از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
منابع بیشتر درباره محتوای این قسمت:
دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD355MB43 دقیقه
- فایل صوتی نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 1451MB43 دقیقه
سلام به استاد جان و دوستان عزیزم و آقا رضای عزیز
چقدر استفاده کردم من از صحبت های رضا و چه ایده های جالب و البته کار سازی برام داشت و از همون روز اول شروع کردم به اجرا در آوردن آنها
از همون روزی که رضا گفت من در حد توانم شروع کردم به دادن بدهی هام منم و به صورت تکه تکه
من هم شروع کردم خورد خورد اصلأ حتی اگه شده باشه ده هزار تومان با این نیت و باور که می خوام بدهی هام رو پرداخت کنم گذاشتم کنار و اقدام کردم
هر چه ذهنم شروع می کنه به نجوا کردن که حالا این چکاری هست
تو این پوله رو برای خودت نگه دار سر ماه هم بدهی ت رو میدی ولی من میگم نه من تصمیم خودم رو گرفتم و باید این کار رو انجام بدم
و جالبه از همون روز های اول هم از جا های مختلف پول به زندگی من وارد میشه و به قول رضا انگار خداهه داره یه کار هایی میکنه
در مورد خرید خونه اقدام کردم شروع کردم به اینکه آقا من اینقدر توانایی دارم خدا
اینقدر می تونم بزارم کنار با نیت خرید خونه
ما بقی ش با تو
من سمت خودم رو انجام میدم با عشق و احساس خوب و با باور درست
تو هم سمت خودت رو انجام بده
و دارم هر روز به این آگاهی ها عمل می کنم
و خیلی کار های دیگه که استاد در دوره ها و فایل های گفتند ولی انگار نیاز بود که من نتایج رو از دوستان دیگه عضو سایت بشنوم و ببینم که باورم به صحبت های استاد عباس منش قوی تر بشه برای حرکت کردن
اینم خواستم بگم که دقیقا عین کاری که رضا داره به تنهائی برای کسب و کارش می کنه منم دارم به تنهائی انجام میدم در شرایط بسیار خاصی
یعنی همه برنامه نویس ها معتقدند که آقا برنامه نویس باید یه جای دنج و ساکت و آرام کارش رو انجام بده و تمرکز داشته باشه
خب من دیدم که من همچین شرایط ی رو ندارم فعلآ
و این نمیشه دلیل اینکه بخوام بهانه بیارم و کارم رو انجام ندم
بارها میشه که من دارم کارم رو می کنم همسرم میاد با اون جاروبرقی هیتاچی از اون سطل بزرگا با اون صداش که مثل هواپیما هست جارو میکشه ولی من سرم تو کار خودم هست و تازه با چه کیفیتی هم کارم رو انجام میدم
من از زمانی دست از بهانه ها کشیدم که توی زندان در زمان تحقیقات دانشجویی م فردی رو دیدم که به جرم قتل عمد محکوم به اعدام شده بود و حکم اعدام ش هم صادر برای یکماه آینده بود
و حالا تو حسابش کن دیگه
ولی این آقا بسیار حالش خوب بود خودش می گفت توی اتاقی هستم که 29 نفر و من نفر 30 هستم اون 29 نفر اکثراً مصرف کننده مواد هستند و به منم میگن که تو که داری اعدام میشی لااقل بیا حالت خوب کن مواد مصرف کن ولی من مصرف نمی کردم
و حالم خوبه و امید داشت این فرد که رضایت اولیای دم رو میگیره و همین اتفاق هم براش افتاده بود
این اتفاق دیگه آقا شست هر چه بهانه و بهانه گیری رو درون من
که حتی تصورش هم هیچ کس نمی تونه کنه که زیر حکم اعدام باشی و اینقدر توحیدی عمل کنی
و کارم رو انجام میدم با کیفیت
خدا هم بهم کمک میکنه
البته که باور هام ایراد دارند و در مورد فروش محصول م هنوز باور های خوبی در خودم ایجاد نکردم
ولی هر روز دارم رو خودم کار می کنم
به قول رضا بیشترین صدا و تصویری که منم توی این چند سال دیدم و شنیدم صدا و تصویر استاد بوده
کلا به قول بعضی از دوستان که منو میبینند و استاد هم میشناسند میگن تو شکل استاد عباس منش هستی
از زمان دوره قانون سلامتی هم که دوباره استاد لاغر کردند منم دوره بودم و لاغر کردم
خدا رو شکر می کنم
بازم این فایل عالی و پر از آگاهی بود
مرسی استاد جان و مرسی آقا رضای عزیز که اینطور با عشق و با صداقت اومدی جلوی دوربین و هم به خودت و هم به ما کمک کردی
متشکرم استاد جان
سلام و درود به شما خانم فرجی عزیز
عالی بود کامنت تون و چقدر با اعماق وجود تون این کامنت رو نوشتید که اینجا من فرکانس ش رو دریافت کردم و حالم دگرگون شد
خدایا شکرت
با خوندن کامنت زیبای شما من یه داستانی از خرید خونه یادم اومد که گفتم کامنت کنم تا هم باور خودم و هم باور دوستان دیگرم قوی تر بشه
من چند سال قبل اوقات بیکاری م رو توی یک بنگاه املاک دوستان م سپری می کردم ایشون هم از شاگردان استاد هستند
خلاصه مالکی اومد و چون بدهکار بود خونه اش رو برای فروش گذاشت هر شرایطی هم حاضر بود قبول کنه
ما شروع کردیم روی این فایل کار کردن
توی دیوار آگاهی ش کردیم به بنگاه های دیگه گفتیم خود من شاید 50 تا مشتری برای این خونه بردم
به خیلی از اطرافیان و فامیل هم گفتم ولی انگار چیز دیگه ایی می خواست اتفاق بیافتد
تا اینکه یک روز همین طور که توی بنگاه نشسته بودیم
یک پژو پارس در بنگاه پارک کرد و یک پیرمرد و پسر جوان اومدن داخل
سوال کردند و ما همون خونه رو بهشون نشون دادیم
در نگاه اول پسندیدند و گفت اون پیرمرد که قراردادش رو بنویسید
وقت نوشتن قراداد یک بیعانه خواست دریافت کنه فروشنده
پیرمرد گفت بیا کارت بکش
فکر می کنید چقدر داشت
1 میلیون تومان
واقعا خنده آدم میگیره این آقا کی بود به کجا وصل بود
چه دل و جرات ی داشت
خونه یک میلیاردی میخواست یک میلیون پول بیعانه بده
که حتی پول پمپ آب اون خونه هم نبود
پیرمرد گفت من اینو میدم قرارداد هم امضا می کنم هیچی هم از شما نمیگیرم همه چیز پیش خودتون باشه
من تا 15 روز دیگه میام کل پول رو میارم
اگرم نیومدم قرار داد یک طرفه فسخ
توی این 15 روز هم مشتری پیدا کردین براش بفروشید
ولی این خونه مال منه میخوام برای پسرم بخرمش من پولش جور می کنم و نمیدونم هم از کجا
الله اکبر
مو از تنم سیخ میشه وقتی اینو یاد خودم میارم
خلاصه این آقا رفت
ما هم دوباره و ده باره مشتری پشت مشتری برای خونه بردیم
هیچ کس پسند نکرد
تا اینکه بعد از فک کنم 13 روز دوباره اون پژو پارس اومد همون پیرمرد و همون پسر جوان
کل پول خونه رو نقد داد و خونه رو تحویل گرفت
الله اکبر خدایا این چیه دیگه
با یک میلیون
یه خونه یه میلیاردی
خواستم این داستان رو که با چشم و گوش خودم دیدم و شنیدم بگم که یکم بیشتر رو خدا اول خود من بعد بقیه حساب باز کنیم
خدا را شکر
من برم دیگه که شدم خیس عرق تا این کامنت رو نوشتم
متشکرم
سلام و درود به دوست عزیزم آقای زرگوشی
سپاس گذارم که کامنت بنده رو مطالعه کردید و خدا را شکر می کنم که مثبت بود برای شما دوست عزیزم
به محض اینکه کامنت شما رو مطالعه کردم اول کامنت خودم رو به دقت باز خوانی کردم
و همون لحظه تصمیم گرفتم که یکی از بدهی هام رو کامل تسویه کنم و سریعاً این کار رو انجام دادم
البته خدا را شکر از زمان عضویت در این سایت خیلی کم پیش میاد که بده کار کسی یا موسسه بشم
و هر روز هم دارم تکامل م رو طی می کنم
ذهنم همون لحظه شروع به نجوا کرد که این چه کاری هست
ولی من گفتم که نه من تصمیم خودم رو گرفتم و در راستای این تصمیم می خوام عمل کنم
خدایا شکرت
بازم ممنونم از استاد جان و آقا رضای عزیز و همه دوستان عزیزم در این خانواده بزرگ
عرض سلام دارم خدمت شما خانم سلطانی
استاد جان و همه دوستان عزیزم
عالی و ریز بینانه بود کامنت شما و کلی درس داشت در خودش
دقیقا وقتی روی خدا حساب باز می کنیم و دستمون رو در دستان اون قرار می دیم دیگه جایی برای ترس و دلهره نمی مونه
و اتفاقی مثل بهبود من از بیماری صرع که هیچ دکتری راهی غیر از مصرف داروهایی با دوز بالا که خودشون کلی برای من ایجاد ناراحتی می کردند ، می افته
تبریک می گم به شما که اینقدر عالی روی خودتون کار می کنید و عالی هم عمل می کنید
بازم تشکر می کنم از استاد جان و آقا رضای عزیز که تجربه شون رو با ما شیر کردن و کمک کردن که این مسیر برای ما باور پذیر تر شود
سعادت دنیا و آخرت برای شما و دوستان عزیزم آرزومندم