از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.
منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
منابع بیشتر درباره محتوای این قسمت:
دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD355MB43 دقیقه
- فایل صوتی نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 1451MB43 دقیقه
سلام به استاد عزیز دل و تمام دوستان گرامی
به یه داستانی هدایت شدم دوست داشتم اینجا به اشتراک بذارم
مردی برای اصلاح سروصورتش به آرایشگاه رفت در بین کار گفتوگوی جالبی بین آنها درگرفت.
آنها در مورد مطالب مختلفی صحبت کردند وقتی به موضوع خدا رسید
آرایشگر گفت: من باور نمیکنم که خدا وجود دارد.
مشتری پرسید: چرا باور نمیکنی؟
آرایشگر جواب داد: کافی ست به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد؟ شما به من بگو اگر خدا وجود داشت اینهمه مریض میشدند؟ بچههای بیسرپرست پیدا میشد؟ اگر خدا وجود داشت درد و رنجی وجود داشت؟
نمیتوانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد اینهمه درد و رنج و جود داشته باشد.
مشتری لحظهای فکر کرد اما جوابی نداد چون نمیخواست جروبحث کند.
آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت بهمحض اینکه از مغازه بیرون آمد مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده ظاهرش کثیف و بههمریخته بود.
مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: میدونی چیه! به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.
آرایشگر گفت: چرا چنین حرفی میزنی؟ من اینجا هستم. من آرایشگرم. همینالان موهای تو را کوتاه کردم.
مشتری با اعتراض گفت: نه آرایشگرها وجود ندارند چون اگر وجود داشتند هیچکس مثل مردی که بیرون است با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمیشد.
آرایشگر گفت: نه بابا! آرایشگرها وجود دارند موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمیکنند.
مشتری تأکید کرد: دقیقاً نکته همین است. خدا وجود دارد. فقط مردم به او مراجعه نمیکنند و دنبالش نمیگردند.
برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد