نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 15

سلام به استاد ارجمند، خانم شایسته عزیز و جناب عطارروشن گرامی

آقای عطارروشن، بسیار از دیدن فایل توضیحات شما لذت بردم و چقدر برایم درس داشت و باید چند بار دیگه هم از اول ببینمش، خلوص و صداقت کلام شما رو تحسین می‌کنم و براتون آرزوی موفقیت دارم.

البته من قبلا هم بارها از کامنت‌های شما، همینطور فایلی که چند سال پیش در کانال تلگرام سایت قرار گرفت و توضیح دادید راجع به مسیری که تا اون روز رفته بودید و همینطور از دیدن سایتتون، درس‌های مهمی ازتون گرفته بودم، ولی این فایل هم بسیار ارزشمند و قابل تامل بود. از صمیم قلب براتون آرزوی موفقیت و بهروزی می‌کنم.

اینکه توی کامنتتون نوشته بودید خداوند نیکی‌ها رو ده برابر می‌کنه منو یاد اتفاقی که امسال برام افتاد می‌اندازه و با خودندن این جمله تصمیم گرفتم که اونو اینجا بنویسم تا مثالی باشه در تایید این جمله…

ماجرا از این قراره که توی اریبهشت‌ماه امسال، خریدی از سایت من انجام شده بود که وقتی پیام و ایمیل خرید برام اومد، دیدم مجموع مبلغِ چندتا فایلی که خریده شده با پولی که پرداخته شده نمی‌خونه.

وقتی کنترل کردم دیدم که از تخفیف خرید قبلیشون استفاده شده و برای همین، مجموع پرداختشون کمتر شده و خیلی اتفاقی متوجه شدم که یکی از فایلهایی که ایشون خریداری کردن تکراریه و سال قبل هم همینو خریده بودن از من، که یک فایل پی دی اف آموزشی و تمرینی برای بچه‌های کلاس اولی بود.

وقتی که حساب کردم دیدم مبلغ 280 هزارتومن رو ایشون دو بار به من پرداختن بابت یک فایل، یک بار سال قبلش و یک بار هم توی اردیبهشت امسال.

شماره ای که توی سایت ثبت کرده بودن رو برداشتم و گفتم بهشون زنگ بزنم و بگم پول اضافه پرداختید، شماره کارتتون رو بدید که بهتون برگردونم.

چند روز بعد بهشون زنگ زدم و خانومی گوشی رو برداشتن، خودم رو معرفی کردم و گفتم از فلان سایت زنگ می‌زنم و شما خریدی داشتید از سایت من و ماجرا رو توضیح دادم.

ایشون اولش کمی گیج شده بود و اصلا متوجه نمی‌شد که من چی میگم و بعد که بیشتر توضیح دادم با شگفتی و تعجب گفت: مگه داریم توی این دوره و زمونه؟ مگه همچین آدمهایی پیدا میشن که بیان پول برگردونن به خریدار؟ اونم توی فضای اینترنت و… و کلی هم تشکر کرد.

و بعد توضیح دادن که مدیر یک مدرسه غیرانتفاعی هستند و دنبال مطالب آموزشی جدید می‌گردن برای بهبود مدرسه‌شون و برای همین مرتب محصولات اینچنینی رو از سایتها و انتشارات‌های مختلف خریداری می‌کنند.

نکته جالبش هم اینجا بود که وقتی بیشتر صحبت کردیم معلوم شد که با اینکه ایشون از سرچ گوگل منو پیدا کرده بودن، ولی در شهر خودم مدرسه داشتن و مدرسه‌شون هم اتفاقا یکی از مجتمع‌های غیرانتفاعی‌های بسیار پرآوازه و پرجمعیت شهر هم هست.

ایشون وقتی شنیدن که همشهری هستیم بیشتر اظهار خوشحالی کردن و هر چی اصرار کردم که شماره کارتتون رو بدید که مبلغ رو برگردونم گفتن نه، حالا که توی شهر خودمون هستید من شماره کارت نمی‌دم که شما مجبور باشید یک بار بیاد توی مدرسه من، با هم بیشتر آشنا بشیم و بیایید با ما همکاری کنید و گفتن من باهاتون تماس می‌گیرم و قرار می‌ذارم و اون مکالمه تموم شد.

بعد از اون هم تا مدتی خبری ازشون نداشتم و خودم هم درگیر کارهای دیگه‌ای بودم تا اینکه یک روز توی تابستون ایشون با من تماس گرفتن که خواهش می‌کنم بیایید با هم صحبت کنیم و من مطالب و تمرینهای اون فایل شما رو دقیق خوندم و خیلی متفاوت و جالب بوده و خوشم اومده و دلم می‌خواد برای دانش‌آموزانم به عنوان تکالیف مدرسه ازش استفاده کنم و با هم همکاری کنیم.

من هم دعوت ایشون رو قبول کردم و یک روز عصر مهمونشون شدم در مدرسه‌شون.

خانم بسیار فهمیده و محترمی بودن و بسیار به دنبال تغییر و پیشرفت مدرسه و کارشون و توی اون جلسه و یکی دو جلسه بعدی که باهاشون داشتم، قرار شد که این جزوه تمرین رو برای یه تعداد از کلاسهای یکی از مدارسشون برای امسال استفاده کنند و البته بابت تک تک دانش‌آموزان به من هزینه پرداخت کنند.

یعنی با اینکه من همون یک فایل رو بهشون می‌دادم، ایشون قبول کردن بابت همون فایل، ولی برای یک نفر به یک نفر دانش‌آموزان اون کلاسها، به من پول پرداخت کنند و هزینه چاپ و تکثیر رو هم خودشون پرداخت کنند و در نهایت پولی که بابت اون یه دونه فایل به حساب من واریز کردن 27 میلیون تومان شد.

البته مهم‌ترین دلیل پذیرش ایشون نسبت به همه مواردی که من برای نحوه همکاری باهاشون مطرح می‌کردم، اون اعتمادی بود که به واسطه تماس اول من با ایشون (برای برگردوندن پولشون) در ذهنشون ساخته شده بود.

البته این اتفاق باور خودم رو هم در دو مورد عوض کرد یکی اینکه یه نفر می‌تونه بیاد یه فایل رو از من بخره و نگه خب من یه فایل خریدم، پول یه محصول رو میدم اما میرم چاپش می‌کنم برای n نفر با همون مبلغ.

و دوم اینکه اگه کار درست رو بکنی خداوند کبوتر با کبوتر باز با باز رو خوب رعایت می‌کنه و آدم درستکاری رو سر راهم قرار داده که این خواسته منو درک می‌کنه و میگه حاضرم بابت هر دانش‌آموزی که این فایل رو براش چاپ می‌کنم، پول یه فایل رو به شما بپردازم و علاوه بر اون، برای سال بعد هم اگر خواستم دوباره ازش استفاده کنم دوباره هزینه جدید رو به همون شکل پرداخت می‌کنم.

اون اتفاق اینقدر برای خودم جالب بود که همش با خودم میگفتم، خدا چند برابر پاداش میده به کار درست؟ به غیرالحساب بودن یا صاحب فضل عظیم بودن یعنی چی؟ 27 میلیون، چند برابر 280 هزار میشه؟ فراوانی نزد خداوند چطور معنی میشه؟ کار درست چقدر ارزش داره توی این سیستم؟

و اگر من اون روز تصمیم نمی‌گرفتم که این پول رو به مشتریم برگردونم، صدبرابرش وارد حسابم نمی‌شد در حالیکه آخرش هم اون 280 هزارتومن رو پس نگرفتن ازم و تازه مهم‌تر از اون، یه مسیر همکاری برای من و ایشون باز شد که برای هر دوی ما خیر و برکتهای دیگه‌ای هم به جز جنبه مالی به همراه داشت و همکاری‌ای که می‌تونه همچنان ادامه داشته باشه و هر بار بهتر و بزرگتر بشه.

امشب با خوندن این کامنت شما، هم دوست داشتم که عمیقا ازتون تشکر کنم بابت صداقت و درستی کلامتون و جزئیات مهمی که بهش اشاره کردید و هم بابت همه الگوهایی که توی این سالها ازتون گرفتم و هم تشکر کنم از استاد گرامی بابت فضایی که برای دیدن و شنیدن تجارب و صحبت‌های بقیه دوستان فراهم کردن.

برای همه دوستان عزیزم هم آرزوی موفقیت می‌کنم.