نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 11 - صفحه 19 (به ترتیب امتیاز)

486 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حامد مسجدی گفته:
    مدت عضویت: 1507 روز

    بنام خداوند مهربان و رحمان

    این اولین بار هست که من دارم در سایت مطلب مینویسم

    از همه سپاسگزارم اول از خداوند که من رو داره هدایت میکنه بعد از استاد عزیز و این آقا رضای گل که اینقدر با انرژی داره از نتایج میگه

    نتایج دیگران بسیار تاثیر زیادی روی من داره چون همیشه این میاد توی ذهنم اگه اون تونسته حتما من هم میتونم

    امروز صبح تا دیدم قسمت جدید بارگزاری شده همه کارها رو گذاشتم و فقط با اشتیاق نگاه میکردم انگار خود خداوند با من حرف میزنه

    امیدوارم خدا به من کمک کنه و بهم فرصت بده تا بتونم به اهدافم برسه که مهمترینش شناخت خودش هست

    واقعا این فایل ها در حد یک دوره آموزشی هست دوستان حتما برسی کنن عالین

    از همگی سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    فروه قصابي گفته:
    مدت عضویت: 1263 روز

    درود بر استاد بزرگوواروشاگرد ممتاز استاد عباسمنش

    آقا خیلی کیف کردم

    اشک شوق ریختم وقتی خوابش رو تعبیر کرد

    همون لحظه از خدا خواستم که به من هم این قدرت رو بده که بتونم تغییر کنم

    این قانون بی تغییر خداوند چقدر درست عمل میکنه

    اصلا ایمان و باورم نسبت به این قوانین هزار برابر شد

    استاد چه میکنی با این شاگردان خدا هرچی میخوایین رو بهتون بده که اینقدر خدا رو خوب شناسوندین به دوستان

    خیلی تاثیر گزاره صحبت‌های آقارضا

    این شوق و اشتیاق که برای تعریف کردنش داره رو معلومه که اون زمان اینقدر شوق و اشتیاق نشون داده که خداوند رو تحت تاثیر قرار داده

    و خدا اینقدر خوب جوابش رو داده

    خداروشکر هزاران با شکر که رضای عزیز الهام خداوند رو شنید و عمل کرد

    یعنی دست زدم براش

    آفرین آقا رضا چقدر زیبا عمل کردی

    استاد دست مریزاد بخدا کیف کردم

    ایمانم به شما و خدای شما هزاران برابر شد

    نمیدونم چی بگم اینقدر قلبم از صحبت‌های رضا جان باز شد که کیف کردم و هرلحظه میگم خداروشکر

    چقدر خوشحالم از موفقییت آقا رضا

    احسنت به این استاد و به این درسها و به این عمل

    وااای خدا آخه چرا ما که همچین خدایی داریم تا حالا نتونستیم جواب درست بگیریم

    چرا اینقدر در مسیرهای اشتباه ثابت قدم بودیم

    خدایا ممنونم که هدایتم کردی و در مسیر استاد عباسمنش قرارم دادی

    خداروشکر میکنم که اینقدر دیدگاهم هروز بهتر و بهتر میشه

    استاد بسیار سپاسگزارم ازشما از مریم جان از آقا رضا

    آخ که چقدر منتظر فایل بعدی هستم

    اصلا اشتیاقم به شنیدن هزاران برابر شده

    خیلی خوشحالم خیلی خوشحالم

    آفرین آفرین بر استاد بزرگوار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    سجاد محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2865 روز

    سلام به استاد عزیز و دوستان گرانقدرم

    واقعا ماجرای پرداخت بدهی توسط رضای عزیز چقدر به ایمان ما اضافه کرد که همه چیز رو از خدا بدونیم و از خودش بخوایم.

    در دقیقه 22 وقتی شما درباره بدهی و قرض صحبت کردید قبلش برای من سوال شد که خب جریان بدهی خوب و بد چی میشه مثلا میگه برو یه وام بگیر فلان زمین یا ملک رو بخر در اینده قیمتش میره بالاتر و اون پول وام هم بی ارزش تر میشه هر روز

    پس در نتیجه شما بدهی خوب داشتی که باعث پیشرفت شده

    اما شما خیلی جدی تاکید کردید که بدهی و قرض و وام چه خوب چه بد طبق قانون نیست و هرگز نباید انجامش بدید و خداروشکر که تا این لحظه هیچ کدوم از اینارو انجام ندادم اما برای دو نفر که از نزدیکانم بودن به عنوان ضامن رفتم که بدون مشکل وامشون رو پرداخت کردند ولی بعد از مدتی تصمیم گرفتم هرگز اینم انجام ندم و دو سه سالی شده که دیگ این مورد رو هم انجام ندادم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    Trust god گفته:
    مدت عضویت: 1630 روز

    سلام و عرض ادب خدمت همه ی دوستان عزیزم و دوست عزیزمون رضا جان

    اول بگم که این مصاحبه با رضای عزیز اینقدر برای من جذاب و الهام بخشه که من لحظه شماری میکنم و روزی ده بار سایتو چک میکنم تا ببینم قسمت جدید آپلود شده یا نه.

    در مورد این قسمت اون الهامی که در خواب به رضای عزیز شده که بدهی رو تکه تکه کن منو یاد قانون تکامل انداخت دوباره که بنده من دقت کن همه چیز در این دنیا به صورت تکاملی و قدم به قدم اتفاق میفته. بنابراین اگه توانایی پرداخت بدهی بصورت یکجا نداری اونو خرد خرد پرداخت کن. یادمون باشه در مورد اهدافمون هم به همین شکل اهداف کوتاه مدت تعریف کنیم و با ایمان قدم برداریم و کاری به قدم بعدی نداشته باشیم و فقط با همون چیزی که در اون لحظه بهمون به ذهنمون میرسه شروع کنیم و این نشون دهنده ایمان ما هست که با اینکه از دورنما و اقدامات بعدی هیییچ اطلاعی نداریم ولی با توکل و ایمان قدم در راه میزاریم و بقیشو میسپاریم به اون پروردگار عزیزی که تنها او شایسته توکل هست و کارساز همه ما اوست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    رامان گفته:
    مدت عضویت: 1389 روز

    بنام خدا

    سلام استاد جان ،خانم شایسته ،و اقارضای گلترازگل

    ازخدا سپاسگزارم بخاطر هدایت به موقع من به این فایل ،درست وقتی که سر دوراهی بودم به دادم رسید

    استاد جان من تاحالا شکرخدا وام نگرفته ام،ولی این روزا قراربود ،هم وام ازدواجم وهم وام خیاطی خانوممو جمع کنم و یک زمین باهاش بگیرم که دلم قرص بشه از جامعه وتورم عقب نموندم

    ولی با صحبتهای شما مردد شدم،و به این فکر افتادم که وامهامو بفروشم و باپول نقدی که ازشون بدست میاد برم بدهی مالیاتیمو صاف کنم،اینجوری از لحاظ مالیاتم اسوده میشم

    ولی نکته ای که ادمو مردد میکنه،این فکره منطقیه که میگهفتم با این وامها پولم جمع میشه وصاحب زمین میشم،در مسیری که با درامد مغازه ام وامهامو پرداخت میکردم زمینمم رشد میکرد،چون در غیر اینصورت با درامد مغازه فکر نکنم هرگز بشه زمین خرید.ازهمه دوستان ممنون میشم که فلسفه این قضیه روواسم رو کنن،اگه از جامعه بپرسیم بدون شک همه میگن منطقیه وامتوبگیریو باهاش زمین بخری،ولی میخوام بدونم استاد از چه حکمت وفلسفه ای اگاهن که من ازدرکش عاجزم،درک الانم اینه که درسته با این کار به ارامش میرسم ولی به چیز خاصی هم نمیرسم چون درامد کم مغازه داری هرگز اینقد جمع نمیشه و همش خرج میشه

    خوشحال میشم اگه باور اشتباهی درام بهم یاداوری کنید وبی صبرانه منتظرم نظراتتونو ببینم

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      مصطفی جعفری سرابی گفته:
      مدت عضویت: 996 روز

      دوست عزیز طبق حرف استاد کسای که تو این سایت هستن میخوان متفاوت از بقیه جامعه نتیجه بگیرن و استاد میگه یه مدت هرچی من میگم رو وحی منزل بدونید و با ایمان بهش عمل کنید.طبق گفته استاد نظر اکثریت رو ول کن چون اکثریت مردم مسیر درستی رو نمیرن.فهم من این بود حالا باز خود دانی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    فرهاد احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1392 روز

    با نام تو ای هستی بخش ای که تمام ما از آن توئیم

    سلام و عرض ادب

    استاد من همین امروز 401/11/26 رفتم مبلغی از اقساطمو جلو انداختم و دسته چکم رو تحویل بانک دادم

    استاد نمیدونید لحظه تحویل چک چه احترامی به من گذاشتند و به اذن خدا چه مورد محبتی مرا قرار دادند و من چقدددر حسم خوب شد و از آن عجیب تر وقتی من از بانک خارج شدم استاد چه برفی گرفتههههه

    الله اکبر، استاد میگن اراک تو این 20 سال اخیر نداشتیم همچین برفی و من دقیقا و اطمینان دارم این بارش نشونست و یه ارتباطی با این حرکتای امروز من داره

    خدایا شکرت شکرت شکرت

    خدایا مگه ما میتونیم این محبت و الطاف تورو جبران کنیم

    خدایا عاشقتم

    و سپاس که استاد عزیز و رضای عزیز را به من نشان دادی برای نزدیک تر شدن به خودت

    از تو ممنونم خدایا ممنوم استاد که این موارد رو به ما آموزش میدین

    رضا جان و استاد عزیز انشالله هرجا هستین روز بروز موفق تر و سعادتمندتر بشین

    الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1229 روز

    بنام خدای مهربان ..

    با سلام خدمت استاد عزیزم و آقا رضا گل که با دیدن فایل زیباشون الان چند ساعت که اشک شوق میریزم و خدا رو سپاسگذاری میکنم بابت هدایت شدن من و دیدین این فایل بسیار زیبا که بشدت شجاعترم کرده از هر روزی که تا به الان از زندگیم سپری کردم ..

    فک کنم الان یکسال نیم که عضو سایتم و خیلی کم کامنت گذاشتم و با توجه به شرایطم که از لحاظ مالی دقیقا به آقا رضا شباهت دارم و چند روزی بود که از خدا هدایت میخواستم که توی این شرایط چطور با طلبکاران خودم برخورد کنم که طریقه درست باشه و بتونم توحیدی عمل کنم ،این فایل خیلی خیلی تاثیر گذار بود روی من ..

    جریان از این قرار که من الان دوسال که درگیر یه شبکه هرمی شدم و بصورت ناخواسته و البته با باورهای نامناسبی که خود من داشتم از لحاظ مادی بشدت مقروض شدم و داستان هدایت من و پیدا کردن سایت از این ماجرا شروع شد ..اویل فقط برای آرامش خودم و تسکین رنجی که اون موقع میکشیدم به فایلهای استاد گوش میدادم خودمو آروم میکردم و با امید بسیار زیاد به تغییر شرایط تصمیم گرفتم که بسیار عمیقتر و با دقت بیشتری به این آموزها عمل کنم ..شرایطم خیلی سخت بود هر روز هم فشار طلبکاران بیشتر میشد و از طرفی هم تا خرخره درگیر قسط وام بدهکاری بودم ،جوری که به معنای واقعی قفل بودم همش به خودم میگفتم قراره چی بشه .هر روز با امید فراوان و با ترسهای زیادی که داشتم مدام به خودم امید میدادم که چون استاد تونسته توی همچین شرایطی اوضاع رو عوض کنه پس منم میتونم ..ماها طول کشید که اولین قدم توحیدی که بهم الهام شده بود بردارم و البته که اون قدم چون آمادش نبودم و با توجه به مدار اون موقع من بود باعث بیشتر بدهکار شدن من شد ..اوضاع خیلی بهم ریخته بود یعنی توی این اوضاع علاوه بر بدهکاری که داشتم توی کار جدید ورشکسته هم شده بودم ولی امید خودمو از دست ندادم و فهمیدم که باز باید روی خودم کار کنم اونم با دقت بیشتر ،اویل فقط فایلها رو میشنیدم و به خودم تلقین کرده بودم که من آدم شنیداری هستم وفقط با شنیدن این فایلها هر چی لازم باشه رو متوجه میشم اینجوری خودمو متقاعد میکردم که شنیدن این فایلها کافیه اما وقتی که جلوتر رفتم و آرام آرام مدارم بالاتر رفته بود تازه متوجه چیزهای میشدم از فایلها که قبلا با اینکه بارها شنیده بودمشون متوجهش نشده بودم ..اونجا بود تصمیم گرفتم عمیق تر روی فایلهای رایگان متمرکز بشم یاداشت برداری کنم ،بعد مدتی با چیزهای که از فایلها یاد گرفته بودم و دقت به قول استاد نکات ریز مثبت در طول روز باعث شد ذهن من بپذیره که اتفاقات خوب داره میافته و امثد من هر روز بیشتر بیشتر شد..جسارتم بیشتر شد و با توجه به آموزهای استاد و البته از اونجای که دیگه آس پاس شده بودم تسلیم خدا شدم و به خودم قول دادم که با تکامل و با شدت هر چه تمام تر به حرفهای استاد گوش بدم کار درست شروع کنم ..اولین کار درست من این بود که تصمیم گرفتم کار نادرست بزارم کنار .یعنی منی که وقتی از لحاظ مالی بدهکار شدم و همش قرض میکردم سا دنبال وام بودم تصمیم گرفتم دیگه حتی اگه سرم بره اینکارو نکنم و همسن باعث شد جلوی اولین اشتباه خودمو بگیرم و البته که این موضوع یک شبه اتفاق نیافتد بلکه بارها و بارها نجوا به سراغم اومدن و حتی الانی که یکسال از اولین حرکت توحیدیم میگذره باز هم همسن اشتباه داشتم انجام میدادم و خودمو گول میزدم که وام خونگی ربطی به وام دولتی نداره ولی با دین فایل زیبای آقا رضا و سخنان بسیار تاثیرگذار استاد همسن الان که دارم تایپ میکنم با وجود کلی بدهی که دارم زنگ زدم و وامها رو کنسل کردم و همه چیز سپردم به خدای وهاب خودم ..

    البته اسن موضوع هم بگم که امروز صب که درخواست داده بودم به خدای خودم و به طرج بسیار شگفت انگیزس درخواستهام تیک خورد و کلی حالم خوب بود بی تاثیر نبود برای این تصمیم ..به خودم قول دادم که شجاعتر و توحیدی تر عمل کنم ..بقیشم به من ربطی نداره چون کاری که باید من انجام بدم انجام ندادن کارهای غلط ،پس این کارو میکنم و تعهد میدم به خودم و خدای خوب خودم که بنده خوبی باشم براش ..معجزات خدا این مدت که قدم اول و دوم ‌بارها گوش دادم برام پیش اومده و هر روزم داره تکرار میشه پس دیگه جای نگرانی نداره خودم میسپارم به اون ..

    اینم رد پای من در تاریخ 6/11/1401

    انشاله چند وقت دیگه میام از کلی معجزات دیگه براتون مینویسم استاد جان ..

    درسهای امروز خیلی تاثیر گذار بود و با تمام وجودم سعی میکنم اجراشون کنم ..

    آقا رضا و استاد جان بسیار ممنونم از شما و براتون آرزوی سلامتی و ثروت میکنم و هر کجا هستین در پناه خدای مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    هدیه سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 1248 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به همگی

    این فایل به عنوان نشانه امروز من اومد

    در حالی که در ناامیدی و فرکانس پایین بودم اون هم به مدت طولانی نمیدونم چقد ولی از آخرین نظرم توی سایت من تا الان در احساس بد بود

    و داستان آقای رضای عزیز به من خیلی کمک کرد

    مسئله من هم یه جورایی شبیهِ

    ایشون دوسال میخواسته 25میلیون رو پرداخت کنه و چون توجه و تمرکزش فقط روی عدد25میلیون بوده و ذهنش نمیتونسته اون عدد رو باور کنه بنابراین نمیتونسته پرداخت کنه

    و وقتی شروع به حرکت کرد در عرض پنچ شیش ماه همه ی بدهی هارو پرداخت

    این فایل هدایته منه

    منی که یک ماه پیش تصمیم گرفتم در این یک ماه هم درس بخونم هم کار کنم هم تندخوانی یاد بگیرم هم اینکه روزی چند ساعت توی سایت باشم و باورهامو تغییر بدم

    کلی زمان لازمه و اگه باور میکردم قطعا میشد ولی مسئله اینجاست که تلاش میکردم که باور کنم که میشه !!!

    هر روز که میگذشت چون خیلی برام سخت بود این برنامه و به نصف برنامه هام میرسیدم در طول روز استرس و نگرانیم بیشتر میشد و الان 13 فروردینه و درس نخوندم تندخوانی تا نصف رفتم برای کار هم تا حدی یاد گرفتمو کمی به درآمد رسیدم و بعدش ادامه ندادم توی سایت هم هر روز نبودم چون باید میبودم چون روزشمار تحول رو شروع کرده بودم

    و این روز ها که دوباره باید به مدرسه برم دوباره باید به خوابگاه برم و گوشی همرام نیست خیلی خیلی استرس و ترس و نگرانی دارم خیلی احساس گناه دارم کاملا از این فضا خارج شده بودم و برای اینکه اینجور آدمی هستم که بارها برنامه ریخته تعهد داده وعمل نکرده از خودم متنفر شدم احساس پوچی و اینکه ندونی باید چیکار کنییییی خودم رو گم کردم میگم خدایا آیا واقعا به درس خوندن علاقه دارم من باید چه کنم به چی علاقه دارم من هنوز خودم رو نمیشناسم

    خلاصه خیلی خیلی احساس بد داشتم و این فایل بهم یه ایده رو داد من میخوام از این به بعد اینکارو بکنم و اینجا مینویسم

    من هم از وقتی که دهم شدم تا الان که یازدهمم میخواد تموم بشه میگم معدلم بالای 19بشه ولی امسال از سال پیش بدتر

    دوساله که ذهنمو درگیر خودش کرده گاهی اوقات میگم اصلااا نمیخوم درس بخونم و بعدش میگم پس چه کنم؟ چه کاری باید انجام بدم ترک تحصیل کنم و بیام خونه بشینم همه ی فیلم هایی که در طول تاریخ تو جهان ساخته شده ببینم ؟

    ولی الان میگم ببین هدیه حتی اگه علاقه ای نداری به درس خوندن ولی میبینی که چقد ذهنت درگیرشه پس به قول استاد فقط بیا همین موضوع رو حلش کن ببین استاد گفته بدهی هارو بدم کفش نمیخرم

    خب توهم الان ولش کن که به چی علاقه داری فقططططط سعی کن که امتحانات خرداد رو خوب بدی فقط باید خیالت از این درس راحت بشه ؟!حتی اگه نمیدونی که چی هستی و باید چیکار کنی فعلا این قضیه رو باید حلش کنم

    برای همین هم شب ها موقع خواب خواسته هامو مینویسم و به خدا میگم که هدایتم کنه برای خودشناسی بعدش هر روز یه قدم برمیدارم برای اینکه درس بخونم از کم شروع میکنم منی که بیشترین ساعت مطالعم 4ساعت بوده پس باید بشه 4ساعت و پنج دقیقه !

    و هیچ عجله ای ندارم به خودم یادآوری میکنم ببین کل بدهیاشو تونسته تو شیش ماه صاف کنه وقتیکه تیکه تیکه کرده حالا توهم برای اینکه بتونی علاقت رو پیدا کنی باید اون چیزی که ذهنت رو بهم ریخته حل کنی اوتم درسته(اون چیزی که انقدر عاشقش باشی که متوجه هیچ چیز نباشی نه زمان نه تشنگی نه گرسنگی نه خوابت بیاد !وای یه چیزی که هست اینکه من موقع فیلم دیدن همینم یا موقع تخیل اصلا متوجه هیچ چیز نیستم خدای من کمکم کن هعی 17سالمه انتخاب رشته کردم و هنوز نمیدونم چی از این زندگی میخوام یعنی به بقیه گفتما گفتم دوست دارم داروساز بشم ولی الان مطمئن نیستم که چقد دوسش دارم !)

    اینارو نوشتم تا با خوندنش بهم یادآوری بشه

    خب من فردا باید به خوابگاه برم و از چند روزپیش خودخوری میکنم که دوبارع باید رفت و آمد ها شروع بشه و میگفتم پس روزشمار تحول زندگی من چی ؟ولی الان جواب خودم رو میدم تو همه ی اون چیزهایی که میدونی باید در طول هفته بهشون عمل کنی و آخر هفته ها به سایت بیای چرا نگران اینی که ستاره هات کم نشن و باید تلاش کنی تا ستاره ی بیشتری بگیری؟ مگه این همه زحمت برای اینکه بتونی حرفای قشنگ بزنی بتونی خوب بنویسی؟ مگه استاد هزار بار نگفته ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت نمی ارزد درسته درسته سایت بهت احساس خیلی خوبی میده ولی باید یه کاری هم بکنی دیگه

    خب باید بگم که دوباره شروع میکنم

    احساس خوب =اتفاق خوب

    من فردا گوشیم رو میذارم خونه و میرم ولی وقتی که بیام از عمل به برنامه هم مینویسم

    من درس خوندن رو شروع میکنم روی عزت نفسم به شدت کار میکنم هر روز صبح شکر گزاری میکنم احساسم رو خوب نگه میدارم و هر شب قبل از خواب خواسته هامو مینویسم

    انگار که تازه میخوام شروع کنم از خدای مهربانم دور شده بودم درحالی که روزه میگرفتم

    ولی الان دوباره احساس نزدیکی میکنم خدای من همین الان که مینویسم اون دعای دلنشین که موقع ماه رمضون میذارن و اسم های خداوندرو میگه پخش میشه و چه حس خوبی دارم

    من برم افطار کنم

    قبلش از استاد عباسمنش خانم شایسته عزیزم تشکر میکنم که دستان خداوند هستین من عاشقتونم ان شاءالله هزاران سال زنده باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      هدیه سلطانی گفته:
      مدت عضویت: 1248 روز

      به نام خدا

      سلام بر همگی

      آن روز که این متن را نوشتم تصمیم گرفته بودم که دوباره شروع کنم و روز بعد که به خوابگاه و مدرسع رفتم از صبحش احساسم را خوب کردم و شکرگزاری بابت همه چیز و اون روز اتفاق های خیلی خوبی برام افتاد روز بعد هم گفتم امروز هم احساسم را خوب نگه میدارم و دوباره اتفاق های خوب ! و این کار را تا امروز هم انجام دادم و نتایج عالی است

      من وقتی به خودم فکر میکنم مبینم بیشتر از همه چیز به عزت نفس و اعتماد به نفس احتیاج دارم برای همین هم سعی میکنم با خودم خوب باشم وفتی که ریشه یابی میکنم میبینم که وای خدای من دلیل خیلی از رفتار هام از چیه ؟ من اون یک ماهی که تصمیم گرفته بودم از همه نظر تغییر کنم وقتی صحبت های شمارو گوش میکردم میگفتم آره همینطوره ولی دیدم در عمل خیلی سخته برام !اینکه فکر میکردم که دیگه برام مهم نیست بقیه راجبم چی فکر میکنن ولی دیدم وقتی که تو موقعیتش قرار میگیرم نه بابا خیلی مقاومت دارم و انگار داشتم خودم رو گول میزدم من فهمیدم که باورهام تغییر نکرده بود و داشتم ادا در میاوردم

      فهمیدم که خودم رو باور ندارم به توانایی هام باور ندارم خواسته ها زیادی دارم ولی فکر میکنم که الان نمیتونم و هی به عقب میندازم ولی غافل از اینکه یه روز خوب هیچ وقت نمیاد اگه من همین کار رو انجام بدم

      خلاصه توی این ده روز بیشتر به خودم رفتارهام فکر میکنم و به این نتیجه رسیدم که با خودم نامهربون بودم و یک روز که داشتم مینوشتم و خودم رو بخاطر تنبلی و خطاهم سرزنش میکردم نمیدونم چطور شد که موضوع به سمت خدا رفت و انگار خدا بهم یادآوری کرد این حرف شمارو که توی فایل آرامش در پرتو اگاهی گفتید تو لایتناهی هستی جزئی از خدایی خداوند در ذره ذره وجود توست و به خودم اومدم و گفتم حق ندارم با خودم اینجوری رفتار کنم من ارزشمندم و مقدس و اون روز بود که تصمیم گرفتم دیگه با خودم بد حرف نزنم نه جلوی جمع نه در ذهنم و سعی کردم عمل کنم ولی ولی این رفتار هام انقدر تکرار شده که ناخودآگاه باید از خودم بد بگم و تا اینو میگم سریع یادم میفته که نباید با خودم بد حرف بزنم

      و تقریبا یک هفته میشه که سعی میکنم با خودم مهربون باشم و

      نتیجه این میشه که بیشتر به برنامه ریزی هام عمل میکنم وخیلی خوشحالم

      و در مورد پیدا کردن علاقه که نوشته بودم نمیدونم به چی علاقه دارم باید بگم هنوز هم نمیدونم ولی فهمیدم که باید حرکت کنم و اعتماد به نفس داشته باشم مطمئنم که هدایت میشم و این روزها دارم حرکت میکنم و احساس خوب =اتفاق خوب رو در زندگیم تجربع میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    افتخار فتاحیان گفته:
    مدت عضویت: 2528 روز

    به نام خدا سلام استاد عزیز واقا رضا گل خیلی خیلی حرفاتون به دل میشینه خدایا ملیارد مرتبه شکرت که همه رو هدایت میکنی استاد خیلی با حرفاتون ایمانم قوی وقویتر شد آقا رضا خیلی ممنون که اینقدر قشنگ همه چیز به سادگی توضیح میدید واقعا از ته دلم براتون آرزوی سلامتی وموفقیت میکنم شما خیلی خوب وبه زبان خیلی ساده قانون رو برای من روشن کردید آقای عباس منش خیلی قشنگ همه چی در مورد قانون به ما توضیح میدید واقعا مچکرم خدایا تو چقدر بزرگی که همه چی با زبان دیگران برامون توضیح میدی خدایا شکرت استاد واقا رضا وخانم شایسته عزیز سپاسگذارم برای این همه آگاهی که به من ودوستانم میدید خدایا شکرت که امروز صبح هم منو به راحتی هدایت کردی اصلا امروز فهمیدم که هدایت چقدر ساده هست وخداوند چقدر راحت وساده ما رو هدایت میکنه وهیچ پیچیدگی نداره خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  10. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 3605 روز

    سلام صحبت های آقا رضا واقعا ارزشمنده حرف هایی که ایشون میزنه چون بر پایه واقعیت زندگی خودشون هست و دروغی داخلش نیست میتونه به زندگی همه ما کمک کنه حالا نکاتی که صحبت های ایشون داره البته از جنبه علمی چون من فقط همین جنبه رو میفهمم و قبول میکنم

    اول اینکه در مورد زمان که خیلی از مواقع نگرانی های ما به روزو ساعت و این محاسبات مربوط میشه اینکه زمان کمیت نسبی هست میتواند فشرده یا باز شود میشود یک روز به اندازه یه هفته طول بکشد یا برعکس داخل صحبت های ایشون واضح این موضوع هست و درک این موضوع خیلی می‌تونه کمک کنه که نگران زمان نباشیم چون متغیر تابت نیست

    دوم درمورد الهامات اینکه در مغز ما حدود صد میلیارد نورون وجود دارد و به تعداد صد میلیارد فاکتوریل که یه عدد بسیار بزرگ و نامحدود هست سلول های مغز ما توانایی ارتباط با یکدیگر را دارند این ارتباطات شامل یادگیری ، حافظه و از همه مهمتر جواب سوالات ما هستند از آنجا که بخش کوچیکی از مغز ما مربوط به هوشیاری هست ما بصورت ارادی به بقیه سلول های مغزمون دسترسی نداریم اما این سلول ها وجود دارند و کار میکنند بنابراین ممکنه جواب هایی به بخش هوشیار همون خودآگاه ذهن ما برسه که فکر کنیم از جایی آمده اما در واقع پاسخی هست که مغز خودمون پیدا کرده اصولاً انسان های مذهبی تر به بخش ناخودآگاه ذهن میگن خداوند در هر حالت چیزی که اهمیت داره برنامه ریزی و استفاده از مغز خودمون هست حالا با هر روشی

    نکته سوم درمورد جاذبه که خیلیا اسیر این حرفا هستند اینکه به لحاظ علمی جاذبه مربوط به جرم و چگالی هست از آنجایی که مغز ما جرم و چگالی چندانی ندارد نمی‌تواند چیزی بزرگتر از خودش را به سمت خودش جذب کند ، مغز ما طبق اسکن های دقیق هیچ ارتعاشی به سمت بیرون از خودش ارسال نمیکند اما بصورت تقریبا نامحدود توانایی ایجاد ارتباط بین سلول های خودش برای یادگیری و پیدا کردن جواب سوال ها را دارد درک این موضوع کمک میکند که ما برای پیدا کردن جواب در چیزی خارج از خودمون جستجو نکنیم چون بیشتر از ده برابر کل انسان ها سلول های مغزی خودمون هست و به تعداد یه عدد نجومی توانایی ارتباط های جدید سلولی (سیناپس) و پیدا کردن جواب و راه حل در مغز تک تک همه ما وجود دارد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: