نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 15

سلام استاد روشن کلام خانم شایسته دلنشین وهمگی دوستان عزیز

چقدر این فایلها رو دوست داشتم … و اون فایلی که گفتید بهترین شیوه زندگی، زندگی در لحظه ست، زندگی در لحظه جزء پاشنه های اشیل من هست…

هفت سال پیش که رفتم جلسه مشاوره ، بهم گفته شد که چشمات رو ببند و ازم یکی یکی سوال پرسید این اتاق کمد داشت جعبه دستمال چطور گلدون چی ، از درب ورودی سالن که اومدی اشپزخونه داشت یا نه اگه اره موقعیت مکانیشون کجابود و من 99درصد رو غلط جواب دادم …

در جواب بهم گفتن که مشکل اساسی تو این هست که به جای زندگی در زمان حال و لذت بردن از لحظه ت …یا درگذشته ای یا در اینده ، از وقتی اومدی مدام یا از گذشته گفتی یا از اینده …بجای زندگی کردن در لحظه اکنون داری در ذهنت زندگی میکنی وکتاب لحظه حال اکهارت تله رو بهم پیشنهاد داد…(هرچند،قبول دارم خیلی در لحظه حال نیستم و اون زمان که اصلا نبودم ، ولی الان فهمیدم اینکه من جای اشیا وغیره رو متوجه نشدم و یسری موارد رو نمیبینم، یکسرش برمیگرده به اینکه من درصد بصری بودنم بالا نیست البته 99درصد غلط جواب دادن که قطعا مسئله ش همون عدم زندگی در لحظه و زندگی در ذهنه ولی انتظار 100 داشتن هم منطقی نیست، والبته که ادم میتونه در ویژگیهاش تغییرات بده ، یاحتی همین درونگرایی برون گرایی و میان گرایی همه ی اینا قابلیت تغییر دارن، ادما وقتی با کسی زیاد معاشرت دارن ناخودآگاه از ویژگیهای هم تاثیر میپذیرن،یا تکرارزیاد یسری ورودیها ناخودآگاه ادم رو تغییر میده …

من بشخصه ترجیح میدم ویژگیهای خودم رو بشناسم باهاش به صلح برسم،یا اگه ویژگی رو تصمیم گرفتم در خودم ایجاد کنم، تغییر بدم یا تعدیل کنم دلایلش رو بفهمم… اون قسمت سریال سفر به دور امریکا که خانم شایسته در مورد گالشا و عزت نفس صحبت میکرد رو من دیده بودم، بعدا یکی از اعضای خونواده م که میدید منم داشتم نگاه میکردم ،بهم گفت عه جورابات رنگ صورتیش، گفتم چی… گفت جورابات رنگ صورتیش …پرسیدم یعنی چی متوجه نمیشم، گفت جورابای خانوم شایسته رنگش صورتی با قلبای سفیده تو از همون جنس سورمه ای با قلبای زرد داری… وقتی گفت من توجه م جلب شد، یعنیا شاید اگه من ده بار اون قسمت رو میدیدم بعید میدونم متوجه جورابا میشدم در حالیکه عضو خونواده م در اولین نگاه دید… من بیشتر توجه م سمت صحبتا میره و چهره و معمول همون چیزی که خود فرد بهش اشاره کنه یعنی خانم شایسته به کفشش اشاره کرد بته جقه های کفشش و منم فقط همون کفش رو میدیدم وطرح کفش رو و اون زیباییهایی از محیط که واسم بیشترجالب توجه بود…یادمه مخصوصا یکی دوسال پیش کلا وقتی سریالاتون رو میدیدم وکامنت بچه ها رو میدیدم در مورد زیباییها خب خیلیهاش رو من نمیدیدم اون موقع احساس میکردم چقدر من در دیدن زیباییها و نکات مثبت داغونم، ولی الان میفهمم که من اونچه که واسه م جالب توجه هست رو میشنوم و میبینم واصلا عملکرد مغز طوری نیست که من بتونم همزمان همه ی صداها رو بشنوم و همه ی زیباییها رو ببینم ولزومی نداره به همه چی توجه داشته باشم وعلاقمند باشم، اینکه زیبابینی و توجه به نکات مثبت روند تکاملی هست و هرچقدر روش کار بشه بهتر میشه به شکل درستی درک نکرده بودم، احساس میکردم هرکی هر زیبایی ونکته مثبتی دیده منم باید میدیدم یا تلاش کنم ببینم مثلا چندین مرتبه یه قسمت رو ببینم و زیباییهای بیشتر پیداکنم این یعنی من دارم زیبابینتر میشم، میگن طرف خون جلو چشمش رو گرفته، بگمونم منم کاملگرایی جلوی عقلم رو گرفته بود، استاد اینکه یسری بچه ها دچار کج فهمی میشن یا یطور دیگه ای میشنون وعمل میکنن،شاید یکی از همون پاشنه آشیلا جلوی عقلشون رو گرفته…

واقعا الان که فکر میکنم یسری موارد به ویژگیهای ذاتی شخصیتی ادمها هم مرتبطه …در مراسماو مهمونیها یسریا بودن که یادشون بود که دیگران چه لباسی پوشیدن وچه مدل ورنگ مویی دارن من بیشتر یادم میموند چه اهنگی پخش شد، چی گفته شد وچطور رقصیدن…

الان فهمیدم اینکه من وقتی با دوستم میرم کافی شاپی رستورانی و همه ی زیباییهای اونجا رو نمیبینم به این علت هست که من محوشنیدن صحبتهای دوستم هستم و قطعا یسری زیباییهای اون فضا که واسه م جذاب تر بوده رو دیدم ولی قرار نیست جزء به جزء زیباییها رو ببینم،انگاری قبلترا از خودم یسری توقعات غیرمنطقی داشتم اما الان شناخت بهتری نسبت به ویژگیهام پیدا کردم، رسیدم به پذیرش و صلح بیشتر با خودم.. )

خدا روشکر از لحاظ زندگی در لحظه خیلی بهتر از گذشته م شدم ولی همچنان این زندگی در لحظه و رهایی موردی هست که نیاز به بهتر شدن دارم…

در راستای زندگی در لحظه ی حال بگم امروز شکلات تلخم رو باز کردم بجای یک شکلات داخلش دوتا شکلات بود،خوشحال شدم گفتم امروز عملکرد خوبی داشتم خدا بهم جایزه داده…

کامنت یکی از دوستان رو در قسمت قبل در مورد شکرگزاری میخوندم که نوشته بودن وجه مشترکی که در نتایج دوستان دیدم این بود که اجازه نمیدادن نتایج بدیهی بشه و خیلی شکرگزاری میکنن ولی من به این شکل عمل نکردم…

یه مروری به گذشته ی خودم زدم دقیقا منم دقیقا چه جاهایی سپاسگزاری که هیچ ناسپاسی هم داشتم…تقریبا مشابه ماجرایی که اقای عطارروشن از کسب وکارش درحوزه تناسب اندام ومعجزاتی که واسش رخ داد رو من درحیطه کسب وکار هنریم تاحدودی تجربه داشتم ولی بدلیل همون ناسپاسی و حساب روی عقلم ، کاملگرایی و عدم درک تکامل… پسرفت داشتم…

ولی خیلی خدا خوب ومهربونه انگار همیشه بهم میگه اشکال نداره درست میشه درستش میکنیم به اتفاقات زندگیت به چشم خودشناسی نگاه کن و برچسب پسرفت و شکست و کندرفت وتندرفت و… نزن، خدا در همه حال پشت وپناهته و همیشه عاشقته اعتماد کن فقط اعتماد کن

استاد خیلی خودشناسیتون تحسین برانگیزه، خیلی تحسین برانگیزه که ارزشهاو اصولتون رو میشناسید، دلیل انتخابهاتون رو میدونید…

شنیده بودم گفتید وام نگیرید ولی دلیل ومنطقش رو نشنیده بودم، به این شکل نشنیده بودم… اینکه از مسیرهای دوراهی گفتید و فرضیه هایی که واسه خودمون میسازیم واون ماجرایی که از زمان ازدواجتون و ذهن فقیر گفتید خیلی مثالهای فوق العاده ای بودن … منم چندین سال پیشا یه بنده خدایی بهم میگفت خرد خرد طلا بخر،من فقط دوبار انجام دادم و ادامه ندادم ، بعد از زمان تورم چندین دفعه پیش میومد که میگفت اگه اون زمان که من گفتم طلا میخریدی الان چقدر سرمایه داشتی منم میگفتم اره واقعا چه اشتباهی کردم ولی صدای قلبم میگفت خدا بیشتروبهترش رو بهت میده …الانام هراز گاهی همچین موقعیتایی که واسم پیش میاد همون لحظه به خودم یادآور میشم خدا در زمان مناسب بیشتر و بهترش رو بهم میده ، به خودم یاداوری میکنم هرتصمیمی هرزمانی گرفتم با توجه به مدار اون لحظه م واسه م بهترین بوده هرچی بوده در جهت رشد من بوده… استاد در مورد پیشبینی میگفتی که چون پاشنه اشیل خودم بوده اینقدر خوب میتونم توضیحش بدم

یعنیا حتی پاشنه اشیلا هم اومدن واسه خدمت کردن ، یعنیا هر تصمیمی و هرتضادی اومده واسه خدمت کردن بشرط عزت نفس، بشرط رفیق جینگ خودت شدن، بشرط ایمان…

خدایا خدایا خدایا منم میخوام میخوام رفیق جینگ خودم وخدام باشم

پس حسرت نخورم به تصمیمات گذشته م و لذت ببرم از لحظه م وسپاسگزارباشم و به قدرت خدا باور داشته باشم، باور فراوانیم رو قوی کنم، هرجاهم خوب عمل نکردم its ok…هیچی مهمتر از حال خوبم نیست، هیچی مهمتر از رفیق جینگ خودم بودن نیست، هیچی مهمتر از خدایی که میگه عیب نداره درستش میکنیم نیست …

سپاسگزارم بابت این فایلهای فوق العاده و درسهای ارزشمندش

چقدر خوب توضیح دادید،منم الان بامثال و صحبتهای شما متوجه شدم اینکه استاد میگه بقیه اونطوری که دوست دارن میشنون، نه اون چیزی که من میگم یعنی چی …

اهان پس اینکه میگفتن بقیه تو فایلها دنبال این هستن ببینن باچی حال میکنن همونو انجام بدن پس یعنی این

یعنی تازه میفهمم که شما چی میگید که فهمیدن اصل.

من دنبال تیک زدن باورهای اشتباه خودم هی میگشتم تو فایلهاتون

چه دوره ها چه رایگانها

نه فهمیدن اصل قانون.

من اصلا اصلی نفهمیده بودم.

من اصلا روی باوری کار نکرده بودم.

من فقط دنبال تایید اشتباهاتم تو حرفهاتون بودم و گوشهام کر برای شنیدن قوانین.

مرسی که از تجربه تون نوشتید، با کامنتتون تازه فهمیدم استاد چی میگه، حقیقتا همیشه نسبت به کامنتایی که یه حالت خودسرزنشگرانه داشتن یا حتی نسبت به یسری فایلای استاد که یه حالت حرص خوردنی داشت مقاومت داشتم و نمیپسندیدم یجاهایی هم حس عصبی شدن بهم دست میداد… واقعا چقدر همه چی به رشد جهان کمک میکنه… انگار الان یه اینه بدستم داده شد تا واضحتر بتونم تصویرخودم رو دراینه ببینم

سپاسگزارم