نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 12 - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)
https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-3.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2023-01-30 03:04:272024-09-24 19:35:21نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 12شاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
سلام آقای عطار روشن ، من بیشتر از ، هر چیزی هممت واراده وتعهد شما رو تحسین میکنم ، خدااای من چطور ممکنه یک انسانی که قبلا همش گله وشکایت میکرد و وهر هفته با دوست ورفیقاش بیرون میرفته و کلی دولت وآدمای دیگه رو فحش میداده و کلی سیگار میکشید و وقتشو پای بازهای کامپیوتری حروم میکرده و کلی فرصت سوزی میکرده ،..
.چطور ممکنه فقط با خرید یک فایل انقد تعهد بده و انقد عامل به عمل باشه اینجا (اهمیت پرداخت بها معلوم میشه ).. من که میگم خانوم شما چقدر خوشبخته که شما خودکار بدون اینکه خانمتون مشوق شما بشه بدون پشتیبانی خانواده واطرافیان وحتی با مسخره کردن اطرافیان .. شما همچنان تصمیم گرفتید که آدم بهتری بشید .. واین تعهد شما باعث شد خداوند وجهان به شمانظر کند و بقول معروف شما یک قدم و جهان صد قدم برداشت تا شما رو هل بده بسمت اهدافتون .. وواقعا فاصله بین رضای قدیمی و رضای محبوب آینده فقط یک تصمیم بود..تصمیممم به تغییر .. وواقعا همه ما باید تغییر کنیم ورژن جدیدی از خودمون بسازیم تا شرایط اطرافمون هم عوض بشه .. واولین قدم برای تغییر این است که ما اصلااا خودمون بپذیریم که ما باهمون آدم ورژن قبل ، شرایطمون اینه ..واصلا از شرایطمون و نتایجمون راضی هم نیستیم ..پس) (بپذیریم که باید تغییر کنیم ). اصل پذیرش …وبعد برای تغییر باید بهای تغییر کردن بپردازیم
در این مسیرممکنه ناامید بشیم شیطان وسوسه کند مارو و بگه بازم نمیشه..
ولی ما باید ادامه بدیم استمرار در عمل با احساس خوب ..تا سروکله ادم های جدید پیدا بشه .. وکم کم شرایط ما تغییر میکنه البته اینجا هم باید باورهای توحیدی ما هم خوب باشه ..ایمان داشته باشیم و اعتماد داشته باشیم که خداوند با ماست و دست او بالای همه دست هاست واو بالاترین قدرت در جهان است. وبقول استاد کیست که خدا اورا بکشد بالا وکل جهان بخواهند اورا پایین بکشند و کیست که کل جهان بخواهند اورا بالابکشند ولی خدا بخواهد اورا پایین بکشد
مثل اقای رضا عطار روشن که یک شبه استاد شد واز یک گروه دو نفره به گروه چند هزار نفری در تلگرام تبدیل کند واینجاست که وقتی استاد میگوید تو با خدا باش باورهای توحیدی مناسب بساز بخصوص آنها که مشکل روابط دارند ..خداوند دلها را نرم میکند نگران نباشید آن خدایی که ستارگان وسیارات را در مدار هم قرار میدهد شما هم وقتی تغییر کنید خداوند هم قادر است جفت روحی شما را هم در مدار شما قرار داد ..پس نگران چی هستید؟؟ نترسید حزن ونگرانی را بخودتون راه ندهید وفقط روی خودتان کار کنید و تغییر مثبت کنید .. وقطعا او میتواند از راهای غیر معمول درها را بازکند مشتریان جدید برامون بیاره یا ایده های جدید به ذهنمان رخنه کنه .. یعنی خداوند افراد مناسب را در زمان مناسب ومکان مناسب در مسیر ما قرار میدهد تا باعث رشد وپیشرفت ما شود و به تکامل ما کمک کند .. تعهد شرط تغییر است .. وخواستن خود فرد هم خیلی مهم است اینکه آماده باشد ظرفش برای خالی باشه یعنی آماده دریافت آگاهی برای تغییر باشه..ولشتیاق سوزان برای تغییر داشته باشد وگرنه مثل همکار آقا رضا لفت میده خودش .. و چقد خوشبحال آن فردی میشود که باور های توحیدی جدیدی بسازد بر مبنای ان باید آدم بهتری بشم تا خدا ی من بهتر شود وبمن نعمت بیشتری بدهد واین مصداق این آیه است
واذا سالک عبادی عنیی فانی قریب ، اجیب دعوت داع اذا دعان فلیستجیبوا لی ولیومنوا بی لعلکم یرشدون …تو خدا رو بخوان درخواست کن ، خدا حتما تورا اجابت میکند ..یعنی خداوند بخاطر موجودیت رب بودن خودش که همیشه هست واین ما هستیم که باید به او اجازه ورود بدهیم تا ما را هدایت کند .. وباید قبلی وهرلحطظه از خدا بخواهی حتی در نوع لباس پوشیدن در غدا خوردنت تا بگیر تصمیمات بسیار بزرگ در زندگیت از او نظر خواهی ومشاوره بخواهی که خدایا نظر توریست دلم میخواهد راهنمای من تو باشم و لطف تو همیشه وهر لحظه شامل حال ِ من شود .. واگر کسی با خداوند معامله کند واز تو مشاوره بخواهد هرگز ضرر نمیکند وخداوند نیکو معامله گری است ..
بک نکته مهم از ویدئو آقای رضا این بود که او این فایل هدفگذاری را در تمام ابعاد زندگیش بکار برد ونتیجه گرفت .. این نشان میدهد که قوانین ثابت است و تو میتونی این قوانین را در همه ابعاد زندگیت بکار ببری ونتیجه بگیری واین نشان میدهد که اقای رصا عطار انقدر این فایل ها را گوش داده بود تا این فایل ها در او درونی شده بود و تنها در اینصورت است که میتواند اورا در تمام ابعاد زندگیش بکار ببرد اینجا (کاهش وزن)
آنوقت آدم به جایی میرسد که انبد تبحر پیدا میکند که خودش میتونه اصلا تمارین ذهنی بسازد و خب اینجا همه ما میدانیم که برای رسیدن به اهداف قدرت ذهن 99درصد کار انجام میدهد وفیزیک بدن 1درصد کار انجام میدهد. بقول لستاد مثال عالی دارد که میگه من با چع زور بازویی با چع قدرت عظلانی باید میزدم تا آن خانم را در پاریس روزی که برای گرفتن ویزای آمریکا رفته بودم اونجا آن روز می اومد واز قضا فارسی هم بلد بود و طرف دو ودقیه پاس های ما رو نگاه کرد گفت اصلن من دوستدارم شما برید آمریکا…در صورتیکه در سفارت پاریس هیچوقت آن خانم نمی اومده ..یعنی اینها همش بهم ربط داره ..باید ما ربطشو پیدا کنیم چرا؟؟خب چون استاد همیشه زمانی که در تایلند بود دورهمی سفره با عزیز دلشوند ومیکایل بود از سفرهای دورهمی در اروپا حرف میزدند ساعتتها وزمانی که در پاریس ودور اروپا رو میگشتند همین حرفها رو در مورد آمریکا میزدند یعنی میشه از خواسته ها حرف میزدند با داستانهای خوب دورهمی های سفره و یا یک جمله تاکیدی که همیشه سر زبان آنها جاری است که ما همیشه در زمان مناسب ومکان مناسب هستیم و این عوامل باعث شد در سفارت آمریکا در پاریس در زمان مناسب ومکان مناسب قرار بگیرند و آن خانم خارجی الاصل اونجا حضور داشته باشه و از قضا فارسی هم بلد باشه و بهشون هم ظرف دو دقیقه ویزا آمریکا بده بدون باز خواست وسوال کردن وبگه بفرما اینم ویزای شما ..شما ایرانی هستید اصلن من دوست دارم شما سنفر برید ایالت متحده ..بهمین سادگی .!!!
یا مثال دیگه استاد با چه زور بازویی یا چه نیروی فیزیکی باید بکار میبرد که بمحص اینکه وارد فلوریدا بشه یک آقایی باشون تماس بگیره واز شاگردی ایشون باشه وبگه من تمام ایالت ها رو رفتم از فلوریدا بهتر نیست هوای معتدل همیشه بهاری وافتابی همینطوری که استاد دوست داشتن ولز آب وهوای سرد فراری بودند آن آقا قبل لینکه از پاریس پرواز کنن بسمت آمریکا منتطر شون باشه فلوریدا و و از قضا تا 8ماه هم بیکار باشن وقتشون آزاد باشه و بگن لستاد اصلن من خودم دوستدارم این چندماه در خدمتتون باشم وتمام کارهای بانکی و خریدا ها و و دور زدن توی این ایالت وجاهای مختلفی نشونتون بدم تا تصمیم بگیرید کجا ملک بخرید ساکن بشید ..خب اینها اگر کار باورهای توحیدی وقدرت دهنی استاد نیست پس چیست ؟؟
ما بخداوند اعتماد داریم بحرف نیست که به عمله.. مثل آقای رصا عطار روشن ..که به ترسهاش عملکرد و کل دسته چک ها رو پاره کرد ..قسطی نه جنس آورد نه فروخت فقط نقد کار کرد..و الباقی داستان که خودتان بهتر از من شندید
سلام دوست عزیز
چقدر نکات عالی از فایل اقا رضا استخراج کردی و قانون رو برای خودت مرور کردی.
ایمان به خداوند و توکل به خدا و اعتماد کنی و فقط بگی خدایا خودت منو هدایت کن هدایتم که به مسیر زیبایی ها کار بسیار عالیه و بعد اونه که دستان خداوند هر روزه به کمک تو میان.
به نام خدا
سلام به آقا رضا ودوستان عزیز واستاد ومریم جان
خدارو شکر که فایل جدید دیدم وچقدر لذت بردم از خواندن آن قدم به قدم آقا رضا داره در این فایل ها مراحل تکاملش بیان میکنه.
از زمانی که با پوشیدن لباس مناسب ومرتب کردن مغازه شروع کرد وبعد از آن دیدن فرد موفق کسب وکار خودش والگو برداری ونقد کار کردن وپاره کردن دسته چک علارغم نجوا کردن های پی در پی ذهن ومههههههههم تر از همه عمل به الگو ورفتن تودل ترس ها و توکل کردن به خدا دیدن نتایج وشکل گیری باورها وامان از هدایت خداوند که اگر راه را هموار کنی میآید به آسانی وسادگی بصورت کاملا طبیعی که حتی نمی توانی باور کنی وبعد تیک خوردن اهداف ،لاغری وتعجب دیگران…..
حالا هدایت خدا که کانال بزنی وشب بخوابی با دونفر غیر فعال در تلگرام وصبح صدو خورده انسان اکتیو وانرژی مثبت این انسان ها در اطراف آقا رضا بودند ولی وقتی آقا رضا به جهان وخدا ثابت کرد تغییر کرده ومدارش تغییر کرد انسان های آمدن اطرافش وقتی مثل مغازه که جا باز کرد جنس جدید اومد وخدا پرش کرد وقتی دوستان ومشتری های غیر هم مدار رفتن و وقانون خلا اتفاق افتاد دوستان عالی ومشتری های دست به جیب آمدند
واین تفسیر آیه خداست که خداوند به همه کمک می کند چه کسی که می خواهد به چاه بروند چه آنکه می خواهد به عرش بروند ولی جهان درحال گسترش به محض یک قدم مثبت تو خدا براساس قوانین خود 100قدم یا بیشتر می آید
خدا چگونه باور فراوانی در ما زیاد میکنه!!!!!!!! در حالی که در آیاتش میگه نمی خواهید به خدا قرض نیکو بدهید ومنظور دستگیری از بندگان است به نوعی می گوید نمی خواهید باور فراوانی داشته باشید، ببخشید تا هرروز زیاد شود فدای تو خدایی که تربیت کردنت هم با مهربانی ومنت کشیدن بندگانت است
وبریم دنبال بقیه داستان آقا رضا دستگیری از بندگان خدا با ایجاد کانال ودر عین نا باوری دیدن نتایج با دریافت کامنت های مردم ودریافت پول حتی علارغم مقاومت ذهنی آقا رضا ومطمئنم وقتی سد ذهنی لایق دریافت پول نبودن آقا رضا بشکند حتما سیلی از دریافت پول به عنوان نتایج عملی دریافت قانون وعمل به آن در زندگی ایشون جاری خواهد شد واینو از درس های استاد یاد گرفتم وپیشگویی می کنم که فایل های بعدی آقا رضا با سرعت بیشتر روبه صعود در تمام ابعاد است
وچقدر زیبا با سخنان استاد درباره ثروت وخلق اون هماهنگ که از همین امکاناتی که داری واز نقطه صفر شروع کن در درآمد زایی آقا رضا از فایل های مشاوره مشهود است.
خدایا شکرت با این قوانین زیبا که هر جا ایستادگی مارا می بینی طبق قانون بدون تغییر خودت نتایج میاد
خدایا شکرت برای شنیدن این سخنان زیبا ،عاشق این فایل های گهربارم
در پناه خداشاد وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید
(◍•ᴗ•◍)(。•̀ᴗ-)
•
$.(بخش دوم).$
•
یکی از مهمترین تصمیماتی که رضا بعد چند مدت از طی کردن {تکاملش} به قول خودش این بود که،
«نقدی بخرم»
«نقدی بفروشم».
که هر کدوم به تنهایی برای کسی که یه عمره کارش «خرید؛ قرضی، وامی، قسطی» و
«فروش؛ نسیه» بوده،
کاری غیرممکنِ چه برسه انجام هردوش باهم.
•
اما
رضا
{تصمیم } گرفت
{اعتماد/توکل} کرد
{حرکت} کرد.
•
یعنی بزرگترین «درسی» که میشه از این چندتا فایل رضای عزیز گرفت اینه که؛
100٪ به تمرین های استاد عمل میکردن.
تو این مورد [ پیدا کردن الگوی مناسب تو کسب کار ] بود که رضا به خوبی رفت تو دلِ کار و فردی رو تو شهرشون پیدا کرد که فقط و فقط به صورت «نقدی» با مشریاش کار میکرد.
وقتی چند بار رفت اونجا
و
مشتری هایی رو «دید» که فقط «نقدی» خرید میکنن
و
«دید» که ابزارهایی هست که میشه روشون کار کرد،
تو «ذهنش» کااااملاً «منظقی و طبیعی» شد که
{میشود اینجور هم کار کرد.}*
ایــده ها
و
ایـــده ها
و
ایــــده ها
و
ایـــــده ها
زمانی پشت سره هم {به ما الهام میشن} که ما در {حرکت} باشیم.
اصلا کُلِ؛
{توحید} = {حرکت}،
{عزت نفس} = {حرکت}،
{پول ساختن} = {حرکت}،
{روابط عالی} = {حرکت}،
{سلامتی} = {حرکت}،
{خلاقیت} = {حرکت}،
و… .
آقا {زندگـــــــی} یعنی {حرکت}، تمام.
اما «تفاوت» اینجاست که {حرکتـی} که با {باورهای درست} همراه باشه،
اونجاست که {{پاداش های بزرگ}} داده میشه.
چـــــی بشه که رضای عزیز تصمیم به «نقدی کار کردن» بگیره و این «ایده» بیاد که بجای خرید از تهران بیاد به صورت «روزانه و تعدادی» از همین همکارش خرید بکنه که به صرفهتر هم براش درمیاد
و
چــــی بشه که دقیقا هر تعدادی تو روز «خرید» میکرده رو «فروش» بکنه.
این اگه {معجزه} نیست، پس چیه؟!؟!
حالا اینا کجا داره اتفاق میوفته؟؟؟؟
جایـــی که
خیلیااا میگن تو بازار کار کردن فقط نسیهای ممکنه و این روششِ ما پیر اینکاریم و این حرفا،
درصورتی که هستن کسایی که «فقط نقدی» کار میکنن.
این یعنی؛
اون افرادی که خودشون رو «باتجربه» اون کار میدونستن چون {اونجوری باور داشتن} تمااااام این تجربیات چندین چند سالشون هم مهرِتاییدی بوده که فقط همین راه وجود داره.
واااااااااای
چقدر قشنگ میگه رضای عزیز
از لحظاتی که ما درک کنیم {شجاعت و حرکت} این نیست که اصلا «ترس و استرسی» نداریم،
درواقعا {شجاعت و حرکت} یعنی
با وجود اینکه با دستات میز رو گرفتی تا از شدت لرزش پاهات نیوفتی اما تو همین وضعیت میای و به خریداری قدیم خودت میگی که من دیگه «نسیه» کار نمیکنم.
اما نتیجه چــــی بود ؟؟؟
با وجود اینکه
بعد از 3 ماه شروع روش جدید «خرید و فروش» اتفاق خیلی بزرگ و خاصی نیوفتاده بود
اما
رضای عزیز همچنان با «پوشش زیبا» و «احساس خوشحالی» میرفت و میومد،
کم کـم کـــم افرادی که «نسیه» خرید میکردن «دور و جدا شدن» و افراد جدیدی اضافه شدن به مشتری های رضا که کاملاً «نقد» خرید میکردن و «نزدیک و وارد شدن» به {کسب و کارِ} رضا.
√افرادی که قبلا نبودن و نمیدونستن اصلا همچین جایی این مغازه وجود داره.√
وقتی برای اولین بار از یه شهر دیگه یکی میاد و 2/300 ازت خرید میکنه و
از تو و اخلاقت خوشش میاد که دفعه دیگه هم خرید تلفنی داشته باشه ازت،
اونم کسی که همیشه از این جاده اصلی رد میشده و میرفته سراغ اون یکی همکار درصورتی که مغازه تو با اووووووون همه وسائل جلو چشم بوده و طبیعتاً باید میدیده اما نمیدیده,
متوجه {اصلِ قانون} میشیم؛
که
اگه حتی در پاخور ترین «لوکیشن شهر» هم مغازه داشته باشی اما {در مدارِ ثروت} نباشی
به هیچ عنوان مشتری های مناسب وارد به {کسب و کارِ} تو نمیشن.
و
اگه در ناکجا آباد ترین «لوکیشین شهر» هم باشی
اما در {مدار ثروت} باشی مشتری های مناسب از راه های {طبیعی و منطقی} وارد {کسب و کارِ} تو میشن.
فقط به همین فکر کنیم که
چی بشه که یه نفری بیاد و «کارت ویزیت مغازه رضا» رو یه زمانی برداره
و رضا هم تو همین حین داره روی {باورهاش} کار میکنه و {احساس خودش رو خوب و خوبتر} میکنه
و از اون طرف اون فرد تو یه شهر دیگه کارتش رو بندازه روی زمین و یکی همینجوری به ظاهر اتفاقی اون «کارت ویزیت» رو ببینه و بخونه و بیاد از رضا خرید کنه اونم «نقدی» ،
اللّه و اکبر.
وقتی ما کــم کــــم به {آگاهی های خداوند} در یک مسیره {تکاملیِ} تمام نشدنی،
{محرم} میشیم و پرده ها کنار میرن و وارد {مدارهای بالاتر میشیم}
دیگه از هر اتفاقی تنها برداشتی که داریم [ تایید قوانین الهی ] هست و اینجوریِ که تماااام «تصمــــــــیمهای ما» در هر لحـــظه «ناخودآگاه» فقط و فقط به سمت {پیشرفت و بهتر شدنِ}.
نمود این رو میشه زمانی
دید که رضای عزیز رفت از همکارش که «نقد، خرید و فروش میکرده»* خرید انجام بده اما بخاطر 30 هزار تومان که «جنس و ابزاری» ازش کم میکنه تا دقیق بشه،
رضا اولش ناراحت میشه
اما بعد که به این موضوع فکر میکنه متوجه میشه که اصلا درستش همینه،
چون صد و هزار و میلیون و میلیارد تو نسیه ندادن فرقی ندارن و اگه میگی «نقدی» یعنی هر تراکنشی که انجام میدی باید اینجوری باشه،
واینجا رضا میفهمه که به فکر میکرده که {باورش تو این موضوع تغیر کرده} درصورتی که هنوز خودش {مقاومت} داشته.
به قولِ استاد عزیز ؛
.$. برای ورود پول و ثروت به بیزینس و زندگی ما به جای ساخت باورهای جدید باید بیایم و «مقاومت های کهنه» رو شناسایی کنیم و تغیرشون بدیم .$.*
اگر اون همکارِ رضای عزیز این همه «مشتری دست به نقد» داشته چون همچنین باوری داشته که؛
اگه میخوای «کسب و کارت» مختل نشه،
آگاهانه دَر رو به روی آدمایی که تو این فضا هستن ببند
و
به جاش دَر رو به روی آدمایی باز کن که کسب و کارت رو توسعه میدن»
بلــه که اگه
با { باور درست حرکت کنی و استمرار داشته باشی}
خداوند هم {مشتری های مناسب رو به سمت کسب و کار ما هدایت میکنه} و ما رو هم به سمت اونها {هدایت میکنه}
و درواقع ما در یک {مدار ثروت و نعمت} باهم {برخورد} میکنیم.
بلــه که
تو این مسیر
برای اولین بار میتونی «پسانداز» کنی و پول تو حسابت بمونه،
بدون هیچ قسط و وام وقرضی ،
چون این نتیجه {طبیعی} این مسیره.
و دقیقا
اینجاست که ما وقتی از دلِ این «تضادهای مالی» میایم بیرون به {آرامش} میرسیم
و
اینجاست که میفهمیم {ذهن آرام} جایگاهِ {تولد و خلق و پرورشِ ایده هاست}.
خدایاشکرت.
(◍•ᴗ•◍)(。•̀ᴗ-)
به نام خدای مهربان
سلام به علیرضای خوش خنده
پسررر عالی بود، چقدر زیبا فایل رو تحلیل کردی، واقعا خواندن کامنت های شما عزیزان چقدر کمک کننده است برای درک بهتر ماجرا.
واقعا برلی خواندن کامنت هم باید مدارت بالا بره که توفیق اینو داشته باشی از این گنجینه الهی استفاده کنی.
مررررسی علیرضا جان،خیلی دقیق و ریزبینانه نوشته بودی. همیشه که کامنت شما را میدیم، تو دلم میگفتم باز علیرضا اومد، با اون لبخندش.
مررررسی از حضور گرم و صمیمی ات در سایت.
مررررسی که وقت میذاری و مینویسی و ما استفاده می کنیم.
مراقب حال دل مهربان ات باش.
در پناه حق
سلام رضوان عزیز
امیدوارم همهجا و همه لحظه سرشار از آرامش و عشق و ثروت خداوند باشی.
از خدا میخوام چنااااااان ارادهای بهمون بده تا در مسیر زیبای {خلقِ خواستهها}،
«متعهد و ثابت قدم» باشیم و {زندگیِ بهشتی} رو تجربه کنیم که براش {متولد} شدیم.
واقعا خدا و جهانش بیشتر از ما میخوان که ما {ثروتمند} بشیم تا با {شکوفاییمون} جهان اطرافمون رو «متحول» کنیم.
برای همینه که همه چیز محیاست فقط باید
خدا و جهانش
و
خودمون
و
این مسیر زیبا و لذت بخشِ تغیرِ زندگی,
[ 100٪ باور داشته باشیم و استمراااار و استمراااار و استمراااااااااااار بخرج بدیم تا پاداش های بزرگ و همیشگی نسیبمون بشه ].
خدایاااشکرت.
سلام به استاد عزیزم و آقا رضای عزیز
ممنون بابت این فایلهای ارزشمند که تمام آنچه از شما آموختیم را برایمان یادآوری می کند ممنون از آقا رضا که باعث می شوند که همه با ایمان و توکل بیشتری مسیر را ادامه دهند
نکته ای که در این فایل بود من را یاد صحبتهای استاد انداخت که در همه دوره ها می گویند
ایشان می گویند در مورد مباحث این دوره با کسی صحبت نکنید تا زمانی که نتیجه بگیرید زمانی که نتیجه بگیرید هم وقتی صحبت کنید که دیگران ازتون درخواست کردند و به شما گفتند لطفا به ما بگو که چطور به این نتیجه رسیدی آن وقت صحبت کنید
در آن زمان وقتی نتیجه گرفتید حتی این افراد حاضر هستند پول پرداخت کنند که ببینند شما چطور نتیجه گرفتی
دقیقا در این فایل این صحبت استاد برام منطقی شد هر چند خودم به این نتیجه رسیده بودم ولی وقتی آقارضا با مثال خودشون نشان دادند زمانی که نتیجه گرفتند خدا دستانش را فرستاد که حاصل نتایج ایشان منتشر بشه
پس عجله نداشته باشیم که بخواهیم موضوعی را که از استاد یاد گرفتیم سریع به همه کسانی که در مدارش نیستند بگیم چون سر زمان مناسب انسانهای مناسب که شنوای این صحبتها هستند کنارمون قرار می گیرند.
و دقیقا طبق تئوری مدارها که استاد گفتند همه خواسته ها از قبل وجود دارند فقط شما باید وارد اون مدار بشید وقتی روی خودتون تمرکز می کنید و فقط روی تغییرات خودتون متمرکز هستید وارد مداری می شوید که لاجرم ثروت و نعمت و عشق و سلامتی و عزت نفس وارد زندگی تون می شه و من دقیقا این را حس کردم و دقیقا از وقتی تغییر کردم مثل آقا رضا به مکانهایی هدایت می شوم که نعمت و ثروت هست در حالی که قبلا اصلا اینهمه نعمت و ثروت را نمی دیدم و اصلا باورم نمی شد که در ایران چنین مکانهایی باشد
وقتی شماره بعضی از آدمها را حذف کردم شماره افرادی وارد گوشیم شد که واقعا در مدارشون بودم نحوه زندگی ام جوری عوض شد که همش در مدار دریافت آگاهی های خوب شدم و اصلا خیلی آرام آرام عزیزترین کسانم ارتباطشون بدون دعوا و بحث با من کم شد و حتی نمی فهمم چطور جهان این کار را به آسانی انجام داد و همین شاید بهم ثابت کرد که قانون جواب می ده و وقتی حرفهای استاد را دونه دونه انجام می دهی خدا تو را به مسیری هدایت می کند که ایده ها بهت گفته میشه تو نمی خواد خیلی کار سختی بکنی به قول استاد یک مسیر زیبا که تو سوت می زنی و لذت می بری و از نعمتها استفاده می کنی و آدمها را می بینی که چقدر دارن تقلا می کنن و باورت می شه که داری مسیر درست را می ری.
من از وقتی وارد این مسیر شدم خداوند اینقدر زمان مرا افزایش داده است که زمان داشته باشم صحبتهای استاد را گوش بدهم بنویسم و تمرین کنم و واقعا همش با خودم می گم پس این زمانبندی ها چرا قبلا نبود
خیلی از صحبتهای آقا رضا لذت می برم این هم کار خداست که مسیر را به ما نشان بدهد و بهمون بگه که مسیر درستی می رویم هر چند من وقتی به آگاهی های دوره ها عمل کردم من هم دقیقا همش شوکه شدم از اتفاقاتی که مسیر زندگی منو بهبود می داد و به قول استاد خودبخود همه چیز عالی می شد و حرف استاد حتی در مورد روابط که می گفتند تو روی خودت کار کن همه چیز خودبخود درست می شه و واقعا می فهمم که تو اگه تمرکز را بزاری روی تغییر خودت نه عوامل بیرونی اون عوامل بیرونی هم به نفع تو خودبخود تغییر می کنند چون ما مدارمون عوض شده پس تو اون مداری که وارد شدیم مشتری های ثروتمند و خوش حساب و انسانهای خوب هستند دقیقا مثل اون مشتری آقا رضا که همیشه از جلوی مغازشون رد می شد ولی ایشون را نمی دید ولی وقتی ایشون تغییر کرد اون مشتری مغازه ایشون را دید و نعمت وارد مغازه ایشون شد و اینکه مدیریت همه این کارها با خداست به قول استاد همان خدایی که تمام نظامات جهان را مدیریت می کنه کسب و کار تو را هم مدیریت می کنه لازم نیست تبلیغ بکنی
نکته دیگری که خیلی مهم است غلبه بر ترس و پاره کردن چک ها است که استاد در فایل مصاحبه استاد شماره 20 با نوشته زیبای خانم شایسته عزیزم به آن اشاره کرده اند
دقیقا قسمتی از متن را اینجا می آورم که برایمان منطقی شود علت باز شدن درها برای آقا رضا چه بوده است
ترس مهم ترین اسلحه شیطان است تا نتوانیم به انرژیی هدایتگری اعتماد کنیم که وعدهی هدایت ما به سمت نتایج دلخواهمان را داده است آنرا خدا نامیدهایم.حواست از آنچه که می خواهی بردارد و از حرکت در مسیر خوشبختی، نا امیدت سازد.
اما وقتی درحالیکه می ترسی، با اعتماد به این انرژی، قدم ها را نیز برداری و بر آن ترس ها بتازی، شیطان ذهنت خلع سلاح میشود. آنوقت جهان برای پاداش دادن به چنین جسارتی، درها را برایت باز میکند و نه تنها به خواستههایت میرسی، بلکه به خاطر این اعتماد و نگران نبودن درباره نتیجهی نهایی، میتوانی از مسیر تحقق خواستههایت لذت ببری و این احساس خوب، تو را رشد میدهد و وارد مدارهای بالاتری میکند.
مهم ترین موفقیت های زندگی ات در لحظه ای رقم می خورد که تصمیم می گیری با ترسی مواجه شوی که خودش را به اساسی ترین موضوع زندگی ات و تهدید بر از دست رفتنِ آن گره زده است.
همه الهامات و هدایت ها را وقتی دریافت کرده ام که توانسته ام با وجود ترس، متوکل و جسور باشم و اقدام نمایم. هرچه بیشتر این کار را انجام داده ام، ترس هایم کمتر شده و جسارتم قدرت بیشتری گرفته، تا جایی که الان می توانم بگویم تقریبا هیچ ترسی ندارم.
بنابراین اگر داشتن خواسته ای در زندگی برایت مهم است، باید بهایش را با نشان دادن جسارت و شجاعت در غلبه بر آن ترس، بپردازی. آنوقت است که جهان به خدمت تو می آید و هدایت ات می کند.
متن کامل را در این لینک بخوانید
abasmanesh.com
خدا را شاکرم که من را در این مسیر هدایت الهی قرار داد
از استاد عزیزم هم سپاسگزارم که چنین شاگردان نابی تربیت کرده اند که خود شاگردان هم برای خودشان استادی شده اند و این مسیر راحت و آسان همش درش یادگیری وجود دارد چه از شاگرد چه از استاد
خدایا شکرت ممنون از آقا رضای عزیز و خوش صحبت که اینقدر زیبا قانون را برامون منطقی کردند
براتون بهترین آرزوها را دارم
سلام مرضیه خانم
همیشه از کامنت های زیبا و عالیتون لذت میبرم
از سیر تکاملی و مداریتون که عالی بیان کردید که در ابتدا افراد را حذف کردید بعد از لیست مخاطبتان حذف کردید
بله همه ی در اوایل مسیر میخواهیم یه بلندگو دستمون بگیریم و قانون را داد بزنیم ولی با گذشت زمان میفهمیم که این راهش نیست و باید فقط و فقط روی خودمون کار کنیم و دیگران با دیدن نتایج ما به سمت این راه سوق پیدا میکنن
سپاسگزارم
سلام محمد آقا
ممنون از لطفتون من هم همیشه از کامنتها
و انرژی خوبتون لذت می برم
ممنون که با پاسخ به کامنتها باعث می شوید
که انگیزه خوبی در افراد ایجاد شود
من قدردان متنهای زیبایی که می نویسید هستم
شعرهای حافظ احساسهای خوب
همیشه برقرار باشید
درود بر انسان هایی که ایمان را در عمل زندگی میکنند
خداااایااااا هدایت خواستم
منو اوردی گذاشتی اینجااا
چندماه قبل وقتی تعهد دادم که باتمام وجود باید توی این خانواده اگاهی بخش بمونم
تعهد شبانه روزی که تا همین لحظه بر شدتش افزوده شده که کم نشده، این کامنت رو نوشته بودم
.
و امروز که هدایت خواستم و با خط اول این دیدگاه هدایت را شنیدم
تا خواندم گفتم خدایا قلم منه
(گاهی اسامی افرادی که دیدگاه منتخب دارن از نگاهم میره و اینبار هم)
این نوشته منه
تو اونروزهااا که با تعهد تمامِ من هرروز یک فایل از اقا رضا میومد و من با تمام وجود نه یکبار که بارها گوش میکردم
گاهی با شوق
گاهی با اشک
اونروزهااا که تعهد اقا رضا شد الگوی من
اونروزها که هماهنگی بی نظیر خداوند رو میدیدم
هرروز ساعتها وقت برای دیدگاه نوشتن میزاشتم
هرروز ساعتهاجزوه بر میداشتم
و تا همین امروز همینگونه هستم
به لطف خدایی که دستم رو گرفت و باعشق گذاشت اینجا
خداایاا تمام دیدگاه رو خوندم و گفتم این نوشته هاا از قلبم میومدن و بر این صفحه جاری میشدن و من که اصلا خبر نداشتم قراره یک روز متن انتخابی باشه
و قراره یکروز هدایتم بشه
هدایت خودم بشه
و تلنگر امروزم
.
اقا رضا اونروزاا برای من نماد ایمان بودش
نماد ایمانی که عمل میاورد
درسته استاد الگوی کاملی بودن
اما برای روزای اول ورودم به سایت دیدن یک الگوی اینچنینی مثل اقا رضا جور دیگری بود
.
امروز بعد از بیش از دویست و پنجاه روز حضورم درسایت
زندگیم خیلی تغییر کرده
زندگی برایم اسان و روان شده
اتفاقا چند شب پیش به یکی از دفاتری که این مدت پر کردم هدایت شدم، صفحه اول ان تقریبا پانزده مورد نوشته بودم که حدود هشتا از اونها رو تیک زدم که انجام شده و کلی خداروشکر کردم
خدایا شکرت
خدایا شکرت
.
امروز هم جواب هدایتم این بود که
داستان داستان خواستن هاست، داستان جسارتهاست، داستان رفتن به دل ترسهاست، داستان تکامل و داستان ایمانه
خدایا ممنونم
قدردانم
تو برایم دراین بیش از هشت ماه انچنان تغییرات ایجاد کردی که دیگر هیچ چیز نمیتواند باورم رو برهم بزنه که همه چیز در توحید، در فرکانس خلاصه میشه
و من دارم هرلحظه به جهان میگم چی میخام با فرکانسم و جهان هم پاسخ میده
.
من از این فضای اگاهی بخش هم قدردانم
که باعث شد من روی مدار مناسب بمانم
.
قدردان دو استاد بزرگ و آگاهی بخشم هستم
سپاسگزارم
خدایا شکرت
بنام خداوند بخشنده مهربان
سریع برم سر اصل مطلب که در وحله ای از زندگی بودم ، که واقعا نیاز داشتم به این فایل و شنیدن نتایج رضای عزیز و توضیحات بی نظیر استاد.
من چند روزی بود که من درمورد درامد شخصی با اینکه خیلی پیشرفت خوبی داشتم،ناراضی بودم.
تحولات عظیمی داخل کسب و کارم دادم مثل:
من مدت ها بود چکی کار میکردم.خودم نقد میخرید مصالح کار رو ولی چکی بعضا 7 ماهه! یا 8 ماهه میفروختم!!! تا با استفاده از بسته روانشناسی ثروت 1 و درخاست نقدی فروشی در من ایجاد شد و دیگه متعهد شدم نقدی فقط بفروشم ، کم کم ایده و شرایط به سمت و سویی رفت که تونستم نقدی خرید و فروش کنم .همه شرایط تغییر کرد.
این مدت در شرایطی بودم که نیاز داشتم به این قسمت از دیدن نتایج دوستان.من خودم فقط نتایج رضا جان رو دیدم تا به اینجا.
و همش ته دلم اینو میگه که مجید ادامه بده،به شرایط نگاه نکن،تو مسیر رو ادامه بده و درخاست کن.اینقدر ادامه بده تا نتیجه بگیری .مسیرتو عوض نکن،نذار ذهنت نتایج بزرگ قبلی رو که گرفتی رو کوچیک کنه و بی اهمیت جلوه بده و شرایط الانت رو بد و افتضاح جلوه بده .
داخل این مدت خیلی نشونه ها اومده برای من، و من میخام توی مسیر بمونم.اصلا بقول استاد تهش مرگه دیگه ,یا به هدفم برسم یا بزار بمیرم اصلا!
من تا الانشم خیلی بها دادم،الانم ادامه مسیرمو میرم،میرم تا به نتیجه برسم،میرم تا نتیجه بگیر،ادامه میدم تا اونچیزی که میخام بشه و به چیزایی که میخام برسم.
آخرش هرچی میشه بشه،من هرچی ایده میاد رو اجرا کنم.با تمام قدرت روی قانون کار کنم و ذهنم و تغییر شخصیتم.
بسیار ممنون از استاد عزیزم و اقای رضا عطار روشن بخاطر این فایل های زیبا .
برای همه ی دوستان آرزوی ثروت سلامتی و حال خوب رو دارم.
سلام آقا مجید
مدتی هست که فعال شدید و کامنت های عالی مینویسید و من هم کامنت های زیبا شما را میخونم و لذت میبرم
از هدایتون که قبلا چکی کار میکردید و با خرید دوره روانشناسی متعهد شدید که نقدی بخرید و نقدی بفروشید
سپاسگزارم از شما
سلام محمد جان
مرسی ممنون ،نظر لطفته دوست عزیزم.انشالله که خدا هدایتمون کنه که به بهترین ها هدایت بشیم.
خیلی چکی کار کردن اذیتم میکرد .حتی پول نداشتم برم بیرون یا بنزین بزنم گاهی!
همیشه جیب های آدم خالیه.ولی داخل همون صنف و همون بازرگانی و یا عمده فروش هایی که کار میکردم باهاشون ، افرادی بودن که نقدی کار میکردن با همون افرادی که من ذهنم فقط میگفت چکی کار میکنن.
من بخاطر درخاست ها و نیاز هایی که داشتم مثل اینکه میشه راحت تر کار کرد و راحت تر یک محصول تولید کرد و سود بیشتر و لذت بیشتر داشته باشه و … هدایت شدم به یک مسیر دیگه اصلا و داخل این مسیر خیلی راحتر به سود دو یا سه برابر تولید اون محصول میرسم.انرژی کمتری داره و درسته که یخورده هزینه تولید داره،ولی سود دهی و لذت تولیدش و زمان تولید اون محصول کم هستش ولی باز هم درخاست هایی دادم که حالا ببینم به کجا و کدوم سمت هدایت میشم.
برات آرزوی ثروت و سلامتی و حال خوب دارم دوست من
به نام خدای بخشنده مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان همقدم تحسین میکنم آقا رضا عزیز را که انقدر متعهد بودند که با موفقیت اولین ایمان او دو چندان می شود واز این ایمان قدرت میگیرند برای حرکت بعدی که پاره کردن دست چکهایش بود اقدام میکند ولی با شک وتردید اما با غلبه بر ترس هایش و ایمانی
که به خداوند داشتن از پس این کار سخت هم سر بلند بیرون میآیند آفرین به این همت و پشتکار واستقامت در این مسیر زیبا
واقعا وقتی استاد بارها در همهی فایل ها میگوید که اگر تو با ایمان قدم اول را برداری خداوند هزاران قدم برایت بر میدارد آقا رضا با قدم اول که قرض و بدهی خودش را پرداخت می کند به آرامش درونی میرسد وبعد قدم بعدی که با الگو گرفتن از موفقیت قبلی شروع میکند و عمل میکند به ایدهای که به ذهنش میرسد واون لاغر کردن خودش که در مدت چند ماهی چهل کیلو وزن کم میکنند که این جا هم جا دارد که به آقا رضا تبریک بگویم به خاطر عمل گرا بودش
آقا رضا با پرداخت بهای تعقیر خودش و طی کردند تکامل و قدم های کوچک برداشتن وحل کردن مشکل خودش باعث شد که یک در آمد عالی را هم داشته باشد وقتی که برای مشکلات راه حل پیدا کنیم اولآ اون مشکل را خیلی ها ر دارند
وقتی مشکل حل میشه از اون مشکل هم می شود درآمد کسب کنیم
وقتی که باورهای مناسب برای کسب ثروت داشته باشیم و به اون کار خودمان ارزش قائل باشیم آدم هایی را جذب می کنیم که حاضرند بهای هر چیزی را پرداخت کنند
همه این تعقیرات به واسطه تعقیر باورها و تعقیر شخصیت اولیه صورت گرفته است
شور اشتیاق و قرض ندادن و قرض نگرفتن وتعهدی که داشتن به این موفقیت رسیدن
من هم به لطف خدا شروع کردم به انجام این کار ها اول با این که همسرم موافق این کارها نیست ولی با قدم اول من همسرم هم همکاری کرد اولین قدم یکی از قسط را کم کردیم واین کارها را با تعهد کامل ادامه میدهم
سلام استاد عزیزم
ممنون از اقا رضا که انقد شیرین و قشنگ تعریف میکنن
شب خوابیدم صبح بیدار شدم دیدم استاد شدم…
استاد میگن وقتی نیاز خودتون ،وجود خودتون رو تامین کنین و راهش رو پیدا کنین،میتونین به عنوان محصول بفروشین و پول بسازین
در واقع از جنبه ی دیگ وقتی به فرمایش اقا رضا نگاه ک میکنم،بازم میرسم به نکته ی اصلی استاد ک همیشه میگه اقاااا بچسبین به کاری ک علاقه دارین
میخوام بگم در واقع وقتی میریم دنبال علایقمون،دنبال لذت بردن از چیزی ک دوسش داریم،ناخدا اگاه ، ی سری مهارت ها ،اگاهی ها،پیشرفت های زیاد بدست میاریم ،ک خیلی راحت ،بخاطر احساس خوبمون،کلی ثروت هم میسازیم
برای مثال من عاشق ورزشم،و رفتمو کلی توش مهارت کسب کردم به احساس خوب رسیدم،و حالا همه چیزهایی ک بلدمو دارم ارایه میدم به شاگردم و پولشو دریافت میکنم ،در قالب مربی یا استاد
یا یه نفر دیگ،رستوران داره،علاقه به اینکار داره ،کباب هایی میپزه که بی نظیره از نظر طعمو کیفیت
پس حالا میفروشه و پولشو دریافت میکنه
در واقع میخوام بگم اقا رضا ،ی شبه استاد نشد
اول توکارش ک ابزار فروشی داشت به حس عالی رسید و شکر گزار بود و خدا درهای رحمت بیشتر،ایده های بهتر در جهت نیازهای بدنش که درواقع موجب احساس خوب درونیش میشد ،لذت بیشتر،استراحت بیشتر براش فراهم کرد و رسید به جایگاهی ک بازهم بر میگرده به علاقه و انگیزه فردیش برای شکل بدنش،مهارت هایی کسب کرد ک حالا با ارائه ی اونها پول در میاره
در واقع همه انسانها،اگاهانه یا نا اگاهانه دارن مهارت هایی ک بلد هستنو ارائه میدن و پول در میارن
بعضی ها با باورهای درست و بعضی ها نادرست
مثل شیرینی پز،ک بخاطر مهارت شیرینی پزی ک بلده،شیرینی میپزه و ارائه میده و پول دریافت میکنه
چه بهتر ک ما علایقمون رو دنبال کنیم و ارائه بدیم و پول و بهاشو دریافت کنیم
در واقع میخوام بگم،چقد استاد شما قشنگ میگین همیشه
وقتی بریم دنبال علایقمون،بریم دنبال چیزی ک روحمونو ارضا میکنه،دنبال کاری ک حاضریم بیدار بمونیم،یا حتی تو خواب داریم همون کارو انجام میدیم،یا اون کار دردهایی ،سختی هایی داره از نظر بقیه !ولی برای ما عشقهه،به مرتبه ای میرسیم ،به حالی دست پیدا میکنیم ک پول خودش میاد وما باید احساس خوبمون حفظ بشه،حس خوب و شوقو انگیزه رو پیدا کنیم توی لحظه لحظه ی نفس کشیدنمون و چه بسا ک به ایده های جدیدتر هدایت میشیم
به چیزهایی ک حتی اصلا فکر نمیکردیم وجود دارن!با لذت بیشتر،میاد توی مسیرمون
نمونه بارز اقا رضا هستن
ک با ایمان ،فرمایشات استاد رو انجام میدادن،لباس تمیز ،تمیز کردن مغازه،پاک کردن بدهی ها،پاره کردن دسته چک … همه ی اینا به اقا رضا احساس خوب میداد .شوق میداد
اقا رضا از کجا خبر داشت قراره استاد بشه؟؟
با همون حس خوب توی کارش،ارامش کارش،حالا ایده کاهش وزن اومد والبته ک نتایج از همون ایجاد حس خوب توی ابزار فروشی،باعث شد برای لاغر شدن هم فکر کنه.و بعد استاد….
منه ندا چه میدونم فردا چه ایده ای قراره بیاد ک میشینیم بعضی وقتا پای نجواهای ذهنیم،ک میگن خب تو مربی هستی الان،سال بعد به نظرت میتونی خونه بخری یا ماشینتو عوض کنی با درامدت،با شاگردات که هیچوفت ثابت نیستن!؟؟؟
من توی مسیر عشقم هستم و حسم عالیه و تمام زمانی ک لفظا دارم کار میکنم به عنوان مربی،دارم عشق میکنم و به لطف خدا و هدایت های استاد هرروز شاگردای بیشتری دارم
همین حس خوب و حفظش و گوش ندادن به نجواها،از کجا معلوم منو به جاهایی ،ایده هایی ک اصلا الان فکرشم نمیکنم هدایت نکنه؟
اقا رضا ،من برای همین ترمزی ک پیدا کردم،شمارو الگو قرار میدم
بازم فرمایش استاد::در لحظه زندگی کنین…
لحظه زندگی کردن و در مسیر علایق ک منجر به احساس خوب و شورو شوق و انگیزه میشه،به مسیر ها و ایده ها و ثروت های بیشتر هدایت میشیم….
سلام سلام
نکات این جلسه صحبتهای اقا رضای عزیز:
اگر شده با ترس و لرز ولی باید تمرینهای استادت رو انجام بدی. وحی منزل عمل کردن یعنی همین، میترسی ولی برو انجامش بده، بدون که اگر استادت گفته یعنی دررسته، یعنی با انجام اون تمرین قراره خییلی بزرگتر بشی، ظرفت بزرگتر شه که نعمت بیشتری توش جا بگیره، قراره ثروتمند ترر بشی، قراره کلللی معجزات قشنگ اتفاق بیفته.
یک مرور بکن از تمرینهایی که استادت گفته و تو با ترس و لرز بهشون عمل کرردی:
1- اگهی تبلیغاتی، تقریبا بین 15 تا 20 بار انجامش دادم برای افراد غریبه و اشنا، زن و مرد و هرربار به شدت ترسیدم، ولی همییشه جوابش خوب بود، یعنی در هیچ یک از این حالات اون نجواهایی که ذهن من میکرد که ببین مسخرت میکنند بهت میخندند، قضاوتت میکنند، اصلا این خنک بازیا چیه که میری انجام میدی اتفاق نیفتاد، و همششش و همششش به من دروغ گفت، و هربار با انجام تمرین من احساس بهتری به خودم داشتم.
2- ابراز احساسات به بقیه، قرار دادن خودم در ناحیه اسیبپذیرری، هربار که میخواستم به بابام بگم بابا عاشقتم، به داداشم بگم تو بهترین داداش دنیا هستی خجالت میکشیدم، کلی نجوا میومد که نههه نگو ززشته، ولی انجام دادم، بارها هم میشد که تسلیم نجوا ها میشدم هاا ولی انجام دادم و هربار برام ثابت میشد که ذهنم داره دروغ میگه.
3-تمرین ستاره قطبی و نوشتن سناریو روز بعد، واایی یعنی این از اون تمررینهایی که بااااید تا ااااخر ادامه بدی، برات عادی و رروزمره نشه و بعد ببینی که واااقعا زندگی رو زیبا تر و لذت بخشتر میکنه، خدایا شکرت
4- نوشتن 107تا خواسته، البته من هنوووز خییلی کار دارم تا به 107 تا برسم
5-هرروز سر کار سعی میکنم برم توی دل ترسهام، اظهار نظر کنم و نترسم که طرز فکر بقیه در مورد خودم
یک تمررین الان بهم الهام شد که بنویسم که ترسهای من سر کار چین؟ تا بهتر بتونم روی عزت نفسم کار کنم.
6-رفتم با شجاعت به استادم که مدیر شرکت هست گفتم من اینجا کار میکنم ولی حقوق دریافت نمیکنم، من دارم کار مفید میکنم و حقوق میخوام، میخوام استخدام بشوم.
اشکال نداره یک سرری تمرینها رو انجام میدی توسط افرراد تحقیر میشی ولی تو ادامه بده به بقیه کاری نداشته باش.
گلناز هرر خواستهای که داری هرررچی، جهان گنجایشش رو داره فکر نکن خواسته هات بزرگن، فقط روی باورهات کار کن و درها از جایی که نمیدونی برات باز میشه.
خدایا شکررتتتت
آفرین ،واقعا صد آفرین،از کسانی که ایمانشان عملیه خیلی چیزها میشه یاد گرفت
تحسین میکنم شما رو که این همه همت به خرج دادی و از جای امنت خارج شدی،این یعنی یک جنگجوی موفق
کامنتت برام درس داشت و سپاسگزار شما هستم
هرخواستهای که داری هرررچی، جهان گنجایشش رو داره فکر نکن خواسته هات بزرگن، فقط روی باورهات کار کن و درها از جایی که نمیدونی برات باز میشه.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت همه عزیزان هم فرکانسی
خدا رو بسیار شکر می کنم اول بابت آگاهی های نابی که از گفتگوی آقا رضا و استاد عزیز کسب کردم و دوم اقدامات عملی که در راستای این آگاهیها در زندگی خودم بکار میبرم.
نکته بسیار ارزشمندی که برای من این مصاحبه داشت رو خلاصه می کنم در سه مهارتی که از تونی رابینز و چالش 5 روزه اخیرش یاد گرفتم همراه با مثالهای استاد و آقا رضا.
تونی میگه در جهان رو به گسترش امروز که مدام در حال تغییره و تغییرات بسیار سریعتر از دهه های قبلی هست باید سه مهارت رو یاد بگیریم که بتونیم روز به روز رشد فزاینده ای رو تجربه کنیم:
اول: تشخیص الگو یا Pattern Recognition
به این معنی که الگوی درست رو شناسایی کنیم و تشخیص بدیم
مثلا در مورد آقا رضا چند الگوی درستی که شناسایی کرده بود از آموزشهای استاد اینها بود بطور خلاصه:
اینکه انسان بهتری بشم تا لایق و ارزشمند بشم و درهای رحمت و فضل الهی به روی من باز بشه. مثلا دروغ نگم، شکایت نکنم، ناشکری نکنم، کارهایی که از زعم ایشون و با توجه به باورهای دینی گناه هست رو انجام ندم، به سلامت بدنم اهمیت بدم، لباس مرتب بپوشم، با آدمها رفتار بهتری داشته باشم، در مورد مسائل مالی بدهی نداشته باشم، قرض نگیرم، قرض ندم (اگر انتظار برگشت پول رو دارم با نگرانی)، دسته چک نداشته باشم و کلی الگوهای دیگه که چه زیرپوستی (ناآگاهانه) و چه آگاهانه از استاد شناسایی و کسب کردن.
دوم: استفاده از الگو یا Pattern Utilization
در مورد آقا رضا انصافا خیلی عالی از الگو ها استفاده کردن. یک مثالش اینکه دسته چک نداشته باشن که چقدر قشنگ به این ترسشون فائق اومدن حتی در شرایطی که ٢ تا ٣ ماه آزموده شدن و دوران سختی رو گذروندن. چون تا بگیم فلان کار رو نمی کنم صرف حرف نیست باید در عمل هم مصمم باشیم و این ایمان در عمل هست که کارها می کنه.
سوم: خلق (ایجاد) الگو یا Pattern Creation
وقتی ما الگوها رو شناسایی کردیم و استفاده کردیم حالا با توجه به شرایط و داستان زندگی و شخصیت خودمون اونها رو شخصی سازی می کنیم یا به اصطلاح سبک زندگی خودمون رو ایجاد می کنیم.
در مورد آقا رضا ایشون رو خدا به مسیری هدایت کرد که به قول خودشون یه شبه استاد شدن و هل داده شدن که با استفاده از چیزهایی که تا اون روز یاد گرفته بودن از استاد، مبحثی به نام لاغری رو آموزش بدن که ایشون خیلی هوشمندانه عمل کردن و بصورت تکاملی مسیر رو جلو بردن و این مسیر شد یکی از منابع مالیشون.
جدای از اینکه اینها درس بزرگی برای من داشت یک سوال بزرگی که برای من ایجاد شده بود رو هم حل کرد و اون اینکه استاد در دوره روانشناسی ثروت ١ خیلی تاکید دارن که ما دنبال موضوع مورد علاقه مون بریم که کاملا هم درسته اما برای کسی که هنوز تشخیص نداده که به چه موضوعی علاقه داره یه توقفی ایجاد میشه. مدام داره به اینکه به چی علاقه داره فکر می کنه و شاید از اون کاری که الان داره انجام میده دیگه لذتی نمیبره و مدام میگه این اون کاری که من باید انجام بدم نیست شاید حتی از کارش هم میاد بیرون و یه مدت طولانی بیکار می مونه و تو خونه روی مبل می خوابه و مدام صحبتهای استاد رو گوش میده و فکر می کنه اینطوری حل میشه اما خیلی ها موضوع مورد علاقه شون رو پیدا که نمی کنن هیچی از این حرفها هم زده میشن چون نتیجه قابل توجهی بویژه در مسائل مالی کسب نکردن و اصولا منکر این حرفها هم میشن همونطور که دوست آقا رضا شد. یادمون باشه شاید یکی از دلایل تغییر آقا رضا هم این بوده که در ابتدا کامپیوتر توی خونه نداشته و مجبور بوده بره مغازه و اونجا در حالت نشسته نه خوابیده و در ضمن کار فایلها رو گوش بده و چون بینش باید مشتری هم راه مینداخته دوباره متمرکز بر میگشته سر نکات اون فایل.
حالا چیزی که برای من روشن شد اینه که همون کاری رو که الان در حال انجامش هستی رو بهبود بده علاقه بیشتر نشون بده مثلا در مورد آقا رضا که مغازه رو مرتب کردن لامپهای بیشتر زدن که هر شخصی وارد میشد توجهش جلب میشد به مرور و در طی این مسیر رشد و تغییر، موضوع مورد علاقه رو هم پیدا می کنی. یعنی رشد در مسیر حرکت اتفاق می افته نه زمانی که همه چی رو متوقف کردیم و فقط فایل گوش می کنیم. برای همینه که استاد انقدر تاکید روی عمل کردن دارن.
مورد بعدی کپی کردن هست که خیلی استاد تاکید دارن این کار رو انجام ندید که من خودم هم کاملا باهاش موافقم و همیشه هر کاری رو که انجام دادم شاید از دیگران الگو گرفتم اما سعی کردم خیلی بهتر و بیشتر از اون رو ارائه بدم. اما اینجا برام یه چیزی سوال بود. شخصی که انسان معتبری هست خیلی قاطع و واضح می گفت: آقا نمی دونید چیکار کنید کپی کنید. منطقشون هم این بود که کشور چین اول با کپی شروع کرد بعد که مهارتها رو کسب کرد الان شده تولید کننده. شما هم اول کپی کنید بعد می افتین تو مسیر خودتون. در مورد آقا رضا هم دقیقا همین مساله اتفاق افتاد. الان خیلی برام واضح شد که چرا اون شخص این منطق رو ارائه میداد و البته با توجه به سه مهارتی که تونی آموزش داد.
حالا چیزی که احساس کردم، شاید درست هم نباشه، اینه که آقا رضا با اینکه همه محصولات استاد رو تهیه کردن دوره قانون سلامتی رو که خیلی هم مرتبط به حوزه کار وکسب الانشون هست رو تهیه نکردن. می خوام بگم که لاغر شدنی که اندام زیبا نباشه و قوای جسمی بالا نباشه تاثیرگذاری کمتری داره حالا اگه باز هم با تهیه این دوره و عمل به آموزشها این نکات رو هم بکار بگیرن و باز هم به سبک شخصی به دوره آموزشی خودشون اضافه کنن حتما نتایج و بازخوردهای بهتری براشون ایجاد می کنه با توجه به اینکه استاد بسیار جنرس و سخاوتمند هستن و احتمالا اعتراضی به این موضوع نداشته باشن همونطور که برای استفاده از مطالب آموزشی قبلیشون هم حتی استقبال کردن و این گفتگو رو توی سایتشون قرار دادن.
خیلی از ما به این علت که دیگران فکر نکنن ما چیزی رو کپی کردیم نامی از اون شخصی که چیزی رو ازش یاد گرفتیم نمی بریم یا حاضر نیستیم صحبتها و آموزشهای جدیدش رو گوش بدیم. شاید یکی از دلایلش مبحث عزت نفس باشه. باید به این موضوع فائق بیایم و مدام تشنه یادگیری و رشد باشیم. به قول جیم ران “In order to become more we have to learn more”
در آخر از استاد عزیز برای ایجاد این فضا و آموزشهای ناب بویژه آموزشهای توحیدی نهایت تشکر رو دارم و از آقا رضا عزیز که بسیار زیبا و روان و عالی نتایجشون رو برای ما به اشتراک گذاشتن تشکر ویژه دارم و براتون از درگاه الهی بهترینها و بالاترین هدایتهای رو آرزو دارم.
در پناه الله مهربان، جان جانان، شاد سرزنده سلامت و موفق باشید.