نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 12 - صفحه 27 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-01-30 03:04:272024-09-24 19:35:21نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 12شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
با عرض سلام خدمت استاد عزیز من اولین باره که دارم توی سایت نظر میزارم یکم برام سخت بود ولی به خودم جرعت دادم که راجب صحبت های آقا رضا نظرم بگم من بابت تسلیم بودنش نسبت به صحبت های شما وراهکاراتون قبطه خوردم امید وارم که منم به این مرحله برسم درضمن من به تازگی قدم یکو تهیه کردم امیدوارم بتونم تا قدم دوازده درکنار شما باشم تا منم زندگیم بهتر بشه از شما متشکرم
به نام خدای نور
امروز و از هفت صب خیلی یهویی بیدارشدم(این موقع ها میگم خدا منو بیدارمیکنه)با حس و حال خوب یچی خوردم و نشستم پا فایل و کامنت ها و نکته برداری من اینو فایل و دیده بودم فقط نکته برداری ها از کامنت ها مونده بود که تازه دیگه تمومشد اومدم یه کامنتم بذارم.
نشونه ی امروزم و تو یکی از کامت ها دیدم:با اینکه خیلی براش مشکل بود که اینکارو انجام بده ولی جسارت به خرج داد و رفت تو دل ترس هاش و بعدش موفقیت پشت موفقیت.
پس درس میگیریم که اگر کاریو خداالهام کنه که باید انجام بدیم و اگه ایده انجامش و به دل ما میندازه یعنی اون کارو باید انجام بشه نه اینکه فقط فکر کنیم و بگیم چه ایده جالبی.
باید برای انجام اون ایده گام های عملی برداریم و هرچقدر که برامون سخت باشه باید خودمونو مجبور کنیم که هرطور شده انجامش بدیم.
بعدش درها برامون باز میشه از راها هایی که اصلا حتی نمیتونیم فکرشم کنیم.
بعضی اوقات اصلا نمیدونیم که دری وجود داره و با این عقل کوچیک خودمون فکر میکنیم بن بسته ولی وقتی به امر پروردگار درها باز میشه اونوقت که شگفت زده میشیم که چطور این همه عوامل دست به دست هم دادن تا این درها باز بشن و به این همه نعمت های وصف ناپذیر برسیم.
وقتی که تو حاضر میشی کارایی که انقدر برات مشکله رو انجام بدی قطعا پاداش های بسیار بزرگی رو از خدا دریافت خواهی کرد.
الان یه اتفاقی افتاد برام که من چند وقت پیش یه خواسته ای رو چندین بار نوشتم و از خدا خواستم که اتفاق بیوفته و الان بم خبر دادن که اون چیزی که میخوام میشه انقدرررر خوشحال شدم و حس خوبی بم دست داد که واقعا از ته دلم خداروشکر میکنم خدایا من ازت سپاسگذارم که داری تمام خواسته هامو یکی یکی بهم میدی خدایاشکرت که انقدر نعمت و فروانی رو دارم تجربه میکنم واسه همتون این حال و حس خوب و ارزو میکنم.
شادسلامت موفق ثروتمند باشید.
الله اکبر مو به تنم سیخ شد!
دیشب خواستم به طور جدی از محتوا بهرمند شم و عضو سایت شدم از قسمت مرا به نشانه ام ببر به این صحبتها هدایت شدم
اما انگار دقیقا خداوند داره از زبان بنده اش باهام صحبت میکنه و راهنماییم میکنه
بارها این اصطلاح دستان خدا رو شنیده بودم از استاد و اعضا، اما انگار این بار خدا گلویی و زبانی رو برای صحبت باهام انتخاب کرده و بنده ایی برام شده زبان خدا تا حرفها و هدایت ها رو به وضوح تمام دریافت کنم
الهی ممنونم ازت
سپاس استاد عزیزم و جناب اقا رضای بزرگوار
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسی ام
رضا میگه استاد شما گفته بودی دسته چک نباید داشته باشی و من 4 تا دسته چک داشتم یه روز اومدم اونا رو پاره کنم چرا نتونستم هزار جور فکر اومد تو که پول نداری تو که پس انداز نداری چجور میخای جنس بگیری
و اینکار نکرد
شب حالش بد شد تا حالا به همه حرف های استاد عمل کرده بود ولی نمیتونست این کار انجام بده
توجیح میکرد اشکال نداره حالا این همه حرف های استاد انجام دادی تو یکسال همه بدهی هات صفر کردی
فردا صبح دوباره اون فایل مربوط به دسته چک رو دوباره گوش داد همزمان که استاد حرف میزد چشم هاشو بست و دسته چک ها رو یکی پاره کرد با ترس ولی انجام داد
فاطمه یاد بگیر اینطوری شاگرد حرف گوش کنی باش
دیگه چک نداشت بعضی از تهرانی ها بهش جنس میدادن بعضیا نه و میگفت اشکال نداره کم میخرم
تصمیم مهم بعدی حالا که دارم نقد میخرم باید نقد بفروشم 5 سال کار میکرد قسطی
استاد گفته بود اگر کسی داره کاری انجام میده و تو فکر میکنی نمیشه تو هم میتونی انجامش بدی
و رضا گشت فردی پیدا کرد که بسیار بسیار موفق بود تو کار ابزار یراق و فقط نقدکار میکرد
رضا میرفت مغازه اش چرا؟
چون استاد گفته بود برو دنبال خواسته هات بگرد برو نمونه پیدا کن برو مصاحبه کن
رضا میرفت که ببینه این آدم چطور سر صبح کلی مشتری میاد مغازه و نقد کار میکنه
ابن نقطه ضعف منم هست ولی دیگه نقد کار میکنم چون میخام نتایج رضا تجربه کنم میخوام نتایج استاد تجربه کنم همه چیز نقد خرید نقد فروش نقد زندگی نقد
و بعد ایده رسید که از همین فرد میخرید و میفروخت کم کم نقد میخرید و نقد میفروخت
هم فال بود هم تماشا
و کلی ذوق و شوق داشت که نقد میخرید و نقد میفروخت
اولا خیلیا استا کارها که مسن بودن تو کار کلی ناراحت شدن بعضیا رفتن دیگه برنگشتن بعضیا دیگه پول قبلی ها هم نیاوردن ولی رضا به حرف استاد عمل کرد
این بهای تغییر خودش میدونست
کمتر از دوسه ماه گذشته بود رضا با وجود فروشش کم شده بود ادامه داد هر روز با لباس خوب و احساس خوب میرفت سر کار و یواش یواش سر و کله آدم های جدید پیدا شد
آدم هایی میومدن که نقد میخریدن و خودشون نمیخواستن حسابی نسیه بمونه
آدم ها از شهر های دیگه میومدن
رضا زمانی که نسیه میداد نهایتش 600 هزار میشد اما حالا طرف میومد 2300 میلیون خرید میکرد نقد
تلفنی خرید میکرد 1800 میلیون
و رضا تجربه کرد برای اولین بار چند میلیون پول داخل حسابش موند بودن داشت بدهی و قسط
منم اینو تجربه کردم درسته خیلی آرامش ذهنی داره
یکی از اهداف دوره هدف گذاری لاغر شدن بود
سال 93 حدود 137 کیلو
اواخرسال 94 حدود 40 کیلو وزن کم کرد
رضا خیلی از تمرینات استاد رو به تمرینات ذهنی برای لاغری تبدیل کرد
تمرینات قانون جذب تمرینات رسیدن به خواسته ها ایده پردازی رویا پردازی برای لاغر شدن بود
رضا میگه من رو لاغری کار کردم چون در زمینه ثروت اصلا فکر نمیکردم به ثروتی برسم
حالا در مدار دریافت قرار گرفته بود
موضوع لاغر شدنش خیلی سر و صدا کرد
و اواخر 94 کانال تلگرام زد تا توضیح بده لاغر شدن برای دوستاش
ایده از کجا اومد ؟؟؟ از صحبت های استاد که میگفت همیشه به فکر آسان کردن کارها باشید گفت بجای اینکه یکی توضیح بدم این کانال زدم واقعا لایک داره
و کار خداوند = اولش 3 نفر بعد 2 نفر یک شب سر شب بود 2نفر صبح که پاشد شد 123 نفر
/رضا میگه رفیقم دوره ثروت استاد تهیه کرد و یه مدت گوش داد و تغییرات خیلی خوبی داشت تا جایی که گوش میداد/
فردا صبح همه تو گروه تلگرام دنبال استاد که رضا بود میگشتن
دوباره رفت سراغ دوره هدف گذاری و رسیدن به خواسته ها و از همون تکنیک ها که تو گروه بود
استفاده کرد همون ایده هایی که تو کسب کار استفاده کرده بود لباس خوب پوشید مغازه مرتب کرد گفت حالا استاد شدیم خوب استاد چیکار باید بکنه باید فایل بزاره خوب فایل درس کرد هدف گذاری کن هدف چیه لاغر شدن حالا چجوری با همون فرمول هایی که به خواسته های دیگه رسید
این فرمول ها چی بودن؟؟؟
و شروع کرد
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
زمانی که مشکل خود را حل می کنیم و به راه حل آن دست میابیم:
افراد بسیار زیادی خواهند بود که مشکلات مشابه با ما را داشته حاضرند بهای آن را پرداخت کنند تا مشکل آنها برطرف شود
اگر راه حل مناسبی برای مشکلات خود بیابیم در هر حوزه ای که باشد:
می توانیم آن را به دیگران بفروشیم
بسیاری مشکلات مشابه ما را دارند و به دنبال راه حل هستند و حاضرند بهای آن را پرداخت کنند
حل مسائل را به عنوان خلق ارزش در نظر بگیریم :
اینگونه هم افراد از حل مسائل خود راضی هستند و هم ما به ثروت دست میابیم
مشکل بسیاری از ما این است که:
با داشتن باورهای مخرب و نامناسب مانند احساس ارزشمندی و عزت نفس پایین و مهم بودن حرف مردم نمی توانیم از مهارت ها و توانمندی های خود:
کسب درآمد کرده و از دیگران بها دریافت کنیم
زمانی که باورهای ما تغییر می کند:
افرادی به سمت ما هدایت می شوند که حاضرند برای خدمات مهارت و توانایی ما بها بپردازند
باید:
برای کار مهارت و مسیری که طی کرده ایم ارزش قائل شویم
زمانی که باورهای ما تغییر یابد:
نتایج زندگی ما تغییر خواهد کرد
زمانی که باورهای ما تغییر می کند:
ایده هایی به ما الهام می شود که با همان امکانات و شرایط کنونی در دسترس می توانیم به موفقیت و ثروت دست یابیم
شروع هر کسب و کار:
با حل مسئله و مشکلی است که داشتیم
تمام محصولاتی که در بازار مشاهده می کنیم:
حل مشکلی است که دیگران با آن مواجه بودند و به این شکل از آنها ثروت ساخته اند
زمانی که احساس ارزشمندی لیاقت و باور فراوانی داشته باشیم:
ایده هایی به ما الهام خواهد شد که به نتیجه ی مورد انتظار دست میابیم
اگر قصد داریم ثروت وارد زندگی ما شود:
مسائلی که در زندگی خود داریم را حل کرده ارزش ایجاد کنیم سپس با حل کردن مسائل سایر افراد ثروت خلق کنیم
جهان باید گسترش یابد:
کسی که جهان را گسترش می دهد از آن پاداش دریافت کرده و مورد حمایت پروردگار قرار می گیرد چون :
هدف خداوند گسترش رشد و پیشرفت جهان مادی است
خدایا شکرت
عاشقتونیم
با سلام
چقدر این فایل زیبا بود
خدایا شکرت
حالم عالی شد
پر از نکات مفید بود
آقا رضا چه مسیر توحیدی زیبایی رو رفتید
اعتماد به الله و عمل به الهامات
حرکت کردن
رفتن در دل ترس
عمل به آموزشهای استاد
پول ساختن
عالی بود
خدایا شکرت
سلام خدمت استاد عزیزم عباس منش و خانم شایسته
سلام خدمت آقا رضا
سلام خدمت دوستانم
خدایا صدهزار بار شکرت که مرا به این فایل سراسر لذت بخش و آگاهی دهنده هدایت کردی
ابن فایل نشانه امروزم بود
و با شیندن این فایل چقدر احساس خوبی دارم و لذت بردم
آفرین بر این شجاعت و جسارت آقا رضا که به حرف استاد عمل کرده و چک هایش را پاره کرده در حالیکه ترس داشته و نا امیدی داشته اما بازم اقدام می کند به این کار و نتایجش را هم خداوند برایش فراهم می کند
وقتی چک ها پاره شد چقدر ترس و نگرانی هم داشت که چی خواهد شد و جالبی این است که کاری می کند که دیگر نتواند هیچ وقت چک در یافت کند
و اینکه داداش و باقی دوستان و آشنایان چقدر سرزنش کردن با ابن پاره کردن چک زندگی ات را تباه ساختی اما آقا رضا به مسیر خودش ادامه می دهد و تعهد می دهد که فقط نقدی کار کند و آن هم این همه مدت نسیه کار کرده حالا یکدفعه ای بیاید این تصمیم را بیگرد چقدر سخت و دشوار است اما وقتی ایمان قوی باشد همه در ها را خداوند باز می کند
دنبال الگو است که کی توانسته در این شغل بصورت نقدی توانسته مسیرش را درست رفته است و کسی را پیدا می کنند که او همیشه نقدی کار می کند و تصمیم رضا هم این می شود که از این فرد بصورت نقدی خرید کنم و هر روز رفته مقدار کمی اجناس خریده و برای مشتری هایش هم می گوید که دیگر اگر می خواهید با من کار کنید باید نقدی باشد
و اینجا چقدر افراد می آید حرف های نگران کننده و مایوس کننده می زند که این رویش نمی تواند ادامه داشته باشد اما با هزاران ترس و نگرانی که دارد بازهم توکل به خداوند قوی تر است
و با چی مشکلاتی برای مشترهایش این مسله را بیان کرده و حرفش را مطرح می کند برای اینده
و آینکه هر روز این الگو را دیده که بله بعضی ها هستند که فقط نقدی کار می کند و این کار باور پذیری را قوی تر می کند که اری تو هم می توانی بصورت نقدی کارهایت را ادامه دهی
و روزی که اجناس را خرید کرده و مقداری پولش کم می شود آن فرد خلی قوی برایش می گوید نظر به پولت این مقدار اجناس را بردار باقی را فردا تهیه کن و آقا رضا از این کار ناراحت می شود و بعدا درک می کند این کار صاحب مغازه چقدر برایش درس داشته که من واقعا این موضوع را درک کردم با فقط بر زبان بیان می کردم
و خداوند مشتری های را برایش می آورد که بصورت نقدی آن هم زیاد خرید کرده
در صورتیکه قبلاً با این افراد که نسیه کار می کرد آن هم به مبلغ خلی کم بوده اما حالا بصورت نقدی و آن هم مبلغ زیاد
و خداوند مشتری ها را از شهر های دیگر وارد کسب و کارش می کند که حتی باور کردن برایش سخت و دشوار بوده
قبلاً هم آقا رضا همین جا مغازه داشته اما آن افراد که بصورت نقدی خرید می کرده این مغازه را ندیده و اما حالا که آقا رضا باورهایش تغیر کرده این مشتری ها مغازه را می بیند و سفارش های بزرگ می دهد
و این چنین تغیرات و باور داشتن به قوانین خداوند و ایمان که خداوند افراد مناسب را برایش می رساند چقدر لذت بخش و جذاب است
این مسله کاهش وزن باعث می شود که کانالی در تلگرام ساخته شود آن برای اینکه این تجربیات را برای دوستان شریک ساخته شود و این کار خداوند است که در یک شب بشتر از صد نفر وارد کانال شده و این تجربیات را نگاه کرده و برایش جذاب تمام شود و همگی علاقمندی شدید دارد که از این نتایج بشتر بیداند
و این کانال تلگرام چقدر داستان جذاب و آموزنده داشت و این عدم خود باوری ها چقدر باعث می شود که رضا به خود بیاید و خودش را فرد مهم دانسته و این تجربیات را بطور بهتر در کانال گذاشته بعدا این تجربیات تاثیر گذاری های بشتری را خلق کند
و این مشاوره که به این خانم داده و او تصمیم به جدایی گرفته است و این صحبت ها برای این خانم چقدر تاثیر گذار تمام شده و بابت این مشاوره پولی را بعنوان تحفه واریز کند که حتی بشتر از آن چیزی بود که رضا فکر می کرد
و این ادامه دادن و به جلو رفتن و نتایج که در زندگی گرفتن در بخش های متعدد عمل کرده و اینها را به زبان ساده تر برای دیگران شریک ساخته باعث شود که چی تغیراتی قابل توجهی در تمام بخش های زندگی اش بوجود بیاید
اول اینکه خودش تغیراتی خوبی در زندگی خود خلق کرده و این نتایج را برای دیگران هم شریک ساخته. و دیگران هم استفاده های بهتری داشته باشد
و این صحبت های تکمیل کننده استاد عزیزم چقدر شرین و جذاب بود برایم وکلی لذت بردم و درک بهتری داشتم
واقعا همین است وقتی مسله ای را در زندگی مان حل می کنیم و حل این مسله برای خلی انسانها دیگر هم یک مسله است و باعث می شود که از حل کردن این مسله ها ثروت های زیادی بدست آوریم
من یک مسله را که امروز در محل کار مان حل کردیم و از حل این مسله خلی لذت بردم و همان جا هم گفتم این یک مسله بود و حلش کردیم و من چقدر لذت بردم و برایم باور پذیر تر شد در حالیکه همکارانم از این حل مسله چیزی نمیداند و لی برای من کلی درس و آگاهی داشت
برای کباب بناب باید پیاز های را خرد می کردیم و این پیاز را یک بار در چرخ گوشت به اندازه نخودی خرد کردیم و سایل دیگری نداشتیم که به این اندازه خرد شود و اگر می خواستیم با وسایل که کبرتی خرد می کند خرد می کردیم خلی خرد می شد و قابل استفاده نبود
ما قبلاً مجبور بودیم که این پیاز ها را توسط کارد در روی تخته کار به صورت زربه ای زده و خردترش می کردیم ولی این کار هم خلی خسته کن بود و هم خلی زمان بر که قبلاً چند بار این کار را انجام داده بودیم اما امروز از چند رویش پیش رفتیم نتایج نگرفتیم تا اینکه دیدیم که دستگاه چرخ سبزی داریم و این در حالی بود که مقدارش را توسط کارد خرد کرده بودیم اما وقتی از این دستگاه سبزی استفاده کردیم دیدم این کار چقدر راحت بوده و به همان اندازه که ما خواستیم برای مان خرد می کند و این کار را انجام دادیم و من خلی خوشحال شدم و در همان لحظه به همکارم هم گفتم این یک مسله بود برایم و حالا ما بسیار عالی حل مسله را پیدا کردیم و بسیار لذت بردم از این کار امروز مان و خوشحال و شادمان بودم
وقتی شب به این فایل هم هدایت شدم خوشحالی مرا چند برابر ساخت و سپاسگذار خداوند هستم
خدای خوبم ممنون و سپاسگذارت هستم که مرا در مسیر درست و مناسب قراردادی
استاد عزیزم خلی ممنون شما هستم
الهی صد هزار بار شکرت
به نام خداوندبخشنده مهربان
سلام خدمت آقای عباسمنش عزیزوتمام دوستان حاضر درسایت وبه خصوص آقای عطارروشن که باچنین ذوق وشوقی نشستندواین فایل روآماده کردند
شایدبعدازحدودهشت سالی که دراین سایت عضو هستم وبااین اکانت جدیدم مدت کوتاهیه که دارم فعالیت میکنم،این اولین کامنتی هست که محتوای اون کاملاباکامنت های قبلی من تفاوت داره
من درطی این سالهاشایدصدهاکامنت البته بیشتر بااکانت قبلی ام درسایت قرارداده ام
آدمی هستم که همه جوره دراین سالهافایل ها آقای عباسمنش روپیگیری کرده ام ودرحدتوانم وشایدگاهی بیش ازحدتوانم تلاش کرده ام که ازطریق مطالب این کانال خواسته هام روتحقق ببخشم
یعنی آدمی نیستم که تازه واردسایت شده باشم وبخوام ازروی غرض ورزی ویاحتی ناآگاهی کسی روزیر سوال ببرم
درطی این سالهاچندین محصول این سایت روخریداری کرده ام وفایل های رایگان روکه دیگه نگم شایدبعضی هاش وبیش ازصدهابارگوش داده ام وتمام سعی ام روکرده ام که به مطالب اون فایل هاعمل بکنم
امامطلبی که امروزمیخوام درموردش صحبت کنم وپیشاپیش ازآقای عباسمنش پوزش می طلبم اینه که الان مدتیه که احساس میکنم که آقای عباسمنش دیگه حرف جدیدی برای گفتن نداره
آقای عباسمنش عزیزمن ازشماخیلی چیزهایادگرفته ام وازاین بابت واقعاازشماسپاسگزارم
اماالان مدت هاست که متوجه شده ام کل صحبت شماشده این که آقا قانون اینه که برای مثال احساس خوب مساوی است بااتفاقات خوب یابرای مثال به هرچیزی که توجه کنیم اتفاقاتی ازاون جنس روواردزندگیمون میکنیم
اماآقای عباسمنش آیاعمل کردن به این آگاهی هابه اندازه گفتنش هم آسونه؟
این که ازبین هزاران نفری که درسایت شماهستند یک عده معدودی همچون آقای عطارروشن ازصحبت های شمانتیجه گرفته اند،دلیل نمیشه که همه بطوریکسان میتونندازصحبت های شمانتیجه بگیرند
حالایه سری هاشایدبدلیل مقاومت کمتری که دارندویاشایدبه هردلیلی شماروباورکرده انداز صحبت های شمانتیجه گرفته اند
امانظرشمادرمورداون هزاران نفری که ازصحبت های شماهیچ نتیجه ای نگرفته اندویاحداقل نتایج بسیارکمی گرفته اند،چیست؟
کی تواین سایت نمیدونه که قانون چیه؟
شمابارهاوبارهاوبارهادرفایل هاتون میگیدکه قانون اینه که به زیبایی هاتوجه کنیم،حالمون روخوب نگه داریم،به ناخواسته هاتوجه نکنیم وغیره
همه مااین هارومیدونیم وتابحال هزاران بار دراین باره شنیده ایم
اماآقای عباسمنش مشکل ماندانستن این آگاهی ها نیست مشکل مااینه که مانمی تونیم به این آگاهی هاعمل کنیم
والان مدتیه که احساس میکنم شماوصدالبته اکثر اساتیدایران فقط دارن بردانسته های افراداضافه میکنندبدون درنظرگرفتن این که چطوربایدبه اون دانسته هاعمل بشه
عین اینه که یه آدم چاق،پرخورِ،گشنه رونشونده باشی سریه سفره ای که غذاهای رنگارنگ تواون چیده شده وبعدبرگردی هزاران بارباهاش درمورد فوائدلاغری وکم خوردن صحبت کنی
اون بنده خدامیگه همه این حرف هادرست،امامن چیکارکنم که نمی تونم جلوی پرخوری روبگیرم؟
من احساس میکنم شماواکثریت اساتیددانش چندانی درموردساختارذهن ندارید
انسانی که به موازات سن اش سی سال،چهل سال ویاحتی پنجاه ساله که داره یکسری رفتارهای اشتباه روانجام میده که حاصل اون رفتارهای اشتباه شده یک زندگی اشتباه،میتونه صرفابا شنیدن این که این رفتارهای اشتباه داره زندگی تورانابودمیکنه،اون رفتارهاروتغییربده؟
آقای عباسمنش شماچه راهکاری برای این مورد دارید؟
به خداهمه مامیدونیم که توجه کردن به ناخواسته هابده،صحبت کردن درموردناخواسته هابه ماوبه زندگی ماآسیب میزنه،باورهای مادرموردخداوپول وزندگی اشتباهه،اماچه کنیم که نمی تونیم این هاروتغییربدیم وذهن شدیدا مقاومت میکنه؟
دریک کلام چه کنیم که نمی تونیم به دانسته هامون عمل کنیم؟؟؟؟؟
شایدفقط یک صدم افرادیکه باقانون جذب وقدرت ذهن وقوانین جهان آشنایی دارندازاین قوانین نتیجه بزرگی گرفته اندواون افرادباقیمانده که نتایج جزئی گرفته اندفقط به این خاطره که نمی تونندبه این آگاهی هاعمل بکنند
وتازه اساتیدی چون شمابارهاوبارهاازتاثیرعمل کردن به این آگاهی هاصحبت میکننداماهرگز نمی گن که چطوردرزندگی هامون به این آگاهی هاعمل بکنیم
برای مثال انگار یه شخصی باصدهامیلیون تومان بدهکاری مواجه شده وهربارکه باطلب کارها ودادگاه وهزارتابدبختی مواجه میشه هیچ جوره نمی تونه ذهنش روکنترل کنه وشروع میکنه عصبانی میشه وپرخاش میکنه وناشکری میکنه
بعدشمابه جای اینکه درچنین شرایطی به این فردراهکاربدیدکه چطوربایدذهنش روکنترل کنه، صبح تاشب بهش میگیداگراحساست خوب باشه اتفاقات خوب هم برات اتفاق می افته واین شرایط تغییرمیکنه
به نظرشمادرچنین شرایطی شنیدن این صحبت هادرموردتاثیراحساس خوب توفیقی به حال اون آدم میکنه؟
من سالهازمان گذاشتم تااین قوانینی که شمادر موردش صحبت میکنیدرویادبگیرم اماچه کنم که درعمل نمی تونم به این آگاهی هاعمل بکنم؟
مگه من یه ربات ام که امروزیه دکمه ای روبزنم ودیگه ازفردابه هیچ عنوان سراغ رفتارهای غلط قبلی ام نرم
دیگه ازفردابدبینی وناشکری نکنم
دیگه ازفردابه ناخواسته هاتوجه نکنم
دیگه ازفرداباهرآدمی نشست وبرخواست نکنم وهزارتارفتاراشتباه دیگه
این اولین کامنتیه که درطی این سالهامن شمارو استادخطاب نکردم چون احساس میکنم فقط داریدبه مردم آگاهی میفروشید
عذرمیخوام که اینقدرصریح صحبت میکنم امانمی خوام مثل خیلی هاازشمایه بت بسازم وبگم چون شمانتایج خیلی خوبی گرفتیدپس پیامبرزمان هستیدومن بایدچشم وگوش بسته صحبت های شماروگوش بدم
طبیعیه که هرکسی یه مقدارکه ذهنش روکنترل کنه وبه احساس خوب برسه یه سری نتایج لحظه ای وکوچیک درزندگیش اتفاق میفته امابرای خلق نتایج بزرگترمابایدتغییرات بزرگتری هم درشخصیت مون ایجادکنیم
وحال سوال من ازشمااینه که شماچه برنامه ای داریدتابه هزاران نفرکمک کنیدکه به طوراساسی شخصیت شون روتغییربدند؟
آیاکمافی السابق فقط میخواییدبگیدکه قانون اینه که و……الی آخر
به خدااین چیزهایی که نوشتم حرف دل هزاران نفریه که سالهاست دراین مسیردارن فعالیت میکننداماچون نتیجه ای نمیگیرندبرسردوراهی قرارگرفته اندودارن زجرمیکشند
ازطرفی نمی توننداین قوانین رورهابکنندوازطرفی هم نمی تونندبه این قوانین عمل بکنندووقتی که بدنبال نسخه ای میگردندتا بتونندبه این آگاهی هاعمل کنندبااساتیدی مواجه میشوندکه فقط کل صحبت شون شده این که اگربه قوانین عمل کنیدویااگرتغییرکنیدفلان اتفاق هابراتون می افته،غافل ازاینکه همه این افرادمیدونندکه عمل کردن به این قوانین چه معجزه هایی درزندگیشون رقم میزنه،اماچه کنند که نمی تونندبه این قوانین عمل بکنند؟
کیه که دوست نداشته باشه احساس اش خوب باشه
کیه که دوست نداشته باشه بتونه درهرشرایطی ذهنش روکنترل کنه
کیه که دوست نداشته باشه فقط به خوبی ها وزیبایی هاتوجه کنه
اماآیااین دوست داشتن کافی است؟
به خداقسم من دوست دارم بابندبندوجودم به این قوانین عمل کنم اماچه کنم که نمی تونم؟؟؟؟
خودتون بهترمیدونیدکه رفتارهای ماریشه درافکار وباورهای ذهنی ماداره
حال شمابه مابگیدماچیکاربایدبکنیم که این ذهن مقاومت نکنه واجازه بده ماباافکارجدیدبه استقبال رفتارهای جدیدبریم ودرنهایت بتونیم یک زندگی جدیدبرای خودمون رقم بزنیم؟
تازه تواین بین خیلی هازدن به جاده خاکی وفکر میکنندکه باهزاران تکنیک پیچیده برای مثال هیپنوتیزم وفایل های سابلیمینال میتونن این افکاروباورهاورفتارهاروتغییربدن
خودشماهم هزاران بارتاکیدکرده ایدکه برای مثال برای تغییرباورهاتون مثال های نقض باورهاتون روپیداکنیدوهربارکه اون هارودیدیدبیشترباور میکنیدکه میشود
ومن الان به شخصه صدهامثال نقض برای باورهام پیداکرده ام امامتاسفانه درنهایت اون باورهاتغییرنکرده اند!!
باورکنیدکه من هزارتامثال نقض هم پیداکنم بازهم ذهنم مقاومت میکنه ومیگه که این اتفاق برای اون افراد افتاده ولی برای تویکی نمیشه
هرچندکه به شماوبه سایراساتیدحق میدم که تعریف کاملی ازنحوه استفاده ازعملکردذهن نداشته باشیداماخب به عنوان شخصی که داره دراین مسیرتدریس میکنه،انتظارمیره که بیشتر روی این مطالب کارکنیدتابتونیدنسخه ای برای مردم بپیچیدکه اکثریت افرادبتونندازاین آگاهی هانتیجه بگیرند
باورکنیدالان که دارم این هارومینویسم خودمم یه جاهایی خجالت میکشم که چرامنی که اینهمه شما رودوست داشتم وبهتون ارادت داشتم الان دارم این حرف هاروبهتون میزنم
اماقصدم اینه که شایداین صحبت هایک تلنگری برای شماباشه تایک بازنگری درموردنحوه آموزش های خودتون داشته باشید
باورکنیدهمه افرادازمقاومت های ذهنی یکسانی برخوردارنیستند
همه افرادشرایط وموقعیت های زندگی شون یکسان نیست
همه افرادازکودکی یکسری ورودی های یکسانی رو دریافت نکرده اند
شایدعده کمی به هردلیل بتونن ازاین صحبت ها سریع ترنتیجه بگیرندامااین هرگزدرموردهمه افراد صدق نمیکنه
الان اگه شماازآقای عطارروشن بپرسیدکه چطور شماوحرف های شماروباورکردندوبه این آگاهی ها متعهدانه درزندگیشون عمل کردندقطعاخودشون هم پاسخی به این پرسش نخواهندداشت
درواقع شایدخودشون هم ندونن که چطورشدبه این مسیرپایبندموندند
مابایدبدنبال مسیری باشیم که هرکسی بتونه باهرشرایط وگذشته ای که داشته بتونه به این آگاهی هاعمل بکنه تادرنهایت بتونه زندگی ایده آلش رورقم بزنه
امیدوارم این صحبت هاباعث بشه بیشترتعقل وتفکرکنیم تابتونیم درمسیری قدم بزاریم که هممون تغییرکنیم وبه خواسته های قلبی مون برسیم
سپاسگزارم
سلام به دوست عزیز
کامنت شما رو کامل خوندم و برام جالب بود چرا که هم خودم یک زمان کوتاهی اینطور فکر میکردم و هم در اطرافیانم کسانی هستن که مثل شما فکر میکنن. در ابتدا باید بگم هیچکس و هیچکس نمی تونه کسی رو مجبور کنه یا راهکاری بده که یک شخص خاص مطلبی رو باور کنه و بهش عمل کنه. در قرآن آیات مختلفی هست که نشون میده محمد (که به عنوان پیام رسان خداوند میخواد باعث ایمان آوردن مردم بشه) از این کار نهی شده که تو نمیتونی اینکار رو بکنی
«مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَی». (ماقرآن را بر تو نازل نکردیم تا خود را به مشقت بیندازی) یا در جای دیگر،
«اِنَّکَ لاَتَهْدِیمَنْ أَحْبَبْتَ وَلَکِنَّ اللهَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ» (چنین نیست که تو هر کسی را که دوست داری بتوانی هدایت کنی. اما خداوند هر کسی را که بخواهد (در مشیتش باشد) هدایت میکند و او نسبت به هدایت پذیران دانا است.) و کلی آیه دیگه…
پس بحث باور کردن و ایمان آوردن و بعد عمل کردن به قوانین کاملا شخصیه یعنی خود شخص باید از ته دل بخواد که باور کنه و بعدش با وجود ترس های زیادی که داره به مواردی که گفته شده عمل کنه. مثال از خودم. اون اوایل که استاد میگفت کنترل ورودی ها رو داشته باشین، توی شبکه های اجتماعی نباشین، احساس خوب خودتون رو حفظ کنین، من فقط می شنیدم. چند بار سعی کردم اینستاگرام خودم رو پاک کنم اما نمیتونستم. و میومدم فایل های استاد رو همزمان با دیدن پست های اینستاگرام گوش می دادم !!! طوری که تسمه تایم پاره کرده بودم از این حرکت. ولی یک روز به خودم تعهد دادم و کاملا جدی از خدایی که اون موقع صرفا به وجودش اعتقاد داشتم و فکر نمیکردم بتونه کاری برام کنه کمک خواستم. گفتم این عباسمنش از هر نظر زندگیش از من بهتره، پس بذار یکبار هم که شده به یکی از گفته هاش درست عمل کنم و رفتم اکانت اینستاگرام خودم رو کامل حذف کردم و برنامه اش رو پاک کردم، اتفاقی که افتاد اینه من بعد از چندبار سعی و تلاش ناموفق در گذشته وقتی به خودم به طور جدی تعهد دادم که یکی از کارها رو درست انجام بدم و باور داشتم که نتیجه میده، خداوند کمک کرد و نزدیک به 6 ماه هست حتی برای یک ثانیه هم وارد فضای اینستاگرام نشدم (که البته فیلتر شدنش هم یه لطفی به من بود و اینکه فیلترشکن هم نصب نکردم که یه وقت دوباره وسوسه نشم) و از اون موقع من نتایج کوچیک رو ذره ذره دیدم اما به جای اینکه بگم چه فایده و به چکار میاد، اونا رو تصدیق کردم و بارها و بارها برای خودم مرور کردم که قانون های استاد داره نتیجه میده و بعدش اتفاقات بزرگتر پشت سر هم میوفتاد. بنابراین اگر شما میگید که من نمیتونم و مقاومت دارم نسبت به تغییر رفتارم هیچکس جز خودتون نمیتونه شما رو تغییر بده حتی خود خدا هم اینکار رو نمیکنه.
«لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ»
(براى او فرشتگانى است که پى در پى او را به فرمان خدا از پیش رو و از پشت سرش پاسدارى مى کنند در حقیقت خدا حال قومى را تغییر نمى دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند و چون خدا براى قومى آسیبى بخواهد هیچ برگشتى براى آن نیست و غیر از او حمایتگرى براى آنان نخواهد بود)
این شمایین که باید خودتون رو تغییر بدین نه اینکه کسی شما رو مجبور کنه. استاد میگه برای تغییر باید ورودی هاتون رو کنترل کنین و حرف های منفی نشنوین، باید با شکرگزاری به خاطر داشته هاتون و دیدن زیبایی ها احساستون رو خوب کنین و ….
اگر ورودی ها رو کنترل نمیکنین، اگر زیبایی ها رو تصدیق نمیکنین، اگر اخبار و فیلم و جمع هایی که حرف های نامناسب می زنن رو بیخیال نمی شین پس اتفاقات شما تغییری نمیکنه. اون نتایج کوچیکی که میگرفتین، اینها نشانه بوده برای اینکه بگه مسیرت درسته اما اگر اونها رو نادیده بگیرین و دوباره به روال قبلی برگردین نتایج کلی زندگیتون تغییری نمی کنن.
امیدوارم که تونسته باشم منظورم رو رسونده باشم و جواب سوالتون رو داده باشم.
شاد باشید
دوست عزیزممنونم که به پیامم پاسخ دادید
امااحساس میکنم بخوبی به عمق صحبت های من پی نبردید
شمامیگیدتاخودت نخوای هیچکس برای تونمی تونه کاری بکنه
حالامن میگم چیکارکنیم که این”خودم”بخواد
آیااین خودم من هستم یاذهنم هست؟
اگراین نسخه ای که برای من داده ایدکارسازبودخب چه خوبه که شما خودتون به این نسخه عمل میکردید والان نتایج خیلی بزرگی میگرفتید
من دوست دارم عینک تعصب روکنار بزاریم وبه خودمون فرصت فکرکردن بدیم به جای اینکه بگیم من دوست دارم عباسمنش به جای من فکرکنه وهرچی اون بگه حقیقت محضه
این متن رومنی نوشتم که سالهاست دارم دراین راه تحقیق ومطالعه میکنم
تابحال باافرادبسیارزیادی درارتباط بوده ام که مشتاقانه میخواستند تغییرکنندامانمی تونستندوهیچکدوم ازاین صحبت هایی که دراین سایت میشددرحق اون هاکارسازنبود
دوست داشتم حداقل آقای عطارروشن میومدبه این کامنت من پاسخ مینوشت وشمامیدیدکه ایشون که درحدخودش نتایج خوبی گرفته تلاش آگاهانه ای برای متعهدبودن دراین مسیرنداشته وحتی خودش هم بارهادرکامنت هاش خوندم که نوشته خودمم نمیدونم چطورشدکه من به این آگاهی هامتعهدانه عمل کردم
هشت ساله دارم این سایت روزیرورو میکنم وخیلی خوب همه اون چیزهایی که شماودوست عزیزمون گفتندروبلدم
هدفم ازاین نوشته هااین بودکه خودآقای عباسمنش که میگن همه کامنت هارومیخوننداین کامنت بنده روهم مطالعه بکنندتاشایدیک تحولی درآموزش هاشون رقم بزنند
به قول قدیمی ها
باحلواحلواگفتن دهن شیرین نمیشه
اگرهمه میتونستندآگاهانه خودشون بخوان که باهمه وجودبه مطالب این سایت عمل کنندالان این سایت پربود ازافرادیکه درحدواندازه عباسمنش نتیجه گرفته بودند
اماچرانیست؟
چون خودشون نمیخوان
حالابایدیکی مثل عباسمنش که ردای استادی روبرشونه هاش افکنده،بیاد توضیح بده که چطوربایدخودشون بخوان
آنکس که نداندونخواهندکه بداند
درجهل مرکب ابدالدهربماند
خودم روعرض میکنم جاهلانه رفتارنکنیم
یعنی احساسی رفتارنکنیم چون رفتاری که برپایه احساسات باشه ثمره ای نخواهدداشت
یاحق
سلام علی جان
طبق قانون تغییر ناپذیر جهان هستی من باید از کامنت شما اعراض کنم ولی آگاهانه به کامنت شما امتیاز دادم.چون در این کامنت شجاعت وصراحت بیان شمارو منشن کردم وتوجهم رو از عدم آگاهی شما به عمل به قانون به سمت شجاعت وشهامت شما کشیدم تا آگاهانه به احساس خوبی برسم واینجا هستم تا بگویم قانون احساس خوب = اتفاقات خوب رو چطور در عمل انجام دادم ؟!
من از سال 97 در این سایتم.
در این مدت اتفاقات ناخواسته وناخوب زیادی را تجربه کردم مثل طلاق دخترم از همسرش که واقعا قلب هر مادری رو به درد میاره اما من فقط یه چیزو خوب فهمیده بودم اونم با چه باورهایی در این شرایط میتونم ذهنم رو کنترل کنم که به احساس خوبی برسم؟!
اینجاست که باید همون داستان عمل کردن به آموزه ها رو اجرا میکردم .
برای یه مادر خیلی سخته که شاهد جدایی جگر گوشش از همسری بشه که واقعا تا به امروز ذره ای بدی از دامادش ندیده!
کدوم مادری میتونه تو این شرایط مثل ابراهیم مثل نوح عمل کنه ؟
بگه من مسول زندگیه فرزندم نیستم .
بگه فرزند من خودش با باورهایی که داره با فرکانسهایی که داره زندگیش رو خلق میکنه .
بگه از دست من کاری ساخته نیست.
بگه من در این اتفاق خیر عظیمی رو خواهم دید.
ترسی از قضاوت ها ی دیگران نداشته باشه.
فرزندش رو یه ادم مجرد ومستقل ببینه که میتونه به تنهایی خوش بخت وسعادت مند زندگی کنه.
بارها وبارها نجواها بیان که نگرانش کنند وغمگینش کنند وبگه نوح برای پسرش نتونست کاری کنه پس منم در زندگیه دخترم کاری ازم برنمیاد .
خدا همونقدر که به من نزدیکه به دخترم هم نزدیکه واون رو هدایت میکنه در مسیر فرکانسهاش.
وهیچ تلاشی برای تغییر باورها وفرکانسهای دخترم نکنم با اینکه عاشقشم وعاشق دیدن خوشبختی اون هستم.
چون خوشبختی دخترم رو در گرو بودن همسرش ندیدم چون اینو شرک میدونستم.
خلاصه اینکه انرژیم رو برای تضادی که در مسیر زندگی فرزندم بوجود اومده بود هدر ندادم .
آگاهانه باورهای توحیدی رو به خودم یادآوری کردم افسار ذهنم رو به دستم گرفتم.
تسلیم مشیت خداوند شدم که هر اتفاقی برای زندگی دخترم افتاده حتما در جهت خیر وصلاحش بوده .
حتما دخترم قراره از این اتفاق درسهای بزرگی بگیره .
حتما قراره رشد کنه.
مسیر رشد وپیشرفت وبهبود شخصیت وزندگی فرزند من از طلاق وجدایی میگذره وهزاران مثال والگو از زندگی خودم به یاد آوردم که مسیر خوشبختی وارامش وثروت منم گاها از مسیر ناخواسته ها وتضادها عبور کرده وخواسته های من برای من واضحتر شده.
علی جانم
عمل کردن به قانون تکنیک خاصی نداره که استاد بیاد بگه اینطوری عمل کنید .
هرکسی با باورو ایمانی که داره با همین اگاهیهایی که از استاد بهش رسیده وقتی در شرایط مختلف قرار میگیره از اونها استفاده میکنه وهمین اگاهی هایی که به یاد میاریم وباعث تغییر احساس درونی ما میشه در رفتار ماهم تاثیر میزاره ونتایجم با رفتار ما تغییر میکنه.
مثلا در همین مثال زنده ای که من از تضادی که در زندگیم بهش خوردم من با همین اگاهی ها هر لحظه حسم بهتر شد وعاشقانه بگم بی خیالتر شدم .خود خوری نکردم وفرزندمو سرزنش نکردم .
با باور اینکه آدم مناسب که فرزندم باهاش هم فرکانس باشه وراضی زندگی کنه خیلی زیاده دخترم رو شماتت نکردم که پسر به این خوبی چرا زندگیت رو حفظ نکردی؟!
رفتارم با دخترم عالی بود .
کنترلش نکردم.
باهاش رفیق بودم.
وهرلحظه تسلیم واروم بودم .
عمل کردن چیه علی جان ؟
شاخ ودم که نداره!
وحالا نتیجه این شد که دخترم یکسال بعداز جدایی از همسرش الان در یک رابطه ی از نظر خودش رویایی قرار داره .
تاکید میکنم از نظر خودش چون هرکسی در تعیین استاندارد هاش با دیگران متفاوته.ومن با اگاهیهای استاد یاد گرفتم که قضاوت نکنم وهرکسی حق زندگی به سبک شخصی خودش رو داره وحالا دخترم شاید اونجور که من میخوام زندگی نکنه ومن حتی برای این موضوع هم خودمو ناراحت نمیکنم چون قانون رو یاد گرفتم وبا به یاد آوردن قانون رفتارم تغییر میکنه ودست از سرزنش ونصیحت برداشتم ونتیجه شده یک رابطه ی فرای دوستی بین منو فرزندم
علی آقا
میتونم هزار تا مثال برای بعد مالیه زندگیم بگم که متوجه بشی استاد هم قانون رو گفته هم عمل به قانون رو هم گفته وهم تو عمل بهمون نشون داده…
مثلا زمانی که استاد میگه بچه ها از هر امکانات که دارید شروع کنید به پول ساختن حتی اگه مثلا میتونید تو خونه غذا درست کنید وهمین دوسه پرس غذارو ببرید بفروشید اینکارو انجام بدید کی جسارت داره اینکارو کنه ؟ من انجام دادم توخونه سه پرس غذا پختم وبردم تو یه ارایشگاه زنانه فروختم والبته هیچ سود مالی نکردم شاید یه چیزی از جیبم هم هزینه کردم اما همینکه بهم ثابت شد که آقا میشه ! میشه ! من میتونم.
سال 98 جیگرکی کبابی داشتیم .
با ماهی دونیم الی 3 تومن سود ماهیانه.
با کلی بدهی به زغال فروش وگوشت فروش و غیره
وقتی استاد آموزش داد که بیایید اول بدهیتون رو تسویه کنید تا به آرامش واعتماد به نفس برسید خوب داشت نحوه ی عمل کردن رو میگفت!
منم نجوا پشت نجوا که با ماهی دوسه تومن چطوری میخوای بدهی هاتو صاف کنی ؟!
ولی وقتی یه چیزی رو به عنوان قانون میپذیری ومقاومت نداری وعزمت رو جزم میکنی هر طور شده در مسیر اجرای اون قانون اقدام کنی خداوند قدم اول رو بهت میگه به رضا گفت توی خواب به منم گفت توی بیداری .منم همون ماه اول یه تومن از درآمدم رو دادم به زغال فروشی که خیلی وقت بود بهش بدهکاریم.
واون ماه فقط با یه تومن سر کردیم.اما همینکه میومدیم افسرده بشیم که چقدر اوضاع سخت شده با به یاد آوردن کم شدن بدهیمون سرمون رو بالا میگرفتیم وبا اعتماد به نفس حالمون خوب میشد واین حال خوب باعث یه سری تغییر رفتار میشد که مثلا بهبود کسب وکارمون مثلا اضافه کردن ریحون کنار دلوجیگروکباب
مثلا سفارش لباس فرم برای همسرم وتنها دونفری که باهاش کار میکردن و چندتا بهبود دیگه که همه ی اینا در راستای همون عمل به قانون باهرچی که دارید شروع کنید کسب وکارتون رو بهبود بدید بود که از استاد هزاران بار شنیدیم حالا کی میاد به این آگاهی استاد گوش میکنه ونتیجه میگیره دیگه هرکسی خودش باید بگه ؟
من انجام دادم ونتایج بهترو بهتر شد مشتریهام راضی تر شدن وخلاصه اوضاع بهتر وبهتر شد به خودش قسم که به چند ماه نکشید که تمام بدهی هامون صاف شد وکلی هم فروشمون رو به بالا وتا اینکه این پندمیک شروع شد وهمسرم کلی دلسرد شده بود از اینکه مردم میترسن از خونه بیرون نمیان غذا بخورند یه روز خدا از زبون خواهرم ندا طلایی اومد با ما حرف زد وپیشنهاد پیک موتوری وغذای بیرون بر با رعایت تمام پروتکل های بهداشتی رو به ما پیشنهاد داد
وهمینکه ما تو این زمینه پیشرو بودیم تو شهرک خودمون وخدا این شجاعت در عمل رو به ما داد وانجامش دادیم وظرف یه هفته پیک گرفتیم و فقط روی شیشه ی مغازه ی کوچیک جیگر کیمون یه بنر زدیم به علت شیوع این بیماری غذای بیرون بر با ارسال رایگان داریم فروشمون 3برابر شد .
حالا دیگه بدهی نداشتیم وپول جمع کردن شروع شد .چیزی مازاد بر نیازمون رو برداشت میکردیم.
چند ماه گذشت که به یه مغازه ی بزرگتر روبه روی مغازمون هدایت شدیم .
حالا دیگه تکاملمون طی شده بود.
هم اعتماد به نفسمون ساخته شده بود که میتونیم بیشترم بفروشیم .هم پول پس انداز داشتیم .
اونجارو اجاره کردیم .
وفروش همین دیشبمون 54 ملیون تومان در یک روز شد وماهیانه بیش از 450 ملیون مازاد بر نیازمون برداشت میکنیم.
اینا نتیجه ی عمل کردن به همون قوانینی هست که استاد آموزش دادن.
تو همین کسب وکارمون بارها وبارها درست زمانی که موفقیتمون رو گره زدیم به بودن یه همکار خاص خداوند نتیجه ی شرکمون رو بهمون نشون داده واون آدم یه دفه گفته که میخواد بره ویا درخواست حقوق غیر قابل قبولی رو داشته وما باید قبول نمیکردیم وهزاران نجوای شرک آلود اومده که نزارید بره اگه بره هیچ کس نیست که به خوبی اون براتون کار کنه .این آدم ستون کسب وکارتونه .اگه بره بدبخت میشید یاد اگاهیهای توحیدی استاد ویاد عمل کردنهاشون در بیزینسشون باعث شده با شجاعت بگم میخوای بری، برو انشالله موفق باشی وخداوند برای من کافیست واز هزاران طریق بهترین دستهاشو برای من میفرسته و به شکل معجزه واری آدم های به مراتب خیلی بهتر با تعهد بیشتر وحاشیه ی کمتر وارد کسب وکارم شده وبا اومدن این آدم جدید کسب وکارم رشد بیشتری داشته توحید عملی یعنی این..
علی جان خیلی مثال دارم که برای تو واون هزاران نفری که میگی تو سایت هستن ونتیجه نگرفتن دارم که بگم بله درسته شماها سایت رو حسابی زیرو رو کردین وتمام اگاهیها رو دارید اما فقط عملگرا نبودین ودنبال یه تکنیک پیچیده وخاص هستین اما همه چیز خیلی سادست .آنقدر ساده که نمیتونید باور کنید میشه اینجوری اگاهی ها رو شنید وبعد درک کرد وبعد عمل کرد ونتیجه گرفت وبا هربار نتیجه گرفتن یاد میگیرید که در هر اتفاق از زندگیتون چطور باید فکر کنید .چطور عمل کنید ونتایج بیاد.
دوست خوبم جواب من هم مغرضانه نبوده فقط شما دست خداشدین که یه باردیگه مسیرمو از شروع تا به امروز به یاد بیارم وباورهام قویتر بشه.
از اونجایی که همه ی ما اتفاقات متفاوتی نسبت به،هم تجربه میکنیم باید با توجه به شرایطی که توش قرار میگیریم به قانون عمل کنیم.
من هرشب وقتی توی تمرین ستاره قطبی میشینم اون روزم رو مرور میکنم میبینم که در یک روز گذشته کجا در مسیر قانون عمل کردم ونتایج عالی گرفتم وبه خودم تبریک میگم ودر نود ونه درصد اتفاقات سربلندم وتیک تایید میخوره اتفاقات زندگیم.
موفق باشید.
لیلاجان سلام
خیلی سپاسگزارم که اینقدر عاشقانه وقت گذاشتیدواین متن فوق العاده روبرای من نوشتید
من الان هشت سال که دراین سایت دارم فعالیت میکنم
باورکنیداگراکانت قبلی ام رومعرفی میکردم خودتون شگفت زده میشدیدازنتایج وعملکردی که دراین سالهاداشته ام واومدم در این سایت درموردش صحبت کرده ام
الان سالهاست که خودم درحد توانم دارم این قوانین روآموزش میدم وخیلی هادراون مسیری که توش هستم ازصحبت های من که همه لطف خدابوده نتایج فوق العاده ای گرفته اند
این هارومیگم که بگم آدمی نیستم که بخوام ازروی هیجان ویاهرچیزدیگه ای بیام برآشفته بشم وچهارتامطلب ناروابنویسم
اتفاقاخودم بارهاوبارهابه شاگردانم هرچندکه خودم رواستادنمیدونم تاکیدکرده ام که هیچ تکنیک پبچیده ای درکار نیست واتفاقادرکامنت اولم هم به این نکته اشاره کرده بودم
اماچیزی که درتمام این سالهامنو آزارداده اینه که باوجوداینکه هزاران نفرداشتندمطالب منو دنبال میکردنداماچرافقط عده کمی ازاین آموزش هانتیجه میگرفتند؟
بارهاوبارهاازشاگردانم شنیده بودم که اون هادوست داشتندباهمه وجودبه قوانین عمل کنندامانمی تونستند
ومن چون خودم رودراین مورد آدم دغدغه مندی میدونم شاید مثل آقای عباسمنش نباشم که بگم خیلی راحت من ازاین افراد اعراض میکنم وفقط افرادی رو درسایت ام بزرگ میکنم که ازاین آموزش هانتایج بزرگی گرفته اند
صحبت من اینه که چراازبین این همه افرادیکه درسایت حضوردارندفقط افرادکمی نتیجه قابل قبولی میگیرند؟
آیااون اکثریت باقیمانده خودشون نمیخوان؟
اگرخودشون نمیخواستن که الان دراین سایت حضورنداشتند
باورکنیدمن باتمام ارادتی که به آقای عباسمنش دارم وباهمه این صحبت هاایشون روازبین همه اساتیدبهترین میدونم،ولی متاسفانه دراین سایت چنان بتی ازایشون ساختیم که خیلی هاکه نتیجه نمیگیرن حتی جرات نمیکنندبیان درسایت ابرازکنند
من آدمی هستم که به ولله قسم وقتی به گذشته خودم برمیگردم ومی بینم که کجاهاتونستم به قوانین عمل کنم خودم خودم روتحسین میکنم اماهمه مادراین سایت بدنبال نتایج فوق العاده هستیم چون دیدیم که پیشروی مادراین سایت چه نتابج فوق العاده ای گرفته
بزاریدمن اون چیزی که خودم ازقوانین درک کردم روبیشترتشریح کنم تامتوجه صحبت هام بشید
همه ماالان دارای یک شخصیتی هستیم که جهان باتوجه به شخصیت ماداره یکسری چیزهارو واردزندگی مامیکنه
وشخصیت مامتشکل ازرفتارها وعادت های ماست
برای مثال من درطول یک شبانه روزیکسری رفتارهای اشتباهی روبروزمیدم که این رفتارهای اشتباه یک شخصیت اشتباهی روبرای من میسازه ودرنتیجه این شخصیت اشتباه منجربه یک زندگی اشتباه میشه
صحبت من اینه که اگربه منی که هزارتارفتاراشتباه دارم بگن این رفتارهااشتباهه وداره به زندگی من لطمه میزنه،این صحبت هاتاثیرناچیزی روی من میزاره که بخوام این رفتارهاروتغییربدم کاری که اکثر اساتیددارن انجام میدن
الان خودتون به زندگی شخصی خودتون فکرکنید
درطول شبانه روزچندتارفتار اشتباه ازشماسرمیزنه که خودتون بعداپشیمون میشیدکه چرااین رفتاراشتباه وانجام دادم
اگراین اتفاق میفته من به شماقول میدم که بااین رفتارهای اشتباه شماهرگزبه اون زندگی ایده آل تون نخواهیدرسید
حالابه نظرتون این رفتارهاروکی مدیریت وکنترل میکنه؟
اگرخودتون هستیدکه خیلی ساده میتونیدانجام اش ندید
پس میشه گفت که این خودتون نیستیدبلکه این ذهن شماست که داره شمارومجاب به انجام این رفتارهامیکنه
یه فردمعتادرودرنظربگیریدکه سالهاست که درگیراعتیادیه
آیامن اگه هزاران باربه این معتادبگم که اعتیادوولش کن داری بیچاره میشی ویااگه ترک کنی به فلان چیزهامیرسی،اون اعتیادش روترک میکنه؟
من بایدبه اون شخص یک راهکارقابل اعتمادبدم که بتونه به اون راهکارعمل کنه وازشراعتیادخودش رورهاکنه
همه مامعتادانی هستیم که به یکسری رفتارهای غلط ذهن مون اعتیادپیداکرده وبرای درمان این اعتیادوقتی به این سایت مراجعه میکنیم فقط درموردمعایب این اعتیادومزایای ترک این اعتیادمیشنویم که این اصلاکارسازنیست
هشت ساله که دارم خودم وگول میزنم که اگرنمی تونم به این قوانین عمل کنم ونتایج موردنظرم رونمی گیرم خودم مقصرهستم ومسئولیت این کارومیپذیرم
اماالان می بینم این مسئولیت پذیری داره به من آسیب میزنه
چون من درطی این سالهاهمه کارکردم وازهیچ تلاشی سربازنزدم
اماالان که می بینم یک صدم آقای عباسمنش هم نتیجه نگرفتم دلسردمیشم
خداشاهده هدفم ازاین صحبت هاهرگزاین نیست که بخوام آقای عباسمنش ویااین قوانین روزیرسوال ببرم
هدف اینه که بیشتردرمورداین قوانین تامل کنیم تاراهکاری بدیم که همه بتونن ازش نتایج بزرگی بگیرن
خودآقای عباسمنش بارهاگفتن که شایدتوسه چهارسال تونستند به این نتایج فوق العاده دست پیداکنند
آیاازبین هزاران نفری که الان خیلی هاشون هشت نه ساله که دارن روی مطالب این کانال کارمیکنندحتی یک نفرش هم نتونسته مثل عباسمنش عمل کنه که مثل عباسمنش هم نتیجه بگیره؟؟
برای بارچندم خواهش میکنم یه مقدارتعصب روکناربزاریم وباذهنی بازبه این صحبت هافکرکنیم
لیلاجان بعدازنوشتن این جملات باخودم گفتم برم یه سربه بخش کلیدهای سایت بزنم وببینم استاد درموردعملگرایی وتغییرشخصیت چه چیزی گفته اندکه شایدمن بهش کم توجهی کرده ام
شایدبهترین فایلی که دراین موردازایشون شنیدم فایلی است باعنوان”بایدشخصیت مان تغییرکند نه اینکه ادادربیاوریم”
انصافاپیشنهادمیدم دوباره بریداین فایل وگوش بدیدوببینیداستاددراین فایل چه راهکاری برای تغییرشخصیت دادند؟
کل صحبت شون شده این که بایدشخصیت مون وتغییربدیم،بایدافکاروباورهامون وتغییربدیم وخلاصه ازاین حرف هاغافل ازاینکه یک جمله درموردچگونگی تغییرکردن گفته باشند
جالبه زیرهمون فایل هم آقای عطارروشن کامنت گذاشتندودرهمون ابتدای نوشته هاشون اذعان کرده اندکه خودشون هم نمی دونن که چطور شدبه این آگاهی هامتعهدشدند
لیلاجان شایدمن بیش ازهرکس دیگه ای مقاومت دارم واحساس میکنم اگربتونم به راهکاری دست پیداکنم که بتونم به کل شخصیت ام روتغییربدم قطعااون راهکاردرموردهمه کارسازخواهدبودچون به جرات میتونم بگم کسی نیست درجهان که به اندازه من مقاومت ذهنی داشته باشه
ومن الان خداروبه خاطراین مقاومت های ذهنی شدیدم سپاسگزاری میکنم که همین مقاومت ها کمک میکنه که بیشتروبیشترتامل کنم وروی خودم کارکنم وسعی خطاکنم تاباشدبه راهکاری هدایت بشم که کمک کنم زندگی هامیلیون هانفرتغییرکنه
تایارکه راخواهدومیل اش به که باشد
لیلای عزیز سلام
امروز باخوندن کامنت زیبای شما ، انگار داشتم آموخته هامو دوره میکردم .
از صمیم قلبم واز اعماق وجود تحسینتون کردم و تحسین میکنم و بابت نوشتن این مطالب زیبا که خوندنش برای من رسیدن به یک گنجینه گرانبها بود و پراز آگاهی و ایمان و باور . خدایاشکرت خدایاسپاسگزارم الهی صد هزارمرتبه شکرت
سرکارخانم بشارتی عالی نوشتین البته باید بگم که عالی و زیبا به قوانین با ایمان و باور راسخ عمل کردین دستمریزاد.
درود و سپاس بیکران به شما که چقدر عالی هستین در مسیر هدایت و نور و عشق . خداقوت
آرزوی بهترینها براتون دارم و مطمئن هستم با ایمان به الله یکتا و باور قلبی که دارین و هر روزهم بهترو بهتر میشه بهترینها اذآن شما هستند و چاره ای ندارند جز اینه بسمت شما بیان و شما پرقدرت همه خوبیهارو با این ایمان و باور قبلی و قوی جذب خودتون میکنید .
در پناه الله یکتا که خدا به تنهائی برای همه ما کافیست
به نام خدای مهربان
سلام aliآقا
متن شما را کامل خوندم، و چقدر اون آیه قرآن های قرآن رو به یادم آورد، که پیامبر بخاطر اینکه ایمان نمی آوردند، ناراحت بود.
و برای مسلمان شدن آنان اصرار و حرص فراوان و اندوه زیاد داشت؛ آنجا که فرمود:: وَمَا أَکْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ، حتی اگر تو بخواهیو حریص باشی، بیشتر مردم مؤمن نخواهند شد. [یوسف: 102]
و باز در جای دیگر: أَرَأَیْتَ مَنْ اتَّخَذَ اِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلاً.
آیا نگریستی بر کسی که خدایش را هوای نفسش گرفته است؟ آیا تو بر او وکیل هستی؟
أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ؟ اِنْ هُمْ اِلاَّ کَالاَْنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلاً، [فرقان: 43، 44]
آیا آن کس که هوای نفس خود را معبود خویش گرفته است دیدی؟ آیا (میتوانی) ضامن او باشی؟
یا گمان داری بیشترشان میشنوند یا میاندیشیند؟ آنان جز مانند ستوران نیستند. بلکه گمراه ترند.
و جای دیگر: وَاِنْ کَانَ کَبُرَ عَلَیْکَ اِعْرَاضُهُمْ فَاِنْ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِیَ نَفَقاً فِی الاَْرْضِ أَوْسُلَّماً فِی السَّمَاءِ فَتَأْتِیَهُمْ بِآیَهٍ وَلَوْ شَاءَ اللهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الْهُدَی فَلاَ تَکُونَنَّ مِنْ الْجَاهِلِینَ،اِنَّمَا یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ یَسْمَعُونَ [انعام: 35، 36].
و اگر اعراض کردن آنان (از قرآن) بر تو گران است، اگر میتوانی نقبی در زمین یانردبانی در آسمان بجویی تا معجزهای برایشان بیاوری. و اگر خدا میخواست قطعا آنانرا بر هدایت گرد میآورد. پس زنهار از نادانان مباش.
در اینجا خداوند حتی از احساس پیامبر (ص) خود برای یافتن معجزهای برای قانع کردن مردم به پذیرش اسلام سخن میگوید و در ضمن، رخ دادن چنین امری را با روالطبیعی کار خداوند برای هدایت مردم، ناسازگار میبیند و از محمد (ص) میخواهددنبال این کار را نگیرد.
و نیز آیه دیگر: اِنْ تَحْرِصْ عَلَی هُدَاهُمْ فَاِنَّ اللهَ لاَ یَهْدِیمَنْ یُضِلُّ وَمَا لَهُمْ مِنْنَاصِرِینَ، [نحل: 37]
اگرچه بر هدایت آنان حرص ورزی، ولی خدا کسی را که فروگذاشته است، هدایتنمیکند و برای ایشان یاری کنندگان نیست.
در آیهای دیگر خداوند به پیامبرش میگوید: وَاِنْ کَانَ طَائِفَهٌ مِنْکُمْ آمَنُوا بِالَّذِیأُرْسِلْتُ بِهِ وَطَائِفَهٌ لَمْ یُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّی یَحْکُمَ اللهُ بَیْنَنَا وَهُوَ خَیْرُ الْحَاکِمِینَ. [اعراف: 87]
اگر گروهی ایمان آوردهاند و گروهینه، باید صبر کنی تا خداوند در این باره حکم کند.
یکی از راه های ساده تغییر احساس سپاس گذاری است. مثالی میزنم، شاید کارساز باشد.
به یه بانک حمله مسلحانه میشود، از بین آن همه کارمند یک نفر به پایش تیر میخورد، وقتی به خانه میرود و همسرش گله و شکایت می کند که چرا تو تیر بخوری؟! بهش میگه؛ اگه تیر بجای پایم به قلبم میخورد، چی؟؟؟
در پناه حق
هیچ کس نمی تواند برایت کاری کند مگر خودت
علی آقا سلام.
امروز موقع چک کردن ایمیلهای سایت دستم خورد یه ایمیل باز شد و اومدم اینجا کامنت شما و پاسخها به کامنتتون رو خوندم. و چقدر از خوندن پاسخ خانم بشارتی عزیز لذت بردم و تحسینشون کردم.
نتایج ایشون خدا رو صدهزار بار شکر انقدر واضح و بزرگه که برای تقویت باور و ایمان ما کافیه. بنابراین من به جای بیان نتایج خودم (که در حد فهم و عمل خودم بوده)، نکات دیگهای رو مطرح میکنم.
من چون همونطور که گفتم اتفاقی هدایت شدم به این قسمت از کامنت دوستان، احساس کردم که برای خودم هم درسی داره. بنابراین از خداوند هدایت خواستم و اومدم که پاسخ بنویسم. وگرنه به قول لیلا جان بشارتی طبق قانون باید از کامنت شما اعراض کرد.
علی آقا چند تا نکته به نظرم رسید. برای بهبود شرایط خودتون در زمینه عملگرایی میتونید روی اینها کار کنید:
1- شما در کامنتهای خودتون گفتید که از استاد عباسمنش عزیز خیلی چیزها یاد گرفتید.
اما حتی یک بار در این کامنتهاتون ایشون رو، که بهحق شایسته مقام و عنوان استادی هستند، استاد خطاب نکردید. این از کجا میاد؟! کدوم نقطه ضعف شما باعث میشه استادی رو که ازش خیلی چیزها یاد گرفتید و بعد رفتید همون چیزها رو به دیگران یاد دادید، استاد خطاب نکنید؟! علی آقا این اولین درسیه که شما باید یاد بگیرید و بهش عمل کنید.
2- در کامنتتون نوشتید «ما هزار بار این قوانین رو شنیدیم و می دونیم اما آیا عمل کردن به این آگاهی ها به اندازه گفتنش هم آسونه؟»
پاسخ من به شما علی آقا اینه که نه، عمل کردن هرگز آسون نیست. اما کسی مسئول عملگرا نبودن من و شما نیست.
من اصلاً از موارد دیگه مثال میزنم.
این همه پزشکها و مربیهای ورزشی میگن که باید رژیم غذایی متعادل داشت، روزی بیست دقیقه ورزش کرد، فلان کار و بهمان کار رو انجام داد و…
آیا شما میرید و در صفحههای تمام پزشکان و مربیهای ورزشی کامنت میذارید که بله، ما اینها رو میدونیم اما عمل بهشون سخته؟!
قانون اینه که شما ورودممنوع نرید. و اگه برید، جریمه میشید. راهنماییورانندگی کاری نداره که برای شما سخته یا آسونه.
آیا شما میرید و برای راهنماییورانندگی نامه مینویسید که جناب سرهنگ عمل به این قوانین سخته. کی حال داره پشت چراغ قرمز بایسته؟!
آقا قانون اینه. یا من و شما بهش عمل میکنیم و نتیجه میگیریم و یا عمل نمیکنیم و نتیجه نمیگیریم. تموم شد و رفت!
در این سایت هم همینطوره. کنترل ذهن و موندن در احساس خوب و عمل به قانون سخته. ولی آقا جون راهش همینه. باید قدم برداریم و عمل کنیم. از کوچیک شروع کنیم.
خداوند در قران به صراحت فرموده:
فَمَنْ یَعمَلْ مِثقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَه وَ مَنْ یَعمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَه.
پس هر کس به قدر ذرهای کار نیک کرده باشد، آن را میبیند و هر کس به قدر ذرهای بدی کرده باشد، آن را میبیند.
آیا ما به خداوند هم میخوایم بگیم که کار نیک انجام دادن سخته؟!
قانون اینه. خداوند فرموده اگه عمل نیک انجام بدیم، نتیجه نیک میبینیم. اگه عمل بد انجام بدیم، نتیجه بد میبینیم.
خیلی موجز نکتههای مهم رو گفتم. برای خودم و شما از خداوند هدایت میخوام.
یگانه جان بسیارسپاسگزارم که وقت گذاشتیدواین متن روبرای من نوشتید
من درتمام این سالهایی که تواین سایت دارم فعالیت میکنم همیشه آقای عباسمنش رواستادخطاب کردم واین کاملادرکامنت های قبلی من چه دراین اکانت جدیدم ودرچه دراکانت قبلی کاملامشهوده
ولی چیزی که باعث شده درکامنت های جدیدم ایشون روباکلمه استاد خطاب نکنم اینه که حقیقتااین اواخر احساس کردم من استاندارهام برای این که کسی رواستادخطاب کنم خیلی بالاست وچون باتحقیق ومطالعه وصدالبته تامل به این نتیجه رسیدم که ایشون بعدازمهارجرت به آمریکاردای استادی روازشونه هاشون پایین انداختندبنابراین برخودم لازم دیدم که به همون آقای عباسمنش بسنده کنم
شماتشریف ببریدفایل های سال های ابتدایی کارایشون ازجمله دوره قانون آفرینش رومشاهده کنیدبعد متوجه میشیدکه قبل وبعدازمهارجرت کردن چه تفاوت فاحشی درنحوه آموزش وقدرت انتقال مفاهیم ایشون ایجادشده وعملاخیلی ایشون متاسفانه دراین حوزه تضعیف پیدا کردن،غیرازاینکه بانشون دادن نعمت های زندگیشون همچنان مخاطبین روپای صحبت هاشون حفظ کردند
یگانه جان من باایشون هیچ خصومتی ندارم که بخوام ازشون خرده بگیرم وتازه به شماتبریک عرض میکنم که زمینه ای برای متفاوت اندیشیدن دروجودشمابوده که ازکنارصحبت های من بی تفاوت ردنشدیدوبه قول خودتون اعراض نکردید
هدف من ازتمام این صحبت هااین بوده که شایدیک تلنگری به ایشون باشه که شایدیک بازنگری درمورد نحوه آموزش هاشون داشته باشند
شمامثال ورزش وتغذیه مناسب رو زدید
حال سوال من ازشمااینه که چنددرصدازمردم باوجوداینهمه تاکیدات پزشکان برورزش وتغذیه مناسب این صحبت هارورعایت میکنند؟
آیامردم سلامتی وپرانرژی بودن رودوست ندارند؟
پس چرافقط عده کمی میتونندبه این صحبت هاپایبندباشند؟
چون صرف گفتن این که بایدورزش کنیم وتغذیه مناسب انجام دهیم کسی روبه عملگرایی وانمیداره
بایدیک راهکارقابل اعتمادودرست به مردم گفته بشه تااکثریت بتونندبه اون راهکارعمل کنندونتیجه بگیرند
شماتصورکنیدیک معتادی ازشدت خماری افتاده جلوی شما وداره دردمیکشه وباهمه وجودازشماکمک میخوادکه بتونه این اعتیادوترک کنه
شماچه راهکاری براش دارید؟
آیاصرف گفتن این که اعتیادبده وداره تورونابودمیکنه به اون آدم کمک میکنه که اعتیادش روترک کنه؟
اون میگه من میخوام که اعتیادوترک کنم اماچه کنم که نمی تونم
ومن این حرف هازودم که به راهکاری دست پیداکنیم که بتونیم این نمی تونم روبه میتونم تبدلیش کنیم
اجازه ندیم سایه تعصب روی آگاهی مون روبپوشونه ومانع ازتفکروتعقل کردن مابشه
الهی به امیدتو
سلام به شما علی آقا
نمیخواستم دیگه پاسخی بهتون بدم چون پاسخ قبلی به اندازه کافی برای بیان مقصودم خوب بود.
ولی شما سوالی پرسیدید که اتفاقاً جوابش پیش منه!
پرسیدید:
«شما تصور کنید یک معتادی از شدت خماری افتاده جلوی شما و داره درد میکشه و با همه وجود از شما کمک میخواد که بتونه این اعتیادو ترک کنه. شما چه راهکاری براش دارید؟»
الان جواب میدم علی آقا:
من امروز، چون با قوانین آشنا شدم، هیچ راهکاری برای این معتاد ندارم! راه خودم رو میرم. و راهکار اون هم اینه که راه خودش رو بره. من براش تلاشی نمیکنم، برای اینکه ترک کنه خودم رو به زجر و بدبختی نمیاندازم، وقتم رو هدر نمیدم، خودم رو فرسوده و خسته نمیکنم، پولم رو به باد نمیدم، شادی و زندگی رو بر خودم حروم نمیکنم. هیچ راهکاری براش ندارم.
اتفاقاً از خوب کسی سوال پرسیدید علی آقا.
چون من چندین و چند بار برای ترک اعتیاد برادر و خواهرم تلاش کردم.
چندین بار… در بیمارستان با انجام بیهوشی و تعویض خون که استرس و هزینه خیلی زیادی هم داشت، در خونه پدری وقتی که مجرد بودم. و حتی بعد از ازدواجم با اجازه همسرم اونها رو آوردم خونه خودمون که ترک کنند با دارو و…
اما نتیجه چی شد؟ هر بار بعد از کلی بدبختی کشیدن و استرس و زحمت و دردسر، اونها برمی گشتند سر خونه اول!
نهایت دوران پاکی اونها دو ماه بود. من بیهوده خودم رو رنج میدادم.
هر کسی خودش باید بخواد. خودش باید تصمیم بگیره و حرکت کنه. بله، حرکت کردن سخته. برای یک معتاد، اونم کسی که مدت زیادی از نوجوانی اعتیاد سنگین داشته، ترک کردن اگه نگیم محاله، باید بگیم بسیار بسیار سخته. ولی ما نمیتونیم به این معتاد راهکار بدیم. هیچ راهکار جادویی که با یه بشکن اونها رو از شر اعتیاد خلاص کنه، وجود نداره. باید خودشون اولاً با تمام وجود بخوان که ترک کنن و دوماً باید مسیرش رو طی کنند. ما نمیتونیم به جای اونها مسیر رو طی کنیم.
راهکار فقط اینه که خودشون بخوان و مواد مصرف نکنن. حاضر باشن در راه ترک بمیرن ولی دوباره برنگردن سمت مواد. بله، سخته. ولی راهکار فقط همینه.
من در این سالها هزار تا راهکار دادم. هزار تا. ولی نشد. چرا؟ چون راهکار اصلی همونه که گفتم: معتاد خودش باید از درون بخواد و مصصم باشه و متعهد بشه که ترک کنه و حاضر باشه بمیره اما دیگه مواد مصرف نکنه و دوباره سراغ مواد نره. تمام.
من که خودم سالها با اونها زندگی کردم زجر و بدبختی و رنج کشیدن اونها رو از نزدیک دیدم. منم از دیدن اونها رنج کشیدم، بارها دلسوزی کردم، غصه خوردم، از غصه بیمار شدم، گریه کردم، تمام پولم رو و وقتم رو صرف کردم که اونها خوب بشن. کارهاشون رو انجام دادم، اما نشد. نتونستند.
فیلم «ابد و یک روز» رو دیدید؟ یادتونه؟ من مثل همون سمیه هستم. همون فیلمه که این دیالوگش معروف شد و همه میگن سمیه نرو! اون یک عضو خانوادهش معتاد بود ولی من همه خانوادهام. من هزار برابر اون رنج کشیدم. چون قانون رو بلد نبودم. و امروز از وضعیتی صدها برابر بدتر از سمیه رسیدم به اینجا، به شرایط امروزم که به لطف خداوند عالیه. چون هدایت خواستم و حرکت کردم. شنا برخلاف جریان آب بسیار بسیار سخت بود. اما من حرکت کردم و از نفس نیفتادم. و این دو سال هم که با آموزشهای استاد عباسمنش با قوانین بدون تغییر خداوند آشنا شدم، حرکت کردن سادهتر و نتایج بزرگتر شده.
وقتی با قانون آشنا شدم، فهمیدم که اون موقع کارم اشتباه بوده. هر کسی خودش زندگیش رو می سازه علی آقا. من از همون پدر و مادری متولد شدم که خواهر و برادرم متولد شدند. در همون شرایط رشد کردم. من درس خوندم، شاگرد ممتاز شدم، بعد از دیپلم کار کردم، دانشگاه رفتم، باز کار کردم و از حقوقم برای اونها مدام و مدام خرج کردم. و اونها فقط دور هم به سمت تباهی رفتند. من دلم خونه. دلم پر از غصه است. ولی از تغییر اونها ناتوانم.
هنوزم که هنوزه برای کمک مالی به اونها دریغ ندارم و کمک مالی میکنم.. ولی کمک برای ترک و تغییر نه. چون بارها بهم ثابت شده و باور کردم که من نمیتونم اونها رو تغییر بدم.
من در خانواده ای بزرگ شدم که همه اعتیاد داشتند. از پدربزرگ و مادربزرگم تا مادر و پدرم و برادر و خواهرا. حتی بعضی افراد فامیلمون. از نوع سنتی و صنعتی. وضع بسیار غم انگیز و اسفباری حاکم بود و متاسفانه هنوز هم هست. من به شدت از فضای خونه منزجر بودم… در کامنتای قبلیم گاهی در این باره نوشتم و دیگه نمی خوام بیشتر روش تمرکز کنم.
ما اگه نخوایم قدم برداریم، حتی اگه ده نفر هم زیر بغلمون رو بگیرن و بخوان راهمون ببرند، پاهامون رو جوری به زمین قفل میکنیم که نتونن حرکتمون بدند.
به نام خدای مهربان
سلام ب استاد عزیزم و مریم شایسته
جای تقدیر و ستایش داره از دوست خوبم آقا رضا ک اینقدر با کلام واضح و روشن خوشون باعث شدن ک باورهایمان تقویت بشه و بیشتر و بیشتر و پایدارتر تو این مسیر حرکت کنیم و بمونیم و ادامه بدیم .
خدایا شکرت
آقا رضاچقدر زیبا و باجدیت حرفهای استاد رو تک ب تک اجرا کردین واینکه تو مسیر کاریتون با اینکه ترس هم داشتین ولی چک هاتون رو پاره کردین وبر ترسهاتون غلبه کردین. و فقط با نقدینگی کار کردن ب جهان ثابت کردین ک جهان پر از ثروت ونعمت و فروانی ایست .
واینکه وقتی ب اون آرامش درونی و راحتی ذهن و ب اون اشتیاقوشوق درونی رسیدین ،درها باز شد ب شکل حال بهتر ،افراد بهتر ،شرایط بهتر ،اتفاقات بهتر و…
واستاد از شما ممنونم ک خداوند من رو ب سمت شما هدایت کرد ک باشما زندگیمو و تغییر بدم و حتی بتونم کمک کنم ب افرادی ک شما گفتین نیاز ب کمک دارن و از شما میخوان ک کمکشون کنید ک زندگی بهتری داشته باشن .
خدایا تنها تو را میپرستم وتنها از تویاری میجویم
درپناه خدا دوستان گلم….
سلام
عجیب فایل عالی بود واقعا لذت بردم و همش موهای بدنم سیخ بود
این نشون میده که وقتی تعهد داری به تغییر کردن و هر کاری به خاطرش میکنی چطور درها برات باز میشه آدمها و اتفاقات عوض میشن
چطور اون فرد هر بار از همون خیابون رد میشده ولی مغازه رضا رو نمیدیده ولی وقتی مدارش عوض میشه
اون مشتری میاد و خرید نقد انجام میده یا اون مشتری که کارت مغازه رضا رو توی یک شهر دیگه پیدا کرده بود،
اینا واقعا اتفاقاتی که توی فیلمها هم کم دیدیم
واقعا چطور میشه که خداوند اینطوری هدایت کنه که رضا گروه بزنه بعد اونطوری آدمها بیان و یواش یواش تکاملشُ طی کنه ویاد بگیره جواب بده به سوالات و آموزش بده و الان یک استادی شده توی حوزه لاغری و رسیدن به آرزوها
من خودم رفتم و سایت ایشون رو پیدا کردم و ماشالا چقدر دوره دارن ایشون و ماشالا به قیمت ها،
واقعا دهنم باز موند
من خودم خیلی علاقه دارم که توی همین حوزه آموزش قوانین فعالیت کنم و بتونم کلاس و دوره برگزار کنم
وقتی اولش رضا رو دیدم که چطور هدایت شد به این کار، حقیقتش ناراحت شدم و ناامید شدم که چرا من تا الان نتونستم کاری کنم
ولی بعد گفتم اتفاقا این یک نشونه خوبیه که همونطور که رضا تو این کار آموزش هدایت شده و یواش یواش بهتر شده منم میتونم و خداوند به منم میتونه کمک کنه و هدایتم کنه
چرا من نتونم این کار انجام بدم
چرا فکر میکنم خداوند منو هدایت نمیکنه
البته به نظر من نکته بزرگ رشد رضا این بود که
(خودش عمل کرد و نتیجه گرفت و درک کرد از چه مسیری به اینجا رسید )
بعد شروع کرد به آموزش دادن
و خیلی ها هستن مخصوصا خودم که هنوز خودم نتیجه نگرفتم از موضوعی ولی میخام به بقیه هم آموزش بدم
من اول باید خودم کار کنم، نتیجه بگیرم، میسر رو درک کنم و بعد اقدام به آموزش کنم
استاد جا بینهایت سپاسگزارم برای این فایلهای طلایی که روی سایت قرار میدهید ️️