نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 13

سلام بر یگانه استاد نازنینم

سلام بر مریم عزیز و دوست داشتتی

خیلی باید براتون بنویسم،ولی از کجا و چجوری نمیدونم امیدوارم خدا کمکم کنه بتونم حق مطلب رو ادا کنم

استاد عزیزم حدود 3ساله شاگردی تون رو با افتخار میکنم و از خدا همیشه سپاسگزار بودم که در مسیر زندگیم شما و این خانواده صمیمی عباس منشی رو قرار داد خدارو هزاران هزار بار شکر

استاد عزیزم مهمترین نتیجه من از بودن با شما مربوط به دوره فوق العاده سلامتی هست،از هر جایی براتون بگم ممکنه یه جا رو ناگفته بزارم اگر کم بگم حق رو نگفتم،فقط بگم استاد عزیزم من طعم سلامتی رو دارم با گوشت و پوستم میچشم استاد عزیزم دوره سلامتی زمانی اومد که من در 107 آرزو در دوره آفرینش نوشته بودم و وقتی بخاطر حال بدی که دقیقا در تاریخ 18فروردین ساعت 12 شب امسال داشتم و به قدری حال بدی بود که نمیتونستم بخوابم خدا هدایتم کرد به سمت سایت شما، به محض باز شدن دوره سلامتی شما در صفحه اصلی سایت باز شد گفتم خدایا شکرت پس امشب جواب من همین هست و بدون لحظه یی شک ساعت 12 شب محصول رو خریدم و بدون هیچ شکی و با تعهد این دوره رو از فردا با عشق شروع کردم و خداروشکر خداروشکر خدارو صد هزار مرتبه شکر سلامتم سلامتم سلاااامت، درباره نتایجم در دوره سلامتی نوشتم و باز خواهم نوشت

استاد عزیزم من چند دوره از شما تهیه کردم و نتایج عالی کسب کردم حتی از رایگان هاتون استفاده کردم و نتیجه گرفتم اصلا شدم یه ندای دیگه،ندایی که خیلیها دیگه نمی شناختن

بقدری حالم عالی و بقدری احساسم خوب بود که هرلحظه شکر میکردم خدارو

اصلا مسیر زندگیم تغییر کرده بود هرکس منو میبینه عاشقم میشه دستهایی میشن برای من از سمت خدا و راه رو برای من هموار میکنن

تمام حجم گوشی من فقط فایلها شماست زندگی من گره خورده به شما و سایت شما و آگاهی های شما…

چندین جا گفته بودید خیلیها میان نتیجه میگیرن نتایج عالی میگیرن و فکر میکنن دیگه کامل شدن و ….

استاد عزیزم من توی این تله افتادم ،من درک کردم قوانین رو ،من توحیدی شدم،من من من من

من گفتم که خدا رو باور دارم و درخواستم فقط از اوست و گفتم من توحیدی شدم ولی به جرات میگم شرک ورزیدم قدرت رو دادم به غیر از خدا و خدا با نوازش محکمی بهم یادآوری کرد قدرت فقط از آن اوست….استاد عزیزم من از جایی نوازش شدم که با واسطه اون با شما آشنا شدم،فایل صوتی درباره خدا بود مربوط به توحید عملی 6…و حالا دیدم در وجودم هنوز شرک هست هنوز باور نکردم قدرت از اوست

ندایی که انقدر حال خوب داشت نتایج عالی میگرفت و با اطمینان به اینکه قوانین بلده و موفقیت هرروزه داره میاد توی بد تله یی افتاد و از اون حال خوب به حال بد و اتفاقات ناخوشایند روزانه تبدیل شده

نمیگم همه نتایجم از بین رفت نمیگم خیلی شرایط برام بد شده،ولی باور نمیکردم روزی من هم از دنیا چک و لگد بخورم اونم دقیقا جایی که استاد عزیزم توی دوره ها و رایگان ها چقدر تکرار کرده بود و من چقدر گوش داده بودم ولی نقطه عمل که رسید…استاد عزیزم امروز اومدم بگم من شما و هرآنچه گفتید رو باور کردم مینوشتم تکرار میکردم ولی گویا توی تله افتاده بودم و فکر میکردم درک کردم قوانین رو و من دیگه میتونم ،من هرروز سایت شما سر میزدم و فایلها جدید هرروز میدیدم ولی کامنت هام کم شد و کم شد و ….استاد عزیزم زمانی که چک محکم رو خوردم موقعی که اشکام می اومد خیلی از حرفها شما توی گوشم زمزمه میشد حال بدی بود خیلی بد،،،،من راه از حال بد در اومدن رو از شما یاد گرفته بودم ولی چرا چند روز توی حال بد دست و پا میزدم خدایا چی شدم من…

استاد عزیزم با شما حرف میزدم فایلهاتونو گوش میدادم توی سایت نشانه امروز من رو میزدم اونجا جوابم بود ولی باز من در حال بد چندین رووووز…باورم نمیشد ندا تو چرا اخه؟؟ ندا تو باید این گذر رو رد کنی…تا شب که خوابیدم استاد عزیزم خواب شما رو دیدم من اومده بودم پرادایس زیبا و پیش شما بودم خیلی هیجان زده و خوشحال بودم که کنارتون بودم،شما گفتی خب از خودت و نتایجت بگو تعریف کن چی بودی چکار کردی چه نتایجی گرفتی؟ استاد یهو حالم بد شد توی خواب کنار شما،شرمنده شدم احساس کردم حق ندارم حتی بگم شاگرد شما هستم

خیلی ناراحت شدم و سکوت کرده بودم چون حرفی نداشتم،از خواب پریدم و واقعا ناراحت بودم که اگر واقعا استاد بگه از نتایجت بگو من از حال بد این چند روز بگم؟؟؟ بگم که من توهم زده بودم و به عمل رسید ،باختم….خدایا کمکم کن

از خدا خواستم هدایتم کنه و تعهد دادم عمل کنم و از اول شروع کنم

قدم اول گفته شد،من یه دوره آموزشی تهیه کرده بودم که در شرکتی که کار میکنم ارائه بدم و خیلی دوره جذاب و مهمی بود و اولین نفری بودم که چنین کاری قرار بود انجام بده و من به دلیل باورهای مخرب و ترسها چندین ماه این قدم رو به تعویق انداخته بودم ،ولی حالا باید عمل میکردم حتی اگر اون جوری که باید دوره رو برگزار نمیکردم حتی اگر تپق میزدم حتی اگر کم می آوردم باید انجام میدادم ،رفتم سرکار گفتم من این دوره رو میخوام برگزار کنم،خیلی استقبال شد و من دو روز بعد این کار رو کردم و نمیدونید چقدررر حس خوبی بهم داده شد بهترین مدلی که میشد ارائه دادم چقدر استقبال شد و چقدر بازخورد مثبت گرفتم و چقدر حالم خوب شد و داشتم از اون حال بد و احساس بدی که گرفتارش شده بودم دور میشدم و اون قدم که گفته شده بود رو محکم برداشتم

ولی این کافی نبود،باید ثابت کنم که من پای کار هستم،دوره آفریتش از ابتدا شروع کردم و گفتم تو ندایی هستی که 11ماهه تعهد دادی و عمل کردی به دوره سلامتی و نتایج فوق العاده رو داری میبینی پس بقیه دوره ها مث همون با همون تعهد و تمرکز

شروع کردم و تمرین ها رو انجام میدم و استاد عزیزم دارم همه تلاشمو میکنم برگردم به اون احساس خوب و نتایج های عالی و عالی و عالی تر…

استاد عزیزم خدا منو هوشیار کرد و بیداری من بواسطه حضور شماست استاد عزیزم من با همه وجودم از شما تشکر میکنم بابت آگاهی های ناب و خالص و فوق العاده تون که بودنتون دنیا رو زیباتر کرده

میخواستم تشکر کنم از آقای رضای عزیز بابت صحبت های عالی شون که خیلی زیاد تلنگر خوردم من و واقعا بهم کمک کرد و خداروشکر که این روزها شماها عزیزان رو دارم

استاد عزیزم من قول میدم بهتون که روزی که پارادایس اومدم با افتخار بگم شاگردتونم و انقدر از نتایج عالیم براتون بگم که توی چشماتون رضایت رو ببینم و اون روز دیر نیست به یاری الله مهربانم

استاد عزیزم براتون بهترینها و سلامتی و ثروت و عاقبت بخیری رو از خدای مهربانیها میخوام