نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 14

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.

منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.


منابع بیشتر درباره محتوای این قسمت:

دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها

دوره های روانشناسی ثروت 

دوره عشق و مودت در روابط

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    355MB
    43 دقیقه
  • فایل صوتی نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 14
    51MB
    43 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

319 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مسعود آریا منش» در این صفحه: 1
  1. -
    مسعود آریا منش گفته:
    مدت عضویت: 2731 روز

    بنام خدای مهربان سلام خدمت شما استاد عزیز و خانم شایسته عزیز

    من مسعود هستم و شکر گزار خداوند هستم بخاطر یک روز زیبای دیگه ای که به من هدیه داد

    امروز روز اول سال 1402است یعنی روز نوروز و سال نو رو به شما استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز تبریک میگم و همچنین به همکلاسی های فوق‌العاده من در شهر هرات کشور افغانستان زندگی میکنم و دلیل اینکه خواستم بیام و کامنت بنویسم یه حس درونی بود

    موضوع رو از یک معرفی مختصر در مورد مردم اینجا و عقایدشون شروع میکنم مردم افغانستان بشدت با جشن سال نو مشکل دارن و میگن قطعا حرام است شاید با این تفکرات آشنا باشین شایدم نباشین ولی این یک تعصب وحشتناکه اینجا طوری که اگه شما روز اول نوروز بخوای بری تفریح اجازه نمی‌دن و میگن این تفریح رو مثلاً فردای روز اول سال برو و یک سری عقاید عجیب غریب دگه هم دارن که خیلی تعدادشون زیاده نمی‌خوام. واردش بشم ولی بعضی هاش که تو کشور ایرانم هست و همه مون می‌دونیم

    دیروز که من مغازه خودم بودم یکی از همسایه هام اومد و صحبت در مورد نوروز شد ایشون گفتن که اره مردم خیلی الان هوشیار تر شدن باز هم نصبت به سالهای گذشته گفتم چطور:گفت چون امسال کسی نوروز رو تجلیل نمیکنه و مردم آگاه شدن و من هر کسی رو باهاش صحبت کردم میگه آره نباید نوروز بریم تفریح و حرام است و گناه است به این دلیل مردم آگاه شدن

    دیشب هم که خونه بودم مهمون داشتیم مهمونامم باجناقم بود با داداشم

    وقتی غذا رو خوردیم و تموم شد خواهر زنم گفت فردا شب مهمون مامانم هستیم همه همه یعنی تعداد زیاد چون مادر زن من دختر زیاد داره معمولا زمانی همه تجمع میکنن که یک مناسبتی باشه

    خلاصه وقتی خواهر زنم اون حرف رو زد سریع باجناقم گفت مگه چخبره یعنی منظورش این بود که اگه بخاطر تجلیل از سال نو باشه من نیستم خیلی هم متعصب بود در مورد این موضوع و خلاصه وقتی این بحث توی مهمونی دیشب خونه من شروع شد همه متحد به حرام بودن نوروز گواهی دادن تازه خیلی هم خودشون رو اهل ایمان و قرآن بنده خاص خدا هم جلوه میدادن

    دلیل این کامنت من همین اتفاقاتی بود که تعریف کردم از جای که جای امن تر و عاشقانه تر از این سایت وجود نداره تو دنیا گفتم چه جای بهتر از این سایت که بخوام حرفهای قلبمو بزنم جای که نه تعصبی است نه قضاوتی است نه تهمتی است و خلاصه اومدم توی سایت و تو دسته بندی ها دسته تشخیص اصل از فرع رو انتخاب کردم و فکر میکنم بهترین دسته بندی رو برای این موضوع خودم انتخاب کردم تا کامنت بزارم

    من انصافا یک چیز رو تو زندگیم خیلی یاد گرفتم از استاد عباسمنش عزیز اونم تشخیص اصل از فرع هستش من هر چی بد بختی تو زندگی افراد تو دین و ادیان تو موفقیت یا بدبختی خودم و بقیه دیدم همین موضوع تشخیص ندادن. اصل از فرع بوده و دلیل اینکه اصلا من تو دو مورد دیروز خودم رو با کسی درگیر نکردم که کسیو قانع کنم هم همین بود که من گفتم وقتی در مورد چیزی صحبت میکنم که اصلا نتیجه ای برام ببار نمیاره میشه همون موضوع برداشتن تمرکز از روی مسایل اصل و گذاشتن بر روی مسایل فرعی و این باعث شد که من با کسی صحبتی نداشته باشم و تمرکزم رو بزارم روی مسائلی که به من احساس خوبی میده مسائلی که به رشد من کمک می‌کنه و من خیلی خوب دارم حس میکنم عقب ماندگی مردم و دولت دلیلش چیه یعنی وقتی الان تو جمع های قرار میگیرم که همچین بحث های میشه قشنگ واضح حس میکنم که من چقدر ذهنمو تعقیر دادم و قشنگ حس میکنم که چقدر فاصله گرفتم از این افکار بیماری زا وقتی من یادم میاد به آموزش های استاد چقدر. خوب درس دادن این موضوعات رو مثلاً تو ایراد های شخصیتی تمرکز مون رو بزاریم روی ایراد های اصلی شخصیتمون مون اون ایراد های که بارها و بارها دارن تکرار میشن و چقدر هم مهمه که ما در زندگیمون تمرکز مون رو بزاریم روی مسائل اساسی زندگی مون و همچنین چقدر مهمه که تمرکز مون رو بزاریم روی درک مسائل اصلی زندگیمون نه اینکه بگیم نوروز فلانه نماز بهمانه روزه اینجور و غیره و بخدا من هرچی کسانی رو که تموم صحبت هاشون در مورد مسایل پوچ و بی ارزش هست رو میبینم هیچ کدوم هیچ موفقیتی کسب نکردن یعنی بخدا تو همین دو مورد دیروز کسانی که چنین افکاری رو داشتن همه شون بد بخت بودن و در مقابل منی که کوشش کردم تو زندگیم تمرکزم رو بزارم روی مسائل اصلی و اساسی خدای از اون افراد دیروز موفق تر هستم از لحاظ مالی از لحاظ آرامش از لحاظ تعصب از هر لحاظ

    و داشتم به این فقط فکر میکردم که اگه بجای این مزخرفات و عقاید پوچ این بندگان خدا تمرکز بزارن روی مسائل اصلی زندگیشون چقدر حسشون بهتره چقدر خداوند رو مهربان تر میبینن چقدر با خودشون در صلح میشن چقدر دگه قضاوت نمیکنن چقدر آسان گیر تر میشن به همه چی وقتی از اون بند های که برامون ساختن خودمون رو آزاد میکنیم چقدر احساس خوبی داریم خدای من تجربه کردم این رو و همیشه این آیه که در سوره آل عمران آیه هفت اگر اشتباه نکنم رو میخونم بخدا مو به تنم سیخ میشه که ببین با اینکه خداوند چقدر واضح بیان کرده. این موضوع رو بازهم ما درک نمیکنیم بخاطر چیزهای که ساخته شده تو ذهن ما و ما هم بدون اینکه بریم دنبال حقیقت قضیه هر کس هر چی گفت رو قبول کردیم و تازه چقدر هم تعصب داریم روش و هر روز این اتفاقات باید برامون یاد بده که تشخیص بدیم اصل رو از فرع وقتی من کامنت های دوره شیوه حل مسائل رو میخونم ‌‌‌دیوانه میشم انشاالله بزودی هم تهیش میکنم

    ولی وقتی بچه ها در موردش حرف میزنن وقتی از طریق اون سوالها شما کوشش میکنید که مورد های اصلی بچه ها رو براشون بشناسونید و بعدش یاد بدین چگونه حلش کنن اون یعنی زندگی اون یعنی موفقیت و دلیل این حد از رضایت دوستان و موفقیت هاشون در آینده بواسطه حل کردن همین مسائل اصلی و اساسی است

    نه اینکه من کل مسئله زندگیم این باشه که نزاریم زن و بچمون برن تفریح تو روز اول نوروز ما باید کوشش کنیم که مسئلمون رو در مورد شناخت صحیح خداوند حل کنیم نه اینکه بگیم خاک تو سرم بازهم نماز ظهر غذا شد باز هم روز اول رفتم تفریح الان چه خاکی تو سرم بریزم چقدر ‌خداوندرو اینجوری درک کردن که خود من هم زمانی همینجوری بودم یک خدای که ریش داره امامه داره. یک چوبم گرفته دست هر کی نمازش قضا بشه هرکی روز اول نوروز بره بیرون هر کس تار مو بیرون بشه هر کس روزش رو بخوره با چوب می‌زنه تو سرش و لهش می‌کنه چقدر زمان برامون تعیین کردن برای لذت بردن که باید این روز و اون نمی‌دونم عید فطر عید قربان برا لذت بردنه بعدش بد بختی کردنه

    بخدا من خودم وقتی بچه بودم زمانی که نزدیک عید میشد چون تو کشور افغانستان عید خیلی خوب تجلیل میشه همه جا تعطیله همیشه قبل از شروع عید نگران تموم شدنش بودم انگار که تو فقط سه روز حق داری خوش باشی بعدش حق نداری خوش باشی و باید بعدش دوباره بری دنبال بد بختی اومدن تعیین تکلیف کردن برامون حتی کوشش کردن با این مزخرفاتشون لذت بردن مون رو هم تحت افکار خودشون قرار بردن

    و تو فایل ما در تعقیر دیگران ناتوانیم که استاد در مورد طالبان صحبت کردن تو صحبت های استاد نتیجه مشخص بود دگه کسی که کل ذهنیتش روی مسائل فرسوده است رو اگر کل دنیا جمع بشوند نموتنن تعقیر بدن و بخدا دلیل اون نتایج همین تمرکز مردم روی مسائل پوچ و بی ارزش بود

    من تو همون فایل هم یک کامنت گذاشته بودم و توضیح دادم که چه درهای در دل جنگ برام باز شد منی که تمرکزم نه روی جنگ بلکه روی مسایل اصلی خودم بود و عاشقانه به شما دوست عزیزم که این کامنت رو میخونی پیشنهاد میکنم که. تمرکزت رو بزار روی موارد اصل در زندگیت

    سپاسگزارم از استاد عزیزم بخاطر آموزش های بی نظیرشون و دوستان عزیزم که این کامنت رو میخونن

    در پناه خداوند شاد باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: