نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 14

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.

منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.


منابع بیشتر درباره محتوای این قسمت:

دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها

دوره های روانشناسی ثروت 

دوره عشق و مودت در روابط

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    355MB
    43 دقیقه
  • فایل صوتی نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 14
    51MB
    43 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

319 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «اندیشه افشین» در این صفحه: 1
  1. -
    اندیشه افشین گفته:
    مدت عضویت: 2956 روز

    سلام استاد عزیزم

    یه جمله ای آقا رضا گفت که دلم میخواد منم هزار بار دیگه تکرارش کنم . گفت صداقت شما باعث شده ما این راه را ادامه بدیم . استاد این جمله خیلی بزرگه و دقیقا حرف دل منه . در واقع شما انقدر صادق هستی که کارِت رسوندن افراد از شک به یقینه ، از شرک به ایمانه و افراد باید انقدر خلوص در شخصیت شما ببینند که به اعتبار این شخصیت با تمام شک ها و تریدها بیاند وسط و حاضر بشند پا توی این مسیر بذارند و ادامه بدند . بخدا اگر هرکس دیگری استاد من بود امکان نداشت ادامه بدم .

    ای دل اَر سیل فنا بنیاد هستی برکَند

    چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور

    بخدا اگر تو نوح من نبودی و کشتیبان من نبودی من خیلی وقت پیش اسیر سیل و طوفان ذهنم شده بودم‌ .

    خیلی دوستت دارم استاد …. بقول آقا رضا حتی ایراد گرفتن ها و تذکر دادن هات هم زیباست …. یه بارم کامنت منو توی یکی از دوره ها چاپ نکردید انگار چک تو گوشم زدید … یعنی قشنگ دردش را احساس کردم … ولی از اون موقع خیلی به خودم اومدم و گفتم اندیشه شأن تو و استاد و این سایت خیلی بالاست که کامنت بی ارزش داخلش چاپ نمیشه و اون‌ حرکت شما درسته خیلی درد داشت و من دیگه روم نمیشد چیزی بنویسم ولی باعث خیلی تغییرات در من شد و شخصیت منو از ابعاد زیادی رشد داد ….

    در مورد کار تیمی شما توی جلسه 28 ثروت یک قدیم بود که صحبت کردید و یادمه من هم همون موقع دفتر کار داشتم و فکر کردم عدم موفقیتم بخاطر نداشتن تیمه و رفتم یه منشی استخدام کردم که مثلا تیم داشته باشم ولی بعد از یکماه مرخصش کردم و نشستم با خودم فکر کردم و گفتم اندیشه استاد الان که تیمش خیلی کوچیکتر شده نتایجش خیلی بزرگتر شده و اینکه استاد در دوره دستیابی به رویاها میگه یه روز با خودم فکر کردم که آیا میشه یک کسب و کاری داشت که خودش ، خودش را مدیریت کنه و گسترش بده ؟ و خدا بهم گفت آره میشه . مثل منظومه شمسی که خودش ، خودش را مدیریت میکنه . یعنی همین الان که دارم می نویسم به وجد میام . شما گفتید مثل منظومه شمسی که با اون وسعتش میلیاردها ساله داره بصورت کاملا منظم خودش را پیش میبره و بعد شما اینو باور کردید و اون کسب و کار عظیم شما تبدیل شد به خود شما و دو سه نفر نیرو و البته که نتایجش بزرگ و بزرگتر شد . و اینکه مثلا توی دوره کشف قوانین گفتید بچه ها اگر هزار تا جمله خوب از من بشنوید و فقط یک جمله براتون کمی ابهام بوجود بیاره همه اون هزار تا را ول میکنید و به همون یک جمله می چسبید در حالیکه اینجور وقتها باید اون یک دونه که بخاطر کوچیک بودن ظرف خودتون درکش نمیکنید را کنار بگذارید و برید سراغ اون هزارتایی که درکشون میکنید و من گفتم دقیقا من الان به هیچ کدوم از آگاهی ها عمل نمیکنم و چسبیدم به کار تیمی و منشی و …. و خلاصه پذیرفتم که اشکال از کج فهمی خودمه و گرنه میشه با کار تیمی موفق بود و بدون کار تیمی هم میشه موفق بود . به خودم گفتم استاد میگه ایده باید در حد سفت کردن بند کفشتون باشه . استاد میگه باید ظرفت آماده استخدام نفرات بشه . استاد میگه تکاملت باید طی بشه بعد تو از بین این همه آموزش رفتی به چیزی چسبیدی که اصلا برای الان تو نیست …. و بعدها هم که اصلا کارم را رها کردم و دنبال هنر رفتم و آرام آرام دارند مشتری ها میاند و روزبروز چرخ زندگیم از همه لحاظ بهتر میچرخه . و ترجیح میدم خودم باشم و خودم و احساس قشنگی که موقع کار کردن دارم . و به جرأت میگم حالا که توی کار مورد علاقه م پا گذاشتم انقدر قشنگ به ایرادات واقعی خودم پی میبرم و براحتی اصلیات را از فرعیات تشخیص میدم در حالیکه وقتی توی کار قبلی بودم سعیکم لشتی ، سعیم پراکنده بود ولی الان تمرکز بسیاری را احساس میکنم و از پراکندگی نجات یافتم .

    یه چیزی که توی حرفهای رضای عزیز بسیار حائز اهمیت هست اینه که رضا آموزش های شما را از همون اول خیلی جدی گرفت یا بقول شما مثل وحی منزل پذیرفتشون . کاری که من نتونستم انجام بدم یعنی من میدونستم و قلبم میگفت که تماااام حرفهای شما را باور کنم اما ذهنم اجازه نمی‌داد . اگر بگم تا مرز دیوانگی رفتم دروغ نگفتم ولی خدا را شکر میکنم که حق بر باطل پیروز شد و من ذهنم را شکست دادم و عوضش الان حس میکنم دیگه هیییچی نمیتونه تکونم بده و عزت نفس واقعی یعنی رسیدن به چنین جایگاهی که قدرت را در خودت حس کنی. خدایا شکرت

    و یه موضوع دیگه اینکه اولش نتایج کُند پیش میره و شاید هیچ خبری نباشه ولی این همون دانه ی زیر خاکه که داره خودش را اون زیر ، رشد میده و بالاخره سر از خاک بیرون میاره و آدم ، دیگه به وجودش اعتماد میکنه و باورش میکنه و شاهد رشد کردنش میشه و نگاهش میکنه و از بزرگ شدنش لذت میبره . و در مورد آقا رضا همینطور شد که اوایل هیچ خبری نبود ولی بعد از طی تکامل و تمام اون مسیری که خودش تعریف کرد ، نتایج پشت سر هم آمدند …‌

    استاد من به زبان نمیتونم تشکر کنم . این گزارش هایی که هادی ، رضا ، آزاده ، ارشیا و … از روند خودشون دادند واقعا راه را برای من هموار کرده و بخصوص صحبت های هادی و رضا خیلی درها را به روم باز کرد و حالا میفهمم که وقتی شما میگید دنبال الگو بگردید تا باورتون تغییر کنه یعنی چی … سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای: