نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 13 - صفحه 15

335 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد مردانی گفته:
    مدت عضویت: 3096 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام خدمت استاد و خانم شایسته ی عزیز و دوستان بی نظیرم در سایت

    کپی نکنیم.همیشه اونهایی که ایده های خودشون رو دنبال می کنند موفق ترن استاد عباس منش فایل 17 روانشناسی ثروت 1 را کامل به این موضوع اختصاص داده استاد میگه اصلاً چیکار داریم که بقیه چیکار میکنن ما سرمون تو کار خودمون باشه تمرکزمون رو کار خودمون باشه ایده هایی که خداوند الهام میکنه کجا ایده هایی که بقیه با عقل ناقصشون انجام میدن کجا اصلا باید بهمون بر بخوره که آدم کپی‌کاری باشیم و احسنت به آقا رضا که کپی کردن را ادامه نداد و آلارم های خداوند را دریافت کرد چقدر خوبه که سریع به قول معروف دوزاریمون بیفته ما وقتی مسیرمون رو اشتباه میریم خداوند بهمون آلارم میده به قول استاد گوشمون رو میپیچونه چقدر خوبه که سریع بفهمیم و مسیرمون رو اصلاح کنیم

    تحسین می کنم آقا رضا رو به خاطر میکس های ارزشمندی که از فایلهای استاد می سازه من یکی دوتاشون رو که استاد تو کانال تلگرام گذاشته بود رو دارم تو گوشیم و گوش می کنم بهشون چقدر عالی چقدر تاثیر گذارن مخصوصاً با اون آهنگ هایی که تو پس زمینه فایل میزارید یا مثلاً یک موضوع خاص رو از چندین فایل استاد کات می کنید و ازش یک فایل می سازید و اینجوری رگباری باورهای عالی به ذهنمون میرسه من چندتا دیریم بورد با گوشیم درست کردم و این فایلهارو گذاشتم پس زمینش بینظیر شده هر روز صبح میبینمشون

    چقدر چقدر مهمه بحث الگوبرداری شما نمیتونید روی هوا بدون هیچ منطقی ذهنتون رو قانع کنید که تغییر کنه ذهن ابزارش منطقه و باید با منطق تغییرش بدی باید الگوهایی را پیدا کنید که اون چیزایی که میخوای بهش برسی رو اون بهش رسیده باشد خدا هم به پیامبر میگه الگوت ابراهیم باشه

    آل عمران

    قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ

    ﺑﮕﻮ: ﺧﺪﺍ ﺭﺍﺳﺖ ﮔﻔﺖ ﻭ ﺑﻨﺎ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﺯ ﺁﻳﻴﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺣﻘﮕﺮﺍ ﭘﻴﺮﻭﻯ ﻛﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﺸﺮﻙ ﻧﺒﻮﺩ. (95)

    چیکار کنم که همیشه یادم باشه به دوستام مخصوصا بزرگتر از خودم احترام بزارم ؟حالا درسته که من باید به بزرگتر و کوچکتر از خودم احترام بزارم ولی چه نکته درستی گفتن استاد ما همیشه باید یادمون باشه که به دوست های بزرگتر از خودمون احترامی فراتر از دوستای هم سنمون بزاریم مثل همیشه یه دایی، عمو، خاله، آقا جلوی اسمشون بزاریم من خودم به شخصه این موضوع رو رعایت نمی کنم مخصوصا وقتی رابطمون یه ذره نزدیک و صمیمی میشه و از امروز سعی می کنم این موضوع رو یادم باشه و اصلا یه تمرین باشه که دوستان را مخصوصا اونایی که بزرگتر هستن با یک پیشوند آقا یا عمو صدا کنم تا یادم بمونه من همیشه باید به اینا احترام بزارم و یادمون باشه احترام همیشه ارزشش از صمیمیت بالاتر خداوند هم در مورد این موضوع چندین بار تو قران گفته

    البقره

    وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِّنکُمْ وَأَنتُم مُّعْرِضُونَ

    ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺑﻨﻰ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﭘﻴﻤﺎﻥ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ ﻛﻪ ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻧﭙﺮﺳﺘﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ، ﻧﺰﺩﻳﻜﺎﻥ، ﻳﺘﻴﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻴﻨﻮﺍﻳﺎﻥ ﻧﻴﻜﻰ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﺩم ﻧﻴﻚ ﺑﮕﻮﻳﻴﺪ، ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﺯﻛﺎﺕ ﺑﺪﻫﻴﺪ، ﻭﻟﻰ ﺟﺰ ﻋﺪﻩ ﺍﻧﺪﻛﻰ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ، ﻫﻤﮕﻰ ﺳﺮﭘﻴﭽﻰ ﻛﺮﺩﻳﺪ ﻭ ﺭﻭﻯ ﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻳﺪ.(83)

    در پناه الله شاد و ثروتمند باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مطهره تقوی گفته:
    مدت عضویت: 1320 روز

    سلام استاد خوبم وخانم شایسته ی عزیزم

    استادچی باعث شده وقتی مامیخوایم ازشماحرف بزنیم انگارازنزدیک ترین فردبه خودمون داریم صحبت میکنیم جزاینکه شما کلام ونیتِ پشت تک تک جملاتتون از قلبتون جاری شده که خودتون دراین فایل بهش اشاره کردین

    هزاران نفردرحوزه ی کاری شما فعالیت دارند ولی هیچ کس شبیه شمانیست

    همون اولین جمله ای که ازشماشنیدم رفت توپوست واستخونم ،منوحرکت داد،امیدوباورشُدن رودرمن زنده کرد ‌‌‌‌‌‌‌‌ومن به سمت تغییرقدم برداشتم.

    استادچقدر عالی که آخرفایل از احترام گفتید

    الان متاسفانه به افراد سیاست در روابط آموزش میدن چیزی که هرگزبهش معتقدنبودم وباورم همیشه این بود بالاترین سیاست همان درستی وصداقته.

    وقتی پشت تمام نیت هاوکلام من که اعمال منومیسازن یک شخصیت واقعی وعشق حقیقی به آدم ها است کسی که شبیه به من باشه اینومتوجه میشه وبامن همراه میشه

    چرافکرمیکنیم روابط مابرای پایداری نیازبه سِرّ و سیاست داره!َ

    به عنوان کسی که همیشه برای خودم یک چهارچوب داشتم هم توی رفتارم بادیگران هم رفتاردیگران باخودم اینو به وضوح دیدم همین قضیه به چه میزان کمک کرد درگیرحواشی نشم و همیشه توی مسیری باشم که هماهنگ باروحیات خودم هست و همین موضوع ازبه تحلیل رفتن انرژی آدم جلوگیری می‌کنه و انرژی برای حرکت به سمت خواسته هامون سیو میشه.

    از اینکه شبیه به اکثریت جامعه نباشیم نباید بترسیم زندگی در سطح فقط می‌تونه کوتاه مدت فردی رو تغذیه کنه اما همیشه معناوارزش وهویت دادن به زندگی پایداری درهرزمینه ای اززندگی رو هدیه میده و دیگه حال واحوالات ناپایدار روتجربه نمی‌کنیم.

    آقارضاچقدرباعشق روی تک تک فایل های شما زمان میگذاشتن و همین باعث می‌شده حتی از یه مکث شما واون بکگراند به چنین ایده ای برسن در صحبت کردن واقعا عشق همیشه معجزه می‌کنه.

    منم استاد درزندگیم الگوی نزدیکی نداشتم مثل شماوهمیشه امتناع کردم از اینکه بخوام چنین چیزی رو بهانه کنم برای نرسیدن هام بجاش گفتم خودت برو توی دل ترس هات و تجربه کن و موفق بشو توخودت تبدیل به الگو بشو برای دیگران

    من از شمایادگرفتم همیشه ازتضادهام پل به خواسته هام بزنم و به قول شما درسته شاید کمی طول بکشه اما مسیر مستحکم تر میشه

    آقارضاخیلی با آنچه تجربه کردن راحتن وصحبت میکنند که شاید خیلی از ماها بگیم نه اینارو نگیم اینقدرباجزئیات که مثلا چطور مسخره می‌شدیم و …

    اماایشون خیلی راحت درموردشون حرف میزنند که این نشون ازعزت نفسی که ایشون ساخته و هرگز نگران قضاوت بقیه نیست خبرمیده وواقعا تحسین برانگیزه برام.

    برای این آگاهی های پایان ناپذیر و جذاب خدایاشکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    ناعمه احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1283 روز

    سلام

    استاد من چقدر خوشبختم ک تو این سایت حضور دارم،اخه کدوم استاد میاد همچین کلیدهای توپی برای موفقیت در زندگی ایت میده

    خیلی ممنون،سپاسگزارم

    (احترام همیشهههههه ارزشش از صمیمیت بالاتره)

    این شاه کلید عه

    شما گفتین من با یک شخصی ک خدای استعداد باشه ولی احترام نزاره ب بقیه حتی یک ثانیه هم نمیمونم

    این چقدر عزت نفس بالای شما رو نشون میده

    من خودم راستش تا قبل از این خودم احترام میزاشتم ولی نمیتونستم با این افراد قطع رابطه کنم یا بهشون بگم لطفا محترمانه تر صحبت کنید، چون اعتماد بنفس اش رو نداشتم

    ولی از این ببعد فرق میکنه، من خودم حریم شخصی رو باید با خانم و آقا گفتن رعایت کنم.

    و اینو بدونم من احتیاجی ب دوستی با افراد نامحترم ندارم.

    نگران نباش کات شون کن، افراد رو بت نکن

    البته ک خیلی اطرافیانم کم شدن ولی باز اون انسان های خیلی محترمی ک مدنظرمه نیستن،این بهم هشدار داد ک مشکل از خودمه، خودم باید بیشتر رو خودم کار کنم

    (همیشه دیوار احترام باید بالاتر از صمیمت باشه)

    ب بهانه صمیمیت احترامات رو زیرپا نگذاریم

    این پیشوندها ب من یادآوری میکنن ک به افراد باید احترام بزاری

    اگر من انسان محترم و متشخصی باشم، انسان ها هم محترمانه با من رفتار میکنن، این یه رابطه متقابله

    نمونه هاش رو بین همکارام می بینم،ک این صمیمیت باعث بی حرمتی میشه بین شون

    یه نمونه ی دیگه میخوام بگم

    یه خانواده ای تو فامیل ما هستن، کلا تک و تنها ان،فقط ب فکر پیشرفت و درس، و کسی هم از برنامه هاشون خبر نداره و نتایج شون صدا میکنه تو فامیل

    از ویژگی هاشون اینه ک انقدر محترم و آروم هستن

    به همه افراد حتی بچه های کوچیک ب حدی احترام میزارن،همه رو با جان و خاله و عمو صدا میکنن، چقدر مسخره شون میکردیم افسوس :)))

    ولی استاد الان پسرش علاوه بر موفقیت مالی با یک خانواده ای وصلت کردن ک همه شاخ در اوردن، خودشون وضعیت مالی متوسطی دارن ولی اینکه دست گذاشت روی دختر تاجر و اوناهم با کمال میل پسررو قبول کردن،انقدر ثروتمند و متشخص ان ک نگو

    همه میگن چه شانسی دارن

    ولی من میدونم ک این نتایج رفتارهای خودشونه

    و شنیدم پسره انقدر توحیدی عمل کرده بوده گفته من کارم اینه،حقوقم اینه، پس اندازم اینه و هیچ خودشو گم نکرده یا بخواد دروغ بگه، انقدر با عزت نفس جلوشون حاضر شده،(اینا برداشت من از غیبت های دیگران بود)

    جالبه پدر خانواده دختر میگفته ک من فقط ادب و پیشرفت پسر برام مهم هست،و وقتی تورو دیدم قبول کردم

    یه چیزی ک فهمیدم این بوده ک ظاهرا پدر پسرعه  خودش یه جورایی اوکی کرده این وصلت رو،و خودش گفته من پسر دارم و میتونم اونو آشنا کنم با شما

    این یعنی عزت نفس زیاد

    این یعنی قانون درخواست

    این یعنی خانواده من لایق بهترین وصلت هستن

    بهترین و ثروتمندترین خانواده حتی از خودمون خیلی بالاتر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    Fateme گفته:
    مدت عضویت: 1155 روز

    خدایا چقدر این فایلهای دانلودی ارزشمند هستند..

    من فقط محصولات رو گوش میکردم و بعداز مدتها اومدم و دانلودی هارو نگاه کنم و چقدررر لذت بردم . خدایا احساس میکنم زمانم کمه برای بلعیدن تمامی این آگاهی ها.. چقدر لذت بخشه تو این سایت بودن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  5. -
    فائزه خدابخش گفته:
    مدت عضویت: 2395 روز

    سلام سلام استاد روشن کلام وخانم شایسته دلنشین وهمگی دوستان عزیز

    خیلی لذت بردم از صحبتهای اقای عطارروشن عزیز …چقدر فوق العاده روند تغییرات ونتایجشون رو توضیح دادند واقعا تحسین برانگیز بود سپاسگزارم از اقا رضای عزیز و از استاد عزیز که این فایل رو با ما به اشتراک گذاشتید

    چقدر هم جالب بود صحبتهاشون در رابطه با فن بیان و رگباری صحبت کردن … یکی ازقسمتای سفر به دور امریکا یکی از کلیپاتون بدون ویس بود، گفتم چه خوب میشد صوتیش هم میبود… بعدش به خودم گفتم تنبلی رو بذار کنار برو خودت صوتیش کن ، muzio playerنصب کردم باحال بود ، کارکردن باهاش هم اسون بود …

    حقیقتا من زمانی که این فایل رو دیدم اون لحظه که از احترام مخصوصا به افراد بزرگتر گفتید اصلا شدیدا مقاومتام برانگیخته شد که دقیقا چرا… یک زمانی یک روح مجردی تصمیم گرفته در عصر حجر بدنیا بیاد، یکی دیگه هم عهد قجر ، منم تصمیم گرفتم فلان دهه بدنیا بیام، مگه زودتر بدنیا اومدن چه برتری داشته که حالا من احترام خاص بذارم، روی پیشونی طرف هم که میزان اگاهی وتجربیات درستش حک نشده…

    یاد زمانی افتادم که با یه بنده خدایی که ده سال از من بزرگتر بود ارتباط صمیمی داشتم، بعد هرجایی که نظرمون متفاوت بود میخواست من رو قانع کنه، ته ماجرا که قانع نمیشدم ربطش میداد به سن وسال و میگفت تو بچه ای بذار سنت که رفت بالاتر درک میکنی… موضوعاتی که مطمئن بودم ربطی به سن وسال نداره و سنم هم بیشتر بشه نظرم تغییری نخواهد کرد وطرف تجربه ی غلط خودش رو میخواد به من غالب کنه… درحالیکه همون ادم میدیدم سر یسری موضوعات دیگه هم نظر همسن خودش رو رد میکرد برچسب ساده بودن به طرف میزد … نظرات بزرگتر از خودش رو قبول نداشت پشت سرش میگفت ادم رو به پیری که میره عقلش رو به زواله…

    یبار که باز نظراتمون متفاوت بود چسبوند به سن وسال، دیگه طاقت نیاوردم بهش گفتم خیلی جالبه که همیشه نظرات متفاوت از خودت رو تحقیر میکنی و به طرفت برچسب میزنی که بچه س یا ساده س یا عقلش رو به زواله …یادم باشه چند سال دیگه اصلا جدیت نگیرم چون عقلت رو به زواله… بعد گفت نه من اون موقع 40سالمه چهل سالگی تازه پختگی و اوج کماله …گفتم اره دیگه همیشه حق باتوئه.. ادعا کرد که نه من نمیگم همیشه حق با من هست ولی در این موارد حق با من بوده و حقیقت هم همینه که تو بچه ای فلانی ساده س، و ادم رو به پیری که میره عقلش رو به زواله، خدا گفته که افرینش از نوزادی میره به پیری و پیری دوباره شبیه نوزاد میشه و خلاصه یسری موارد اسمون ریسمونی بهم بافت که الان یادم نمیاد، همون زمان هم بنظرم فقط داشت میبافت از وقتی هم که باشما اشنا شدم مطمئنتر شدم که مسیروصحبتای اون بنده خدا درست نبود … منم ارتباطم رو باهاش خیلی کم کردم… چندسال گذشت بایکی از اعضای خونواده ش در ارتباط بودم، باهم گپ میزدیم موبایلش زنگ خورد دیدم نوشته عقل کل… تماسش که تموم شد پرسیدم کی هست اسمش رو عقل کل سیو کردی، گفت فلانی، خنده م گرفت میدونستم چرا عقل کل سیو کرده ولی کنجکاو شدم ببینم عقل کل الان در چه حاله واسه همین پرسیدم حالا چرا سیوش کردی عقل کل …توضیح داد وگفت اره همه ی اعضای خونواده ازش فاصله گرفتن، من هرزمان یه موضوع جذابی واسم پیش میاد یه نقاشی میکشم میرم واسه همه ی اعضای خونواده تعریف میکنم ونشون میدم اما به عقل کل نه چون همیشه نظرش رو به بدترین شکلی میگه که حال ادم گرفته میشه ، با رفتاراش همه رو از خودش فراری داده… دیدم بنده خدا تو این چندساله دوزش شدیدترم شده، خداروشکر کردم که فاصله گرفتم …

    از اونجایی که در گذشته یسری چالشای سن وسالی این مدلی داشتم حالا چه از این طرفی که بگن بچه چه از اون طرفی که سنی داری و گفته بشه ازسنت خجالت بکش یا فلان رفتار یا فلان علاقه وفلان سلیقه متناسب با این سن نیست اصلا پای سن وسال که وسط میاد یه حس عجیبی بهم دست میده

    حسش شبیه اون حسی هست که شما نسبت به کراوات ونصیحت شدن دارید

    ولی منطقی بود این که احترام ارزشش از صمیمیت بالاتره و روابط از جایی ازهم میپاشه که از روی صمیمیت هرشوخی ولفظی بکاربرده میشه

    کامنتا رو خوندم خوشم اومد از کامنتایی که نوشته بودن احترام کوچیک وبزرگ نداره و اون کامنتایی که محتواش این بود که احترام صرفا با لفظ ایجاد نمیشه و باید قلبی باشه و احترام احترام میاره … دقیقا موافقم چون خودم دیدم افرادی که در مخاطب قرار دادن احترام میذارن اما احترامشون فقط در همون مرحله ی خطاب اسم مونده و جاهای دیگه فراموش شده ، یا افرادی که به اسم کوچیک همدیگه رو صدا میزنن و در عین حال روابطشون هم محترمانه و زیباس… بشدت با این نظر که احترام صرفا به لفظ نیست موافقم …

    که البته استاد هم گفتن با یسری کلمات بخاطر میسپرن که برای ادمایی که در ذهنشون احترام خاصی قائلن احترام بذارن و در ادامه گفته شد من اینطوری بخاطرمیسپرم شمام واسه خودتون دنبال راهی باشید که احترام گذاشتن رو بخاطر بسپرید

    کامنت یسری دوستان رو خوندم بامزه بود اینکه نوشته بودن بطرف میگی حاجی میگه حاجی باباته خیلی خندیدم یسری کامنتای این مدلی خوندم که ما محترمانه صحبت میکنیم بعضیا ناراحت میشن یا بعضیا مسخره میکنن…

    منم از یکی از عزیزانم شنیدم که مثلا شاکی میشد که طرف خودش سن وسالی داشت بعد من رو مادر صدا میزد یا اصلا از واژه حاج خانم خوشش نمیومد

    یا یکی دیگه از عزیزانم وقتی با کسی صمیمی میشد میخواست با اسم کوچیک صدا بشه اگه مثلا رسمی خطاب میشد به طرف میگفت به اسم کوچیک صدام بزن، وطرفش نمیپذیرفت اینطور برداشت میکرد این آدم نمیخواد بامن ارتباط دوستانه داشته باشه و مثلا دوستیش در حد سالی به دوازده ماه یبار همدیگه رو دیدن هست بیشتر میخواد در حد آشنا باشه تا دوست

    والبته که اینطور نیست که این نوع ادما خودشون رو لایق احترام نمیدونن یا عزت نفسشون پایین هست

    بنظر من منطقی نیست … چرا که اگه اینطور بود پس جامعه امریکا بی عزت نفس بودن واحساس لیاقت نداشتن …

    چندروز پیشا دوستم یه فایلی واسم فرستاد در مورد روابط و اینکه آدما چنددسته هستن بصری سمعی لمسی و… بعد ازش یسری سوال پرسیدم و یسری توضیحاتی داد از کلاس روانشناسی که شرکت کرده بود،بعدش رفتم یه سرچی داشتم

    ویژگی افراد دیداری (بصری)

    چشم ها کمی متوجه بالا (در هنگام فکر کردن به بالا نگاه می کنند).

    هنگام صحبت کردن دستشان را تکان میدهند

    تنفس سطحی ولی از ناحیه بالای ریه ها

    سرعت در کلام

    سرعت در پردازش افکار

    منظم و مرتب هستند.

    دست خط تمیزی دارند

    رنگارنگ میپوشند

    عاشق عکس وتصویر هستن

    به کمک تصاویر موضوعات را به یاد می آورند

    به کیفیتهای دیداری بیشتر توجه دارند و تصاویر توجه شان را جلب میکند

    از آنچه دیده اند بیشتر صحبت میکنند

    استفاده از جملات بصری مثل من می بینم که … را زیاد استفاده می کنند.

    به ظاهر چیزها اهمیت می دهند (از روی ظاهر مثل مدل، رنگ و … انتخاب می کنند)

    افراد بصری به رفتار ما، به ظاهر ما و هر آنچه به چشم می‌آید، بیشتر توجه می‌کنند. اینکه رفتار ما چقدر محترمانه است، آیا به احترامشان بلند میشویم؟ آیا چهره مان از دیدنشان شاد میشود؟ آیا لباسهایمان تمیز و ظاهری آراسته داریم برایشان بسیار با اهمیت است

    وقت بصری‌ها را نگیرید. مقصود خود را زود اعلام کنید.

    ویژگی افراد شنیداری (سمعی)

    چشم ها به طرفین متمایل است (در هنگام فکر کردن به سمت چپ و راست چشم را می گردانند).

    تنفس از فاصله وسط سینه

    صدا زود حواس آن را بخود جلب میکند

    با آب و تاب حرف می زنند ولی صدایشان آهنگ دار است.

    حرف های دیگران را به راحتی تکرار می کنند.

    از طریق تکرار حرف یا شنیدن مطلب می آموزند و از شنیدن حرف ها لذت می برند.

    موسیقی یا حرف زدن با اهنگ را دوست دارند.

    مطالب را مسلسل وار و گام به گام به خاطر می سپارند.

    علاقه مند به شنیدن بازخورد حرف های خودشان از جانب دیگران هستند.

    وقتی به تنهایی مشغول به کاری هستند، زیر لب زمزمه می‌کنند و هرچه تند تر بخوانند تندتر کار می‌کنند و برعکس

    بیشتر به کیفیت‌های شنیداری توجه دارند یعنی از آنچه شنیده‌اند بیشتر صحبت می‌کنند

    کلام و طنین و آهنگ را به خاطر می‌سپارند

    آهسته صحبت می‌کنند و سعی می‌کنند که بیان شان شیوا و رسا باشد و به گفتار خود توجه خاصی نشان می‌دهند.

    از جملات شنیداری مثل: من شنیدم که … استفاده می کنند.

    سمعی‌ها، به گفتار ما توجه خاصی دارند. به تحسین‌ها، تقدیر‌ها، تشکر‌ها، به آنچه پشت سرشان گفته شده. به کنا یه‌ها، به طعنه‌ها، به گفتار مؤدبانه و محترمانه. به اظهار علاقه گفتاری

    به جمله دوستت دارم، به گفتار نغزو کلام شیرین. به لحن و طنین. به موسیقی و خوش آهنگی صدا. با سمعی‌ها کمی آرامتر از بصری‌ها صحبت کنید، اما خیلی هم آرام نشوید. خلاصه نکنید، اما شرح و تفسیر فراوان هم ندهید.

    برای سمعی‌ها، احترام کلامی مهمتر از احترام رفتاری است

    ویژگی افراد لمسی

    چشم ها در هنگام فکر کردن به پایین و سمت راست گردش دارد.

    تنفس از انتهای ریه ها. بالا و پایین رفتن شکم آنها در تنفس تا حدی مشخص است.

    آهسته و عمیق حرف می زنند و با مکث و حوصله صحبت می کنند.

    به پاداش های فیزیکی بسیار علاقه مندند. فشرده شدن دستشان به گرمی ،نوازش و در آغوش کشیده شدن، به هنگام تحسین ضربه ای آهسته به پشتشان موجب دلگرمیشان است

    در جریان مکالمه دوست دارند نزدیک فرد مقابل باشند.

    بیشتر با لمس کردن لذت می برند، نه با حرف زدن

    در طبیعت خودشان را با حس‌شان درگیر طبیعت می‌کنند، گل‌ها را بو و نوازش می‌کنند

    خیلی آرام اند. حتی یک نوع رخوت و سستی را می‌توان درآن‌ها دید. احساس آن‌ها از دیگران عمیق‌تر است و در ملایمت آن‌ها متانت نیز هست.آن‌ها ملایم صحبت می‌کنند و احساسات عمیقی دارند

    از جملات حسی مثل: احساس می کنم … استفاده می کنند.

    ویژگی افراد سمعی – منطقی

    چشم ها متوجه پایین و چپ است.

    علاقه مندی زیادی به گفت و گوی درون و خلوت با خود

    علاقه مند به بهره گیری از جملات پیچیده

    استفاده از واژه های انتزاعی و علاقه مند به تفکر انتزاعی

    علاقه مند به چیزهای پرمعنی و امور منطقی

    پرداختن به جزییات یک موضوع

    یسری ادما بصری بودنش غالب هست یسری ادما سمعی بودنش و … درصدش فرق داره

    استاد یجا گفتی وقتی سریال سفر به دور آمریکا وزندگی در بهشت اومده یسری بچه ها میگفتن که ماتازه فهمیدیم استاد چی میگفت … گفتید که من تعجب میکنم چطور بچه ها تا پیش از این از ویسها مطالب رو نگرفتن … بنظرم دلیلش همین درصد بصری بودن هست،ویژگی بصریشون غالب بوده

    هدفم از گذاشتن این مطلب این بود که:

    از اونجایی که ما ادمای متنوع با ویژگیهای متنوع در این جهان سرشار از تنوع داریم زندگی میکنیم و از اونجایی که باورهای ما خالص و صددر صد نیست و همیشه هم از لحاظ فرکانسی در یک سطح نیستیم و پیش میاد که با ادمهای متفاوت از خودمون مواجه بشیم ،از نظر من دونستن این مطلب کمک میکنه به پذیرش و صلح بیشتر و رفع سوء تفاهمات … یعنی واسه من که اینطوری بود این مطلب بهم یاد میداد که اگه ادمی میبینم که دوست داره در روابط دوستانه ش به اسم کوچیک خطاب بشه از فضا نیومده، یا شخصی که دوست داره با پیشوند پسوند مورد خطاب قرار بگیره همچنین … و بنظرم واسه خودشناسی هم خوب هست واسه شناخت ویژگیهای خودم وپذیرشش

    البته که موافقم که اصل صلح درونی من با خودم عزت نفسم ومیزان احترام وارزشی که خودم برای خودم قائل هستم تعیین کننده هدایتم در روابط هست

    یاد فایل کلاب هوس استاد با نگارعزیز افتادم که نگار جان از پذیرش ویژگی جدی بودنش میگفت و استاددر مورد پذیرش خود صحبت کرد و اینکه حتی یسری افراد هستن که ناجالب صحبت میکنن لحن خوبی ندارن کاری به درستی و نادرستی ویژگیشون ندارم یعنی میخوام بگم اون معیارایی که از اخلاقیات تو ذهن ماهست رو ندارن ولی ادمای موفقی هستن، در مبحث روابط هم ادمهایی هستن که با این ادمه اکی هستن چون اون ادمه با خودش اکیه …

    و تحسین میکنم استاد رو که همیشه اصول و استانداردهاش واسش مشخص هست و قاطعانه بیان میکنه … یادم میاد از فایل زندگی در بهشت و سادگی مهمونی هاتون که گفتید من در ایران هم که بودم خلاف فرهنگ وجامعه که مهمونی های تشریفاتی و رسمی واتو کشیده داشتن من همون موقع هم مهمونی هامون رو ساده و راحت میگرفتم و گفتید اینکه مردم چی میگن مردم چی فکر میکنن وجامعه چطوری بوده رو از ذهنم بریزم بیرون، برای خودم زندگی کنم طوری زندگی کنم که از زندگیم لذت ببرم و مطمئن باشم … *استاد عاشق این تیکه از صحبتتون هستم :مطمئن باشید اگر شما اعتمادبه نفس کافی داشته باشیدویک سبک شخصی داشته باشیدکه پایه واصول منطقی ودرستی داشته باشه برای خودتون نه برای بقیه، مطمئن باشید انسانهایی رو جذب میکنید افرادی رو جذب میکنید در زندگیتون بعنوان دوست ،مهمان، رفیق همراه هرچی که اسمشو میخوای بذاری ،که اوناهم کاملا در همون فضای فرکانسی هستن در همون نوع طرز فکرن… ما نیاز نیست که طرز فکر همه ی مردم رو عوض کنیم ما برسیم به روشی که با فکر بهش رسیدیم،مثل گوسفند دنباله رو روش دیگران نباشیم و برای سبک شخصیمون دلیل داشته باشیم،به این روش برسیم مطمئن باشیم انسانهایی وارد زندگی ما میشن که اونا هم شبیه روش ما هستن ومقاومتی ندارن با این روش ، و به این شکل ما هم لذت میبریم از زندگیمون،

    گفتید از زمانی که خودم رو شناختم وزندگیم رو براساس سبک شخصی خودم پایه گذاری کردم به ادمهایی برنخوردم که به من نزدیک شده باشن وخیلی خیلی متفاوت باشن با اون سبک شخصی من، اگه خیلی متفاوت بودن اصلا جهان نگذاشته که نزدیک بشن، خیلی راحت جداکرده*

    و این جمله ی طلاییه طلایی

    البته وقتی که به اعتماد به نفس برسید که این شیوه شیوه ی درستی هست، وقتی که درشک وتردید هستید هنوزفرکانسهاتون فرکانسهای کاملی نیست ، نصفه و نیمه ادمهای مناسب رو جذب میکنید

    تشکر ویژه از خانوم شایسته جان که زندگی در بهشت رو فیلمبرداری کردی که این صحبتها رو استاد داشته باشن … اساتید عزیزم سپاسگزارم وعاشقتونم

    اقای عطارروشن عزیز موفقیتهات روز افزون خیلی خیلی بابت توضیحاتت ممنون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    علیرضا سجادی گفته:
    مدت عضویت: 897 روز

    سلام استاد عزیز

    علیرضا هستم 23 ساله از تورانتو. بیش از یک سال هست که در کانادا زندگی میکنم و موقعی که شنیدم گفتید: وقتی آدم تغییر می‌کنه خیلی راحت فراموش می‌کنه از چه جایگاهی تغییر کرده! جرقه ای در ذهن من ایجاد شد و من به یاد آوردم که همین دوسال پیش، اومدن به کانادا برام رویایی تقریبا دوردستی بود! الان که دارم این کامنت رو می‌نویسم در یه آپارتمان خوب و تمیز با یه ماشینی که فقط تو بازی های کامپیوتری میتونستم اون موقع ها برونمش٬ زندگی میکنم! خیلی هم از خداوند سپاسگزارم اما بعضی وقت ها هست که یک عیبی از خودم رو زیادی بزرگش میکنم و کلا فراموش میکنم که چقدر تغییر کردم از اون وقتایی که ایران بودم.

    ممنون از آقا رضا که خیلی خوب به آدم انرژی مثبت میدن

    ایشالا که در پناه خداوند شاد و پر از انرژی مثبت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      یاسمن زمانی گفته:
      مدت عضویت: 2398 روز

      خواهر زاده ی عزیزم خیلی از خوندن کامنتت لذت بردم و خوشحالم که فعالیتت رو در این سایت الهی شروع کردی! خیلی نکته ی خوبی رو گفتی که آدم یادش میره از کجا به کجا رسیده و ما باید دائم موفقیت های گذشته ی خودمون رو به خودمون یادآوری کنیم تا ازش انرژی و اعتماد به نفس بگیریم برای موفقیت های بعدی.

      بهترین ها رو برات آرزو می کنم :)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    عاطفه ذوالفقاری گفته:
    مدت عضویت: 1260 روز

    سلام ودرودبه استاد عباسمنش عزیز

    خداوند روسپاس گذارم برای هدایت من به این اگاهی ناب وشناخت ترمزی قوی که تمام روز فکر مرا درگیر وازرده میکرد

    من فردی هستم که احترام گذاشتن را باصمیمیت اشتباه گرفته است من کسی هستم که فکر میکردبرای اینکه افراد بزرگتر یا کوچکتر ازخودم ازمن راضی باشند وفکر خوبی درباره من در ذهنشان داشته باشن وپشت سر من هم حرفهایه خوبی بزنن بسیار با افراد خانواده ودوستانم بسیار صمیمی میشدم واوضاع برای من نتنها بهتر نمیشد بلکه بسیار بدتر هم میشد هرروز توقعات دوستانم وخانواده ام از من بیشتر میشد هرروز من باهمسرم بحث میکردیم که همسرم میگفت چرا ان کاررا برای مادرم نکردی یا اگر میخواهی که خانواده من فکر خوبی درباره توبکنن باید تمامی کارهارا انجام دهی و به انها احترام بزاری وهرچی میگویند تایید کنی وبه حرف انها گوش دهی

    خوب من چون درسن کم ازدواج کرده بودم به راحتی این حرفهارا باور میکردم وعمل به این حرفها برایم بسیار اهمیت داشت طوری که دیگر برای خودم هیچ ارزشی قاعل نبودن نه برای خودم بلکه برای خانواده ام نیز ارزشی نمیدیم

    وتمام کارم در ان چند سال شده بود راضی نگه داشتن بقیه

    وتا امروز فکرمیکردم صمیمیت بسیار خوب است بین دوستان اما الان که فکر میکنم میبینم که در صمیمیت افرات بسیار مضراست

    من فهمیدم که ترمزی دارم به نام کمبود عزت نفس ترمز دیگری به نام عدم احساس لیاقت ترمز دیگری به نام احساس گناه که من فلان حرف رازدم یا درخواست ان فرد راردکردم یا بافلانی زیاد گرم نگرفتم او درباره من چه فکری خواهد کرد وذهن من کلا درطول روز مشغول بدکردن حال من و دادن احساس گناه به من میشد

    اما الان میفهمم که گفتوگو هایه درونی من چقدر سم تلود هستن وچقدر تمرکز بررویه دیگران وراضی نگه داشتن انها انرژی وتمرکز من رامیگیرد وبه معنایه واقعی من گاری بسیار سنگینی به خودم وصل کردم وهرروز اورا باخودم میکشم وهرروز احساسم بد میشد

    .

    اما امروز بادیدن این فایل بسیار تاثیرگذار من به قدری سبک شدم که احساس پرواز کردن رادارم فهمیدم نشتی انرژی من کجاست

    فهمیدم که احترام گذاشتن بسیار کافی است و دیگر مهم نیست که فردمقابلت چه فکری میکندتو کارخودت رابه درستی انجام بده تو فقط احترام بگذار ودیگر به مساعل خوصوصی ات ناخونک نزن برای نزدیک شدن وتایید شدن تواحترام بگذار وخودت خودت را تایید کن ومنتظر تایید دیگران هیچوقت نباش

    توعزت نفست راحفظ کن فراموش کردی توچه کسی هستی تو تیکه ای از وجود بزرگ وعظیم وبسیار قابل ستایش وقابل احترام خداوند هستی تو بسیار باارزش هستی تو فقط به تایید خداوند نیاز داری وخداهم میگه توقران بندگی من روبکن وپادشاهی رویه زمین رابه توعطا میکنم من زمین واسنانهارا مسخر توکردم من قانون رابرای تو ورسیدن به خواسته هایت وشکر گذاری وبزرگشدن تو وروحت وحال واحساست دراین دنیا وکیهان حاکم کردم

    وظیفه من برای بندگانم هدایت وحامیت انهاست ووظیفه بندگانم بندگی واقعی من است

    استاد عزیزم چقدر رهاشدن ازبند حرفها وافکار دیگران درباره خودم شیرین وچه احساس خوبی به من میدهد

    چقدر خداوند راحس کردن وفقط وفقط راضی بودن اووشکرگذاری اووبندگی او حال دلم راخوب کرده

    فکر میکنم قلبم را ابو جاروزدم فکر میکنم الان نسینی خنک به قلبم میوزد

    واقعا این باور که تواحترام بگذار وبرای خودت بسیازیاد وبی انتها ارزش ولیاقت بساز وقاعل شو

    ودیگر اندازه سر سوزن برای افکار وحرفهایه بقیه ارزشی قاعل نشو ووقتی ذهنت درگیر ان گفتوگو ها وصمیمیت ها یه کذایی شد دهنش رو ببند وبگو من بنده وخلیفه خدا رویه زمین هستم واو زمین وهرانچه دراوست واسمانها وهرانچه در اوست رامسخر من کرده من باید تقوا پیشه کنم وشکر گذار خداوندی باشم که درهرنفس بامن است واومرا هدایت میکند واومرا حمایت میکند واومراحفاظت میکند واو کافی است برای من

    استاد عزیزم بسیار سپاس گذارم که اینقدر خودتان هستید ومن شمارا بعنوان الگویی بسیار قدرتمند دنبال میکنم وخداوند رو بسیار برای وجود بندگانی عزیزوگرامی همچون شما شکرگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    زهرا بهنام گفته:
    مدت عضویت: 1250 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم،مریم جانم و تمام دوستان

    آقا رضا ازتون سپاسگذارم که به ما هم ایده میدین که چجوری فایلهای استاد رو گوش کنیم، اون قسمتی که چندبار اون باور تکرار میشد خیلی ایده خوبی بود

    در مورد احترام،استاد عزیزم بی نهایت ازتون سپاسگزارم در مورد جزئی ترین پاشنه های آشیل که به قول مریم جان شاید به ظاهر کوچیک باشن اما وقتی این ترمز رو بشناسی و برش داری میبینی که شاه ترمزی بوده برا خودش،وخیلی از مسائل حل میشن

    استاد میتونم بگم بیشتر روابط من سر همین خودمونی شدن و شکستن احترام ها به هم خورد،ومن همیشه میگفتم ما که با هم خیلی خوب و راحت بودیم اما چرا این رابطه اینقدرر بد تموم شد

    الان میفهمم دلیلش رو

    استاد یادمه تازه که اومده بودیم مشهد و سرایدار یه حاج خانومی بودیم،هر موقع که تلفن خونشون زنگ میخورد و دختر یا پسرشون پشت خط بودن و من گوشیو جواب میدادم،به حاج خانوم میگفتم مثلا مریم خانومه یا علی آقاعه

    و بارها شده بود میگفتن این دختر که سنش کمه و از روستا بلندشده اومده،چقدر با احترام اسم ما رو صدا میزنه

    و من هم چقدر خوشحال بودم از این بابت

    و به خودم تعهد میدم از این به بعد اسم افراد رو با احترام صدا بزنم،و اگر میخام احترامم رو داشته باشن،با احترام باهاشون رفتار کنم

    و بلافاصله رفتم توی مخاطبین گوشیم و اسم مخاطبینم رو درست کردم

    بی نهایت ازتون سپاسگزارم برای این فایلهای گرانبها

    و بی نهایت از خداوند سپاسگزارم که شاگرداستاد عباسمنش هستم

    در پناه الله مهربان باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    رزیتا گفته:
    مدت عضویت: 1041 روز

    درود به مرد بزرگ،استاد عباسمنش عزیز و مریم خانوم شایسته عزیز و آقا رضای گل عزیز و دوستان هم فرکانسی عزیز

    این فایل هم عالی بود

    مرسی از آقا رضا که اینقدر عالی توضیح میدن و چقدر من یاد گرفتم از صحبت هاشون

    مرسی از استاد عزیز که اینقدر بحث رو باز میکنن و توضیح میدن

    واقعا یکی از دغدغه های من همین موضوع بود

    که آیا بهتره فقط اسم طرف مقابل رو بگیم یا از پیشوند یا پسوند استفاده کنیم

    من هم با شما استاد عزیز موافقم که بهتره همیشه احترام به جای خود و صمیمیت هم جای خود باشه .

    و ممنون از آقا رضا که اینقدر صادقانه صحبت میکنن

    سالم و شاد و پر برکت باشید …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    الهه السادات میرمحمدی گفته:
    مدت عضویت: 2296 روز

    سلام به استاد عزیز و همه عزیزان :)

    استاد ممنونم از شما که ویدیوی رضای عزیز رو در سایت منتشر کردید و

    علاوه بر اون خودتون هم نکات مهم ، ودلایل پیشرفت ایشون رو  درگفته های خودتون هایلایت و بولد میکنید.

    ● نکته ی اول و خیلی پند اموز برای من این بود که اونجایی که فردی اقا رضا رو مسخره  کرد ایشون مقابل به مثل نکردن و درس گرفتن و فهمیدن اشتباهشون بود،و اینجا بود که من یاد حرفای شما افتادم که میگفتید ” اگر درسی رو که باید بگیریم از دنیا نگیریم جهان اون رو بارها و بارها تکرار میکنه.”

    ● و من اونجا چقدررررر اقا رضا رو تحسین کردم  که با یه تلنگر  خیلی سریع متوجه اشتباهشون شد  و خداروشکر

    ● نکته ی بعدی که باید مدام به خودم گوشزد کنم و انگار چیزی بود که باید یاداوری میشد برای خودم واقا رضا خیلی قشنگ اجراش کردن، گوش دادن به فایلهای شما به مدت چند ساعت و بارها وبارها بود.

    که من در این زمینه خیلی خیلی باید روی خودم کار کنم و پیشرفت کنم و البته که از قبل خودم واقعا تغییرات خوبی کردم و نسبتا ازشون راضی ام اما باید بیشتر بشه که نتایجم بیشتر بشه.این قسمت تلنگری بود برای من که به خودم بگم فقط صرف فالو کردن سایت و فایلهای استاد موفقیت حاصل نمیشه بلکه این عمل به اونهاست که موفقیت رو تضمین میکنه.

    ●  نکته ی بعدی بدون نوت یا نوشته صحبت کردن شماست استاد، که به نظرمن ایمان  وباور واقعا قوی ای میخواد اینجوری صحبت کردن

    و به قول خودتون اینجوری آدم اجازه میده که خداوند در صحبتها و حرفهاش جریان داشته باشه و حضور داشته باشه که این موضوع چقدررر لذت بخشه.

    ● و استاد بازهم ممنونم ازتون بابت گذاشتن فایلهای نتایج دوستان.

    هم تماشاشون به ادم حس خوب رسیدن و موفقیت میده و هم باور این رو میده که اگر این فرد تونسته،تونسته که تغییر کنه، پس من هم میتونم.

    •• در پناه خداوند مهربان

    =)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: