نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 14

به نام خداوند هدایتگر

سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز

سلام به همه دوستان ارزشمندم و آقای عطار روشن عزیز

تحسین میکنم آقای عطار روشن و سپاسگزارم وقت گذاشتن و این آگاهی های فوق العاده رو در اختیار ما گذاشتن

فایل امروز خلاصه ای از همه دوره های استاد بود

خیلی از دیدن نتایج آقا رضا خوشحال شدم و تحسینشون کردم و همون موقع به خودم گفتم

وقتی مسیر و درست بری امکان نداره نتیجه نگیری

اگر به آموزشهای استاد طبق همون چیزی که استاد میگن و دقیق عمل کنی حتما باید نتایج درست در بیاد اگه نتیجه نگرفتیم یعنی مسیر و درست نرفتیم

نتیجه یعنی حال خوب و روابط خوب و رشد مالی و سلامتی و…

راجب کار تیمی که استاد توضیح دادن

اولا این اصل و درنظر بگیریم که برای داشتن یه کسب و کار موفق نیازی نیست خیلی هزینه کنیم

فکر نکنیم گسترش کسب و کار یعنی من یه جای بزرگتر بگیرم

پرسنل بیشتری داشته باشم و هزینه بیشتری کنم

حالا با در نظر گرفتن این اصل

تو کسب و کار خودمون یه جاهایی هست میبینیم من اگه بیام خودم فلان کار و انجام بدم کلی باید هزینه کنم کلی باید زمان بزارم کلی انرژی بزارم که این کار و یاد بگیرم و انجام بدم که خود پروسه یاد گرفتن و انجام دادنش تمرکز من و از اصل کارم برمیداره

من و از مسیر اصلیم دور میکنه

پس میام یه نفر متخصص رو استخدام میکنم که این کار و برام انجام میده

که تو مثال این فایل همون بحث فنی سایت میشه

اگه استاد بیان خودشون کارهای فنی رو بخوان انجام بدن تمرکز از اصل و تهیه فایلها و محصولات و اینا برداشته میشه پس این کار و سپردن به مدیر فنی

ولی خودشون هم بالا سر کار هستن و مدیریت میکنن

یه وقتی هم هست من میدونم اگه برم فلان مهارت رو یاد بگیرم و خودم انجام بدم هم خیلی به رشد خودم تو کسب و کارم کمک میکنه

هم هزینه هام کمتر میشه هم کلی زمانم آزادتر میشه

و کلی به نفع من هست از هر جهت

اگه این دو تا مورد و درک کنیم و از هم تشخیص بدیم دیگه میفهمیم باید چی کار کنیم

بارها برای من پیش اومده که

من خودم میفهمم برای اینکه سختمه پا بزارم رو ترسم و فلان کار و یا بگیرم میخوام یه نفر دیگه برام انجام بده

درحالی که میدونم اگر خودم یاد بگیرم و انجام بدم کلی مسیر برام هموار تر میشه

اصلا کلی به نفع منه ولی بهونه میارم چون میترسم انجامش بدم و میام خودم و گول میزنم میگه نه آدم باید تیم داشته باشه

میام توهم میزنم میگم بزار به یه نفر دیگه نون برسه

ولی خودم میدونم درون من چه خبره

خودم میدونم بابا سختمه برم یاد بگیرم

میترسم شاخ و برگ های اضافی و قطع کنم

یه جایی هم میبینم که به قول استاد باید چرخ و از اول اختراع کنم و کلی زمان بزارم

میگم میدونم این اصل نیست پس لازم نیست یادش بگیرم

من از تجربه دیگران هم میتونم استفاده کنم

بزار این کار و بسپارم به کسی که توش متخصص هست

فکر کنم اگه به خودشناسی برسییم میتونیم این دوتا رو از هم تشخیص بدیم

وقتی آقا رضا گفتن مغازه رو جمع کردم و میخواستم تمرکزم روی کاری باشه که عاشقش هستم

برای من این درس و داشت که

جمع کردن مغازه همون خراب کردن پلهای پشت سر بود

همون باز کردن زنجیرها بود

وقتی یه تصمیم مهم میگیری و بهش ایمان داری پلهای پشت سرت و خراب کن

کشتی ها رو آتیش بزن که چاره ای جز پیروزی نداشته باشی

که اگه نجواها خواستن منصرفت کنن نتونی برگردی به عقب

خودت و مجبور کن موفق بشی

که البته

هر چقدر تو بیشتر رو خودت کار میکنی و بهتر به قانون عمل میکنی صدای نجواها کم رنگ تر و صدای خدا بلند تر هست

یعنی مطمئنی مسیرت درسته چون نشانه ها واضح میان

یعنی همیشه برای ما اینطوری بوده

تصمیماتی که از نظر دیگران دیوانگی بوده ولی به ما الهام شده و چون قلبمون گواهی میداد درسته پس صد درصد درست بوده

و نشانه ها انقدر واضح اومدن که اصلا شکی نمیمونه

و ما با ایمان کامل انجامش دادیم و نتایج عالی شده

یعنی در کل اگه شما به مسیری که داری میری ایمان داشته باشی و مطمئن باشی درسته که حتما خدا بهت نشانه میده و تایید میکنه

دیگه اونجا باید جسارت داشته باشی بیای زنجیرها رو باز کنی

حالا هرچقدر براش زحمت کشیده باشی باید رهاش کنی چون میدونی این داره تمرکز تورو میگیره

حالا کسی که خوب رو خودش کار کرده و ایمان داره دیگه شکی نداره و مثل آقا رضا میاد مغازه اش و جمع میکنه

چون اطمینان داره مسیرش درسته

و وقتی جهان جسارت تورو میبینه درها رو باز میکنه

و موضوع بعدی که استاد همیشه بهش تاکید دارن اینه که

ایده هایی که به تو الهام میشه با شرایط الان تو سازگار هست

اگر میگی این ایده الهام شده ولی میبینی با شرایط تو سازگار نیست و باید بری وام بگیری و قرض بگیری و چیزهای دیگه

این الهام نیست توهم است

این از سمت خدا نیست از سمت شیطان هست

چون خداوند ایده هایی رو بهت میده که با همین شرایط و با همین امکانات قابل انجام هست

فقط تو باید بند کفشهات و محکم تر کنی

خدایا بهم ایمانی بده که بتونم بر ترس هان غلبه کنم و حرکت کنم

یه مطلب دیگه هم دوست دارم بگم اینه که

من خدارو شکر میکنم که بهم فرصت میده که بیام کامنت بنویسم چون امروز متوجه شدم چقدر برام مفید بوده

علاوه براینکه مطالب برام مرور میشه و بهتر تو ذهنم میمونه

یه سودی که داره اینه که

من امروز باید که بیوگرافی از خودمون و کارمون برای یه جایی میفرستادم

اگه قبلا بود اصلا نمیدونستم چی بگم و عزت نفسشم نداشتم بعد میرفتم میدیدم بقیه چی نوشتن منم بیام عین اونا بنویسم

ولی امروز خیلی راحت و مسلط و با عزت نفس یه متن عالی نوشتم

بعد از اینکه تموم شد فهمیدم این کامنت نوشتنا خیلی بهم کمک کرده که بتونم یه متن عالی و روان و با جمله بندی خوب بنویسم

استاد عاشقتم و ازت سپاسگزارم که میتونیم از آموزشهات برای تمام مسائلمون استفاده کنیم

خدایا شکرت