نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 15

بنام رب العالمین

سلام به استاد عزیزم

چقدر نکته مهمی در این فایل بیان شد ،که ما چقدر اصل و درک میکنیم چقدر به اصل ایمان داریم و به همان اندازه بهش عمل میکنیم .

ی کج فهمی هم برای خودم بود که فکر میکردم وقتی دارم چیزی و گوش میدم یعنی همون عمل کردن ِ ، در حالیکه وقتی ی آگاهی و میشنوم تازه اگه درست بشنویم ، خودم و میگم وقتی چیزی و میشنوم طبق درونیات خودم موضوع و تجزیه و تحلیل میکنم ،اما سعی میکنم تلاش میکنم بدون قضاوت خودم مطالب اصل و دریافت کنم و طبق دستور عمل خودش بهش عمل کنم ،منتهی من دوست دارم همه چی طبق اون چیزی که من میخوام پیش بره ،

مثلا ی وسیله یی خریدم یا با ی برنامه یی کار میکنم که باید اول کارکرد شو یاد بگیرم و طبق همون عمل کنم تا نتیجه حاصل بشه اما من هزار بار به روش خودم دکمه ها رو میزنم ولی هیچ نتیجه ی دلخواهی نداره که هیچ بدتر هم گیج میشم میگم بابا ولش کن این برنامه به درد نمیخوره و تصمیم میگیرم از روی لپتاب پاکش کنم و دنبال ی برنامه جدید میگردم ،

در حالیکه اون برنامه درست بود و هزاران نفر در روز دارن از اون برنامه استفاده میکنن .

من فکر میکنم دوره ها هم همینه باید طبق همون چیزی که گفته شده عمل کنیم تا نتیجه بدست بیاد

البته ی موضوع مهم اینکه از اونجایی که من عجول هستم میخوام با چند ماه کار کردن یهو سیستم عوض شه خیلی خوبه البته اما قانون تکامل که این جهان بر پایه اش بنا شده طبق اصول خودش پیش میره ،

خیلی مهمه خیلی مهمه که به آگاهی های جدید باور داشته باشیم وقتی به چیزی باور داریم دیگه عوامل بیرونی تاثیری روی ما نداره

مثل اینکه من باور دارم اگه به این روش قرمه سبزی درست کنم فوق العاده میشه حالا هزار نفر بگن اگه این کار رو بکنی هم خوبه من میگم باشه تو درست میگی اما درونم بهش توجهی نمیکنم و همون روش خودم و انجام میدم .

از اینکه ی آگاهی به باور تبدیل بشه باید با صبر و ایمان انجامش داد و تکرار کرد تا بشه باور

مثلا من برای باور فراوانی باید تو خرید کردن حرص نزنم چون ریشه اش باور کمبود ،

من چون آدم ولخرجی بودم البته پول نمیتونستم نگه دارم و فکر میکردم این ولخرجی و دست و دلبازی جز صفات خوبه من در حالیکه با روانشناسی ثروت متوجه شدم من با پول دوست نیستم

الان این تمرین برای خودم انجام میدم که موندن پول بیشتر تو کارتم و کیفم نشانه فراوانی ، من باید بتونم با پول دوست باشم و الکی چرت و پرت نخرم

همین موضوع خیلی وقتها بهم میگه بابا چقدر خسیس شدی حالا اینم بخر حالا این کارم بکن اما من باید به اصل پایدار باشم و اونم دوستی با پول ،دیدن حساب بانکی که نشانه فراوانی

استاد جان اولش که آگاهی های جدید و دریافت میکنیم فکر میکنیم وای چه خوب انجامش میدم و سریع همه چی تغییر میکنه در حالیکه وقتی شروع به عمل میکنی باید اینقدر در شرایط مختلف به اصل پایدار بمونی تا بشه جز شخصیت آدم و این خودش تکامل میخواد .

در مورد credit card باید بگم که یک تله بسیار بزرگه که خداروشکر من درگیرش نشدم ،چون از همون بچگی نسبت به بدهی احساس بدی داشتم و هیچ وقت هیچ چیز و دوست نداشتم قسطی بخرم ،خدایا شکرت

و نکته تمرکز ،که نقطه ضعف منِ و اصلا روی کاری که دارم تمرکز ندارم

باید این موضوع درست کنم الان هدفی که دارم باید تمرکز کنم روی موضوع و انجامش بدم

همیشه چند تا کار و با هم شروع میکنم و همشون هم لنگ در هوا میمونن .

اما واقعا باید این کار رو انجام بدم و میخواستم دو هفته دیگه برم سفر حتی بلیط ‌و هتل هم دیروز گرفتم اما دیشب یهو قلبم گفت الان این همه کار و باید انجام بدی بعد میخوای بری سفر !!منم امروز صبح همه رو کنسل کردم و گفتم وقتی اون کار که از همه مهمتره رو انجام دادم به خودم جایزه میدم و میرم سفر

خیلی موضوع مهمی تمرکز کردن چون خودم تجربه کردم وقتی روی موضوعی فوکوس میکنم و ذهنم درگیرشه درها باز میشه مسیر مشخص میشه ذهنم باز میشه جهان به کمکم اومده و راهی که اولش فکر میکردم وای چه جوری با تمرکز روش برام آسان میشه

البته بگم هرچی هدف مهمتر و حیاتی تر باشه بهتر روش فوکوس داریم و این اهمیت دادن و با اهرم رنج و لذت میتونیم پر رنگش کنیم ،بعضی از موضوعات بصورت طبیعی خیلی برامون مهمه و تمام وجودمون و درگیر خودش میکنه واما بعضی از موضوعات اهمیت کمتری داره (البته ما فکر میکنیم ) در این شرایط با اهرم رنج و لذت میایم و اهمیت موضوع رو بالا میبریم تا ذهن مجاب به انجامش بشه

مثال از خودم ؛

وقتی میخواستم مهاجرت کنم اینقدر این موضوع مهم بود که شبانه روز ی گوشه ذهنم درگیر این موضوع بود و بنابراین همه کارها طی چند ماه انجام شد چون بصورت طبیعی مهاجرت برام دلپذیر بود و میخواستم انجامش بدم و موندن در شرایطم برام رنج آور بود و یادمه اینقدر دلم میخواست مهاجرت کنم که فقط خوبی های رفتن و میدیدم اصلا هیچ نکته منفی تو ذهنم نبود.

حالا الان هدفم پرفکت کردن زبان انگلیسی تخصصی خودم ،

هر بار میخوام شروع کنم ذهنم میگه بابا تو خیلی خوبی ،نیازی نداری درحالیکه در حقیقت اینطور نیست و من باید زبان تخصصی مو ارتقا بدم منابع لازم هم تهیه کردم باید بشینم و انجامش بدم و ایمان دارم بعد از اینکار درهایی باز میشه که باورنکردنی و به راحتی میتونم کارهای بزرگی که میخواستم انجام بدم (عمل صالح و ایمان به غیب) و لاجرم نتیجه اش میشه پاداش خداوند و خواسته هامو زندگی کردن (لعلک ترضی )

حالا این من هستم که انتخاب میکنم انجامش بدم و پاداش بگیریم یا انجام ندم و به خودم ظلم کنم

خدایا بابت فهم این موضوع خیلی سپاسگزارم

خدایا آسانم کن برای آسانی ها

الان هم باید بصورت لیزری فوکوس کنم روی این هدف و انجامش بدم

برای من همین میشه کنترل ذهن ، چون ذهنم میگه بابا تو بلدی نیازی نداری یادش بگیری اما خودم در عمل میدونم که نمیدونم

ذهنم میگه زندگی دو روزه برو خوش بگذرون ، مسافرت برو اصلا مگه میدونی تا کی وقت داری

اما من باید ذهنم و کنترل کنم و بگم اگه امروز هم آخرین روز زندگیمِ من باید کار مو انجام بدم چون جهان بعدی هم ادامه این جهان

و خداوند در قرآن گفته کسانی که ایمان دارند و عمل صالح انجام می‌دهند و کسانی که به غیب ایمان دارند

پاداش میگیرند

ذهن خیلی خوب آدم و وسوسه میکنه و از صراط المستقیم دور میکنه برای همین به نظرم کنترل ذهن مهم‌ترین و سخترین کار دنیاست

اما با هر قدم کوچیکی که برمیدارم خلاف خواسته های ذهنم ،قوی تر میشم و بهتر میتونم رامش کنم .

خدایا شکرت که امروز این فایل و دیدم و کلی چیزهای مهم برام واضح تر شد و مسیر برام مشخص شد

تحسین میکنم خودم که میخوام آرزوها مو زندگی کنم و ایمان دارم خداوندی که صاحب ماه و خورشید خداوندی که این جهان به این عظمت و اداره میکنم من و حمایت میکنه و آسانم میکنه برای آسانی ها

چقدر این نوشتن بهم انرژی داد خدایا عاشقتم