نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 11

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار سمیه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

آفرین رضای عزیز چقدر تحسینت می کنم ایول به همت و تعهدت که اصل و بنای این راهه. با خواهرام داشتیم تو سکایپ صحبت می کردیم و تا فهمیدیم بقیه ی فایل اومده سریع خدافظی کردیم بدون معطلی دفترم رو برداشتم و شروع کردم به نوشتن. احساس می کردم اینا نکنه هاییه که کسی که شاگرد اول شده نمره ش 20 شده داره میگه باید همش رو یادداشت کنم و از خدا بخوام کمکم کنه منم همینجوری درس بخونم و منم بزودی به همین سطح از دستاوردها برسم… واقعا لذت رضای عزیز از پرداخت هر 1 ملیون رو حس کردم، انقدر که شیرین و قابل تصور تعریف می کنه.

اولین قدم برای آرامشش پرداخت اون بدهی دو ساله به دوستش بوده. چقدر اون حس قابل درکه وقتی بدهی داری و مصمم می شی که پرداختش کنی انگار گونی برنج رو دوشته و شب و روز باهاشی و حالا تصمیم گرفتی برش داری و سبک بشی چه حس خوبیه.

بنظرم این قسمتش مهم تر بود که از خدا واقعا خواست و باور داشت که خدا بهش می گه. فکر می کنم خیلی از ماها که کمتر نتیجه گرفتیم تو این باوره یکم ترمز داریم اینکه خدا قراره به من بگه من رو هدایت کنه و رضا خیلی خوب اینو باور کرده بود و اون خواب… خدایا شکرت چه قشنگ با رضا صحبت کردی و جوابم بش گفتی… چقدر خوبی تو خداجون…

اون از تو حرکت از خدا برکتی که قبلنا آقا رضا به مادرش می گفت این شعاره و پس دیگه چیکار کنم حرکت حساب بشه… اینجاس اییینه و خدا قطعا برکتش و جواب سوالش رو می ده… وای خدا چه حسی درونم قل قل می کنه چه شوریه…

خدا قشنگ و واضح میگه تکه تکه کن و رضا می فهمه که بدهیش رو باید تکه تکه کنه. و با اینکه شاید اون موقع ایده ای برای حتی اولین 1 ملیون نداشته میگه تقسیمش می کنم به 25 تکه. نمیاد بگه من ماهی 100 هزار تومن می ذارم کنار چون تعهد داشته و چون باور داشته که از خدا خواسته کمکش کنه و قطعا خدا راهشو جلو پاش می ذاره…

چه دوره ی خوبیه دوره ی هدف گذاری… همه ی دوره های استاد البته خوبن. یکی بهتر از دیگری. تو دوره استاد گفتن قدمت رو کوچیک کوچیک کن بشین فکر کن ببین چیکار براش می تونی بکنی… وقتی بخوای برای 25 ملیون فک کنی خب هیچ ایده ای به ذهنت نمیاد اما وقتی به 1 ملیون فک کنی یه راهی پیدا می کنی… خیلی عالی بود این نکته.

و رضا با خودش فکر می کنه خب اولین 1 ملیون رو چجوری جور کنم. و ایده ها میاد برا یک ملیون اول، دوم، سوم رو هم با کمک همسرش.

وقتی داریم رو خودمون کار می کنیم شرایط بیرون نمی تونه رو زندگی ما اثر بذاره چقدر اینو از استاد شنیدیم… و چقدر قشنگ تو مسیر رضای عزیز این جمله معنا میشه… تو شرایطی که همه شاکی و کلی بهانه دارن برای موفق نشدن و غر زدن، رضا از یک اداره ی دولتی چنین پیشنهادی داره که پول بت می دیم فعلا هم جنس نمی خوایم… چقدر با هریک ملیونی که جور شده و رضا پرداخت کرده اعتمادش به خدا و به خودش بیشتر شده… چقدر آموزنده س اینا…

و در عرض 2-3 ماه یه بدهی 2 ساله رو صفر می کنه…

حالا اعتماد به نفس بیشتر انرژی و شوق درونی برای پله ی بعدی بیشتر می رم سراغ غول بعدی… اقساط بانکی. آفرین رضاجان آفرین که انقدر محکم و استوار قدم بعد از قدم جلو رفتی چقدر لذت بردم… و واقعا تو 7-8 ماه اقساطت رو صفر کردی… خدای من… و اون جمله آخرت که عالی بود: «و من احساس آزادی کردم» با اون لبخند شیرین

استاد من بارها اینا رو شنیدم از شما ولی این بار که داشتید بعد حرفای آقا رضا تاکید می کردید که وقتی آدم خودش رو متعهد کنه خداوند الهام می کنه هدایت می کنه… انگار بیشتر باورم شد… شاید با اینکه شما همیشه گفتین من از بدترین شرایط به اینجا رسیدم ولی همیشه تو ذهنم این بود که استاد که قضیه ش فرق می کنه ماشالا همت و استواریی که استاد عباسمنش داره من یک صدمش رو هم ندارم ولی وقتی نتایج دوستایی که از همین دوره ها و فایلای شما استفاده کردن رو می شنویم انگار بیشتر باورمون میشه که منم قطعا می تونم…

تعهد، تعهد و باز هم تعهد… خیییلی مهمه

«وقتی این حد از تعهد رو داشته باشیم درهایی باز میشه که قبلا بسته بود» و بعد از اون هدایت رو دریافت کنیم و بهش «عمل» کنیم.کیف کردم از این همه یاداوری که انگار بار اوله می شنوم…

به هیچ وجه قرض و وام نگیریم و ندیم. یه راهی پیدا کنیم پولش رو بسازیم. قرض و وام کار ضعیفهاس.

لباس نخریم کفش نخریم و متعهد باشیم بدهی رو اول بدیم. تو مسیر درها برامون باز میشه…

اصل اینه که اول پولش رو بسازیم بعد بخریم. باید خداوند رو اینجوری باور کنیم، که اگر من متعهد باشم خداوند هم کمک می کنه و درها رو برام باز می کنه…

منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.


منابع بیشتر درباره محتوای این قسمت:

دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    121MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 11
    30MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

486 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «اسداله زرگوشی» در این صفحه: 1
  1. -
    اسداله زرگوشی گفته:
    مدت عضویت: 1281 روز

    بنام خداوند رزاق و وهاب

    سلام و درود بر استاد عباسمنش گرانقدر؛ مریم جان و اعضای سایت

    اول از همه ممنون و سپاسگزار خداوندم بابت دیدن قسمت دیگری از صحبت های دلنشین آقا رضای گل و سپس تشکر می کنم از استاد عزیز که فایل مصاحبه را در بخش های کوتاه بارگزاری و در سایت قرار می دهند تا بهتر و بیشتر و راحتتر بتوانیم درسهایمان را از این فایل ها کسب کنیم و به آن عمل کنیم.

    استاد جان عزیز دیدن این فایل همانند فایلهای قبل حال و هوای مرا دگرگون ساخت و درسهای بزرگی برایم داشت و ایمان مرا به عمل کردن قوی تر و محکمتر ساخت.

    قبل از اینکه به درسهایی که این بخش از مصاحبه برایم داشت اشاره کنم و ردپایی از خودم در مسیری که دارم طی می کنم بجا بگذارم مروری کوتاه بر لحظات و شرایطی که از دیشب تاکنون سپری کرده ام دارم یا در گذر زمان فراموششان نکنم.

    دیروز صبج هم مطابق اشاراتی که در کامنت های قبل داشتم در ادامه سفرنامه خودم به همراه همکارانم به یکی دیگر از شهرستانهای استان سفر کردیم و حدود ساعت 4:30 دقیقه بعداز ظهر به منزل برگشتم و سریعآ لباس هایم را عوض کردم و دخترم را برای آموزش شنا به استخر بردم و دو ساعت به همراه دخترم مشغول آموزش و تمرین شنا شدم (یکساعت آموزش آزاد و یکساعت شنا در سانس سازمان مان) و پس از برگشتن به منزل طبق معمول سری به سایت زدم و کامنت های دوستان را مطالعه کردم و مشغول ادامه نت برداریم از دوره قانون سلامتی شدم که پس از مدت کمی بشدت احساس خواب کردم و با اینکه هنوز ساعت 10 شب نشده بود تصمیم گرفتم که بخوابم.نصف شب از خواب بیدار شدم و موبایلم را پیدا و نگاه کردم دیدم ساعت 2:15 نصف شب است و چون سرحال بودم تصمیم گرفتم که سری به سایت بزنم و وقتی که دیدم فایل جدید هنوز روی سایت نیومده مشغول ادامه نت برداری شدم تا اینکه حدود یکساعت بعد دیدم فایل جدید بارگزاری شد و بلافاصله شروع به دانلود و دیدنش کردم.میخواستم بعد دوبار دیدن فایل شروع به نوشتن کنم ولی به دلیلی که در ادامه اشاره خواهم کرد از این کار منصرف شدم و الان که فرصت مناسبی است برای نوشتن آگاهی ها و درس های این جلسه شروع به نوشتن کردم.

    ……………………………………………….

    خدایا بدهی بنده خودت را بده!

    چقدر تحت تاثیر این جمله آقا رضا قرار گرفتم و حس و حال مرا دگرگون ساخت؛ چقدر لذت بردم از این حرف؛ چقدر حسم توأم بود با زیبایی و تضاد؛ چقدر ایمان در پس این جمله نهفته است؛ چقدر احساس تسلیم بودن دارد و چقدر نشان از استیصال و درماندگی! بی اختیار اشک ریختم.

    ……………………………..

    خداوند همواره با ما حرف می زند!

    وقتی که خداوند را در لحظه لحظه زندگیمان ببینیم و خودمان را تسلیم برای هدایت او کنیم آنگاه نشانه ها را خواهیم دید؛ ردپا ها را متوجه خواهیم شد؛ هدایت ها را دریافت خواهیم کرد و حتی خداوند با کلام با ما صحبت خواهد کرد!

    ممکنست این حرفها برای خیلی ها نشان از توهم باشد ولی وقتی که روی خودت کار می کنی و تلاش می کنید به نیروی بیکران هستی متصل شوی؛ خودت و خدایت را پیدا کنی و بشناسی آنوقت لبریز از خدایی خواهی شد که نه تنها الهامات و نشانه هایش را خواهی دید بلکه خواهی دید که بوقتش با تو سخن هم خواهد گفت و مهمتر اینکه تو لمس خواهی کرد که آن از طرف پروردگارت است و جتی ذره ای شک و شبهه ای در این خصوص نخواهی داشت زیرا جایی که خدا هست، شیطان توان ظهور و جرات نجوا ندارد به همین دلیل آقا رضا بی شک و با یقین دریافته که این کلام پیام خداوند برای اوست و خداوند از این طریق پیام و سرنخش را برای او فرستاده است که به آیه 64 سوره عنکبوت میرسیم که در آن آمده است:

    وَمَا هَذِهِ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ… ﴿64﴾

    «و این زندگانى دنیا جز سرگرمى و بازیچه نیست»

    و در ادامه به آیات 13 و 14 سوره الأحقاف اشاره می کند( اگر اشتباه نکنم) و در آیه دیگر اشاره به تیکه تیکه کردن و بخش بخش کردن کار اشاره داشته است و این ایده به آقا رضا الهام می شود که بدهی اش را باید بخش بخش و خرد خرد پرداخت کند.

    ………………………………

    هدف اصلی را به هدف های کوچک تقسیم کردن و در راستای آن قدم اول را برداشتن

    این نکته مهمی که آقا رضا اشاره کردند از دوره هدفگذاری (که من خیلی طالب تهیه آن بودم ولی روی سایت نیست) است که می تواند خیلی به ما در جهت رسیدن به اهدافمان کمک کند.و ایشان با اینکه هیچ پولی در بساط نداشتند تصمیم گرفتند بیمه عمر فرزندانش را باطل کند (با آگاهی از مخالفت همسرش که مبلغی از این پول را تهیه کرده بود) تا بتواند قدمی در راه این ایده الهی که بهش الهام شده بود بردارد.

    وقتی که عمل می کنیم و قدم اول را برمی داریم، خداوند 1000 قدم برایمان بر می دارد و قدم های بعدی برایمان واضح تر و انجامش راحتتر می شود. بگونه ای که در ماه اول 3 قسط از 25 قسط بدهی اش به دوستش را پرداخت می کند.و خداوند شرایطی فراهم می کند؛ اتفاقاتی می افتد؛ آدمهایی را وارد زندگیمان می کند که ما را در جهت رسیدن به هدفمان یاری می کنند و در اینجا می بینیم که خداوند کارمند اداره ای را به سمتش هدایت می کند که نه تنها جنس نسیه نمی برد (طبق روال معمول خرید ادارات) بلکه پیشاپیش پول خرید اجناسی که خواهد خرید را می پردازد! و این اتفاقات به هیچ وجه اتفاقی نیست.و این نشانه ها و موفقیت های کوچک باور ما را قوی و قویتر می کند که ادامه دهیم و دلگرمی بیشتری به ادامه دادن مسیر پیدا می کنیم.و با یادآوری آنها به خودمان عزم و اراده و پشتکار ما بیشتر و بیشتر خواهد شد.و اینگونه آقا رضا 3 قسط دیگر از بدهی اش را پرداخت می کند.و همینطور در کمتر از سه ماه بدهی اش را که قرار بود 25 ماه طول بکشد را پرداخت می کند و بدهی اش به دوستش صفر می شود و این موفقیت اعتماد به نفس و عزت نفس آقا رضا را افزایش می دهد.

    ……………………………….

    از آسانترین و کمترین شروع کردن

    این نکته کلیدی برای تشویق و ترغیب ما برای عمل گرایی است. وقتی که از آسانترین و کمترین ها شروع می کنیم چون ایمان ما هنوز ضعیف است و اعتماد به نفس و اراده و پشتکارمان هنوز قوی نشده سبب می شود که بر نجواهای ذهنیمان راحتتر غلبه کنیم و قدم اول را راحتتر برداریم تا اینکه بخواهیم بزرگترین و سختترین قدممان را اول برداریم و جمله معروف قورباغه ات را اول قورت بده در اینجا به دلایلی که گفته شد اشتباه خواهد بود زیرا احتمال شکست ما بالا خواهد بود و به مقصود و هدف اصلی نائل نخواهیم شد.

    وقتی که موفقیتی کسب می کنیم هر چقدر هم کوچک، نباید آنرا کوچک ببینیم زیرا همین موفقیت کوچک در دلش راز بزرگی دارد! و آن راز اینست که راه رسیدن به موفقیت های بزرگتر و بعدی را با شبیه سازی آن به ما نشان می دهد. وقتی که ما موفقیت هایمان را به خودمان یادآوری می کنیم نه تنها ایمان و باورمان به توانایی رسیدن به موفقیت های بعدی بیشتر می شود بلکه رسیدن به موفقیت های بیشتر و بزرگتر نیز برایمان هموارتر می شود. به همین دلیل استاد همواره توصیه می کنند که لیستی از موفقیت های خودمان (هر چقدر هم که به ظاهر کوچک تصور شوند) را لیست کنیم و در یک مکان که همواره به آن دسترسی داشته باشیم و حذف نشود مانند گوگل درایور گوشیمان بنویسیم و نگهداری کنیم.

    با این فرمول و با این فرمان آقا رضا اقساط وامهای بانکی اش را در عرض 6 ماه صفر می کند.

    میرسیم به سخنان و توضیحات گرانقدر استاد که مثل همیشه باید آنها را با طلا نوشت و آنها را برجسته تر می کنم تا آویزه گوشم باشد در زندگیم:

    به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی پول قرض نکنیم و وام نگیریم و اگر پول نیاز داشتیم کار بکنیم که پول بسازیم زیرا پول قرض کردن و وام گرفتن «کار آدم ضعیفاست!» و تحت هیچ شرایطی پول قرض ندیم مگر اینکه بخواهیم ببخشیم!

    و اینها زمانی اتفاق می افتد که به خودمان و خدایمان بگوئیم که:

    من هرگز و حتی اگر بمیرم هم قرض یا وام نمی گیرم. خدایا خودت راهشو برام پیدا کن! و وقتی این حد از تعهد و عملگرایی را داشته باشیم «درها به رویمان باز خواهد شد».

    …………………………….

    چکار کنیم اگر ما این قوانین را بلد نبودیم و قرض و وام گرفتیم؟

    همان کاری را انجام دهیم که استاد عزیز و آقا رضا انجام دادند و بسیار هم موفق بودند یعنی از خداوند بخواهیم که «یارب تو کمکم کن تا اقساطم را بپردازم» یا «خدایا بدهی بنده خودت را بده» و وقتی که اولویت زندگی من پرداخت بدهی ها و اقساطم باشد نه خرید و تهیه لوازم و چیزهای غیر ضرور زندگیم و خداوند عزم و اراده و جدیت ما را در این راه ببیند آنگاه بیشتر یاریمان خواهد کرد و شرایط و موقعیت هایی برایمان پیش خواهد آورد که بتوانیم حتی زودتر، سریعتر و آسانتر از چیزی که تصورش را می کردیم و برایش برنامه ریزی کرده بودیم به هدف و مقصودمان برسیم.زیرا:

    وقتی که ما بدهی و قسط هایمان را پرداخت می کنیم اینقدر از لحاظ ذهنی قویتر می شویم و بقدری آرامش و اعتماد به نفس و قدرت پیدا می کنیم که می توانیم صدها برابر آن پول را بسازیم پس اگر بدهکاریم حتی لباس برای خودمان نخریم و اولویت زندگیمان را پرداخت بدهی ها و اقساطمان قرار دهیم و به شما قول می دهم وقتی که این مسیر را برویم، برای پرداخت بدهی و اقساط یکسری درها به رویمان باز میشه و یکسری راهها پیدا می کنیم که با استفاده از آنها می توانیم دهها و صدها برابر آن پولی که بدهکار بودیم و شروع به پرداختش کردیم را در زمان بسیار بسیار کوتاهتر بدست بیاوریم.

    اصل اینست که خودمان بتوانیمپول بسازیم و خداوند را اینگونه باور کنیم نه اینکه قرض بگیریم یا قسط بسازیم!

    دلیل بدبختی 99% آدمها همین قرض و قسط هایی است که می گیرند.

    دلیل اینکه استعدادهایمان شکوفا نمی شود

    دلیل اینکه نمی توانیم دنبال آرزوها و استعدادهایمان برویم

    و دلیل اینکه کارهای بزرگ نمی توانیم انجام دهیم اینست که باید قسط هایمان را پرداخت کنیم و دنبال پرداخت قرض و قسط و وامهایمان باشیم.

    استاد این حرفتو دارم به خودم میگم:اگر به هر دلیلی قرض و قسط و وام گرفته ام، همشون را پرداخت و تسویه میکنم و در همین جا متعهد می شوم که هرگز حتی اگر اسلحه روی مغزم بگذارند و بگویند یا قرض و وام بگیر یا به آپشن های دیگر فکر کن یا میکُشیمت بگم که مرا بِــکُشید! این خطا را بار دیگر تکرار نخواهم کرد؛ تمام شد و رفت.

    من باید پول را بسازم و بعد بخرم و اگر پول چیزی را ندارم، اول پولش را میسازم و بعد آنرا میخرم.

    عمل به این آگاهی ها و تعهد ماست که نتایج ما را رقم می زند.

    ……………………………

    درسی که من از این فایل برای زندگیم گرفتم

    استاد امروز که در همان لحظات اولیه بارگزاری فایل، فایل را نگاه میکردم بسیار تحت تاثیر قرار گرفتم و با اینکه می خواستم همان لحظه شروع به نوشتن این کامنت ها کنم اینکار را نکردم و خودم را متعهد کردم که اول قدم اول را بردارم و کاری که میخواهم شروع کنم را انجام بدهم، بعد بیام کامنت این جلسه را بنویسم و از خودم ردپا بجا بگذارم.

    اینکه من بنویسم که میخواهم انجامش دهم،اصلآ برایم قشنگ نبود تا اینکه بیایم و بنویسم که من انجامش دادم. به همین دلیل صبر کردم تا صبح شد و همسر و دخترمم بیدار شدند و این فایل را برایشان گذاشتم که همراه با خوردن صبحانه ببینند تا هم در جریان تصمیم هایم باشند و هم مرا در این مسیر کنند و هم برای خودشان آگاهی بخش باشد و خدا رو شکر آنها هم مثل من به استاد عشق می ورزند و در حال کار روی خودشان هستند و فایلها را از من می گیرند و گوش میدن یا تماشا می کنند.

    قضیه از این قرار است که حساب کتاب و دخل و خرج هزینه های زندگیمان با من است (و من یک کارت بانکی برای هزینه های ماهانه در نظر گرفتم و یک کارت بانکی هم برای پس انداز که مبلغی پس انداز روش بود و میخواستم ماه دیگه دوربین دسته دوم بگیرم باهاش ) و من از خردادماه که یک فایلی از شما دیدم که گفتید وام نگیرید و قرض هایتان را تصفیه کنید وامی نگرفته ام و وامهایی که سازمانمان پیشنهاد میداد را رد می کردم و حتی برای تسویه یکی از وامهایم اقدام کردم (خودم دو وام دارم) ولی تحویلدار که از دوستانم بود منو از اینکار منصرف کرد و به من گفت که تو اصل وامتو پرداخت کرده ای و مابقی سود بانکی وام است که میخواهی تسویه کنی و اگر اینکار را انجام دهی مشمول تخفیف نخواهی شد در حالی که اگر همین پول را بصورت سپرده یا خرید صندوق های درآمد ثابت که سود ثابت ماهیانه می دهند سرمایگذاری کنید میتوانید دو سوم مبلغ قسط را با همین پول بپردازی و من که در چنین فرکانس و آگاهی ای نبودم حرفش برایم منطقی بود و پذیرفتم و ادامه پرداخت اقساطم را به روال گذشته از سر گرفتم و تنها کار مثبتی که کردم این بود که یکی از اقساطم را جلوتر پرداخت کردم تا پیامک اخطار بانک بابت پرداخت قسط برایم ارسال نشود و حال و احساسم را خراب نکند.

    بعد دیدن دوباره فایل بدهی اقساط خودم را حساب کتاب کردم و از کوچکترین قسطم شروع کردم که 1 میلیون 250 هزار تومان بود و موجودی پس اندازی که داشتم تقریبآ کمی بیشتر از مبلغ تسویه همان وام بود که قبلآ برایش اقدام کرده بودم ولی اینبار دیگر نجواهای ذهنم حریف عزم و اراده و تصمیم قاطع من با دریافت این آگاهی ها نمیشد و خیلی زود خاموش شد و من امروز اولین کاری که کردم این بود که به بانک رفتم و پیش همان دوستم و درخواست تسویه دادم و جالبتر اینکه اینبار بر خلاف قبل او هم مقاومتی در اینخصوص نداشت و فقط بهم گفت که تا سررسید قسطتت 17 ماه مونده و گفتم که میدونم و پرسید پول روی همین حساب داری که گفتم بله چون من قبل از اینکه نزد ایشان بروم ، اینکار را انجام داده بودم.

    مبلغ وام را حساب کتاب کرد و در کمال تعجب گفت مبلغ دو میلیون و خورده ای بابت تسویه زودتر از بدهی ات کسر میشه و من همانطور که داشتم به حرفاش گوش می کردم با خودم گفتم وااای خدای من اینکه 8 ماه پیش میگفت بابت زودتر تسویه کردن از بدهیم چیزی کسر نمیشه و صحبت های استاد در گوشم پژواک میشد که از همان لحظه ای که قدم بر میداری و ایمانت را نشان می دهی خداوند پاداشت را می دهد و این درس و این نتیجه برایم بسیار بسیار شیرین بود و میلیاردها تومن ارزش داشت و ایمان و باور مرا برای ادامه مسیر محکمتر و مصمم تر کرد و همان لجظه بارها خداوند را شکر گزار و سپاسگزاری کردم و همراه با همسرم تصمیم گرفتیم که تمرکز و دغدغه و اولویت اصلی زندگی مان را تسویه وام دیگر خودم و دو سه وامی که ایشون دارند قرار بدهیم و به امید و یاری خداوند در کمترین زمان ممکن وامهایمان را کامل تسویه کنیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 55 رای: