم کم در مدار خواسته هایمان قرار بگیریم.

نکته مهم اینست که ما در زندگی واقعی مان هم خودمان را آنگونه ببینیم و سعی کنیم که همان نقش را در زندگیمانم اجرا کنیم.و هر کاری و اقدامی که ه ما آن حس خوب و آن شخصیت جنتلمن و کاریزما را بده در زندگی ایفا کنیم و من مدتهاست که همین کار را با جدیت بیشتر انجام میدم و حس عالیی ای از خودم دارم و همه همکاران هم منو برند سازمان و شیک پوش ترین و باکلاس ترین کارمند سازمانمان خطاب می کنند.

………………………………………..

10- از همان جای که هستیم شروع به حرکت کنیم

این نکته کلیدی یکی از پاشته آشیل های من بود که در جلسه سوم جهانبینی توحیدی برایم واضح شد و ریشه در کمالگرایی من داشت.

اینکه ما منتظر فراهم شدن شرایط ایده آل نباشیم و فکر نکنیم که الان شرایط و آمادگی شروع کردن را نداریم و حتما باید شرایطی برایمان فراهم شود که بتوانیم شروع کنیم.حتمآ باید چیزی از بیرون اغییر کند تا من بتوانم تغییر کنم!! در حالی که استاد گفتند:

بهترین زمان و شرایط برای آغاز کردن همین لحظه؛ با همین وضعیت و با همین امکانات و شرایط موجود است. و اینگونه راه را برایم باز کردند و مقاومت های ذهنیم را برای ترس از شکست و ترس از اقدام شکستند.

وقتی که ما اقدام میکنیم و قدم اول را برمیداریم و به قول معروف برادریمان را ثابت می کنیم و خداوند می بینه که ما متعهدیم و داریم تغییر می کنیم او هم پاسخ خواهد داد و یاریمان خواهد کرد بگونه ای که اتفاقاتی رخ می دهد و شرایطی فراهم می شود یا آدمها یی وارد زندگیمان می شوند که دستان خداوند برای یاری رساندن به ما هستند.

همانطور که آقا رضا از همان شرایط و همان جایی که بود دست به تغییر و اقدام زد جهان به این خواست او واکنش نشان داد و اورا همراهی و پشتیبانی نمود.