از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
منابع بیشتر درباره محتوای این قسمت:
دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD355MB43 دقیقه
- فایل صوتی نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 1451MB43 دقیقه
نتایج دوستان از آموزهای استاد عباسمنش قسمت 14
خدایا شکرت که امروز هم قدرت خداوند زندگی منو بسمت تک تک بهترین ها از هر نوع در سراسر دنیا هدایتم کرد
خدایا شکرت که امروز هم قدرت خداوند زندگی من رو بسمت بهترینع بهترین ورودی ها شنیده ها و دیده ها و زبان و ذهن و افکارم در مسیر دریافت و جذب و مشارکت بهترین زیبایی ها و آگاهی ها هدایتم کرد
سلام استاد عزیزم
سلام خانم شایسته جانم
سلام دوستان عزیز در این فایل
سلام آقای رضا عطار روشن
آقای عطار بهتون تبریک میگم که در سال 97 شما در مدار درست کردن فایل تصویری برای استاد بودید در صورتی که من در تابستان همان سال با استاد عباسمنش در تلگرام آشنا شده بودم و داشتم فکر می کردم که شما در اون سال چقدر پله های ترقی رو طی کرده بودید و من تازه رسیده بودم پای پله های نردبان .. و از این بابت همش شما رو و دیگر دوستانی که چنین سعادتی رو داشتند رو تحسین می کردم..
اون موقع ها هنوز هیچی از قوانین نمیدونستم برای همین همش غصه می خوردم و پیش خودم می گفتم که چقدر دیر هدایت شدم ولی الان متوجه شدم که زمان درست من همون موقع ها بود و از اینکه دیرتر از الان طول نکشیده هر روز هزاران بار شکر گذار خداوند هستم..
چقدر خوشحال شدم آقای عطار شما در اون زمان آیفون سون خریداری کردید و من در اون زمان یک گوشی سونی ایرکسون کشویی داشتم وکلی بسختی فایل های استاد رو در تلگرام دانلود می کردم ولی خیلی خوشحال بودم که با همون گوشی و با هندس فری شب تا صبح و صبح تا شب ( سه فایل چگونه در آمد خود رو در یکسال سه برابر کنید ) رو گوش می کردم ..
ولی بعد از مدتی که گذشت خیلی دوست داشتم یک گوشی بهتر داشته باشم ولی بخاطر اون تضادهای شدید مالی حتی اینترنت گوشی مو بزور تهیه می کردم ولی بلطف الهی با گوش دادن به فایل های استاد آرام آرام اوضاع بهتر شد و من دیگه مشکلی برای تهیه ی نِت گوشیم نداشتم و همینطور ادامه دادم تا اینکه این خواسته در من بوجود اومد که در تهیه ی یک گوشی لمسی باشم ولی کلا پولی برای خرید نداشتم و دقیقا زمانی بود که من بعد از ورشکستگی های پی در پی و از دست دادن خونه و کارخونه وماشین هام و باغ و پول و ثروت و بلوکه شدن حقوق همسر خدابیامرزم و رفتن به خانه ی خواهرم هیچگونه راهی برای خرید یک گوشی هم نداشتم بخصوص اینکه بعد از آن تضادها کلی تضادهای سلامتی هم در من بوجود اومده بود… ولی با حرف های استاد و یاد گرفتن و نوشتن تعهدنامه در اون سه فایل این درخواست در من شکل گرفت که خرید یک گوشی لمسی رو از جهان هستی انجام دادم و … بعد از مدتی حدودا چهار ماه از کار کردن روی افکارم گذشت که اوضاع بهتر شد و یک روز خواهرم گفت بریم مغازه های مبایل فروشی بببنیم گوشی ها قیمتش چنده .. و اونجا بود که خواهرم گفت بیا ی گوشی بخر و بعدا پولشو بهم بده.. اول دوست نداشتم اینکار رو بکنم ولی با اصرار خواهرم موافقت کردم و من اولین گوشی هواووی مدل بالا ی اون سال رو بمبلغ پانصد هزارتومان خریداری کردم که البته درهای رحمت خداوند بروم گشوده شد کمتر از دو ماه پول گوشی رو پرداخت کردم خدایاااا شکرت و هر روز اوضاع از هر جهت بهتر میشد.. البته من در همه ی زمینه ها باورهای درب و داغونی داشتم و بقول معروف ( این خانه از پایه ویرانه بود )
وقتی آقای عطار داشتن اون زمان خودشون رو مرور می کردند راجب اولین فایل تصویری که برای استاد فرستاده بودند و اینکه استاد هم در جواب اون فایل تصویری پیام صوتی براتون فرستاده بودند و تذکراتی بشما داده بودند و شما از خوشحالی گریه کرده بودید .. خیلی منو بفکر فرو برد .. اینکه گفتید من از ناراحتی همیشه گریه می کردم ولی هرگز برای خوشحالی گریه نکرده بودم یهویی منم خودمو یادآوری کردم و گفتم حتما اینجا هم یک رد پایی از خودم بجا بگذارم که یادم باشه چطوری از آموزه های استاد عزیزم حرکت کردن رو یاد گرفتم
و دقیقا تجربه ی گریه کردن برای صحبت های استاد رو از روی شوق و ذوق تجربه کردم بخصوص اون فایل فقط رو خدا حساب کنید و اون فایل حُزن در قرآن و اون فایل های در پرتو آگاهی و صدها فایل دیگه ی استاد که نشان از آگاهی و صداقت استاد را داشت و آنقدر در من تاثیر داشت که همین الان هم اون فایل ها اشک ذوق و شوق منو در میاره … ولی اینکه آقای عطار فایل صوتی مستقیم استاد رو شنیدند و آنقدر اشک ریختن برای من اتفاق نیوفتاده و این سعادت رو نداشتم که استاد اینجوری منو سوپرایز کند و در اینجا بود که کلی آقای عطار رو تحسین کردم و اشک شوق منم در اومد بابت این حد از درک و آگاهی که تذکر استاد رو با جان و دل قبول کردند و با میکس کردند اون دو تا فایل صوتی استاد صدها بار به گوش کردن اون فایل صوتی اشک ریختن و گوش دادند…
چقدر احساس خوبی در من ایجاد شد که شوق و اشتیاق آقای عطار رو هزار برابر کرد در جهت جدی گرفتن مسیر برای بهبود و اصلاح رشد و پیشرفت و اهداف و خواسته هاشون که سبب خیر شد که یک فایل تصویری دیگری با محتوای بهتر ارایه بدهند .. که من اون فایل تصویری شما رو در کانال تلگرام استاد دیدم و آن موقع ها من بازم پای پله ها ی طی شده ی شما بودم و داشتم بخودم می گفتم ووووااای خدایااااا من چطوری میتونم روی پله ی اول قرار بگیرم .. آقای عطار عزیز.. صمیمانه بهتون تبریک میگم و تحسین تون میکنم
و از اینکه آنقدر توانمند بودید و این جسارت رو بخرج دادید و برای خودتون سایتی رو در حد ابتدایی راه اندازی کردید و بدنبال آن بدنبال اطلاعات و مطالعه و یادگیری و آگاهی بیشتری بودید مسیر تکاملی شما خیلی زود بصورت تصاعدی شد و سبب شد که تمرکزتون رو از مغازه ی ابزار و یراق بسمت شغل مورد علاقه تون در سایت خودتون تغییر بدید .. و اینجا یک نکته ی فوق العاده عالی رو اشاره کردید که همیشه استاد عزیزمون در مورد حرفه ی مورد علاقه صحبت می کردند و می گفتند هیچوقت دنبال کاری نباشید که در آن پول هست بلکه دنبال کاری باشید که به اون علاقه داشته باشید و مطمعن باشید که از همون علاقه پول هم ساخته میشه
در ادامه ی صحبت های آقای عطار عزیز اینکه آن یکصد و بیست نفر اولیه ای که در کانال تلگرام شما جمع شده بودند و نقطه ی عطف شما شد و اون نقل و قول از طرف پیامبر رو یادآوری کردید اینکه خداوند به پیامبر گفت این ما بودیم که افراد را دور تو ای پیامبر جمع کردیم
و خداوند رو سپاسگذاری کردید و نقش خداوند رو در رشد و گسترش موفقیت هاتون پر رنگ تر از همیشه دیدید و این احساس قدرشناسی رو بیشتر از همیشه یادآوری کردید..
استاد عزیزم .. واقعا این قدرشناسی و سپاسگذار بودن رو من فقط و فقط از شما یاد گرفتم نه اینکه فقط ورد زبانم باشه بلکه واقعا از اعماق وجودم معنی سپاسگذاری رو یاد گرفتم و هر لحظه فقط شکر گذاری هامو فراموش نمی کنم بخصوص صبح زود فقط به عشق سپاسگذاری از خواب بیدار میشم تا اون نقطه ی شروع سحرگاه رو بعد از تاریکی ببینم و بنویسم و سپاسگذاری کنم و طلوع و درخشش خورشید نازنینم رو حتما باید ببینم و چقدر خوشحالم که جزو بندگان خوب خداوند بودم که من رو بسمت استاد گرانقدری چون استاد عباسمنش هدایت کرد که توحید و یگانگی خداوند رو به من تعلیم داد و من رو بنده ی قدر شناس نعمت ها و تمام موهبت های الهی کرد خدا رو بی نهایت شاکرم که نعمت سپاسگذار بودن رو در من ایجاد کرد و من رو بسمت سپاسگذاری بیشتر و بهتر و قشنگتر هدایت کرد و از تمام تضادهای زندگیم ممنون و سپاسگذارم که من رو به سر چشمه ی نور و حقیقت این جهان هستی هدایت کرد که برای کوچکترین نعمت هایم ولو در نوشیدن یک لیوان آب سپاسگذار باشم هر چند این یک لیوان آب نوشیدن برای من بزرگترین نعمت هاست خدایااااا شکرت که به مسیر درست هدایت شدم..
خدااایا شکرت و بی نهایت سپاسگذارم که استاد این رسالت رو در خودشون پیدا کردند و با خداوند عهد کردن که در این مسیر به رسالتشون ادامه بدهند خداایاااا شکرت
استاد عزیزم وقتی به نگرش شما در رابطه با رسالت تون فکر می کنم فقط و فقط اشک میریزم و بقول آقای عطار عزیز اشک شوق و خوشحالی میریزم..
آره آقای عطار عزیز درست گفتید .. قبلانا برای ناراحتی اشک میریختیم ولی الان برای خوشحالی اشک می ریزیم
خداایااا شکرت و این اشک های شوق آقای عطار باعث شد که نردبان ترقی رو بیشتر طی کنند..
و درخواست های بیشتر و بهتر..
ماشین دلبخواه اوپتیما بود ولی خداوند بهترشو به ایشون هدیه داد
ماشین اسپورتیج آن هم نقدی … خدارو شکرت
بهتون هم میاد که شاسی بنشینید مبارکتون باشه انشالله بهتر و قشنگتر ین ها رو خداوند بشما عطا کنه و از اینکه تصور و تجسم فوق العاده ای در باورهای من ایجاد کردید ممنونم خدارو شکر
خرید باغچه و خرید خانه ای با کلیه فول امکانات
و دیزاین فوق العاده عالی ..
چقدر این موضوع خرید خانه منو هیجان زده کرد یعنی شما در مدار زمان درست و مناسب و در مکان درست و مناسب و در همزمانی درست و مناسب و در شرایط روابط افراد درست و مناسب و اتفاق ها و موقعیت های درست و مناسب هدایت شدید ووووووااااااااای ی ی ی ی ی ی خدایاااااا شکرت
آنقدر خداوند برنامه ریز ماهریست که اون آقای فروشند رو با شرایط شما و اون تصور ذهنی که از خرید خانه داشتید رو به شما پیشنهاد بده …. خدایاااا شکرت که هر چقدر به این موضوع دقت میکنم میتونم ساعت ها راجب باورها و هدایت ها و توکل و ایمان و باورهای توحیدی آقای عطار عزیز صحبت کنم
فقط و فقط می تونم خداوند رو برای این هماهنگی و برنامه ریزی دقیق تحسین کنم چه برای آقای عطار و چه برای آن آقای فروشنده ی خانه که به سمت ترکیه مهاجرت داشتند خدا محافظ شون باشه ..
بقول قرآن خداوند افراد پاک رو بسمت آدم های پاک هدایت می کند
وواآی خدایا شکرت که هر چقدر بنویسم بازم دوست دارم ادامه بدم و بنویسم ولی اینقدر کامنت من طولانی شده که مطمعنان استاد عزیزم رو خسته می کنم هر چند که میدونم این استاد عزیزمون با عشق این کامنت ها رو میخونه و جا داره از همیجا دستان الهی خداوند رو بوسه بزنم و اینقدر لایق باشم که در مدار شاگرد نتیجه بخش از تعالیم گوهر بار استاد عزیزم باشم
از خانم شایسته عزیزم هم نهایت تشکر و سپاسگذاری رو می کنم که همراه استادمون هستند و مسیر رو برای ما برو بچه های سایت درخشانمون درخشان تر می کنند و یک خدا قوت طلایی براتون میفرستم
و از دوستان عزیزم هم تشکر و قدردانی می کنم که حوصله بخرج دادند و این کامنت طولانی منو خواندن و از اینکه با خواندن کامنت های زیبا و پر محتوا تو به درک و آگاهی بیشتری هدایت میشم ممنون و سپاسگذارم
خدا پشتیبان و محافظ و حامی و هدایتگر همون باشه
ایام بر وفق مراد و شادی و شادمانی رو برای همه مون آرزومندم
ارادتمند همیشگی شما
رویا مهاجر سلطانی
درود و سلام خدمت شما دوست عزیز آقای جواد صنمی
خیلی ممنونم که اون دایره آبی رنگ ارسال پیام رو روشن کردید نمیدونید چقدر ذوق کردم ممنون و سپاسگذارم ..
شاید خنده تون بگیره ولی باور کنید آنقدر برای هر چیزی ذوق می کنم و شاد می شم و توجه می کنم که اصلا گذشته ام رو فراموش کرده ام.. آنقدر خوب فهمیدم که این دنیا اسباب بازی های ما هست که با تمرین و تربیت دادن افکارمون می تونیم در مسیر درست قرار بگیریم .. و خدارو شکر که با تضادهای پی در پی افتادم توی مسیر خداوند .. اصلا هیچوقت تعصبی نبودم در واقع باورهای مخرب مذهبی هم داشتم ولی الان توسط استاد عزیزم خدای واقعی رو شناختم و شب به عشق سپاسگذاری سحرگاه برای شروع صبح بیدار میشم احساس می کنم خیلی روزهامو هدر دادم ولی الان انگار عجله دارم برای اینکه از هدیه ی خداوند که یک روز کامل رو آکبند بمن هدیه داده باید استفاده کنم و با نوشتن سپاسگذاری صبحگاهی روزمو شروع می کنم و الان هم دارم با خداوند شب بخیر میگم و برای تمام نعمت ها و موهبت های امروز تشکر می کنم .
آقای صنمی وقتی پروفایل تون رو خوندم فهمیدم جزو بندگان خوب خداوند بودید که شما رو با اون تضادهای مالی و پولی و غیره به این سایت هدایت کرده خدارو شکر که این فرصت خودسازی و خودشناسی و خداشناسی رو نصیب شما و ما و همگیمون بلطف رسالت استاد عزیزمون از خداوند هدیه گرفتیم ..
باز هم از کامنت پر مهر و با محبت تون صمیمانه تشکر و قدردانی می کنم و
تک تک بهترینع بهترین ها از هر نوع در سراسر دنیا وفور
و فراوانی پول و ثروت و خیر و خوشی برکت و رحمت و سلامتی و تندرستی کامل جسم و جان و روح مقدس الهی و آگاهی روز افزون رو برای شما دوست عزیز آقای جواد صنمی و برای همه مون آرزومندم
خدایااا شکرت که چنین دوستان فوق العاده ای رو رزق من قرار دادی
و برای اینکه فرصت سپاسگذار بودن رو نصیبم کردی ممنون و سپاسگذارم خدایا شکرت
درود و سلام به دوست عزیزم آزاده جان
اول از همه وقتی اون دایره ی آبی رنگ رو دیدم خیلی خوشحال
شدم و برام این نشونه
رو داشت که باید خوشحال باشم چون باید خبری از دوستی چون تو آزاده جون رو دریافت میکردم و این
برای من جای شکرگذاری رو داره خدارو شکر
و دیگر اینگه چقدر خوشحال شدم از اینکه بخاطر تضادی در مدار درست هدایت شدی چون این تضادها دوستان واقعی ما هستند و میخوان بما بگن که وقت تغییر و تحول هستش و باید برای این تغییر و تحول قلبمونو بسمت هدایت های الهی باز کنیم و از خداوند کمک بخواهیم وچقدر این مسیر شیرینع هر چند در اون شرایط صبور نیستیم و عجله داریم که راهی برامون باز بشه ولی خداوند بشیوه ی خودش نرم و آرام چنان برنامه ریزی رو میکنه که به مغزمون هم خطور نمی کرد و اون موقع است که تازه میفهمیم همه چیز بنفع ما پیش میره و بقول استاد الخیر و ما فی وقع
و در زمان درستش میفهمیم که رسالتمون چی بوده مثل تو دوست عزیزم.. اینکه بعد از این سال ها به این درک رسیدی که باید از مادر بهشتی ات مراقبت می کردی و بخاطر همون شرایط ازدواج برات مهیا نشده بود و این رسالت تو بود که چنین عملکرد بزرگی رو انجام بدی و روزی هزار بار باید از خداوند سپاسگذاری کرد که توفیق و فرصت چنین کاری به تو محول شده بود و من واقعا تحسینت می کنم خوشا به سعادت عزیزم خدارو شکر … و من چنینی توفیقی رو نداشتم و مادر عزیزم در سلامتی کامل یهویی سکته کرد و آسمانی شد اتفاقا 22 بهمن سالگرد مادر عزیزم هستش و خداوند با قلم تو بمن نشانه ای فرستاد .. اینکه باید از شرایطمون راضی باشیم و از خداوند ممنون باشیم که در این بازی زندگی مادی بسمت رسالتمون هدایت بشیم..
آزاده جان من زمانی با استاد آشنا شدم .. که توی دره های تاریکی بودم با یک عالمه تضادهای پی در پی در همه ی ابعاد و لایه به لای زندگیم که در کامنت های قبلیم و یا یکسال پیشم بیشتر مسیرمو نوشتم و فقط می تونم بگم که من خیلی خیلی نتایج کوچیک و بزرگ گرفتم البته نه در حد آقای عطار ولی واقعا نسبت به اون همه تضادهایی که داشتم و در همه چیز درب و داغون بودم ولی الان شکر خدا با طناب نجات استاد عزیزم از اون تاریکی های اعماق در اومدم بیرون و خدا رو شکر هر روز بهتر و بهتر هم میشه البته تضادهایی هم در مسیر داشتم و دارم ولی شکر خدا بلطف استاد نازنینم یاد گرفتم که چطوری از تضادهایم استقبال کنم خدارو شکر .. آزاده جون من فقط خلاصه ای از اون داستان های قبل از آشنای ام با استاد رو اینجا فهرست وار می نویسم و الان در حالی هستم که با آرامش و آسایش و در سلامتی و خوشحالی بیشتر اون تضادها رو پشت سر گذاشتم..
داستان از زمانی شروع شد که همسرم در یک سانحه تصادف بمدت دو ماه در کُما بود و بعدش به رحمت خدا رفت بماند که همزمان با اون اتفاق چقدر در گیر بیمارستان و دوا دکتر و دادگاه پاسگاه هر روز دوندگی داشتم که اون خودش یک پروسه ای داشت .. بعدش به توصیه پسرم
و طلب ارث اش.. خانه ای بزرگ داشتم و فروختم و براش مغازه خریدم و یک خونه ی کوچک تر برای خودم و دخترم خریدم و بعدش بازم کلی پروسه و داستان های طولانی و … پسرم دوست داشت ازدواج
کنه و بعدش عقد و مسایل دیگه و بعدش
پسرم بدون خبر مغازشو یواشکی فروخت و رفت کلاردشت دنبال ساخت و ساز که اون هم کلاهبرداری از آب در اومد و زندگیشو باخت و بعدش تصمیم گرفتیم کارخونه قارچ بزنیم و همه با هم شریکی کار کنیم و اونم باز ی داستان هایی داشت که قبلش بخاطر یک سری کارهای پسرم و شریک کاریش.. مجبورم کرد که براش از سند خونه وام بگیرم که باز هم
نتونست پرداخت کنه و افتاد گردن من بخاطر دلسوزی های بیجای مادرانه که اتفاقا از استاد یک فایل در همین زمینه که برای کبوترها دلسوزی نکنید رو دیدم ..و چقدر هم استاد درست گفت..
خلاصه آزاده جون قرض و وام و بدهکارهای های متعدد به ور شکستگی کامل رسیدیم طور که کارخونه و چهارتا ماشین و باغ و خونه و پول و ثروت و بلوکه شدن حقوق بازنشستگی همسر خدابیامرزم هم که یک آب باریکه بود هم بخاطر چک و چال ها ضبط شد.. و بعدش تضادهای سلامتی و تندرست پیدا کردم یعنی تاندول زانو سمت راستم آسیب دید و بدنبالش دوباره زمین خوردم و کتف سمت چپم و آرنج سمت راستم با هم تاندول هاش آسیب دید و بعد از اینکه همه ی اموال و زندگیمو از دست دادم روابط خانوادگی مون هم بهم ریخت و هر کدام سمت و سویی پراکنده شدیم و من هم بمدت هشت ماه رفتم کرج منزل خواهرم .
که البته بخاطر باورهای مخرب مذهبی که داشتم کلی از مسیر دور شدم و … البته خداوند همون موقع ها دستمو گرفت و توسط همکارهای بازنشسته خواهرم در کانال تلگرام در سال 97 با استاد آشنا شدم البته بخاطر کتاب های انگیزشی که خوانده بودم آمادگی برای اعتماد به حرف های استاد رو داشتم و خواهرم سه فایل چگونه درآمد خود را در یکسال سه برابر کنید استاد رو برام فرستاد و اونجا بود که من بدون هیچ مقاومتی شب تا صبح و صبح تا شب با هندس فری فقط صحبت های استاد رو گوش می کردم و تمام گفته هاشونو انجام میدادم و همینطور بدنبال فایل های استاد بودم که بعد از مدتی وارد کانال تلگرام استاد شدم و حدودا چند ماه بعدش که اوضام بهتر شد وارد سایت شدم
در کل با گوش کردن به فایل های فقط روی خدا حساب کنید و حُزن در قرآن و در پرتو آگاهی و کلی فایل های توحیدی و رویا هات رو باور داشته باش وووو تمرکز بر نکات مثبت و کلی فایل های دیگه در اون زمان خیلی خیلی مسیر زندگی مو عوض کرد.. در اون شرایط به گفته ی استاد سعی کردم احساسمو خوب کنم و من تمام حرف های استاد رو مو به مو می نوشتم و با خودم حرف میزدم و انجام میدادم و سپاسگذاری رو یاد گرفتم و آرام آرام درهای رحمت خداوند به روی من باز شد . با تمرکز روی دیگر اعضای بدنم و بخاطر سلامت بودن دیگر اعضای بدنم مدام سپاسگذاری می کردم و کلی مدیتیشن های سپاسگذاری ها رو انجام میدادم و خدا رو شکر تمام اون روزها رو به دست گذشته ها سپردم و بعدش بیست کیلو از وزنمو کم کردم و بعدش تا حدودی بدهی ها داده شد توسط دستان خداوند و بعدش حقوقم آزاد شد و بعدش با دخترم تصمیم گرفتیم خونه بگیریم با دست خالی ولی اون هم خدا جورش کرد و خدا رو شکر خیلی نتیجه گرفتم و الان هم باید یک جهاد اکبر دیگه ای براه کنم و این مسیر همینطور ادامه داره عزیزم
ببخشید طولانی شد ولی خیلی سعی کردم خلاصه کنم فقط و فقط میگم که تمام وقت و زمانتو برای خودت بذار باور کن که نتیجه میده .. باور کن که میشود . اینا رو نوشتم که فقط یکمی از بیوگرافی منو بدونی که کجا بودم و الان خیلی بهتر شدم البته هنوز به اون اموال ها و ثروت هام نرسیدم ولی جای شکر گذاری و سپاسگذاری داره که خودمو کوبیدم و یک رویای جدید متولد شدم
مطمعن باش و باور کن میشود و من هم مدام روی باورهام کار کردم و دارم هنوزم کار می کنم یعنی گوش می کنم و می نویسم و با خودم حرف میزنم و کامنت ها که یک اقیانوسی از درک و آگاهی است رو بخون
.. خیلی حرف زدم
ممنون و سپاس