نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 14

به نام خداوند مهربان

سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنین و دوستان گلم

داستان آقای عطار روشن آنقدر شیرین و جذاب که از گوش کردنش سیر نمیشم تو این دوروزی که مشغول کارای عید میشدم ذهنم خیلی میخاست حالم رو بد کنه و مدام بهم عذاب وجدان میداد که فایلاتو گوش نکردی لی انگار داستان زندگی آقای عطار روشن همش تو ذهنم بود ،خب تو این دید و بازدید ها همش حرف از ناخواسته هاست تمرکز روی عوامل بیرونی ولی وقتی شرایطش رو نداشتم که فایل گوش کنم مدام با خودم نکته هایی که یاد گرفته بودم رو مرور میکردم

تو این فایل آقای عطار روشن میگن به همون میزانی که کیفیت کار رو می‌بردم بالا قیمت هم میرفت بالا

اولین دوره ای که از یه استاد گرفتم که با این قوانین آشنا شدم میدیدم قیمت دوره رو میبره بالا ولی کیفیت کار خیلی پایین و بعد اینکه دوره رو برای فروش میزاشتن میگفتم چرا جز یکی دو نفر اضافه نشد حالا میفهمم که چرا ،چون باید حتما کیفیت کارم بالا ببری

من فکر میکردم تکامل یعتی مثلا من از یه قیمت کم شروع میکنم به مرور مثلا قیمت محصول رو می‌بریم بالا ولی درستش اینه من از یه جایی کار رو شروع کنم کیفیت محتوا و محصولم رو بالا ببرم به میزانی که کیفیت رو بالا بردم قیمت هم بالا ببرم .این نکته رو خیلی دوست داشتم چون دارم قدم به قدم میفهمم که چقدر اشتباه قانون تکامل رو درک کرده بودم این قانون خیلی ساده تر از اونی که من فکرشو میکردم

اینکه کسب و کار آقای عطار روشن آنقدر رونق گرفته یه دلیلی هم این بوده که تمام هزینه های این کار از خودش در اومده نیاز به عامل بیرونی نبوده

همیشه فکر میکردم هر ایدهدای به ذهنم رسید یعنی از طرف خدا ،ولی خدا ایدهدهایی رو به ذهنمون میرسونه که سازگار با شرایط الان و میتونیم انجام بدیم

اگه ایده ای خیلی نیاز داره به امکانات یا شرایطی که الان نداریم این ایده ی اصلی نیس

من وقتی حرفای آقای عطار روشن رو در مورد اینکه می‌گفتند استاد قبل از تولید دوره رو می‌فروختند رو میخام تجربه کنم شنیدم گفتم چقدر ایشون باور کردند که اگه برای استاد شده پس برای منم میشه

خیلی خواسته ها در منم شکل میگیره اما سریع ذهنم میگه تو که نمیتونی مثل استا تمرکز کنی و خیلی وقتا میگفتم برای من نمیشه

تد اینکه من یه عکسی رو از یه خانم که سبکی که من دوست داشتم لباس پوشیده بود رو صفحه تلگرام گداشته بودن وقتی رفتم خرید کردم اصلا هدفم این نبود که دقیقا همون لباس ها رو بخرم ولی هر بار تیپش رو میدیدم میگفتم منم میخام این مدل لباس پوشیدن رو تجربه کنم و دیروز یها وقتی جلو اینه وایسادم دیدم لباسایی که خریدم همشون همون رنگ و همون شکلی که هر روز میدیدم و این باور در من خیلی قوی تر شد که اگه خواستهدای در من شکل میگیره و من این ورودی های تاب رو به ذهنم میدم پس حتما رسیدن بهش هم به همین راحتی امکان پذیر هست

وقتی آقای عطار روشن می‌گفتند با اینکه پولمون کامل نبود ولی میرفتیم خونه میدیدم و استا گفتند د. مورد خواسته هانون برید ببینید صحبت کنید بزارید احساس کنید داریدشون گفتم منم باید همین کار رو کنم چقدر آقای عطار روشن با مثالی که زدین این حرف استاد رو که میگن باید فرکانس خوب بفرستی تا در مدارش قرار بگیری رو با مثال خونه که زدید برام قابل درک تر کردید

سپاسگزارم ازتون

در مورد تیم ساری چه نکته هایی رو گفتید آخه هر چقدر از استاد و شما بابت این فایل ها تشکر کنم بازم حس میکنم کم

من تا وقتی خودم میتونم کارام رو کنم از کسی کمک نمیگیرم ،تو سریال زندگی در بهشت مریم جون میگن دوست دارن کاراشون رو خودشون انجام بدن

آیت جنس از تعهد شما باعث شد شما کارای بیخودی رو بزارید کنار و بیشتر تمرکزتان رو اصل باشه

اگر من روی خودم کار کنم و تو مسیر درست باشم خدا شرایط و موقعیت و افراد درست رو وارد زندگیم میکنه

دقیقا وقتی رو خودت کار میکنی و باورهای خوب میسازی انگار آدم ها یه جور دیگه ای باهات رفتار میکنن دوست دارند بهت خدمت کنن و مهربون تر میشن

تا قبل اینا اگه یه آدمی باهام بد برخورد می‌کرد ناراحت میشدم و میگفتم چقدر اخلاقش بد بود ولی الان میگفتم من حتما یه فرکانسی فرستادم که تو این شرایطتم

آقای عطار روشن عزیز یه نکته هم ازتون یاد گرفتم که گفتید فایل هایی که مربوط به شجاعت بود و قوی بودن کنار هم میکس کردند و هر وقت میخاستن برن تو دل ترسشون گوش میکردن

اینجا یاد فایل استاد که میخواهید جز کدوم دسته باشید افتادم و چقدر آقا رضا خوب عمل کردند و گول شرایط خوب رو نخوردند و تصمیم به تغییر گرفتند و ایمانشان رو نشون دادند من باید این جنس از ایمان رو داشته باشم