دیدگاه زیبا و تأثیرگذار رها عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
درود بر انسانهایی که ایمان را در عمل زندگی میکنند.
داستان اقا رضا داستان خواستن هاست، داستان جسارتهاست، داستان رفتن به دل ترسهاست، داستان تکامل و داستان ایمانه
اینبار پاره کردن دسته چکها، باوجود تمام مقاومتهای ذهنی، قلبشون میگفت پاره کن، ذهنشون ترس رو مینداخت وسط. درگام اول ذهن برنده این نبرد شد، اما اقارضا دیگه نمیتونست حرف ذهن رو بپذیره چون ازشنیدن صدای قلب بارها جواب گرفته بود، شجاعت پیدا کرده بود و اینباردر نبرد دوباره این دو رقیب همیشگی، قلب بازهم برای آقارضا برنده میدان شد. توجیه کردن و راضی کردن ذهن با منطق شدید، نقد میخرم، نقد میفروشم.
چندین ماه فشاربازار بعضیا بشون جنس میدادن و بعضی ها نمیدادن، اما استقامت آقارضا بازهم جوابمیده و خدابراش همه چی رو مدیریت میکنه.
تصمیم جسورانه بعدی حالا که نقد میخرم، نقد هم میفروشم، الگوی اینکاررو پیدا کرد، ابزارفروشی که در شهرشون نقد میفروختن و جالبه میرفتن نگاه میکردن کسب و کارشون رو، نه به چشم رقبیب کاری به عنوان الگوی موفق، و حتی باعث میشه از همین ایشون جنساشون رو بگیرن چون به صرفه بود.
از طرفی هم جنس نقد میخرن و هم کار کاسبی ایشون رو تماشا میکردن و جالبه که هر چی از این اقا میخریدن همونروز نقد میفروشن.
اعلام اینکه دیگه نسیه کار نمیکنم، خیلی از مشتری های قدیمی رو پر داد رفت، اما بازهم اقارضای گل ما این سختی رو به جون خرید با دست و پای لرزون هرطوری بود به مشتریش میگفت فقط نقد!
خیلی از اون مشتریااا دیگه حتی حساب قبلیشون رو صاف هم نکردن اما اقا رضا گفتن اشکالی نداره این بهای تغییرمنه (افرین برشما اینقدر رشدیافتگی)، بااینکه چندماهی اوضاع سخت شد، اما بازهم با روز به روز خریدن جنس مغازه رو سرپا نگهداشت. و هرروز با لباس خوب و احساس خوب میرفت سرکار(ایمان و اعتماد). بالاخره پاسخ این اعتماد به خدا این شد که سروکله مشتریهای جدیدی که نقد بخرن پیداشد، درس بزرگی که از اون کاسب شهرشون گرفت این بود که اوشون حتی برای ده بیس تومان بازم نقد کار میکنن و این ماجرا بازهم درسی بزرگ شد برای اقا رضا،میگن من فکرمیکردم میخام نقد کار کنم اما باور نداشتم چون دربرابر رفتار اون کاسب که برای سی تومان پیچ و مهرها رو کم میکنه ناراحت میشهچه درس بزرگی،(آفرین به این توجه به تضادها)
سروکله مشتری های جدیدپیدا شد که حاضر نبودن ی ذره قرض هم بمونه، از شهرهای مختلف اومدن، مشتری های چندمیلیونی نقد اومدن، اولین بار یک مبلغ دومیلیون و سیصد نقد فروختن.
جالبه که مشتری همون کاسب دیگه بودن و اینبار که اقا رضا درمدار دریافت بود، مغازه ایشون رو پیدا میکنه و مشتری پرپاقرص میشه و حتی خرید تلفنی میکنه و اقا رضا تجربه های جدید پیدا میکنه، الله اکبر یکی با پیدا کردن کارت مغازه ازرشهری دیگه اومد، بلاخره کسب وکار ایشون رونق پیدا کرد بعد از سالها اقا رضا نه تنها بدهی نداشتتن که توحساب پول هم داشتن و هیچ چکی هم نبود و سراسر ارامش پیدا کرده بودن(نتیجه کار کردن روی خودمون، عمل به قوانین، استقامت، باور درست، اعتماد و ایمان به خدا، حس خوب، یادگرفتن از تضادها، شد ارامشی حاکم بر زندگیشون)
تا وقتی ذهن درگیر بدهی و اینها باشه که شما اصلا نمیتونید به ایده فکر کنید
گام بعدی هدف گذاری اقا رضا، لاغر شدن بود. جالبه ایشون میگن چون چیزی به ذهنم نمیرسید و میگفتم حالا من که سرمایه ای ندارم که کاری راه بندازم اون زمان دست گذاشته بودم روی خودم و اینکه چه تغییری درخودم میتونم ایجاد منم (این شرایط حتی نقطه عطف زندگی ایشون بوده چرا که اساس رو باید درست میکردن و اگر اقا رضا از ابتدا میرفتن سراغ کار جدید امکانش بود به دلیل ضعفهایی که در شخصیتشون مونده بود نتیجه دلخواه رو نگیرن اما خداوند جوری پازل زندگی ایشون رو چیده که اصلا به غیر از رشد فردیشون کاری فعلا نتونن بکنن) و اینکه ادم بهتری بشم رو درتغییر خودشون قرار میدن و برای نشون دادن لیاقتشون شروع میکنن برای لاغری، و باهمون تمرینهایی که برای کسب و کار به کار بردن، چهل کیلو وزن رو کم کردن، سیگار رو ترک کردن،(وقتی یکبار نتیجه خلق کنی اعتماد به نفست بالا میره که بازهم میشه) و این تغییرات ظاهری کنجکاوی خیلی ها رو برانگیخت و پرسو جو ها ازایشون شروع میشه که چه کردی و اقا رضاایده میگیرن برای اسانی کارها و یک کانال در تلگرام درست میکنن و سه نفری عضو میشن همون کنجکاوها، ودوتاشون لفت میدن، از اون یک نفر منفعل هم که مونده، همون همکار قدیمی اقارضا که بشون بدهکاربودن، که اوشون هم برادر و زن براردشون رو اد میکنن به گروه و داستان جدیدی شکل میگیره این خانم که اضافه وزن داشتن به سرعت فامیل و اشنایان خودشون رو به گروه اضافه میکنن و کانال دونفری اقا رضا عرض یک شب تا صبح 120نفره میشه،پرهیجان و آماده، از همه جای ایران عضو داره. و تعجب اقا رضا که حالا چه کنم؟ واقا رضا یک فایل میزارن بدون هیچ ایده ای که اموزش چندروز دیگه شروع میشه.
و بالاخره فکر اینکه هرکاری مربوط به هدفگذاریه رو بیام اینجا پیاده کنم.
فایل ضبط میکنن و واکنشهای مثبت و عالی میبینن. فایلها یکی پس ازدیکری پیشرفت میکنن و موزیک اضافه میشه و…
و پرسش و پاسخهای مربوط به کم کردن وزن و اینها شروع میشه و اقا رضا هم ازتجربه هاشون میگن و تاثیر مثبتی که روی افراد میزاره و کانالی که هرروز بیشتر بیشتر میشه و چندهزار نفر میشن و بالاخره به ایشون میگن این صحبتها حیفه رایگان باشه، اینها خیلی ارزشمنده و همین مسیر جدیدی رو باز میکنه برای مشاوره دادن و کسب درامدجدید که البته مقاومت بسیاری درایشون بود اما ذوق و شوق این افراد و کلام دلنشین ایشون همه کار خدا بوده و خداوند با این افراد باعث حرکت اقا رضامیشه و هرچیزیکه ازاستاد عباس منش یاد میگرن رو در به شکلهای مختلفی ارایه میدادن
اینقدر فایل گوش دادن که دیگه برای هر مشکلی راه حل داشت و تمرین میدادن به مردم و همه پیامهای جدید رو جواب میدادن
و وقتی طی یکی دوساعت چت کردن با یک نفر که قصد جدایی از همسرش داشت تغییراتی در ایشون ایجاد میکنه و ایشون هم با میل و رغبت یک پرداخت شگفت انگیز صدهزارتومانی به عنوان تشکر و سپاس برای اقا رضا میفرستن و همین شروع کار جدید اقا رضا شد که بابت مشاوره ها از هزارتومان تا هر چنددتومان که مراجع دوست داره پرداخت کنن و البته اینهم با مقاومت بسیاری از طرف اقا رضا روبرو میشه که بالخره باش کنار میان
و اینها شد شروع شکل گیری کسب و. کاری جدید و خوب با الگو گرفتن از استاد فایلهاشون رو رشد میدن، جزوه میزارن، رکوردر میگیرن تا با کیفیت بیشتری فایل ضبط کنن و مسیری متفاوت شکل میگیره برای ایشون
و در ادامه استاد از این میگن که وقتی مشکلی در شما هست قطعاا اون مشکل درخیلی های دیگه هم هست، حالا اگه شما بتونید اون رو حل کنید مشکل بسیاری دیگه هم میتونید حل کنید و حتی حاضرن بابتش بها بدن.
این همان خلق ارزش هست که دیگران حاضر هستن بها بپردازن(اینجا باید تجربه ای از خودم بگم، درست درهمون سالهایی که اقارضا درحال خلق ارزش بودن و استاد عباس منش هم بودن، من هم در حیطه کاری و تخصصی خودم ارزشی رو خلق کرده بودم که خانواده های بسیاری بابت ان بها پرداخت میکردن و من هم تحصیلکرده مسیر بودم هم بسیار خلاق و ذهنی باز و پر ازایده اما من نتیجه مالی مناسبی نتوانستم ایحادکنم، چرا؟ چون باورهای مالی من بسیار مشکل داشتن، هرکاری رو از زاویه کمبود انجام میدادم، اولین کسی بودم که در شهرم کلاسهایی ویژه کودکان گذاشتم اما به دلیل باورهای کمبود نه تنها رشد مالی نداشتم که حتی از جنبه های دیگه هم اسیب دیدم، و واقعا اون صحبت اقا رضا که گفتن چون هیچ ایده ای نداشتن ترجیح دادن رو خودشون تغییراتی ایجاد کنن چقدر به دلم نشست، داستان اینروزهای منه، البته کلی ایده دارم، اما فقط رشد دادن خودم در اولویته برام.
من همیشه ذهنی ایده پرداز داشتم، ایده های نو و تازه وکاربردی اما ایده ها در بستر باورهای نامناسب فقط هدر دادنشون بود). همه اش برای من درس بود از پنج صبح تاالان دوبار گوش دادم و نکته برداری کردم
منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
منابع بیشتر درباره محتوای این قسمت:
دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها
سایر قسمت های «نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش»
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD547MB65 دقیقه
- فایل صوتی نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 1278MB65 دقیقه
سلام استاد عزیز
استاد عباسمنش عزیز که رهبر و الگوی فوق العاده ای برای ما شدید از خدا بخاطر وجود بابرکت شما سپاسگزاری میکنم و حضور شما در زندگی من و دریافت این همه آگاهی را ، جهان در قبال درخواست و ارسال فرکانس من برای تغییر و بهتر شدن زندگیم پاسخ داده و باور دارم در تمام زمینه ها به موفقیت چشمگیری میرسم
مشتاقانه هر روز و هر ثانیه سایت رو چک میکنم تا فایل جدید بیاد و من از این آگاهی های ناب بتونم استفاده کنم
آقا رضای عزیز این همت بلند و عزم راسخ شما رو تحسین میکنم و ای والله دارید و سخنان شما مهر تاییدی شد بر تصمیمات من و اقدامات من
خدا رو شکر میکنم که من هم تونستم قدم تو این مسیر زیبا بزارم و بعد از تهیه فایل 12 قدم و توضیح استاد در مورد وام و اقساط ، شیوه و نحوه کار کردن خودم رو عوض کردم
من بعلت داشتن شغل آزاد خیلی چک میکشیدم و همش هول میزدم که این بار رو خرید کنم اون بار رو خرید کنم مخصوصا که همیشه رو به افزایش هست تا سود بیشتری ببرم و از طرفی پول بهره ای هم گرفته بودم و به اشخاص زیادی هم بدهکار بودم
اما بعد از دریافت آگاهی هایی که واقعا روزی هزاران بار خدا رو شکر میکنم که مسیر منو روشن کرد ، من هم در آرامش قرار گرفتم هم در کارم راحتتر شدم و هم بیزینس من داره از راه صحیح تکامل پیدا میکنه و در این راه مراحل زیر رو اجرا کردم :
1- از حرصم کم کردم و طمع به خرید زیاد رو از بین بردم و آهسته آهسته خریدهامو کم کردم و فقط در حد نیاز تهیه میکردم و خیلی از همکارها منو مسخره میکردن و هنوزم مسخره میکنن یعنی چی دو کارتن یک کارتن میگیری حتی برای پرسنل خودم هم مضحک هست ولی اصلا برام مهم نیست چون تصمیم گرفتم ی روزی برسه که هر مقدار که لازم هست فقط نقد بخرم و نقد بفروشم
2- شروع کردم به تسویه بدهی ها و اول از پولهای بهره ای شروع کردم و بطور کامل تسویه شد حتی چندین مرتبه در شرایط خیلی سخت قرار گرفتم و در نهایت تعجب ، در همون روز و همون شرایط سخت افراد خودشون زنگ میزدن که فلانی پول بهره ای میخوای و در اون شرایط که کاملا مستاصل بودم با اینکه وسوسه میشدم مقاومت کردم و گفتم نه و مدام میگفتم خدایا از وسوسه های شیطان منو نجات بده و با دستان یاریگر خدا اون مشکلات مالی در زمان خودش حل میشد
3- شروع کردم به پرداخت بدهی اشخاص خارج از کار و آنها رو تسویه کردم البته دو نفر مانده اند که برای پایان سال باید با آنها تسویه کنم به یاری خدا و شایدم خیلی زودتر ان شاالله
4- خریدهایی که برام مقدور بود رو نقدی خرید میکردم و ناخودآگاه مشتریان من هم زمان پرداختشون نسبت به قبل کمتر شده و زودتر پرداخت میکنن
5- به بیشتر فروشنده ها گفتم چک نمیدهم فقط در زمان سررسید که در زمان خرید مشخص میکنیم پول واریز میکنم و آنها هم پذیرفته اند و هر کس هم نپذیره برام مهم نیست خرید نمیکنم و به یکی دو تا از شرکتها هم اعلام کرده ام که چک را بانک نبرند و در زمان سررسید پول بگیرند که خدا رو شکر خدا رو شکر پذیرفته اند و چند ماهی است که به این روش کار میکنم تا باور کنم پول هست و به ذهنم میگم ببین نقدی خریدی
تمام این اتفاقات در کمتر از یکسال انجام شده و میدونم هر روز شرایطم بهتر و بهتر از قبل میشه و سال 1402 سال رونق و شکوفایی و ثروت و وفور نعمت برای من هست به یاری خداوند متعال
خیلی خوشحالم از اقداماتی که انجام دادم الان سبک تر هستم ، آرامش بیشتری دارم ، ذهنم آرومتر هست و دیگه نداشتن مشتری در بعضی روزها یا اینکه حسابم گاهی پول زیادی توش نباشه اذیتم نمیکنه باور دارم که خالق من هیچ زمانی منو فراموش نمیکنه و همیشه و همه جا با منه و اولویت اول من بدهی هام هست و میدونم خیلی زود نتایج مالی فوق العاده میگیرم چون این جهان ، جهان فراوانی هاست و بنابر گفته خدا در قرآن ثروت زمین و آسمانها در دستان خداست و من جزئی از خدا هستم پس این ثروتها در دستان من هم هست
در پناه الله یکتا پیروز و سربلند و سعادتمند باشید
سلام آقا محمد گل
باریکلا و آفرین به این کامنت عالی و فوق العاده و تحسین میکنم شما را بخاطر زیبایی کلامتون و مثالهای فوق العاده شما از بیل گیتس و برادران محمدی
و نوشتن این جمله طلایی :
جهان هم به انسانهای بد بین نیاز داره و هم خوشبین،انسانهای خوش بین هواپیما را میسازن و افراد بدبین چتر نجات،پس جهان همیشه در حال گسترش خود هست و هیچوقت به عقب برنمیگرده و پسرفت نمیکنه چون ذات و قانون جهان بر اساس پیشرفت پایه ریزی شده حتی با وجود افراد به ظاهر بدبین
در حالیکه ما فکر میکنیم دنیا فقط مال خوبهاست و بده را باید از بین برد
دقیقا درسته وقتی تغییرات شروع میشن که ما بخواهیم ، من در کاهش وزنم و روند بهتر شدن کسب و کارم دقیقا اینو دیدم که جهان چطور پاسخ میده و چطور راه رو نشون میده و جدیدا هم تصمیم گرفتم به قوانین راهنمایی رانندگی احترام بزارم و دیگه تخطی نکنم (کلی استیکر خنده) و با اینکه خیلی ها میگن ی آدم دیگه شدم ولی میخوام ورژن بهتری از خودم نشون بدم و بقول شما بشم New Maryam
خوب زندگی میکنیم و کمک میکنیم انسانها نیز خوب زندگی کنند
(جمله زیبایی بود و تقلب کردم)
بهجت جان سلام عزیزم
چقد خوب و عالی نوشتی و نکات رو یکی یکی عنوان کردی و توضیح دادی
و واقعا نقطه ضعف ما البته خودم رو میگم تعهد کافی نداشتن و اجرا نکردن تمام دستور العملهاست و توقع گرفتن بهترین نتایج رو داریم
بعضی اوقات اصلا نمیدونیم که دری وجود داره و با این عقل کوچیک خودمون فکر میکنیم بن بسته ولی وقتی به امر پروردگار ، درها باز میشه اونوقته که شگفت زده میشیم که چطور این همه عوامل دست به دست هم دادن تا این درها باز بشن و به این همه نعمات وصف ناپذیر برسیم.
این جمله شما رو خیلی دوست داشتم و بدلم نشست
در پناه الله یکتاد شاد و موفق و سلامت و ثروتمند باشید